سلام علیکم
چند سوال داشتم که در بررسیهای خود میپرسم و تشکر از اینکه شما ریز به ریز و حوصله پاسخ میدهید.
1 ـ عالم مثال و برزخ چیست؟
2 ـ عالم عقل و نور چیست؟
3 ـ سالک چه زمانی به این مراحل وارد میشود و با چه شرایطی؟
4 ـ در منهاج فردوسیان کی میتوان به عالم مثال رفت؟
5 ـ در منهاج فردوسیان کی میتوان به عالم عقل پا گذاشت؟
6 ـ سعادت اخروی وابسته به خدا گونه شدن تمام ابعاد زندگی انسان است. چطور شما که مشاور تربیت هستید مشاور خانواده نیستید؟
7 ـ آیا در احادیث ما به عوالم فوق (مثال و عقل و …) اشاره ایی شده است؟
8 ـ در قرآن چطور؟
9 ـ سیر در آفاق و انفس یعنی چه؟
10 ـ این سیر در منهاج فردوسیان چه جایگاهی دارد؟
11 ـ زمان ازدواج برای جوانان چه سنی است؟
12 ـ عالم محضر خداست یعنی چه؟
تشکر از محضر حضرت حاج فردوسی که این چند سری سوالات بنده را پاسخ دادند. منتظرم
التماس دعا
************
باسمه تعالی
سلام علیکم
با تشکر از این که سؤالات را شمارهگذاری شده و مرتب مطرح نمودهاید، پاسخها را به ترتیب شماره عرض میکنم، و علی الله توکلنا؛
جواب 1: عالم برزخ، به فاصلهی دنیا و قیامت اطلاق میشود. هر انسان بعد از این که روح از بدنش جدا شد، وارد عالمی میشود که از جهاتی شبیه دنیا و از جهاتی شبیه آخرت است، به این عالم، «عالم برزخ» گفته میشود. قرآن کریم میفرماید:
«حَتَّی إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَکتُ کلَّا إِنَّهَا کلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَی یَوْمِ یُبْعَثُونَ» [سورهی مؤمنون، آیات 99 و 100]
ترجمه: تا آنگاه که مرگ یکی از ایشان فرا رسد میگوید پروردگارا مرا بازگردانید. شاید من در آنچه وانهادهام کار نیکی انجام دهم نه چنین است این سخنی است که او گوینده آن است و پشاپیش آنان برزخی است تا روزی که برانگیخته خواهند شد.
«عالم مثال» از اصطلاحات فلسفه است و متخصص فن باید تبیین نماید.
جواب 2: در ادبیات وحیانی، چیزی با عنوان «عالم عقل» و «عالم نور» سراغ ندارم. این تعابیر از مصطلحات عرفان و فلسفه است و صاحبان فن عرفان و علم فلسفه باید شرحش بدهند.
جواب 3: در منهاج فردوسیان، وجود چنین عوالمی اثبات نشده تا منهاجی، دغدغهی ورود به آن داشته و جویای شرایط ورود به آن باشد.
جواب 4: بعد از این که «عالم مثال» تعریف شد که منظورشان «عالم خیال» است یا «عالم برزخ» یا «ملکوت عالم» و یا غیر از اینها، میتوان به این سؤال پاسخ داد. پس اول، فیلسوف باید منظورش از این مصطلحات را به روشنی بیان کند.
جواب 5: تعریف «عالم عقل» نیز مانند «عالم مثال» بر عهدهی فیلسوف است. کسی که خودش اصطلاحی جعل میکند، خودش نیز باید مرادش را به روشنی توضیح دهد. در منهاج فردوسیان، چیزی به نام «عالم عقل» و «عالم مثال» نداریم.
جواب 6: با گسترده شدن شاخههای علوم، هر رشتهای از گرایشی از تخصصی دارای متخصص جداگانه است. مثلاً امروزه یک نفر در رشتهی پزشکی با گرایش عملی، متخصص چشم و به طور خاص، متخصص قرنیه است. همچنین مشاوره به شاخههای بسیاری مانند: مشاورهی تحصیلی، مشاورهی اعتیاد، مشاورهی کودکان، مشاورهی بازنشستگان و سالخوردگان، مشاورهی خانواده و روابط عاطفی، مشاورهی سکسولوژی یا امور جنسی و غیره تقسیم میشود. یکی از این شاخههای مشاوره، مشاورهی مذهبی با گرایش امور تربیتی و به طور خاص، برنامههای تکاملی و سیر و سلوکی است.
اگر کسی بخواهد برای یک امر خاص، مشاوره بگیرد، باید به متخصص همان رشته مراجعه نماید ولی اگر بخواهد در یک برنامهی منسجم و منظم از قدم اول تکامل آغاز کرده و تا آخرین درجات را کسب نماید، در تخصص بنده است و او را قدم به قدم تا رسیدن به کمال واقعی و سعادت ابدی، همراهی و راهنمایی مینمایم. لازمهی این کار، قبول دوازده مقدمهی علمیه و عبور از پنج حجاب روحی است که شرحش در کتاب «آشنایی با منهاج فردوسیان» آمده است.
جواب 7: اول باید تعریف روشن و واضحی از «عالم مثال» و «عالم عقل» و مانند اینها ارائه داد، سپس رد پای آن را در روایات جستجو نمود.
جواب 8: اگر تعریف موارد فوق روشن باشد، (که در نزد خود فلاسفه نیز اختلاف در تعریف دارد) میتوان برایش معادلی در قرآن سراغ گرفت. مثلاً اگر مرادشان از «عالم مثال» ملکوت عالم باشد، قرآن کریم به صراحت، چنین عالمی را تأیید میکند، آنجا که میفرماید:
«وَکذَلِک نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِیَکونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ» [سورهی انعام، آیهی 75]
ترجمه: و این گونه ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نمایاندیم تا از جملهی یقینکنندگان باشد»
جواب 9: این تعبیر از قرآن کریم گرفته شده است. [سورهی فصلت، آیهی 53] البته اکنون به یک اصطلاح صوفیانه تبدیل شده است. «سیر آفاقی» به معنی مسافرت در شهرها و کشورهای مختلف برای کسب تجارب و دیدن استادان فنون باطنی است. «سیر انفسی» به معنی رسوخ دادن تعالیم در جان و بر دل نشاندن آموختهها میباشد.
جواب 10: «سفر»، خصوصاً برای عبرت گرفتن، در منهاج فردوسیان آمده است. همچنین اصل و اساس تکامل در منهاج فردوسیان بر «رسوخ دادن قواعد نظری در دل و جان» است ولی با «سیر آفاقی و انفسی» صوفیه، تفاوتهایی دارد.
جواب 11: وقتی به بلوغ فکری، جسمی، اقتصادی و جنسی برسند.
جواب 12: یعنی همهی اعمال خرد و کلان ما در حضور و علم و شهود حضرت باری تعالی است. قرآن کریم میفرماید:
«أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَری» [سورهی علق، آیهی 14]
ترجمه: آیا او (یعنی انسان) ندانست که خداوند (همه اعمالش را) میبیند؟!»
و همچنین میفرماید:
«وَ اصْبِرْ لِحُکمِ رَبِّک فَإِنَّک بِأَعْیُنِنا» [سورهی طور، آیهی 48]
و تو در برابر حکم پروردگارت صبر کن، که تو در تحت نظر مایی»
و همچنین میفرماید:
«وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللهُ عَمَلَکمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلی عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ فَیُنَبِّئُکمْ بِما کنْتُمْ تَعْمَلُونَ» [سورهی توبه، آیهی 105]
ترجمه: بگو: [هر چه میخواهید] عمل کنید! خداوند و فرستادهی او و مؤمنان، اعمال شما را میبینند! و به زودی، به سوی دانای نهان و آشکار، بازگردانده میشوید و شما را به آنچه عمل میکردید، خبر میدهد!»
بارها به عرض رسیده که راضی نیستم به بیش از «حاج فردوسی» خطاب شوم، چه در زمان حیات و چه بعد از وفات. و شعار ما این است: «حاج فردوسی بدون القاب، حتی آقا و جناب». جا داشت به خاطر همین که مرا «حضرت حاج فردوسی» خطاب کردید، به هیچیک از سؤالاتتان پاسخ ندهم ولی امیدارم دگر باره تکرار نشود.
موفق باشید
حاج فردوسی