بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم حاج آقا فردوسی
بنده سوالی درخصوص قوانین کتاب منهاج فردوسیان دارم لطفاً به گونهای جواب بفرمایید که برای بنده وکسانی که احیاناً برای آنها هم همین سوالات پیش بیاید قانع کننده باشد.
1 ـ قوانین مهناج فرودسیان همگی براساس آیات قرآن و روایات معصومین علیهم السلام پایه ریزی شده ودرست است به جنابعالی همه این اینها مثل یک داروخانهی نیست که ما نمیتوانیم تشخیص بدهیم من نوعی دچار چه مرضی هستم ومی باید از کدام دارو به چه اندازه استفاده نمایم که برایم مفید فایده باشد؟
2 ـ به نظر جنابعالی برای مثال کسی که درروستا و یا شهرهای مذهبی مثل کربلا ونجف زندگی میکند و به ندرت چشمش به نامحرمی میافتد با کسی که درتهران یا شهرهای بزرگ زندگی میکند طی کردن مسیرشان یکسان میباشد. یا باید قوانین کاربردی تری برایش تعریف گردد.
3 ـ درردیف سوم مرحله اول دادن خمس و زکات براساس شرایط مالی لازم است
توضیح فرمایید:
دسترسی به مرجع تقلید ویا عالم دینی که بشود به سهولت مسائلی دراین باب راپرسید خیلی سخت میباشد ماکه درشهر هستیم سخته تاچه برسد به اینکه کسی که درروستا باشد ـ چگونه واز چه راهی میبایست نسبت به محاسبه وپرداخت آن (به چه کسی)اقدام کند.
وظیفهاش چیست؟
4 ـ در قوانین منهاج فردوسیان یکسری اصطلاحاتی هست که در برای عوام وکسانی که دروس حوزوی نخواندهاند فهمش سخت است لطفاً راهنمایی فرمایید در برخورد با این اصطلاحات چگونه عمل کنیم.
اللهم اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم ولاالضالین
************
باسمه تعالی و تقدّس
سلام علیکم
جواب سؤال 1: درست است که قرآن و سنت مانند داروخانهای غنی است که داروی همهی نقصهای انسان را داراست. همچنین درست است که انسان، در بدو ورود به منهاج، سراپا نقص است.
اما چه کسی میتواند تشخیص دهد که این انسان خاص (مثلاً آقا ابراهیم)، چه نقصی دارد تا بشود بر طبق آن، داروی مورد نیاز را تجویز نمود؟!
یک راه این است که سالها به دنبال شخصی بگردیم که به ما بفهماند نقص ما در کجاست و درمان ما چیست؟
این راه علاوه بر پرخطر بودن، معلوم نیست به نتیجهای برسد و شاید بعد از سالها انتظار و جستجو، چنین شخصی یافت نشود و عمر گرانمایه به بیهودگی هدر رفته و تلف گشته باشد.
راه دیگر این است که تمام نقصهای انسان را فهرست برداری نماییم و تمام داروها و جبرآنهای نقصایص را هم فهرست برداری کنیم. سپس یکی به یکی بررسی نماییم که آیا این نقص در ما هست یا نیست، اگر نیست، الهی شکر؛ اگر هست، باید با این دارو برطرف گردد.
با ذکر یک مثال مطلب را واضح تر بیان میکنم.
تصور کنید شخصی تصادف سختی کرده است. گر چه ظاهرش نشان نمیدهد ولی هر گونه احتمالی مبنی بر شکستگی و خونریزی داخلی برایش هست.
راه میانبر این است که غیبگویی از طریق نامتعارف به پزشک بگوید که فقط فلان جا و بهمان جای این مصدوم، آسیب دیده است و پزشک به درمان همان قسمتها اقدام نماید. مستحضر هستید که این روش، خیلی دور از واقعیت و تا حدودی دست نیافتنی است.
راه دیگر این است که عضو به عضو او را بررسی و اسکن کنیم تا اگر سالم است، که هیچ و الهی شکر؛ ولی اگر آسیب دیده، به همان مقدار، درمان نماییم.
ما در منهاج فردوسیان، به خلاف صوفیه و عرفا که اصرار بر غیب گویی دارند و از اول، آخرش را میگویند (البته در نود و نه درصد، یا دروغ میگویند و یا به خطا میروند)، روش دوم را انتخاب کردهایم که به عقل و نقل، نزدیک تر است.
در این روش، هر انسان بالغ و عاقل، فهرست آنچه باید برای رسیدن به کمال و سعادت انجام دهد را پیش رو مینهد و بدون ترس و ملاحظه کاری و محافظه کاری، نگاه میکند که کدام یک از این فهرست، به او مربوط میشود و کدام یک مربوط نمیشود.
آنچه مربوط نمیشود که هیچ، ولی از آنچه مربوط میشود، کدام یک را انجام میدهد و کدام را انجام نمیدهد. آنچه انجام میدهد هم هیچ و الهی شکر. فقط میماند آنهایی که باید برای رسیدن به کمال و سعادتش انجام دهد و انجام نمیدهد. آنها را در جدول محاسبه قرار داده و سعی میکند همواره انجامش دهد.
همچنین نگاه میکند به فهرست آنچه باید ترک کند، آنهایی که به او مربوط نمیشود که هیچ، از آنهایی که به او مربوط میشود، هر کدام را که ترک میکند، الهی شکر. هر کدام را که ترک نمیکند را باید در جدول قرار داده و سعی کند هیچ وقت انجامش ندهد.
حالا برای هر کدام مثالی میآورم. برای مورد اول ـ که باید انجام دهید ـ
قانون اول: نماز خواندن. سه سؤال را از خودتان بپرسید:
سؤال اول: آیا این قانون به من مربوط میشود؟
جواب: بله مربوط میشود.
سؤال دوم: آیا انجامش میدهم؟
جواب: بله نماز میخوانم / الهی شکر (نتیجه: کار شما با این قانون تمام شد و شما از ناحیهی این قانون، بهرهی کمالی خودتان را میبرید)
جواب: خیر نماز نمیخوانم (نتیجه: باید قانون نماز خواندن را در جدول محاسبه قرار داده و سعی کنید تا آخر عمر، هیچگاه ترک ننمایید)
قانون دوم: پرداخت زکات. سه سؤال را از خودتان بپرسید:
سؤال اول: آیا این قانون به من مربوط میشود؟
جواب: خیر / چون مثلاً من کارمند هستم و گندم، جو، کشمش، خرما، گاو، گوسفند، شتر، سکهی طلا و سکهی نقره (به مقداری که در رسالههای توضیح المسائل آمده) ندارم.
(نتیجه: چون این قانون به شما مربوط نمیشود، نوبت به دو سؤال دیگر نمیرسد و کارتان با آن تمام است)
مثال برای مورد دوم ـ که باید ترک کنید ـ
قانون هفتم: آزردن پدر و مادر. سه سؤال را از خودتان بپرسید:
سؤال اول: آیا این قانون به من مربوط میشود؟
جواب: بله، پدر و مادر یا یکی از آنها زندهاند.
سؤال دوم: آیا آزار دادنشان را ترک کرده ام؟
جواب: بله / الهی شکر (نتیجه: کار شما با این قانون تمام شد و شما از ناحیهی این قانون، بهرهی کمالی خودتان را میبرید)
جواب: خیر، گاهی وقتها آزارشان میدهم (نتیجه: باید قانون ترک آزردن پدر و مادر را در جدول محاسبه قرار داده و سعی کنید تا آخر عمر، هیچگاه انجام ندهید)
قانون سیزدهم: کم فروشی
سؤال اول: آیا این قانون به شما مربوط میشود؟
جواب: خیر / چون مثلاً من کارمند هستم و فروش ندارم که بخواهم کم فروشی کنم.
(نتیجه: چون این قانون به شما مربوط نمیشود، نوبت به دو سؤال دیگر نمیرسد و کارتان با آن تمام است)
اگر این کار را ادامه بدهید، بعد از مدتی تمام نقصها و کمبودهایی که برای رسیدن به کمال و سعادت دارید، برای خودتان روشن خواهد شد. بعد از این مرحله اگر کسی از شما تعریف نماید ولی خودتان میدانید که اوضاعتان بر اساس جدول محاسبه، مناسب نیست، از تعریف او خوشحال نخواهید شد. همچنین اگر کسی از شما بدگویی کند ولی خودتان میدانید که بر اساس جدول محاسبه، رشد خوبی به سوی کمال و سعادت داشتهاید، از مذمتها و سرزنشها و بدگویی دیگران، ناراحت و دلگیر نخواهید شد.
برنامهی تربیتی منهاج فردوسیان، طوری تنظیم شده که هر گُلی بزنید به سر خودتان زدهاید و هر کلاهی بگذارید، بر سر خودتان گذاشتهاید. هر چه با سرعت و دقت و جدیّت بیشتری در مراحل منهاج، سیر کنید، فقط و فقط خودتان سود کردهاید و هر چه تنبلی و سستی نشان دهید، فقط و فقط خودتان ضرر کردهاید.
2 ـ به نظر جنابعالی برای مثال کسی که درروستا و یا شهرهای مذهبی مثل کربلا ونجف زندگی میکند و به ندرت چشمش به نامحرمی میافتد با کسی که درتهران یا شهرهای بزرگ زندگی میکند طی کردن مسیرشان یکسان میباشد. یا باید قوانین کاربردی تری برایش تعریف گردد.
جواب: در قاعدهی نظری شمارهی شش (صفحهی 40) آمده است: باید اعتقاد داشت تمام امور مربوط به تشریع یعنی قانون گذاری، فقط در اختیار خدای متعال است.
با توجه به این اعتقاد قلبی ما شیعیان، هیچکس حق ندارد از نزد خودش قانونی وضع کند و فقط و فقط خدای عالم است که میتواند قانون عملی برای ما وضع نماید. و این قوانینش را توسط انبیاء و اوصیاء (علیهم السلام) به ما ابلاغ نموده است.
پس اولاً کسی نمیتواند قانون کاربردی تر تعریف کند.
ثانیاً مراعات همین قوانین، برای همهی انسانها امکان دارد و کمتر از طاقت آنهاست. (مراجعه شود به قاعدهی 129)
ثالثاً: به اندازهی تلاش و مجاهده، درجات عالیه به دست میآید. به تصریح قرآن کریم، کسی که زمینهی تلاش و مجاهده برایش فراهم نشده با کسی که زمینهی مجاهده برایش فراهم شده و به خوبی جهاد کرده است، یکسان نیست و از درجهی بسیار بالاتری برخوردار است. (سورهی نساء، آیهی 95)
3 ـ در ردیف سوم مرحله اول دادن خمس و زکات براساس شرایط مالی لازم است، توضیح فرمایید: دسترسی به مرجع تقلید و یا عالم دینی که بشود به سهولت مسائلی دراین باب راپرسید خیلی سخت میباشد ما که در شهر هستیم سخته تاچه برسد به اینکه کسی که درروستا باشد ـ چگونه واز چه راهی میبایست نسبت به محاسبه وپرداخت آن (به چه کسی) اقدام کند. وظیفهاش چیست؟
جواب: بله شرایط خاصی دارد و شرایط واجب شدن خمس و زکات، در رسالههای توضیح المسائل آمده است.
گرچه دسترسی به خود آقایان مراجع دشوار است ولی دفاترشان به راحتی در دسترس هستند. از طریق سایت اینترنتی نیز میتوانید مسائلتان را بپرسید.
هر روستا، روحانی دارد. به فرض این که نداشته باشد، سالی یک بار که گذرش به شهرشان میافتد، به دفتر امام جمعه مراجعه نماید تا برایش حساب رسی نمایند.
اگر برای نخستین بار میخواهید اقدام به پرداخت خمس نمایید، میتوانید لیست کامل دارایی و بدهکاریهایتان را نوشته و به دفتر مرجع تقلیدتان مراجعه کنید تا برایتان محاسبه کنند. همچنین میتوانید برای اینجانب ارسال نمایید تا برای محاسبه به دفتر مرجع تقلیدتان ببرم. سپس شماره حساب دفتر مورد نظر را از طریق سایتشان دریافت نموده و مبلغ را به حساب دفتر مرجع تقلیدتان واریز نمایید.
4 ـ در قوانین منهاج فردوسیان یکسری اصطلاحاتی هست که در برای عوام وکسانی که دروس حوزوی نخواندهاند فهمش سخت است لطفاً راهنمایی فرمایید در برخورد با این اصطلاحات چگونه عمل کنیم.
اللهم اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم ولاالضالین
جواب: بخش عمدهی این اشکال در نسخهی دوم، بر طرف شده است. تا زمان انتشار نسخهی دوم میتوانید از طریق ایمیل بپرسید تا توضیح داده شود.
امیدوارم این مختصر، راهگشای جنابعالی و سایر منهاجیون و منهاجیات باشد.
الحمد لله رب العالمین
حاج فردوسی