حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

قال الباقر (علیه‌السلام): «إذا کانَ یومُ القِیامَةِ جُعِلَ سُرادِقُ مِن نارٍ، وَ جُعِلَ فیهِ أعوانُ الظّالِمینَ، وَ تُجعَلُ لَـهُم أظافیرُ مِن حَدیدٍ یَحُکونَ بِها أبدانَهُم، حَتّى تَبدُوَ أفئِدَتُهُم، وَ یقُولُونَ: رَبَّنا ألَم نَعبُدک؟ فَیُقالُ: بَلى، وَ لکنَّکم کنتُم أعواناً لِلظّالِمینَ»

امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند: «چون روز قیامت شود، سراپرده‌ای از آتش برپا می‌گردد و دستیاران ستمگران را در آن، جای می‌دهند و ناخن‌هایی از آهن برایشان قرار می‌دهند که با آن‌‌ها بدن‌هایشان را می‌خارانند، چندان که قلب‌هایشان نمایان می‌شود و می‌گویند: پروردگارا مگر ما تو را عبادت نکردیم؟ گفته می‌شود: چرا؛ لیکن شما [در دنیا] یار ستمگران بودید».

[دُرر الاحادیث النبویة، صفحه‌ی 36]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «لِسُرادِقِ النّارِ أربَعَةُ جُدُرٍ، کثفُ کلِّ جِدارٍ مِثلُ مَسیرَةِ أربَعینَ سَنَةً»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «سراپرده‌ی دوزخ، چهار دیوار دارد که ضخامت هر دیواری به اندازه‌ی چهل سال راه است [که فکرِ عبور کردن و فرار نمودن را محال می سازد]».

[سنن ترمذی، جلد 4، صفحه‌ی 706؛ مسند ابن حنبل، جلد 4، صفحه‌ی 58؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، جلد 4، صفحه‌ی 643؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 520]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «ینشِئُ الله‏ُ سَحابَةً لِأَهلِ النّارِ سَوداءَ مُظلِمَةً، فَیقالُ: یا أهلَ النّارِ، أی شَیءٍ تَطلُبونَ؟ فَیذکرونَ بِها سَحابَةَ الدُّنیا، فَیقُولُونَ: یا رَبَّنَا الشَّرابُ! فَیمطِرُهُم أغلالاً تَزیدُ فی أغلالِهِم، وَ سَلاسِلَ تَزیدُ فی سَلاسِلِهِم، وَ جَمراً تَلتَهِبُ عَلَیهِم».

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «خداوند، ابر سیاهِ تاریکی را برای اهل آتش پدید می‌آورد و گفته می‌شود: ای اهل آتش، چه می‌خواهید؟ دوزخیان با دیدن آن [ابر سیاه] به یاد ابرهای [باران‌زای] دنیا می‌افتند و می‌گویند: پروردگارا، نوشیدنی [از این ابر بر ما بباران]!

پس خداوند بر آنان کند و زنجیرهایی فرو می‌بارانَد که بر کند و زنجیرهایشان می‌افزاید، و اخگرهایی می‌بارانََد که بر آنان شعله‌ور می‌شوند».

[المعجم الاوسط، جلد 4، صفحه‌ی 247]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «اُوقِدَ عَلَى النّارِ ألفَ سَنَةٍ حَتَّى احمَرَّت، ثُمَّ اُوقِدَ عَلَیها ألفَ سَنَةٍ حَتَّى ابیضَّت، ثُمَّ اُوقِدُ عَلَیها ألفَ سَنَةٍ حَتَّى اسوَدَّت، فَهِی سَوداءُ مُظلِمَةٌ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «هزار سال در آتش [جهنم] دمیده شد تا سرخ گردید. سپس هزار سال دیگر در آن دمیده شد تا سفید گشت. سپس هزار سال در آن دمیده شد تا سیاه گردید. بنا بر این، آتش جهنم سیاه و تاریک است».

[سنن ترمذی، جلد 4، صفحه‌ی 710؛ سنن ابن ماجه، جلد 2، صفحه‌ی 1445؛ المعجم الاوسط، جلد 3، صفحه‌ی 90؛ شعب الایمان، جلد 1، صفحه‌ی 489؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 522]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «تَحسَبونَ أنَّ نارَ جَهَنَّمَ مِثلُ نارِکم هذِهِ؟ هِی أشَدُّ سَواداً مِنَ القارِ، هِی جُزءٌ مِن بِضعَةٍ وَ سِتّینَ جُزءاً مِنها، أو نَیفٍ وأربَعینَ جُزءاًً».

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «[آیا] می‌پندارید که آتش جهنم همانند این آتش شماست؟ [نه،] آتش جهنم از قیر هم سیاه‌تر است. این آتش دنیا، جزئی است از شصت و چند جزء آن، یا چهل و چند جزء آن».

[البعث و النشور، صفحه‌ی 286]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «إنَّ نارَکم هذِهِ جُزءٌ مِن سَبعینَ جُزءاً مِن نارِ جَهَنَّمَ، ولَولا أنَّها اُطفِئَت بِالماءِ مَرَّتَینِ مَا انتَفَعتُم بِها، وَ إنَّها لَتَدعُو اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ ألاّ یعیدَها فِیها»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «این آتشِ شما، یک جزء از هفتاد جزء آتش جهنم است، در حالی که اگر نبود که [آتش معمولی] دو بار با آب خاموش شود، شما نمی‌توانستید از آن استفاده کنید، و این آتش به درگاه خداوند عز و جل دعا می‌کند که او را به آن [آتش جهنم] باز نگردانَد».

[سنن ابن ماجه، جلد 2، صفحه‌ی 1444؛ مستدرک علی الصحیحین، جلد 4، صفحه‌ی 635؛ مسند ابن حنبل، جلد 3، صفحه‌ی 39؛ صحیح ابن حبان، جلد 16، صفحه‌ی 504؛ البعث و النشور، صفحه‌ی 285؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 521]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «نارُکم جُزءٌ مِن سَبعینَ جُزءاً مِن نارِ جَهَنَّمَ. قیلَ: یا رَسولَ اللهِ، إن کانَت لَکافِیةً! قالَ: فُضِّلَت عَلَیهِنَّ بِتِسعَةٍ وَ سِتّینَ جُزءاً، کلُّهُنَّ مِثلُ حَرِّها»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «آتشِ شما [که در دنیا روشن می‌کنید] یکی از هفتاد جزء آتش جهنم است» به حضرت عرض شد: ای پیامبر خدا، به راستی که [همین آتش دنیا برای سوزاندن مجرمان] کافی است! فرمودند: «[آتش جهنم،] شصت و نُه جزء بیشتر از این آتش دارد که همه‌ی آن‌‌ها همانند آن [آتش دنیا]، داغند».

[صحیح بخاری، جلد 3، صفحه‌ی 1191؛ صحیح مسلم، جلد 4، صفحه‌ی 2184؛ سنن ترمذی، جلد 4، صفحه‌ی 709؛ مسند ابن حنبل، جلد 3، صفحه‌ی 188؛ الموطأ، ابن مالک، جلد 2، صفحه‌ی 994؛ صحیح ابن حبّان، جلد 16، صفحه‌ی 503؛ مسند اسحاق بن راهویه، جلد 1، صفحه‌ی 289؛ البعث و النشور، صفحه‌ی 285؛ زهد ابن مبارک، صفحه‌ی 88؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 520]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «نارُکم هذِهِ جُزءٌ مِن سَبعینَ جُزءاً مِن نارِ جَهَنَّمَ، لِکلِّ جُزءٍ مِنها حَرُّها»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «این آتشِ [دنیایی] شما، یکی از هفتاد جزء آتش جهنم است که هر جزئی از آن، گرمی خود را دارد [یعنی حرارت آتش جهنم، هفتاد برابر گرم‌تر و سوزنده‌تر از آتش دنیاست]».

[سنن ترمذی، جلد 4، صفحه‌ی 710؛ سنن دارمی، جلد 2، صفحه‌ی 797؛ تنبیه الغافلین، صفحه‌ی 357؛ بعث و نشور، صفحه‌ی 284؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 521]

عن محمد بن‌هاشم: لَـمَّا نَزَلَت هذِهِ الآیةُ: «وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الحِجَارَة» قَرَأهَا النَّبی (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم) فَسَمِعَها شابٌّ إلى جَنبِهِ فَصَعِقَ، فَجَعَلَ رَسولُ اللهِ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم) رَأسَهُ فی حِجرِهِ رَحمَةً لَهُ، فَمَکثَ ما شاءَ الله‏ُ أن یمکثَ ثُمَّ فَتَحَ عَینَیهِ، فَإِذا رَأسُهُ فی حِجرِ رَسولِ اللهِ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم) فَقالَ: بِأَبی أنتَ واُمّی مِثلُ أی شَیءٍ الحَجَرُ؟ فَقالَ: «أما یکفیک ما أصابَک؟! عَلى أنَّ الحَجَرَ مِنها لَو وُضِعَ عَلى جِبالِ الدُّنیا لَذابَت مِنهُ، و إنَّ مَعَ کُلِّ إنسانٍ مِنهُم حَجَراً وَ شَیطاناً»

راوی می‌گوید وقتی این آیه نازل شد: «و سوخت آن [جهنم] مردمان و سنگ‌هایند»، رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): آن را قرائت کردند. جوانی که در کنارشان بود آن را شنید و از هوش رفت. رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): بر او ترحم فرمودند و سرش را در دامن خویش نهادند. مدتی که گذشت، آن جوان چشمانش را باز کرد و دید که سرش در دامن پیامبر خداست. عرض کرد: پدر و مادرم به فدایتان باد، آن سنگ‌ها مانند چه چیزی هستند؟
حضرت فرمودند: «آنچه بر سرت آمد [و از هوش رفتی]، برایت کافی نیست [که باز هم از جهنم می‌پرسی؟! ولی بدان، بزرگی و داغی آن سنگ‌ها چنان است که] اگر بر کوه‌های دنیا نهاده شود، کوه‌ها از حرارت آن، آب می‌شوند. و با هر انسانی از ایشان [یعنی از جهنمی‌ها] یک سنگ [این چنینی] و یک شیطان همراه است».

[الرقة و البکاء، صفحه‌ی 167؛ دُرّ المنثور، سیوطی، جلد 8، صفحه‌ی 226]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «أعوذُ بِاللهِ مِنَ النّارِ، وَیلٌ لِأَهلِ النّارِ أعوذُ بِاللهِ مِن حالِ أهلِ النّارِ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «به خدا پناه می برم از آتش [جهنم]، وای به حال اهل آتش. به خدا پناه می‌برم از [سختی] حال و روز دوزخیان».

[سنن ترمذی، جلد 5، صفحه‌ی 578؛ سنن ابن ماجه، جلد 2، صفحه‌ی 1250؛ مشکاة المصابیح، جلد 1، صفحه‌ی 763؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 2، صفحه‌ی 181]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «اُذکروا مِنَ النّارِ ما شِئتُم، فَلا تَذکرونَ مِنها شَیئاً إلاّ وَ هِی أشَدُّ مِنهُ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «درباره‌ی آتش [جهنم] هر چه خواستید بگویید [، بگویید]؛ زیرا هر چه از آن بگویید، باز هم [کم گفته‌اید و آتش جهنم از آنچه تصور کرده‌اید و گفته‌اید،] بدتر و سخت‌تر است».

[تنبیه الغافلین، صفحه‌ی 70؛ سیر أعلام النبلاء، جلد 4، صفحه‌ی 406]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «تُعرَضُ لِلنّاسِ جَهَنَّمُ کأَنَّها سَرابٌ، یحطِمُ بَعضُها بَعضاً»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «جهنم همچون سرابی که شعله‌های آن بر یکدیگر می‌کوبند، بر مردم نمایان می‌شود».

[المجازات النبویة، صفحه‌ی 109؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، جلد 4، صفحه‌ی 626؛ تفسیر طبری، جلد 14، صفحه‌ی 29؛ السنة ابن ابی عاصم، صفحه‌ی 285]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «کُلُّ هَمٍّ مُنقَطِعٌ، إلّا هَمُّ أهلِ النّارِ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «هر اندوهی به سر آمدنی است، جز اندوه اهل دوزخ [که هیچ پایانی ندارد]».

[الفردوس، جلد 3، صفحه‌ی 254؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 473]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «إذا أدخَلَ اللهُ أهلَ النّارِ النّارَ، یقُولُ لِأَهلِ النّارِ: کم لَبِثتُم فِی الأَرضِ عَدَدَ سِنینَ؟ قَالوا: لَبِثنا یوماً أو بَعضَ یومٍ. فَیقُولُ: بِئسَ مَا اتَّجَرتُم فی یومٍ أو بَعضِ یومٍ، سَخَطی وَ مَعصِیتی وَ نارِی! اُمکثوا فیها خالِدینَ مُخَلَّدینَ. فَیقُولُونَ: «رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنهْا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ» فَیقُولُ: «اخْسَئُواْ فِیهَا وَ لَا تُکلِّـمُون» ، فَیکونُ ذلِک آخِرَ عَهدِهِم بِکلامِ رَبِّهِم تَعالى.

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «وقتی خداوند متعال، دوزخیان را به دوزخ وارد می‌کند، به اهل دوزخ می‌فرماید: چند سال در زمین، درنگ کردید [و زندگی نمودید]؟
می‌گویند: یک روز یا [حتی کمتر،] پاره‌ای از [یک] روز، درنگ داشتیم.
خدا می‌فرماید: «چه بد تجارتی کردید در یک روز یا پاره‌ای از [یک] روز، خشم و نافرمانی و آتش مرا کسب کردید. جاودانه در آن [خشم من و آتش سوزنده] بمانید».

[حلیة الاولیاء، ابونعیم، جلد 5، صفحه‌ی 132؛ تفسیر ابن کثیر، جلد 5، صفحه‌ی 493؛ اسد الغابه، عسقلانی، جلد 1، صفحه‌ی 344؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 485]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «لَو قِیلَ لِأَهلِ النّارِ: إِنَّکم ماکثُونَ فِی النّارِ عَدَدَ کلِّ حَصاةٍ فِی الدُّنیا، لَفَرِحُوا بِها وَ لَکن جُعِلَ لَـهُم الأَبَدُ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «اگر به اهل دوزخ گفته شود: شما به شمار ریگ‌های دنیا در آتش خواهید ماند، [از شنیدن این خبر] خوشحال می‌شوند؛ ولی [افسوس و هزار افسوس که] جاودانگی [در عذاب‌های جهنم] برای آن‌‌ها رقم خورده است [و هیچگاه از آن خارج نخواهند شد و نجات نخواهند یافت]».

[معجم الکبیر، جلد 10، صفحه‌ی 180؛ حلیة الاولیاء، ابونعیم، جلد 4، صفحه‌ی 168؛ امالی شجری، جلد 2، صفحه‌ی 307؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 532]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «لَوْ زَفَرَتْ جَهَنَّمُ زَفْرَةً لَمْ یبْقَ مَلَک مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِی مُرْسَلٌ إِلَّا خَرَّ جَاثِیاً عَلَى رُکبَتَیهِ یقُولُ: رَبِّ نَفْسِی، نَفْسِی؛ حَتَّى ینْسَى إِبْرَاهِیمُ إِسْحَاقَ، یقُولُ: یا رَبِّ أَنَا خَلِیلُک إِبْرَاهِیمُ فَلَا تُنْسِنِی!»‏

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «اگر جهنم، یک بار بخروشد [یعنی صدای برافروختنش شنیده شود]، هیچ فرشته‌ی مقرّب و پیامبر صاحـب رسالتی نمـی‌ماند مگر اینکه به زانو در می‌آید و [با تضرع] می‌گوید: خدایا به دادم برس، به دادم برس؛ تا آنجا که ابراهیم (علیه‌السلام)، [فرزندِ دلبندش] اسحاق (علیه‌السلام) را فراموش می‌کند و می‌گوید: پروردگارا من دوست تو ابراهیم هستم،‌ مرا فراموش مکن».

[اعلام ‏الدین، دیلمی، صفحه‌ی 196؛ امالی، شیخ طوسی، صفحه‌ی 533؛ تنبیه الخواطر، ورام بن ابی‌فراس، جلد 2، صفحه‌ی 57؛ مکارم ‏الأخلاق، صفحه‌ی 463؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 74، صفحه‌ی 84]

قال الباقر (علیه‌السلام) فی قوله تعالی «کلَّما دَخَلَتْ اُمَّةٌ لَعَنَتْ اُخْتَها حَتَّى إِذَا ادَّارَکوا فِیها جَمِیعاً» : «بَرِئَ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ وَ لَعَنَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً، یرِیدُ بَعْضُهُمْ أَنْ یحُجَّ بَعْضاً رَجَاءَ الفَلْجِ فَیفْلِتُوا مِنْ عَظِیمِ مَا نَزَلَ بِهِمْ، وَ لَیسَ بِأَوَانِ بَلْوَى، وَ لَا اخْتِبَارٍ وَ لَا قَبُولِ مَعْذِرَةٍ، وَ لَا حِینَ نَجَاة»

امام باقر (علیه‌السلام) درباره‌ی این سخن خدای متعال «هر بار که امّتى [در آتش‏] درآید، همکیشان خود را لعنت کند، تا وقتى که همگى در آن به هم پیوندند»، فرمودند: «[در جهنم،] این عدّه از آن عدّه بیزاری می‌جویند و آن عدّه، این عدّه را لعنت می‌کنند. عدّه‌ای با عدّه‌ای دیگر احتجاج می‌کنند، بدان امید که [در این ستیزه‌گری] چیره شوند و از بلای بزرگی که بر آنان فرود آمده است، برهند؛ غافل از این که آن هنگام، نه موقع امتحان است، نه هنگام پذیرش پوزش، و نه هنگام رهایی [بلکه آنجا فقط پاداش یا کیفر کارهاست]».

[کافی، محدث کلینی، جلد 2، صفحه‌ی 31؛ تفسیر نور الثقلین، عروسی حویزی، جلد 2، صفحه‌ی 29؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 69، صفحه‌ی 88]

قال امیر المؤمنین (علیه‌السلام) فی خطبة بلیغة خالیة من الألف فی أحوال الإنسان یوم القیامة: «یلْجِمُهُ عَرَقُهُ، وَ یحْفِزُهُ قَلَقُهُ، عَبْرَتُهُ غَیرُ مَرْحُومَةٍ، وَ صَرْخَتُهُ غَیرُ مَسْمُوعَةٍ، و حُجّتُهُ غیرُ مَقبولةٍ، وَ بَرَزَتْ صَحِیفَتُهُ، وَ تَبَیَّنَتْ جَرِیرَتُهُ، و نَطَقَ کلُّ عضو منه بسُوءِ عَمَلِهِ، فَشَهِدَتْ عَینُهُ بِنَظَرِهِ وَ یدُهُ بِبَطْشِهِ وَ رِجْلُهُ بِخَطْوِهِ وَ جِلْدُهُ بِمَسِّهِ وَ فَرْجُهُ بِلَمسِهِ وَ یهَدِّدُهُ مُنْکرٌ وَ نَکیرٌ، وَ کشَفَ عَنهُ بَصِیرٌ، فَسُلْسِلَ جِیدُهُ وَ غُلَّتْ یدُهُ و سِیقَ یسْحَبُ وَحْدَهُ، فَوَرَدَ جَهَنَّمَ بِکرْبٍ شَدِیدٍ، وَ ظَلَّ یعَذَّبُ فِی جَحِیمٍ، وَ یسْقَى شَرْبَةً مِنْ حَمِیمٍ، تَشْوِی وَجْهَهُ، وَ تَسْلَخُ جِلْدَهُ، یضرِبُه زَبنیَّتُهُ بِمقمعٍ مِن حَدیدٍ، یعُودُ جِلدُهُ بَعدَ نُضجِهِ بِجلدٍ جَدیدٍ، یسْتَغِیثُ فَیعْرِضُ عَنْهُ خَزَنَةُ جَهَنَّمَ، وَ یسْتَصْرِخُ فَیَلْبَثُ حُقْبَهُ بِنَدَمٍ، نَعُوذُ بِرَبٍّ قَدِیرٍ مِنْ شَرِّ کُلِّ مَصِیر»

امیر المؤمنین (علیه‌السلام) در خطبه‌ای بلیغ و بدون حرف الف در احوال انسان در روز قیامت فرمودند: «عرقش بر گوشه‌های دهانش سرازیر می‌شود. تشویش و بی‌قراری، طاقت از کف او می‌رباید؛ اما نه بر اشک او رحمی آورده می‌شود، نه فریادش شنیده می‌شود و نه حجتش پذیرفته می‌گردد. کارنامه‌اش به دست او داده می‌شود و جرم و گناهانش بر او آشکار می‌گردد. هر عضوی از او به کارهای بدش گویا می‌شود؛ چشمش به نگاه‌های [نامشروع] خویش گواهی می‌دهد، دستش به ضربه‌ای که زده، پایش به گامی که برداشته، پوستش به تماسی که برقرار کرده و شرمگاهش به آمیزشی که کرده است. منکر و نکیر، تهدیدش می‌کنند و پرده از دیدش کنار می‌رود. به گردنش زنجیر می‌کشند و بر دستانش کند می‌زنند. تک و تنها او را می‌کشند و با غم و اندوهی سخت، وارد جهنم می‌گردد. پس در آتش افروختـه[ی جهنم] پیوسته عذاب و شکنجـه می‌شود. از جوشاب، چنان شربتی به او می‌نوشانند که چهره‌اش بریان و پوستش کنده می‌شود. دوزخبانان با گرز آهنین، بر او می‌کوبند. پوست سوختـه‌ی او دوباره از نو می‌روید. فریاد کمک سر می‌دهد؛ اما نگهبانان جهنم به او اعتنایی نمی‌کنند و [او باز] فریاد می‌زند. پس روزگاری دراز، با پشیمانی درنگ می‌کند. پناه می‌بریم به پروردگار توانا از شرّ هر فرجامی [ناگوار و چنین دردناک]».

[المصباح کفعمی، صفحه‌ی 970؛ اعلام الدین، صفحه‌ی 73؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 77، صفحه‌ی 342؛ شرح نهج‏البلاغه، ابن ابی الحدید، جلد 19، صفحه‌ی 142؛ کفایة الطالب، صفحه‌ی 396؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 16، صفحه‌ی 212]

قال الباقر (علیه‌السلام) فِی قَوْلِهِ تَعَالَى «وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ» : «أَمَّا أَهْلُ الجَنَّةِ فَزَوَّجُوا الخَیرَاتِ الحِسَانَ وَ أَمَّا أَهْلُ النَّارِ فَمَعَ کلِّ إِنْسَانٍ مِنْهُمْ شَیطَانٌ یعْنِی قُرِنَتْ نُفُوسُ الکافِرِینَ وَ المُنَافِقِینَ بِالشَّیاطِینِ فَهُمْ قُرَنَاؤُهُم‏»

امام باقر (علیه‌السلام) درباره‌ی این سخن خدای متعال «و آن گاه که جان‌ها به هم درپیوندند» فرمودند: «بهشتیان با زنان نیک‌خـوی زیبا، جفت گردانیـده می‌شوند و دوزخیان با هر نفرشان یک [شیطانِ] اهریمن هم‌بند می‌شود. یعنی جان‌های کافران و منافقان، با اهریمنان به یک بند، بسته می‌شود. پس، آن‌‌ها هم‌بند ایشانند».

[تفسیر قمی، جلد 2، صفحه‌ی 407؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 8، صفحه‌ی 313]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم) فی قوله تعالی «وَ إِذَا اُلقُواْ مِنهَا مَکاَنًا ضَیِّقًا مُّقَرَّنِینَ دَعَوْاْ هُنَالِک ثُبُورًا» : «وَ الَّذِی نَفْسِی بِیدِهِ إِنَّهُمْ یسْتَکرَهُونَ فِی النَّارِ کمَا یسْتَکرَهُ الوَتَدُ فِی الحَائِطِ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): درباره‌ی این سخن خدای متعال «و چون آنان را در تنگنایى از آن [جهنم] به زنجیر کشیده بیندازند، آنجاست که مرگ [خود] را مى‏خواهند» فرمودند: «قسم به آن که جانم در دست [قدرت] اوست، [آنقدر جهنم، تنگ است که] آنان [یعنی جهنمیان] را به زور در آتش می‌افکنند، چنان که میخ را به زور در دیوار می‌کوبند».

[مجمع البیان، جلد 7، صفحه‌ی 257؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 8، صفحه‌ی 255؛ دُرّ المنثور، سیوطی، جلد 6، صفحه‌ی 240]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالحَقِّ، إِنَّ شَارِبَ الخَمْرِ یمُوتُ عَطْشَاناً وَ هُوَ فِی القَبْرِ عَطْشَانٌ وَ یبْعَثُ یوْمَ القِیامَةِ وَ هُوَ عَطْشَانٌ، وَ ینَادِی: «وَاعَطَشَاهْ» ألفَ سَنَةٍ، فَیؤْتَى بِماءٍ کالمُهْلِ یشْوِی الوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرابُ، فَینْضَجُ وَجْهُهُ وَ تَتَنَاثَرُ أَسْنَانُهُ وَ عَینَاه‏ فِی ذَلِک الإِنَاءِ، فَلَیسَ لَهُ بُدٌّ مِنْ أَنْ یشْرَبَ فَیصْهَرَ مَا فِی بَطْنِه‏»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «قسم به آن که مرا به حق برانگیخت، شرابخوار، تشنه می‌میرد و در قبر، تشنه است. روز قیامت نیز تشنه برانگیخته می‌شود و فریاد می‌زند: وای که هزار سال است تشنه‌ام!
پس آبی چون مسِ گداخته ـ که [گوشت] صورت را بریان می‌کند و بد نوشیدنی‌ای است ـ به او داده می‌شود و بر اثر آن، [گوشت] صورتش می‌پزد و دندان‌ها و چشمانش در آن ظرف می‌ریزد. [ولی] او چاره‌ای از نوشیدن آن ندارد [و می‌نوشد] و هر چه در شکم اوست، ذوب می‌شود».

[جامع الأخبار، شعیری، صفحه‌ی 149؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 76، صفحه‌ی 147؛ مستدرک ‏الوسائل، محدث نوری، جلد 17، صفحه‌ی 45]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «طِینَةِ خَبَالٍ وَ هُوَ صَدِیدُ أَهْلِ النَّارِ وَ مَا یخْرُجُ مِنْ فُرُوجِ الزُّنَاةِ فَیجْتَمِعُ ذَلِک فِی قُدُورِ جَهَنَّمَ فَیشْرَبُهُ أَهْلُ النَّارِ فَیصْهَرُ بِهِ ما فِی بُطُونِهِمْ وَ الجُلُود»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «طینت خبال، زردآبه‌ی بدن دوزخیان و چرک‌آبه‌ای است که از فرج زنان زناکار، خارج می‌شود. اینها در دیگ‌های جهنم جمع می‌شود و اهل آتش آن را می‌نوشند، و معده و روده‌های آن‌‌ها و پوستشان را ذوب می‌کند».

[من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، جلد 4، صفحه‌ی 8؛ امالی، شیخ صدوق، صفحه‌ی 511؛ مجمع البیان، جلد 6، صفحه‌ی 474؛ مکارم الاخلاق، طبرسی، جلد 2، صفحه‌ی 309؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 8، صفحه‌ی 244]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم) فِی قَوْلِهِ «وَ یُسْقى‏ مِنْ ماءٍ صَدِیدٍ یَتَجَرّعُهُ» : «یُقَرَّبُ إِلَی فیهِ فَیکرَهُهُ، فَإِذَا أُدْنِی مِنْهُ شَوَى وَجْهَهُ وَ وَقَعَت فَرْوَةُ رَأْسِهِ، فَإِذَا شَرِبَه قَطَّعَ أَمْعَاءَهُ حَتَّى تَخْرُجُ مِنْ دُبُرِهِ! یقُولُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ سُقُوا ماءً حَمِیماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ»  وَ یقُولُ: «وَ إِنْ یسْتَغِیثُوا یغاثُوا بِماءٍ کالمُهْلِ یشْوِی الوُجُوهَ‏ بِئسَ الشَرابُ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): درباره‌ی این سخن خدای متعال «و به او آبی از خونِ آمیخته به چرک نوشانده می‌شود. [که دوزخی،] آن را جرعـه جرعـه می‌نوشد» فرمودند: «[آن نوشیدنی داغ که مخلوطی از خون و چرک گندیده است،] نزدیک دهانش برده می‌شود و او آن را ناخوش می‌دارد. چون به نزدیکش برده شد، [از شدت داغی،] صورتش را بریان می‌کند و پوست سرش می‌افتد و همین که آن را نوشید، روده‌هایش را از هم فرو می‌پاشد، به گونه‌ای که از پایین بدنش بیرون می‌ریزد. خداوند می‌فرماید: «آبی جوشان نوشانده می‌شوند و روده‌هایشان را از هم فرو می‌پاشد» و می‌فرماید: «و اگر فریادرسی جویند، با آبی چون مسِ گداخته یاری می‌شوند که چهره‌ها را بریان می‌کند؛ چه نوشیدنی بدی است».

[مجمع البیان، جلد 6، صفحه‌ی 474؛ التبیان فی تفسیر القرآن، جلد 6، صفحه‌ی 284؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 8، صفحه‌ی 244؛ سنن ترمذی، جلد 4، صفحه‌ی 705؛ مسند ابن حنبل، جلد 8، صفحه‌ی 300؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، جلد 2، صفحه‌ی 382؛ المعجم الکبیر، جلد 8، صفحه‌ی 90؛ مسند شامیین، جلد 2، صفحه‌ی 63؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 2، صفحه‌ی 28]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «لَوْ أَنَّ دَلْواً صُبَّتْ مِنْ غِسْلِینٍ فِی مَطْلَعِ الشَّمْسِ لَغَلَتْ مِنْهُ جَمَاجِمُ مَنْ فی مَغْرِبِهَا»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «اگر یک سطل از چرک‌آبه‌ی دوزخیان [که بر بدنشان جاری می‌گردد،] در مشرق زمین ریخته شود، کاسه‌ی سرِ کسانی که در مغرب زمین هستند، از [شدت حرارتِ] آن به جوش می‌آید».

[اعلام ‏الدین، دیلمی، صفحه‌ی 196؛ امالی، شیخ طوسی، صفحه‌ی 533؛ تنبیه الخواطر، ورام بن ابی‌فراس، جلد 2، صفحه‌ی 57؛ مکارم ‏الأخلاق، صفحه‌ی 463؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 74، صفحه‌ی 84]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «الضَّریعُ شَی‏ءٌ یکونُ فِی النّارِ شِبهُ الشَّوک، أمَرُّ مِنَ الصَّبِرِ، أنتَنُ مِنَ الجیفَةِ، و أشَدُّ حَرّاً مِنَ النّارِ، سَمّاهُ اللهُ الضَّریعَ. إذا طَعِمَهُ صاحِبُهُ لا یدخُلُ البَطنَ ولا یرتَفِعُ إلَى الفَمِ، فَیبقى‏ بَینَ ذلِک، ولا یغنِی مِن جُوعٍ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «ضریع، چیزی است در آتش، که شبیه خار است و از صبر زرد [که ماده‌ای بسیار تلخ می‌باشد]، تلخ‌تر و از مردار [گندیده]، متعفن‌تر و از آتش [برافروخته]، داغ‌تر است. خداوند، آن را ضریع نامیده است. چیزی است که هرگـاه شخصی آن را بخورد، نه به شکـم فرو می‌رود و نه به دهان بالا می‌آید؛ بلکه در بین آن دو می‌ماند و گرسنگی را بر طرف نمی‌کند».

[مجمع البیان، جلد 10، صفحه‌ی 726؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 7، صفحه‌ی 169؛ الفردوس، جلد 2، صفحه‌ی 434؛ تفسیر قرطبی، جلد 20، صفحه‌ی 30]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «لا یَدخُلُ النّارَ أحَدٌ إلّا أُرِی مَقعَدَهُ مِنَ الجَنَّةِ لَو أحسَنَ؛ لِیکونَ عَلَیهِ حَسرَةً»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «هیچ کس نیست که وارد آتش [جهنم] شود مگر آن که جایگاهش در بهشت ـ که اگر کار نیـک می‌کرد، به آنجـا می‌رفت ـ به او نشان داده می‌شود تا مایه‌ی [زیاد شدن] حسرت و افسوسش باشد».

[جامع الأخبار، شعیری، صفحه‌ی 183؛ مجمع البیان، جلد 10، صفحه‌ی 450؛ صحیح بخاری، جلد 5، صفحه‌ی 2402؛ مسند ابن حنبل، جلد 3، صفحه‌ی 650؛ الفردوس، جلد 5، صفحه‌ی 109؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 481]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «مَا مِنْ هَمٍّ إِلَّا وَ لَهُ فَرَجٌ إِلَّا هَمَّ أَهْلِ النَّار»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «هیچ اندوهی نیست مگر آن که [سرانجام،] گشایشی دارد، مگر اندوه اهل آتش [جهنم که هیچگاه پایان نمی‌پذیرد]».

[تفسیر قمی، جلد 1، صفحه‌ی 364؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 68، صفحه‌ی 242]

قال امیر المؤمنین (علیه‌السلام) لکمیل بن زیاد: «یا کمَیلُ مَنْ لَا یسْکنُ الجَنَّةَ فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ وَ خِزْی مُقِیمٍ وَ أَکبَالٍ وَ مَقَامِعَ وَ سَلَاسِلَ طِوَالٍ وَ مُقَطَّعَاتِ النِّیرَانِ وَ مُقَارَنَةِ کلِّ شَیطَانٍ. الشَّرَابُ صَدِیدٌ وَ اللِّبَاسُ حَدِیدٌ وَ الخَزَنَةُ فَظَظَةٌ وَ النَّارُ مُلْتَهِبَةٌ وَ الأَبْوَابُ مُوَثَّقَةٌ مُطَبَّقَةٌ. ینَادُونَ فَلَا یجَابُونَ وَ یسْتَغِیثُونَ فَلَا یرْحَمُونَ. نِدَاهُمْ «یا مالِک لِیقْضِ عَلَینا رَبُّک قالَ إِنَّکمْ ماکثُونَ. لَقَدْ جِئْناکمْ بِالحَقِّ وَ لکنَّ أَکثَرَکمْ لِلْحَقِّ کارِهُونَ» .
یا کمَیلُ ثُمَّ ینَادُونَ اللهَ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ بَعْدَ أَنْ یمْکثُوا أَحْقَاباً اجْعَلْنَا عَلَی الرَّخَاءِ فَیجِیبُهُمْ «اخْسَؤُا فِیها وَ لا تُکلِّمُونِ» یا کمَیلُ فَعِنْدَهَا ییأَسُونَ مِنَ الکـرَّةِ وَ اشْتَدَّتِ الحَسْرَةُ وَ أَیقَنُوا بِالهَلَکةِ وَ المَکثِ جَزَاءً بِمَا کسَبُوا و عُذِّبُوا»

امیر المؤمنین (علیه‌السلام) به کمیل بن زیاد فرمودند: «ای کمیل، کسی را که در [فردای قیامت و بعد از حسابرسی] در بهشت ساکن نشود، به عذابی دردناک و خواری پایدار و گرزها و زنجیرهای ضخیم و بلند و پاره‌های آتش و همنشینی با هر شیطانی، بشارت بده. [در جهنم] نوشیدنی، صدید است و لباس، آهن است و نگهبانان، خشن و درشت‌خویند و آتش، زبانه کشنده است و درها[ی امید و نجات] محکم شده و بر هم نهاده است. [جهنمی‌ها] ندا می‌کنند ولی جواب داده نمی‌شوند و کمک می‌طلبند ولی [بر حال و روز رقّت‌بارشان] ترحم نمی‌شود. ندایشان این است: «ای مالک [دوزخ]، [بگو:] پروردگارت جان ما را بستاند. [ولی او با خشم] پاسخ [می]دهد: «شما [هیچوقت نجات نخواهید یافت بلکه در همین جهنمِ سوزان،] ماندگارید».

ای کمیل، پس از مدت‌ها که در آتش می‌مانند، خدا ـ که نام‌هایش پاک است ـ را ندا می‌دهند که: ما را در آسودگی و راحتی [از این عذاب دائمی] قرار ده. و خدا پاسخشان می‌دهد که: «در آن گم شوید و ما من سخن مگویید»
ای کمیل، اینجاست که از بازگشت ناامید می‌شوند و حسرت و پشیمانی‌شان شدید می‌شود و یقین می‌کنند به هلاکت و ماندن [در جهنم] به پاداش آنچه کسب کرده بودند [از گناهان و انحرافات]، و عذاب [و شکنجه] می‌شوند».

[بشارة المصطفی، طبری آملی، صفحه‌ی 30؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 77، صفحه‌ی 276]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم) فی موعظته لمعاذ بن جبل: «لَا تُمَزِّقِ النَّاسَ فَتُمَزِّقُک کلَابُ أَهْلِ النَّارِ قَالَ اللهُ: «وَ النَّاشِطاتِ نَشْطاً»  أَ تَدْرِی مَا النَّاشِطَاتُ؟! کلَابُ أَهْلِ النَّارِ تَنْشِطُ اللَّحْمَ وَ العَظْم»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): در نصیحتشان به معاذ بن جبل فرمودند: «مردم را از هم مَدَر [یعنی مال یا آبرو کسی را از بین مبر] که [اگر چنین کنی] سگ‌های اهل دوزخ نیز تو را از هم خواهند درید. خداوند فرموده است: «وَ النَّاشِطاتِ نَشْطاً». آیا می‌دانی «ناشطات» چیست؟ سگ‌های اهل دوزخ که گوشت و استخوان را به دندان می‌گزند».

[عدة الداعی، ابن فهد حلی، صفحه‌ی 244؛ فلاح ‏السائل، سید بن طاووس، صفحه‌ی 124؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 67، صفحه‌ی 248]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم) فِی قَوْلِهِ «وَ لَـهُم مَقامِعُ مِنْ حَدِیدٍ» : «لَوْ وُضِعَ مِقْمَعٌ مِنْ حَدِیدٍ فِی الأَرْضِ ثُمَّ اجْتَمَعَ عَلَیهِ الثَّقَلَانِ مَا أَقَلُّوهُ مِنَ الأَرْضِ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): درباره‌ی این سخن خدای متعال «و برای ایشان گرز‌هایی از آهن است» فرمودند: «اگر یکی از گرزهای آهنین [جهنم که بر سر جهنمیان می‌کوبند،] در زمین نهاده شود و جن و انس جمع شوند [و یکدیگر را یاری نمایند]، نمی‌توانند آن را از زمین بلند کنند».

[مجمع البیان، جلد 7، صفحه‌ی 124؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 8، صفحه‌ی 252؛ مسند ابن حنبل، جلد 4، صفحه‌ی 58؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، جلد 4، صفحه‌ی 642؛ مسند ابی یعلی، جلد 2، صفحه‌ی 134؛ البعث و النشور، صفحه‌ی 299؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 523]

این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است