از دیگر تعابیری که میتواند مفید تأکید کلام و موضوع باشد، این است که کمارزش بودن چیزی به جهل مردم به ارزش واقعی آن، نسبت داده شده باشد. به این بیان که مردم، ارزش واقعی آن را نمیدانند که اگر میدانستند، قیمتش گران میشد یا برخورد متناسب با ارزش واقعی آن را از خود، نشان میدادند.
نمونهی 1 (حدیث): عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیهالسلام) قَالَ: «لَوْ یَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِی الْبَنَفْسَجِ قَامَتْ أُوقِیتُهُ بِدِینَارٍ»1
نمونهی 2 (حدیث): قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیهالسلام) اسْتَعِطُوا بِالْبَنَفْسَجِ فَإِنَّ رَسُولَ اللهِ (صلّی الله علیه و آله و سلّم) قَالَ لَوْ یَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِی الْبَنَفْسَجِ لَحَسَوْهُ حَسْواً»2
………………………………………………..
1. کافی، محدث کلینی، جلد 6، صفحهی 521. ترجمه: اگر مردم میدانستند آنچه در بنفشه است، [قیمت] هر اوقیه [واحد وزن] از آن به دیناری [یک مثقال طلا] میرسید.
2. کافی، محدث کلینی، جلد 6، صفحهی 522. ترجمه: با بنفشه انفیه کنید که پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) میفرمود: اگر مردم میدانستند آنچه در بنفشه است، آن را جرعه جرعه مینوشیدند.