در قوانین عملی منهاج فردوسیان، فقط به احکام تکلیفی (اوامر و نواهی مکلف) پرداخته شده و از ورود به احکام وضعی (اموری مثل مطهرات، آبها، نجاسات و…) پرهیز میشود؛ به همین لحاظ، تا جایی که امکان دارد، از روایات هر باب، احکام تکلیفی استجماع میشود نه احکام وضعی. مثلاً از روایات نجاست سگ و آب دهان او اینگونه مسأله استجماع نمیشود که: «در منهاج فردوسیان، سگ و آب دهانش نجس است». زیرا اینگونه قانون نوشتن، ورود به احکام وضعی است و احکام وضعی به روشنی در دسترس است. بلکه قانونش اینگونه استجماع میشود که: «در منهاج فردوسیان، پرهیز از سگ و رطوبتهایش، ضروری است» تا از احکام تکلیفی بوده و در محدودهی استجماع منهاجی باشد. البته بسیاری از اینگونه موارد، در قواعد نظری و به عنوان دیدگاه آمده است.