حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

من نمی‌دونم شما چه هدفی داری ولی نوشته‌هات کاملاً مشکوکه و شبیه برو بچ ماسون‌هاست و فکر کنم الان استادی چند وقت دیگه ادعای امام زمانی هم بکنی و خلاصه تا پله دهم بگی که خود خدایی برو این کلکا دیگه قدیمی شده در ضمن اگه بخواهی منو سوسک کنی منم تو رو غورباغه می‌کنم.

************
باسمه جلت اسمائه

دوست عزیزم سلام
چه خوب بود بعد از مطالعه‌ی آثار منهاج فردوسیان و عرضه‌ی آن بر دانشمندانی که می‌شناسید و به آن‌ها اعتماد دارید، اظهار لطف می‌فرمودید.
تمام قواعد نظری و قوانین عملی منهاج فردوسیان برگرفته از متن قرآن کریم و سنت معتبر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و ائمه‌ی طاهرین (علیهم السلام) است.
این چند کلمه به احترام نامه‌ای که نوشته‌اید، نوشته شد. امیدوارم خدای مهربان ما و شما را در راه رضایش پایدار بدارد.

موفق باشید
حاج فردوسی

جناب استاد حاج فردوسی راستش من با فرمایشات شما موافق هستم ولی شواهد نشون داده کتاب خوب زیاده اما کسی که عمل کنه کمه و تقریبا تمام کسانیکه به درجه‌ای از عرفان رسیده‌اند استادی بینا پشت سرشان بوده من دنبال کتاب نیستم دنبال شخص هستم برای هدایت میخوام مشکلات روحیم رو بهم گوشزد کنه بگه دیروز این کار رو کردی یعنی سوپاپ 4 مثلاً خراب شده باید 3 ماه رو این کار کنی. اون روز فلان جا فلان کاری کردی فلان چیز و گفتی یعنی ایراد فنی داری برو درستش کن. اگه امکان راهنمایی هست ممنون میشم

************
باسم الله الحق

اولاً: من استاد نیستم. من خاک پای استاد کامل نمی‌شوم. (از اول گفته باشم که بعدها دعوامون نشه)

ثانیاً: کتاب خوب زیاد است ولی برنامه‌ی کامل و جامع تربیتی اصلاً وجود ندارد. (این ادعا را بعد از بیست سال جستجو و مطالعه‌ی تخصصی در مکتب‌های عرفانی و روحی جهان عرض می‌کنم)

ثالثاً: استاد بینا برای شاگرد کوشا وقت می‌گذارد. نه برای هر علاقه‌مند تنبل.

رابعاً: چنین شخصی که شما به دنبالش هستید، یا وجود ندارد یا اگر وجود داشته باشد در شیوه‌ی تربیتی ما نمی‌گنجد. چون معتقدیم صحیح نیست با غیب گویی و فاش کردن اسرار، کسی را تربیت کنند.

خامساً: بنای منهاج فردوسیان بر این است که تمام سوپاپها را باز می‌کنند، یعنی موتور را اساسی پیاده می‌کنند و از هم می‌ریزند، سپس یکی یکی از قسمت‌ها را به صورت درست در جایش نصب می‌نمایند، این کار اگر ادامه یابد منجر به ساخته شدن یک انسان کامل می‌شود.
اولین قدم برای تربیت انسانی، اصلاح اعتقادات است. یعنی اصلاح اعمال بدون اصلاح اعتقادات یک کار لغو است و نتیجه‌ای ندارد. بعد از چکاب اعتقادات، نوبت به عمل می‌رسد. اگر انسان‌ها در قسمت اعتقادات، سالم سازی شوند، انگیزه‌ی عمل و رغبت به اصلاح اعمال به خودی خود پدید می‌آید.

به امید اصلاح شدن
حاج فردوسی

با سلام
مراحل کار به چه صورتی است. چه کاری باید انجام دهیم؟ در رابطه با منهاج فردوسیان
با تشکر

************
باسمه جلت اسمائه

و علیک السلام و رحمة الله
اگر همت کرده‌اید که بهشتی بودن را برای خودتان حتمی و قطعی نمایید، و می‌خواهید مردن، اول خوشی ابدی برایتان باشد، و خواستار همنشینی دائمی با رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و ائمه‌ی طاهرین (علیهم السلام) هستید؛

اولاً: مبارکتان باشد.

ثانیاً: برای موفقیتتان دعا می‌کنم.

ثالثاً: کتاب منهاج فردوسیان را تهیه نمایید.

رابعاً: بر طبق راهنمایی که در صفحات 33 تا 37 آمده عمل کنید.
توجه داشته باشید آنچه به نام کتاب منهاج فردوسیان در اختیار شما قرار می‌گیرد، متنی برای مطالعه و دانستن نیست، بلکه برنامه‌ای برای عمل کردن است.
فقط با عمل کردن به صورت مرحله‌ای به این برنامه‌ی کامل و جامع، خواهید توانست تمام بندها را از پای روحتان باز کرده و همنشین برگزیدگان عالم باشید.

موفق باشید
حاج فردوسی

با سلام
به نظر می‌رسد که جنابعالی (حاج فردوسی) در صدد عضوگیری به منظور تشکیل یک فرقه باشید. به بنده حق بدهید که این را بگوییم از این جهت که الان بازار فرقه‌ها به شدت داغ شده. جواب شما چیست؟ از آنجایی که بنده در مورد فرقه‌ها مطالعاتی هرچند اندک داشته‌ام، به نظرم آمد که شیوه‌ی تبلیغ شما بسیار شبیه به شگردهای تبلیغی فرقه‌های به ظاهر عرفانی اما… می‌باشد.
ظن بنده درست است؟

************
باسمه تعالی شأنه

سلام علیکم
برای رسیدن به جواب شما باید مقدمه‌ای را عرض کنم.
مقدمه: خیلی از کارها به خودی خود بد نیستند ولی وقتی در خدمت یک شر در می‌آیند، به عنوان مقدمه‌ی انحراف، انحراف محسوب می‌شوند.
همچنین خیلی از کارها به خودی خود خوب نیستند ولی با اضافه شدن به امر خیری به صورت یک رشد دهنده مطرح می‌گردند.
مثلاً «حرص» چیز بدی نیست ولی وقتی به دنیا اضافه می‌شود، یعنی حرص برای جمع‌آوری مال فنا شونده‌ی دنیا، امر مذمومی می‌گردد. ولی اگر همین حرص در راه درستی قرار گیرد، ممدوح است. خدای متعال، رسول معظمش را در قرآن حریص معرفی کرده ولی حریص بر هدایت مردم.
«بخل» چیز بدی نیست ولی اگر بخل در مال بی‌ارزش دنیا باشد، مذموم است. همین بخل اگر در آبرو یا دین صرف شود، امر پسندیده‌ای می‌گردد. به قول شاعر:
ما آبروی فقر و قناعت نمی‌بریم * بخل بجا به همت حاتم برابر است
همینطور «زهد» (یعنی بیزاری و روی‌گردان بودن) به خودی خود چیز ارزشمندی نیست ولی وقتی به دنیا اضافه می‌شود، یعنی رویگردانی از لذتهای زودگذر دنیا، قیمت می‌یابد. همین زهد اگر در امور اخروی و خدا و اولیائش باشد، یعنی از بهشت برین و اولیای الهی رویگردان باشیم، امر بسیار شر و ناپسندی است.
«هم پیمان شدن» به تنهایی بار مثبت یا منفی ندارد. ولی اگر گروهی برای کشتن رسول خدا یا امیرمؤمنان (علیهما السلام) هم پیمان شوند، بسیار مذموم است. در صورتی که هم پیمان شدن برای یاری رساندن به دین خدا یا ضعیفان و درماندگان، کار در خور ستایشی است.
یکی از این امور خنثی، «عضوگیری و تحزب» است. اگر عضوگیری برای یک فرقه‌ی انحرافی باشد، حتماً امر مذموم و فتنه انگیزی است. ولی اگر اجتماع دوستان الهی برای کمک رساندن به یکدیگر در پیمودن راه جهاد اکبر و اصغر باشد، ارزشمند خواهد بود. یعنی اگر جمعی از مردان و زنان سلحشور را به نام «بسیج» و «بسیجی» جمع کنیم تا در مقابل تهاجم دشمن در جهاد اصغر به یکدیگر یاری رسانند، و از دین و کیان و ناموس مسلمین دفاع کنند، کار ارزشمندی انجام داده‌ایم.
بر این اساس، نباید بر روی «عضوگیری» حساس باشیم که عضوگیری و تحزب به خودی خود، بار مثبت یا منفی ندارد؛ بلکه باید بر این تمرکز کنیم که عضوگیری به چه منظوری انجام می‌شود. اگر چنان که شما نوشته‌اید، عضوگیری برای تشکیل یک فرقه باشد، بدون شک، کاری ناپسند و لایق جلوگیری است. ولی اگر جمع شدن عده‌ای از مردان و زنان با تقوا برای یاری رساندن به یکدیگر (از طریق دعای غیابی برای برادران و خواهران منهاجی خود که اصلاً آن‌ها را ندیده‌اند و نمی‌شناسند) باشد، به یقین، ستوده و مورد رضای خدای متعال و استاد کامل حضرت صاحب الامر (ارواحنا فداه) خواهد بود.
عضویت در مجموعه‌ی رفقای منهاجی، دو تعهد به همراه دارد. یک تعهد برای منهاج فردوسیان است که متعهد می‌شود از طریق پیامک و ایمیل (یا هر وسیله‌ی ارتباط جمعی که بعدها بیاید)، همواره گرمابخش دل مجاهدین جهاد اکبر (جهاد با نفس و شیطان) باشد. تذکرهای مداوم، نقش بسیار خوبی در مقابل سیل بنیان کن شبیخون شیطان و سربازانش دارد.
تعهد دوم برای تک تک اعضا است که متعهد می‌شوند در مواقع استجابت دعا و در مشاهد مشرفه (حرم امامان و امامزادگان) و خصوصاً قنوت نماز وتر برای همه‌ی برادران و خواهران منهاجی ندیده‌ی خود در سراسر عالم، دعا و استغفار کنند. بر طبق روایات رسیده از اولیای دین، دعا کردن در پشت سر برادر مؤمن، نقش بسیار زیادی در رفع گرفتاری و برآورده شدن حاجات، هم برای دعا کننده و هم برای دعا شونده دارد.
بعد از این مقدمه در جواب جنابعالی عرض می‌کنم: ظن شما نصفش درست و نصفش اشتباه است.
این‌که در صدد تشکیل یک جبهه‌ی واحد و ارتش نیرومند هستیم، درست است. ولی این‌که برای تشکیل یک فرقه باشد، درست نیست بلکه این مجموعه برای یاری رساندن به یکدیگر در مقابل هوای نفس و وسوسه‌های شیطان ملعون، متعهد و هم پیمان می‌شوند.
اگر به قواعد نظری و قوانین عملی منهاج فردوسیان، نظری بیاندازید، اذعان خواهید نمود که اگر گروهی بر رعایت این قواعد و قوانین هم پیمان شوند، گروهی از انسان‌ها نخواهند بود بلکه لشکری از ملائکه را تشکیل خواهند داد.
در قانون 1570/9 آمده است: در منهاج فردوسیان، دوستان ایمانی زیادی برای خودشان پیدا می‌کنند.

سخن آخر: با این‌که مطمئن بودم این ظن نیمه درست ـ نیمه غلط به علت ندیدن کتاب منهاج فردوسیان برایتان پیش آمده، ولی باز هم جواب دادم. گر چه بعد از این به اشکالاتی که بر اساس بی‌اطلاعی از کتاب منهاج فردوسیان مطرح شود، پاسخ نخواهم داد.
امیدوارم جوابم گویا و قانع کننده بوده باشد.

موفق باشید
حاج فردوسی

با سلام و درود بر شما عزیزان و رهبر کبیر انقلاب.
بنده بیش از 15 سال است که سعی کرده‌ام علاوه بر واجبات، مستحبات را در حد توان انجام داده و از مکروهات نیز دوری کرده‌ام.
مدتی است که سئوالات و مسایل مختلفی ذهنم را مشغول نموده‌اند و از هر کس که میشناختم و اهل چنین مسایلی بوده پرسیده‌ام جوابهای متاقضی دریافت نموده‌ام و پاسخ کاملی دریافت ننموده‌ام
اینحقیر میخواستم بدانم که آیا میتوانم جواب سئوالات و مسائل عرفانی خود را از طریق این سایت پیدا کنم؟ لطفاً در صورت امکان به این حقیر کمک نموده و مرا به مریدی خود قبول نموده و دل یکی از دوستداران انقلاب و امت و رهبر عظیم الشان را شاد نمایید.
اینها تمامی سئوالات بنده میباشند. هرکدام را که مقدور باشد به اینحقیر منت گذاشته و جواب دهید
از صمیم قلب متشکرم.
ـ چه چیزهایی مانع وصول شده است؟
ـ برای رسیدن به استاد خاص چه راهی را پیشنهاد میکنید؟
ـ اگر استاد عام در خوزستان میشناسید معرفی نمایید؟
ـ اسم اعظم مناسب با حال ما چیست و چگونه میتوان به آن رسید؟
ـ چنانچه ختم ذکر یا دعایی را که صلاح میدانید با چگونگی انجام آن به بنده اعلام نمایید؟
ـ راه عملی طی الارض چگونه است؟
ـ چنانچه قبلا جلوه‌هایی مشاهده شده برای روٍُیت دوباره آن چه باید کرد؟
ـ برای روُیت جلوه‌ای از عالم ماوراالطبیعه مانند فرشته از چه راهی میتوان رسید؟
ـ آیا انسان‌ها قبلا از این عالم در جایی همدیگر را دیده اند؟
ـ چنانچه زحمتتان نیست در باره علاج پوکی استخوان و پیسی و ضعف بینایی وعقب افتادگی ذهنی و لاغری جسمی و ضعف حافظه با ادعیه یا قرآن و یا.. توضیح فرمایید
ـ اگر کتابهایی در مورد عرفان و ادعیه و همچنین درمان بیماریها (ادویه) را لازم میدانید نام کتابها را بنویسید.
ـ اگر برنامه خاصی را باید عمل نمایم بنویسید.
ـ پانزدهم ماه رمضان تولد امام حسن مجتبی (ع) به آن حضرت متوسل شدم برای پیشرفت معنویات، که خواب دیدم اسم سوره‌ای را از دو نفر آشنای دور می‌پرسیدم ولی نمی‌توانستند بگویند، مثل اینکه بلد نبودند با اینکه این دو نفراهل قرآن هستند. من هم به نفر دوم گفتم میخواهی اسم 110 سوره را بگویم؟ و اسم سوره محمد (ص) را گفتم.
تعبیر این خواب را اگر میدانید برایم بنویسید.
لطفاً اگر پیام را دریافت نمودید بنده را مطلع نمایید
من الله توفیق

************
باسمه جلت عظمته

برادر عزیزم، سلام و رحمت خدا بر شما باد
در پاسخ به سؤالات شما (به اختصار) عرضه می‌دارم:

ـ چه چیزهایی مانع وصول شده است؟
جواب: نداشتن برنامه‌ی صحیح و استاد کامل.

ـ برای رسیدن به استاد خاص چه راهی را پیشنهاد میکنید؟
جواب: استفاده از برنامه‌ی تربیتی «منهاج فردوسیان»

ـ اگر استاد عام در خوزستان میشناسید معرفی نمایید؟
جواب: در برنامه‌ی «منهاج فردوسیان» شما را با استاد کل و استاد حی کامل آشنا می‌کنند.

ـ اسم اعظم مناسب با حال ما چیست و چگونه میتوان به آن رسید؟
جواب: اگر بر طبق برنامه سیر کنید، به موقع به اسم اعظم می‌رسید بدون زحمت اضافی و جستجوی بیهوده.

ـ چنانچه ختم ذکر یا دعایی را که صلاح میدانید با چگونگی انجام آن به بنده اعلام نمایید؟
جواب: برنامه‌ی منهاج فردوسیان را از قواعد پایه، شروع به مطالعه و مراعات نمایید.

ـ راه عملی طی الارض چگونه است؟
جواب: قاعده‌ی 66/2 از نسخه‌ی اول را ملاحظه کنید.

ـ چنانچه قبلا جلوه‌هایی مشاهده شده برای رؤیت دوباره آن چه باید کرد؟
جواب: قاعده‌ی 69/2 از نسخه‌ی اول را ملاحظه کنید.

ـ برای رؤیت جلوه‌ای از عالم ماوراالطبیعه مانند فرشته از چه راهی میتوان رسید؟
جواب: قاعده‌ی 69/2 از نسخه‌ی اول را ملاحظه کنید.

ـ آیا انسان‌ها قبلا از این عالم در جایی همدیگر را دیده اند؟
جواب: بله، ارواح در عالمی به نام «عالم ذر» با یکدیگر همنشین و دوست بوده اند.

ـ چنانچه زحمتتان نیست در باره علاج پوکی استخوان و پیسی و ضعف بینایی وعقب افتادگی ذهنی و لاغری جسمی و ضعف حافظه با ادعیه یا قرآن و یا.. توضیح فرمایید.
جواب: این موارد در تخصص بنده نیست.

ـ اگر کتابهایی در مورد عرفان و ادعیه و همچنین درمان بیماریها (ادویه) را لازم میدانید نام کتابها را بنویسید.
جواب: مهمترین کتابی که باید همراه هر جویای سعادت باشد، «کتاب منهاج» است. سعی کنید از مطالعه‌ی کتابهایی که با عنوان شرح حال عرفا یا دستور العمل های عرفانی و سیر و سلوکی چاپ و منتشر می‌شود، پرهیز کنید. چون موجب دور شدن راه و گم شدن مقصد می‌گردد.

ـ اگر برنامه خاصی را باید عمل نمایم بنویسید.
جواب: معتبرترین و کاملترین برنامه‌ی موجود، «منهاج فردوسیان» است.

ـ پانزدهم ماه رمضان تولد امام حسن مجتبی (ع) به آن حضرت متوسل شدم برای پیشرفت معنویات، که خواب دیدم اسم سوره‌ای را از دو نفر آشنای دور میپرسیدم ولی نمی‌توانستند بگویند، مثل اینکه بلد نبودند با اینکه این دو نفراهل قرآن هستند. من هم به نفر دوم گفتم میخواهی اسم 110 سوره را بگویم؟ و اسم سوره محمد (ص) را گفتم. تعبیر این خواب را اگر میدانید برایم بنویسید.
جواب: گرچه تعبیر خواب یک موهبت الهی است و به برخی خواص داده شده است؛ ولی از ظاهر این رؤیا به دست می‌آید که پیامش برای شما این است که دوای درد شما در بیرون از نفستان نیست.

ای نامه‌ی اسرار الهی که تویی * وی آینه‌ی جمال شاهی که تویی
بیرون ز تو نیست آنچه در عالم هست * از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی

بیهوده به سوی این و آن دست طلب دراز نکنید. سر ارادت به آستان استاد کامل بسپارید و دامن همت به کمر بزنید تا به اندک زمانی همای سعادت را در آغوش بگیرید. ان شاء الله

همواره موفق باشید
حاج فردوسی

با سلام
از اینکه به اینحقیر پاسخ دادید بسیار خوشحالم و بسیار خوشحالتر از اینکه با یک دوست خداجو از این طریق ارتباط برقرار کرده ام
من ساکن خوزستان شهرستان دزفول دارای 27 سال سن و کارشناس تربیت بدنی هستم و خوشحال میشوم مرا به عنوان یک دوست پذیرا باشید و اگر به این استان تشریف فرما شدید اطلاع داده تا از نزدیک در خدمتتان باشم و امیدوارم خدا توفیق دهد تا بیشتر با شما آشنا شوم. بنده از طریق اینترنت با برنامه‌ی منهاج فردوسیان آشنا شدم و برای خودم و پدرخانمم کتاب را سفارش دادم و در حال اجرای قوائد این کتاب هستیم. فقط امیدوارم کنجکاوی من و سئوالات زیاد من شما را آزرده نکند. التماس دعا

************
بسم الله الرحمن الرحیم

برادر عزیزم سلام
پیوستن شما و اعضای خانواده‌تان به جمع مردان و زنان منهاجی را تبریک می‌گویم. چند نکته را یادآور می‌شوم تا همواره متذکر آن باشید:
1 ـ آنچه در دست شماست کتابی برای مطالعه نیست بلکه برنامه‌ای برای عمل کردن است. پس لطفاً از مطالعه و توجه علمی به قوانینی که هنوز از لحاظ عملی به آن نرسیده‌اید، جدّاً بپرهیزید.
2 ـ سعی کنید قواعد نظری (خصوصاً قواعد نظری پایه) را به صورت روشن بفهمید و به صورت محکم معتقد شوید. قسمت زیادی از سستی و تنبلی در مراعات کردن قوانین، ندانستن و نفهمیدن و معتقد نبودن به قواعد نظری است.
اگر بتوانید قواعد نظری را به قلبتان برسانید، آسوده باشید که اعضاء و جوارح به راحتی در مقابل مراعات کردن قوانین، رام خواهند شد. در غیر این صورت، کار، خیلی سخت و راه، خیلی دور خواهد گردید.
3 ـ عجله نکنید، چه در مطالعه‌ی قواعد و چه در مراعات کردن قوانین. خصوصا در قوانین سعی کنید قوانین جدید را حداقل یک اربعین مداومت کنید تا مطمئن شوید که تا حدودی استقرار یافته است. اگر بدون استقرار هر یک از قوانین به سراغ بعدی بروید مجبور خواهید شد سیر را از اول شروع کنید. و اگر این کار چند بار اتفاق بیافتد، موجب سرخوردگی و خستگی روحی شده (خدای نکرده) دستاویزی برای شیطان ملعون فراهم خواهد گردید که با دمیدن روح یأس و ناامیدی در گوش جانتان، این ندای شوم را زمزمه کند که «تو نمی‌توانی»
4 ـ توسل دائم به محضر صاحب الامر (ارواحنا فداه) خیلی راهگشاست. پس در مواقعی که حال معنوی دارید با خواندن زیارت آل یاسین (در حالی که خود را در محضر آن عزیز تصور می‌کنید) به درگاه خداوند متعال رو کنید و حاجت بخواهید.
5 ـ برای موفقیت همه‌ی برادران و خواهران منهاجی خود در سراسر عالم در جهاد اکبر و در مقابله با نفس و شیطان، صادقانه دعا کنید.
سلام این کمترین را به پدرخانم محترم و سایر اعضای خانواده‌تان ابلاغ فرمایید.

موفق باشید
حاج فردوسی

با سلام حضور شما بزرگوار
بنده از طریق سایت شما با روش برنامه‌ی منهاج فردوسیان تا حدودی اشنا شدم و خیلی به نظرم جالب می‌اید و مشتاقم که از این برنامه پیروی کنم.
قبل از شروع میخواستم جسارتا اگر امکان دارد راجع به خودتان (بیوگرافی) و اینکه آیا تحصیلات حوزوی دارید یا خیر و اینکه آیا شما مجتهد هستید و یا اینکه از چه کسی تقلید میکنید و به چه کاری اشتغال دارید بدانم و اینکه چگونه میتوانم شما بزرگوار را ملاقات نمایم
ومن ا.. توفیق

************
باسمه جلت عظمته

دوست عزیزم
سلام علیکم
سؤالات جنابعالی را به همان ترتیب، جواب مختصر می‌دهم. به امید این که مقبول افتد:
آنچه از بیوگرافی این ناچیز در شناختن منهاج فردوسیان تأثیر دارد این است که بعد از بیست سال سرگردانی و مطالعه و تحقیق و تحقق به این چشمه‌ی زلال رسیدم و همه را از عنایات خاصه‌ی مولایم صاحب الامر (روحی فداه) دارم. بقیه‌ی اطلاعات مانند سال تولد و نام پدر و گروه خون و… خیلی مهم نیست.
حوزوی هستم. مجتهد به معنی فقیه نیستم ولی به معنی تلاشگر هستم. سالیانی است که تقلید نمی‌کنم و محتاطم. تمام مشغولیت من در طول سالهای اخیر، استجماع، تنظیم، و انتشار برنامه‌ی منهاج فردوسیان بوده است و همچنان برای آماده سازی نسخه‌ی دوم، تلاش علمی می‌کنم. در این بین پاسخگوی سؤالات تلفنی و نامه‌های پستی و الکترونیکی مشتاقان از سراسر دنیا می‌باشم.
هر وقت به شهر مقدس قم مشرف شدید به بنده اطلاع بدهید تا قرار ملاقات بگذاریم.

دعاگوی مشتاقان سعادت ابدی
حاج فردوسی

با عرض سلام وخسته نباشید جسارتاً این مجموعه مورد تایید چه شخص یا اساتیدی باید باشد تا امثال حقیر بتوانند با خیالی آسوده از این مجموعه استفده کنیم مجدد جسارت بنده را ببخشید التماس دعا

************
باسمه جلت اسمائه

سلام علیکم
مجموعه‌ی قواعد و قوانین منهاج فردوسیان برگرفته از متن قرآن کریم و روایات معتبر شیعی است. در عین حال از اجماع فقهای بزرگوار برخوردار است.
باید توجه داشت منهاج فردوسیان گرچه نه فقه (به معنی رایج) است و همچنین نه عرفان (به معنی رایج) می‌باشد ولی زیر سایه‌ی فقه ناب شیعی، نتایج عرفان سالم را برای عمل کنندگان خود به ارمغان می‌آورد
مجموعه‌ی دیدگاه‌های فقهای بزرگوار و متفکرین دینی درباره‌ی این برنامه‌ی تربیتی در دست آماده سازی است که امیدواریم به زودی منتشر گردد.
برای جنابعالی توفیق روز افزون از درگاه خدای بزرگ خواستارم

موفق باشید
حاج فردوسی

سلام. من تازه سایت شما را دیدم اما هیچی سر در نیاوردم میشه برای من که یه دختر ١٧ ساله هستم اونم تو تهران بفرمایید منهاج فردوسیان اصلا چیه من که هیچی نفهمیدم.

************
به نام خدا

سلام
(منهاج) یعنی راه روشن و (فردوس) نام بهترین جای بهشت است. و (منهاج فردوسیان) یعنی راه روشن به سوی بهشت جاویدان.
آنچه ما در منهاج فردوسیان به جویندگان راه حق و حقیقت یاد می‌دهیم، راه رسیدن به بهترین بهشت خدای مهربان در دنیا و آخرت است.
کسانی که دستورات این راه روشن را صادقانه پیروی کنند به زندگی پاکیزه چه در دنیا و چه در آخرت می‌رسند.
همراه ما باشید تا به یاری خدای مهربان و توجهات حضرت ولی عصر (سلام الله علیه) به راه راست خداوند هدایت گردید.

موفق باشید
حاج فردوسی

با عرض سلام و خسته نباشید
چند وقتی است وبلاگ «روزنوشته‌های حاج فردوسی» را بررسی می‌کنم. ابتدا فکر کردم شما هم مثل هزاران دیگرانی هستید که سعی در دکان درست کردن دارند… (البته با عرض معذرت، به امثال من حق بدهید که به این زودی‌ها اعتماد نکنیم!)
اما با خواندن نوشته‌های شما، نظرم عوض شد و تمایل بسیاری به دیدن کتاب شما و خواندن آن دارم…
نکته دیگر اینکه من و خیلی‌های دیگر مثل من که درگیر کارهایی در حوزه تخصص خودمان هستیم به جبر زمان از رشد معنوی و روحانی باز می‌مونیم.
جلسات درس اخلاقی هم که رفته‌ایم یا بعد مسافتش اذیتمان کرده و یا جالب نبودن محتوایش.
نیاز به یک برنامه مدون و منظم، در حوزه‌ی معنوی را برای خودم به شدت احساس می‌کنم. دیدن کتاب شما و اینکه فرمودید 20 سال روی آن کار کردید مشتاقم کرد نسخه‌ای از آن بخرم بلکه اندکی از تشنگی من را رفع کند. بسیار ممنون

************
باسمه الاعلی

سلام علیکم
مبنای صحیح عقلایی این است که بدون مطالعه، نه قبول کنیم و نه رد نماییم. اول، تمام سخنان را بشنویم و سپس از بهترین‌هایش پیروی کنیم.
قرآن کریم در این باره می‌فرماید:
«فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِک الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِک هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ» [سوره‌ی زمر، آیات 17 و 18]
یعنی: پس (ای رسول ما) بندگان مرا مژده، ده‏. آن بندگانی را که سخن (توحید و شرک و حقّ و باطل) را (از مردم) می‌شنوند، پس نیکوتر آن سخن (توحید و حقّ و درستی) را پیروی می‌کنند، آنان کسانی هستند که خدا ایشان را (به سوی هر خیر و نیکی) هدایت و راهنمایی کرده، و آنان همان دارندگان عقول صافیه و خردمندان حقیقی هستند.
درباره‌ی درس‌های اخلاق هم درد دل بسیار است. ساعاتی را که انسان در درس اخلاق‌های بی‌روح سپری می‌کند، «گاهی وقتها» ضررش بیشتر از ساعاتی است که در تماشای فوتبال و سینما تلف می‌نماید. به این دلیل که اولی «گاهی وقتها» موجب دلزدگی نسبت به دین و معارف حقّه می‌شود ولی دومی «گاهی وقتها» انسان را به عذاب وجدان گرفتار می‌کند (البته اگر وجدانی باقی مانده باشد) و همین عذاب وجدان، زمینه‌ی توبه را فراهم می‌آورد.
نمی دانم شما در چه شهری زندگی می‌کنید ولی درس‌های اخلاق شهر قم و حوزه‌ی علمیه‌ی آن، چنگی به دل نمی‌زند و گرهی از کار بسته‌ی دلسوختگان باز نمی‌نماید، چه برسد به درس اخلاقی که در فلان اداره یا نهاد دولتی به سفارش کسی که می‌خواهد رأی جمع کند یا پست بالاتری بگیرد، برگزار می‌شود.
البته توصیه‌ی من به رفقای منهاجی این است که یکدیگر را در شهر محل سکونتشان شناسایی کنند و خودشان جلسات هفتگی برگزار نمایند. همیشه می‌گویم: برای خودتان دوستان خدایی و باتقوا پیدا کنید تا در دنیا و آخرت، یاور داشته باشید.
به پیش‌بینی قرآن کریم، فقط دوستان خدایی و با تقوا در روز قیامت با یکدیگر دشمن نخواهند بود، بقیه مانند گرگ گرسنه به جان یکدیگر خواهند افتاد، می‌فرماید:
«الْأَخِلاَّءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقین‏» [سوره‌ی زخرف، آیه‌ی 67]
ترجمه: دوستان [یکدیگر در دنیا] در آن روز [قیامت] برخی از آنان برخی دیگر را [برای زیان داشتن دوستی‌شان در دنیا] دشمن‏اند، مگر پرهیزکاران [که در آن روز از دوستی‌شان در دنیا بهره‌‏مند می‌گردند، چون دوستی‌شان در دنیا برای معاونت و کمک یکدیگر برای نیکوکاری و پرهیزکاری بوده است].
در پایان، یک تذکر را لازم می‌دانم عرض کنم؛ خریدن و مطالعه‌ی این کتاب، تقریباً هیچ دردی را دوا نمی‌کند. تنها عمل کردن بر طبق نظمی که در صفحات 33 تا 37 آن آمده، می‌تواند شما را از تنگنای عالم شرور به فراخنای عالم سرور برساند و دنیا و آخرتتان را نورانی و ملکوتی نماید؛ فقط عمل و عمل و عمل.

موفق باشید
حاج فردوسی

حاجی فردوسی عزیز سلام
شما گفتید حاجی فردوسی مهم نیست استادان بزرگ یعنی ائمه اطهار مهم هستند، درست، ولی خیلی خوبه شما حداقل یه سابقه‌ای از تحصیل و یا فعالیتتان بگویید
در ضمن اگر بتوانید سفارشی از علمای حال حاضر قم جهت انجام برنامه‌هایتان بیاورید که ما ببینیم قطعا بیشتر اعتماد می‌کنیم. عرفآن‌های نو ظهور و ادعاهای امام زمانی بیداد می‌کنند مخصوصا در اینترنت که بیشتره. به خود بنده چندین بار پیام اومده
یا علی التماس دعا

************
باسم العلی الاعلی

سلام عزیزم
با این‌که گفته‌ام ولی باز هم می‌گویم: طلبه‌ی حوزه‌ی علمیه‌ی قم هستم و حدود بیست سال برای تهیه و تنظیم و تحقیق و تحقّق برنامه‌ی منهاج فردوسیان تلاش کرده‌ام و هنوز هم برای تهیه‌ی نسخه‌ی دوم، تلاش می‌کنم.
ادعا و مدعی زیاد است ولی به برکت نظام جمهوری اسلامی و نظارت هوشیارانه‌ی مراجع معظم تقلید و بیدارباشی که به نیروهای اطلاعاتی داده‌اند، جرأت آفتابی شدن ندارند.
هر یک از این مدعیان که بتواند برای چاپ قاعده‌های نظری و قانون‌های عملی‌اش از اداره‌ی فرهنگ و ارشاد اسلامی قم مجوّز بگیرد و جلساتش را در مدرسه‌ی فیضیه برگزار نماید، معلوم می‌شود حرفی برای گفتن دارد و در خور مطالعه است. نه تنها کتاب منهاج فردوسیان از اداره‌ی نظارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قم (که نمونه‌ای از سختگیری‌هایش را نوشته ام) مجوز دارد بلکه جلساتش را هم در مدرسه‌ی مبارکه‌ی فیضیه (در سایه سار کریمه‌ی اهل بیت حضرت فاطمه‌ی معصومه سلام الله علیها) برگزار می‌نماید.
اکثر این مدعیان، و یا شاید همه‌ی آن‌ها، اولاً پیروانشان را به شدت از نزدیک شدن به علما برحذر می‌دارند و با طرح شبهاتی سعی در تخریب سیمای روحانیت آگاه و در صحنه، در ذهن و دل مریدان خود دارند. در حالی که همه‌ی غصه و دغدغه‌ی من از کوتاه بودن دست ارادت مردم از دامان فقهای بزرگوار است. همیشه گفته‌ام و باز هم می‌گویم که صاحب این امر (ارواحنا فداه) ما را به فقهای بزرگوار هر عصر سپرده‌اند نه به عارف و زاهد و صوفی و مرشد و شاعر و مداح و…
و ثانیاً: سعی می‌کنند بساطشان را جایی پهن کنند که کمترین نظارت را داشته باشد و ایجاد کمترین حساسیت بشود. اکثر این افراد به شهرهای شلوغ مانند تهران پناه می‌برند تا فعالیتشان در شلوغی آنجا گم شود؛ یا به شهرهای دور دست مرزی و حتی روستاها می‌روند تا از تیررس حکومت فقیه عادل در امان باشند و حاضر نیستند در منظر و مرآی دستگاه‌های نظارتی و علمای بیدار قرار بگیرند. به یقین بدانید مدعیان دروغین نمی‌توانند در مدرسه‌ی مبارکه‌ی فیضیه جلسه برگزار کنند و در دفتر مراجع معظم تقلید رفت و آمد کرده و با مجوز رسمی فعالیت نمایند.
در مورد عرفآن‌های نوظهور هم مطلبی نوشته‌ام و منتشر هم شده ولی باز هم می‌گویم: وقتی بنای عرفان و تربیت، بر خواب‌ها و مکاشفات شخصیه و مشاهدات فردیه و نقل قول‌های بدون سند و عارف تراشی و… استوار می‌شود، به راحتی می‌توان برایش بدل ساخت و آشفته بازاری را که می‌بینید به راه انداخت.
جنگ ما با صوفیه است نه با صوفی. صوفی همان بیچاره‌ی سبیل کلفتی است که کلاه گشادی سرش رفته است. صوفی را به راحتی از سبیل‌های کلفتش می‌توان شناخت ولی با تفکر صوفیه که در بعضی لایه‌هایش بسیار نازک و خزنده است، چه باید کرد؟! وقتی بعضی از اهل علم و کسانی که به نام عارف و واصل و کامل و… شهرت یافته‌اند و حتی در لباس روحانیت هستند را صوفی می‌یابی، یعنی قیافه‌اش روحانی است ولی تفکرش صوفی، چه چاره‌ای باید کرد؟ اینجاست که جنگ نهروان پیش می‌آید یعنی سپاهیان امروز مولا در مقابل سپاهیان دیروز مولا شمشیر می‌کشند. شیعیان امروز در مقابل شیعیان دیروز. اینجاست که باید به متن قرآن کریم و سنت معتبر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) پناه برد و از هیبت و شهرت و طنطنه‌ی بزرگان نهراسید.
به همین خاطر با صدای بلند می‌گویم که نباید نه حرف حاج فردوسی و نه حرف هیچ کس دیگر را ـ اگر در مقابل قرآن کریم و سنت معتبر قرار دارد ـ شنید.
خلاصه این‌که هر کس با ارائه‌ی سند از قرآن کریم و سنت معتبر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و جانشینان دوازده گانه‌شان، حرف بزند، قبول داریم و الا ضلالت در ضلالت در ضلالت است.

و السلام
حاج فردوسی

حاج فردوسی عزیز
یه پیشنهاد، داستان‌هایی از تلاش بزرگان دین و همت عجیب انان در راه تهذیب و کمال و همچنین نقل کرامات آن‌ها و به گونه‌ای ترسیم هدف می‌تواند برای رهجویان کمال بسیار مثمر ثمر باشد و گرنه این دنیای ظاهر فریب و پوچ بسیاری از نیکان کم اراده را با جاذبه زیاد خود جذب می‌نماید.

************
بسم الله الحق

سلام بر رفیق عزیزی از خیل عظیم رفقای منهاجی
پیشنهاد شما در مورد داستان‌هایی از تلاش بزرگان دین و همت والایشان در راه تحصیل کمال و سعادت را با مسرت و افتخار می‌پذیرم. حتی معتقدم نیم نگاهی به زندگی سراسر رنج و تلاش آنان که به جایی رسیده‌اند (یعنی در امور مادی و اختراعات و اکتشافات و…) مایه‌ی عبرت و برانگیزاننده‌ی انگیزه است. وقتی فلان کافر نجس با صبر و تلاش می‌تواند به هدفش (که مادی و پست است) برسد، چرا ما با صبر و تلاش، به هدفمان (که جوار و قرُب حضرت محبوب است) نرسیم؟!

چو می‌توان به صبوری کشید جور عدو * چرا صبور نباشم که جور یار کشم؟!

چون کمتر اهل مطالعه‌ی داستان و حکایت هستم، در این زمینه به خودم امیدی ندارم ولی همینجا از تمام رفقای منهاجی می‌خواهم، حکایات آموزنده و تشویق کننده را برایم بفرستند (با ذکر منبع) تا در اختیار بقیه‌ی رفقا قرار دهم. در این حکایات باید تلاش و سختکوشی و ناامید نشدن و از پا نیافتادن و اینجور چیزها بازگو شده باشد.
اما در مورد کرامات اولیاء، جای تأمل است. به این معنی که:
دسته‌ای از کرامات و کارهای عجیب و غریب و خارق العاده‌ای که به افرادی نسبت می‌دهند، دروغ محض است.
دسته‌ای دیگر از این حکایات، دروغ محض نیست ولی آمیخته‌ای از راست و دروغ است و قضیه چنان نبوده که بازگو شده و بی‌جهت شلوغش کرده اند. (به نحوی که اگر آن شلوغ کردن‌ها را حذف کنیم، امر از خارق العاده بودنش می‌افتد و معمولی می‌شود)
دسته‌ای دیگر از این حکایات، از لحاظ سند مخدوش است یعنی معلوم نیست این مطلب توسط چه کسی و از کجا نقل شده است.
دسته‌ای دیگر از این حکایات، خبر واحد است یعنی فقط یک نفر دیده یا شنیده و همه‌ی سندها به همان فرد ختم می‌شود. و از قضا اکثر این قصه‌هایی که به یک نفر ختم می‌شود، آن یک نفر، متهم به خوش خیالی یا خوش گمانی بیش از حد یا اغراق (= بلوف زنی) است.
بعضی از این حکایات از خود صاحب کرامت نقل شده و هیچ شاهدی ندارد و نمی‌توان کرامت شخصی را در مورد خودش به این راحتی باور کرد.
اکثر این حکایات توسط دوستداران آن شخص صاحب کرامت بازگو شده در حالی که «حب الشیء یعمی و یصم» یعنی دوستی یک چیز (یا یک شخص) انسان را از دیدن سایر جوانب شخصیتی و عیوب احتمالی‌اش کور می‌سازد.
بعضی از این کرامت‌ها به خاطر نَفَس الهی و اثر معنویت بالای صاحب کرامت نیست بلکه اثر علومی همچون سحر و جادو و طلسمات و اوفاق است.
بعضی از این کرامت‌ها، کار اجنه‌ای است که در تسخیر صاحب کرامت بوده است.
بعضی از این کرامت‌ها مستند به خواب است. به این صورت که یا خود صاحب کرامت در عالم رؤیا دیده یا برایش دیده اند. و خواب در منهاج، ارزش خاصی ندارد و (رؤیاهای صادقه) فقط نوعی پیام می‌تواند باشد.
و بعضی فلان است و بعضی بهمان است و بعضی…
این وسط می‌ماند اندکی از اندکی از اندکی کرامت که این مشکلات را ندارد. ولی مشکل دیگری دارد و آن این است که نمی‌توان از میان خیل عظیم مشکلدارها یک کرامت بی‌اشکال را تشخیص داد و جدا کرد و عرضه نمود. (یعنی ملاک مطمئن و وقت اضافی برای این کارها نداریم)
به همین دلیل در برنامه‌ی مترقی منهاج فردوسیان، دو جایگزین ساده و مطمئن برای کرامات و عجایب و غرایب قرار داده شده است که هیچیک از این خطرات و انحرافات در آن نیست.
آن جایگزین‌ها را به زودی معرفی خواهم کرد.

دعاگو ـ حاج فردوسی

با سلام به نظرم اگر عنوان وبلاگتان را بنویسید {راهی به سوی کمال انسان} بازدیدتان بیشتر می‌شود. اکثر این‌هایی که از شما انتقاد می‌کنند فکر می‌کنند شما دنبال مریدبازی یا مزدور غربی‌ها هستید بنده به شما می‌گویم به تمام آن‌ها بگویید که این کتاب را به کارشناسان دینی که می‌شناسند و قبولشان دارند البته اگر شیعه هستند ابتدا نشان دهند و پس از تایید آن‌ها این راه را شروع کنند و ادامه دهند وقتی اینها کاملا ندیده موضوع را رد می‌کنند چگونه می‌توان نظر آن‌هارا مساعد نمود خلاصه اگر این فرقه‌ی جدیدی هست پس چرا شما {حاج فردوسی} می‌گویید ان را به کارشناسان دین نشان دهید اگر این یک فرقه‌ی انحرافی باشد که می‌توان به راحتی حاج فردوسی را رسوا نمود من این کتاب را دارم ولی باز ما باید با تایید کارشناس مورد تاییدمان هر کتابی را بپذیریم و الا در فضای مسموم جامعه{به وجود امدن انواع فرقه‌های نوظهور} به راحتی با مخلوطی از حق و باطل گمراهمان می‌کنند. والسلام

************
بسم الله تعالی

و علیکم السلام و رحمة الله. از ابراز محبت شما متشکرم.
نکته‌ی عجیب این است که این کتاب را هر چه به سطوح عالی تر علما عرضه کرده ام، با سؤالات و اشکالات کمتری مواجه شده‌ام و هر چه به نو طلبه‌های کم سواد عرضه شده، با سؤالات و اشکالات بیشتر و حتی تهمت‌های عجیب و غریب روبرو شده ام. یعنی هر چه داناتر بودند، راحت تر این برنامه را پذیرفتند و هر چه سطح علم و فهمشان کمتر بود، مشکلات ما هم بیشتر بود. کسانی که احاطه‌ی علمی به اعتقادات و فقه و حدیث شیعه داشتند، در اولین نگاه دریافتند که مجموعه‌ای از مسلمات و واضحات اعتقادی و فقهی شیعه‌ی اثنی عشریه است ولی وای به جاهلی که نداند جاهل است. بعضی از عزیزانی که کلمه‌ای را می‌دانند و کلماتی را نه، اندکی می‌دانند و از بسیاری غافلند، اشکالاتی می‌کنند که نمی‌دانم به روزشان بخندم یا به حالشان گریه کنم.

در سایه‌ی ولایت ولی الله الاعظم (ارواحنا فداه) محفوظ باشید
حاج فردوسی

باسمه تعالی شأنه

حاج فردوسی عزیر سلام علیکم
مثل این‌که شما دوست عزیز از ایمیل بنده ناراحت شده‌اید. بنده هرگز قصد ناراحت کردن شما را نداشته و نخواهم داشت و امیدوارم دوستی من با شما ابدی باشه.
حاج فردوسی عزیز من می‌خوام آموزش کامل تسخیر همزاد را به من آموزش بدید آیا برای این کار پولی دریافت می‌کنید؟

************
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام خدا بر شما
من از شما ناراحت نشده‌ام. سؤال شما محترمانه بود و جواب من محترمانه‌تر. شاید از آخر آیه احساس کرده‌اید که من ناراحت شده‌ام. ولی آن سخن خداست و منظورم بیان آیه بود نه ابراز ناراحتی از شما عزیز.
درباره‌ی دوستی با من، توصیه‌ای به شما و همه‌ی منهاجیون عزیز دارم و آن این است که دوستی «شاهی» را برگزینید که چون او شاه نیست. دوستی «ماهی» را برگزینید که چون او ماه نیست. دوستی کسی را برگزینید که دوستی‌اش نفع دنیا و آخرت دارد. خشنودی‌اش خشنودی خدا و ناخشنودی‌اش ناخشنودی خداست. هر چه می‌توانید در مودّت و رفاقت با استاد کل حضرت صاحب الامر (ارواحنا فداه) بکوشید و از جان مایه بگذارید. دوست بی‌خاصیتی چون من، ارزش ابدیت ندارد. تمام خاصیت من دعا کردن برای رفقا و استغفار کردن به نیابت از آن‌هاست.
اگر منظورتان از تسخیر همزاد آن است که رسول اعظم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمودند: شیطانم بر دستم اسلام آورد. یعنی می‌خواهید شیطان خودتان را (که همزاد هر کسی است) به تصرف ولایت الهی در آورید، راهش منهاجی شدن و منهاجی ماندن است. و همانطور که قبلاً گفته‌ام به من نباید هزینه‌ای پرداخت کنید گرچه در راه رسیدن به کمال باید از جان و مال بگذرید که می‌فرماید:
«إِنَّ اللَّهَ اشْتَری‏ مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ» [سوره‌ی توبه، آیه‌ی 111]
ترجمه: خدا از مؤمنان، جان و مالشان را به بهای بهشت، خریده است‏»
ولی اگر منظورتان چیزی در مایه‌های تسخیر جن و موکل و اینگونه مطالب است، اینها در تخصص بنده نیست و برای رفقایم هم نمی‌پسندم و منهاجیون را از آلوده شدن به اینگونه مسائل پرهیز می‌دهم.

دعاگو ـ حاج فردوسی

حاج فردوسی عزیز با به روز کردن سایتتان و نوشتن مطالب داغ واخبار مورد توجه درباره‌ی دین می‌توانید سایتی پربازدید داشته باشید.
بنده کتاب منهاج فردوسیان را دیده‌ام واقعاً کتاب مفیدیست انچه که به نظر این حقیر می‌رسد این است که شما در بحث قواعد عملی باید کتابی را زمینه این کتاب کنید که این قواعد را تشریح کرده باشد چرا که عمل بدون توضیح برای افرادی که اطلاع چندانی از دین ندارند مشکل است در این کتاب به خوش خلق بودن اشاره دارد منظور چیست شاید خیلی‌ها خوش خلقی را در خنده رو بودن معنا کنند.

************
باسمه تعالی شأنه الشریف

دوست محترم سلام
چند نکته را به مناسبت تذکرات شما می‌نویسم تا دیگران هم در جریان قرار بگیرند.
1. نوشتن مطالب داغ و مورد توجه درباره‌ی دین، در محدوده‌ی فعالیت‌های من نیست. این کارها را خبرگزاری‌های خاص و عام و پایگاه‌های بسیاری در فضای وب انجام می‌دهند.
2. بازدید زیاد و فروش بالای کتاب و محصولات منهاج، هدف من نیست (گر چه برای ناشر و فروشنده‌های کتاب، سودآور است و از آن استقبال می‌کنند). آنچه مورد نظر من است، تربیت منهاجیون و منهاجیات است. مردان و زنانی خدایی و سعادت طلب که پا بر فرق این مشتی خاک نهاده و سر جز بر آستان جانان فرود نمی‌آورند.
3. این کتاب، عصاره‌ای از یک کتاب هفت هزار صفحه‌ای است که به دلایل متعدد (مانند نداشتن بودجه و استقبال و سرمایه‌گذار و خریدار و…) منتشر نشده است. اگر آن کتاب کبیر منتشر می‌شد، این کمبود بر طرف می‌گشت.
بخش زیادی از مطالب آن کتاب را آیات قرآنی و روایات معتبر شیعی تشکیل می‌دهد و می‌توان به صورت پراکنده، مشابه‌هایی برایش پیدا نمود. مثلاً در بیان کیفیت نمازها، کتاب‌های مفیدی بر طبق آیات و روایات معتبر نوشته شده است. در مورد حسن خلق، که نوشته بودید، کتاب‌های خوبی با محوریت قرآن و روایات معتبر، نوشته شده که قابل استفاده است. و می‌تواند این نقص را تا حدودی جبران نماید.
در هر حال از درگاه خدای مهربان بخواهید که فرصت و قدرت و یاورانی به من عطا فرماید که بتوانم همه‌ی دین مبین اسلام را بر طبق نظریه‌ی مترقی منهاج فردوسیان، عرضه نمایم.

و له الحمد
دعاگو ـ حاج فردوسی

سلام خدمت حاجی فردوس
خواهش میکنم از کتاب منهاج فردوسیان یه پی‌دی‌اف برام بفرستید خواهش میکنم چون خیلی احتیاج دارم و متاسفانه با مشکل مادی مواجه ام.

************
باسمه تعالی

سلام علیکم
نسخه‌ی پی‌دی‌اف فقط از «جزوه‌ی آشنایی با منهاج فردوسیان» است.
کتاب «مجموعه‌ی قواعد نظری و قوانین عملی منهاج فردوسیان» نسخه‌ی پی‌دی‌اف ندارد بلکه به صورت کتاب عرضه می‌شود. کتاب را هم به دو دلیل برایت نمی‌فرستم (با این‌که متأسفانه با مشکل مادی مواجهی):
اول: فروش و ارسال این کتاب در اختیار من نیست. بلکه کسی که آن را به سرمایه‌ی خودش چاپ کرده، آن را می‌فروشد. من فقط آدرس مشتاقان را جهت ارسال در اختیارش قرار می‌دهم.
دوم: این‌که قیمت کتاب و هزینه‌ی پستی آن، فقط چهار هزار تومان است. این مبلغ، پولی نیست که کسی را به مشکل بیاندازد. یک بلیت تماشای ورزش یا رفتن به کنسرت موسیقی یا سینما بیشتر از قیمت این کتاب است، کتابی که می‌تواند درهای نجات ابدی را به روی یک سرگردان بگشاید و او را از چاه حیرت به راه راست، هدایت نماید.
پس داشتن مشکل مادی، بهانه‌ی خوبی نیست. اگر طالب سعادتی، باید هزینه کنی، از مال، عمر، بدن و سرانجام جان شریف را باید در این سودا بگذاری تا به قله‌های کمال برسی.
نسخه‌ی پی‌دی‌اف آشنایی با منهاج فردوسیان را به ضمیمه برایت ارسال کردم.

دعاگو ـ حاج فردوسی

سلام
من پسری کاملا معتقد به انجام امورات فردی دینی بودم چون در خانواده‌ای بزرگ شده بودم که از هفت سالگی به زور باید حتی نماز‌های صبح رو هم اگر در مسجد محل نمی‌خواندم در خانه و به جماعت پدر و مادر و برادرم میخواندم. همیشه به دستوراتی که پدر و مادرم بهم میدادند و منتسب به خدا میدونستن باالجبار تن در میدادم و همراه از خدا و جهنمش وحشت داشتم تا جایی که بیشتر خوابهای دوران کودکی و نوجوانیم با کابوس‌هایی همراه بود که همراه موضوعش جهنم بود. یاد ندارم که حتی یک بار از روی لذت نمازی خونده باشم و یا روزه‌ای گرفته باشم. من برای آمادگی روزه گرفتن در 9 سالگی از هفت سالگی روزه هایم رو با اصرار پدر و مادرم نه کله گنجشکی بلکه کامل کامل میگرفتم تا جایی که از نیمه‌ی ماه رمضان یاد نداشتم که ازسه ساعت به افطار از ضعف بیهوش نشوم و با بهوش آمدنم همراه قبل از باز کردن روزه‌ام در مسجد نماز نخوانده باشم.
سبک عبادت‌های من با احساس ترس بسیار از خداوند و عقوبت و جهنمش تا 9 ماه پیش ادامه داشت تا اینکه وقتی یک روز در حال تدارک یک نمایشگاه در دانشگاه بودم بر اثر مشغله‌ی فراوان کاری و فکری کاملا اتفاقی فراموش کردم که نماز‌های ظهر و عصر و مغرب و عشا رو بجا بیارم و وقتی هم که بر اثر خستگی در نیمه‌های شب از حال رفتم و نماز صبحم نیز قضا شد. وقتی از خواب بیدار شدم تازه متوجه شدم که نماز یک روزه کامل رو بجا نیاوردم. ابتدا منتظر عذاب وجدان بودم و بیشتر از اون ترس داشتم از عقوبت خطا و گناهی که مرتکب شدم اما وقتی اون روز رو بدون اینکه حتی خاری به پام بره کاملا معمولی گذروندم و دیدم که با روزهای دیگم تفاوتی نداره با شجاعت تمام تصمیم گرفتم که بعد از 22سال زندگی با فکر ترس از خدا و عذاب و جهنمش مسیر زندگیم و عوض کنم. فهمیدم که تمامی اون به اصطلاح عبادتهام جز عادت چیزی نبوده و حالا دیگه باید ترک عادت میکردم. از اون روز تا بحال دیگه نماز نخوندم و حتی روزه هم نگرفتم، حجاب اجباری و سیاهم رو به زیبایی و سپیدی تغییر دادم و روز به روز از زندگیم بیشتر لذت میبرم. از اون زمان به بعد با احساس آزادی که پیدا کردم تازه دارم بیشتر با جلوه‌های زیبایی و محبت و لطافت خداوند آشنا میشم و هر لحظه از شیرینی این احساس کام روحم شیرین تر میشه.بیشتر به یاد خدا هستم و تقریبا روزی چند ساعتم رو به صحبت کردن با او سپری میکنم. من فهمیدم که خداوند در خم راست شدن و بلغور کردن کلمات و جملات عربی جایی نداره و با ریاضت‌های کاذب و عادت گونه و اجباری مثل روزه گرفتن نتنها به خدا نزدیک تر نمیشم بلکه دراعماق وجودم ازش متنفر میشم. من با دید جدیدی که موهبت خداوندبود بهم نیازهای جدیدی در وجودم رو احساس میکنم که با اون روش زندگی قبلیم به جای ارضا شدن روز به روز تشنه تر میشد. حالا از شما میخوام که با تعلیماتی که در مرام خود دارید کمکم کنید تا این تشنگی رو سیراب کنم و با فراغتی باز با خداوند عاشقی که تا دیروز به صورت جلادی وحشتناک برام جلوه میکرد آشناتر و نزدیکتر بشم.شما از قواعد نظری و عملی صحبت کردید میشه بگید که چطور قوانینی هست.
پیشاپیش از راهنمایی شما تشکر میکنم.

************
باسمه تعالی شأنه

برادر عزیزم سلام
برای این گرفتاری اسفبار شما چند نکته را به اختصار به عرض می‌رسانم و از خدای مهربان می‌خواهم که در کلامم اثر قرار دهد
1. این حالت شما به علت عکس العمل نفس است. به بیان عامیانه، سگ نفس شما بر اثر فشار زیادی که بر او وارد شده، هار گشته و پاچه‌ی روحتان را گرفته است. و شیطان ملعون هم از این موقعیت استفاده نموده، القای راحتی و آرامش و حالت‌های روحی خوب به شما می‌کند. در صورتی که تمام این خوشی‌ها چون از مجرای حقیقی نیست، توهم خوشی است و ارزش ذاتی ندارد. نشانه‌ی این‌که این خوشی‌ها ریشه دار نیست این است که شما در سویدای قلبتان به عذاب وجدان گرفتارید و از من راهنمایی خواسته‌اید.
2. مبانی اعتقادی اگر درست نباشد، عمل اجباری ثمره‌ای ندارد.
3. اگر عمل از روی رغبت نباشد، نجات دهنده از جهنم هست ولی رساننده به درجات عالیه‌ی بهشت نیست.
4. در منهاج، نخست اعتقادات صحیح مثل شناخت درست از خدای متعال و پیامبر ختمی مرتبت و ائمه‌ی طاهرین (علیهم السلام) و قیامت و بهشت و جهنم به منهاجی القا می‌شود. سپس او بر سر شوق آمده و خدا را با رغبت عبادت می‌کند. عبادت با رغبت نه تنها زحمتی ندارد بلکه سراسر لذت است. مشکل شما از اینجا ناشی شده که اعتقاداتتان ناقص و حتی غیر صحیح بوده و همین اعتقادات ناصحیح موجب بی‌اثر شدن عبادت‌ها گشته است.
5. البته سایر گناهانی که بدان مبتلا هستید هم نقش پررنگی در باز کردن راه شیطان و وسوسه هایش به قلبتان داشته است.
6. درمان شما در یک کلام این است که منهاجی شوید. یعنی باید اعتقادات صحیح را با صبر بسیار، جایگزین اعتقادات فاسد کنید و سپس با حالت شوق حقیقی و آرامش واقعی، عمل کردن برای رسیدن به بهشت را از سر بگیرید.
7. نماز، حد فاصل ایمان و کفر است. شما الان از نظر خدا و پیامبر و امام عصر (روحی فداه) کافر هستید و باطنتان نجس است. این تاریکی و نجاست باطنی راه اصلاحتان را خیلی دور می‌کند و نتیجه را به تأخیر می‌اندازد، لهذا توصیه می‌شود اگر به راستی خواهان کمال و سعادت خود هستید، نماز را جدی بگیرید.
به دو سخن گهربار از پیشوایان دین مبین اسلام توجه کنید:
اول. عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه‌السلام قَالَ: «لَا تَتَهَاوَنْ بِصَلَاتِک فَإِنَّ النَّبِیَّ (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) قَالَ عِنْدَ مَوْتِهِ: لَیْسَ مِنِّی مَنِ اسْتَخَفَّ بِصَلَاتِهِ» [کافی، محدث کلینی، جلد 3، صفحه‌ی 263]
ترجمه: امام باقر علیه‌السلام فرمودند: نمازت را سبک نشمار که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در هنگام رحلت فرمودند: کسی که نماز را سبک بشمارد از من نیست. (یعنی از حمایت و شفاعت من خارج می‌شود. و اگر کسی از حمایت آن حضرت خارج شود هیچ پیامبر یا بزرگی او را پناه نخواهد داد و باید به پناه شیطان ملعون برود)
دوم. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله وسلم): «لَا یَزَالُ الشَّیْطَانُ ذَعِراً مِنَ الْمُؤْمِنِ مَا حَافَظَ عَلَی الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ فَإِذَا ضَیَّعَهُنَّ تَجَرَّأَ عَلَیْهِ فَأَدْخَلَهُ فِی الْعَظَائِمِ» [کافی، محدث کلینی، جلد 3، صفحه‌ی 269]
ترجمه: امام صادق علیه‌السلام فرمودند: رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرموده اند: همواره شیطان از مؤمن می‌ترسد تا زمانی که مؤمن بر خواندن نمازهای پنجگانه محافظت کند. ولی وقتی نماز را ضایع کرد، بر او جرئت می‌یابد و او را در گناهان و انحرافات بزرگ داخل می‌کند.
8. برای بازگشت شما به وادی ایمان حقیقی به درگاه دادار مهربان دعا کردم و باز هم دعا خواهم کرد و امیدوارم این قطع شدن، مقدمه‌ی وصل شدن صحیح و اصولی باشد. به قول شاعر:

من رشته‌ی محبت خود از تو می‌بُرم * شاید گره خورد به تو نزدیکتر شوم
و له الحمد
دعاگو ـ حاج فردوسی

با سلام
من کارمند هستم یکی از مشکلترین کارها را در اداره خود دارم و واقعاً فرصت فکر کردن هم ندارم. در این 4 سال اخیر هرچه پول در می‌اورم و هر چه قدر که وام گرفتم از دست دادم و سرم کلاه گذاشتند و الان فقط بدهکارم. علتش را نمی‌دانم حتی به خاطر این مشکلات اشتباهی در کارم کردم که ممکن است منجر به اخراج شدن من از اداره شود. باید چه کار کنم؟
لطفاً مرا راهنمایی کنید
با تشکر

************
باسمه تعالی

سلام علیکم
شما یک راه کوتاه دارید که در حکم مسکن است و یک راه بلند که برای اصلاح و بهشتی شدنتان باید بپیماید
راه کوتاهی که برای بهبود وضع روحی و کاری‌تان پیشنهاد می‌کنم این است که سعی کنید از این به بعد نمازها را اول وقت و تا حد امکان به جماعت بخوانید. نور نماز اول وقت و بخصوص در جماعت، خیلی از مشکلات و گرفتاری‌ها را حل می‌کند. به این حدیث شریف توجه کنید:
عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (علیه‌السلام) یَقُولُ: «إِنَّ الصَّلَاةَ إِذَا ارْتَفَعَتْ فِی أَوَّلِ وَقْتِهَا رَجَعَتْ إِلَی صَاحِبِهَا وَ هِیَ بَیْضَاءُ مُشْرِقَةٌ تَقُولُ حَفِظْتَنِی حَفِظَک اللَّهُ وَ إِذَا ارْتَفَعَتْ فِی غَیْرِ وَقْتِهَا بِغَیْرِ حُدُودِهَا رَجَعَتْ إِلَی صَاحِبِهَا وَ هِیَ سَوْدَاءُ مُظْلِمَةٌ تَقُولُ ضَیَّعْتَنِی ضَیَّعَک اللَّهُ» [کافی، محدث کلینی، جلد 3، صفحه‌ی 268]
ترجمه: ابوبصیر می‌گوید از امام باقر (علیه‌السلام) شنیدم که می‌فرمود: اگر نماز در اول وقتش خوانده شود، بالا می‌رود و به طرف صاحبش برمی‌گردد در حالی که سفید و نورانی است و می‌گوید: مرا حفظ کردی، خدا تو را محافظت کند. ولی وقتی در غیر اول وقت خوانده می‌شود، به صاحبش برگردانده می‌شود در حالی که سیاه و تاریک است و می‌گوید: مرا ضایع کردی، خدا تو را ضایع کند.
پیشنهاد دیگر این است که با خواندن زیارت آل یاسین، از طریق امام عصر (ارواحنا فداه) به خدای متعال عرض حاجت کنید. امید است به برکت آن حضرت، به زودی مشکلاتتان مرتفع گردد.
و اما راه بلند این است که منهاجی شوید. برای منهاجی شدن اول باید کتاب منهاج فردوسیان را تهیه کنید و به قواعد نظری آن آگاه شده و معتقد گردید. سپس وارد مراعات قوانین عملی گردید و بر طبق دستورالعملی که در صفحات 33 تا 37 کتاب منهاج فردوسیان آمده عمل نمایید.
این اقدام، موجب می‌شود که در بلند مدت، نه تنها خیلی از مشکلات و گرفتاری‌های دنیوی‌تان مرتفع گردد بلکه آخرتی آباد در بهشت برین خداوند داشته باشید.

دعای خیر من بدرقه‌ی راهتان باد
حاج فردوسی

خواهشاً لااقل توضیح قسمت‌های ستاره‌دار یا مبهم مانند گفتن تهلیلات قبل از غروب افتاب و… را درسایتتان بگذارید تا این سایت به گونه‌ای پاتوق منهاجی‌ها باشد همینطور در زمینه‌های اجتماعی و اقتصادی و … به گونه‌ای به ما بصیرت دهی کنید.
دعا می‌کنم به عالی‌ترین سطح انسانیت برسید.
یا حق

************
باسمه تعالی شأنه

سلام و رحمت خدا بر شما باد
توجه داشته باشید که کتاب منهاج، کتاب علمی نیست بلکه برنامه‌ی عملی است یعنی باید تمام قوانین به صورت عملی در زندگی پیاده شود.
کسی که بتواند تا مرحله‌ی ششم را مراعات نماید (به ضمانت قرآن کریم و رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) یقیناً از اهل بهشت برین است و هیچگونه ناراحتی و گرفتاری در دنیا و آخرت نخواهد دید (نه «نخواهد داشت» چون تمام دردها و ناخوشی‌های دنیوی برای مؤمن، نعمت است. پس درد و رنج و گرفتاری خواهد داشت ولی آن‌ها را عین راحت و نعمت خواهد دید)
با یک بررسی ساده می‌بینیم که تا پایان مرحله‌ی ششم، فقط دو قاعده و شش قانون، ستاره‌دار است.
توضیح این دو قاعده و شش قانون را به زودی می‌نویسم و در همین صفحه منتشر خواهد شد.
اگر شما این توضیحات را به آن شش مرحله بیافزایید و همه را مراعات نمایید، یقیناً از اهل بهشت زیبا و پر نعمت خداوند خواهید بود. دنبال سایر قانون‌ها (یعنی مراحل 7 تا 10) هم حالا حالاها نروید که از مراعات شش مرحله‌ی اول باز خواهید ماند. باز هم تأکید می‌کنم که اساس منهاج فردوسیان بر عمل است نه علم.
مراعات این شش مرحله، شصت سال طول می‌کشد. در تعجبم که شما چطور به این زودی به قوانین ستاره‌دار برخورد کرده و آن‌ها را مانع و خللی در مسیر راهتان یافته‌اید؟!
با همه‌ی این تفاصیل، موضوعی در «روز نوشته‌ها» ایجاد کردم با عنوان «قانون‌های ستاره‌دار» که به مرور زمان به بررسی تمام قانون‌های ستاره‌دار (حتی آن‌ها که در مراحل 7 تا 10 آمده) خواهم پرداخت و این مشکل هم به زودی حل خواهد شد. ان شاء الله

موفق باشید
حاج فردوسی

بنام خدا

سلام
یک آرامش خاصی در متن شما هست. از کمک شما بی‌نهایت ممنون، پاسخ شما رو از قبلترها می‌دونستم، اما خب اینبار انگار یک جورایی احساسش کردم. من با شخصی صحبت کردم و اون در قم هست، قرار شد اون کمی در رابطه با راه شما تحقیق کنه. با عرض پوزش یک سوال دیگه (چون من در تهران هستم) آیا از طریق خود اسلام، یعنی «نماز و قرآن» نمی‌شه این آرامش و حمایت رو به دست آورد؟
باز هم تشکر از پاسخ شما

************
بأسمه تعالی شأنه

دوست عزیز سلام
منهاج فردوسیان چیزی جز اسلام ناب و تشیع خالص نیست. فقط فرقی که حاصل شده این است که در منهاج فردوسیان، آموزه‌های اسلام ناب به صورت منظم و مرتب در اختیار کسانی که قصد رسیدن به کمال و سعادت دارند، قرار می‌گیرد.
پس با تنظیم کردن اعتقادات خود با قواعد نظری منهاج، یک شیعه‌ی اثنی عشری از لحاظ عقیده خواهید شد و با مراعات کردن قوانین منهاج، از جهنم سوزان رها شده و به بهشت برین خداوند (در دنیا و آخرت) خواهید رسید.
نکته‌ی دیگری که باید تذکر بدهم این است که تعالیم روح بخش و سعادت آفرین اسلام در نماز و قرآن خلاصه نمی‌شود. علت اصلی این‌که اسلام موجود نتوانسته مسلمانان را به نجات و رستگاری و آرامش برساند، همین است که مسلمانان از قسمتی از دستورات اسلام آگاهی دارند و به قسمت اندکی از همان دستورات عمل می‌کنند. عمری ها، اسلام را در نماز جماعت و وز وز قرآن خواندن و ریش بلند می‌دانند و شیعیان، اسلام را در عزاداری و شله‌ی نذری و سفره‌ی حضرت رقیه و نخ بستن به ضریح امامزادگان خلاصه کرده اند.
در صورتی که در منهاج فردوسیان، تمام دستورات رهایی بخش اسلام به آگاهی سالک منهاجی می‌رسد و او می‌کوشد با عمل کردن مرحله به مرحله به این دستورات، خود را به نهایت قله‌ی کمال و سعادت برساند.

برایتان آرزوی عافیت و آرامش دارم.
حاج فردوسی

به نام خدا

جناب آقای فردوسی، من یک مشکلی داشتم که تا حالا با کسی در میون نگذاشتم. از زمانی که بزرگ شدم متوجه شدم با خودم ترسی رو همراه دارم که به خصوص در رو به رو شدن با دنیای اطراف بر سر راه من سد می‌شه و من رو عقب نگه می‌داره. گاهی هست و گاهی نیست. می‌دونم مطعلق بمن نیست، ولی خودش رو تحمیل می‌کنه. انگار یک چیز خاک خورده در انبار ذهنم. البته در کودکی زندگی پر تشنج و پُر درگیری داشتم، اما این ترس خیلی عمیق تر از اینهاست، چون زمانی که بچه بودم احساس اش نمی‌کردم و وقتی بزرگ شدم کم کم متوجه اون شدم. انقدر از وجود حقیقی من دور که انگار دو نفر هستیم. چطور میشه به این احساس ترس زور گرفت؟
با تشکر، منتظر پاسخ شما هستم

************
باسم الله تعالی

سلام علیکم، به چند نکته توجه کنید:
1. انسان ذاتاً ضعیف آفریده شده است.
2. هر ضعیف به طور طبیعی گرفتار ترس است.
3. برای غلبه بر این ترس طبیعی، فقط دو راه قابل تصور است؛ اول این‌که خود انسان آنقدر قوی شود که ترس‌ها از او دور شوند.
دوم این‌که خودش را به سایه‌ی حمایت یک قوی بکشاند که به پشت گرمی او از ترس‌ها رهایی یابد.
4. راه اول (که انسان خودش قوی شود) محال است یعنی هر قدر انسان بکوشد تا خودش را از لحاظ جسمی و روحی قوی کند، باز قوی تر از او هم وجود دارد. پس تنها راه برای نترسیدن، پناه بردن به سایه‌ی حمایت یک قوی است.
5. قوی ترینِ قوی‌ها که سایه شان برای حمایت ما انسان‌ها همیشه جا دارد، خدای مهربان و جانشینان او در زمین هستند.
6. اگر شما در منهاج فردوسیان قدم بگذارید، رابطه‌تان با خدای بزرگ و توانا دوستانه می‌شود و از حمایت ملائکه (که بین زمین و آسمان را پر کرده اند) برخوردار می‌شوید. همچنین عنایات ویژه‌ی امام عصر (ارواحنا فداه) شامل حالتان خواهد شد. در این صورت که دوست و حامی بسیار بزرگی همچون خدای جهان آفرین داشته باشید و دست گرمابخش صاحب الزمان (ارواحنا فداه) را بر دل و جان خود حس کنید، آرامشی را درک خواهید کرد که از هیچ راه دیگری قابل دسترسی نیست.
7. سخن آخر این‌که توجه داشته باشید: همسر خوب، پول زیاد، دوستان فراوان، سلامتی بدن و… هرگز نمی‌تواند آرامش حقیقی به انسان ببخشد. چون انسان برای مردن آفریده شده و ترس از مرگ، همیشه بر خوشی هایش سایه افکنده است. اگر با منهاجی شدن بتوانید بهشت برین را برای خود فراهم کنید و فردوسی بودن را برای خود قطعی نمایید، خواهید دید که تمام ترس‌ها و ناآرامی‌ها به یکباره از سرای وجود، رخت بر می‌بندد و آرامشی ابدی به دست می‌آید که حتی مرگ هم نمی‌تواند آن را به هم بزند.
برای موفقیتتان دعا می‌کنم.

موفق باشید
حاج فردوسی

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت حاج فردوسی عزیز
من جواب پاسخهای شما به دوستان رو خواندم البته باید این نکته را یادآور بشم که بیشتر دوستان مثل من آشناییشون با شما فقط از طریق وبلاگ بوده و هنوز به کتاب دسترسی ندارند لذا از شما خواهشمندم برای برطرف شدن شک و شبهه من نسبت به منهاج فردوسیان شما برایم یه نسخه کتاب pdf بفرستید تا مطالب شما روشنتر گردد.
ممنونم

************
باسمه تعالی شأنه

سلام علیکم
آیا درست است وقتی غریبه‌ای وارد شهر ما شد، به بهانه‌ی این‌که او را نمی‌شناسیم و درباره‌اش مطالعه نکرده ایم، سنگ و آجر به سویش پرتاب کنیم؟!
آیا درست است هر اندیشه‌ی جدید و هر نگاه تازه‌ای را (صد در صد بی‌اطلاع از محتوای آن) دستپرورده‌ی استکبار جهانی و استعمار انگلستان بدانیم؟!
آیا درست است به این دلیل که حاج فردوسی را نمی‌شناسیم و از برنامه‌ی تربیتی‌اش کاملاً بی‌اطلاع هستیم، ناسزا بگوییم و توهین کنیم؟!
من از شخصی دلگیر نیستم بلکه از این مبنای غیر منطقی و غیر اسلامی و غیر انسانی، رنجورم که ندیده و نشناخته محکوم می‌کنند.
به راستی اگر قیامتی باشد (که هست) و اگر حساب و میزانی باشد (که هست) و اگر از این تهمتها و توهین‌ها بازخواست کنند (که خواهند کرد) چه جوابی آماده کرده اند؟!
آنچه به صورت پی‌دی‌اف برایتان ارسال می‌شود، فقط جزوه‌ی آشنایی با منهاج فردوسیان است نه کتاب منهاج فردوسیان. کتاب «مجموعه‌ی قواعد نظری و قوانین عملی منهاج فردوسیان» را می‌توانید از طریق پستی خریداری نمایید.

دعاگو ـ حاج فردوسی

برادر محترم اگر بیکاری و میخوای به نحوی سرگرم بشی و چند نفر دور خودت جمع کنی راه درستی انتخاب نکرده ای. به جای این‌که مردم را دانسته یا ندانسته سرکار بزاری به فکر خودشناسی باش. تو با این روش حتی اگر هم هدفت کمک و راهنمایی مردمه مطمئن باش نتیجه معکوس داره.
در پناه حق

************
باسمه تعالی

جواب این برادر را با چند سؤال می‌دهم:
1. آیا کتاب منهاج فردوسیان را دیده‌اید؟ (یقیناً نه)
2. آیا مقدمه‌ی 30 صفحه‌ای آن را مطالعه کرده‌اید؟ (یقیناً نه)
3. آیا با حاج فردوسی گفتگو یا بحثی داشته‌اید؟ (یقیناً نه)
4. آیا از 12 مقدمه‌ی علمیه‌ای که هر عاقل منصف را به قبول منهاج فردوسیان می‌رساند، آگاه هستید؟ (یقیناً نه)
5. پس چرا با اینهمه ناآگاهی، به خودتان اجازه می‌دهید که نصیحت کنید یا اصلاً اظهار نظر نمایید؟!

خدایا عاقبت ما را ختم به خیر بفرما
اللهم اهد قومی فانهم لا یعلمون

سلام
شما جلسه هم تشکیل میدید؟ من علاقمند به موضوع شما هستم. میشه اطلاعات بیشتری در مورد کارتون به من بدید؟ اگر من بیام قم، به من وقت ملاقات میدید؟ هنوز آثار بعدی منهاج فردوسیان منتشر نشده؟
با تشکر

************
باسمه جلت اسمائه

سلام علیکم
جلسات منهاج فردوسیان هنوز عمومی نشده است. در صورت عمومی شدن در پایگاه اینترنتی اطلاع رسانی خواهد شد.
برای آشنایی با منهاج فردوسیان باید ابتدا کتاب مجموعه قوانین منهاج فردوسیان را تهیه کنید. البته کتاب «آشنایی با منهاج فردوسیان» هم کمک خوبی به شناخت علمی آن می‌کند ولی هنوز چاپ نشده است.
برای ملاقات حضوری، هر وقت به قم آمدید، هماهنگ می‌کنیم.
آثار منهاج فردوسیان در دستور چاپ و نشر قرار دارد و به مرور زمان به منهاجیون و منهاجیات عرضه خواهد شد.

دعاگوی شما ـ حاج فردوسی

با عرض سلام من می‌خواستم بپرسم برای راهنمایی باید وجهی نیز پرداخت شود، و آیا می‌توان حضوری نیز با بزرگوار (حاج آقا) نیز آشنا و ملاقات داشت؟ ممنون می‌شم اگر حتی تصویری از ایشان ببینیم.

************
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم
جواب سؤالات شما را به ترتیب و به اختصار می‌نویسم:

ـ می‌خواستم بپرسم برای راهنمایی باید وجهی نیز پرداخت شود؟
جواب: به حکم این آیه‌ی شریفه:
«یا قَوْمِ لا أَسْئَلُکمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِنْ أَجْرِیَ إِلاَّ عَلَی الَّذی فَطَرَنی‏ أَ فَلا تَعْقِلُون‏» [سوره‌ی هود، آیه‌ی 51]
ای قوم من، برای این پاداشی از شما درخواست نمی‏‌کنم. پاداش من جز بر عهده‌ی کسی که مرا آفریده است، نیست. پس آیا نمی‏‌اندیشید؟»
هیچگونه وجهی برای هدایت کردن به سوی کمال و سعادت دریافت نکرده و نمی‌کنم.

ـ آیا می‌توان حضوری نیز با بزرگوار (حاج آقا) نیز آشنا و ملاقات داشت؟
جواب: ملاقات و آشنایی و دسترسی به حاج فردوسی آسان است ولی می‌ترسم این خواهش ناشی از شخصیت زدگی باشد. ما فرهنگ غلطی داریم که در تقابل با فرهنگ ناب اسلامی است و آن، این است که به «گوینده» بیشتر از «گفته هایش» بها می‌دهیم. یعنی بیشتر شخصیت زده‌ایم تا اهل استدلال و تفکر در گفته‌ها و نوشته‌ها. اگر از شخصی خوشمان بیاید پیروش می‌شویم ولی کافی است از همان شخص یک برخورد تند ببینیم تا دلسرد و سرخورده گردیم. و این فرهنگ اشتباه، تبعات غیر قابل جبرانی به دنبال داشته و دارد.
حاج فردوسی می‌کوشد رفقایش را به سه ضلع اصلی تکامل و سعادت متوجه کند:
1. برنامه‌ای که باید بدان عمل کنند (قوانین منهاج فردوسیان)
2. استاد کامل (وجود مقدس صاحب الامر ارواحنا فداه)
3. مقام سعی (انگیزه‌ی بالایی که منهاجی را همواره در تلاش و کوشش برای مراعات قوانین نگه دارد)
هیچ امر دیگری غیر از این سه ضلع، به درد منهاجیون نمی‌خورد و توجه به آن، خالی از خطر نیست. آنچه حاج فردوسی به شدت با آن مخالف است و همواره خطرش را متذکر شده، بتهای کوچکی به نام «استاد»، «قطب»، «مرشد»، «پیر» و غیره است. لهذا به شدت از تبدیل شدن به بت پرهیز دارد.
اگر شما دوست گرامی با مطالعه‌ی کتاب منهاج فردوسیان (خصوصاً مقدمه‌اش که بیشتر جنبه‌ی علمی دارد) پی به حقانیت آن ببرید بسیار بهتر است برای شما تا این‌که با رفاقت با حاج فردوسی بخواهید به رودربایستی گرفتار گردید.

بمنّه و کرمه
دعاگو ـ حاج فردوسی

سلام حاجی آقا
میشه بفرمایید راه حل خلاصی از بند شهوت و هوای نفس چیه؟
خیلی خیلی ممنونم

************
به نام خدای مهربان

سلام علیکم
شهوت با هوای نفس فرق دارد. شهوت را باید کنترل و ساماندهی کرد ولی هوای نفس را باید سرکوب نمود.
عمده ترین عاملی که باعث سست بودن انسان در برابر خواهشهای نادرست نفسش می‌شود، نداشتن اعتقادات درست و روشن است.
اگر انسان با نگرشی صحیح و دیدگاهی درست وارد صحنه‌ی زندگی شود، قسمت زیادی از مشکلاتش حل می‌شود و به راحتی بر هوای نفس غلبه می‌کند و شهوت را کنترل می‌نماید.
بهترین راهی که برای خلاصی از هوای نفس و کنترل شهوت می‌شناسم، حرکت جدّی در منهاج فردوسیان است. در این برنامه‌ی کامل و همه جانبه، نخست، اعتقادات و دیدگاه‌های شما را اصلاح می‌کنند و سپس خواسته می‌شود که قوانین آن را رعایت نمایید.
اگر انسان بداند به کجا باید برود، رفتن برایش آسان می‌شود. این‌که نمی‌توانید در مقابل شهوت‌ها و خواهش‌های نفس مقابله کنید، بخش زیادی به دلیل نشناختن راه و ناآگاهی نسبت به آینده است.
امیدوارم خدای متعال به ما و شما بصیرت و صبر در بهره گیری از منهاج فردوسیان عطا بفرماید

موفق باشید
حاج فردوسی

بسمه تبارک و تعالی

خانه از پای بست ویرانست! ناشر خصوصی!!

ترسم نرسی به مکه‌ای اعرابی * این ره که تو می‌روی به ترکستان است

لطفاً به آیات شریفه ذیل بیشتر توجه کنید: 90 انعام؛ 72 یونس؛ 29 هود؛ 72 مؤمنون؛ 47 سبأ، 86 ص و … و اما استاد محترم سلوک و عرفان:
اولاً هدایت با خداست نه با ما و شما؛ ما اگر هنر کنیم و خدا بر ما منت بگذارد می‌توانیم وسیله هدایت باشیم؛
ثانیاً هدایت می‌بایست توسط شخصی باشد که گفتارش با رفتارش هماهنگ باشد؛
اگر بنده ادعای استادی عرفان داشته باشم و از طریق سایت، وبلاگ و ایمیل و اینترنت بدنبال تبلیغ باشم، باید عقب گردی داشته و مجدداً مراتب تربیت نفس را طی نمایم، بعبارت دیگر استادی بنده کاملاً زیر سوال می‌رود و بنده باید مجدداً مراحل اولیه عرفان را که مبارزه با نفس اماره (شهرت طلبی) است، طی نمایم؛ و در نهایت گفتار و ادعای بنده با رفتارم هماهنگ نیست!
در خاتمه بنده حقیر بدون هیچگونه ادعایی از شما خواهش می‌کنم:
1 ـ تبلیغ کتاب توسط ناشر خصوصی بدون ذکری از فضائل و کرامات و منهاج فردوسیان جنابعالی صورت پذیرد چرا که شایسته مقام معنوی اهل طریقت نیست؛
2 ـ جلوی هرگونه تبلیغات اینترنتی، موبایلی و… را بگیرید چرا که راه شک و شبهه به این منهاج باز می‌شود و …
3 ـ اجازه دهید تبلیغ بزرگواریها، کرامات و استادی جنابعالی از طریق مشاهدات عینی و قلبی مریدان و روایات سینه به سینه آن‌ها صورت پذیرد، چرا که هم خالصانه و واقعی تر بوده وهم خدای نکرده مشمول غضب خداوند تبارک و تعالی و نیز سیبل این بیت شعر واقع نمیشویم:
دلخوش از آنیم که حج می‌رویم * غافل از آنیم که کج می‌رویم
قل ان الفضل بید الله یوتیه من یشاء والله واسع علیم (آل عمران73)
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
رهرو نوپای قرآن و عترت / برادر کوچک شما

************
باسمه تعالی شأنه

سلام علیکم و رحمة الله
در پاسخ شما چند نکته را متذکر می‌شوم:
1. فرمایشات جنابعالی جملگی از پیش فرض‌ها و پیش داوری‌های شما ناشی می‌شود. نخست، بنده‌ی کمترین را یک صوفی بی‌صفای شیاد دکان‌دار شهرت‌طلب بی‌سواد فرض کرده‌اید و خود را یک دانشمند هدایت‌یافته و رسیده به قرآن و عترت، سپس اینگونه نتیجه‌گیری کرده‌اید. از این نامه معلوم می‌شود شما اصلاً کتاب منهاج فردوسیان را ندیده‌اید چه برسد به مطالعه‌ی عمیق مقدمه‌اش و غور در قواعد نظری و قوانین عملی آن.
منهاج فردوسیان در یک فرایند بیست ساله تهیه و تنظیم شده و بعد از به بحث گذاشته شدن با جمعی از مدرسین سطوح عالیه و خارج حوزه‌ی علمیه‌ی قم و تأیید مراجع عظام تقلید (حفظهم الله تعالی) منتشر گردیده است. و بیدی نیست که به باد تهمت و ناسزا بلرزد.
2. نمی‌دانم این‌که کسی کتابش را به رایگان به سرمایه‌گذاری واگذار کند تا او با سرمایه‌ی خودش آن را چاپ نموده و بفروشد و سود ببرد، چه اشکالی دارد که خانه را از پای بست ویران می‌کند؟!
3. تک تک آیاتی که فرموده بودید را خواندم و در آن اندیشیدم. شما نیز یکبار دیگر در این آیات نظر کنید:
«أُوْلَئک الَّذِینَ هَدَی اللَّهُ فَبِهُدَئهُمُ اقْتَدِهْ قُل لَّا أَسَئلُکمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکرَی‏ لِلْعَلَمِین» [سوره‌ی انعام، آیه‌ی 90]
ترجمه: اینان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده است پس به هدایت آنان اقتدا کن. بگو: «من، از شما هیچ مزدی بر این [رسالت‏] نمی‏‌طلبم. این [قرآن‏] جز تذکری برای جهانیان نیست.»
«فَإِن تَوَلَّیْتُمْ فَمَا سَأَلْتُکمُ مِّنْ أَجْرٍإِنْ أَجْرِی إِلَّا عَلی اللَّهِ وَ أُمِرْتُ أَنْ أَکونَ مِنَ الْمُسْلِمِین» [سوره‌ی یونس، آیه‌ 72]
ترجمه: و اگر روی گردانیدید، من مُزدی از شما نمی‏‌طلبم. پاداش من جز بر عهده خدا نیست، و مأمورم که از گردن‌نهندگان باشم.»
«وَ یَقَوْمِ لَا أَسَئلُکمْ عَلَیْهِ مَالاً إِنْ أَجْرِی إِلَّا عَلی اللَّهِ وَ مَا أَنَا بِطَارِدِ الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِنَّهُم مُّلَاقُواْ رَبهِمْ وَ لَاکنی‏ أَرَاکمْ قَوْمًا تجَهَلُونَ» [سوره‌ی هود، آیه‌ی 29]
ترجمه: و ای قوم من بر این [رسالت] مالی از شما درخواست نمی‏‌کنم مزد من جز بر عهده خدا نیست و کسانی را که ایمان آورده‌‏اند طرد نمی‏‌کنم قطعا آنان پروردگارشان را دیدار خواهند کرد ولی شما را قومی می‏‌بینم که نادانی می‏‌کنید.»
«أَمْ تَسْأَلُهُمْ خَرْجًا فَخَرَاجُ رَبِّک خَیْرٌ وَهُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ» [سوره‌ی مؤمنون، آیه‌ی 72]
ترجمه: یا از ایشان مزدی مطالبه می‏‌کنی و مزد پروردگارت بهتر است و اوست که بهترین روزی‏‌دهندگان است»
«قُلْ مَا سَأَلْتُکم مِّنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکمْ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَی اللَّهِ وَهُوَ عَلَی کلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ» [سوره‌ی سبأ،‌ آیه‌ی 47]
ترجمه: بگو هر مزدی که از شما خواستم آن از خودتان مزد من جز بر خدا نیست و او بر هر چیزی گواه است.»
«قُلْ مَا أَسْأَلُکمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُتَکلِّفِینَ» [سوره‌ی صاد، آیه‌ی 86]
ترجمه: بگو مزدی بر این [رسالت] از شما طلب نمی‏‌کنم و من از کسانی نیستم که چیزی از خود بسازم و به خدا نسبت دهم.»
تمام پیام این آیات این است که پیامبران برای ابلاغ رسالت خود از مردم و پیروانشان اجر و مزدی طلب نکرده‌اند.
به نظر شما بنده‌ی کمترین برای مشاوره‌های حضوری و تلفنی و ساعت‌ها پاسخ دادن به نامه‌ها، چیزی دریافت می‌کنم؟ اصلاً در تمام نوشته‌های رسمی و غیر رسمی‌ام بگردید ببینید حتی یک مورد طلب اجر و مزدی از خیل عظیم منهاجیون داشته‌ام؟
اگر کسی سرمایه‌گذاری کرده و کتاب‌های منهاج فردوسیان را چاپ نموده، به امید اجر اخروی و البته سود مادی بوده و در خور سرزنش نیست. اکنون هم اعلام می‌کنم هر کس بخواهد، می‌تواند در نشر سایر آثار منهاج فردوسیان مرا کمک کند. به این صورت که من امتیاز کتاب را به رایگان به او می‌دهم و او با سرمایه‌ی خودش آن را بارها چاپ نموده و بفروشد و یک ریال هم به من ندهد.
4. این‌که نوشته‌اید: «استاد محترم سلوک و عرفان» به عرض عالی می‌رسانم من استاد نیستم و خاک پای استاد هم نمی‌شوم. ثانیاً بارها گفته و نوشته‌ام که منهاج فردوسیان غیر از عرفان و تصوف است.
5. با شما موافقم که: «هدایت با خداست نه با ما و شما؛ ما اگر هنر کنیم و خدا بر ما منت بگذارد می‌توانیم وسیله هدایت باشیم»
6. باز هم با شما موافقم که: «هدایت می‌بایست توسط شخصی باشد که گفتارش با رفتارش هماهنگ باشد» به همین دلیل با اقطاب صوفیه و مرشد و درویش و … مخالفم. به همین دلیل و چندین دلیل عقلی و نقلی دیگر معتقدم که استاد کامل در زمان ما، وجود مقدس حضرت صاحب الامر (ارواحنا فداه) است و بس.
7. این‌که نوشته‌اید: «اگر بنده ادعای استادی عرفان داشته باشم و از طریق سایت، وبلاگ و ایمیل و اینترنت بدنبال تبلیغ باشم، باید عقب گردی داشته و مجدداً مراتب تربیت نفس را طی نمایم، بعبارت دیگر استادی بنده کاملاً زیر سوال می‌رود و بنده باید مجدداً مراحل اولیه عرفان را که مبارزه با نفس اماره (شهرت طلبی) است، طی نمایم؛ و در نهایت گفتار و ادعای بنده با رفتارم هماهنگ نیست!» عرض می‌کنم: این کمترین بی‌ادعا، نه استادم و نه عرفان می‌دانم و آموزش می‌دهم، ولی از هر وسیله‌ی ارتباط جمعی برای رساندن پیام حق و رستگاری استفاده خواهم کرد تا عذری برای کسی باقی نماند. کسی فردای قیامت نگوید: استاد کامل در این زمان را نشناختم و برنامه‌ی صحیح برای عمل کردن را نیافتم. بلکه حجت تمام باشد.
شیطان از تمام این وسائل ارتباطات جهانی به نحو کامل استفاده می‌کند، چرا ما برای ابلاغ پیام خدای رحمان استفاده نکنیم؟! چرا به بهانه‌ی واهی این‌که تقدسمان به خطر می‌افتد، چنین امکان عالی و فراگیری را نادیده بگیریم؟! چرا صحنه‌ی اینترنت را پر از خدا و معنویت نکنیم تا حضور شیطان تحت الشعاع قرار گیرد؟!
8. در مورد این‌که نوشته‌اید: «اجازه دهید تبلیغ بزرگواریها، کرامات و استادی جنابعالی از طریق مشاهدات عینی و قلبی مریدان و روایات سینه به سینه آن‌ها صورت پذیرد، چرا که هم خالصانه و واقعی تر بوده وهم خدای نکرده مشمول غضب خداوند تبارک و تعالی و نیز سیبل این بیت شعر واقع نمیشویم: دلخوش از آنیم که حج می‌رویم * غافل از آنیم که کج می‌رویم» عرض می‌کنم: این کمترین بر طبق دستوری که در روایات ما وارد شده، به دهان ثناگویان خاک می‌پاشم. من عددی نیستم که بزرگواری‌ها و کرامات و استادی داشته باشم. مریدم کجا بود که بخواهد سینه به سینه مشاهدات عینی و قلبی منتشر سازد؟!
رسماً در همینجا اعلام می‌کنم: هر کس مرید حاج فردوسی شود، به گمراهی آشکار دچار شده و همان قصه‌ی صوفیه و دلدادگی به بشر غیر معصوم پیش خواهد آمد.
در همین راستا بارها اعلام کرده ام: راضی نیستم به من بیش از «حاج فردوسی» بگویند و به کار بردن هرگونه لقب و صفت تشریفاتی را بر نمی‌تابم و به شدت برخورد می‌کنم. لقب‌های فریبنده‌ای همچون: عارف کامل واصل سالک… حتی به آقا و جناب هم رضایت نمی‌دهم و به جهت بی‌نام نبودن «حاج فردوسی» مرا کفایت می‌کند.
9. نسخه‌ی الکترونیکی «آشنایی با منهاج فردوسیان» را برای کسب حداقل آشنایی برایتان می‌فرستم.
10. خداوند شما را در رهروی قرآن و عترت پایدار بداراد.

موفق باشید
حاج فردوسی

به نام خداوند مهربان
با سلام اگر هدف شما از هدایت مردم کاملاً رنگ و بوی خدایی دارد و هیچگونه مطامع دنیوی در آن نیست، لطفاً بفرمایید تا مریدان و دوستانتان کتابها را از محل وجوه شرعیه خودشان (جهت تبلیغ و گسترش دین اسلام)، تهیه و به علاقمندان به منهاج فردوسیان هدیه نمایند (و یا حداقل بصورت کتابهای الکترونیکی در سایت قرار دهند) تا هم باقیات صالحاتی برای آن‌ها بوده و زودتر مراتب کمال را کسب کنند و هم دلیل محکمی باشد برای اثبات معنوی بودن کامل این «منهاج»! با تشکر از شما

************
باسمه تعالی شأنه

جناب برادر عزیزم آقای عین ـ جیم (زید عزه)
سلام علیکم
1. با تشکر از پیشنهاد شما، به عرض می‌رسانم امتیاز این کتاب (به رایگان) به ناشر خصوصی واگذار شده و ناشر خصوصی به سرمایه‌ی خودش آن را چاپ و منتشر نموده است و فروش آن بهره‌ی مادی برای اینجانب ندارد.
2. به دلیل واگذاری امتیاز، انتشار نسخه‌ی الکترونیکی نیز شرعاً و قانوناً مقدور نمی‌باشد.
3. اگر بنا باشد تمام کتابهای الهی و معنوی را به رایگان دریافت یا دانلود کنیم، و خریدن کتابی نشانه‌ی غیر معنوی و غیر الهی بودن مطالب آن کتاب باشد، پرداخت پول برای اینهمه کتاب مذهبی همچون قرآن کریم و نهج‌البلاغه و مفاتیح الجنان و غیره چه مفهومی خواهد یافت؟
4. اگر مبنای شما را بپذیریم باید اینهمه کتابی که وهابی‌ها و بهایی‌ها و مسیحی‌ها نه تنها رایگان بلکه همراه با مواد خوراکی و گل، هدیه می‌کنند، دلیل حقانیت و معنوی بودن آن‌ها باشد.
5. به حکم باد آورده را باد می‌برد، کتاب اهدایی در خور بی‌توجهی است.
6. کسانی می‌توانند به آموزه‌های بلند منهاج فردوسیان عمل کنند که از سر و جان برای رسیدن به کمال و سعادت دریغ نداشته باشند، پس به کسی که توقع کتاب رایگان داشته باشد و حاضر به اندکی هزینه در این راه نباشد چه امیدی می‌توان داشت؟

خدایا ما را به راه رضای خودت هدایت بفرما و بر هدایتت استوار بگردان

موفق باشید
حاج فردوسی

بِسمِ اللهِ وَ بِاللهِ
وَ فِی سَبِیلِ الله وَ الحَمدُ للهِ
وَ الصَلَوةُ عَلَی رَسُولِ اللهِ وَ عَلَی آلِهِ آلِ اللهِ
وَ أفضَلُ التَّحِیاتِ عَلَی بَقِیةِ اللهِ وَ اللَّعنُ الدَّائِمُ عَلَی أعدَاءِ اللهِ
مُرتَقِباً لأمرِ اللهِ وَ مُرتَجِیاً لِفَضلِ اللهِ، وَ عَلَی المِنهَاجِیّینَ وَ المِنهَاجِیّاتِ سَلامُ اللهِ

مقدمه:
گاهی وقت‌ها در خلال سؤال و جواب‌ها و نامه‌های رسیده، مطالبی مطرح می‌شد که در آثار رسمی نیامده بود ولی می‌توانست راهگشای عده‌ای از منهاجیون و منهاجیات باشد. لهذا بر آن شدم که نامه‌های رسیده را بعد از حذف مشخصات و خصوصیات فرستنده، در اختیار عموم قرار دهم. امیدوارم این سعی مختصر، مورد قبول حق تعالی قرار بگیرد. در این جلد، سیصد نامه به همراه پاسخش آمده است.

وَ آخِرُ دَعوَانَا أَن الحَمدُ لله رَبِّ العَالَمِین
قم مقدسه ـ حاج فردوسی
فروردین‌‌ماه 1392 خورشیدی

آلات موسیقی: سازهایی که برای نواختن موسیقی استفاده می‌شود.
اسناد: جمع سند. / سند: در اصطلاح «منهاج فردوسیان» به روایات معتبر شیعه‌ی دوازده‌امامی از معصومین (علیهم‌السلام) که قاعده‌ی نظری یا قانون عملی از آن استفاده شده باشد، گفته می‌شود.
باد عَقیم: بادی مرگبار که موجب از بین رفتن کسانی می‌شود که بر آنان بوزد.
بَربَط: عود، از آلات موسیقی شبیه تار که کاسه‌اش بزرگتر و دسته‌اش کوتاه‌تر است.
بِشکَن: انگشتک. در گویش متداول مردم، صدا در آوردن در زمان طرب و نشاط با زدنِ سرانگشت وسطی به پایین انگشت شست است.
تار: یکی از سازهای موسیقی، با یک کاسه، پنج تار و دسته‌ای بلند است.
تسبیح: سبحان ‌الله گفتن. خدا را به ‌پاکی یاد کردن. نیایش‌ کردن.
تصریحات: امور یا مطالب روشن که بدون کنایه بیان شده باشد.
تَغایُر: غیرت نشان دادن بر اثر طمع دیگران در همسر. تغییر حالت و عصبانی شدن بر اثر دیدن همسر با دیگران.
تمجید: به بزرگی یاد کردن. ستودن و ثنا گفتن. مدح و ستایش.
تَنبور: از آلات موسیقی، دارای دسته‌ی بلند و کاسه‌ی کوچک شبیه سه‌تار. کمانچه.
توابع: جمع تابع. / تابع: در اصطلاح «منهاج فردوسیان»، گزارش‌هایی از سیره‌ی صحابه به عنوان شهروندان جامعه‌ی نبوی است، که به استاد اعظم (که درود و سلام خداوند بر ایشان و خاندانشان باد) استناد داده نشده باشد.
حُدی: حُداء. سرود و آوازی که ساربانان عرب می‌خوانند تا شترانشان تندتر بروند.
حَریر: پارچه‌ی ابریشمی.
دایِره: رجوع شود به «دَف».
دَف: سازی است ضربی که از کشیدن پوست یا مانند آن بر دایره‌ای چوبی یا فلزی ساخته می‌شود و با زدن انگشتان بر آن، تولید صدا می‌نماید.
زِندیق: کافر. بی‌دین.
زَنگوله: زنگ کوچک. از نوع بزرگ آن در زورخانه استفاده می‌شود.
ساز: رجوع شود به «آلات موسیقی».
ساز بادی: سازی است که دارای تشدیدکننده‌ای (معمولاً لوله یا مجرای توخالی) است که در آن ستونی از هوا یا در اثر دمیدن نوازنده در دهنی (مانند نَی) و یا توسط دستان او (مانند آکاردئون) به ارتعاش در می‌آید. تغییر در ارتفاع یا اجرای نُت‌ها، با باز و بسته کردن کلیدها (برای بلند و کوتاه کردن طول لوله‌ی تشدیدکننده) یا سوراخ‌های روی ساز یا تغییر حالت لب و دهان نوازنده انجام می‌شود.
سازهای بادی را به دو دسته‌ی بزرگ تقسیم می‌کنند:
۱) سازهای بادی برنجی؛
۲) سازهای بادی چوبی.
اما این نام‌ها را نباید به معنی آن گرفت که لزوماً این سازها از چوب یا برنج ساخته شده‌اند. مثلاً «ساکسوفون» از نظر ساختمان و نحوه‌ی تولید صدا، بسیار به «کلارینت» نزدیک است و مانند کلارینت جزو سازهای بادی چوبی به شمار می‌رود هر چند که بدنه‌ی آن از برنج یا فلز دیگری ساخته می‌شود. یا «فلوت ریکوردر» که در گذشته بسیار رایج بود و از چوب ساخته می‌شد و امروز برای آموزش موسیقی به کودکان رواج دارد و از پلاستیک ساخته می‌شود، ولی جزء سازهای بادی چوبی است. در واقع، فرق این دو دسته، نه در جنسی است که از آن ساخته شده‌اند، بلکه به نحوه‌ی تولید صدا در دهنی آن‌ها مربوط می‌شود. در سازهای معروف به برنجی، صدا از لرزیدن لب‌های نوازنده، درون کاسه‌ی دهنی حاصل می‌شود و در سازهای معروف به چوبی، صدا از لرزش قمیش یا لرزش لایه‌های هوا در گذر از روی تیغه یا لبه‌ی دهنی به وجود می‌آید. رایج‌‌ترین سازهای بادی عبارتند از: نَی، فلوت، نَی‌انبان، شیپور و سُرنا.
ساز زِهی: رده‌ای از سازها هستند که در آنها صدا، از ارتعاش زِه یا تار یا سیم تولید می‌شود. معمولاً با زخمه زدن یا ضربه زدن و یا کشیدن کمانه یا آرشه بر روی این زه‌ها صدای دلخواه از ساز در می‌آید. سازهای زهی، به سه نوع، تقسیم می‌شود:
1) زخمه‌ای: سازهای زهی زخمه‌ای با روشی نواخته می‌شوند که در آن، با زخمه زدن با انگشت یا مِضراب بر عامل مرتعش‌شونده، صدا تولید می‌شود. بیشتر سازهای زهی زخمه‌ای از خانواده بربط‌ها هستند از جمله: گیتار، گیتار بیس، سی‌تار، بالالایکا، بانجو، و ماندولین.
2) کمانه‌ای: دسته‌ای از سازهای زهی که زه‌های آن‌ها با استفاده از آرشه یا کمانه به صدا در می‌آید، سازهای کمانه‌ای نام دارند. عمل به صدا درآوردن زه‌های سازهای کمانه‌ای با کمانه را کمانه‌کشی می‌گویند. ویولن و کمانچه، نمونه‌ای از سازهای زهی کمانه‌ای هستند.
3) زهی ضربه‌ای: در این روش از نواختن، صداها با ضربه زدن بر روی زه یا سیم ایجاد می‌شوند. پیانو و سنتور از نمونه سازهای زهی ضربه‌ای هستند.
ساز ضَربی: ساز ضربی یا کوبه‌ای یا پرکاشن به هر سازی گفته می‌شود که از طریق ضربه، تکان، سایش، خراش و یا هر عمل دیگری که منجر به نوسان شود، تولید صدا کند. وظیفه‌ی اصلی سازهای کوبه‌ای، معمولاً اجرای ضرب (ریتم) در متن آهنگ است ولی توانایی اجرای ملودی را هم دارد. این ساز، احتمالاً پس از صدای انسان، قدیمی‌ترین نوع ساز است. سازهای کوبه‌ای را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد؛
1) سازهای کوبه‌ای با کوک معیّن، مثل زیلوفون؛
2) سازهای کوبه‌ای با کوک نامعیّن مثل انواع طبل.
برخی سازهای ضربی عبارتند از: زنگ، زنگوله، تومبا، طبل (دُهُل، تبیره، شَندَف، تبوراک، کُوس، نَقاره، دَبداب، کناره)، تُمبک، دَمّام، دَف، تِمپو، دایره زنگی، سِنج، مُثلث، تیمپانی، زیلوفون، ماریمبا، ویبرافون، ماراکاس، کاستانت، تام تام، درام، کوزه، آینه پیل، درای (جرس)، پنداریک، تاس، ضرب زورخانه.
سُفله: بدسرشت. بدنهاد. پَست. حقیر. دون‌صفت. دون‌همت. رذل. فرومایه. ناجوانمرد. ناکس.
سِنج: دو صفحه‌ی برنجی گِرد و برجسته است که با دست بر هم کوبیده می‌شود. در ارکسترهای سمفونیک، یکی از سازهای کوبه‌ای اصلی است و به طریقه‌های مختلف نواخته می‌شود.
شطرنج: نوعی بازی فکری که بر روی یک صفحه‌ی ۶۴ خانه‌ای سیاه و سفید با ۳۲ مهره (۱۶ سفید و ۱۶ سیاه) صورت می‌گیرد. هردسته از مهره‌های سیاه‌ و سفید، شامل هشت مهره‌ی پیاده و دو رُخ و دو اسب و دو فیل و یک وزیر (یا فرزین) و یک شاه است.
شواهد: جمع شاهد. / شاهد: در اصطلاح «منهاج فردوسیان» به روایات غیر شیعیان از استادان منهاج (علیهم‌السلام) بویژه روایات استاد اعظم (که درود و سلام خداوند بر ایشان و خاندانشان باد) گفته می‌شود.
شِیوَن کردن: افغان کردن، جیغ کشیدن، داد و بیداد کردن، ضجّه زدن، فریادهای ناصبور کردن، نالیدن به همراه گفتن کلمات ناسپاسی.
طَبل: یکی از آلات ضربی و رزمی و آن عبارت است از استوانه‌ای که در دو طرف آن، پوست دباغی شده یا مانند آن، می‌کشند و با کوبیدن چوب بر آن، تولید صدا می‌کند.
عَنبَر: نوعی از بوی خوش است که بیشتر در شکم ماهی مخصوصی یافت می‌شود.
عُود: بربط ، از سازهای زِهی، با کاسه‌ای بیضی‌شکل و دسته‌ای سر کج.
فاجِر: تبهکار. زناکار.
فاسِق: بدپیشه، بی‌تقوا، بی‌عفاف، نابکار، ناپارسا.
قَنین: تنبور، تنبور حبشی. رجوع شود به «تنبور».
کاهِن: پیشگو. جادوگر. رمال. ساحر. غیب‌گو. فالگیر.
کنیز آوازخوان: زنانی بودند که در جنگ، اسیر می‌شدند و هنر خوانندگی و نوازندگی داشتند. این کنیزان، قیمت بیشتری داشتند.
گُرز: از آلات جنگ که در قدیم به ‌کار می‌رفته و از چوب و آهن ساخته می‌شده و سر آن بیضی‌شکل یا گلوله‌مانند بوده و آن را بر سر دشمن می‌زدند. چُماق. دَبوس. کوپال.
مُحکمات: جمع محکم. / محکم: در اصطلاح «منهاج فردوسیان» به آیات قرآنی که قاعده‌ی نظری یا قانون عملی از آن استفاده شده باشد، گفته می‌شود.
مَزر: شراب بوزه، و آن چیزی است مست‌کننده که از گندم و گاورس و جو سازند.
مِزمار: رجوع شود به «نَی».
مِشک: ماده‌ی سیاه‌رنگ و خوش‌بویی که در ناف آهوی مشک تولید می‌شود.
ملکوت آسمان: عالم مجردات. باطن این جهان که از نگاه ما پوشیده است.
موسیقی مصنوعی: آهنگ‌هایی است که با استفاده از آلات موسیقی (سازهای زهی، سازهای بادی و سازهای ضربی) تولید شود. در مقابل آن، موسیقی طبیعی قرار دارد که همان آهنگ‌های طبیعت است؛ مانند صدای آبشار، صدای پرندگان و صدای جیرجیرک‌ها. بهره‌بردن از موسیقی‌های طبیعی ـ که توسط طبیعت تولید می‌شود ـ منع نشده است.
نَرد: نوعی بازی مانند شطرنج که ابزار آن، یک صفحه‌ی چوبی به همراه 15 مهره‌ی سیاه و 15 مهره‌ی سفید و دو تاس می‌باشد.
نِفاق: دو رویی. دو زبانی.
نَوحه‌گر: نوحه‌خوان. کسی که در مجالس عزا، مانند مصیبت‌رسیدگان، با صدای بلند، شیون و زاری و نوحه‌خوانی کند.
نَی: چوبی میان‌تهی که سوراخ‌هایی در آن ایجاد می‌کنند و با دمیدن نفس در آن، تولید صدا می‌نمایند.
واضحات: بیانات روشن و بی‌پرده که مقصود گوینده را بدون هیچ ابهامی، منتقل می‌سازد.
این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است