سؤال: آیا با منهاج فردوسیان میتوان به مقام «اوتاد» و «ابدال» رسید؟
جواب: کلمهی «اوتاد»، جمع «وتد» به معنی میخهاست و سه بار در قرآن کریم، آمده است. دو بار آن، خدای تعالی، فرعون را «ذو الاوتاد» میخواند و میفرماید:
«کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ عادٌ وَ فِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتادِ» [سورهی صاد، آیهی 12]
ترجمه: پیش از ایشان قوم نوح و عاد و فرعونِ صاحب میخها تکذیب کردند.
و همچنین میفرماید:
«وَ فِرْعَوْنَ ذِی الْأَوْتادِ» [سورهی فجر، آیهی 10]
ترجمه: و فرعون، صاحب میخها.
و امام صادق (علیهالسلام) در علت این نامگذاری فرمودند:
«لِأَنَّهُ کَانَ إِذَا عَذَّبَ رَجُلًا بَسَطَهُ عَلَی الْأَرْضِ عَلَی وَجْهِهِ وَ مَدَّ یَدَیهِ وَ رِجْلَیهِ فَأَوْتَدَهَا بِأَرْبَعَةِ أَوْتَادٍ فِی الْأَرْضِ وَ رُبَّمَا بَسَطَهُ عَلَی خَشَبٍ مُنْبَسِطٍ فَوَتَّدَ رِجْلَیهِ وَ یَدَیهِ بِأَرْبَعَةِ أَوْتَادٍ ثُمَّ تَرَکَهُ عَلَی حَالِهِ حَتَّی یَمُوتَ فَسَمَّاهُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِرْعَوْنَ ذَا الْأَوْتَادِ لِذَلِکَ» [علل الشرائع، شیخ صدوق، جلد 1، صفحهی 70، باب العلة التی من أجلها سُمّی فرعون ذا الأوتاد]
ترجمه: برای این که هر گاه مردی را عذاب میکرد، او را با صورت بر زمین میگسترانید و دستها و پاهایش را دراز میکرد و او را با چهار میخ به زمین میکوبید و گاهی او را بر چوبی میگسترانید و پاها و دستهایش را با چهار میخ میکوبید، سپس او را بر همان حال رها میکرد تا بمیرد، پس خدای عز و جل او را بدین جهت، فرعونِ صاحب میخها نامیده است.
در یک مورد نیز کوهها را «اوتاد» خوانده است. میفرماید:
«وَ الْجِبالَ أَوْتاداً» [سورهی نبأ، آیهی 7]
ترجمه: و کوهها را میخها قرار دادیم.
ولی کلمهی «ابدال» در قرآن کریم نیامده است. «ابدال» جمع «بدل» و به معنی جایگزین است.
سخاوی، کتابی مخصوص برای بررسی جایگاه و نشانههای ابدال نوشته است به نام «نظم اللآل فی معرفة الابدال» و جلال الدین سیوطی نیز چنین کتابی دارد به نام «القول الدال فی معرفة الابدال».
پس از بررسی سخنانی که به عنوان روایت از استاد اعظم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) ثبت کردهاند، به این نکته میرسیم که بحث «اوتاد» و «ابدال» هیچ ریشهی شیعی ندارد و تماماً در روایات عامه آمده است. این در حالی است که بر طبق اصول استجماع منهاج فردوسیان، فقط از روایتی میتوان در تأسیس قاعدهی نظری یا قانون عملی، استفاده نمود که در واضحات و مسلّمات قرآن کریم و روایات معتبر از استادان منهاج فردوسیان (علیهم السلام) آمده باشد.
از لحاظ محتوا نیز این شبهروایات، میکوشد آنچه شیعه برای امامان معصوم (علیهمالسلام) قائل است، مثل این که به واسطهی ایشان، باران میبارد و رحمت، منتشر میشود را به این افراد تخیّلی و فرضی منسوب نماید.
پس از این مقدمه، به این سؤال چنین پاسخ میدهیم که اصل «اوتاد» و «ابدال»، مقاماتی فرضی و اثباتنشده است و به همین دلیل، نوبت به این نمیرسد که بررسی کنیم آیا منهاج فردوسیان میتواند چنین افرادی را تربیت کند یا نمیتواند.
به عبارت دیگر، وقتی تعریف درست و روشنی از «اوتاد» و «ابدال» ارائه نشده و مصداقی از آن نمیشناسیم، نوبت به این نمیرسد که بخواهیم نظر بدهیم که نظام جامع تربیتی منهاج فردوسیان، چنین افرادی را تربیت میکند یا نمیکند.