حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «مَن ماتَ مِن أَهلِ الجَنَّةِ مِن صَغِیرٍ أَو کبِیرٍ یرُدُّونَ أَبناءِ ثَلاثِینَ فِی الجَنَّةِ، لا یزِیدُونَ عَلَیها أَبَداً»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «هر کس که بهشتی باشد و بمیرد، کوچک باشد یا بزرگ، [با قیافه‌ای متناسب با جوان] سی ساله وارد در بهشت خواهد گردید [و هرگز] بر سن او افزوده نخواهد شد».

[سنن ترمذی، جلد 4، صفحه‌ی 695؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 480]

قالت ام سلمه: قُلتُ: یا رَسُولَ اللهِ، أَخبِرنِی عَن قَولِ اللهِ: «وَ حُورٌ عِینٌ» ؟ قالَ: «حُورٌ بِیضٌ عِینٌ ضِخامُ العُیونِ شُقرُ الجَرداء بِمَنزِلَةِ جَناحِ النُّسُورِ».
قُلتُ: یا رَسُولَ اللهِ، أَخبِرنِی عَن قَولِهِ: «کأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَّکنُونٌ» قالَ: «صَفاؤُهُنَّ صَفاءُ الدُّرِّ فِی الأَصدافِ الَّتِی لَم تَمَسَّهُ الأَیدِی».
قُلتُ: یا رَسُولَ اللهِ، أَخبِرنِی عَن قَولِهِ: «فیهِنَّ خَیراتٌ حِسانٌ» قالَ: «خَیراتُ الأَخلاقِ، حِسانُ الوُجُوهِ».
قُلتُ: یا رَسُولَ اللهِ، أَخبِرنِی عَن قَولِهِ: «کأَنهُـَّنَّ بَیضٌ مَّکنـون‏» قالَ: «رِقَّتُهُنَّ کرِقَّةِ الجِلدِ الَّذِی رَأَیتِ فِی داخِلِ البَیضَةِ مِمّا یلِی القِشرَ وَهُوَ الغِرقِئُ».
قُلتُ: یا رَسُولَ اللهِ، أَخبِرنی عَن قَولِهِ: «عُرُباً أَتْراباً» قالَ: «هُنَّ اللَّواتِی قُبِضنَ فِی دارِ الدُّنیا عَجائِزَ، رُمصَا شُمطَا، خَلَقَهُنَّ الله بَعدَ الکبَرِ فَجَعَلَهُنَّ عَذارى عُرُبا مُتَعَشَّقاتٍ مُحَبَّباتٍ، أَتراباً عَلى مِیلادٍ واحِدٍ».
قُلتُ: یا رَسُولَ اللهِ، أَنِساءُ الدُّنیا أَفضَلُ أَمِ الحُورُ العِینُ؟ قالَ: «بَل نِساءُ الدُّنیا أَفضَلُ مِنَ الحُورِ العِینِ کفَضلِ الظِهارَةِ عَلَى البِطانَةِ».
قُلتُ: یا رَسُولَ اللهِ، وَبِما ذاک؟ قَالَ: «بِصَلاتِهِنَّ وَصِیامِهِنَّ وَعِبادَتِهِنَّ اللهَ، أَلبَسَ الله وُجُوهَهُنَّ النُّورَ، وَأَجسادَهُنَّ الحَرِیرَ، بِیضَ الأَلوانِ، خُضرَ الثِّیابِ، صَفراءَ الحُلِی، مَجامِرُهُنَّ الدُّرُّ، وَأَمشاطُهُنَّ الذَّهَبُ، یقُلنَ: «أَلا نَحنُ الخالِداتُ فَلا نَمُوتُ أَبَداً، وَ نَحنُ النّاعِماتُ فَلا نَبْأَسُ أَبَدا، وَنَحنُ المُقِیماتُ فَلا نَظعَنُ أَبَدا، أَلا وَنَحنُ الرّاضِیاتُ فَلا نَسخَطُ أَبَدا، طُوبى لِمَن کنَّا لَهُ وَکانَ لَنا»

ام سلمه می‌گوید به رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): عرض کردم: ای پیامبر خدا، مرا از [تفسیر] این سخن خداوند آگاه فرمایید: «حور سیـه‌چشم». فرمودنـد: «سیه‌چشمانی هستند سیمین‌بَر، درشت‌ چشم، مو بور مانند پر عقاب‌ها»
عرض کردم: ای پیامبر خدا، مرا از [تفسیر] این سخن خداوند آگاه فرمایید: «گویی مرواریدی نهفته‌اند». فرمودند: «به شفافیت دُرّ در صدف‌اند که هیچ دستی به آن‌‌ها نرسیده است»
عرض کردم: ای پیامبر خدا، مرا از [تفسیر] این سخن خداوند آگاه فرمایید: «در آنجا زنانی خوب و نیکویند». فرمودند: «[زنان بهشتی] خوب در اخلاق و نیکو در رخسارند»
عرض کردم: ای پیامبر خدا، مرا از [تفسیر] این سخن خداوند آگاه فرمایید: «گویی تخم مرغ زیر پَرند». فرمودند: «نازکی آن‌‌ها به نازکی پوستی است که در زیر پوسته‌ی تخم مرغ می‌بینی، یعنی همان پوست نازکی که بر روی سفیـده‌ی تخم مرغ کشیده شده است»
عرض کردم: ای پیامبر خدا، مرا از [تفسیر] این سخن خداوند آگاه فرمایید: «شوی دوستانی همسال». فرمودند: «آنان همان زنانی هستند که وقتی از دنیا رفته‌اند، پیر و فرتوت بوده‌اند و چشمانشان چرک می‌داده و موی سرشان به سفیدی می‌زده است؛ خداوند آنان را پس از پیـری، باز آفرید و آنان را دوشیزگـانی شوی‌دوست و عاشق‌پیشه و دوست داشتنی و هم سن و سال، قرار داد»
عرض کردم: ای پیامبر خدا، آیا زنان دنیا برترند یا حور العین؟
فرمودند: «زنان دنیا برتر از حور العین هستند، همانند برتری رویه[ی لباس] بر آستر [آن]»
عرض کردم: ای پیامبر خدا، این برتری به چه سبب است؟
فرمودند: «به سبب نماز و روزه و عبادت خدا. خداوند بر چهره‌های آنان نور و بر تن‌هایشان پرنیان قرار داده است. بدن‌های سفید و جامه‌های سبز و زیورهای زرد دارند. موهایشان مروارید[گونه] است و شانه‌های سرشان طلاست و می‌گویند:‌ ‌هان ما جاودانگانیم و هرگز نمی‌میریم. ما نازپروردگانیم و هرگز گَرد بی‌نوایی بر ما نمی‌نشیند. ما ماندگارانیم و هرگز کوچ نمی‌کنیم.‌‌ هان، ما هماره شادمانیم و هرگز ناراحتی نداریم. خوشا آن که ما از آنِ او باشیم و او از آنِ ما باشد»

[المعجم الکبیر، جلد 23، صفحه‌ی 870؛ المعجم الاوسط، جلد 3، صفحه‌ی 278؛ تفسیر ابن کثیر، جلد 8، صفحه‌ی 10؛ دُرّ المنثور، سیوطی، جلد 7، صفحه‌ی 720؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 2، صفحه‌ی 43]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم) ـ فِی قَولِهِ تَعالى: «کأَنَّهُنَّ الیاقُوتُ وَ المَرْجَانُ» ـ: ینظُرُ إِلى وَجهِهِ فِی خَدِّها أَصفى مِنَ المِرآةِ، وَإِنَّ أَدنى لُؤلُؤَةٍ عَلَیها لَتُضِیءُ ما بَینَ المَشرِقِ وَالمَغرِبِ، وَإِنَّها یکونُ عَلَیها سَبعُونَ ثَوباً ینفُذُها بَصَرُهُ حَتَّى یرى مُخَّ ساقِها مِن وَراءِ ذَلِک»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): در مورد این سخن خدای بلندمرتبه «گویا یاقوت و مرجانند» فرمودند: «[مرد بهشتی] به صورت خودش در گونه‌ی آن [حوریه] می‌نگرد [یعنی خودش را در شفافی گونه‌های حوریه تماشا می‌کند و تصویرش را] صاف‌تر از آنچه در آینه هست، می‌بیند. کمترین مرواریدی که بر [تاج] اوست، از مشرق تا مغرب را روشن می‌کند. نیز هفتاد جامه بر تن اوست که نگاه آن [مرد بهشتی] از آن [جامه]ها عبور می‌کند، به طوری که از پشت آن [جامه]ها، مغز ساق او (= حوریه) را می‌بیند».

[المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، جلد 2، صفحه‌ی 517؛ البعث و النشور، صفحه‌ی 215؛ در المنثور، صفحه‌ی 7، صفحه‌ی 712؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 2، صفحه‌ی 43]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «إِنَّ الرَّجُلَ لَیتَّکئُ فِی الجَنَّةِ سَبعِینَ سَنَةً قَبلَ أَن یتَحَوَّلَ، ثُمَّ تَأتِیهِ امرَأَةٌ فَتَضرِبُ عَلى مَنکبَیهِ، فَینظُرُ وَجهُهُ فِی خَدِّها أَصفى مِنَ المِرآةِ، وَإِنَّ أَدْنى لُؤلُؤَةٍ عَلَیها تُضِیءُ ما بَینَ المَشرِقِ وَالمَغرِبِ، فَتُسَلِّمُ عَلَیهِ فَیرُدُّ السَّلامَ، وَیسأَلُها: مَن أَنتِ؟ وَتَقُولُ: أَنا مِن المَزِیدِ، وَإِنَّهُ لَیکونُ عَلَیها سَبعُونَ ثَوبا أَدناها مِثلُ النُّعمانِ مِن طُوبى، فَینفُذُها بَصَرُهُ، حَتَّى یرى مُخَّ ساقِها مِن وَراءِ ذَلِک، وَإِنَّ عَلَیها مِنَ التِّیجانِ، إِنَّ أَدنى لُؤلُؤَةٍ فِیها لَتُضِیءُ ما بَینَ المَشرِقِ وَالمَغرِبِ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «مرد [مؤمن بهشتی] در بهشت، هفتاد سال تکیه می‌دهد، بدون آن که صورتش را به طرفی برگرداند [و یکسره از تماشای بهشت و نعمت‌های آن لذت می‌برد]. سپس زنی [از زنان بهشتی] نزد او می‌آید و به شانه‌اش می‌زند و او [برمی گردد و به چهره‌ی آن زن نگاه می‌کند و] صورتش را در گونه‌ی آن [زن بهشتی]، صاف‌تر از [تصویر در] آینه، می‌بیند. کوچکترین مرواریدی که بر [سر و بدن] آن [زن بهشتی] است، از مشرق تا مغرب [دنیا] را روشن می‌سازد. زن به او سلام می‌کند و او جواب سلامش را می‌دهد و می‌پرسد: تو کیستی؟
او می‌گوید: من از فزونـی‌ام [که خدای متعال وعـده داده است علاوه بر نعمـت‌های بهشت، فزونی‌هایی هم در نزد ما دارند ]
بر تن آن زن، هفتاد جامه از درخت طوبا پوشانده شده که کمترین آن‌‌ها مانند شقایق نعمان است. پس نگاه مرد از آن‌‌ها نفوذ می‌کند تا جایی که از پشـت آن‌‌ها مغز ساق او را می‌بیند. نیز تاج‌هایی بر سر دارد که کوچکترین مروارید[ی که] بر آن [تاج نصب شده] از مشرق تا مغرب را روشن می‌کند».

[مسند ابن حنبل، جلد 4، صفحه‌ی 150؛ مسند ابی یعلی، جلد 2، صفحه‌ی 132؛ تفسیر طبری، جلد 13، صفحه‌ی 176؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 483]

 

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «لَو أَنَّ امرَأَةً مِن أَهلِ الجَنَّةِ أَشرَفَت إِلَى أَهلِ الأَرضِ لَمَلَأَتِ الأَرضَ رِیحَ مِسک، وَ لَأَذهَبَت ضَوءَ الشَّمسِ وَالقَمَرِ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «اگر زنی از اهل بهشت بر مردم زمین نمایان شود، زمین را از بوی مشک پُر می‌کند و [درخشندگی‌اش] نور خورشید و ماه را محو [و بی‌فروغ] می‌سازد».

[المعجم الکبیر، جلد 6، صفحه‌ی 59؛ زهد ابن مبارک، صفحه‌ی 77؛ تاریخ دمشق، ابن عساکر، جلد 21، صفحه‌ی 145؛ المصنف، ابن ابی شیبه، جلد 8، صفحه‌ی 79؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 473]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «لَو أَنَّ امرَأَةً مِن أَهلِ الجَنَّةِ اطَّلَعَت إِلَى أَهلِ الأَرضِ لَأَضاءَت ما بَینَهُما، وَ لَمَلَأَتهُ رِیحاً، وَ لَنَصِیفُها عَلى رَأسِها خَیرٌ مِن الدُّنیا وَما فِیها»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «اگر زنی از بهشتیان برای زمینیان نمایان گردد، از آسمان تا زمین را روشن می‌کند و عالم را آکنده از بو[ی خوش خود] می‌سازد. روسری [یا چادر] او از دنیا و هر آنچه در دنیاست، بهتر است».

[صحیح بخاری، جلد 3، صفحه‌ی 1029؛ سنن ترمذی، جلد 4، صفحه‌ی 182؛ مسند ابن حنبل، جلد 4، صفحه‌ی 283؛ صحیح ابن حبان، جلد 16، صفحه‌ی 413؛ مسند ابی یعلی، جلد 4، صفحه‌ی 45؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 4، صفحه‌ی 304]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «لَو أَنَّ حُورا أَطلَعَت إِصبَعاً مِن أَصابِعِها، لَوَجَدَ رِیحَها کلُّ ذِی رُوحٍ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «اگر حوریه‌ای [از حوریه‌های بهشتی،] انگشتی از انگشتانش را [در فضای دنیا] آشکار سازد، هر جانداری بوی خوش آن را حس خواهد کرد».

[المعجم الکبیر، جلد 6، صفحه‌ی 59؛ حلیة الاولیاء، ابونعیم، جلد 1، صفحه‌ی 247؛ تاریخ دمشق، ابن عساکر، جلد 21، صفحه‌ی 147؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 519]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «إِنَّ الحُورَ فِی الجَنَّةِ یتَغَنَّینَ یقُلْنَ: نَحنُ الحُورُ الحِسانُ، هُدِینا لِأَزواجٍ کرامٍ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «حوریان بهشتی، [با صدای بسیار دلفریب] آواز می‌خوانند و [در آوازشان] می‌گویند: ما سیه‌چشمان خوب‌روی [هستیم که] به شوهرانی ارجمند هدیه گشته‌ایم».

[المعجم الاوسط، جلد 6، صفحه‌ی 312؛ تاریخ کبیر، جلد 7، صفحه‌ی 16؛ تفسیر ابن کثیر، جلد 8، صفحه‌ی 12؛ دُرّ المنثور، سیوطی، جلد 7، صفحه‌ی 720؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 518]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «إِنَّ أَزواجَ أَهلِ الجَنَّةِ لَیغَنِّینَ أَزواجَهُنَّ بِأَحسَنِ أَصواتٍ ما سَمِعَها أَحَدٌ قَطُّ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «همسران بهشتیان برای شـوهرانشان با خوش‌ترین صداهایی که هیچ کس هرگز آن‌‌ها را نشنیده است، آواز می‌خوانند».

[المعجم الاوسط، جلد 5، صفحه‌ی 149؛ المعجم الصغیر، جلد 1، صفحه‌ی 260؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 518]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «إِنَّ أهلَ الجَنَّةِ إِذا جامَعُوا نِساءَهُم عادُوا أَبکاراً»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «اهل بهشت هرگاه با زنانشان نزدیکی کنند، دوباره باکره می‌شوند»

[المعجم الصغیر، جلد 1، صفحه‌ی 91؛ تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، جلد 6، صفحه‌ی 53؛ الفردوس، جلد 1، صفحه‌ی 409؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 470]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم) ـ فِی قَولِهِ تَعالى: «وَ لَـهُم فِیهَا أَزْوَ جٌ مُّطَهَّرَةٌ» ـ: مِنَ الحَیضِ وَالغائِطِ وَ النُّخامَةِ وَالبُزاقِ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): در مورد این آیه‌ی شریفه «و برای ایشان در آن [بهشت،] همسران پاک است» فرمودند: «[همسران بهشتی] از: حیض و مدفوع و اخلاط سر و سینه و آب دهان [پاک هستند]».

[دُرّ المنثور، سیوطی، جلد 1، صفحه‌ی 97؛ تفسیر ابن کثیر، جلد 1، صفحه‌ی 92؛ تفسیر طبری، جلد 1، صفحه‌ی 175]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «تَبلُغُ حِلیةُ أَهلِ الجَنَّةِ مَبلَغَ الوَضُوءِ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «زیور بهشتیان [در دست‌هایشان] تا جایگاه وضویشان (= آرنج) می‌رسد».

[صحیح ابن حبّان، جلد 3، صفحه‌ی 320؛ مسند ابی یعلی، جلد 5، صفحه‌ی 444؛ صحیح مسلم، جلد 1، صفحه‌ی 219؛ المصنف، ابن شیبة، جلد 1، صفحه‌ی 74؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 489]

عن أبی امامة قال: إِنَّ رَسُولَ اللهِ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم) حَدَّثَنا وَ ذَکر حُلِی أَهلِ الجَنَّةِ، فَقالَ: «مُسَوَّرُونَ بِالذَّهَبِ وَ الفِضَّةِ، مُکلَّلَةٌ بِالدُّرِّ، وَعَلَیهِم أَکالِیلُ مِن دُرٍّ وَیاقُوتٍ مُتواصِلَةٍ، وَ عَلَیهِم تاجٌ کتاجِ المُلُوک، شَبابٌ، جُردٌ، مُردٌ، مُکحَّلُونَ»

ابوامامه می‌گوید: رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): برای ما سخن گفتند و از زیورهای بهشتیان یاد کردند و فرمودند: «دستبندهایشان از طلا و نقره است و مرواریدنشان می‌باشد. بر سرهایشان حلقه‌هایی از درّ و یاقوت به هم پیوسته و تاج‌هایی چون تاج شاهان است. جوانانی هستند با رخسارها و بدن‌هایی صاف و بی‌مو، و چشمانی سرمه کشیده».

[تفسیر ابن کثیر، جلد 6، صفحه‌ی 537؛ دُرّ المنثور، سیوطی، جلد 7، صفحه‌ی 26]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «لَو أَنَّ مَا یقِلُّ ظُفرٌ مِمّا فِی الجَنَّةِ بَدا لَتَزَخرَفَت لَهُ ما بَینَ خَوافِقِ السَّماواتِ وَالأَرضِ، وَلَو أَنَّ رَجُلاً مِن أَهلِ الجَنَّةِ اطَّلَعَ فَبَدا أَساوِرُهُ لَطَمَسَ ضَوءَ الشَّمسِ کما تَطمِسُ الشَّمسُ ضَوءَ النُّجُومِ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «اگر به اندازه‌ی سر ناخنی از آنچه در بهشت است، [در دنیا] آشکار گردد، کران تا کران [یا شرق تا غربِ] آسمان‌ها و زمین از آن، مزین می‌شود و اگر مردی از بهشتیان [به دنیا] سَرَک بکشد و دستبندهایش نمایان گردد، [روشنایی درخشش آن،] نور خورشید را محـو می‌سازد، چنان که خورشید، نور ستارگان را محو می‌سازد».

[سنن ترمذی، جلد 4، صفحه‌ی 678؛ مسند ابن حنبل، جلد 1، صفحه‌ی 357؛ المعجم الاوسط، جلد 8، صفحه‌ی 363؛ الزهد ابن مبارک، صفحه‌ی 126؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 480]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم) ـ فِی وَصفِ أَهلِ الجَنَّةِ ـ: إِنَّ عَلَیهِمُ التِّیجانَ، إِنَّ أَدنَى لُؤلُؤَةٍ مِنها لَتُضِیءُ ما بَینَ المَشرِقِ وَالمَغرِبِ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): درباره‌ی بهشتیان فرمودند: «بر سر آنان، تاج‌هایی است که [درخشش] پست‌ترین مروارید آن، از مشرق تا مغرب [عالم] را روشن می‌سازد».

[سنن ترمذی، جلد 4، صفحه‌ی 695؛ مسند ابن حنبل، جلد 4، صفحه‌ی 150؛ صحیح ابن حبّان، جلد 16، صفحه‌ی 410؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، جلد 2، صفحه‌ی 462؛ مسند ابی یعلی، جلد 2، صفحه‌ی 133؛ تفسیر طبری، جلد 13، صفحه‌ی 176؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 478]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «السُّرُرُ المَرفُوعَةُ عَرضُها فَرسَخٌ فِی طُولِ مِیلٍ فِی السَّماءِ، عَلَیهِ سَبعُونَ فِراشا کقَدرِ سَبعِینَ غُرفَةً، بَعضُها فَوقَ بَعضٍ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): درباره‌ی معنی «فیها سُرُرٌ مَرْفُوعَة»  فرمودند: «تخت‌های بلند، عرضشان یک فرسخ است، با بلندای یک میل در آسمان و بر روی هر تختی، هفتاد بستر است [که هر بستر] به اندازه‌ی هفتاد اتاق [می‌باشد و] بعضی از آن‌‌ها بر روی بعض دیگر [قرار می‌گیرد]». 

[الفردوس، جلد 2، صفحه‌ی 344؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 651]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «إِنَّ أَهلَ الجَنَّةِ شُبّانٌ جُردٌ مُردٌ، لَیسَ لَـهُم شَعرٌ إِلاّ فِی الرَّأسِ وَالحاجِبَینِ وَأَهدابِ العَینَینِ، یعنِی لَیسَ لَـهُم شَعرُ عانَةٍ وَلا إِبطٍ، عَلى طُولِ آدَمَ، سِتُّونَ ذِراعاً، وَعَلى مَولِدِ عَیسَى بنِ مَریمَ ثَلاثَةً وَثَلاثِینَ سَنَةً، بِیضُ الأَلوانِ، خُضرُ الثِّیابِ، یضَعُ أَحَدُهُم مائِدَةً بَینَ یدَیهِ، فَیقبِلُ طائِرٌ، فَیقُولُ: یا وَلِی اللهِ، أَما إِنِّی قَد شَرِبتُ مِن عَینِ السَّلسَبِیلِ، وَرَعَیتُ مِن رِیاضِ الجَنَّةِ تَحتَ العَرشِ، وَأَکلتُ مِن ثِمارِ کذا، طَعمُ أَحَدِ الجانِبَینِ مَطبُوخٌ، وَطَعمُ الجانِبِ الآخَرِ مَشوِی، فَیأکلُ مِنها ما شاءَ الله. وَعَلَى الوَلِی سَبعُونَ حُلَّةً، لَیسَ فِیها حُلَّةٌ عَلى لَونِ آخَرَ، فِی أَصابِعِهِم عَشَرَةُ خَواتِیمَ، مَکتُوبٌ عَلَى الأَوَّلِ: «سَلامٌ عَلَیکمْ بِما صَبَرْتُم‏» ، وَمَکتُوبٌ فِی الثّانِی: «ادْخُلُوهَا بِسَلاَمٍ آمِنِینَ» ، وَفِی الثّالِثِ: «وَتِلْک الجَنَّةُ الَّتِی أُورِثْتُمُوهَا بِمَا کنتُمْ تَعْمَلُونَ» ، وَفِی الرّابِعِ: رُفِعَت عَنکمُ الأَحزانُ وَالهُمُومُ، وَفِی الخامِسِ: أَلبَسناکمُ الحُلِی وَالحُلَلَ، وَفِی السّادِسِ: زَوَّجناکمُ الحُورَ العِینَ، وَفِی السّابِعِ: «وَفِیهَا مَا تَشْتَهِیهِ الأَنفُسُ وَتَلَذُّ الأَعْینُ وَأَنتُمْ فِیهَا خَالِدُونَ» ، وَفِی الثّامِنِ: رافَقتُمُ النَّبِیینَ وَالصِّدِّیقِینَ، وَفِی التّاسِعِ: صِرتُم شُبّانا لا تهرمون، وَفِی العاشِرِ: سَکنتُم فِی جِوارِ مَن لا یؤذِی الجِیرانَ».

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «بهشتیان، جوانانی هستند با بدن‌ها و صورت‌های بی‌مو؛ و تنها موی بدن آنها، موی سر و ابروها و مژه‌هاست یعنی در زهار و زیر بغل آن‌‌ها مویی نیست. به قامت آدمی شصت گز و به سن عیسی بن مریم [علیه السلام]، سی و سه ساله هستند. بـدن‌هـایی سپید و جامه‌هایی سبز دارند.
در برابر هر یک از آنها، سفره‌ای پهن می‌شود و پرنده‌ای می‌آید و می‌گوید: ای ولی خدا، [خوردن گوشت من بسیار لذت بخش است چون] من از چشمه‌ی سلسبیل نوشیده‌ام و در باغ‌های بهشتِ زیر عرش، دانه برچیده‌ام و از فلان میوه‌ها خورده‌ام. یک طرف [آن پرنده] طعم [گوشت] پخته دارد طرف دیگر، مزه‌ی بریانی [می‌دهد]. پس او از [گوشت] آن پرنده، آنچه می‌خواهد، تناول می‌کند [و فراوان، لذت می‌برد].
بر ولی [خدا] هفتاد جامه پوشانده شده که رنگ هر یک از آن‌‌ها متفاوت با دیگری است، و در انگشتانشان ده انگشتر است که بر [انگشتر] اولی نوشته شده است: «درود بر شما که شکیبایی کردید» و بر [انگشتر] دومی نوشته شده است: «با سلامت و ایمنی به آن جا در آیید» و بر [انگشتر] سومی [نوشته شده است]: این است آن بهشتی که با پاداش کارهایی که می‌کردید، میراث گرفتید» و بر [انگشتر] چهارمی [نوشته شده است]: «غم و اندوه‌ها از شما برداشته شده است» و بر [انگشتر] پنجمی [نوشته شده است]: «زیورها و جامه‌ها بر شما پوشاندیم» و بر [انگشتر] ششمی [نوشته شده است]: «سیه‌چشمان بهشتی را به همسری شما در آوردیم» و بر [انگشتر] هفتمی [نوشته شده است]: «و در آنجاست آنچه دل‌ها آن را بخواهد و چشم‌ها [از دیدنش]، لذت برند و شما در آن، جاودانید» و بر [انگشتر] هشتمی [نوشته شده است]: با پیامبران و صدیقان همنشین گشته‌اید. و بر [انگشتر] نهمی [نوشته شده است]: «جوانانی گشته‌اید که هرگز پیر نمی‌شوید» و بر [انگشتر] دهمی [نوشته شده است]: «در همسایگی کسی ساکن شده‌اید که همسایگان را نمی‌آزارد»

[تنبیه الغافلین، جلد 80، صفحه‌ی 68]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «إِنَّک لَتَنظُرُ إِلى الطَّائِرِ فِی الجَنَّةِ فَتَشتَهِیهِ، فَیخِرُّ مَشوِیاً بَینَ یدَیک»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «در بهشت پرنده‌ای را می‌بینی و هوس [خوردن از گوشت] آن می‌کنی؛ [بلافاصله] برشته شده در برابرت می‌افتد».

[الزهد ابن مبارک، صفحه‌ی 510؛ البعث و النشور، صفحه‌ی 206؛ مسند بزار، جلد 5، صفحه‌ی 401؛ دُرّ المنثور، سیوطی، جلد 7، صفحه‌ی 391]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «إِنَّ فِی الجَنَّةِ أَسواقاً، لا شِراءَ فِیها وَلا بَیعَ، یجتَمِعُونَ فِیها حَلَقاً حَلَقاً، یتَذاکرُونَ کیفَ کانَتِ الدُّنیا، وَ کیفَ کانَت عِبادَةُ الرَّبِّ، وَ کیفَ کانَ فُقَراءُ الدُّنیا وَ أَغنِیاؤُها، وَ کیفَ کانَ المَوتُ، وَ کیفَ صِرنا بَعدَ طُولِ البِلى إِلَى الجَنَّةِ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «در بهشت، بازارهایی است اما نه برای خرید و فروش؛ بلکه بهشتیان در آن‌‌ها گروه گروه گرد هم می‌نشینند و با یکدیگر سخن می‌گویند؛ از این که دنیا چگونه بود و چگونه پروردگار را عبادت می‌کردند و تهیدستان و توانگران دنیا چگونه بودند و مردن چگونه بود و چگونه بعد از آن که مدت‌ها بدنشان پوسیده شده بود، به بهشت آمدند [و از این بازگو کردن خاطرات دنیا، لذت می‌برند و بیشتر قدر بهشت را می‌شناسند]».

[تنبیه الغافلین، صفحه‌ی 83]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «إِنَّ فِی الجَنَّةِ لَسُوقا یأْتُونَها کلَّ جُمُعَةٍ، فَتهُبُّ رِیحُ الشِّمالِ، فَتَحْثُو فِی وُجُوهِهِمْ وَثِیابِهِمْ، فَیزْدادُونَ حُسْنا وَجَمالاً، فَیرْجِعُونَ إلى أَهْلیهِمْ وَقَدِ ازْدَادُوا حُسْنا وَجَمالاً، فَیقُولُ لَـهُم أَهْلُوهُمْ: وَاللهِ لَقَدِ ازْدَدْتُمْ بَعْدَنَا حُسْنا وَجَمالاً! فَیقُولُونَ: وَأَنْتُمْ وَاللهِ لَقَدِ ازْدَدْتُمْ بَعْدَنا حُسْنا وَجَمالاً»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «در بهشت بازاری است که [بهشتیان در] هر جمعه به آنجا می‌روند؛ آن‌گاه باد شمال وزیدن می‌گیرد و به چهره‌ها و جامه‌های آنان می‌خورد و بر زیبایی و جمالشان افزوده می‌شود و چون زیباتر و قشنگ‌تر از گذشته به نزد خانواده‌های خویش باز می‌گردند، خانواده‌شان به آن‌‌ها می‌گویند: به خدا که بعد از رفتن از نزد ما، زیباتر و قشنگ‌تر شده‌اید. آن‌‌ها می‌گویند: به خدا که شما هم بعد از رفتن ما قشنگ‌تر و زیباتر شده‌اید».

[صحیح مسلم، جلد 4، صفحه‌ی 2178؛ مسند ابن حنبل، جلد 4، صفحه‌ی 567؛ تاریخ دمشق، ابن عساکر، جلد 41، صفحه‌ی 327؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 478]

سُئِلَ رَسُولُ اللهِ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم) عَنِ الفُرُشِ المَرفُوعَةِ فَقالَ: «لَو طُرِحَ فِراشٌ مِن أَعلاها لَهَوَى إِلى قَرارِها مِائَةَ خَرِیفٍ»

از رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): درباره‌ی معنی فرش‌های گسترده شده [که در قرآن آمده] پرسیده شد، فرمودند: «[گستردگی آن فرش‌ها به قدری است که] اگر یک فرش از سرِ آن انداخته شود، بعد از صد سال، به انتهای آن می‌رسد! [دیدن و قدم زدن بر چنین فرش‌هایی چقدر لذت‌بخش خواهد بود]».

[المعجم الکبیر، جلد 8، صفحه‌ی 243؛ دُرّ المنثور، سیوطی، جلد 8، صفحه‌ی 15؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 2، صفحه‌ی 45]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «وَالَّذِی نَفسِی بِیدِهِ لا یقطَعُ رَجُلٌ ثَمَرَةً مِنَ الجَنَّةِ فَتَصِلَ إِلى فِیهِ حَتَّى یبَدِّلَ الله مَکانَها خَیراً مِنها»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «سوگند به آن که جانم در دست اوست، هر میوه‌ای که کسی از [درختان] بهشت می‌چیند، هنوز به دهان او نرسیده، خداوند، بهتر از آن را جایگزینش می‌سازد [و همیشه درختان بهشت، بهتر از بهتر، میوه می‌آورند]».

[تفسیر طبری، جلد 13، صفحه‌ی 149؛ دُرّ المنثور، سیوطی، جلد 7، صفحه‌ی 710]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم) ـ فِی وَصفِ ثِمارِ الجَنَّةِ ـ: وَالَّذِی نَفسُ مُحَمَّدٍ بِیدِهِ! إِنَّ الحَبَّةَ ـ یعنِی الرُّمّانَ ـ فِی الجَنَّةِ لَتَسقُطُ فَتَستُرُ الخادِمَ مِن المَخدُومِ عظماً، وَالثِّمارُ کثَدی الأَبکارِ، أَلینُ مِنَ الزُّبدِ، وَأَحلَى مِنَ الشَّهدِ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): در وصف میوه‌های بهشتی فرمودند: «سوگند به آن که جان محمد در دسـت اوست، دانه ـ یعنی انار ـ در بهشـت [از درخـت] می‌افتد و چندان درشت است که میان خدمتکار و آقایش حایل می‌گردد [یعنی چنان می‌شود که مؤمن بهشتی، خادمش را نمی‌بیند]. میوه‌هایش [یا شاید، دانـه‌های آن انار] به بزرگی پستان دخترکان باکره است و نرم‌تر از خامه [یا مَسکه] و شیرین‌تر از عسل می‌باشد».

[الفردوس، جلد 4، صفحه‌ی 363]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم) ـ فِی وَصفِ سِدرَةِ المُنتَهى ـ: «یسِیرُ الرّاکبُ فِی الفَنَنِ مِنها مِائَةَ سَنَةٍ، یستَظِلُّ بِالفَنَنِ مِنها مِئَةُ راکبٍ، فِیها فِراشٌ مِن ذَهَبِ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): در وصف سدرة المنتهی (= آخرین درخت سدر بهشت) فرمودند: «[در عظمت و شکوه این درخت، همین بس که یک نفر] سواره، صد سال در [سایه‌ی] شاخه‌ی آن راه می‌پیماید و صد سوار در سایه‌ی شاخه‌ی آن جای می‌گیرند و در آن، فرشی از طلاست»

[المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، جلد 2، صفحه‌ی 510؛ سنن ترمذی، جلد 4، صفحه‌ی 2176؛ تفسیر طبری، جلد 13، صفحه‌ی 54؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 462]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «مَا مِنْکمْ مِنْ أَحَدٍ یدْخُلُ الجَنَّةَ إلاّ اُنْطُلِقَ بِهِ إِلَى طُوبى، فَتُفْتَحُ لَهُ أَکمامُهَا، فَیأْخُذُ مِنْ أَی ذلِک شَاءَ، إِنْ شَاءَ أَبْیضَ وَ إِنْ شَاءَ أَحْمَرَ وَ إِنْ شَاءَ أَصْفَرَ وَ إِنْ شَاءَ أَسْوَدَ، مِثْلَ شَقَائِقِ النُّعْمَانِ وَ أَرَقَّ وَ أَحْسَنَ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «هیچیک از شما نیست که وارد بهشت شود مگر این که او را به نزد [درخت] طوبا می‌برند و غلاف شکوفه‌های آن برایش باز می‌شوند و او از هر کدام آن‌‌ها که خواست، بر می‌گیرد؛ سفید بخواهد یا سرخ یا زرد یا سیاه، [آن غلاف شکوفه‌ها] ماننـد گل شقایق نعمان بلکه لطیف‌تر و زیباتر [از آن است]».

[تفسیر ابن کثیر، جلد 4، صفحه‌ی 378؛ دُرّ المنثور، سیوطی، جلد 4، صفحه‌ی 644]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «إِنَّ فِی الجَنَّةِ بَحرُ الماءِ، وَ بَحرُ العَسَلِ، وَ بَحرُ اللَّبَنِ، وَ بَحرُ الخَمرِ، ثُمَّ تَشَقَّقُ الأَنهارُ بَعدُ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «در بهشت، دریای آب و دریای عسل و دریای شیر و دریای شراب [ناب بهشتی] هست. آنگاه [از این دریاهای چهارگانه] جویبارها جاری می‌گردند».

[سنن ترمذی، جلد 4، صفحه‌ی 699؛ مسند ابن حنبل، جلد 7، صفحه‌ی 242؛ سنن دارمی، جلد 2، صفحه‌ی 794؛ حلیة الاولیاء، جلد 6، صفحه‌ی 205؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 455]

أَقبَلَ أَعرابِی یوما فَقالَ: یا رَسُولَ اللهِ، لَقَد ذَکرَ الله فِی القُرآنِ شَجَرَةً مُؤذِیةً، وَما کنتُ أَرى أَنَّ فِی الجَنَّةِ شَجَرَةً تُؤذِی صاحِبَها.
فَقَالَ رَسولُ اللهِ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): وَما هِی؟
قالَ: السِّدرُ، فَإِنَّ لَها شَوکا!
فَقَالَ رَسولُ اللهِ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «فِى سِدْرٍ مَّخْضُودٍ» ؛ یخضِدُ الله‏ُ شَوکهُ، فَیجعَلُ مَکانَ کلِّ شَوکةٍ ثَمَرَةً، فَإِنَّها تُنبِتُ ثَمَراً تُفتَقُ الثَّمَرَةُ مَعَها عَن اثنَینِ وَسَبعِینَ لَوناً، ما مِنها لَونٌ یشبِهُ الآخَرَ»

روزی بادیه نشینی [به نزد رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): ] آمد و عرض کرد: ای پیامبر خدا، خداوند در قرآن از درختِ صدمه زننده‌ای یاد کرده است در حالی که من گمان نمی‌کنم که در بهشت، درختی باشد که به صاحبش آسیب برساند.
رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): پرسیدند: «چه درختی؟»
گفت: «درخت کنار (= سدر)، زیرا خاردار است.
حضرت فرمودند: [قرآن کریم، جواب این اشکال را داده است؛ آنجا که می‌فرماید:] «[بهشتیان] در [زیر] درختان کنار بی‌خار [می‌آرامند]». خدا خارهای آن را قطع می‌کند و به جای هر خاری، میوه‌ای می‌گذارد. این درخت، میوه‌ای می‌دهد با هفتاد و دو رنگ که هیچ رنگی از آن، شبیه دیگری نیست».

[المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، جلد 2، صفحه‌ی 518؛ البعث و النشور، صفحه‌ی 187؛ الزهد لابن المبارک، صفحه‌ی 74؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 2، صفحه‌ی 45؛ المعجم الکبیر، جلد 17، صفحه‌ی 130]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «مَن سَبَّحَ اللهَ‏ تَسبِیحَةً، أَو هَلَّلَهُ تَهلِیلَةً، أَو کبَّرَهُ تَکبِیرَةً، أَو حَمَّدَهُ تَحمِیدَةً، غَرَسَ الله عز و جل لَهُ بِها شَجَرَةً فِی الجَنَّةِ؛ أَصلُها مِن ذَهَبٍ، وَ فَرعُها مِنَ اللُّؤلُؤِ، مُکلَّلَةً بِالیاقُوتِ، ثَمَرُها کثَدی الأَبکارِ، أَحلَى مِنَ الشَّهدِ، وَ أَلینُ مِنَ الزُّبدِ، کلَّما جُنِی مِنها شَیءٌ عادَ مَکانَهُ مِثلُهُ».

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «هر کس [خالصانه] برای خدا یک بار «سبحان الله» یا «لا اله الا الله» یا «الله اکبر» یا «الحمد لله» بگوید، خداوند عزّ و جلّ به ازای آن، یک درخت در بهشت برایش می‌کارد. [وصف آن درخت چنین است] که ریشه‌اش از طلا و تنه‌اش از مروارید و مزین به یاقوت است و [وصف] میوه‌اش [چنین است که] مانند پستان دخترکان باکره است و [وصف مزه‌اش چنین است که] از شهد، شیرین‌تر و از خامه [یا مسکه] نرم‌تر است. هر میوه‌ای که از آن چیده شود، به جایش میوه‌ای دیگر می‌روید».

[شرح الاخبار، جلد 1، صفحه‌ی 178؛ المعجم الکبیر، جلد 6، صفحه‌ی 266؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 1، صفحه‌ی 474]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «بَینَما أَنا أَسِیرُ فِی الجَنَّةِ إِذا أَنا بِنَهرٍ حافَتاهُ قِبابُ الدُّرِّ المُجَوَّفِ. قُلتُ: ما هَذا یا جِبرِیلُ؟ قالَ: هَذا الکوثَرُ الَّذِی أَعطاک رَبُّک. فَإِذا طِینُهُ ـ أَو طِیبُهُ ـ مِسک أَذفَرُ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: [در سفر معراج،] همچنان که در بهشـت می‌گشتم، به نهری رسیدم که بر دو کرانه‌اش، سراپرده‌هایی از درّ میان‌تهی بود. پرسیدم: این چیست ای جبرئیل؟
گفت: این همان «کوثر» است که پروردگارت به تو عطا فرموده است.
دیدم گِل آن (یا بوی آن)، مشک ناب است».

[صحیح بخاری، جلد 5، صفحه‌ی 2406؛ مسند ابن حنبل، جلد 4، صفحه‌ی 382؛ سنن ترمذی، جلد 5، صفحه‌ی 449؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، جلد 1، صفحه‌ی 152؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 425]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «الکوثَرُ نَهرٌ فِی الجَنَّةِ، حافَّتاهُ مِن ذَهَبٍ، وَ مَجراهُ عَلَى الدُّرِّ وَ الیاقُوتِ، تُربَتُهُ أَطیبُ مِنَ المِسک، وَ ماؤُهُ أَحلَى مِنَ العَسَلِ وَ أَبیضُ مِنَ الثَّلجِ».

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «کوثر، جویباری در بهشت است که دو کرانه‌ی آن از طلاست و بسترش درّ و یاقوت و خاکش خوشبوتر از مشک و آبش شیرین‌تر از عسل و سفیدتر از برف است».

[سنن ترمذی، جلد 5، صفحه‌ی 450؛ سنن ابن ماجه، جلد 2، صفحه‌ی 1450؛ سنن دارمی، جلد 2، صفحه‌ی 795؛ مسند ابن حنبل، جلد 2، صفحه‌ی 547؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 423]

این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است