حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

۶۹۷ مطلب با موضوع «مکاتباتی بر مبنای منهاج فردوسیان .» ثبت شده است

سلام علیکم و رحمة الله
1 ـ چندی است که می‌خواهم نوافل را بخوانم اما متاسفانه وقتی برای نماز جماعت حاضر می‌شویم، ما بین دو نماز وقت کافی برای خواندن نوافل وجود ندارد. به طور مثال عرض می‌کنم: ما بین دو نماز ظهر و عصر به دلیل اینکه در جماعات شیعه به صورت جمع می‌خوانند فاصله کمی برای خواندن نافله عصر وجود دارد. یا مثلاً بین نماز مغرب و عشا اصلا وقت نمی‌شود که نمازهای نافله مغرب را خواند. (همراه با تعقیبات) کمی حقیر را در این مورد راهنمایی بفرمایید.
2 ـ آیا می‌شود مثلاً نافله نماز ظهر را بعد از نماز ظهر خواند؟
3 ـ بنده نماز قضا زیاد دارم (مخصوصاً نماز صبح)، به خواندن نمازهای قضا اهتمام ویژه داشته باشم یا نوافل؟
(دوست دارم نمازهای قضا را بخوانم اما وقتی عظمت و جایگاه و احادیثی که در رابطه با نمازهای مستحبی و وقتی که دیگر برای آن به دست نمی آورم را به یاد می‌آورم، خواندن نماز های مستحبی را رجحان میدهم و به خواندن نماز مستحبی حریص می‌شوم)
4 ـ از طرفی یک سؤال دیگر برای بنده پیش آمد؛ شما فرموده بودید د ر بخش تشیع نانوشته که: در منهاج فردوسیان در فاصله نماز مغرب تا عشاء نخست نافله نماز مغرب و اگر وقت باشد نماز رسیدن به فردوس اعلی را می‌خوانند.
این نمازی که ما را به فردوس اعلی می‌رساند کدام است؟ لطفاً کمی توضیح فرمایید.
5 ـ یک سؤال دیگر: وقت نماز نافله ظهر از کی دقیقاً شروع می‌شود و حدوداً چند دقیقه است؟
باز هم از اینکه با صرف وقت و با فراغ بال سؤالات و مطالب بندگان گم کرده راهی چون حقیر را پاسخ می‌دهید ممنونم و از حضرت حق مسئلت دارم که اجر جزیلی را به شما عنایت فرماید.
اگر در کلام این بنده گنهکار مطلبی دیدید که دور از ادب بود، عفو بفرمایید.

************
باسمه تعالی

سلام علیکم
جواب 1: می‌توانید نافله‌ها را بعد از نماز و اگر فرصت و فراغت ندارید، در مسیر رفتن به منزل یا محل کار، بجا آورید. همچنین می‌توانید در فرصت‌هایی که به دست می‌آورید، به جای مشغول شدن به سرگرمی‌های اهل دنیا، مانند تلویزیون و اینترنت، نافله‌های قضای خود را بخوانید.

جواب 2: در صورتی که نماز واجب از اول وقت می‌افتد یا فرصت ندارید، می‌توانید نافله‌های نماز ظهر را بعد از نماز ظهر بخوانید.

جواب 3: اگر در حالی که نماز قضا بر عهده دارید، خدای تعالی را ملاقات کنید، توبیخ و عذاب خواهید شد در حالی که برای نخواندن نافله، توبیخ و عذاب نیست بلکه از برخی درجات، محروم خواهید بود. پس اول نمازهای قضای خود را با کیفیت خوب، بجا آورید و سپس، نافله بخوانید. البته برخی از علما معتقدند خواندن نماز قضا در وقت نماز شب، از نماز شب کفایت می‌کند. با این حساب، اگر نمازهای قضای خود را در وقت نماز شب یا در روز، مقارن با نماز ادا بخوانید، امید است ثواب نافله هم برایتان داشته باشد.
همچنین توجه داشته باشید که اعمال مستحب، هیچگاه نمی‌توانند به جایگاه و عظمت اعمال واجب برسند. حقیقتی که معمولاً در جامعه‌ی ما، بر عکس آن را معتقدند و گمان می‌کنند که انجام مستحب، ارزش بیشتری نسبت به انجام واجب دارد.

جواب 4: برای آشنا شدن با این نماز، بنگرید به «قوانین عملی منهاج فردوسیان»، نسخه‌ی دوم، قانون 1814.

جواب 5: وقت نافله‌ی ظهر از اول اذان ظهر است تا اندکی بعد از اذان که نهایتاً ده دقیقه بعد از دخول وقت است. از این حدود که گذشت، نخست نماز واجب را بخوانید و سپس نافله را قضا کنید.

موفق باشید
حاج فردوسی

با عرض سلام خدمت دوست داشتنی‌ترین حاجی
این روزا دلمون بدجوری یاد امام زمان (عج) افتاده، حاجی ما رو کمی نصیحت بکنید و از آقا بگید که بالای هیچ منبر گفته نشده.

************
باسمه تعالی

سلام علیکم
هر وقت دلتان هوای آن عزیز کرد، بدانید که توجهی از سوی ایشان به دلتان شده است. وگر نه دل‌های غافل و پر محبت دنیای ما، لیاقت ندارد که بدون اجازه، به یاد فخر الانبیاء و الاوصیاء بیافتد.
در روزها یا ساعاتی که توجه خاصی به حضرت استاد حاضر (ارواحنا فداه) برایتان حاصل می‌شود، عمیقاً به ایشان متوسل شوید تا با جلوه‌ی «استاد راه کمال و سعادت» بر شما تجلی کنند.
آن عزیز را تجلیات و جلوه‌های مختلفی است. روزی در لباس رهبر سیاسی دنیا خواهد آمد و همه‌ی مستکبران و زورمداران را ذلیل خواهد نمود. اما امروز، می‌توانند برای دل‌های مشتاق، در لباس «استاد راه کمال و سعادت» و «خضر طریق»، جلوه کرده و چیزی که در هزار سال برایتان حاصل نمی‌شود را به نگاهی حاصل فرمایند.
خیلی خیلی قدر حال توجه به حضرت صاحب الامر (ارواحنا فداه) را بدانید. حال عجیبی است و ثمرات و برکات عجیبی دارد.

موفق باشید
حاج فردوسی

لطفاً نظرتان در مورد دستور قرائت زیارت عاشورای منقول از حضرت آیت الله حق شناس را بفرمایید. این زیارت، به این شیوه خوانده می‌شود:
1 ـ صد مرتبه «الله اکبر»
2 ـ یک مرتبه سلام آخر زیارت عاشورا «السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح … و علی اصحاب الحسین»
3 ـ یک مرتبه لعن آخر زیارت عاشورا «اللهم العن اول ظالم… اللهم العنهم جمیعاً»
4 ـ قرائت زیارت عاشورا از اول تا ابتدای «اللهم العن اول ظالم… اللهم العنهم جمیعاً»
5 ـ دو رکعت نماز هدیه به محضر حضرت سیدالشهدا علیه السلام
6 ـ صد مرتبه «الله اکبر»
7 ـ قرائت زیارت عاشورا از اول تا انتها همراه با صد لعن و صد سلام و سجده زیارت عاشورا
8 ـ دو رکعت نماز هدیه بمحضر حضرت اباعبدالله علیه السلام
به این نکات هم باید در زمان ختم، توجه نمود:
1 ـ در طول چهل روز کاملاً مراقب اعمال و رفتار و اخلاق خود باشد و خلافی از او سر نزند.
2 ـ این دستور تا چهل روز و بدون فاصله شدن بین روزها انجام شود.
3 ـ صدقه دادن هر روز بعد از اتمام آن برای سلامتی امام زمان علیه السلام.
4 ـ زمان انجام آن در بین طلوع و غروب آفتاب باشد.
5 ـ در بین قرائت زیارت با کسی صحبت نکند.
6 ـ کسی جز اعضای خانواده از انجام این عمل مطلع نشوند، تا اینکه با شما صحبت نکنند.
7 ـ بجای عبارت «و هذا یومٌ فرحَت» عبارت «و یوم قتل الحسین یومٌ فرحَت» و بجای عبارت «إن هذا یوم ٌ تبرّکت» عبارت «إن یومَ قتل الحسین یومٌ تبرّکت» قرائت شود.
با تشکر

************
باسمه تعالی

زیارت عاشورا، از زیارت‌های معتبر و پر اثر است. شکی نیست که خواندن آن در روز عاشورا و سایر روزهای سال، اثرات و ثمرات خوبی دارد.
خواندن زیارت عاشورا، دستورالعمل خاصی دارد که در آن ذکر شده است. از آن جمله این که قسمت‌هایی از آن را باید صد مرتبه تکرار کرد. همچنین بند آخر آن را باید در سجده گفت. این دستورالعمل، از ناحیه‌ی امام باقر (علیه ‌السلام) بیان شده و بر سر و چشم دوست‌داران خاندان عصمت و طهارت (علیهم‌السلام) جای دارد.
اما نکته‌ی تعجب‌انگیز، دستور العمل فوق است که از مرحوم آیت الله حق‌شناس نقل شده و توسط حجة الاسلام جاودان، به شدت ترویج و تجویز می‌شود. اگر به پایگاه اینترنتی ایشان سری بزنید، در موارد متعدد، دستور خواندن زیارت عاشورا با آداب خاص به چشم می‌خورد.
در اینگونه موارد، مثال نماز تراویح را برای اصحاب منهاج فردوسیان می‌زنم. نماز تراویح، بدعت و حرام است و به معنی نماز جماعت مستحبی در شب‌های ماه رمضان در مسجد می‌باشد. این حرام و بدعت، از چند «مستحب» تشکیل شده است، به این ترتیب:
ـ نماز مستحبی خواندن، مستحب است.
ـ نماز خواندن به جماعت، مستحب است.
ـ نماز خواندن در مسجد، مستحب است.
ـ نماز مستحبی خواندن در شب‌های ماه رمضان، مستحب است.
اما ترکیب این چند مستحب با هم، به تصریح روایات، بدعت و حرام است!
در مورد دعاها و زیارت‌ها نیز چنین است.
ـ خواندن زیارت عاشورا، مستحب است.
ـ صد مرتبه «الله اکبر» گفتن، مستحب است.
ـ دو رکعت نماز هدیه به محضر حضرت سیدالشهدا (علیه‌السلام) مستحب است.
اما آیا ترکیب اینها به صورت فوق که اول صد تکبیر، سپس سلام آخر، سپس لعن آخر، سپس بخش اول زیارت، سپس دو رکعت نماز هدیه، سپس صد تکبیر، سپس تمام زیارت و سپس دو رکعت نماز هدیه، در چهل روز، بدون صحبت در بین آن و همراه با دادن صدقه جایز است؟
اگر خواندن زیارت عاشورا با این پیچ و قوس، در برآوردن حوائج تأثیر دارد، چرا امام باقر (علیه‌السلام) نفرمودند؟ یعنی مرحوم حق شناس (ره) داناتر از امام باقر (علیه‌السلام) بودند یا دلسوزتر به حال امت اسلام؟!
آیا امکان دارد که بعد از هزار و سیصد سال که شیعیان، زیارت عاشورا را به دستور امام باقر (علیه‌السلام) می‌خواندند، خدای تعالی به یکی از علمای شیعه وحی کند که شرایطی که امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند، ناکارآمد است و دستورالعمل خواندنش جور دیگری است؟!
رفقای عزیزم، اصحاب منهاج فردوسیان، این همان چیزی است که بارها عرض کرده‌ام. دین‌تراشی، مخصوص علیمحمد شیرازی و حسینعلی نوری نیست، تصرف‌های اینگونه نیز دین‌تراشی است. اگر کسی اشکال کند که ارکان این دستورالعمل، همه مستحب است، پس نتیجه‌اش هم بدون اشکال خواهد بود، مثال نماز تراویح را پیش می‌کشیم که تمام ارکانش مستحب بود، ولی ترکیبش بدعت و حرام است.
پس بپرهیزید از عمل کردن به غیر آنچه استاد اعظم (صلی ‌الله ‌علیه ‌و آله ‌و سلم) و استادان معظم منهاج فردوسیان (علیهم‌السلام) فرموده‌اند. بهوش باشید که استادی غیر از آن بزرگواران نیست. راه‌های باریک و تاریک را رها کنید و شاهراه «منهاج فردوسیان» را بگیرید تا به سلامت به مقصد برسید. ان شاء الله

موفق باشید
حاج فردوسی

سلام
با توجه به نزدیک بودن عید نوروز و سال جدید شمسی سؤالات و ابهاماتی در خصوص عید نوروز دارم که بدین شرح می‌باشد:
1 ـ جایگاه عید نوروز در منهاج فردوسیان چیست؟
2 ـ آیا جایز است عیدی که در اسلام نیامده را به جشن و شادی بپردازیم؟
3 ـ چه توصیه‌ای برای لحظه تحویل سال جدید دارید؟
4 ـ اگر لحظه تحویل سال نصف شب باشد آیا باید حتماً بیدار بمانیم و این لحظه را پاس بداریم؟و اگر فردی خواب بماند چه صورتی دارد؟ آیا اینکه می‌گویند اگر لحظه تحویل سال خواب باشی کل سال خوابی و یا برایت بد بیاری می‌آورد، درست است؟
5 ـ توصیه عبادی شما برای لحظه سال تحویل و عید نوروز چیست؟
6 ـ خودتان به عنوان مولف این برنامه، عید نوروز و لحظه سال تحویل را چگونه می‌گذرانید؟
7 ـ آیا باید لحظه تحویل سال جایی معنوی برویم مثلاً امامزاده یا مسجد؟
8 ـ حال با توجه به تقارن عزای اسلامی فاطمیه با عید ملی نوروز چه توصیه‌ای در این خصوص دارید؟
9 ـ جهت قرار دادن سال عبادی جهت حسابرسی خمسی، سال شمسی ملاک باشد یا قمری؟

************
باسمه تعالی

سلام علیکم
جواب 1: بر طبق یک روایت از معلی بن خنیس، نوروز، چهار عمل عبادی دارد، غسل، روزه، لباس نو پوشیدن و عطر زدن. همین چهار عمل، به عنوان قانون عملی، در طبقه‌ی نهم قوانین عملی منهاج فردوسیان آمده است.

جواب 2: اینطور نیست که نوروز، کاملاً بدون جایگاه شرعی باشد ولی جایگاه آن، بسیار ضعیف است. پس اگر شادی کردن، همراه با معصیت حق تعالی باشد، مانند گوش دادن به موسیقی، شرابخواری، شطرنج‌بازی، مسخره‌کردن مؤمنین و رقص، باید در هر روز ـ چه عید باشد و چه نباشد ـ ترک شود، اما «شاد کردن» دیگران با برطرف نمودن گرفتاری‌های مالی و دغدغه‌های فکری‌شان، همیشه نیکوست و نیازی به عید ندارد.

جواب 3: لحظه‌ی تحویل سال، هیچ اتفاق خاصی برای عالم یا آدم نمی‌افتد و هیچ جایگاه ارزشمندی در شرع ندارد. پس بدون توجه به لحظه‌ی سال، برنامه‌ی عبادی خود را پیگیر باشید و به رسوم مردمان آئین‌زده، توجه نکنید.

جواب 4: عرض شد که برنامه‌ی عبادی و کاری خود را داشته باشید و هیچ توجهی به لحظه‌ی تحویل سال نکنید. ورود خورشید به برج حمل، فرقی با ورودش در سایر بروج ندارد و این توهم که هر کاری در لحظه‌ی تحویل سال انجام دهید، تا آخر سال، همان را انجام خواهید داد، کاملاً خرافی و بی‌اساس است و در شأن اصحاب منهاج فردوسیان نیست که به آن توجه کنند.

جواب 5: توصیه‌ی منهاج فردوسیان برای روز اول سال شمسی که به آن «نوروز» گفته می‌شود، روزه، غسل، لباس نو پوشیدن و عطر زدن است. ولی لحظه‌ی تحویل سال، هیچ مراسم یا دعا یا ذکری ندارد.

جواب 6: عمل بنده، در منظومه‌ی منهاج فردوسیان، جایگاهی ندارد ولی به احترام پرسش، عرض می‌کنم: چون معمولاً مسافر هستم، روزه نمی‌توانم بگیرم و چون مقید نیستم که برای نوروز لباس نو تهیه کنم، لباس نو ندارم که بپوشم ولی تمیز می‌پوشم و غسل کردن و عطر زدن را به امید ثواب، بجا می‌آورم.

جواب 7: حضور در مسجد و حرم استادان معظم منهاج فردوسیان (علیهم ‌السلام) به قصد کسب رضای حق تعالی، هر گاه ممکن باشد، خوب است ولی نباید این حضور در لحظه‌ی تحویل سال، به قصد ورود باشد. یعنی نباید فکر کنید که شرع انور، از مؤمنین خواسته است که در این ساعت، در مکان مذهبی مثل مسجد و حرم باشند.
از عجایب مردم ما این است که سنت‌ها را شوخی و بدعت‌ها را بسیار جدی می‌گیرند. برای نماز که باید به مسجد و حرم بروند و در نماز جماعت شرکت کنند، نمی‌روند، ولی برای اختراعی که خودشان تراشیده‌اند، بسیار مقید هستند که حتماً به مسجد یا حرم بروند.

جواب 8: دهه‌ی فاطمیه نیز از دیگر اختراعات متشرعه است. البته نوروز، حد اقل یک روایت ضعیف دارد ولی دهه گرفتن برای عزای حضرت صدیقه‌ی طاهره (سلام الله علیها) همان یک روایت ضعیف را هم ندارد.
پس لازم نیست تغییری در برنامه‌ی عبادی خود ایجاد کنید. جدول محاسبه را جدی بگیرید و به آداب و رسوم ایران باستان برای نوروز، توجه نکنید و دهه‌ی فاطمیه را راست نشمارید. اصحاب منهاج فردوسیان، اختراعات را به مخترعینش وا می‌گذارند. البته گریه بر مظلومیت‌های آن بانوی با عظمت و توسل به ذیل عنایات آن حضرت، همیشه و در هر حال، مطلوب است و باید در هر زمان و مکانی که دست داد، مغتنم شمرده شود.

جواب 9: احتیاط در این است که سال خمسی را به سال قمری حساب کنید.

موفق باشید
حاج فردوسی

سلام علیکم
از برخی روایات استفاده میشود که زیارت امام حسین علیه السلام واجب میباشد. مثلاً وسائل الشیعة جلد 14 صفحه 443 بَابُ وُجُوبِ زِیارَةِ الْحُسَینِ وَ الْأَئِمَّةِ (علیهم‌السلام) عَلَی شِیعَتِهِمْ کِفَایةً‌ دارد و مرحوم شیخ مفید در کتاب المزار برخی از این روایات را ذکر کرده اند و عنوان باب را این گونه قرار داده اند: باب وجوب زیارة الحسین (ع) .
برخی از این روایات که بنده در کامل الزیارات یافته‌ام به بیان زیر است:
1 ـ حَدَّثَنِی أَبِی وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَتِّیلٍ وَ قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ وَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ جَمِیعاً عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِی قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِی بْنِ فَضَّالٍ قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو أَیوبَ إِبْرَاهِیمُ بْنُ عُثْمَانَ الْخَزَّازُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه‌السلام) قَالَ: مُرُوا شِیعَتَنَا بِزِیارَةِ قَبْرِ الْحُسَینِ (علیه‌السلام) فَإِنَّ إِتْیانَهُ مُفْتَرَضٌ عَلَی کُلِّ مُؤْمِنٍ ـ یقِرُّ لِلْحُسَینِ (علیه‌السلام) بِالْإِمَامَةِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.
2 ـ حَدَّثَنِی أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ وَ جَمَاعَةُ مَشَایخِی عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ یحْیی الْعَطَّارِ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْیرِی جَمِیعاً عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ بْنِ بَزِیعٍ عَنْ أَبِی أَیوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه‌السلام) قَالَ: مُرُوا شِیعَتَنَا بِزِیارَةِ قَبْرِ الْحُسَینِ (علیه‌السلام) فَإِنَّ إِتْیانَهُ یزِیدُ فِی الرِّزْقِ وَ یمُدُّ فِی الْعُمُرِ وَ یدْفَعُ مَدَافِعَ السَّوْءِ وَ إِتْیانَهُ مُفْتَرَضٌ عَلَی کُلِّ مُؤْمِنٍ یقِرُّ لِلْحُسَینِ بِالْإِمَامَةِ مِنَ اللَّهِ.
3 ـ حَدَّثَنِی أَبِی وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَحِمَهُمُ اللَّهُ جَمِیعاً عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَتِّیلٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی الْکُوفِی عَنْ عَلِی بْنِ حَسَّانَ الْهَاشِمِی عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ کَثِیرٍ مَوْلَی أَبِی جَعْفَرٍ (علیه‌السلام) عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) قَالَ: لَوْ أَنَّ أَحَدَکُمْ حَجَّ دَهْرَهُ ثُمَّ لَمْ یزُرِ الْحُسَینَ بْنَ عَلِی (علیه‌السلام) لَکَانَ تَارِکاً حَقّاً مِنْ حُقُوقِ اللَّهِ وَ حُقُوقِ رَسُولِ اللَّهِ ص لِأَنَّ حَقَّ الْحُسَینِ (علیه‌السلام) فَرِیضَةٌ مِنَ اللَّهِ وَاجِبَةٌ عَلَی کُلِّ مُسْلِمٍ.
حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الرَّزَّازُ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَینِ بْنِ أَبِی الْخَطَّابِ عَنْ أَبِی دَاوُدَ الْمُسْتَرِقِّ عَنْ أُمِّ سَعِیدٍ الْأَحْمَسِیةِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) قَالَتْ‏ قَالَ لِی یا أُمَّ سَعِیدٍ تَزُورِینَ قَبْرَ الْحُسَینِ قَالَتْ قُلْتُ نَعَمْ فَقَالَ لِی زُورِیهِ فَإِنَّ زِیارَةَ قَبْرِ الْحُسَینِ وَاجِبَةٌ عَلَی الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ.
به خصوص که تعبیر «فَإِنَّ إِتْیانَهُ مُفْتَرَضٌ عَلَی کُلِّ مُؤْمِنٍ ـ یقِرُّ لِلْحُسَینِ (علیه‌السلام) بِالْإِمَامَةِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ» که در روایات متعدد آمده است به نوعی وجوب عینی است.
نظر شما در مورد دلالت این روایات و یا سایر روایات که مسبوق هستید بر وجوب زیارت امام حسین علیه السلام چیست؟

************
باسمه تعالی

سلام علیکم
مواردی که مردد است بین وجوب و استحباب، مشهور به «مستحب مؤکد» است. این امور، در طبقه‌ی پنجم قوانین عملی منهاج فردوسیان قرار می‌گیرد. یعنی منهاجی، بدون این که فتوا به وجوب بدهد، در عمل، خود را مقید به انجام آن می‌کند، در حدّ تقیدی که برای انجام واجبات دارد. یکی از قوانین عملی طبقه‌ی پنجم، زیارت حضرت سید الشهداء (علیه‌السلام) است. یعنی به ملاحظه‌ی روایاتی که بیان کردید و برخی روایات دیگر، این عمل، در «حدّ واجب» مراعات می‌شود بدون این که معتقد به «وجوب شرعی» باشیم.
برای آشنا شدن با تفصیل این امر و فرایند استجماع قوانین طبقات پنجم و ششم (مستحبات مؤکده و مکروهات شدیده)، به کتاب «اصول استجماع منهاج فردوسیان» مراجعه نمایید.

موفق باشید
حاج فردوسی

با سلام خدمت حاج فردوسی
من یک جوونی هستم که از یه شهر محروم در یک خانواده درب و داغون براتون ایمیل می‌زنم. من خیلی دوست دارم برنامه منهاج فردوسیان رو انجام بدم اما گذشته بیهوده و کم فکری و اشتباهات گذشته‌ام دست از سرم بر نمی‌داره و هنوز در منجلاب حیرانی و شکست غوطه‌ورم!!! سنم از مرز سی و چهار سال رد شده اما کسی برای من خواستگاری نمیره. احساس می‌کنم نه در ملکوت به واسطه گناهانم کسی رو دارم و نه در روی زمین به واسطه موقعیت پایین اجتماعی و شغلی کسی رو دارم. من یه جوونی هستم که شیعه آقا امام زمانم (عج) اما در شب میلادش خیلی غصه دارم خیلی زیاد. من حسادت می‌کنم به جوونایی که هم دین دارن هم دنیا، هم خانواده خوب دارن هم زندگی آروم برای رسیدن به خدا و انجام برنامه‌های منهاج فردوسیان و از زندگی زناشویی حلال لذت می‌برند؛ اما من از فکر گناه عذاب می‌کشم. من در زندگیم هیچ کسی رو مقصر نمی‌دونم اما کسی هم ندارم و از دل آدمم کسی خبر نداره.

************
باسمه تعالی

سلام علیکم
خدای تعالی در قرآن کریم، تصریح فرموده که انسان را در رنج آفریده است؛ می‌فرماید: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی‏ کَبَدٍ» [سوره‌ی بلد، آیه‌ی 4] پس باطن زندگی خود را با ظاهر زندگی دیگران مقایسه نکنید.
شاعری چنین سروده است:

یک تن «آسوده» در جهان دیدم * آن هم «آسوده»اش تخلّص بود

یعنی یک نفر دیدم که مردم می‌گفتند او «آسوده» است؛ ولی آن یک نفر هم نام شعری‌اش آسوده بود نه این که واقعاً آسوده باشد. پس مطمئن باشید آن کسی که الان به بعضی چیزهایش غبطه می‌خورید و حسرت داشتنش را دارید، او هم به بعضی چیزهای شما غبطه می‌خورد و حسرت داشتنش را می‌خورد.
نکته‌ی بعدی این است، شما که خود را شیعه‌ی امام زمان (ارواحنا فداه) می‌دانید، چرا از آن جناب نمی‌خواهید که کارتان را درست کنند و همسری مناسب برایتان فراهم کنند؟ چرا به ساحت مقدسشان عرض نمی‌کنید:

ای که یک گوشه‌ی چشمت، غم عالم ببرد * حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد

امید از این و آن بردارید و خالصانه به مولای مهربان پناهنده شوید، قطعاً جواب می‌دهند. پس هر روز، با حال توجه و دل شکسته و اشک روان، زیارت آل یاسین بخوانید و با زبان و لهجه‌ی محلی خودتان با آن حضرت، گفتگو کنید. یقین داشته باشید که صدای شما و خواسته‌ی شما به آن حضرت می‌رسد.

موفق باشید
حاج فردوسی

با سلام
در مورد شهادت ثالثه و اذان گفتن یک منهاجی در پایگاه منهاج یار مطالبی منتشر شده است. پیرامون همین مطالب سؤالی داشتم. مطالب نشان می‌دهد که مصلحت‌اندیشی و تقیه از موافق، باعث شده که این شعار، جای خود را در اذان باز کند چرا که ممکن است بسیاری از شیعیان متعصب از کسی که قائل به شهادت ثالثه نیست، دوری کنند و این خود وضع را بدتر می‌کرد. پس مراجع به این شعار رضایت دادند تا حداقل بتوانند پیروان خود را نگه دارند و در بقیه موارد آنان را هدایت کنند. حال سؤالی که پیش می آید این است که شما که به یک منهاجی توصیه می‌کنید که به خاطر تقیه از موافق، شهادت ثالثه را در اذان مساجد بیان کند، چرا این تقیه از موافق را در رساله منهاج فردوسیان لحاظ نکرده‌اید تا بتوانید دیگران را حول منهاج فردوسیان نگه دارید که از این برنامه تربیتی فرار نکنند؟

************
باسمه تعالی

سلام علیکم
آنچه مجوز تقیه می‌باشد، حفظ جان، آبرو و مال اصحاب منهاج فردوسیان است نه نگه داشتن عوام حول منهاج فردوسیان. به عبارت دیگر، جایی که جان یا آبرو یا مال منهاجی در خطر است، می‌تواند تقیه کند و حتی واجب است تقیه کند تا به مدار زندگی‌اش خللی وارد نگردد و بتواند با انجام وظایف عبادی خود، به درجات عالیه‌ای که هدف‌گیری کرده، برسد.
اما کوتاه آمدن از مواضع حق، برای جذب آنان که عادت به شنیدن حق و باطل با هم کرده‌اند، از مرام ما به دور است. بنده را از مجلس‌ها و مسجدهای فراوانی اخراج کرده و از منبرهای بسیاری پایین کشیده‌اند، فقط به جرم این که متن خالص آیات و روایات معتبر را بیان می‌کنم و حاضر نیستم دین خالص خدا را با خرافات و اوهام و اشعار و بافته‌های صوفیانه و خواب‌ها و مکاشفات و کرامات و مانند اینها مخلوط نموده و به صورت معجون در کام جان شنونده‌ام بریزم. با تمام محرومیت‌هایی که کشیده‌ام، هیچگاه حاضر نشدم دست از گفتن دین خالص بردارم.
لذا آنجا که مربوط به حق است، ایستادگی می‌کنیم و می‌نویسیم و می‌گوییم به امید این که اهلش آن را بفهمند و راه روشن را دریابند، ولی آنگاه که مربوط به حقمداران است، باید دست به عصا بود تا کسی بی‌جهت آسیب نبیند و نیرویی بیهوده تلف نشود و رهروی، به ناحق از راه نیافتد.
پس آنگاه که در مقام بیان دین خدا هستیم، می‌گوییم اینگونه وضو بگیرید و اینگونه نماز بخوانید ولی وقتی گرفتار نواصب و وهابی‌ها شدید، مانند اصحاب سقیفه وضو بگیرید و همانند آنان نماز بخوانید تا جانتان حفظ شود و صدمه‌ای به گزاف نخورید.
امیدوارم با این توضیح، روشن شده باشد که گاهی در مقام پیاده‌سازی، باید کوتاه آمد تا بتوان نتیجه‌ها گرفت.

موفق باشید
حاج فردوسی

سلام علیکم
چطور امکان دارد وقتی که یک منهاجی اکثر مردم را از بهائم می‌داند و خود را از اصحاب منهاج فردوسیان بر می‌شمرد، بر اساس قانون 1147 عمل کند و همه مردم را از خودش بهتر و خودش را از همه‌ی مردم بدتر بداند تا بتواند حرکت به سوی کمال و سعادت داشته باشد؟ کیفیت این اعتقاد به چه صورت باید باشد؟ با تشکر

************
باسمه تعالی

سلام علیکم
هر گاه بتوانید دو محدوده‌‌ی «باید» و «هست» را از هم تفکیک کنید، خواهید توانست به جواب قانع‌کننده‌ای برای پرسش فوق، دست یابید.
گاهی اوقات، به چیزی که «هست» معتقد می‌شوید و این، نوعی اطلاعات علمی است. اما گاهی اوقات، «باید» به چیزی معتقد باشید و این، وظیفه‌ی عملی است.
آنچه وظیفه‌ی عملی یک منهاجی است، این است که خودش را از دیگران، حتی کفار و منافقین، پست‌تر ببیند تا دچار عجب و تکبر نگردد و همواره بر محافظت ایمان و عمل صالحش، هوشیار و کوشا باشد. در عین حال، باید بداند که مردمان غیرمنهاجی، در حقیقت، دچار نوعی بهیمیت در ملکوت وجودی خود هستند.
اگر به جمع این قاعده و قانون به نحو «فعال» بنگرید، باید چنین نتیجه‌گیری نمایید:
1. من لایق این نشده‌ام که از اصحاب منهاج فردوسیان باشم ولی اگر «تلاش» کنم، می‌توانم به آن جایگاه برسم.
2. غیر اصحاب منهاج فردوسیان، بهائم هستند، پس باید برای خروج از بهیمه بودن، «تلاش» کنم.
3. اکنون از تمام مردم دنیا، پست‌تر و بی‌ارزش‌تر هستم ولی اگر «تلاش» کنم، می‌توانم در روز قیامت، رتبه‌ی خوبی در بهشت برین، کسب کنم.
نتیجه‌ی نگرش فعال، تلاش در جهت اصلاح دیدگاه‌ها و اعمال است.
ولی اگر به جمع این قاعده و قانون به نحو «منفعل» بنگرید، چنین نتیجه خواهید گرفت:
1. من از اصحاب منهاج فردوسیان هستم.
2. فقط اصحاب منهاج فردوسیان، انسان هستند و بقیه‌ی مردم، بهیمه هستند.
3. من که منهاجی هستم، اجازه دارم به حقوق دیگران، تجاوز نموده و حقوقشان را نادیده بگیرم.
کاملاً واضح است که نتیجه‌گیری منفعلانه، عواقب بدی دارد و می‌تواند بر اثر جمع ناسالم یک قاعده با یک قانون، فاجعه‌ای به بار بیاورد.
پس برای این که بتوانید بین این قاعده و آن قانون، جمع سالم برقرار سازید، نباید خود را از اصحاب منهاج فردوسیان بدانید، بلکه باید امیدوار باشید که روزی ـ شاید روز قیامت ـ از اصحاب منهاج فردوسیان شمرده شوید.

موفق باشید
حاج فردوسی

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته
عرض ادب و احترام خدمت بنده خوب خدا حاج فردوسی (عزیز) ان شاء الله که تحت عنایات مولایمان حضرت ولیعصر باشید و باشیم.
سؤال اصلی بنده در مورد زیارت ناحیه مقدسه می‌باشد. همان زیارتی که علامه مجلسی (ره) آن را از شیخ مفید نقل فرموده و با این فراز شروع می شود: «السلام علی آدم صفوة الله من خلیقته السلام علی …»
1 ـ آیا این زیارت دارای سندیت قوی از حیث اینکه صادره از امام است، می‌باشد؟ یا خیر؟
2 ـ زیارت جامعه کبیره چطور؟
3 ـ زیارت عاشورای غیر معروفه چطور؟
4 ـ دوست دارم که به این سه زیارت مداومت داشته باشم. نظر شما در باره آن چیست؟
سؤالی دیگر:
5 ـ نظر جنابعالی درباره رجعت و احادیثی که در رابطه با آن آمده چیست؟
الحمدلله سفارشاتی که از منهاج بوک داده بودیم به دستمان رسید. مایه امتنان است. الحمدلله
از شما هم متشکریم و از خداوند توفیقات روز افزونتان را در راه سعادت و کمال و طول عمر با عزت خواستاریم.

************
باسمه تعالی

سلام علیکم
جواب 1: همچنان که در کتاب «استنهاجاتی بر مبنای منهاج فردوسیان» به تفصیل بیان شده، صدور این زیارت از ناحیه‌ی مقدسه، مشکوک است.

جواب 2: زیارت جامعه‌ی کبیره در دو کتاب شیخ صدوق یعنی «من لایحضره الفقیه» [1] و «عیون اخبار الرضا» [2] نقل شده است؛ و مرحوم شیخ طوسی نیز در «التهذیب» [3] از ایشان نقل کرده است. این دو کتاب از چهار کتاب اصلی شیعه (کافی، من لایحضره الفقیه، استبصار و تهذیب) است. نقل این زیارت از دو عالم طراز اول شیعه در دو کتاب مهم، بیانگر عظمت این زیارت و توجه علما بدان است. علما بر این نظرند که زیارت جامعه کبیره از حیث محتوا چنان بلند است که صدور آن را از معصوم قطعی می‌کند و نیازی به بررسی سندی نیست. ولی سند آن نیز اشکال چشمگیری ندارد.

جواب 3: سند زیارت عاشورای غیرمعروفه به قوت سند زیارت عاشورای معروفه نیست ولی گذشته از سند، محدودیت‌های دیگری دارد به این شرح:
اول: نیاز به غسل دارد، در حالی که زیارت عاشورای معروفه، نیاز به غسل ندارد.
دوم: باید برای خواندنش به صحرا یا بام خانه رفت، در حالی که خواندن زیارت عاشورای معروفه، چنین شرطی ندارد.
سوم: مخصوص روز عاشوراست، در حالی که خواندن زیارت عاشورای معروفه را برای تمام روزها، اجازه داده‌اند.

جواب 4: زیارت معروف به ناحیه‌ی مقدسه را بدون انتساب به حضرت صاحب الامر (ارواحنا فداه) بخوانید. البته زیاد خواندنش، قساوت قلب می‌آورد و موجب عادی شدن مصائب عظیم کربلا می‌شود. همچنین توصیه‌ای به خواندن یا مداومت بر خواندنش نشده است و معلوم نیست ثوابی داشته باشد.
خواندن زیارت جامعه‌ی کبیره را مخصوص زمان حضور در مشاهد مشرفه قرار دهید.
زیارت عاشورای غیر معروفه را در روز عاشورا، با شرایطش مثل غسل و رفتن به صحرا یا بام خانه و نماز مخصوص، بجا آورید.

جواب 5: اصل رجعت، جزء ارکان اعتقادی شیعه است ولی اعتقاد به جزئیات آن، مانند جزئیات قیامت، از ما خواسته نشده است و توجه زیاد به احادیث ملاحم و اشراط الساعة، جوینده‌ی راه کمال و سعادت را از توجه جدی به وظیفه‌ی کنونی خویش، باز می‌دارد. تمام وظیفه‌ی ما در این زمان، اصلاح دیدگاه‌ها و اعمال بر طبق واضحات و مسلمات شیعه‌ی اثنی‌عشری است. آنچه مقدر است که در آینده اتفاق بیافتد، بدون هماهنگی با ما، اتفاق خواهد افتاد.

موفق باشید
حاج فردوسی

……………………………..
[1] من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، جلد 2، صفحه‌ی 609.
[2] عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، جلد 2، صفحه‌ی 272.
[3] التهذیب، شیخ طوسی، جلد 6، صفحه‌ی 95.

با سلام و عرض ادب
لطفاً دستور العملی که در ادامه برایتان تقدیم می‌کنم را ارزیابی بفرمایید. متشکرم
برای گرفتن حاجت، ختم سوره واقعه به مدت 14 روز و شروع آن از اول ماه (قمری) است که در روز دوشنبه واقع شده باشد.
خصوصیات این ختم:
1. شنیده شده از لسان بزرگان.
2. مجرب بودن این عمل برای حاجات معنوی و بخصوص برطرف شدن گرفتاریهای مادی حتی نجات از مرگ.
3. وجود آن در کتب ادعیه مختلف.
طریقه ختم:
1. شروع از اول ماهی که دوشنبه باشد باشد.
2. این عمل به مدت چهارده روز انجام شود.
3. روز اول یک مرتبه سوره واقعه خوانده شود، روز دوم دو مرتبه و…. روز چهادرهم چهارده مرتبه.
4. بعد از خواندن سوره واقعه در روز پنجشنبه، دعای زیر خوانده شود. البته مرحوم سید عباس کاشانی میفرماید که هر روز بعد از خواندن سوره واقعه، این دعا را بخواند.
بسم الله الرَّحْمنِ الرَّحیم
یا واجِدُ یا ماجِدُ یا جَوادُ یا حَلیمُ وَ یا حَنّانُ یا مَنّانُ یا کَریمُ اَسْئَلُکَ تُحْفَهً مِنْ تُحَفاتِکَ تَلُمَّ بِها شَعَثی وَ تُقْضی بِها دَینی وَ تُصْلِحُ بِها شَأنی بِرَحْمَتِکَ یا سَیدی اَللّهُمَّ اِنْ کانَ رِزْقی فِی السَّماءِ فَأنْزِلْهُ وَ اِنْ کانَ فِی الأرْضِ فَاَخْرِجْهُ وَ اِنْ کانَ بَعیداً فَقَرّبْهُ وَ اِنْ کانَ قَریباً فَیسَّرهُ وَ اِنْ کانَ قَلیلاً فَکَثَّرْهُ وَ اِنْ کانَ کَثیراً فَبارِکْ لی و إن لم یکُنْ فَکَوْنِهِ بِکَینُونِیتکَ وَ وَحْدانِیتکَ اَللّهُمَّ انْقَلِبْ اِلی حَیثُ اَکُونُ وَ لا تَنْقُلُنی اِلَیهِ حَیثُ یکُونُ اِنَّکَ عَلی کُلَّ شَیءٍ قَدیرٍ یا رَحیمُ یا غَنی وَ صَلَّ عَلی مُحَمَّدٍ و آل محمد اَتْمِمْ عَلَینا نَعْمَتِکَ وَ هَنَّئْنا کَرامِتِکَ بِرَحْمَتِک یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
5. شرایط کلی ختمها را رعایت کند:
الف: با وضو بودن .
ب: رو به قبله بودن.
ج: مراقبه در طول ختم.
د: در یک مجلس ختم را انجام دهد.
ز: در روز عمل را انجام دهد.
و: برای سلامتی آقا امام زمان هر روز صدقه دهد حتی اگر کم هم باشد.
ه: اگر یک نیت در نظر گرفته شود بهتر است و اگر حاجات دیگری دارد برای هر حاجت یک ختم انجام شود.

************
باسمه تعالی

سلام علیکم
1. ختم سوره‌ی واقعه به کیفیت فوق، در کتاب‌های معتبر حدیثی و ادعیه‌ی شیعه ملاحظه نشد. این که ادعا شده: «وجود آن در کتب ادعیه مختلف» کافی نیست. باید نام آن کتاب، ذکر شود تا اعتبار کتاب، اعتبار نویسنده و سند ختم، بررسی گردد.
همچنین شنیده شدن از لسان بزرگان، کافی نیست. چون «بزرگان» در نزد ما، رسول خدا و اهل بیت طاهرینشان (علیهم السلام) هستند ولی شاید در نزد نویسنده‌ی آن متن، میرزا فلان و حاجی بهمان هم از بزرگان محسوب شوند. پس باید نام آن بزرگان نیز نقل گردد تا بفهمیم آیا منظورش امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) است یا ملا شهرام دعانویس و درویش بهرام جن‌گیر!
2. اصحاب منهاج فردوسیان را چنان بار آورده‌ایم که هر گاه عملی، هر چند مجرب باشد، از طریق معتبر به وحی متصل نشود، آن را انجام نمی‌دهند و فریب هر دعانویس و رمّال و جن‌گیری نمی‌خورند.
3. بنا بر احادیث معتبر، خواندن سوره‌ی واقعه، بعد از نماز عشاء، بخصوص در شب‌های جمعه، موجب گشایش روزی می‌شود. همچنین به تصریح قرآن کریم، استغفار، موجب گشایش روزی و فرزنددار شدن است.

موفق باشید
حاج فردوسی

بسمه تعالی

با عرض سلام خدمت حاج فردوسی
1. منهاجیانی که موافق به احتیاط در تقلید هستند باید خمس مالشان را به چه شخصی بدهند؟
2. برای اشاعه برنامه تربیتی منهاج فردوسیان ازچه طریقی می‌توانیم کمک مالی انجام بدهیم؟
با تشکر و آرزوی توفیق

************
باسمه تعالی

سلام علیکم

جواب 1: چنان که در کتاب «اصول احتیاط منهاج فردوسیان» اثبات شد، کسانی که احتیاط می‌کنند، باید خمسشان را به فقیهی بدهند که اداره‌ی حکومت جامعه‌ی اسلامی را به دست دارد.

جواب 2: برای کمک مالی، شماره حساب می‌دهیم که هر مبلغی که در نظر داشتید، به آن حساب واریز کنید. همچنین افرادی که نیت دارند به طور مداوم، مبلغی را بپردازند، مُهری به نامشان ساخته شده و به کتاب‌های منهاج فردوسیان زده می‌شود و آن کتاب‌ها، به کسانی که مشتاق این برنامه هستند ولی بودجه‌ی کافی برای خرید کتاب‌ها را ندارند، اهدا می‌گردد.
با این کار، هم یاد و نام بانی، زنده می‌ماند و هم تا آخر عمر کتاب، از ثواب هدایتگری بهره‌مند خواهد بود و صدقه‌ی جاریه است. ان شاء الله

موفق باشید
حاج فردوسی

سلام خدمت حاج فردوسی
من یک جوانی هستم 34 ساله. چندین ساله که با منهاج فردوسیان آشنا شدم. خیلی دوست دارم برنامه‌های قوانین عملی رو انجام بدم با قاطعیت فراوان، اما یه مشکلی دارم که باعث شده چند سال در جا بزنم، اونم مشکل ازدواجمه.
معیارمو طبق گفته‌های شما، ایمان، نجابت و قناعت قرار دادم اما نمیدونم چرا به دلم نمیشینه. صداقتش اینه که به
خاطر شغلی که دارم و موقعیت اجتماعی خانواده و شرایط سنی که دارم، دختر خانم‌هایی که معرفی میکنند زیبایی ندارند. من در جوانی آدمی مقید بودم، به نفس خودم میگفتم که ان شاء الله حلالش تجربه می‌کنم، چرا خودم را به گناه بندازم. اما حالا که نوبت به حلالش رسیده خبری نیست. درسته به گفته شما در مسئله ازدواج نباید سخت بگیریم، اما این موضوع منو خیلی غمگین کرده و دیگه انگیزه‌ای برای ازدواج ندارم و از گناه مجردیم می‌ترسم.
هر چه توسل، ختم و زیاراتم انجام دادم مسئله‌ام حل نشده.
با تشکر از حوصله و وقت گرانبهاتون که برای جواب به نامه‌های ما می‌گذارید.

************
باسمه تعالی

فرمودند هر کس برای ثروت یا زیبایی با دختری ازدواج کند، خدای تعالی آن ثروت و زیبایی را می‌گیرد ولی اگر برای ایمان و پاکی با دختری ازدواج کند، خدا به آنها ثروت و زیبایی می‌دهد. البته این بدان معنا نیست که ثروت فراوان یا زیبایی خیره‌کننده بلکه در حد معقول و مورد نیاز.
بدانید که هر روزی که بدون همسر بر شما می‌گذرد، خسارت زندگی است. پس با دختری متدین از خانواده‌ای نجیب و اصیل، ازدواج کنید و اصلاً به چاقی و لاغری یا زیبایی و زشتی‌اش توجه نکنید. خدای تعالی قدرت دارد که همسرتان را در نظر شما بیاراید در حالی که دیگران، از او چنین زیبایی‌ای سراغ نداشته باشند.
و بدانید که زیبایی زن، فقط برای شوهر نیست بلکه تمام مردان با دیدن او، بهره‌ای از زیبایی‌اش می‌برند و هوسرانان، چشم و دل به دنبالش خواهند دوانید.
پس وسوسه‌های شیطان ملعون را کنار گذاشته و بنا بر سنت نبی اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) با دختری پاک از خانواده‌ای متدین ازدواج کنید.

موفق باشید
حاج فردوسی

سلام علیکم
با توجه به اینکه قانونی که نهی صریحی مبنی بر حضور زن در مسجد را در بر داشته باشد در منهاج فردوسیان نیامده است بلکه تنها توصیه به عبادت در منزل آمده است:
1. به صورت خاص نظر منهاج فردوسیان در مورد حضور زن در مسجد، چیست؟
2. به صورت کلی نظر منهاج فردوسیان در مورد حضور زن در مراسمات، حسینیه‌ها، هیئات و راهپیمایی‌ها چیست؟
3. با توجه به این که قانونی در منهاج وجود دارد که زن را از حضور در مکان‌های مردانه نهی کرده است، و اینکه امروزه زنان در تمام مکان‌ها (بازارها، پارک‌ها، خیابان‌ها و. ..) حضور دارند، آیا می‌شود گفت که چون زن در همه‌ی این مکان‌ها رفت و آمد می‌کند، پس دیگر نیازی نیست که مسجد و حسینیه‌ها را استثناء قرار دهیم؟
4. اگر قرار بر عدم حضور زن در مکان‌های مردانه است، وقتی زن در همه‌ی مکان‌های مردانه مثل بازار حضور دارد چطور همان زن می‌تواند مدعی شود که عبادت در منزل برایش بهتر از مسجد است؟ چرا که مسجد لا اقل زنانه و مردانه دارد و می‌شود که از دید نامحرم دور ماند.

************
باسمه تعالی

سلام علیکم
برای رسیدن به جوابی روشن، لازم است «زن» را تعریف کنیم تا دچار اشتباه نگردیم و بر راهی روشن، بقیه‌ی مطالب را ارائه کنیم. «زن» واژه‌ای عام برای جنس مؤنث از انسان است که در اینگونه احکام، قطعاً مورد خطاب و مدّ نظر نیست. بلکه منظور، زن مسلمان و شیعه‌ی دوازده‌امامی و معتقد به تصریحات قرآن و روایات معتبر است. به عبارت ساده‌تر، منظور از زن، «منهاجیات» هستند که همدوش منهاجیون، می‌کوشند تا بالاترین درجات عالم هستی یعنی فردوس اعلی را کسب کنند. با این تعریف، به تبیین جایگاه زن در اجتماع پرداخته و به سؤالاتتان پاسخ خواهم داد. ان شاء الله تعالی

جواب 1: نظر خاصی از اسلام در مورد حضور یا عدم حضور زن در مسجد سراغ نداریم.

جواب 2: حدیث مشهوری از حضرت صدیقه‌ی طاهره (سلام الله علیها) است که در جواب سؤال استاد اعظم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) از بهترین چیز برای زن، فرمودند: «أنْ لا تَرَی رَجُلاً وَ لا یراهَا رَجُلٌ» یعنی بهترین چیز برای زن این است که مردی را نبیند و مردی او را نبیند.
البته این جواب را حمل بر استحباب کرده‌اند و برای غیر ضرورت. پس در جایی که ضرورتی ایجاب کند، زن باید به صحنه بیاید و در غیر ضرورت، بهتر است به فضای جامعه وارد نشود.
جواب 3: اعمالی که انجام می‌دهیم، خالی از سه حالت نیست؛ یا به «قصد ورود» است، یا به «قصد رجا» است و یا به «قصد هوا». به عبارت ساده، کارهایی که انجام می‌دهیم، گاهی به این قصد است که در دین مبین اسلام، وارد شده است و سند و منبع معتبر دارد و با انجام آن کار، اجر و ثواب خواهیم برد.
گاهی از سند و منبع آن مطمئن نیستیم، لذا آن عمل را چون با کلیات مذهبی، منافات ندارد، به «قصد رجا» انجام می‌دهیم یعنی امید است ثوابی داشته باشد و گوشه‌ای از اوضاع خراب اخروی‌مان را اصلاح نماید.
اما گاهی، کارهایی انجام می‌دهیم که به آرامش روحی یا جسمی برسیم و لذت ببریم و اصلاً کاری به این نداریم که این کار، در شرع انور، ورود دارد یا ندارد و می‌توان به امید ثواب، انجامش داد یا نمی‌شود. اینگونه کارها را به «قصد هوا» یعنی ارضای هوای نفس می‌نامیم. مانند حضور زنان در بازار و پارک و خیابان که به «قصد هوا» است و نمی‌توان آن را عبادت و رشددهنده‌ی اخروی برشمرد.
اما حضور در مسجد، اگر بخواهد رشددهنده‌ی معنوی باشد، باید یا «قصد ورود» برایش درست کنیم که نمی‌شود و سند شرعی ندارد؛ یا حد اقل به «قصد رجا» باشد. به این معنا که اگر همراه با حفظ حجاب و عدم برخورد با مردان نامحرم و مفاسد دیگر باشد، امید است ثوابی داشته باشد.
حال اگر زن، غرضش از حضور در مسجد، دیدار دوستان و همسایگان و آگاه شدن از اوضاع محله و اخبار جاری و به روزرسانی آمار ازدواج و طلاق و مانند آن باشد، این حضور، حضور ارزشمند و دارای ثواب اخروی و رشددهندگی معنوی نیست و فقط می‌توان به «قصد هوا» انجام داد. یعنی زن می‌گوید: «دلم تنگ است و نیاز به گفتگو با زن‌های دیگر دارم و کجا از مسجد، در زمستان گرم‌تر و دلپذیرتر و در تابستان، خنک‌تر و دلچسب‌تر پیدا کنم».
این حضور، همانند حضور در پارک و عروسی و مانند آن است و ارزشی ندارد. نتیجه‌ی سخن، این است که چون زن، به «قصد هوا» در جامعه حضور می‌یابد، نمی‌تواند مجوز شرعی برای حضور در مسجد به «قصد ورود» باشد، البته به «قصد رجا» خالی از وجه نیست.
جواب 4: این سؤال هم در ادامه‌ی سؤال قبل است و جوابش نیز مشابه آن. حضور زن در مکان‌های مردانه، به «قصد هوا» است نه به «قصد ورود» ولی برتر بودنِ عبادت در خانه، به «قصد ورود» است یعنی شرع مبین اسلام، چنین دستور تکاملی‌ای داده است. پس نباید این دو را با هم قیاس کرد و نتیجه‌ی فاسد گرفت.
زنی که به «قصد هوا» در خیابان است، اگر بخواهد نمازش را به درجه‌ی افضلیت برساند، باید به «قصد ورود» در خانه نماز بخواند.

موفق باشید
حاج فردوسی

سلام بر شما
توجه یک منهاجی به مواردی که در قالب شیعه نانوشته مطرح می‌شود و انجام اعمالی چون بوسیدن ضریح توسط وی، چه حکمی دارد؟ چیزی که واضح می‌باشد این است که وقتی عملی مانند بوسیدن ضریح بین مردم رایج می‌شود، به مرور زمان، آن عمل چنان جای خود را در بین مردم باز خواهد کرد که نسل‌های بعد و حتی نسل فعلی، آن را جزوی از دین خواهند شمرد. حال، سهیم بودن یک منهاجی در رایج شدن آن عمل، ظلم به دین و معصیت نیست؟

************
باسمه تعالی

سلام علیکم
توجه به آئین‌ها، موجب تضعیف دستورات دینی می‌شود. پس شایسته نیست که اصحاب منهاج فردوسیان، هیچگونه احترامی نسبت به آئین‌ها نشان دهند.
منظور از «آئین» همان چیزهایی است که در قوانین عملی منهاج فردوسیان نیامده است، همان چیزهایی که با عنوان «تشیع نانوشته» جمع‌آوری کرده‌ایم، همان مواردی که به عنوان فرق‌های منهاجی و صوفی، بیان داشته‌ایم.
آنچه مسلّم است، اگر کسی نسبت به بدعت بودن عملی، اطلاع علمی داشته باشد و با آن، مبارزه نکند، دچار لعنت الهی خواهد شد.
قَالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله و سلم): «إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فِی أُمَّتِی فَلْیظْهِرِ الْعَالِمُ عِلْمَهُ فَمَنْ لَمْ یفْعَلْ فَعَلَیهِ لَعْنَةُ اللهِ» [کافی، محدث کلینی، جلد 1، صفحه‌ی 54، باب البدع و الرأی و المقاییس]
ترجمه: هر گاه بدعت‌ها در امتم ظاهر شود، دانا باید دانشش را ظاهر کند. پس کسی که چنین نکند، لعنت خدا بر او باد.
یا این که فرموده‌اند:
«إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فَعَلَی الْعَالِمِ أَنْ یَظْهِرَ عِلْمَهُ فَإِنْ لَمْ یَفْعَلْ سُلِبَ‏ مِنْهُ‏ نُورُ الْإِیمَانِ» [علل الشرائع، شیخ صدوق، جلد 1، صفحه‌ی 236. باب العلة التی من أجلها قیل بالوقف علی موسی بن جعفر (علیه‌السلام)]
ترجمه: هر گاه بدعت‌ها ظاهر شود، بر داناست که دانشش را اظهار کند که اگر چنین نکند، نور ایمان از او گرفته خواهد شد.
و از سوی دیگر، اگر کسی از بدعت بودن عملی آگاه باشد و بداند که انجام دادن آن کار توسط او، تأیید آن کار است، و در عین حال، آن کار را انجام دهد، قطعاً در مستحکم کردن پایه‌های آن بدعت، سهیم است.
پس به روشنی می‌توان نتیجه گرفت که عمل به آئین‌ها (همان تشیع نانوشته)، توسط اصحاب منهاج فردوسیان، ترویج و تأیید آن است و موجب دچار شدن به لعنت خداوندگار می‌شود.

موفق باشید
حاج فردوسی

سلام علیکم و رحمة الله
عرض ادب و احترام خدمت بنده خوب خدا حاج فردوسی
امیدوارم که در ظل عنایات خاصه حضرت ولیعصر (صلی الله علیه) باشید و باشیم و ان شاءالله از ماه پر برکت رجب هم بهره کافی را ببرید و ببریم ان شاء الله.
غرض از مزاحمت و گرفتن وقت پربار شما سوالی است که از حضورتان داشتم. بنده برادرانی دارم که برایم بسیار مهم‌اند و عزیزتر از جانم هستند. به هدایت آنها به سوی راه کمال و سعادت حریصم و دوست دارم گنجی را که یافته‌ام در اختیارشان قرار دهم. واضح‌تر بگویم می‌خواهم بخشی از برنامه منهاج فردوسیان را برایشان ارائه کنم. اما نه با نام منهاج فردوسیان. البته برخی از مصطلحاتی که در این برنامه وجود دارد را با زبان ساده‌تر بیان نموده‌ام.
اگر اجازه دهید و راضی باشید این کار را انجام دهم. این ایمیل جهت کسب اجازه از شما به منظور ارائه بخشی از این برنامه است. البته فایلی را که بنده خودم برای ارائه به دوستانم آماده کرده‌ام را خدمتتان عرضه می‌نمایم تا ان شاء الله جای شبهه‌ای باقی نماند.
بیشترین پافشاری حقیر در این کار بر روی اصول عقاید و جدول محاسبه بوده است. همان جدول محاسبه‌ای که خودتان آن را برای آقایان و خانم‌ها کامل نموده بودید.
اللهم وفّق لنا فی امرنا
و العاقبة للمتقین
با تشکر

************
باسمه تعالی

با تقدیم تشکر از مساعی شما، دو نکته را عرض می‌کنم:

نکته‌ی اول: نشر معارف دین مبین اسلام، نیاز به اجازه از شخص خاصی ندارد. اجازه گرفتن و اجازه دادن در نشر معارف اسلامی، از رفتارهای صوفیانه و دارای انحراف است که اسلام عزیز، آن را تأیید نمی‌کند. بنده نیز مانند شما، خادم این آستان رفیع هستم و می‌کوشم با نشر معارف حقّه، ثوابی برای «یوم فقری و فاقتی» روز تهی‌دستی و ناداری‌ام فراهم آورم. پس با توکل بر خدای تعالی و استمداد از قطب عالم امکان و روح زمان، حضرت بقیة الله الاعظم (ارواحنا فداه) در نشر معارف ناب اسلامی، بکوشید.

نکته‌ی دوم این است که از میان ادیان جهان، «دین ابراهیمی»، از میان ادیان ابراهیمی، «دین اسلام»، از میان فرقه‌های اسلام، «شیعه»، از میان فرقه‌های شیعه، «شیعه‌ی اثنی‌عشری»، از میان گرایش‌های مختلف شیعه‌ی اثنی‌عشری، «گرایش به قرآن و عترت به صورت خالص» و «فقط محدود به واضحات و مسلمات» و «بدون دخالت دادن برداشت‌های بشری و غیر معصومانه» را «منهاج فردوسیان» نامیدیم تا آسان‌تر بتوانیم مقصودمان را به مخاطبمان تفهیم کنیم.
فقط یک‌بار، منهاج فردوسیان را تعریف می‌کنیم و پس از آن، از این عبارت کوتاه که مخفف توضیح چند سطری بالاست، استفاده می‌کنیم. راه درست و منطقی، همین است که ما طی کرده‌ایم. در تمام دنیا و نزد تمام عقلای عالم، همین روش، مرسوم و متداول است. هر گاه چند فاکتور در یکجا جمع شد، برایش اسم جدید و کوتاهی می‌گذارند تا اشاره کردن به آن مجموعه، آسان باشد.
پس، از نشر عبارت «منهاج فردوسیان» هراس نداشته باشید. این عبارت، به زودی، جایگاه خودش را در ادبیات تربیتی و تکاملی، به خوبی باز خواهد کرد. آن زمان، با آسودگی خاطر، خواهید توانست از این عبارت کوتاه، برای رساندن معنای بلندی که پشتوانه‌اش است، استفاده کنید.

موفق باشید
حاج فردوسی

حاج آقا فردوسی سلام
بنده در دو گروه واتساپی هستم که دارای افراد سیاسی و مذهبی و روحانی هستند. قصد دارم نظریات منهاج فردوسیان را بدون ذکر نام منهاج فردوسیان در این دو گروه ترویج کنم. بفرمایید چگونه این قضیه را شروع کنم؟

************
باسمه تعالی

اصل نامگذاری واضحات و مسلمات اعتقادی و عملی شیعه‌ی اثنی‌عشری به «منهاج فردوسیان» از سر ناچاری بود. یعنی مجبور شدیم یک نوع خاص از گرایش به شیعه‌ی اثنی عشری را به این نام مخفف و جمع و جور بخوانیم.
لذا اگر بخواهید از واضحات و مسلمات شیعه با گرایش قرآن و حدیث و بدون گرایش به فلسفه و عرفان و تصوف، گفتگو کنید، ساده‌ترین راه، این است که این برنامه را با نامی که به آن مشهور است، معرفی و ترویج کنید.
مطمئن باشید که مشتاقان کمال و سعادت، در بند اسم نیستند و وقتی با محتوای عالی و نورانی آن مواجه شوند، خواهند دانست که سراسرش وحی است.

موفق باشید
حاج فردوسی

سلام علیکم
مدتی است در سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی، حدیثی به نقل از امام صادق (علیه‌السلام) منتشر شده، با این مضمون:
امام صادق (ع) می‌فرمایند: «اگر یک نماز صبحت قضا شود، اگر کل دنیا طلا شود و آن را در راه خدا و اسلام بدهی، جبران نمی‌شود». آیا چنین حدیثی معتبر است و اگر معتبر است، سند و منبعش را بیان نمایید.
با تشکر

************
باسمه تعالی

چنین حدیثی را نیافتیم، نه در منابع معتبر و نه در منابع نامعتبر؛ نه در کتاب‌های شیعه و نه در کتاب‌های اهل سنت. لذا می‌توان نتیجه گرفت که این سخن، دروغی است که بر آن امام با عظمت بسته‌اند.
از نظر درایة الحدیث نیز، این حدیث، اشکال اساسی دارد، زیرا کفاره‌ی نخواندن نماز بر اثر خواب، قضا کردن آن در بیداری است و هیچ کفاره‌ی دیگری برای نخواندن نماز، از سوی شارع مقدس، بیان نشده است؛ بر عکس عباداتی مانند روزه که در صورت روزه‌خواری عمدی و بدون عذر، کفاره و جریمه دارد.
البته افرادی هستند که به گمان باطل خود، می‌کوشند با جعل اینگونه احادیث، جامعه را از غفلت بیدار کرده و به سوی کمال و سعادت، بکشانند. اینان نمی‌دانند که گناه دروغ بستن به خدای تعالی و استاد اعظم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و ائمه‌ی طاهرین (علیهم السلام) از هدایت‌گری با اینگونه احادیث، بسیار بزرگتر است؛ به اندازه‌ای که اگر دانسته، در حال روزه، اینگونه مطالب را منتشر نمایند، روزه‌شان باطل است و باید قضا نمایند.
نکته‌ی تربیتی‌ای که در اینجا لازم به تذکر می‌باشد، این است که مبلغان دینی، نباید به هر وسیله‌ای ـ هر چند دروغ بستن بر اولیای دین باشد ـ مردم را وادار به دین‌داری کنند؛ زیرا این کار، بیش از این که تأثیر مثبت داشته باشد، تأثیر منفی دارد.

موفق باشید
حاج فردوسی

سلام علیکم
آیا مؤمنین به طور کلی دو دسته‌اند؟ یا موافق با منهاج فردوسیان یا مخالف با آن؟!

************
باسمه تعالی

سلام علیکم
در منظومه‌ی فکری منهاج فردوسیان، کلماتی مانند «بشر»، «مسلمان»، «شیعه»، «مؤمن» و «منهاجی» تعریف خاصی دارد که در کتاب «آشنایی با منهاج فردوسیان» به تفصیل، معنی شده است.
بر طبق آن تعریف، نمی‌توان مؤمن را به موافق با منهاج فردوسیان و مخالف با آن معنی کرد. برای آشنایی بیشتر با جواب تفصیلی، به کتاب «آشنایی با منهاج فردوسیان» مراجعه نمایید.

موفق باشید
حاج فردوسی

سلام علیکم
امروز بعد از نماز صبح مادربزرگ مرحومم را در خواب دیدم. ایشان به بنده گفت: تو بعد از طی کردن یک عذاب کوتاه به بهشت می‌روی! و به زودی هم خواهی مُرد!
این خواب به شدت مرا نگران کرده و حتی در انجام اعمال روزانه‌ام، دُچار یأس شده‌ام. آیا این خواب و سخنان آن مرحوم صحیح است؟

************
باسمه تعالی

سلام علیکم
در مورد این خواب، باید نکاتی عرض کنم:
1. خواب بین الطلوعین، از کم‌اعتبارترین خواب‌هاست.
2. «مردن» و «بشارت به مردن» در خواب، معمولاً به معنی مردن در بیداری نیست. بلکه به معنی تکامل یافتن و رفتن از مرحله‌ای به مرحله‌ی دیگر است. امید است این خواب، بشارت تولدی مجدد برایتان باشد.
3. مردن حق است و همه باید روزی بمیریم. پس باید همیشه آماده باشیم و سعی کنیم گذشته‌ها را با توبه و جبران حقوقی که از مردم ضایع کرده‌ایم، تدارک نماییم.
4. اهل دنیا، از مردن، پیام منفی‌ای برداشت می‌کنند و آن را پایان خوشی‌ها و لذت‌هایشان می‌شمارند در حالی که اصحاب منهاج فردوسیان، پیام مثبت آن را می‌گیرند و حتی اگر زمان قطعی مردنشان به آنان گفته شود، به جای ترس و ناامیدی، در اصلاح دیدگاه‌ها و اعمالشان می‌کوشند تا آخرین توشه‌ها را از روزها و شب‌های حضور در این آمادگاه بردارند و درجات عالیه‌ی بهشت را کسب کنند.
شما نیز به جای یأس و ترس، همت را مصروف اصلاح دیدگاه‌ها (بر طبق قواعد نظری منهاج فردوسیان) و اصلاح اعمال (بر طبق قوانین علمی منهاج فردوسیان) بدارید تا بهترین ثمرات را برداشت کنید. ان شاء الله

موفق باشید
حاج فردوسی

سلام علیکم
در یکی از قوانین عملی منهاج فردوسیان آمده است که کودکانشان را به مسجد راه نمی‌دهند. در حالی که در چندین روایت معتبر آمده است که امام حسن و امام حسین در کودکی به مسجد می‌آمدند و در حالی که پیامبر در نماز جماعت بودند، بر گردن آن حضرت سوار می‌شدند. پس معلوم می‌شود آوردن کودک به مسجد، مستحب است. از سوی دیگر، اگر کودکان در مسجد، حضور پیدا نکنند، چطور با نماز و مسجد و نماز جماعت آشنا شوند؟ با عمل به این قانون، در آینده، نسلی دور از مسجد و بی‌نماز خواهیم داشت.

************
باسمه تعالی

سلام علیکم
برای پاسخ به این اشکالات، باید به چند نکته توجه فرمایید:
نکته‌ی اول:
نقل‌های تاریخی و روایاتی که به دست ما رسیده، به این شرح است:
نقل اول: از ابو بکر نقل شده است که گوید: «رأیت الحسن و الحسین یثبان علی ظهر رسول الله و هو یصلی فیمسکهما بیده حتی یرفع صلبه و یقومان علی الارض، فلما انصرف اجلسهما فی حجره و مسح رؤسهما ثم قال: ان ابنی هذین ریحانتای من الدنیا».
ترجمه: حسن و حسین را دیدم در حالی که رسول خدا (ص) نماز می‌خواند بر پشت آن حضرت می‌پریدند و رسول خدا (ص) نماز می‌خواند، رسول خدا (ص) آن دو را با دست خود نگه می‌داشت تا برخیزد و پشت آن حضرت راست شده و آن دو کودک به راحتی روی زمین بایستند، و چون نمازش به پایان رسید، آن دو را در دامان خود نشانید و دست بر سرشان کشید، سپس فرمود: این دو پسر من، دو گل خوشبوی من از دنیا هستند.
منبع: مقتل الحسین، موفق ابن احمد، صفحه‌ی 130.
بررسی: این مطلب، از یک سو، نقل تاریخی است نه روایت. از سوی دیگر، از ابوبکر (غاصب اول) نقل شده است. از سوی سوم، مؤلف این کتاب، موفق بن احمد بن محمد بکری مکی حنفی معروف به اخطب خوارزم، از علمای عامه است.

نقل دوم: گاه در هنگام نماز جماعت، حسن و حسین، که کودکانی خردسال بودند، نزد جـدّ بـزرگـوارشـان می‌رفـتند و در سجده بر دوش آن حضرت سوار می‌شدند. برخی از اصحاب پـیش‌دستی می‌کردند تا کودکان را از رسول خدا دور کنند، ولی آن حضرت اشاره می‌فرمودند که آنـهـا را بـه حـال خـود واگذارید. سپس به آرامی دست آنها را می‌گرفتند و پایین می‌آوردند و بر زانوان خویش می‌نشاندند.
منبع: تاریخ دمشق، ابن عساکر، صص 153 ـ 143.
بررسی: این کتاب، نوشته‌ی ابوالقاسم علی بن حسن، معروف به ابن عساکر، (499 ـ 571) از تاریخ‌نگاران سنی‌مذهب است. علاوه بر عامی بودن مؤلف، کتاب نیز کتابی تاریخی است نه حدیثی.

نقل سوم: روزی پـیامبر سجده نماز را، بر خلاف معمول، طولانی کرد نماز که تمام شد، نمازگزاران عرض کـردنـد: امـروز سـجـده را طولانی‌تر به جای آوردید، آیا وحی نازل شده و دستوری رسیده است؟ فـرمود: خیر، فرزندم حسین بر شانه‌ام سوار بود، خواستم صبر کنم تا او کار خویش را انجام دهد و لذتش را از بین نبرده باشم.
منبع: مسند احمد بن حنبل، جلد ۳، صفحه‌ی ۴۹۳؛ الطبقات الکبری، ابن سعد واقدی، جلد ۸؛ فرائد السمطین، ابراهیم بن محمد بن مؤید، مؤسسه محمودی، بیروت، 1400 ه ق 1980 م.
بررسی: این کتاب‌ها، از منابع دست دوم عامه محسوب می‌شوند ولی اعتباری در نزد شیعه ندارند و مؤلفشان، سنی‌مذهب هستند.

نقل چهارم: گاه در هنگام نماز جماعت، حسن و حسین، که کودکانی خردسال بودند، نزد جـد بـزرگـوارشـان می‌رفـتند و در سجده بر دوش آن حضرت سوار می‌شدند برخی از اصحاب پـیش‌دستی می‌کردند تا کودکان را از رسول خدا دور کنند، ولی آن حضرت اشاره می‌فرمودند که آنـهـا را بـه حـال خـود واگذارید. سپس به آرامی دست آنها را می‌گرفتند و پایین می‌آوردند و بر زانوان خویش می‌نشاندند.
منبع: الاخبار الطوال، ابو حنفیه احمد بن داوود دینوری، دار احیا الکتب العربی، قاهره، 1960 م.
بررسی: این روایت نیز در منابع عامه آمده که از نظر شیعه، اعتبار ندارد و در خور اعتنا نیست.

نکته‌ی دوم:
در مقابل آنچه از منابع نامعتبر عامه نقل شد، روایاتی از منابع معتبر شیعه در دست است که به تصریح، از آوردن کودک به مسجد، نهی کرده است.
این روایات عبارتند از:
روایت اول:
قَالَ (علیه‌السلام): «جَنِّبُوا مَسَاجِدَکُمْ‏ صِبْیانَکُمْ‏ وَ مَجَانِینَکُمْ وَ رَفْعَ أَصْوَاتِکُمْ وَ شِرَاءَکُمْ وَ بَیعَکُمْ وَ الضَّالَّةَ وَ الْحُدُودَ وَ الْأَحْکَامَ» [من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، جلد 1، صفحه‌ی 237، باب فضل المساجد و حرمتها و ثواب من صلی فیها]
ترجمه: از راه دادن کودکانتان و دیوانگانتان به مسجد، اجتناب کنید و …
روایت دوم:
عَنْ أَبِی إِبْرَاهِیمَ (علیه‌السلام) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم): «جَنِّبُوا مَسَاجِدَکُمْ‏ صِبْیانَکُمْ‏ وَ مَجَانِینَکُمْ وَ شِرَاءَکُمْ وَ بَیعَکُمْ وَ اجْعَلُوا مَطَاهِرَکُمْ عَلَی أَبْوَابِ مَسَاجِدِکُمْ» [تهذیب الأحکام، شیخ طوسی، جلد 3، صفحه‌ی 254، باب فضل المساجد و الصلاة فیها و فضل الجماعة و أحکامها]
ترجمه: امام کاظم (علیه‌السلام) فرمودند: استاد اعظم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمودند: از راه دادن کودکانتان و دیوانگانتان به مسجد، اجتناب کنید و …
نتیجه‌گیری اشکال اول: جایی که تصریح روایت معتبر شیعی وجود داشته باشد که از آوردن کودک به مسجد، نهی شده است، نوبت به برداشت از روایت نامعتبر عامه و نقل‌های تاریخی آنان نمی‌رسد.

پاسخ به اشکال دوم:
اما این که گمان کرده‌اید، نیاوردن کودکان به مسجد، موجب دور شدن آنان از مسجد و نماز می‌شود، گمان باطلی است؛ زیرا کودکی که آمدنش به مسجد، موجب بر هم خوردن آرامش و نظم مسجد شود، در سنی نیست که بتواند نماز را فرا بگیرد و با دیدن جماعت در آن سن، مشتاق نماز جماعت در آینده شود.
اما از بردن کودکانی که نزدیک سن تکلیف هستند مانند پسران سیزده ساله به بالا و دختران هفت ساله به بالا، نهی نشده است بلکه به حکم عقل سلیم، چه شایسته است که اینان را به مسجد ببریم تا آرام آرام با فضای معنوی مسجد و نماز و نماز جماعت، انس بگیرند و بعد از رسیدن به سن تکلیف، همان راه را ادامه دهند.

نکته‌ی سوم:
هر گاه کودک، امام معصوم (علیه‌السلام) باشد، کودک و غیر کودک ندارد. یعنی به فرض این که بخواهیم نقل‌ها و روایات نامعتبری که در بالا گذشت را معتبر بشماریم، باز هم نمی‌توانیم اطفال امت را بر دو گوشواره‌ی عرش الهی یعنی امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) قیاس کنیم که این مقایسه، از اساس، باطل است که فرموده‌اند:
«إِنَّا أَهْلَ بَیتٍ لَا یُقَاسُ‏ بِنَا أَحَدٌ» [معانی الأخبار، شیخ صدوق، صفحه‌ی 179 و علل الشرائع، شیخ صدوق، جلد 1، صفحه‌ی 177]
ترجمه: ما خاندانی هستیم که کسی با ما قابل قیاس نیست.

نکته‌ی چهارم:
هر گاه بردن کودکتان به مسجد، موجب بر هم خوردن نظم یا پراکنده شدن حواس نمازگزاران شود، ایجاد حق الناس کرده و باید از نمازگزاران، طلب حلالیت کنید.
و توصیه‌ی نهایی این که بیایید توجیهات روانشناسی را کنار نهاده و آنچه خدا و رسول برایمان صلاح دانسته‌اند را انجام دهیم و نتیجه‌گیری را به او بسپاریم.

موفق باشید
حاج فردوسی

سلام علیکم
این که در قاعده‌ی 657 آمده است که خدای تعالی بین منهاجی و استاد اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) آشنایی ایجاد می‌نماید، منظور و مراد از آشنایی چیست؟ مگر غیر از این است که منهاجی در همان ابتدا، حضرت را می‌شناسد و حضرت هم اصحاب منهاج فردوسیان را می‌شناسند.

************
باسمه تعالی

سلام علیکم
نکته‌ی اساسی‌ای در بحث قواعد نظری مطرح است که می‌گوید: آنچه در ابتدای راه، به عنوان قواعد نظری مطرح است، نوعی اطلاعات است نه اعتقادات. یعنی در ابتدای راه و برای ورود در شاهراه منهاج فردوسیان، باید برخی معارف را به صورت اطلاعات، قبول کرد تا امکان حرکت، فراهم شود. سپس بر اثر انجام اعمال صالح و ترک اعمال ممنوعه، به درجه‌ای از پاکی و صافی می‌رسد که اطلاعات ابتدایی‌اش تبدیل به اعتقادات قلبی می‌شود.
در ابتدای راه اگر می‌دانست که خدایی هست، در انتهای راه، می‌یابد که خدایی هست. در ابتدای راه اگر می‌دانست که استاد اعظم (صلی ‌الله ‌علیه ‌و آله ‌و سلم) راهنمای بشر به سوی خیر و سعادت و کمال هستند، در آخر راه، می‌یابد که آن حضرت، تنها و تنها استاد راه کمال و سعادت می‌باشند. پس بین آشنایی اول با آشنایی آخر، فرق‌های بسیار است.
به همین مقیاس، وقتی کسی بر عمل خاصی که سفارش شده، مداومت می‌کند، نوعی آشنایی خاص بین او و استاد اعظم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) ایجاد می‌گردد. مثل این که در زمان حیات ظاهری آن حضرت نیز مسلمانان زیاد بودند ولی آن حضرت، فقط عدّه‌ای از مسلمانان را با نام و نام پدر و سایر اطلاعات شخصی می‌شناختند، ولی از تازه‌واردها، به حسب ظاهر، جویای اطلاعات شخصی می‌شدند.
شاید با این مثال، مطلب، روشن‌تر شود. فرض کنید استادی است که هزار شاگرد در پای درس او می‌نشینند. این استاد، گروهی از شاگردانش که دور می‌نشینند را اصلاً نمی‌شناسد، گروهی از شاگردان که جلوتر از بقیه می‌نشینند را به چهره می‌شناسد. اما گروهی از شاگردان را به نام و شهرت و شهر و استعداد می‌شناسد.
پس گر چه، همه‌ی آنان که پای درس او می‌نشینند، شاگرد اویند ولی برخی، آشنایی علاوه‌ای نیز دارند که موجب امتیاز آنان می‌گردد.
خدایا بین ما و استاد اعظم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) آشنایی‌ای در حدّ همسایه شدن در فردوس اعلی ایجاد بفرما.

موفق باشید
حاج فردوسی

با سلام
لطفاً با توجه به متن زیر، بفرمایید آیا ذکری که حضرت صاحب الامر (عج) توصیه فرمودند، معتبر است؟
به گزارش خبرگزاری مهر، آیت الله مظاهری در تبیین امامت امام زمان (عج) به نقل داستانی پرداخته است که در پی می‌آید: «یکی از علمای بزرگ، در زمان قدیم در تخت فولاد خدمت امام زمان (ارواحنا ‌فداه) رسیده بود و از آن حضرت درخواست «علم اکسیر» کرده بود. در حالی که یاد گرفتن علوم غریبه حرام است و گفت و شنود و تعلیم و تعلّمش نیز حرام است. آن حضرت به او فرموده بودند: علوم غریبه به تو چه ربطی دارد؟ من به جای آن ختمی به تو یاد می‌دهم که بهتر از اکسیر است. بعد فرموده بودند: به پنج تن و امام زمانت توسّل پیدا کن و در توسّل‌هایت بگو: «یا محمّد یا علی یا فاطمه یا حسن یا حسین، ‌یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تهلکنی».
آن عالم نقل می‌کند: وقتی حضرت فرمودند: «ادرکنی»، به ذهنم خطور کرد که باید بفرمایند: «ادرکونی»، یعنی برای درخواست کمک از پنج نور مقدّس، باید فعل جمع به کار ببریم، پس چرا ایشان فعل مفرد به کار برده و می‌فرمایند: «ادرکنی و لاتهلکنی»؟! وقتی چنین تصوّری کردم، امام زمان (ارواحنا‌ فداه) تبسّم کردند و فرمودند: همین است که گفتم. برای اینکه واسطه‌ی فیض این عالم، فعلاً من هستم.
از همه، به خصوص جوانان تقاضا دارم که با این ختم، به امام زمان متوسّل شوید و این ختم را زیاد بخوانید. همه‌ی افراد، حتی کسانی که ‌سواد و تحصیلات کافی ندارند هم می‌توانند این ختم را بخوانند و به پنج تن آل عبا و امام زمان متوسّل شوند: «یا محمّد، یا علی، یا فاطمه، یا حسن، یا حسین، یا صاحب الزمان أدرکنی و لا تهلکنی». این ختم، علاوه بر آنکه آسان است، برای رفع هر حاجتی خوب، مؤثر و مجرّب می‌باشد.
در مورد این مطلب بفرمایید آیا اینگونه نقل قول‌ها و اذکار، مورد تأیید دین و دارای حجت شرعی می‌باشد و جنبه‌ی عمومی دارد یا فردی؟

************
باسمه تعالی

سلام علیکم
این ذکر با توجه به این که سندی برایش نقل نشده و مجهول در مجهول است، حجت شرعی ندارد و با یک خواب یا مکاشفه یا ادعای تشرف، نمی‌توان مطلب شرعی‌ای را ثابت نمود ولی به عنوان «مطلق توسل»، اشکال ندارد.
به بیان ساده‌تر، اگر بخواهید این ذکر را از دین مبین اسلام بدانید، دچار اشکال و مشکل می‌شوید ولی اگر به عنوان این‌که نحوه‌ای توسل است بخوانید، اشکال ندارد و اگر با توجه باشد، امید است آثار نیکی داشته باشد. ان شاء الله

موفق باشید
حاج فردوسی

سلام علیکم
این که می‌گویند: برای رسیدن به کمال، امام حسین (ع) راه میان‌بُر است؛ یا این که برای رسیدن به خدا، امام حسین (ع) بهترین راه است، یعنی چه؟ باید توسط امام حسین چکار کنیم؟

************
باسمه تعالی

سلام علیکم
این حرف از حرف‌های هیأتی است یعنی بچه هیأتی‌ها و مداح‌ها این حرف‌ها را می‌زنند. آنچه قرآن کریم و روایات ما مشخص کرده است و امروزه به عنوان منهاج فردوسیان در دسترس است و برنامه‌ی کمال و سعادت می‌باشد، مراحل و مراتبی دارد. آن مراتب اگر حفظ شود، یعنی قوانین را اگر از مرحله‌ی اول تا مرحله‌ی ششم به خوبی اجرا کنید، سپس کارهایی مانند زیارت حضرت سید الشهدا علیه السلام و عزاداری و گریه بر آن حضرت، اثر خیلی خوبی خواهد داشت. ولی اگر کسی خیال کند راهی جز قواعد و قوانین منهاج فردوسیان برای رسیدن به کمال و سعادت وجود دارد به نام «راه امام حسین علیه‌السلام»، سخت اشتباه کرده است و در ابتدای ورود به برزخ، به اشتباهش پی خواهد برد.
کسی که غرق گناه است به امید این که یک حسین دارد، به کمال و سعادت نخواهد رسید.
پس مراعات قوانین مرحله‌ی اول تا ششم را جدی بگیرید و البته توسل یا گریه بر حضرت سید الشهدا علیه‌السلام را نیز فراموش نکنید. راه، همین است و بس. به حرف مداحان یا علمای مداح‌مزاج توجه نکنید.
کسی که ادعایی می‌کند، باید اثباتش کند. کدام یک از این مدعیان که راه امام حسین را راه میان‌بر می‌دانند، می‌توانند از قرآن یا روایت معتبر اثبات نمایند. مگر می‌شود ربا خورد و راه میان‌بر را رفت؟ مگر می‌شود نماز نخواند و راه میان‌بر رفت؟ مگر می‌شود شراب خورد و راه میان‌بر رفت؟

موفق باشید
حاج فردوسی

با سلام
آیا می‌شود در دهه محرم، اهمیت بیشتر به عزاداری داد و تا نیمه شب به عزاداری بپردازیم، با احتمال این که شاید برای نماز شب بیدار نشویم یا سرحال نباشیم برای نماز شب، یا نتوانیم بین الطلوعین بیدار بمانیم؟
لطفاً راهنمایی فرمایید.

************
باسمه تعالی

سلام علیکم
اشک ریختن بر مصائب حضرت سید الشهداء (علیه‌السلام)، از برترین عبادات مستحبی است. پس همچنان که در قوانین طبقه‌ی پنجم آمده، باید به آن اهمیت ویژه بدهید.
اما کارهایی مانند سینه‌زدن و زنجیرزدن با ریتم و آهنگ، از اختراعات آئینی است و در هر چند سال نیز دستخوش تغییراتی می‌شود. پس اگر حضور در مجالس عزاداری برای اشک ریختن باشد، می‌توانید در مجالس روز شرکت کنید و به بهره‌ی عظیم اشک، برسید و اگر برای کارهای اختراعی است و به امید ثواب انجامش می‌دهید، نباید آنچه آیه و روایت معتبر دارد را فدای آنچه شاید ثوابی داشته باشد، کنید.
لذا به اشک ریختن در مصائب آن حضرت در دهه‌ی عاشورا و غیر آن اهمیت بدهید، ولی نماز شب ـ که شاهراه بندگی است ـ را به کارهایی مانند سینه‌زنی و نوحه‌خوانی عوض نکنید.

موفق باشید
حاج فردوسی

سلام علیکم
یکی از اساتید علامه طباطبایی، مرحوم قاضی بود و ایشان شاگردان خود را بر طبق موازین شرعیه و با رعایت آداب باطنیه اعمال و حضور قلب در نمازها و اخلاص در کردار، دستورات خاص اخلاقی‌ای می دادند و دل آن ها را آماده‌ی پذیرش الهامات عالم غیب می نمودند. خود ایشان (مرحوم قاضی) در مسجد کوفه و مسجد سهله حجره داشتند و بعضی از شب ها را به تنهایی در آن حجرات بیتوته می کردند و شاگردان خود را نیز توصیه می کردند تا بعضی از شب ها را به عبادت در مسجد کوفه و یا سهله بیتوته کنند و دستور داده بودند که چنان چه در بین نماز و با قرائت قرآن و یا در حال ذکر، فکری برای شما پیش آمد و یا صورت زیبایی را دیدید و یا بعضی از جهات دیگر عالم غیب را مشاهده کردید، توجه ننمایید و دنبال عمل خود باشید!
استاد علامه طباطبایی می فرماید: روزی من در مسجد کوفه نشسته و مشغول ذکر بودم، در آن بین یک حوریه بهشتی از طرف راست من آمد و یک جام شراب بهشتی در دست داشت وبرای من آورده بود و خود را به من ارائه می نمود. همین که خواستم به او توجه کنم یاد حرف استاد افتادم و لذا چشم پوشیده و توجهی نکردم. پس آن حوریه برخاست و از طرف چپ من آمد و آن جام را به من تعارف کرد، من نیز توجهی ننمودم و روی خود را برگرداندم، پس آن حوریه‌ی بهشتی رنجیده شد و رفت و من تا به حال هر وقت آن منظره به یادم می‌افتد، از رنجش آن حوریه متاثر می شوم! (مهرتابان، یادنامه و مصاحبات تلمیذ (سید محمد حسین حسینی تهرانی) و علامه طباطبایی)
لطفاً بفرمایید آیا اظهارات فوق، صحیح است؟
با تشکر

************
باسمه تعالی

در روایات شیعه آمده است:
قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم): «إِنَّ أَدنَی أَهلِ الجَنَّةِ مَنزِلَةً لَمَن یغدی عَلَیهِ وَ یراحُ بِعَشرَةِ آلافِ صَحفَةٍ … وَ لَو أَنَّ حُورِیا مِن حُورِهِم بَرَزَت لِأَهلِ الأَرضِ لَأَعشَت ضَوءَ الشَّمسِ، وَلاَفتَتَنَ بِها أَهلُ الأَرضِ» [مسند زید، صفحه‌ی 417]
ترجمه: رسول خدا‌ (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم): فرمودند: «[حتی] برای دون‌پایه‌ترینِ اهل بهشت، هر بامداد و شامگاه، ده هزار سینی می‌آورند … اگر حوریه‌ای از حوریان بهشتی، برای اهل زمین آشکار شود، نور خورشید را تار می‌کند و زمینیان، سرگشته [و حیران] او می‌شوند».
قَالَ الصادقُ (علیه‌السلام): «لَوْ أَنَّ حَوْرَاءَ مِنْ حُورِ الجَنَّةِ أَشْرَفَتْ عَلَی أَهْلِ الدُّنْیا وَ أَبْدَتْ ذُؤَابَةً مِنْ ذَوَائِبِهَا لَأَمَتْنَ أَهْلَ الدُّنْیا أَوْ لَأَمَاتَتْ أَهْلَ الدُّنْیا» [الزهد، حسین بن سعید، صفحه‌ی 102؛ بحار لأنوار، علامه مجلسی، جلد 8، صفحه‌ی 199]
ترجمه: امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: «اگر حوری از حوریه‌های بهشت بر اهل دنیا سَرَک بکشد و زلفی از گیسوان او نمایان گردد، اهل دنیا [از لذت فوق العاده‌ی آن] می‌میرند»
در روایات عامه آمده است:
قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم): «لَو أَنَّ حُوراً أَطلَعَت إِصبَعاً مِن أَصابِعِها، لَوَجَدَ رِیحَها کُلُّ ذِی رُوحٍ» [المعجم الکبیر، جلد 6، صفحه‌ی 59؛ حلیة الاولیاء، جلد 1، صفحه‌ی 247؛ تاریخ دمشق، جلد 21، صفحه‌ی 147؛ کنز العمال، جلد 14، صفحه‌ی 519]
ترجمه: رسول خدا‌ (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم): فرمودند: «اگر حوریه‌ای [از حوریه‌های بهشتی، ] انگشتی از انگشتانش را [در فضای دنیا] آشکار سازد، هر جانداری بوی خوش آن را حس خواهد کرد».
قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم): «لَو أَنَّ امرَأَةً مِن أَهلِ الجَنَّةِ اطَّلَعَت إِلَی أَهلِ الأَرضِ لَأَضاءَت ما بَینَهُما، وَ لَمَلَأَتهُ رِیحاً، وَ لَنَصِیفُها عَلی رَأسِها خَیرٌ مِن الدُّنیا وَما فِیها» [صحیح بخاری، جلد 3، صفحه‌ی 1029؛ سنن ترمذی، جلد 4، صفحه‌ی 182؛ مسند ابن حنبل، جلد 4، صفحه‌ی 283؛ صحیح ابن حبان، جلد 16، صفحه‌ی 413؛ مسند ابی یعلی، جلد 4، صفحه‌ی 45؛ کنز العمال، جلد 4، صفحه‌ی 304]
ترجمه: رسول خدا‌ (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم): فرمودند: «اگر زنی از بهشتیان برای زمینیان نمایان گردد، از آسمان تا زمین را روشن می‌کند و عالم را آکنده از بو[ی خوش خود] می‌سازد. روسری [یا چادر] او از دنیا و هر آنچه در دنیاست، بهتر است».
قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم): «لَو أَنَّ امرَأَةً مِن أَهلِ الجَنَّةِ أَشرَفَت إِلَی أَهلِ الأَرضِ لَمَلَأَتِ الأَرضَ رِیحَ مِسک، وَ لَأَذهَبَت ضَوءَ الشَّمسِ وَالقَمَرِ» [المعجم الکبیر، جلد 6، صفحه‌ی 59؛ زهد ابن مبارک، صفحه‌ی 77؛ تاریخ دمشق، جلد 21، صفحه‌ی 145؛ المصنف ابن ابی شیبه، جلد 8، صفحه‌ی 79؛ کنز العمال، جلد 14، صفحه‌ی 473]
ترجمه: رسول خدا‌ (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم): فرمودند: «اگر زنی از اهل بهشت بر مردم زمین نمایان شود، زمین را از بوی مشک پُر می‌کند و [درخشندگی‌اش] نور خورشید و ماه را محو [و بی‌فروغ] می‌سازد».

نتیجه‌گیری: این طور به نظر می‌رسد که آنچه مرحوم علامه طباطبایی (ره) دیده‌اند، بانویی از اجنه بوده است نه حوریه‌ای بهشتی. گزارش‌های متعددی از ظاهر شدن زنانی از طایفه‌ی جن به صورت‌های بسیار زیبا و خیره‌کننده برای انسان‌ها، در دست است؛ زیرا آمدن حوریه به دنیا، نظام عالم را به هم می‌ریزد.

موفق باشید
حاج فردوسی

بسمه تعالی

با عرض سلام و احترام
عَنِ الرِّضا عَنْ آبائِهِ علیه السلام قالَ: قالَ رَسُولُ الله ِصلی الله علیه و آله: اَفْضَلُ اَعْمالِ اُمَّتی اِنْتِظارُ فَرَجِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ.
امام هشتم (ع) به نقل از پدران بزرگوارش فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: برترین اعمال امّت من انتظار فرج از خدای عزوجل می‌باشد.
1 ـ با توجه به حدیت فوق، وظیفه اصحاب منهاجی در زمان غیبت حضرت صاحب الامر (ارواحنا فداه) چیست، علاوه بر اصلاح اعتقادات و انجام قوانین عملی؟
2 ـ در منهاج فردوسیان چه اعمالی (مثلاً صدقه دادن یا کمک به خلق به نیابت حضرت …) و چه دعاهایی (مثل دعای ندبه و دعای فرج و …) معتبر هست که باید منهاجی منتظر انجام بدهد؟
3 ـ با اینکه در ارادت شما نسبت به استاد کامل حضرت صاحب الامر (ارواحنا فداه) شکی نیست اما در پایگاه منهاج فردوسیان غریب نیست؟ چرا در قسمت موضوعات پایگاه، موضوع مستقلی به ایشان اختصاص ندادید؟ با توجه به اینکه یکی از سه رکن برنامه منهاج، استاد کامل آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می‌باشد؟
با تشکر و آرزوی موفقیت و سلامتی شما

************
باسمه تعالی

سلام علیکم

جواب 1: تنها وظیفه‌ی امت اسلام، و همه‌ی انسان‌ها، چه در زمان حضور و چه در زمان غیبت، اصلاح دیدگاه‌ها و اعمالشان است. هر گاه مردم، سه هزار قانونی که در «قوانین عملی منهاج فردوسیان» آمده را مراعات کنند، دنیا گلستان می‌شود و هیچ کس دچار هیچ کمبود و مشکلی نخواهد بود. پس برترین انتظار فرج، همانا اصلاح دیدگاه‌ها و اعمال است. اگر قرآن کریم را بخواهید خلاصه کنید، در این عبارت خلاصه می‌شود که: «الذین آمنوا و عملوا الصالحات». پس بکوشید در اصلاح اعتقادات و اصلاح اعمال که قطعاً موفق خواهید بود.

جواب 2: مهمترین وظیفه‌ی منهاجی منتظر، بعد از اصلاح دیدگاه‌ها، مراعات قانون‌های منهاج فردوسیان به صورت مرحله‌بندی شده است. رسیدن به درجه‌ی منهاجی منتظر فرج، با خواندن دعای فلان و بهمان حاصل نمی‌شود. قبل از خواندن این دعاها و خیلی قبل‌تر، باید کارهای دیگری انجام داد و کارهای دیگری ترک کرد.
این که جامعه‌ی ما را دلخوش به دعای ندبه و دعای فرج کرده‌اند، ظلم فاحشی است که از سوی افراد سرگردان، مدیریت می‌شود. کسانی که خودشان راه را از چاه باز نمی‌شناسند، بر رسانه‌های جمعی تکیه زده و به فکر ساده‌ی خودشان، جامعه را مهدوی بار می‌آورند. جامعه‌ی آلوده به ربا، زنا، موسیقی، احتکار، غیبت، قمار، بی‌نمازی، بی‌زکاتی، بی‌خمسی و مانند آن است، با خواندن دعای فرج و دعای ندبه، مهدوی و منتظر نمی‌شود.
برای منهاجی منتظر، هیچ کاری مهم‌تر از مراعات قانون‌های طبقات اول تا ششم نیست. بکوشید در مراعات این قوانین که سعادت دنیا و آخرت در آن است و بس.

جواب 3: گر چه معتقدیم که آن بزرگوار، استاد حاضر است و نفس گرم و دعای مستجاب ایشان است که اصحاب منهاج فردوسیان را به درجات عالیه می‌رساند، ولی باید توجه داشت که نباید حواس منهاجی را از وظیفه‌ی اصلی‌اش که مراعات قوانین است، به جستجوی جسم امام و ملاقات با ایشان منصرف نمود.
حتماً اطلاع دارید که ساحت مقدس مهدویت را بسیار آلوده کرده‌اند. مدعیان دروغین بابیت و نیابت از سویی، تشرفات ساختگی از سویی، ادعاهای ملاقات از سوی دیگر و مانند اینها. لذا چنین صلاح دیدیم به جای آن که ما به دنبال حضرت برویم، چنان باشیم که حضرت به سوی ما عنایتی کنند.
مشهور است که آن عزیز (روحی فداه) در تشرفات متعدد، فرموده‌اند: نیازی نیست شما به دنبال ما باشید، اگر درست عمل کنید، ما به سراغ شما خواهیم آمد.
در پایان، توصیه می‌کنم، چنان که فرمودند: هر گاه خواستید به واسطه‌ی ما به سوی خدا توجه کنید، بگویید: سلام علی آل یاسین … از خواندن دعای آل یاسین و عرض حال به آن جناب و واسطه قرار دادن ایشان در پیشگاه الهی، غافل نشوید که اکسیر احمر است. اگر بتوانید با توسل خالصانه، توجه خاص آن حضرت را به دست آورید، خیلی در مراعات قوانین و برکندن ریشه‌ی گناهان از دل، موفق خواهید بود. ان شاء الله

موفق باشید
حاج فردوسی

سلام علیکم
وسایل شخصی رسول خدا (ص) در موزه‌ای در مصر نگهداری می‌شود، نظر شما در مورد این وسایل چیست؟ آیا واقعاً این وسایل، مربوط به آن حضرت است؟

************
باسمه تعالی

توجه کردن به وسایل پیامبری که خدای تعالی به ایشان فرمود: «قل أنا بشر مثلکم» یعنی بگو من بشری مانند شما هستم، انحراف از جاده‌ی تکامل است یا حد اقل، مایه‌ی بازماندن از ترقی و تکامل می‌باشد.
البته ادامه‌ی آیه، جاده را مشخص می‌کند، می‌فرماید: «یوحی إلی» یعنی فرق من با شما این است که به من وحی می‌شود ولی به شما وحی نمی‌شود.
پس جاده، توجه به وحی‌ای است که بر قلب نازنین ایشان نازل شده نه توجه به کفش و عمامه و پیراهن. آنچه دل ما را ربوده و مسحور خودش کرده، برنامه‌ی عالی‌ای است که برای تکامل نوع بشر آوردند نه کفش و کلاهشان.
باید حواستان را جمع کرده و فریب شیطان را نخورید. شیطان همواره می‌کوشد که فرع را به جای اصل، در نظر انسان جلوه دهد. بدین جهت، شیرینی بدعت، در ذائقه‌ی عوام مردم، بسیار بیشتر از شیرینی سنت است. در نزد عوام جاهل، ارزش جلد طلاکوب و کاغذ نفیس و خط اعلای قرآن، برتر از ارزش پیام انسان‌ساز و تکامل‌دهنده‌ی آن است. ولی در نزد اصحاب منهاج فردوسیان که محققانه به دنبال یافتن راه تکامل هستند، آنچه بسیار ارزش دارد و در خور توجه است، برنامه‌ای است که در لابلای ورق‌های قرآن کریم، قرار دارد.
نکته‌ی جالب این است که اینها به شیعیان ایراد می‌گیرند که بر قبر فرزندان پیامبر که از گوشت و پوست و خون آن حضرت هستند، ضریح می‌سازند ولی خودشان برای پیراهنی که از پشم گوسفند یا موی بز است و فقط مدتی با پوست آن جناب در تماس بوده، ضریح می‌سازند.

موفق باشید
حاج فردوسی

باسمه تعالی

با سلام خدمت حاج فردوسی و عرض تسلیت شهادت بانوی دو عالم فاطمه زهرا (س) خدمت شما بزرگوار
من یک جوان 34 ساله هستم با تحصیلات دیپلم که کتاب قواعد نظری و قوانین عملی در منهاج فردوسیان (نسخه اول) را مطالعه کردم و برایم خیلی سوال پیش آمده است.
1. آیا من که تحصیلاتم پایینه و درک بعضی از کلمات و عبارتها برایم مشکله، تقصیر نویسنده‌های کتابهاست که کتابهاشون برای فهم خیل عظیم کم سواد تنظیم نکردند! یا تقصیر منه که نمی‌توانم فهم خودم را با درس خواندن بالا ببرم و تلاشم را بیشتر کنم؟
2. از شما استاد تقاضا دارم کتابها یا سخنرانی‌هایی معرفی کنید که مورد تأیید منهاج فردوسیان هست که با توجه به تحصیلات بنده بتوانم سوالاتی که در مورد عقاید مثل (توحید و نبوت و امامت) و احکام و اخلاق (شناخت صفات رذیله و درمان آن) برایم پیش می‌آید را پیدا کنم؟
3. در منهاج، شما درباره اخلاق اسلامی توضیح ندادید. درسته بعضی از احکام به اخلاقیات برمیگرده اما توضیحی درباره درمان آن نگفتید!! شما ذکر کردید که در جداول مراقبه رذایل اخلاقیتون را بگذارید. اصلاً ما نمی‌دونیم بعضی از این حالات که ما داریم آیا صفات رذیله است یا صفات حمیده؟

************
باسمه تعالی

سلام علیکم

جواب 1: هم تقصیر شماست که بر اندکی سواد، بسنده کردید و هم تقصیر آنان است که به زبان رایج و قابل فهم، مطلب ننوشته‌اند. البته توجه داشته باشید که در نسخه‌ی دوم قواعد و قوانین منهاج فردوسیان، لغت‌نامه افزوده شده و بسیاری از لغات و مصطلحات در آن معنی گردیده است.

جواب 2: تقریباً هر کتابی که سراغ دارم، خالی از کج‌اندیشی یا سنگینی عبارات نیست. حتی کتاب «مفاهیم راهبردی منهاج فردوسیان» که می‌تواند در پاره‌ای از این مسائل، یاری‌تان دهد، با این که بسیار سعی بر ساده‌نویسی داشته‌ام، از سنگینی عبارات، خالی نیست.

جواب 3: برخی معتقدند که انسان، سه محدوده دارد، «اعتقادات»، «اعمال» و «اخلاقیات» ولی در کتاب آشنایی با منهاج فردوسیان نوشتیم که این سخن، اشتباه است و راه رسیدن به کمال، منحصر است در اصلاح اعتقادات (دیدگاه‌ها) و اعمال و چیزی با عنوان «اخلاق» در اسلام عزیز، به صورت جداگانه نیامده است.
پس اگر شما، قوانین عملی را یکی یکی در جدول قرار دهید و مراعاتش کنید، اخلاقیاتتان نیز درست خواهد شد.

موفق باشید
حاج فردوسی

سلام علیکم
چند سوال داشتم که در بررسی‌های خود می‌پرسم و تشکر از اینکه شما ریز به ریز و حوصله پاسخ میدهید.
1 ـ عالم مثال و برزخ چیست؟
2 ـ عالم عقل و نور چیست؟
3 ـ سالک چه زمانی به این مراحل وارد میشود و با چه شرایطی؟
4 ـ در منهاج فردوسیان کی میتوان به عالم مثال رفت؟
5 ـ در منهاج فردوسیان کی میتوان به عالم عقل پا گذاشت؟
6 ـ سعادت اخروی وابسته به خدا گونه شدن تمام ابعاد زندگی انسان است. چطور شما که مشاور تربیت هستید مشاور خانواده نیستید؟
7 ـ آیا در احادیث ما به عوالم فوق (مثال و عقل و …) اشاره ایی شده است؟
8 ـ در قرآن چطور؟
9 ـ سیر در آفاق و انفس یعنی چه؟
10 ـ این سیر در منهاج فردوسیان چه جایگاهی دارد؟
11 ـ زمان ازدواج برای جوانان چه سنی است؟
12 ـ عالم محضر خداست یعنی چه؟
تشکر از محضر حضرت حاج فردوسی که این چند سری سوالات بنده را پاسخ دادند. منتظرم
التماس دعا

************
باسمه تعالی

سلام علیکم
با تشکر از این که سؤالات را شماره‌گذاری شده و مرتب مطرح نموده‌اید، پاسخ‌ها را به ترتیب شماره عرض می‌کنم، و علی الله توکلنا؛

جواب 1: عالم برزخ، به فاصله‌ی دنیا و قیامت اطلاق می‌شود. هر انسان بعد از این که روح از بدنش جدا شد، وارد عالمی می‌شود که از جهاتی شبیه دنیا و از جهاتی شبیه آخرت است، به این عالم، «عالم برزخ» گفته می‌شود. قرآن کریم می‌فرماید:
«حَتَّی إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَکتُ کلَّا إِنَّهَا کلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَی یَوْمِ یُبْعَثُونَ» [سوره‌ی مؤمنون، آیات 99 و 100]
ترجمه: تا آنگاه که مرگ یکی از ایشان فرا رسد می‏گوید پروردگارا مرا بازگردانید. شاید من در آنچه وانهاده‏ام کار نیکی انجام دهم نه چنین است این سخنی است که او گوینده آن است و پشاپیش آنان برزخی است تا روزی که برانگیخته خواهند شد.
«عالم مثال» از اصطلاحات فلسفه است و متخصص فن باید تبیین نماید.

جواب 2: در ادبیات وحیانی، چیزی با عنوان «عالم عقل» و «عالم نور» سراغ ندارم. این تعابیر از مصطلحات عرفان و فلسفه است و صاحبان فن عرفان و علم فلسفه باید شرحش بدهند.

جواب 3: در منهاج فردوسیان، وجود چنین عوالمی اثبات نشده تا منهاجی، دغدغه‌ی ورود به آن داشته و جویای شرایط ورود به آن باشد.

جواب 4: بعد از این که «عالم مثال» تعریف شد که منظورشان «عالم خیال» است یا «عالم برزخ» یا «ملکوت عالم» و یا غیر از اینها، می‌توان به این سؤال پاسخ داد. پس اول، فیلسوف باید منظورش از این مصطلحات را به روشنی بیان کند.

جواب 5: تعریف «عالم عقل» نیز مانند «عالم مثال» بر عهده‌ی فیلسوف است. کسی که خودش اصطلاحی جعل می‌کند، خودش نیز باید مرادش را به روشنی توضیح دهد. در منهاج فردوسیان، چیزی به نام «عالم عقل» و «عالم مثال» نداریم.

جواب 6: با گسترده شدن شاخه‌های علوم، هر رشته‌ای از گرایشی از تخصصی دارای متخصص جداگانه است. مثلاً امروزه یک نفر در رشته‌ی پزشکی با گرایش عملی، متخصص چشم و به طور خاص، متخصص قرنیه است. همچنین مشاوره به شاخه‌های بسیاری مانند: مشاوره‌ی تحصیلی، مشاوره‌ی اعتیاد، مشاوره‌ی کودکان، مشاوره‌ی بازنشستگان و سالخوردگان، مشاوره‌ی خانواده و روابط عاطفی، مشاوره‌ی سکسولوژی یا امور جنسی و غیره تقسیم می‌شود. یکی از این شاخه‌های مشاوره، مشاوره‌ی مذهبی با گرایش امور تربیتی و به طور خاص، برنامه‌های تکاملی و سیر و سلوکی است.
اگر کسی بخواهد برای یک امر خاص، مشاوره بگیرد، باید به متخصص همان رشته مراجعه نماید ولی اگر بخواهد در یک برنامه‌ی منسجم و منظم از قدم اول تکامل آغاز کرده و تا آخرین درجات را کسب نماید، در تخصص بنده است و او را قدم به قدم تا رسیدن به کمال واقعی و سعادت ابدی، همراهی و راهنمایی می‌نمایم. لازمه‌ی این کار، قبول دوازده مقدمه‌ی علمیه و عبور از پنج حجاب روحی است که شرحش در کتاب «آشنایی با منهاج فردوسیان»‌ آمده است.

جواب 7: اول باید تعریف روشن و واضحی از «عالم مثال» و «عالم عقل» و مانند اینها ارائه داد، سپس رد پای آن را در روایات جستجو نمود.

جواب 8: اگر تعریف موارد فوق روشن باشد، (که در نزد خود فلاسفه نیز اختلاف در تعریف دارد) می‌توان برایش معادلی در قرآن سراغ گرفت. مثلاً اگر مرادشان از «عالم مثال» ملکوت عالم باشد، قرآن کریم به صراحت، چنین عالمی را تأیید می‌کند، آنجا که می‌فرماید:
«وَکذَلِک نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِیَکونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ» [سوره‌ی انعام، آیه‌ی 75]
ترجمه: و این گونه ملکوت آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم نمایاندیم تا از جمله‌ی یقین‏کنندگان باشد»

جواب 9: این تعبیر از قرآن کریم گرفته شده است. [سوره‌ی فصلت، آیه‌ی 53] البته اکنون به یک اصطلاح صوفیانه تبدیل شده است. «سیر آفاقی» به معنی مسافرت در شهرها و کشورهای مختلف برای کسب تجارب و دیدن استادان فنون باطنی است. «سیر انفسی» به معنی رسوخ دادن تعالیم در جان و بر دل نشاندن آموخته‌ها می‌باشد.

جواب 10: «سفر»، خصوصاً برای عبرت گرفتن، در منهاج فردوسیان آمده است. همچنین اصل و اساس تکامل در منهاج فردوسیان بر «رسوخ دادن قواعد نظری در دل و جان» است ولی با «سیر آفاقی و انفسی» صوفیه، تفاوت‌هایی دارد.

جواب 11: وقتی به بلوغ فکری، جسمی، اقتصادی و جنسی برسند.

جواب 12: یعنی همه‌ی اعمال خرد و کلان ما در حضور و علم و شهود حضرت باری تعالی است. قرآن کریم می‌فرماید:
«أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَری» [سوره‌ی علق،‌ آیه‌ی 14]
ترجمه: آیا او (یعنی انسان) ندانست که خداوند (همه اعمالش را) می‏بیند؟!»
و همچنین می‌فرماید:
«وَ اصْبِرْ لِحُکمِ رَبِّک فَإِنَّک بِأَعْیُنِنا» [سوره‌ی طور، آیه‌ی 48]
و تو در برابر حکم پروردگارت صبر کن، که تو در تحت نظر مایی‏»
و همچنین می‌فرماید:
«وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللهُ عَمَلَکمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلی‏ عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ فَیُنَبِّئُکمْ بِما کنْتُمْ تَعْمَلُونَ» [سوره‌ی توبه، آیه‌ی 105]
ترجمه: بگو: [هر چه می‌خواهید] عمل کنید! خداوند و فرستاده‌ی او و مؤمنان، اعمال شما را می‌‏بینند! و به زودی، به سوی دانای نهان و آشکار، بازگردانده می‏‌شوید و شما را به آنچه عمل می‏‌کردید، خبر می‏‌دهد!»
بارها به عرض رسیده که راضی نیستم به بیش از «حاج فردوسی» خطاب شوم، چه در زمان حیات و چه بعد از وفات. و شعار ما این است: «حاج فردوسی بدون القاب، حتی آقا و جناب». جا داشت به خاطر همین که مرا «حضرت حاج فردوسی»‌ خطاب کردید، به هیچیک از سؤالات‌تان پاسخ ندهم ولی امیدارم دگر باره تکرار نشود.

موفق باشید
حاج فردوسی

سلام حاجی جان
این پیام را چک بفرمایید و بفرمایید برای تذکر خوب و صحیح است.
«آیه آخر آیة الکرسی یکی از مصادیقش اینه: منظور از اونی که از نور بسوی ظلمت میره مؤمن یا مسلمانی هست که گناهی در نظرش کوچک شده و اونو راحت انجام میده و طبق یکی از قواعد اعتقادی حقه شیعه، «تمام صفات رذیله براثر انجام کارهای ممنوع، در نفس، راسخ میشود» و «کیفر نقد معصیت، میل کردن بمعصیت بیشتر است» تا چه بسا به کفر بیانجامد و اونی که از ظلمت بنور حرکت میکند، اعتقادش درست است اما اعمال درستی ندارد، ولی صفات خوبی دارد که بر آنها اصرار دارد و طبق قاعده نظری حقه شیعه «پاداش نقد هر عبادت توفیق یافتن بر انجام عبادتهای بیشتر و همچنین خالص کردن عبادت است» و نتیجتاً در صورت ترک جمیع امور ممنوع، صفات رذیله بصورت خودکار و بتدریج بصفات حمیده، مبدل خواهد شد. (و امثال«حر» و دیگر نظر شده‌ها از دسته دومند) و خدا ولیشان است.

************
باسمه تعالی

سلام علیکم
چند نکته را در مورد متن بالا متذکر می‌شوم:
1. این متن برای پیامک، طولانی و زیاد است.
2. «آیة الکرسی» فقط یک آیه است نه سه آیه. پس بنویسید: یکی از مصادیق آیه‌ی 257 سوره‌ی‌ بقره (دو آیه بعد از آیة الکرسی) کذا و کذا.
3. در بخشی که نوشته‌اید: «اعتقادش درست است اما اعمال درستی ندارد، ولی صفات خوبی دارد که بر آنها اصرار دارد» اینگونه باید اصلاح شود: «اعتقادش درست است و اعمالش را هم درست کرده، صفات رذیله‌اش آرام آرام به صفات حمیده تبدیل خواهد شد»
چون اگر کسی در دو جبهه‌ی اعتقاد یا عمل، کاستی‌ای داشته باشد، تبدّل صفات رذیله به صفات حمیده نصیبش نخواهد شد. توجه داشته باشید که آمدن و رفتن صفات حمیده و رذیله بر اثر اعمال اختیاری است، پس نمی‌توان بر صفت خوبی اصرار کرد. (هزار نکته‌ی باریکتر ز مو اینجاست)
4. جناب حر شهید و امثال ایشان (به تعبیر شما: نظر شده‌ها) استثنا هستند و نمی‌توان از آنان در قالب قانون ثابت یاد کرد. توجه کردن و دلخوش بودن به استثنائات، انسان را از سیر در مسیر رایج و منهاج قویم، سرد و سست می‌کند.

موفق باشید
حاج فردوسی
این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است