بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان
و با عرض سلام خدمت برادر عزیز و محترم حاج آقای فردوسی که با زحمات فراوانی که در مورد منهاج فردوسیان تحمل نمودهاید که ما را از راههای ظلمانی و کجروی به راه روشن و سلوک معنوی هدایت کردهاید
حاج آقا من در مورد این برنامه شما به چند موضوع برخورد کردهام که باعث شک من نشده ولی باعث سردر گمی من شده که امیدوارم با جواب دادن به این سوالات مرا از این سر در گمی نجات دهید.
حاج آقا قبل از اشنایی با منهاج فردوسیان من کتابهای زیادی در مورد تصوف و علوم ماوراء با نویسندههای واقعاً معروف مطالعه کردهام که با مطالعه منهاج فردوسیان متوجه شدم چند سال با صرف هزینه زیاد بیهوده وقت خود را هدر دادهام که هم اکنون سوالاتم را خدمتتان میگویم و شما هم خواهشا جواب صریح و شفاف بدهید تا من ذهنم از صوفیه و علوم مشابه کاملا پاک شود با تشکر ویژه. دوستدار شما حسن (یا حق)
1 ـ شما در جزوه دربارهی منهاج در قسمت مزایای منهاج بر سایر برنامههای خودسازی در قسمت6 فرمودهاید کسانی که قدرت کیمیاگری و تسخیر جن و طی الارض و امثالهم دارند در اخرت اتش جهنم نصیبشان خواهد شد در حالیکه ما علما و عرفایی چون آقای بهجت، شیخ بهایی، شیخ انصاری، علامه تهرانی، پیر پالاندوز و مهمتر از همه میرداماد کبیر داریم که قدرتهای ماورایی داشته و حتماً در راه کمک به مردم استفاده میکردهاند آیا این افراد جهنم نصیبشان میشود یااین افراد از لحاظ اسم و دین و مذهب با هم تداخل پیدا کردهاند و مشکل از ما میباشد که باید بدانیم و بتوانیم راه سلوک کدام کامل است و انرا ادامه دهیم و حتی من کتابی با عنوان انرژی اذکار مطالعه کردهام که توسط شیخ بهایی و امام محمد غزالی گرد اوری شده است که از نظر من کتابی جالب بود و یا حتی کتابی در باب تسخیر جن و پرواز روح و حروف ابجد و چلهنشینی از آقای میرداماد کبیر که تمام این موضوعات کاملا واقعی بودن و یا حتی در مقدمه کتاب مفاتیح الجنان به موضوعی جالب برخوردم با این محتوا: در شهر سبزوار سیدی جلیل القدر به نام سید طبسی بوده که با انفاس قدسیه خویش بیماران را معالجه میکرده و حتی یکنفر را عقرب گزیده که ایشان عقرب را از داخل لباس عقرب گزیده بیرون اوردهاند و به عقرب امر کردهاند بایست و بعد عقرب را کشتهاند و مرد عقرب گزیده من باب تشکر شیخ طبسی را به صرف ناهار یا شام دعوت کردهاند که ایشان گفتهاند خوردن گوشت و یا روغن باعث از دست دادن قدرت وی میشود و ایشان از پر شال خویش مقداری پنیر و گردو بیرون اورده و مشغول خوردن شدهاند ـ حالا مشکل و سردر گمی من اینجاست حاج آقا که شما در کتاب قواعد منهاج فردوسیان فرمودهاید خوردن گوشت مشکلی ندارد که این کار با کار شیخ طبسی جور در نمیاد پس من باید کدام را سرلوحه کار خودم قرار دهم و آیا شیخ بهایی و میرداماد و آقای بهجت و… بدلیل داشتن قدرتهای ماورایی جهنمی هستند و ما هم نباید به هیچ عنوان رهرو آنها باشیم و اگر خواسته باشم قدم در راه آنها بگذاریم تا چه حد مجازیم
و یا اصلا حاج آقا من کتابهایی همچون صفیر سیمرغ. عوارف المعارف.روزی با جماعت صوفیانو….را مطالعه کردم آیا این کتب و کتب قبلی را که گفتم از لحاظ منطق و مذهب شیعه اثنی اعشری و از لحاظ علم بیحد و فصل شما اشکال دارد.تمام
حاج آقا ببخشید که اولین سوال من شبیه انشاء شد مابقی سوالهای من کوتاه هستند و در جلسات بعدی خدمتتان ذکر میکنم. با تشکر از شما امیدوارم جوابی بسیار کامل بدهید تا من از سر در گمی نجات پیدا کنم
دوستدار شما حسن (خدا حافظ شما)
************
باسمه تعالی
سلام علیکم و رحمة الله
قسمتهایی از متن شما را انتخاب کرده و جواب میدهم و امیدوارم چنان که باید، تفهیم مطلب کرده باشم.
ـ قبل از اشنایی با منهاج فردوسیان من کتابهای زیادی در مورد تصوف و علوم ماوراء با نویسندههای واقعاً معروف مطالعه کرده ام
جواب: حکایت شما، حکایت معتادی است که بخواهد ورزشکار شود، این شخص اول باید اعتیادش را ترک کند و با تلاش زیاد، به حد یک انسان معمولی برسد، سپس با تلاشی دوباره، در راه ورزشکار شدن و مدال آوری گام نهد. ذهن و دل شما بر اثر مطالعات انحرافی، آلوده و مسموم شده است و مدتها طول میکشد و تلاش بسیار میخواهد که بتوانید آن سموم را از جان خویش دفع کرده و به حد یک انسان آماده برای وارد شدن به منهاج فردوسیان برسید، سپس با تلاشی دیگر و همتی مجدد، وارد منهاج فردوسیان شده و در آن به موفقیت برسید.
از ادامهی همین نامه، این مطلب (یعنی مسموم بودن ذهن و دلتان به کجرویهای عرفان، تصوف و علوم غریبه) روشن میشود.
ـ در قسمت6 فرمودهاید کسانی که قدرت کیمیاگری و تسخیر جن و طی الارض و امثالهم دارند در اخرت اتش جهنم نصیبشان خواهد شد.
جواب: این سخن من نیست بلکه فرمایش خدای بزرگ در قرآن کریم است آنجا که میفرماید:
«مَن کاَنَ یُرِیدُ الْحَیَوةَ الدُّنْیَا وَ زِینَتهَا نُوَفّ إِلَیهْمْ أَعْمَالَهُمْ فِیهَا وَ هُمْ فِیهَا لَا یُبْخَسُونَ * أُوْلَئک الَّذِینَ لَیْسَ لهَمْ فی الاَخِرَةِ إِلَّا النَّارُ وَ حَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِیهَا وَ بَاطِلٌ مَّا کانُواْ یَعْمَلُونَ» [سورهی هود، آیات 15 و 16]
ترجمه: کسی که از تلاش خود تنها زندگی دنیا و زینت آن را بخواهد، ما نتیجه تلاش ایشان را بطور کامل میدهیم، و در آن هیچ نقصانی نمییابند. اما اینها همآنهایند که در آخرت به جز آتش بهرهای ندارند، و آنچه در دنیا تلاش کردهاند بی نتیجه میشود، چون هر چه کردهاند باطل بوده است.
ـ ما علما و عرفایی چون آقای بهجت. شیخ بهایی. شیخ انصاری. علامه تهرانی.پیر پالاندوز.ومهمتر از همه میرداماد کبیر داریم که قدرتهای ماورایی داشته و حتماً در راه کمک به مردم استفاده میکردهاند.
جواب: از افرادی که نام بردهاید؛ آیت الله بهجت، شیخ اعظم انصاری و علامه طهرانی (رحمة الله علیهم) نه خودشان مدعی بودهاند و نه گزارشی مبنی بر تبحر آنان در علوم غریبه (مانند کیمیاگری، جفر، رمل، اوفاق و غیره) به ما رسیده است. شیخ بهایی و پیر پالاندوز، بر اثر دوری زمان، هدف افسانه سازان قرار گرفته و افسانههای بیاساس بسیاری برایشان ساخته شده است که هیچ بهرهای از صحت ندارد و دروغ محض است.
ـ من کتابی با عنوان انرژی اذکار مطالعه کردهام که توسط شیخ بهایی و امام محمد غزالی گرد اوری شده است که از نظر من کتابی جالب بود.
جواب: مرحوم شیخ بهایی (رحمة الله علیه) در قرن دهم و یازدهم (953 تا ۱۰۳۰ هـ. ق) میزیسته و شیعهی اثنی عشری است ولی محمد غزالی که عمریها او را «امام غزالی» میخوانند در قرن پنجم و ششم (450 تا 505 هـ. ق) میزیسته و سنی عمری است. پس آن کتابی که به دست شما رسیده، نمیتواند گردآوری این دو نفر باشد و احتمال دارد شخص سومی نظرات این دو نفر را گردآوری کرده باشد.
چنین کتابی را ندیدهام و معلومم نیست که انتسابش به شیخ بهایی (رحمة الله علیه) درست است یا نه، اما از عنوانش (انرژی اذکار) این طور برمی آید که در خواص اذکار و اسماء الله باشد. در هر صورت، مطالعه کردن و دانستن اینگونه مطالب، نقش مثبتی در رسیدن به کمال و سعادت ندارد و عمل کردن به دستورالعملهایش، موجب حیرت و تاریک شدن فضای جان میگردد. تا میتوانید از مطالعه و عمل به نسخههای غیر معتبرش پرهیز کنید تا رسیدن به مقصد برایتان آسان و سریع شود.
ـ یا حتی کتابی در باب تسخیر جن و پرواز روح و حروف ابجد و چله نشینی از آقای میرداماد کبیر که تمام این موضوعات کاملا واقعی بودن.
جواب: اگر کارهای عجیب و خارق العادهای مثل تسخیر جن یا تخلیهی روح، مایهی کمال و سعادت ابدی انسان باشد، بر خدای متعال است که توسط رسولش (که استاد مطلق راه کمال و سعادت است) برای انسانها روشن کند و راه رسیدن به آن را بیان نماید. چرا آیهای نازل نشده و روایتی صادر نشده که مسلمانان را تشویق به تسخیر جن یا تخلیهی روح کند؟!
نکتهی دیگری که باید در نظر داشته باشید این است که: بعضی ارباب علوم غریبه و طلسمات، چون میدانند سخنشان را مردم نمیپذیرند، بافتههای خود را یا به امامان معصوم (علیهم السلام) نسبت میدهند یا به بعضی بزرگان علمای شیعه. پس گاهی وقتها فلان دستور یا حتی فلان کتاب، به دروغ به فلان امام یا فلان آقا نسبت داده شده است و اصلاً ریشهای ندارد.
ـ در مقدمه کتاب مفاتیح الجنان به موضوعی جالب برخوردم.
جواب: ما فقط یک کتاب «مفاتیح الجنان» میشناسیم که نوشتهی مرحوم محدث قمی (رحمة الله علیه) است. در مقدمه (و در متن آن هم) چنین مطلبی نیامده است. شاید کتاب دیگری مورد نظرتان باشد.
ـ در شهر سبزوار سیدی جلیل القدر به نام سید طبسی بوده که با انفاس قدسیه خویش بیماران را معالجه میکرده و حتی یکنفر را عقرب گزیده که ایشان عقرب را از داخل لباس عقرب گزیده بیرون اوردهاند و به عقرب امر کردهاند بایست و بعد عقرب را کشتهاند
جواب: درمان گزیدگیها (مثل مارگزیدگی و عقرب گزیدگی) نیازی به داشتن انفاس قدسیه ندارد، بعضی کفار گاوپرست هندی نیز چنین طلسماتی دارند که در زبان ارباب علوم غریبه به «منتر» مشهور است. یعنی کسی که نه خدا را قبول دارد، نه رسول را قبول دارد، نه امام قائم غائب را قبول دارد، نه غسل و وضو دارد، نه نماز و طهارت و تقوا دارد، با ریاضات خاصی میتواند به این صنعت، دست یابد.
همینجا به شما توصیه میکنم که حتماً حتماً کتاب «کشف الاشتباه در کجروی اصحاب خانقاه» را به دقت و بارها مطالعه کنید.
ـ مشکل و سردر گمی من اینجاست حاج آقا که شما در کتاب قواعد منهاج فردوسیان فرمودهاید خوردن گوشت مشکلی ندارد که این کار با کار شیخ طبسی جور در نمیاد پس من باید کدام را سرلوحه کار خودم قرار دهم.
جواب: تمام قواعد نظری و قوانین عملی منهاج فردوسیان، ترجمهی آیات قرآن و روایات معتبر رسول اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و ائمهی طاهرین (علیهم السلام) است. اگر شما این سیزده بزرگوار را استاد راه کمال و سعادت میدانید، باید قواعد نظری و قوانین عملی منهاج فردوسیان را ملاک و میزان قرار دهید و همه چیز را با آن بسنجید نه این که بین قانون منهاج فردوسیان (که ترجمهی چندین روایت معتبر است) و سخن شیخ ناشناس طبسی، متحیر بمانید. اگر شما منهاجی شدهاید، باید تمام اعتقادات و تمام اعمالی که با آن مواجه میشوید را با قاعدههای نظری و قانونهای عملی منهاج فردوسیان مطابقت دهید، اگر مطابق بود، درست بدانید و عمل کنید و اگر مطابق نبود، بدون دلهره و درنگ، زیر پا بگذارید و سبکبار، رد شوید. اگر شما دست ارادت به رسول اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و دوازده جانشین بحق ایشان دادهاید و سرسپرده و دل سپردهی این استادان نورانی و الهی شدهاید، فقط و فقط باید گوش به فرمان اینان باشید و به حرف و نظر و اختراع و بافتههای هیچ کسی اعتنا نکنید. مهم ترین آموزهی منهاج فردوسیان این است که راه رسیدن به کمال و سعادت در دنیا و آخرت، فقط و فقط خیره شدن در «وحی» است یعنی چنان دل از دست دادهی فرمایشات خدای بزرگ (در قرآن کریم و بر زبان مبارک رسول و جانشینانشان) باشید که هیچ کس و هیچ چیزی را نبینید و نشنوید.
گوشت خوردن، یکی از توصیههای مؤکّد (= همراه با تأکید) رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و ائمهی اطهار (علیهم السلام) است و ترک کردن (بی جهتِ) سفارش این بزرگواران که ما آنان را استادان راه کمال و سعادت میدانیم، درست نیست و یقیناً موجب سقوط و دور شدن از جادهی تکامل و سعادت خواهد گردید.
مگر کسی به مریضی خاصی دچار شده که گوشت برایش ضرر داشته باشد، که باید برای رسیدن به سلامتی، مدت معینی، ترک کند نه (العیاذ بالله) به جهت زمین گذاشتن دستور استاد.
ـ آیا شیخ بهایی و میرداماد و آقای بهجت و… بدلیل داشتن قدرتهای ماورایی جهنمی هستند و ما هم نباید به هیچ عنوان رهرو آنها باشیم
جواب: تمام صنعتهای دنیوی، اگر در راه تحکیم حکومت «الله» تعالی در زمین و نشر اسلام باشد، ثواب دارد و علاوه بر درآمد مادی، اجر اخروی نیز خواهد داشت. اما اگر به خاطر علاقهی شخصی یا کمک به اهداف شیاطین انسی و جنی باشد، تاریکی و حیرت در دنیا و عذاب جهنم در آخرت در پی خواهد داشت.
یک مثال از مسائل روز ایران عرض میکنم تا ذهنتان بیشتر روشن شود. ساخت موشک و دستیابی به انرژی هسته ای، به خودی خود، یک صنعت دنیوی است و نه بار مثبت دارد و نه بار منفی. این انسان است که میتواند با نیت خود، یعنی هدفی که از ساختن موشک یا انرژی هستهای دارد، به آن رنگ الهی یا شیطانی بزند.
اگر دانشمند هستهای برای رسیدن به ثروت نامشروع، شهرت دنیوی، محبوبیت دنیوی، فروش اطلاعات به دشمنان و جاسوسی و امثال اینها وارد تشکیلات هستهای شود، بر طبق آیهی شریفهای که گذشت، به همه یا بخش زیادی از هدفش خواهد رسید ولی در آخرت جز آتش، نصیبی نخواهد داشت. اما اگر هدفش از همین صنعت دنیوی، عزت اسلام و مسلمین و دفاع از کیان اسلامی در مقابل تهدیدها و حملات دشمنان اسلام و مسلمین باشد، علاوه بر این که در دنیا به ثروت و محبوبیت و زندگی راحت خواهد رسید، ثواب اخروی هم دارد و در نزد خدای متعال و رسول اعظم و ائمهی طاهرین (علیهم السلام) روسفید و مأجور خواهد بود.
سایر قدرتها و صنعتهای بشری نیز همین حکم را دارد یعنی اگر در راه اسلام و مسلمین و رضای حضرت حق تعالی مصرف شود، خوب و بهشت است ولی اگر در راه اهداف و اغراض نفسانی و شیطانی مصرف گردد، بد و جهنم است.
اگر متخصصین و دانایان علوم غریبه، افراد صالحی باشند (حُسن فاعلی) و از آن در راه اصلاح عباد و بلاد استفاده کنند (حُسن فعلی)، حتماً در آخرت مأجور بوده و خوشحال از خدماتشان خواهند بود.
باز هم تأکید میکنم که مرحوم آیت الله بهجت (رحمة الله علیه) ادعای قدرتهای ماورائی نداشت و تقریباً تمام حرفها و قصههایی که قدرتهای کذایی برای ایشان ثابت میکند، شایعه و بیاساس است. ایشان مردی بود الهی و با تقوا که عمری دراز در طاعت حق تعالی سپری کرد و سرانجام به بهشت پُر نعمت، پَر کشید. خدایش بیامرزاد.
ـ اگر خواسته باشم قدم در راه آنها بگذاریم تا چه حد مجازیم.
جواب: آیا شما رسول اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و دوازده جانشین بر حقشان (علیهم السلام) را به عنوان استاد راه کمال و سعادت قبول کردهاید یا نه؟
آیا میخواهید به آنچه امر کردهاند، را انجام دهید و آنچه نهی کردهاند را ترک کنید؟
اگر آن بزرگواران را با جان و دل به عنوان استاد تکامل پذیرفتهاید، اگر بنا دارید امر آنان را انجام دهیدو نهی آنان را ترک کنید، بدانید که استاد شما (یعنی نبی و وصی) شما را از خواندن و عمل کردن به غیر منهاج، نهی کردهاند. قرآن کریم میفرماید:
«وَ أَنَّ هَذَا صرِاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَ لَا تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکمْ عَن سَبِیلِهِ ذَلِکمْ وَصَّاکم بِهِ لَعَلَّکمْ تَتَّقُونَ» [سورهی انعام، آیهی 153]
ترجمه: و [بدانید] این است راه راست من پس، از آن پیروی کنید. و از راهها[ی دیگر] که شما را از راه وی پراکنده میسازد پیروی مکنید. اینهاست که [خدا] شما را به آن سفارش کرده است، باشد که به تقوا گرایید.
همچنین میفرماید:
«وَ هَذَا کتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَک فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُواْ لَعَلَّکمْ تُرْحَمُونَ» [سورهی انعام، آیهی 155]
ترجمه: و این خجسته کتابی است که ما آن را نازل کردیم پس از آن پیروی کنید و پرهیزگاری نمایید باشد که مورد رحمت قرار گیرید.
اگر میخواهید منهاجی شوید، باید توجه داشته باشید که منهاج یعنی راه روشن و علوم غریبه یعنی راههای باریک و تاریک. اولین قدم برای منهاجی شدن، رهیدن از دام دانشهای حاشیه ای، علوم متروکه، احادیث غیر معتبر و دستور العملهای تأیید نشده است. اگر جویای کمال واقعی و سعادت ابدی هستید، باید در راه روشن قرار گرفته و «عمل» کنید تا به نتیجهی مطلوب برسید. ان شاء الله
ـ من کتابهایی همچون صفیر سیمرغ. عوارف المعارف.روزی با جماعت صوفیان و… را مطالعه کردم آیا این کتب و کتب قبلی را که گفتم از لحاظ منطق و مذهب شیعه اثنی اعشری و از لحاظ علم بیحد و فصل شما اشکال دارد.
جواب: در مورد کتابها عرض شد که مطالعهی اینگونه کتابها جز حیرت و سرگردانی، ثمرهی دیگری ندارد. در مورد جملهی آخر:
اولاً: «علم بیحد و فصل» درست نیست بلکه «علم بیحد و حصر» درست است.
ثانیاً: آن که علمش بیحد و حصر است، ذات مقدس پروردگار متعال است. هیچ آفریدهای نیست که علمش بیحد و نامتناهی باشد.
ثالثاً: معمولاً کسانی که در لباس اهل علم هستند، اندکی از خودشان چیزی دارند (یعنی صاحب فرضیه و نظریه هستند) ولی من، بیش از سواد خواندن و نوشتن ندارم و فقط آیهی قرآن و روایات رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمهی طاهرین (علیهم السلام) را بازگو میکنم. هر جا نور میبینید از انوار آن بزرگواران است و هر جا کاستی و نقصانی است، از نقصان و بیسوادی حاج فردوسی است.
ـ امیدوارم جوابی بسیار کامل بدهید تا من از سر در گمی نجات پیدا کنم.
جواب: امیدوارم جوابی بسیار کامل داده باشم و موجب شود از سردرگمی نجات یابید. فقط تقاضا دارم این متن را بارها با دقت بخوانید تا مقصود هدایت، حاصل شود. ان شاء الله
و له الحمد فی الاولی و الآخرة
حاج فردوسی