کتابهایی که مورد نقد جدی محدثین و فقهاست، نتوانست امتیاز لازم برای منبع استجماع قواعد و قوانین منهاج فردوسیان را کسب کند. بدین جهت از روایات کتابهای مورد اختلاف و ضعیف، هر چند مؤلفِ مشخص، شیعهی دوازدهامامی و معتبری داشته باشد، استفاده نشد. به عنوان مثال، کتاب «امالی» شیخ صدوق، علیرغم اعتبار بالای مؤلف آن، مورد اعتراض گستردهی محدثین و فقها بود که آن را مشتمل بر روایات ضعیف و مخالف عقل میدانستند. بدین جهت از جرگهی منابع منهاج فردوسیان، خارج گردید. اینجا نیز معرکهی استفاده از قاعدهی تسامح است ولی با سد محکمی که در استفاده از اینگونه روایات ایجاد شد، جایی برای تمسک به قاعدهی تسامح باقی نماند.