حاج فردوسی

معلم معنویت و مؤلف منهاج فردوسیان

حاج فردوسی

معلم معنویت و مؤلف منهاج فردوسیان

اگر موضوع حکمی، مبهم باشد، یعنی از شفافیت لازم برخوردار نباشد، اوامر و نواهی‌ای که در رابطه با آن موضوع وارد شده است، شایستگیِ تبدیل شدن به قاعده یا قانون را نخواهد داشت. یعنی زمانی که محور اصلی روایت، نیاز به تبیین داشته باشد و در آن، چند احتمال داده شده باشد، از آن، نمی‌توان قاعده یا قانونی مُجمعٌ علیه و مُتّفقٌ علیه استفاده نمود.
 نمونه‌ی 1: تحت الحنک:
● سند 1: عَنْ أَبِی عَبْدِ الله (علیه‌السلام): «مَنِ اعْتَمَّ وَ لَمْ یُدِرِ الْعِمَامَةَ تَحْتَ حَنَکهِ فَأَصَابَهُ أَلَمٌ لَا دَوَاءَ لَهُ فَلَا یَلُومَنَّ إِلَّا نَفْسَهُ»1
 نمونه‌ی 2: طابقیّه:
● سند 1: عَنْ أَبِی عَبْدِ الله (علیه‌السلام): «الطَّابِقِیَّةُ عِمَّةُ إِبْلِیسَ»2
در مثال‌های فوق، در معنی «تحت الحنک» و «طابقیه» اختلاف است و نحوه‌ی بستن آن، روشن نیست. علامه مجلسی اول در معنی طابقیّه می‌نویسد: «الظاهر أنها معرب (تابه) و المراد بها العمامة بلا حنک»‏3
 نمونه‌ی 3: ملت اسلام:
● سند 1: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه‌السلام) قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِی (صلی ‌الله ‌علیه ‌و آله ‌و سلم) فَقَالَ یا رَسُولَ اللهِ أَوْصِنِی فَقَالَ: «لَا تَدَعِ الصَّلَاةَ مُتَعَمِّداً فَإِنَّ مَنْ تَرَکهَا مُتَعَمِّداً فَقَدْ بَرِئَتْ مِنْهُ مِلَّةُ الْإِسْلَامِ»4
در مثال فوق، معنی «ملت اسلام» معلوم و روشن نیست.
 نمونه‌ی 4: قلانس مترّکه:
● سند 1: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه‌السلام):«إِذَا ظَهَرَتِ الْقَلَانِسُ الْمُتَرِّکةُ ظَهَرَ الزِّنَا»5
در مثال فوق، معلوم نیست «مُترِّکه» به چه نوع کلاهی گفته ‌می‌شود.
 نمونه‌ی 5: آیه‌ی محکمه، فریضه‌ی عادله و سنت قائمه:
● سند 1: قَالَ النَّبِی (صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلّم): «إِنَّمَا الْعِلْمُ‏ ثَلَاثَةٌ آیةٌ مُحْکمَةٌ أَوْ فَرِیضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ وَ مَا خَلَاهُنَّ فَهُوَ فَضْلٌ»6
در مثال فوق، معنای روشنی برای «آیه‌ی محکمه»، «فریضه‌ی عادله» و «سنت قائمه» به طور قطعی، نمی‌توان بیان کرد.
 نمونه‌ی 6: اَکراد:
● سند 1: قَالَ أَبُو عَبْدِ الله (علیه‌السلام): «لَا تَنْکِحُوا مِنَ الأَکرَادِ أَحَداً فَإِنَّهُمْ جِنْسٌ مِنَ الجِنِّ کُشِفَ عَنْهُمُ الغِطَاءُ»7
در روایت فوق، نمی‌توان به روشنی برای اکراد، مصداقی معین نمود.

………………………………………

1. محاسن، محدث برقی، جلد 2، صفحه‌ی 378. ترجمه: هر کس عمامه بگذارد و زیر چانه‌ی عمامه را گرد نکند، سپس دردی که درمانی نداشته باشد به او برسد، جز خودش را ملامت نکند.
2. محاسن، محدث برقی، جلد 2، صفحه‌ی 378. ترجمه: طابقیه عمامه‌ی ابلیس است.
3. روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محمد تقی مجلسی، جلد 2، صفحه‌ی 168. ترجمه: ظاهر این است که آن، عربی‌شده‌ی تابه [قسمتی از پارچه‌ی عمامه که تاب می‌دهند] باشد و مراد از آن، عمامه بدون حنک است.
4. کافی، محدث کلینی، جلد 3، صفحه‌ی 488. ترجمه: مردی به نزد استاد اعظم (صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلّم) آمد و عرض کرد مرا سفارشی فرما. فرمودند: نماز را به عمد رها مکن که کسی که به عمد ترکش کند، ملت اسلام از او بیزاری می‌جوید.
5. کافی، محدث کلینی، جلد 6، صفحه‌ی 478. ترجمه: هر گاه کلاه‌های مترّکه ظاهر شود، زنا آشکار خواهد شد.
6. کافی، محدث کلینی، جلد 1، صفحه‌ی 32، باب صفة العلم و فضله و فضل العلماء. ترجمه: همانا دانش، سه چیز است؛ آیه‌ی محکمه یا فریضه‌ی عادله یا سنت قائمه، و بقیه، فضل است.
7. کافی، محدث کلینی، جلد 5، صفحه‌ی 352. ترجمه: امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: با هیچیک از اکراد ازدواج نکنید. آنان نوعی از جن هستند که پوشش از آنان برداشته شده [و به چشم انسان‌ها دیده می‌شوند].

تعداد نظراتی که بر این مطلب نوشته شده است: ۰ نظر

اولین نفری باشید که در مورد این مطلب، اظهار نظر می‌کند
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است