حاج فردوسی

معلم معنویت و مؤلف منهاج فردوسیان

حاج فردوسی

معلم معنویت و مؤلف منهاج فردوسیان

۴۱۶ مطلب با موضوع «بهشت و جهنم در منهاج فردوسیان .» ثبت شده است

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «اُذکروا مِنَ النّارِ ما شِئتُم، فَلا تَذکرونَ مِنها شَیئاً إلاّ وَ هِی أشَدُّ مِنهُ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «درباره‌ی آتش [جهنم] هر چه خواستید بگویید [، بگویید]؛ زیرا هر چه از آن بگویید، باز هم [کم گفته‌اید و آتش جهنم از آنچه تصور کرده‌اید و گفته‌اید،] بدتر و سخت‌تر است».

[تنبیه الغافلین، صفحه‌ی 70؛ سیر أعلام النبلاء، جلد 4، صفحه‌ی 406]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «تُعرَضُ لِلنّاسِ جَهَنَّمُ کأَنَّها سَرابٌ، یحطِمُ بَعضُها بَعضاً»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «جهنم همچون سرابی که شعله‌های آن بر یکدیگر می‌کوبند، بر مردم نمایان می‌شود».

[المجازات النبویة، صفحه‌ی 109؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، جلد 4، صفحه‌ی 626؛ تفسیر طبری، جلد 14، صفحه‌ی 29؛ السنة ابن ابی عاصم، صفحه‌ی 285]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «کُلُّ هَمٍّ مُنقَطِعٌ، إلّا هَمُّ أهلِ النّارِ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «هر اندوهی به سر آمدنی است، جز اندوه اهل دوزخ [که هیچ پایانی ندارد]».

[الفردوس، جلد 3، صفحه‌ی 254؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 473]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «إذا أدخَلَ اللهُ أهلَ النّارِ النّارَ، یقُولُ لِأَهلِ النّارِ: کم لَبِثتُم فِی الأَرضِ عَدَدَ سِنینَ؟ قَالوا: لَبِثنا یوماً أو بَعضَ یومٍ. فَیقُولُ: بِئسَ مَا اتَّجَرتُم فی یومٍ أو بَعضِ یومٍ، سَخَطی وَ مَعصِیتی وَ نارِی! اُمکثوا فیها خالِدینَ مُخَلَّدینَ. فَیقُولُونَ: «رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنهْا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ» فَیقُولُ: «اخْسَئُواْ فِیهَا وَ لَا تُکلِّـمُون» ، فَیکونُ ذلِک آخِرَ عَهدِهِم بِکلامِ رَبِّهِم تَعالى.

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «وقتی خداوند متعال، دوزخیان را به دوزخ وارد می‌کند، به اهل دوزخ می‌فرماید: چند سال در زمین، درنگ کردید [و زندگی نمودید]؟
می‌گویند: یک روز یا [حتی کمتر،] پاره‌ای از [یک] روز، درنگ داشتیم.
خدا می‌فرماید: «چه بد تجارتی کردید در یک روز یا پاره‌ای از [یک] روز، خشم و نافرمانی و آتش مرا کسب کردید. جاودانه در آن [خشم من و آتش سوزنده] بمانید».

[حلیة الاولیاء، ابونعیم، جلد 5، صفحه‌ی 132؛ تفسیر ابن کثیر، جلد 5، صفحه‌ی 493؛ اسد الغابه، عسقلانی، جلد 1، صفحه‌ی 344؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 485]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «لَو قِیلَ لِأَهلِ النّارِ: إِنَّکم ماکثُونَ فِی النّارِ عَدَدَ کلِّ حَصاةٍ فِی الدُّنیا، لَفَرِحُوا بِها وَ لَکن جُعِلَ لَـهُم الأَبَدُ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «اگر به اهل دوزخ گفته شود: شما به شمار ریگ‌های دنیا در آتش خواهید ماند، [از شنیدن این خبر] خوشحال می‌شوند؛ ولی [افسوس و هزار افسوس که] جاودانگی [در عذاب‌های جهنم] برای آن‌‌ها رقم خورده است [و هیچگاه از آن خارج نخواهند شد و نجات نخواهند یافت]».

[معجم الکبیر، جلد 10، صفحه‌ی 180؛ حلیة الاولیاء، ابونعیم، جلد 4، صفحه‌ی 168؛ امالی شجری، جلد 2، صفحه‌ی 307؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 532]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «لَوْ زَفَرَتْ جَهَنَّمُ زَفْرَةً لَمْ یبْقَ مَلَک مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِی مُرْسَلٌ إِلَّا خَرَّ جَاثِیاً عَلَى رُکبَتَیهِ یقُولُ: رَبِّ نَفْسِی، نَفْسِی؛ حَتَّى ینْسَى إِبْرَاهِیمُ إِسْحَاقَ، یقُولُ: یا رَبِّ أَنَا خَلِیلُک إِبْرَاهِیمُ فَلَا تُنْسِنِی!»‏

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «اگر جهنم، یک بار بخروشد [یعنی صدای برافروختنش شنیده شود]، هیچ فرشته‌ی مقرّب و پیامبر صاحـب رسالتی نمـی‌ماند مگر اینکه به زانو در می‌آید و [با تضرع] می‌گوید: خدایا به دادم برس، به دادم برس؛ تا آنجا که ابراهیم (علیه‌السلام)، [فرزندِ دلبندش] اسحاق (علیه‌السلام) را فراموش می‌کند و می‌گوید: پروردگارا من دوست تو ابراهیم هستم،‌ مرا فراموش مکن».

[اعلام ‏الدین، دیلمی، صفحه‌ی 196؛ امالی، شیخ طوسی، صفحه‌ی 533؛ تنبیه الخواطر، ورام بن ابی‌فراس، جلد 2، صفحه‌ی 57؛ مکارم ‏الأخلاق، صفحه‌ی 463؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 74، صفحه‌ی 84]

قال الباقر (علیه‌السلام) فی قوله تعالی «کلَّما دَخَلَتْ اُمَّةٌ لَعَنَتْ اُخْتَها حَتَّى إِذَا ادَّارَکوا فِیها جَمِیعاً» : «بَرِئَ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ وَ لَعَنَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً، یرِیدُ بَعْضُهُمْ أَنْ یحُجَّ بَعْضاً رَجَاءَ الفَلْجِ فَیفْلِتُوا مِنْ عَظِیمِ مَا نَزَلَ بِهِمْ، وَ لَیسَ بِأَوَانِ بَلْوَى، وَ لَا اخْتِبَارٍ وَ لَا قَبُولِ مَعْذِرَةٍ، وَ لَا حِینَ نَجَاة»

امام باقر (علیه‌السلام) درباره‌ی این سخن خدای متعال «هر بار که امّتى [در آتش‏] درآید، همکیشان خود را لعنت کند، تا وقتى که همگى در آن به هم پیوندند»، فرمودند: «[در جهنم،] این عدّه از آن عدّه بیزاری می‌جویند و آن عدّه، این عدّه را لعنت می‌کنند. عدّه‌ای با عدّه‌ای دیگر احتجاج می‌کنند، بدان امید که [در این ستیزه‌گری] چیره شوند و از بلای بزرگی که بر آنان فرود آمده است، برهند؛ غافل از این که آن هنگام، نه موقع امتحان است، نه هنگام پذیرش پوزش، و نه هنگام رهایی [بلکه آنجا فقط پاداش یا کیفر کارهاست]».

[کافی، محدث کلینی، جلد 2، صفحه‌ی 31؛ تفسیر نور الثقلین، عروسی حویزی، جلد 2، صفحه‌ی 29؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 69، صفحه‌ی 88]

قال امیر المؤمنین (علیه‌السلام) فی خطبة بلیغة خالیة من الألف فی أحوال الإنسان یوم القیامة: «یلْجِمُهُ عَرَقُهُ، وَ یحْفِزُهُ قَلَقُهُ، عَبْرَتُهُ غَیرُ مَرْحُومَةٍ، وَ صَرْخَتُهُ غَیرُ مَسْمُوعَةٍ، و حُجّتُهُ غیرُ مَقبولةٍ، وَ بَرَزَتْ صَحِیفَتُهُ، وَ تَبَیَّنَتْ جَرِیرَتُهُ، و نَطَقَ کلُّ عضو منه بسُوءِ عَمَلِهِ، فَشَهِدَتْ عَینُهُ بِنَظَرِهِ وَ یدُهُ بِبَطْشِهِ وَ رِجْلُهُ بِخَطْوِهِ وَ جِلْدُهُ بِمَسِّهِ وَ فَرْجُهُ بِلَمسِهِ وَ یهَدِّدُهُ مُنْکرٌ وَ نَکیرٌ، وَ کشَفَ عَنهُ بَصِیرٌ، فَسُلْسِلَ جِیدُهُ وَ غُلَّتْ یدُهُ و سِیقَ یسْحَبُ وَحْدَهُ، فَوَرَدَ جَهَنَّمَ بِکرْبٍ شَدِیدٍ، وَ ظَلَّ یعَذَّبُ فِی جَحِیمٍ، وَ یسْقَى شَرْبَةً مِنْ حَمِیمٍ، تَشْوِی وَجْهَهُ، وَ تَسْلَخُ جِلْدَهُ، یضرِبُه زَبنیَّتُهُ بِمقمعٍ مِن حَدیدٍ، یعُودُ جِلدُهُ بَعدَ نُضجِهِ بِجلدٍ جَدیدٍ، یسْتَغِیثُ فَیعْرِضُ عَنْهُ خَزَنَةُ جَهَنَّمَ، وَ یسْتَصْرِخُ فَیَلْبَثُ حُقْبَهُ بِنَدَمٍ، نَعُوذُ بِرَبٍّ قَدِیرٍ مِنْ شَرِّ کُلِّ مَصِیر»

امیر المؤمنین (علیه‌السلام) در خطبه‌ای بلیغ و بدون حرف الف در احوال انسان در روز قیامت فرمودند: «عرقش بر گوشه‌های دهانش سرازیر می‌شود. تشویش و بی‌قراری، طاقت از کف او می‌رباید؛ اما نه بر اشک او رحمی آورده می‌شود، نه فریادش شنیده می‌شود و نه حجتش پذیرفته می‌گردد. کارنامه‌اش به دست او داده می‌شود و جرم و گناهانش بر او آشکار می‌گردد. هر عضوی از او به کارهای بدش گویا می‌شود؛ چشمش به نگاه‌های [نامشروع] خویش گواهی می‌دهد، دستش به ضربه‌ای که زده، پایش به گامی که برداشته، پوستش به تماسی که برقرار کرده و شرمگاهش به آمیزشی که کرده است. منکر و نکیر، تهدیدش می‌کنند و پرده از دیدش کنار می‌رود. به گردنش زنجیر می‌کشند و بر دستانش کند می‌زنند. تک و تنها او را می‌کشند و با غم و اندوهی سخت، وارد جهنم می‌گردد. پس در آتش افروختـه[ی جهنم] پیوسته عذاب و شکنجـه می‌شود. از جوشاب، چنان شربتی به او می‌نوشانند که چهره‌اش بریان و پوستش کنده می‌شود. دوزخبانان با گرز آهنین، بر او می‌کوبند. پوست سوختـه‌ی او دوباره از نو می‌روید. فریاد کمک سر می‌دهد؛ اما نگهبانان جهنم به او اعتنایی نمی‌کنند و [او باز] فریاد می‌زند. پس روزگاری دراز، با پشیمانی درنگ می‌کند. پناه می‌بریم به پروردگار توانا از شرّ هر فرجامی [ناگوار و چنین دردناک]».

[المصباح کفعمی، صفحه‌ی 970؛ اعلام الدین، صفحه‌ی 73؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 77، صفحه‌ی 342؛ شرح نهج‏البلاغه، ابن ابی الحدید، جلد 19، صفحه‌ی 142؛ کفایة الطالب، صفحه‌ی 396؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 16، صفحه‌ی 212]

قال الباقر (علیه‌السلام) فِی قَوْلِهِ تَعَالَى «وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ» : «أَمَّا أَهْلُ الجَنَّةِ فَزَوَّجُوا الخَیرَاتِ الحِسَانَ وَ أَمَّا أَهْلُ النَّارِ فَمَعَ کلِّ إِنْسَانٍ مِنْهُمْ شَیطَانٌ یعْنِی قُرِنَتْ نُفُوسُ الکافِرِینَ وَ المُنَافِقِینَ بِالشَّیاطِینِ فَهُمْ قُرَنَاؤُهُم‏»

امام باقر (علیه‌السلام) درباره‌ی این سخن خدای متعال «و آن گاه که جان‌ها به هم درپیوندند» فرمودند: «بهشتیان با زنان نیک‌خـوی زیبا، جفت گردانیـده می‌شوند و دوزخیان با هر نفرشان یک [شیطانِ] اهریمن هم‌بند می‌شود. یعنی جان‌های کافران و منافقان، با اهریمنان به یک بند، بسته می‌شود. پس، آن‌‌ها هم‌بند ایشانند».

[تفسیر قمی، جلد 2، صفحه‌ی 407؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 8، صفحه‌ی 313]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم) فی قوله تعالی «وَ إِذَا اُلقُواْ مِنهَا مَکاَنًا ضَیِّقًا مُّقَرَّنِینَ دَعَوْاْ هُنَالِک ثُبُورًا» : «وَ الَّذِی نَفْسِی بِیدِهِ إِنَّهُمْ یسْتَکرَهُونَ فِی النَّارِ کمَا یسْتَکرَهُ الوَتَدُ فِی الحَائِطِ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): درباره‌ی این سخن خدای متعال «و چون آنان را در تنگنایى از آن [جهنم] به زنجیر کشیده بیندازند، آنجاست که مرگ [خود] را مى‏خواهند» فرمودند: «قسم به آن که جانم در دست [قدرت] اوست، [آنقدر جهنم، تنگ است که] آنان [یعنی جهنمیان] را به زور در آتش می‌افکنند، چنان که میخ را به زور در دیوار می‌کوبند».

[مجمع البیان، جلد 7، صفحه‌ی 257؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 8، صفحه‌ی 255؛ دُرّ المنثور، سیوطی، جلد 6، صفحه‌ی 240]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالحَقِّ، إِنَّ شَارِبَ الخَمْرِ یمُوتُ عَطْشَاناً وَ هُوَ فِی القَبْرِ عَطْشَانٌ وَ یبْعَثُ یوْمَ القِیامَةِ وَ هُوَ عَطْشَانٌ، وَ ینَادِی: «وَاعَطَشَاهْ» ألفَ سَنَةٍ، فَیؤْتَى بِماءٍ کالمُهْلِ یشْوِی الوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرابُ، فَینْضَجُ وَجْهُهُ وَ تَتَنَاثَرُ أَسْنَانُهُ وَ عَینَاه‏ فِی ذَلِک الإِنَاءِ، فَلَیسَ لَهُ بُدٌّ مِنْ أَنْ یشْرَبَ فَیصْهَرَ مَا فِی بَطْنِه‏»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «قسم به آن که مرا به حق برانگیخت، شرابخوار، تشنه می‌میرد و در قبر، تشنه است. روز قیامت نیز تشنه برانگیخته می‌شود و فریاد می‌زند: وای که هزار سال است تشنه‌ام!
پس آبی چون مسِ گداخته ـ که [گوشت] صورت را بریان می‌کند و بد نوشیدنی‌ای است ـ به او داده می‌شود و بر اثر آن، [گوشت] صورتش می‌پزد و دندان‌ها و چشمانش در آن ظرف می‌ریزد. [ولی] او چاره‌ای از نوشیدن آن ندارد [و می‌نوشد] و هر چه در شکم اوست، ذوب می‌شود».

[جامع الأخبار، شعیری، صفحه‌ی 149؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 76، صفحه‌ی 147؛ مستدرک ‏الوسائل، محدث نوری، جلد 17، صفحه‌ی 45]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «طِینَةِ خَبَالٍ وَ هُوَ صَدِیدُ أَهْلِ النَّارِ وَ مَا یخْرُجُ مِنْ فُرُوجِ الزُّنَاةِ فَیجْتَمِعُ ذَلِک فِی قُدُورِ جَهَنَّمَ فَیشْرَبُهُ أَهْلُ النَّارِ فَیصْهَرُ بِهِ ما فِی بُطُونِهِمْ وَ الجُلُود»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «طینت خبال، زردآبه‌ی بدن دوزخیان و چرک‌آبه‌ای است که از فرج زنان زناکار، خارج می‌شود. اینها در دیگ‌های جهنم جمع می‌شود و اهل آتش آن را می‌نوشند، و معده و روده‌های آن‌‌ها و پوستشان را ذوب می‌کند».

[من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، جلد 4، صفحه‌ی 8؛ امالی، شیخ صدوق، صفحه‌ی 511؛ مجمع البیان، جلد 6، صفحه‌ی 474؛ مکارم الاخلاق، طبرسی، جلد 2، صفحه‌ی 309؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 8، صفحه‌ی 244]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم) فِی قَوْلِهِ «وَ یُسْقى‏ مِنْ ماءٍ صَدِیدٍ یَتَجَرّعُهُ» : «یُقَرَّبُ إِلَی فیهِ فَیکرَهُهُ، فَإِذَا أُدْنِی مِنْهُ شَوَى وَجْهَهُ وَ وَقَعَت فَرْوَةُ رَأْسِهِ، فَإِذَا شَرِبَه قَطَّعَ أَمْعَاءَهُ حَتَّى تَخْرُجُ مِنْ دُبُرِهِ! یقُولُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ سُقُوا ماءً حَمِیماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ»  وَ یقُولُ: «وَ إِنْ یسْتَغِیثُوا یغاثُوا بِماءٍ کالمُهْلِ یشْوِی الوُجُوهَ‏ بِئسَ الشَرابُ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): درباره‌ی این سخن خدای متعال «و به او آبی از خونِ آمیخته به چرک نوشانده می‌شود. [که دوزخی،] آن را جرعـه جرعـه می‌نوشد» فرمودند: «[آن نوشیدنی داغ که مخلوطی از خون و چرک گندیده است،] نزدیک دهانش برده می‌شود و او آن را ناخوش می‌دارد. چون به نزدیکش برده شد، [از شدت داغی،] صورتش را بریان می‌کند و پوست سرش می‌افتد و همین که آن را نوشید، روده‌هایش را از هم فرو می‌پاشد، به گونه‌ای که از پایین بدنش بیرون می‌ریزد. خداوند می‌فرماید: «آبی جوشان نوشانده می‌شوند و روده‌هایشان را از هم فرو می‌پاشد» و می‌فرماید: «و اگر فریادرسی جویند، با آبی چون مسِ گداخته یاری می‌شوند که چهره‌ها را بریان می‌کند؛ چه نوشیدنی بدی است».

[مجمع البیان، جلد 6، صفحه‌ی 474؛ التبیان فی تفسیر القرآن، جلد 6، صفحه‌ی 284؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 8، صفحه‌ی 244؛ سنن ترمذی، جلد 4، صفحه‌ی 705؛ مسند ابن حنبل، جلد 8، صفحه‌ی 300؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، جلد 2، صفحه‌ی 382؛ المعجم الکبیر، جلد 8، صفحه‌ی 90؛ مسند شامیین، جلد 2، صفحه‌ی 63؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 2، صفحه‌ی 28]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «لَوْ أَنَّ دَلْواً صُبَّتْ مِنْ غِسْلِینٍ فِی مَطْلَعِ الشَّمْسِ لَغَلَتْ مِنْهُ جَمَاجِمُ مَنْ فی مَغْرِبِهَا»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «اگر یک سطل از چرک‌آبه‌ی دوزخیان [که بر بدنشان جاری می‌گردد،] در مشرق زمین ریخته شود، کاسه‌ی سرِ کسانی که در مغرب زمین هستند، از [شدت حرارتِ] آن به جوش می‌آید».

[اعلام ‏الدین، دیلمی، صفحه‌ی 196؛ امالی، شیخ طوسی، صفحه‌ی 533؛ تنبیه الخواطر، ورام بن ابی‌فراس، جلد 2، صفحه‌ی 57؛ مکارم ‏الأخلاق، صفحه‌ی 463؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 74، صفحه‌ی 84]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «الضَّریعُ شَی‏ءٌ یکونُ فِی النّارِ شِبهُ الشَّوک، أمَرُّ مِنَ الصَّبِرِ، أنتَنُ مِنَ الجیفَةِ، و أشَدُّ حَرّاً مِنَ النّارِ، سَمّاهُ اللهُ الضَّریعَ. إذا طَعِمَهُ صاحِبُهُ لا یدخُلُ البَطنَ ولا یرتَفِعُ إلَى الفَمِ، فَیبقى‏ بَینَ ذلِک، ولا یغنِی مِن جُوعٍ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «ضریع، چیزی است در آتش، که شبیه خار است و از صبر زرد [که ماده‌ای بسیار تلخ می‌باشد]، تلخ‌تر و از مردار [گندیده]، متعفن‌تر و از آتش [برافروخته]، داغ‌تر است. خداوند، آن را ضریع نامیده است. چیزی است که هرگـاه شخصی آن را بخورد، نه به شکـم فرو می‌رود و نه به دهان بالا می‌آید؛ بلکه در بین آن دو می‌ماند و گرسنگی را بر طرف نمی‌کند».

[مجمع البیان، جلد 10، صفحه‌ی 726؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 7، صفحه‌ی 169؛ الفردوس، جلد 2، صفحه‌ی 434؛ تفسیر قرطبی، جلد 20، صفحه‌ی 30]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «لا یَدخُلُ النّارَ أحَدٌ إلّا أُرِی مَقعَدَهُ مِنَ الجَنَّةِ لَو أحسَنَ؛ لِیکونَ عَلَیهِ حَسرَةً»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «هیچ کس نیست که وارد آتش [جهنم] شود مگر آن که جایگاهش در بهشت ـ که اگر کار نیـک می‌کرد، به آنجـا می‌رفت ـ به او نشان داده می‌شود تا مایه‌ی [زیاد شدن] حسرت و افسوسش باشد».

[جامع الأخبار، شعیری، صفحه‌ی 183؛ مجمع البیان، جلد 10، صفحه‌ی 450؛ صحیح بخاری، جلد 5، صفحه‌ی 2402؛ مسند ابن حنبل، جلد 3، صفحه‌ی 650؛ الفردوس، جلد 5، صفحه‌ی 109؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 481]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «مَا مِنْ هَمٍّ إِلَّا وَ لَهُ فَرَجٌ إِلَّا هَمَّ أَهْلِ النَّار»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «هیچ اندوهی نیست مگر آن که [سرانجام،] گشایشی دارد، مگر اندوه اهل آتش [جهنم که هیچگاه پایان نمی‌پذیرد]».

[تفسیر قمی، جلد 1، صفحه‌ی 364؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 68، صفحه‌ی 242]

قال امیر المؤمنین (علیه‌السلام) لکمیل بن زیاد: «یا کمَیلُ مَنْ لَا یسْکنُ الجَنَّةَ فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ وَ خِزْی مُقِیمٍ وَ أَکبَالٍ وَ مَقَامِعَ وَ سَلَاسِلَ طِوَالٍ وَ مُقَطَّعَاتِ النِّیرَانِ وَ مُقَارَنَةِ کلِّ شَیطَانٍ. الشَّرَابُ صَدِیدٌ وَ اللِّبَاسُ حَدِیدٌ وَ الخَزَنَةُ فَظَظَةٌ وَ النَّارُ مُلْتَهِبَةٌ وَ الأَبْوَابُ مُوَثَّقَةٌ مُطَبَّقَةٌ. ینَادُونَ فَلَا یجَابُونَ وَ یسْتَغِیثُونَ فَلَا یرْحَمُونَ. نِدَاهُمْ «یا مالِک لِیقْضِ عَلَینا رَبُّک قالَ إِنَّکمْ ماکثُونَ. لَقَدْ جِئْناکمْ بِالحَقِّ وَ لکنَّ أَکثَرَکمْ لِلْحَقِّ کارِهُونَ» .
یا کمَیلُ ثُمَّ ینَادُونَ اللهَ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ بَعْدَ أَنْ یمْکثُوا أَحْقَاباً اجْعَلْنَا عَلَی الرَّخَاءِ فَیجِیبُهُمْ «اخْسَؤُا فِیها وَ لا تُکلِّمُونِ» یا کمَیلُ فَعِنْدَهَا ییأَسُونَ مِنَ الکـرَّةِ وَ اشْتَدَّتِ الحَسْرَةُ وَ أَیقَنُوا بِالهَلَکةِ وَ المَکثِ جَزَاءً بِمَا کسَبُوا و عُذِّبُوا»

امیر المؤمنین (علیه‌السلام) به کمیل بن زیاد فرمودند: «ای کمیل، کسی را که در [فردای قیامت و بعد از حسابرسی] در بهشت ساکن نشود، به عذابی دردناک و خواری پایدار و گرزها و زنجیرهای ضخیم و بلند و پاره‌های آتش و همنشینی با هر شیطانی، بشارت بده. [در جهنم] نوشیدنی، صدید است و لباس، آهن است و نگهبانان، خشن و درشت‌خویند و آتش، زبانه کشنده است و درها[ی امید و نجات] محکم شده و بر هم نهاده است. [جهنمی‌ها] ندا می‌کنند ولی جواب داده نمی‌شوند و کمک می‌طلبند ولی [بر حال و روز رقّت‌بارشان] ترحم نمی‌شود. ندایشان این است: «ای مالک [دوزخ]، [بگو:] پروردگارت جان ما را بستاند. [ولی او با خشم] پاسخ [می]دهد: «شما [هیچوقت نجات نخواهید یافت بلکه در همین جهنمِ سوزان،] ماندگارید».

ای کمیل، پس از مدت‌ها که در آتش می‌مانند، خدا ـ که نام‌هایش پاک است ـ را ندا می‌دهند که: ما را در آسودگی و راحتی [از این عذاب دائمی] قرار ده. و خدا پاسخشان می‌دهد که: «در آن گم شوید و ما من سخن مگویید»
ای کمیل، اینجاست که از بازگشت ناامید می‌شوند و حسرت و پشیمانی‌شان شدید می‌شود و یقین می‌کنند به هلاکت و ماندن [در جهنم] به پاداش آنچه کسب کرده بودند [از گناهان و انحرافات]، و عذاب [و شکنجه] می‌شوند».

[بشارة المصطفی، طبری آملی، صفحه‌ی 30؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 77، صفحه‌ی 276]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم) فی موعظته لمعاذ بن جبل: «لَا تُمَزِّقِ النَّاسَ فَتُمَزِّقُک کلَابُ أَهْلِ النَّارِ قَالَ اللهُ: «وَ النَّاشِطاتِ نَشْطاً»  أَ تَدْرِی مَا النَّاشِطَاتُ؟! کلَابُ أَهْلِ النَّارِ تَنْشِطُ اللَّحْمَ وَ العَظْم»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): در نصیحتشان به معاذ بن جبل فرمودند: «مردم را از هم مَدَر [یعنی مال یا آبرو کسی را از بین مبر] که [اگر چنین کنی] سگ‌های اهل دوزخ نیز تو را از هم خواهند درید. خداوند فرموده است: «وَ النَّاشِطاتِ نَشْطاً». آیا می‌دانی «ناشطات» چیست؟ سگ‌های اهل دوزخ که گوشت و استخوان را به دندان می‌گزند».

[عدة الداعی، ابن فهد حلی، صفحه‌ی 244؛ فلاح ‏السائل، سید بن طاووس، صفحه‌ی 124؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 67، صفحه‌ی 248]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم) فِی قَوْلِهِ «وَ لَـهُم مَقامِعُ مِنْ حَدِیدٍ» : «لَوْ وُضِعَ مِقْمَعٌ مِنْ حَدِیدٍ فِی الأَرْضِ ثُمَّ اجْتَمَعَ عَلَیهِ الثَّقَلَانِ مَا أَقَلُّوهُ مِنَ الأَرْضِ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): درباره‌ی این سخن خدای متعال «و برای ایشان گرز‌هایی از آهن است» فرمودند: «اگر یکی از گرزهای آهنین [جهنم که بر سر جهنمیان می‌کوبند،] در زمین نهاده شود و جن و انس جمع شوند [و یکدیگر را یاری نمایند]، نمی‌توانند آن را از زمین بلند کنند».

[مجمع البیان، جلد 7، صفحه‌ی 124؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 8، صفحه‌ی 252؛ مسند ابن حنبل، جلد 4، صفحه‌ی 58؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، جلد 4، صفحه‌ی 642؛ مسند ابی یعلی، جلد 2، صفحه‌ی 134؛ البعث و النشور، صفحه‌ی 299؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 523]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «لَو ضُرِبَ مِقمَعٌ مِن حَدیدِ جَهَنَّمَ الجَبَلَ لَتَفَتَّتَ ـ کما یضرَبُ بِهِ أهلُ النّارِ فَصارَ رَماداً»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «اگر یکی از گرزهای آهنین جهنم، چنان که با آن بر اهل دوزخ کوبیده می‌شود، بر کوه [دنیا] کوبیده شود، از هم می‌پاشد و خاکستر می‌گردد!»

[تنبیه الخواطر، ورام بن ابی‌فراس، جلد 1، صفحه‌ی 301؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، جلد 4، صفحه‌ی 644؛ مسند ابن حنبل، جلد 4، صفحه‌ی 166؛ مسند ابی یعلی، جلد 2، صفحه‌ی 130؛ الفردوس، جلد 3، صفحه‌ی 367؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 523]

قال امیر المؤمنین (علیه‌السلام): «نارُکم هذِهِ جُزءٌ مِن سَبعینَ جُزءاً مِن نارِ جَهَنَّمَ، ولَولا أنَّها غُسِلتُ بِسَبعینَ ماءً ما أطاقَ آدَمِی أن یسعِرَها، وإنَّ لَها یومَ القِیامَةِ لَصَرخَةً لا یبقى‏ مَلَک مُقَرَّبٌ ولا نَبِی مُرسَلٌ إلّا جَثا عَلى‏ رُکبَتَیهِ مِن صَرخَتِها، ولَو أنَّ رَجُلاً مِن أهلِ النّارِ عُلِّقَ بِالمَشرِقِ لَاحتَرَقَ أهلُ المَغرِبِ مِن حَرِّهِ»

امیر المؤمنین (علیه‌السلام) فرمودند: «این آتش شما، جزئی از هفتاد جزء آتش جهنم است، در حالی که [همین آتش نیز] اگر با هفتاد آب شسته [و خنک] نشده بود، هیچ آدمی طاقت نداشت که آن را بر افروزد. همین آتش در روز قیامت، [از داغی آتش جهنم] چنان فریادی می‌کشد که تمام فرشتگان مقرّب و پیامبران مرسل، از فریاد آن به زانو در می‌آیند. اگر مردی از اهل آتش دوزخ، در مشرق [زمین] آویزان شود، اهالی مغرب از گرمای آن می‌سوزند».

[مسند زید، صفحه‌ی 416]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «لَو کانَ فِی المَسجِدِ مِئَةُ ألفٍ أو یزیدونَ، فَتَنَفَّسَ رَجُلٌ مِن أهلِ النّارِ فَأَصابَهُم نَفَسُهُ لَأَحرَقَ المَسجِدَ ومَن فیهِ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «اگر در این مسجد، صد هزار نفر یا بیشتر باشند و مردی از اهل دوزخ نفسی بکشد و نفس او به آنان برسد، مسجد و همه‌ی کسانی را که در آنند می‌سوزاند».

[روضة الواعظین، فتال نیشابوری، جلد 557؛ البعث و النشور، صفحه‌ی 330؛ مسند ابی یعلی، جلد 6، صفحه‌ی 131؛ حلیة الاولیاء، ابونعیم، جلد 4، صفحه‌ی 307؛ المطالب العالیة، جلد 4، صفحه‌ی 397؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 534]

قال السجاد (علیه‌السلام) فی مناجاته: «أَسْأَلُک اللهمَّ بِالمَخْزُونِ مِنْ أَسْمَائِک، وَ بِمَا وَارَتْهُ الحُجُبُ مِنْ بَهَائِک، إِلَّا رَحِمْتَ هَذِهِ النَّفْسَ الجَزُوعَةَ، وَ هَذِهِ الرِّمَّةَ الهَلُوعَةَ، الَّتِی لَا تَسْتَطِیعُ حَرَّ شَمْسِک، فَکیفَ تَسْتَطِیعُ حَرَّ نَارِک؟! وَ الَّتِی لَا تَسْتَطِیعُ صَوْتَ رَعْدِک، فَکیفَ تَسْتَطِیعُ صَوْتَ غَضَبِک؟!»

امام سجاد (علیه‌السلام) در مقام مناجات فرمودند: «بار الها به حق آن نامِ نهانت و به آن شکوه و روشنایی‌ات که پرده‌ها آن را فرو پوشانده‌اند، از تو درخواست می‌کنم که بر این جانِِ بی‌تاب و بر این پیکر ناشکیبا رحم آوری که حتی تاب گرمای آفتاب تو را ندارد. پس چگونه بتواند گرمای آتش تو را تاب آورد؟! پیکری که تحمل صدای رعد [آسمان] ندارد، چگونه تحمل صدای خشم تو را داشته باشد؟!».

[صحیفه‌ی سجادیه، صفحه‌ی دعای 50؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 87، صفحه‌ی 229]

قال امیر المؤمنین (علیه‌السلام) فی الدعاء المعروف بدعاء کمیل: «یا کرِیمُ یا رَبِ‏ وَ أَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفِی عَنْ قَلِیلٍ مِنْ بَلاَءِ الدُّنْیا وَ عُقُوبَاتِهَا وَ مَا یجْرِی فِیهَا مِنَ المَکارِهِ عَلَی أَهْلِهَا عَلَی أَنَّ ذَلِک بَلاَءٌ وَ مَکرُوهٌ قَلِیلٌ مَکثُهُ یسِیرٌ بَقَاؤُهُ قَصِیرٌ مُدَّتُهُ‏ فَکیفَ احْتِمَالِی لِبَلاَءِ الآخِرَةِ وَ جَلِیلِ (حُلُولِ) وُقُوعِ المَکارِهِ فِیهَا وَ هُوَ بَلاَءٌ تَطُولُ مُدَّتُهُ وَ یدُومُ مَقَامُهُ وَ لاَ یخَفَّفُ عَنْ أَهْلِهِ‏ لِأَنَّهُ لاَ یکونُ إِلاَّ عَنْ غَضَبِک وَ انْتِقَامِک وَ سَخَطِک‏!»

امیر المؤمنین (علیه‌السلام) در دعای معروف به دعای کمیل می‌فرمایند: «ای بزرگوار، ای پروردگار، تو خود می‌دانی که در برابر بلای اندک دنیا و کیفرهای دنیایی و ناملایماتی که بر اهل آن می‌گذرد، چقدر ناتوانم. این در حالی است که دوام بلا و ناملایماتش ناچیز و مدتش کوتاه است. پس چگونه بتوانم بلای آخرت و ناملایمات بزرگ آن را تاب آورم در حالی که آن بلا مدتش طولانی و ماندگاری‌اش دیرپاست و با اهل آن، مدارا نمی‌شود؛ چرا که آن بلا جز از خشم و انتقام و ناخشنودی تو بر نمی‌خیزد؟!».

[مصباح المتهجد، شیخ طوسی، صفحه‌ی 847؛ اقبال الاعمال، سید بن طاووس، جلد 3، صفحه‌ی 334؛ المصباح کفعمی، صفحه‌ی 740؛ بلد الامین، صفحه‌ی 189]

قال امیر المؤمنین (علیه‌السلام): «آهِ مِنْ نَارٍ تُنْضِجُ الأَکبَادَ وَ الکلَی! آهِ مِنْ نَارٍ نَزَّاعَةٍ لِلشَّوَی! آهِ مِنْ غَمْرَةٍ مِنْ مُلْهَبَاتٍ لَظَی‏»

امیر المؤمنین (علیه‌السلام) در مناجات فرمودند: «آه از آتشی که جگرها و کلیه‌ها را می‌پزد! آه از آتشی که پوست سر و اندام را بر می‌کنَد! آه از فرو رفتن [و غوطه خوردن] در شعله‌های سرکش!».

[امالی، شیخ صدوق، صفحه‌ی 77؛ روضة الواعظین، فتال نیشابوری، جلد 1، صفحه‌ی 111؛ تنبیه الخواطر، ورام بن ابی‌فراس، جلد 2؛ مفتاح‏ الفلاح، شیخ بهایی، صفحه‌ی 305؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 41، صفحه‌ی 11]

کانَ أَبُو الحَسَنِ (علیه‌السلام) یقُولُ فِی سُجُودِهِ: «أَعُوذُ بِک مِنْ نَارٍ حَرُّهَا لَا یطْفَأُ وَ أَعُوذُ بِک مِنْ نَارٍ جَدِیدُهَا لَا یبْلَی وَ أَعُوذُ بِک مِنْ نَارٍ عَطْشَانُهَا لَا یرْوَی وَ أَعُوذُ بِک مِنْ نَارٍ مَسْلُوبُهَا لَا یکسَی»

امام کاظم (علیه‌السلام) در سجده‌هایشان می‌فرمودند: «[بار خدایا] از آتشی که حرارتش فروکش نمی‌کند، به تو پناه می‌برم؛ و از آتشی که دمادم تازه است و کهنه نمی‌شود، به تو پناه می‌برم؛ و از آتشی که تشنه‌اش هرگز سیراب نمی‌شود، به تو پناه می‌برم؛ و از آتشی که برهنه‌اش پوشانده نمی‌شود، به تو پناه می‌برم».

[کافی، محدث کلینی، جلد 3، صفحه‌ی 328؛ مستدرک ‏الوسائل، محدث نوری، جلد 5، صفحه‌ی 144؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 83، صفحه‌ی 238]

قال امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فی أحوالِ الآخِرَة: «وَ أَعْظَمُ مَا هُنَالِک بَلِیةً نُزُلُ الحَمِیمِ وَ تَصْلِیةُ الجَحِیمِ وَ فَوْرَاتُ السَّعِیرِ وَ سَوْرَاتُ الزَّفِیرِ. لَا فَتْرَةٌ مُرِیحَةٌ وَ لَا دَعَةٌ مُزِیحَةٌ وَ لَا قُوَّةٌ حَاجِزَةٌ وَ لَا مَوْتَةٌ نَاجِزَةٌ وَ لَا سِنَةٌ مُسَلِّیةٌ بَینَ أَطْوَارِ المَوْتَاتِ وَ عَذَابِ السَّاعَاتِ. إِنَّا بِاللهِ عَائِذُون‏»

امیر المؤمنین (علیه‌السلام) در احوال آخرت فرمودند: «بزرگ‌ترین بلای آنجا، پذیرایی شدن با آب جوشان است و در افتادن در دوزخ فروزان و فوران‌های آتش سوزان، و غلیان‌های شعله‌های خروشان. نه دَمی آتش فروکش می‌کند تا آسایشی بیابد و نه رها شدنی در کار است تا رنج بزداید، و نه نیرویی که [عذاب را] باز دارد، و نه مرگی یک باره، و نه اندک خوابی که آرامش بخشد، بلکه با انواع مرگ‌ها [و شکنجه‌های مرگ‌آور] و عذاب‌های پیاپـی، سپری می‌شود. ما [از گرفتار شدن به این عذاب‌ها] به خدا پناه می‌بریم».

[نهج‏البلاغه، صبحی صالح، 112؛ شرح ‏نهج‏البلاغه، ابن ابی الحدید، جلد 6، صفحه‌ی 269؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 74، صفحه‌ی 425]

قال السجاد (علیه‌السلام) فی مناجاته: «اللهمَّ وَ خَلَقْتَ نَاراً لِمَنْ عَصَاک وَ أَعْدَدْتَ لِأَهْلِهَا مِنْ أَنْوَاعِ العَذَابِ فِیهَا وَ وَصَفْتَهُ وَ صَنَّفْتَهُ مِنَ الحَمِیمِ وَ الغَسَّاقِ وَ المُهْلِ وَ الضَّرِیعِ وَ الصَّدِیدِ وَ الغِسْلِینِ وَ الزَّقُّومِ وَ السَّلَاسِلِ وَ الأَغْلَالِ وَ مَقَامِعِ الحَدِیدِ وَ العَذَابِ الغَلِیظِ وَ العَذَابِ الشَّدِیدِ وَ العَذَابِ المُهِینِ وَ العَذَابِ المُقِیمِ وَ عَذَابِ الحَرِیقِ وَ عَذَابِ السَّمُومِ وَ ظِلٍّ مِنْ یحْمُومٍ وَ سَرَابِیلِ القَطِرَانِ وَ سُرَادِقَاتِ النَّارِ وَ النُّحَاسِ وَ الزَّقُّومِ وَ الحُطَمَةِ وَ الهَاوِیةِ وَ لَظَی وَ النَّارِ الحَامِیةِ وَ النَّارِ المُوقَدَةِ الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَی الأَفْئِدَةِ وَ النَّارِ المُوصَدَةِ ذَاتِ العُمُدِ المُمَدَّدَةِ وَ السَّعِیرِ وَ الحَمِیمِ وَ النَّارِ الَّتِی لَا تُطْفَأُ وَ النَّارِ الَّتِی تَکادُ تَمَیَّزُ مِنَ الغَیظِ وَ النَّارِ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الحِجارَةُ وَ النَّارِ الَّتِی یقَالُ هَلِ امْتَلَأْتِ فَتَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِیدٍ وَ الدَّرْک الأَسْفَلِ مِنَ النَّار»

امام سجاد (علیه‌السلام) در مقام مناجات فرمودند: «بار خدایا، برای کسی که نافرمانی تو کند، آتشی آفریدی و در آن برای اهلش انواع عذاب را آماده ساختی و آن عذاب‌ها را با تعابیر گوناگون، وصف و طبقه بندی کردی [آن عذاب‌ها عبارتند از]: جوشاب، زردآب دوزخیان، مس گداخته، خارِ تَر، خونابه، چرکابه، خوراکی که در شکم می‌جوشد، زنجیرها، کندها، گرزهای آهنین، شکنجه‌ی درشت، شکنجه‌ی سخت، شکنجه‌ی خوار کننده، شکنجه‌ی پایدار، شکنجه‌ی سوزان، شکنجه‌ی مرگبار، سایه‌ای از دود تار، تن‌پوش‌های قطران، سراپرده‌های آتش، مس [ذوب شده]، آتش خُرد کننده، سیاه چال، زبانه‌ی آتش، آتش سوزان، آتش افروخته که بر دل‌ها می‌رسد، و آتش احاطه کننده با ستون‌های بلند و کشیده، شعله، آب داغ، آتش خاموش ناشدنی، آتشی که نزدیک است از خشم شکافته شود، آتشی که سوختش مردم و سنگ‌هایند، آتشـی که به او گفته می‌شود: «آیا سیـر شدی؟!» و او [که سیـری‌ناپذیر است] می‌گوید: «آیا باز هم هست؟» و پایین‌ترین طبقه‌ی آتش [بارخدایا به تو پناه می‌بریم از جهنم و عذابهایش]».

[بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 91، صفحه‌ی 135 به نقل از کتاب عتیق غروی]

قال امیرالمؤمنین (علیه‌السلام): «فَتَصِیرُ یا ذَا الدَّلَالِ وَ الـهَیبَةِ وَ الـجَمَالِ إِلَی مَنْزِلَةٍ شَعْثَاءَ وَ مَحَلَّةٍ غَبْرَاءَ فَتَنُومُ عَلَی خَدِّک فِی لَـحْدِک فِی مَنْزِلٍ قَلَّ زُوَّارُهُ وَ مَلَّ عُمَّالُهُ حَتَّی تُشَقَّ عَنِ القُبُورِ وَ تُبْعَثَ إِلَی النُّشُورِ. فَإِنْ خُتِمَ لَک بِالسَّعَادَةِ صِرْتَ إِلَی الحُبُورِ وَ أَنْتَ مَلِک مُطَاعٌ وَ آمِنٌ لَا تُرَاعُ یطُوفُ عَلَیکمْ وِلْدَانٌ کأَنَّهُمُ الـجُمَانُ بِکأْسٍ مِنْ مَعِینٍ بَیضاءَ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِینَ أَهْلُ الجَنَّةِ فِیهَا یتَنَعَّمُونَ وَ أَهْلُ النَّارِ فِیهَا یعَذَّبُونَ. هَؤُلَاءِ فِی السُّنْدُسِ وَ الحَرِیرِ یتَـبَخْتَرُونَ وَ هَؤُلَاءِ فِی الجَحِیمِ وَ السَّعِیرِ یتَقَلَّبُونَ. هَؤُلَاءِ تُحْشَی جَمَاجِمُهُمْ بِمِسْک الجِنَانِ وَ هَؤُلَاءِ یضْرَبُونَ بِمَقَامِعِ النِّیرَانِ. هَؤُلَاءِ یعَانِقُونَ الحُورَ فِی الحِجَالِ وَ هَؤُلَاءِ یطَوَّقُونَ أَطْوَاقاً فِی النَّارِ بِالأَغْلَالِ. فِی قَلْبِهِ فَزَعٌ قَدْ أَعْیا الأَطِبَّاءَ وَ بِهِ دَاءٌ لَا یقْبَلُ الدَّوَاءَ»

امیر المؤمنین (علیه‌السلام) فرمودند: «تو [ای فرزند انسان] با آن همه ناز و کرشمه و خوش سیمایی و جمالت [سرانجام] به منزلی آشفته و ویرانه و جایگاهی پر از خاک و غبار [یعنی گور تاریک و سرد] می‌روی و در قبر خویش بر گونه‌ات خوابانده می‌شوی، در منزلی که دیدار کنندگانش اندک‌اند و کارگرانش خسته و دلتنگ، تا آن گاه که [در صور دمیده شود] از گور، سر برآوری و به صحرای محشر روانه شوی. در آن هنگام، اگر مُهر سعادت بر [کارنامه‌ی] تو خورده باشد، رهسپار [سرای] شادمانی می‌شوی، و پادشاهی مُطاع [که لشکری عظیم، فرمانش را به جان می‌شنوند و اطاعت می‌کنند] و آسوده‌خاطری بی‌هراس خواهی بود. پسرکانی همچون مروارید با جامی از باده‌ی ناب و سپید که نوشندگان را لذتی خاص می‌دهد، در اطراف شما به گردش در می‌آیند. بهشتیان در بهشت، در ناز و نعمت به سر می‌برند و دوزخیان در دوزخ، عذاب می‌کشند. آنـان در جامـه‌هایی از پرنیان نرم و حریر می‌خرامند و اینـان در دوزخ و آتش سوزان، دست و پا می‌زنند. آنان جمجـمه‌هایشان از مشک بهشتی پُـر شده است و بر سر اینـان گرزهای آتشیـن، فرو کوفته می‌شود. آنان با سیه‌چشمان بهشتی، در حجله‌ها هم آغوش می‌شوند و بر گردن اینان طوق‌ها و غل و زنجیرهایی از آتش، بسته می‌شود. [هر یک از اهل دوزخ] در دلش وحشتی است که طبیبان را [از درمانش] ناتوان ساخته و در [وجود] او، دردی است که [هیچگاه] درمان نمی‌پذیرد».

[امالی، شیخ طوسی، صفحه‌ی 652؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 74، صفحه‌ی 373]

این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است