حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

نخست لازم است به تعریف تواتر و جایگاه ارزشمند آن در نزد استادان منهاج فردوسیان (علیهم‌السلام) و همچنین علمای بزرگ امامیه بپردازیم. در تعریف تواتر آمده است: «تواتر، اصطلاحی در اصول فقه و علوم حدیث است». این کلمه، مشتق از «و ـ ت ـ ر» (واژه‌ی وِتر / وَتْر به معنای «فرد»، به معنای در پی هم آمدن و پیاپی شدن است.1 این واژه و واژه‌ی هم‌ارز آن «مواتره» در جایی به کار می‌رود که افرادِ یک چیز، یکی پس از دیگری، نه پیوسته بلکه با اندکی فاصله (فَترت)، پدیدار شوند. «متواتر» یکی از مصطلحات علم عروض نیز هست که در اینجا از منظور ما خارج است.2
تواتر در اصطلاح، بیانگر بسیار گزارش شدن خبری است که از طریق آن، اطمینان به آن خبر حاصل شود. خبرِ برخوردار از این ویژگی، «متواتِر» نامیده ‌می‌شود، گویی این خبر پی درپی آمده است، یا متواتَر خوانده ‌می‌شود به این معنا که پی در پی گزارش شده است.
بحث در باره‌ی خبر متواتر یا متواترات و اعتبار آن، در علم منطق، در مبحث صناعات خمس، صورت گرفته و متواترات یکی از اقسام یقینیات ـ که خود قسمی از مسلّمات است ـ شمرده شده که قوامش به کثرت تکرار و ویژگی آن علم‌آفرینی است.3 در منابع اصول فقه نیز، گاهی به آن مبحث ارجاع شده است.4
این اصطلاح، به اعتبار آن که وصفِ گونه‌ای از روایات است، در اصول فقه، ضمن بحث از انواع ادله‌ی شرعی، معمولاً در مبحث سنّت یا خبر به عنوان یکی از اقسام آن و در دوره‌ی اخیر در مبحث «حجیت ظنون»، تحت عنوان خبرِ متواتر بررسی شده است. در علم «درایة الحدیث» نیز، پیش از بیان تقسیمات گوناگون، حدیث را به متواتر و آحاد تقسیم می‌کنند.
محدّثین و اصولیین، خبر متواتر را عمدتاً به دو صورت تعریف کرده‌اند: عده‌ای آن را خبر گروهی دانسته‌اند که به خودی خود، یقین به درستی آن حاصل شود.5 برخی نیز خبر متواتر را خبری دانسته‌اند که راویانش به تعدادی باشند که به طور معمول تبانی آن‌ها بر کذب، محال باشد.6
البته کسانی که تعریف اول را برگزیده‌اند، آنچه را که ضمن تعریف دوم در باره‌ی کثرت و عدم تبانی بر کذب آمده، به عنوان یکی از شروط تواتر و برای توضیح، ذکر کرده‌اند.7 گاهی نیز دو تعریف با هم تلفیق شده‌اند. تعاریف دیگری نیز با تفاوت کم یا زیاد در منابع آمده است. برای هر یک از این دو تعریف، مزایا و معایبی ذکر کرده‌اند اما در مجموع، به نظر می‌رسد تعریف دوم، جوهره‌ی اصلی تواتر (کثرت گزارش‌دهندگان) را بهتر منعکس می‌سازد.

……………………………………………

1. کتاب العین، خلیل بن احمد فراهیدی، ذیل «وتر»؛ تاج المصادر، احمد بن علی بیهقی، جلد 2، صفحه‌ی 862.
2. المعجم فی معاییر اشعار العجم، شمس قیس، صفحه‌ی 274.
3. اساس الاقتباس، خواجه نصیرالدین طوسی، صفحه‌ی 345؛ المنطق، مظفر، صفحه‌ی 286؛ منطق صوری، محمد خوانساری، جلد 2، صفحه‌ی 204.
4. برای نمونه رجوع کنید به: اصول الفقه، مظفر، جلد 2، صفحه‌ی 62.
5. اللمع فی اصول الفقه، ابراهیم بن علی ابواسحاق شیرازی، صفحه‌ی 208؛ الاحکام فی اصول الاحکام، علی بن محمد آمدی، جلد 1، جزء 2، صفحه‌ی 25؛ المنهل الروی فی مختصر علوم الحدیث النبوی، ابن جماعه، صفحه‌ی 31؛ معالم الدین و ملاذ المجتهدین، ابن شهید ثانی، صفحه‌ی 184.
6. الذریعة الی اصول الشریعة، علی بن حسین علم الهدی، قسمت 2، صفحه‌ی 498؛ علوم الحدیث، ابن صلاح، صفحه‌ی 267؛ الوافیة فی اصول الفقه، عبداللّه بن محمد تونی، صفحه‌ی 157؛ نهایة الدرایة فی شرح الرسالة الموسومة بالوجیزه للبهائی، حسن صدر، صفحه‌ی 97.
7. اللمع فی اصول الفقه، ابراهیم بن علی ابواسحاق شیرازی، صفحه‌ی 209؛ المنهل الروی فی مختصر علوم الحدیث النبوی، ابن جماعه، صفحه‌ی 31؛ معالم الدین و ملاذ المجتهدین، ابن شهید ثانی، صفحه‌ی 184.

تعداد نظراتی که بر این مطلب نوشته شده است: ۰ نظر

اولین نفری باشید که در مورد این مطلب، اظهار نظر می‌کند
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است