حاج فردوسی

معلم معنویت و مؤلف منهاج فردوسیان

حاج فردوسی

معلم معنویت و مؤلف منهاج فردوسیان

آلات موسیقی: سازهایی که برای نواختن موسیقی استفاده می‌شود.
اسناد: جمع سند. / سند: در اصطلاح «منهاج فردوسیان» به روایات معتبر شیعه‌ی دوازده‌امامی از معصومین (علیهم‌السلام) که قاعده‌ی نظری یا قانون عملی از آن استفاده شده باشد، گفته می‌شود.
باد عَقیم: بادی مرگبار که موجب از بین رفتن کسانی می‌شود که بر آنان بوزد.
بَربَط: عود، از آلات موسیقی شبیه تار که کاسه‌اش بزرگتر و دسته‌اش کوتاه‌تر است.
بِشکَن: انگشتک. در گویش متداول مردم، صدا در آوردن در زمان طرب و نشاط با زدنِ سرانگشت وسطی به پایین انگشت شست است.
تار: یکی از سازهای موسیقی، با یک کاسه، پنج تار و دسته‌ای بلند است.
تسبیح: سبحان ‌الله گفتن. خدا را به ‌پاکی یاد کردن. نیایش‌ کردن.
تصریحات: امور یا مطالب روشن که بدون کنایه بیان شده باشد.
تَغایُر: غیرت نشان دادن بر اثر طمع دیگران در همسر. تغییر حالت و عصبانی شدن بر اثر دیدن همسر با دیگران.
تمجید: به بزرگی یاد کردن. ستودن و ثنا گفتن. مدح و ستایش.
تَنبور: از آلات موسیقی، دارای دسته‌ی بلند و کاسه‌ی کوچک شبیه سه‌تار. کمانچه.
توابع: جمع تابع. / تابع: در اصطلاح «منهاج فردوسیان»، گزارش‌هایی از سیره‌ی صحابه به عنوان شهروندان جامعه‌ی نبوی است، که به استاد اعظم (که درود و سلام خداوند بر ایشان و خاندانشان باد) استناد داده نشده باشد.
حُدی: حُداء. سرود و آوازی که ساربانان عرب می‌خوانند تا شترانشان تندتر بروند.
حَریر: پارچه‌ی ابریشمی.
دایِره: رجوع شود به «دَف».
دَف: سازی است ضربی که از کشیدن پوست یا مانند آن بر دایره‌ای چوبی یا فلزی ساخته می‌شود و با زدن انگشتان بر آن، تولید صدا می‌نماید.
زِندیق: کافر. بی‌دین.
زَنگوله: زنگ کوچک. از نوع بزرگ آن در زورخانه استفاده می‌شود.
ساز: رجوع شود به «آلات موسیقی».
ساز بادی: سازی است که دارای تشدیدکننده‌ای (معمولاً لوله یا مجرای توخالی) است که در آن ستونی از هوا یا در اثر دمیدن نوازنده در دهنی (مانند نَی) و یا توسط دستان او (مانند آکاردئون) به ارتعاش در می‌آید. تغییر در ارتفاع یا اجرای نُت‌ها، با باز و بسته کردن کلیدها (برای بلند و کوتاه کردن طول لوله‌ی تشدیدکننده) یا سوراخ‌های روی ساز یا تغییر حالت لب و دهان نوازنده انجام می‌شود.
سازهای بادی را به دو دسته‌ی بزرگ تقسیم می‌کنند:
۱) سازهای بادی برنجی؛
۲) سازهای بادی چوبی.
اما این نام‌ها را نباید به معنی آن گرفت که لزوماً این سازها از چوب یا برنج ساخته شده‌اند. مثلاً «ساکسوفون» از نظر ساختمان و نحوه‌ی تولید صدا، بسیار به «کلارینت» نزدیک است و مانند کلارینت جزو سازهای بادی چوبی به شمار می‌رود هر چند که بدنه‌ی آن از برنج یا فلز دیگری ساخته می‌شود. یا «فلوت ریکوردر» که در گذشته بسیار رایج بود و از چوب ساخته می‌شد و امروز برای آموزش موسیقی به کودکان رواج دارد و از پلاستیک ساخته می‌شود، ولی جزء سازهای بادی چوبی است. در واقع، فرق این دو دسته، نه در جنسی است که از آن ساخته شده‌اند، بلکه به نحوه‌ی تولید صدا در دهنی آن‌ها مربوط می‌شود. در سازهای معروف به برنجی، صدا از لرزیدن لب‌های نوازنده، درون کاسه‌ی دهنی حاصل می‌شود و در سازهای معروف به چوبی، صدا از لرزش قمیش یا لرزش لایه‌های هوا در گذر از روی تیغه یا لبه‌ی دهنی به وجود می‌آید. رایج‌‌ترین سازهای بادی عبارتند از: نَی، فلوت، نَی‌انبان، شیپور و سُرنا.
ساز زِهی: رده‌ای از سازها هستند که در آنها صدا، از ارتعاش زِه یا تار یا سیم تولید می‌شود. معمولاً با زخمه زدن یا ضربه زدن و یا کشیدن کمانه یا آرشه بر روی این زه‌ها صدای دلخواه از ساز در می‌آید. سازهای زهی، به سه نوع، تقسیم می‌شود:
1) زخمه‌ای: سازهای زهی زخمه‌ای با روشی نواخته می‌شوند که در آن، با زخمه زدن با انگشت یا مِضراب بر عامل مرتعش‌شونده، صدا تولید می‌شود. بیشتر سازهای زهی زخمه‌ای از خانواده بربط‌ها هستند از جمله: گیتار، گیتار بیس، سی‌تار، بالالایکا، بانجو، و ماندولین.
2) کمانه‌ای: دسته‌ای از سازهای زهی که زه‌های آن‌ها با استفاده از آرشه یا کمانه به صدا در می‌آید، سازهای کمانه‌ای نام دارند. عمل به صدا درآوردن زه‌های سازهای کمانه‌ای با کمانه را کمانه‌کشی می‌گویند. ویولن و کمانچه، نمونه‌ای از سازهای زهی کمانه‌ای هستند.
3) زهی ضربه‌ای: در این روش از نواختن، صداها با ضربه زدن بر روی زه یا سیم ایجاد می‌شوند. پیانو و سنتور از نمونه سازهای زهی ضربه‌ای هستند.
ساز ضَربی: ساز ضربی یا کوبه‌ای یا پرکاشن به هر سازی گفته می‌شود که از طریق ضربه، تکان، سایش، خراش و یا هر عمل دیگری که منجر به نوسان شود، تولید صدا کند. وظیفه‌ی اصلی سازهای کوبه‌ای، معمولاً اجرای ضرب (ریتم) در متن آهنگ است ولی توانایی اجرای ملودی را هم دارد. این ساز، احتمالاً پس از صدای انسان، قدیمی‌ترین نوع ساز است. سازهای کوبه‌ای را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد؛
1) سازهای کوبه‌ای با کوک معیّن، مثل زیلوفون؛
2) سازهای کوبه‌ای با کوک نامعیّن مثل انواع طبل.
برخی سازهای ضربی عبارتند از: زنگ، زنگوله، تومبا، طبل (دُهُل، تبیره، شَندَف، تبوراک، کُوس، نَقاره، دَبداب، کناره)، تُمبک، دَمّام، دَف، تِمپو، دایره زنگی، سِنج، مُثلث، تیمپانی، زیلوفون، ماریمبا، ویبرافون، ماراکاس، کاستانت، تام تام، درام، کوزه، آینه پیل، درای (جرس)، پنداریک، تاس، ضرب زورخانه.
سُفله: بدسرشت. بدنهاد. پَست. حقیر. دون‌صفت. دون‌همت. رذل. فرومایه. ناجوانمرد. ناکس.
سِنج: دو صفحه‌ی برنجی گِرد و برجسته است که با دست بر هم کوبیده می‌شود. در ارکسترهای سمفونیک، یکی از سازهای کوبه‌ای اصلی است و به طریقه‌های مختلف نواخته می‌شود.
شطرنج: نوعی بازی فکری که بر روی یک صفحه‌ی ۶۴ خانه‌ای سیاه و سفید با ۳۲ مهره (۱۶ سفید و ۱۶ سیاه) صورت می‌گیرد. هردسته از مهره‌های سیاه‌ و سفید، شامل هشت مهره‌ی پیاده و دو رُخ و دو اسب و دو فیل و یک وزیر (یا فرزین) و یک شاه است.
شواهد: جمع شاهد. / شاهد: در اصطلاح «منهاج فردوسیان» به روایات غیر شیعیان از استادان منهاج (علیهم‌السلام) بویژه روایات استاد اعظم (که درود و سلام خداوند بر ایشان و خاندانشان باد) گفته می‌شود.
شِیوَن کردن: افغان کردن، جیغ کشیدن، داد و بیداد کردن، ضجّه زدن، فریادهای ناصبور کردن، نالیدن به همراه گفتن کلمات ناسپاسی.
طَبل: یکی از آلات ضربی و رزمی و آن عبارت است از استوانه‌ای که در دو طرف آن، پوست دباغی شده یا مانند آن، می‌کشند و با کوبیدن چوب بر آن، تولید صدا می‌کند.
عَنبَر: نوعی از بوی خوش است که بیشتر در شکم ماهی مخصوصی یافت می‌شود.
عُود: بربط ، از سازهای زِهی، با کاسه‌ای بیضی‌شکل و دسته‌ای سر کج.
فاجِر: تبهکار. زناکار.
فاسِق: بدپیشه، بی‌تقوا، بی‌عفاف، نابکار، ناپارسا.
قَنین: تنبور، تنبور حبشی. رجوع شود به «تنبور».
کاهِن: پیشگو. جادوگر. رمال. ساحر. غیب‌گو. فالگیر.
کنیز آوازخوان: زنانی بودند که در جنگ، اسیر می‌شدند و هنر خوانندگی و نوازندگی داشتند. این کنیزان، قیمت بیشتری داشتند.
گُرز: از آلات جنگ که در قدیم به ‌کار می‌رفته و از چوب و آهن ساخته می‌شده و سر آن بیضی‌شکل یا گلوله‌مانند بوده و آن را بر سر دشمن می‌زدند. چُماق. دَبوس. کوپال.
مُحکمات: جمع محکم. / محکم: در اصطلاح «منهاج فردوسیان» به آیات قرآنی که قاعده‌ی نظری یا قانون عملی از آن استفاده شده باشد، گفته می‌شود.
مَزر: شراب بوزه، و آن چیزی است مست‌کننده که از گندم و گاورس و جو سازند.
مِزمار: رجوع شود به «نَی».
مِشک: ماده‌ی سیاه‌رنگ و خوش‌بویی که در ناف آهوی مشک تولید می‌شود.
ملکوت آسمان: عالم مجردات. باطن این جهان که از نگاه ما پوشیده است.
موسیقی مصنوعی: آهنگ‌هایی است که با استفاده از آلات موسیقی (سازهای زهی، سازهای بادی و سازهای ضربی) تولید شود. در مقابل آن، موسیقی طبیعی قرار دارد که همان آهنگ‌های طبیعت است؛ مانند صدای آبشار، صدای پرندگان و صدای جیرجیرک‌ها. بهره‌بردن از موسیقی‌های طبیعی ـ که توسط طبیعت تولید می‌شود ـ منع نشده است.
نَرد: نوعی بازی مانند شطرنج که ابزار آن، یک صفحه‌ی چوبی به همراه 15 مهره‌ی سیاه و 15 مهره‌ی سفید و دو تاس می‌باشد.
نِفاق: دو رویی. دو زبانی.
نَوحه‌گر: نوحه‌خوان. کسی که در مجالس عزا، مانند مصیبت‌رسیدگان، با صدای بلند، شیون و زاری و نوحه‌خوانی کند.
نَی: چوبی میان‌تهی که سوراخ‌هایی در آن ایجاد می‌کنند و با دمیدن نفس در آن، تولید صدا می‌نمایند.
واضحات: بیانات روشن و بی‌پرده که مقصود گوینده را بدون هیچ ابهامی، منتقل می‌سازد.

تعداد نظراتی که بر این مطلب نوشته شده است: ۰ نظر

اولین نفری باشید که در مورد این مطلب، اظهار نظر می‌کند
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است