از دیگر مواردی که میتواند مفید تأکید و نشانگر اهمیت مطلب باشد، همراه بودن امر یا نهی استاد با اقدام عملیِ متناسب با آن است. یعنی استاد، همزمان که امر به کاری میکند، منهاجی را در انجام آن عمل، یاری عملی رساند یا اگر نهی از کاری میکند، اقدام بازدارندهی متناسب را نیز از خود نشان دهد.
نمونهی 1 (حدیث): عَنْ أَبِی بَکرِ بْنِ عِیسَى بْنِ أَحْمَدَ الْعَلَوِی قَالَ کُنْتُ فِی الْمَسْجِدِ وَ قَدْ جِیءَ بِجَنَازَةٍ فَأَرَدْتُ أَنْ أُصَلِّی عَلَیهَا فَجَاءَ أَبُو الْحَسَنِ الْأَوَّلُ (علیهالسلام) فَوَضَعَ مِرْفَقَهُ فِی صَدْرِی فَجَعَلَ یَدْفَعُنِی حَتَّى خَرَجَ مِنَ الْمَسْجِدِ فَقَالَ: «یا أَبَا بَکرٍ إِنَّ الْجَنَائِزَ لَا یُصَلَّى عَلَیهَا فِی الْمَسَاجِدِ»1
نمونهی 2 (حدیث): عَنْ أَبِی الْحَسَنِ (علیهالسلام) قَالَ مَرَّ أَبُو جَعْفَرٍ (علیهالسلام) بِامْرَأَةٍ مُحْرِمَةٍ قَدِ اسْتَتَرَتْ بِمِرْوَحَةٍ فَأَمَاطَ الْمِرْوَحَةَ بِنَفْسِهِ عَنْ وَجْهِهَا»2
نمونهی 3 (حدیث): عَنْ عَلِی بْنِ مُحَمَّدٍ رَفَعَهُ إِلَى دَاوُدَ الرَّقِّی أَوْ غَیرِهِ قَالَ بَینَا نَحْنُ قُعُودٌ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیهالسلام) إِذْ مَرَّ رَجُلٌ بِیدِهِ خُطَّافٌ مَذْبُوحٌ فَوَثَبَ إِلَیهِ أَبُو عَبْدِ اللهِ (علیهالسلام) حَتَّى أَخَذَهُ مِنْ یَدِهِ ثُمَّ دَحَا بِهِ الْأَرْضَ فَقَالَ (علیهالسلام): «أَ عَالِمُکمْ أَمَرَکمْ بِهَذَا أَمْ فَقِیهُکمْ؟!…»3
نمونهی 4 (حدیث): عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیهالسلام) أَنَّهُ نَظَرَ إِلَى نَعْلٍ شِرَاکهَا مَعْقُودَةٌ فَتَنَاوَلَهَا أَبُو عَبْدِ اللهِ (علیهالسلام) فَحَلَّهَا ثُمَّ قَالَ: «لَا تَعْقِدْ»4
…………………………………..
1. کافی، محدث کلینی، جلد 3، صفحهی 182. ترجمه: راوی میگوید در مسجد بودم که جنازهای آوردند. پس خواستم بر آن نماز بخوانم که حضرت امام کاظم (علیهالسلام) آرنجشان را بر سینهام نهادند و مرا به عقب راندند تا از مسجد بیرون بردند. سپس فرمودند: ای ابوبکر، نباید در مسجد بر جنازه نماز خواند.
2. کافی، محدث کلینی، جلد 4، صفحهی 346. ترجمه: امام کاظم (علیهالسلام) فرمودند: حضرت باقر (علیهالسلام) به زنی که در حال احرام بود گذشتند که صورتش را با بادبزنی پوشانده بود، پس آن حضرت، خودشان بادبزن را از صورت آن زن کنار زدند.
3. کافی، محدث کلینی، جلد 6، صفحهی 223. ترجمه: راوی میگوید در محضر امام صادق (علیهالسلام) نشسته بودیم که مردی عبور کرد و در دستش پرستوی سربریدهای بود، پس امام صادق (علیهالسلام) به سوی او بلند شدند و آن را از دستش گرفتند و به زمین انداختند. سپس فرمودند: آیا دانشمندتان شما را امر به چنین کاری کرده است یا دینشناستان؟…
4. کافی، محدث کلینی، جلد 6، صفحهی 464. ترجمه: امام صادق (علیهالسلام) نگاهشان به کفشی افتاد که بندش گره خورده بود، پس آن را برداشتند و بازش نمودند و فرمودند: گره نزن.