سؤال: سخنانی که از بزرگان جهان باقی مانده، چه جایگاهی در منهاج فردوسیان دارد؟
جواب: این سخنان از سه حالت بیرون نیست:
۱. مربوط به دیدگاه است، یعنی از اعتقادات است و ارزش نظری دارد؛ این مطالب نیز از سه حالت بیرون نیست:
الف) در منهاج فردوسیان، قاعده داریم و آن سخنان و اعتقادات، موافق با قاعدهی منهاج فردوسیان است. در این صورت، نیازی به تکرار نیست و همان قاعدهی منهاج فردوسیان، کفایت میکند.
مثال: «مرگ، پایان زندگی نیست». (که مطابق با قاعدهی ۳۰ نسخهی اول منهاج فردوسیان است).
ب) قاعده داریم و آن عقیده، مخالف با قاعدهی منهاج فردوسیان است. در این صورت، اصل با قواعد منهاج فردوسیان است و عقیدهی مخالف با قواعد نظری منهاج فردوسیان را دور میاندازیم.
مثال: تناسخ که یک عقیدهی رایج جهانی است ولی با قاعدهی ۳۸ نسخهی اول منهاج فردوسیان مخالف است.
ت) در منهاج فردوسیان برایش قاعده نداریم. در این صورت، معلوم میشود آن عقیده، نقشی در سعادت و کمال انسان نداشته است و الا باید استادان راه کمال و سعادت، برایمان بیان میکردند.
مثال: «عدد ۱۳ نحس است» یا «اصل با وجود است نه با ماهیت (اصالة الوجود)»
۲. مربوط به احکام عملی است، یعنی حاوی امر و نهی است و ارزش عملی دارد؛ این مطالب نیز از سه حالت بیرون نیست:
الف) در منهاج فردوسیان، قانون داریم و آن سخنان و امر یا نهیها، موافق با قانون منهاج فردوسیان است. در این صورت، نیازی به تکرار نیست و قانون منهاج فردوسیان برای رسیدن به سعادت و کمال، کفایت میکند.
مثال: «هر روز به یک نیازمند کمک کن» (که با قانون ۶۰۷ نسخهی اول منهاج فردوسیان مطابقت دارد).
ب) در منهاج فردوسیان، قانون داریم و آن سخنان و امر و نهیها، مخالف با قانون منهاج فردوسیان است. در این صورت، اصل با قانونهای منهاج فردوسیان است و دستورالعمل مخالف با قوانین عملی منهاج فردوسیان را دور میاندازیم.
مثال: «با موسیقی ملایم بخواب» یا «نواختن حداقل یک ساز را یاد بگیر» که با قانون ۱۰ از نسخهی اول منهاج فردوسیان مخالف است.
ت) در منهاج فردوسیان، قانون نداریم. در این صورت، معلوم میشود آن عمل، نقشی در کمال و سعادت بشر ندارد و الا باید استادان راه کمال و سعادت، آن را بیان میفرمودند.
مثال: «اندکی از پنیرت را برای دفعهی بعد نگهدار»
۳. شعر، خیالات و بازی با کلمات است. این گونه بربافتهها، در خور توجه نیست و بر طبق قاعدهی ۷۰ نسخهی اول منهاج فردوسیان، نقش مثبتی در رسیدن به سعادت و کمال ندارد.
نتیجهی نهایی: با این تفصیلی که ذکر شد، در منهاج فردوسیان، به سخنان دانشمندان و بزرگان جهان از قدیم و جدید و شرقی و غربی، اصلاً اعتنا نمیشود.