سؤال: در منهاج فردوسیان، چه راهکاری برای تغییر صفات ذمیمه به صفات حمیده هست؟
تفصیل سؤال: انسان دارای سه بُعد است، «عقاید»، «صفات» و «اعمال». نظام تربیتی منهاج فردوسیان در دو زمینهی عقاید و اعمال، به تفصیلْ سخن گفته ولی از راهکارهای تغییر صفات ذمیمه به صفات حمیده، چیزی دیده نمیشود. این نقیصه چطور مرتفع میگردد؟
جواب: نخست باید «صفات» یا «خُلق» را تعریف کنیم. در مفردات راغب آمده است: «خُلق به معنای قوا و سجایا و صفات درونی است که با چشم دل دیده میشود». [مفردات راغب، کلمهی خلق، صفحهی 158] بنا بر این میتوان گفت: اخلاق، مجموعهْ صفات روحی و باطنی انسان است.
ابن مسکویه مینویسد:
خُلق، همان حالت نفسانی است که انسان را به انجام کارهایی دعوت میکند بیآن که نیاز به تفکر و اندیشه داشته باشد، و آن بر دو قسم است:
1ـ قسمی از آن طبیعی و به اصل مزاج آدمی بستگی دارد؛ مانند کسی که از کوچکترین ناملایمی خشمگین میشود و یا میخندد و یا افسرده میشود.
2ـ قسم دیگر، ناشی از عادت و تمرین است و چه بسا در آغاز از روی فکر ناشی میشده ولی بر اثر تکرار، رفته رفته به شکل ملکه و خُلق و خوی ثابت در میآید، آن گاه بدون فکر و محاسبه عمل میکند.
پس بنا بر این، حالات نفسانی تا به شکل خلق و خوی ثابت در نیامده، به عنوان اخلاق شناخته نمیشود؛ مثلاً اگر کسی یک یا چند بار بذل و بخشش کند، نمیشود او را سخاوتمند نامید.
بعد از مشخص شدن تعریف صفات یا اخلاق، در جواب این سؤال باید به دو نکته توجه کرد؛
نکتهی اول: این که هر انسان باید در سه میدان، مجاهده کند و سه قلعه را فتح نماید تا بتواند به کمال واقعی و سعادت ابدیاش برسد، مورد مناقشه است. یعنی نمیپذیریم که جویندهی کمال و سعادت، باید علاوه بر این که اعتقادات و اعمالش را اصلاح کند، اخلاقش را تغییر دهد.
دلیل این نپذیرفتن، نص صریح قرآن کریم است که در بیش از نود آیه، رسیدن به کمال و سعادت را منحصر در «ایمان» یا همان اصلاح اعتقادات و «عمل صالح» میداند و سخنی از تغییر صفات ذمیمه به صفات حمیده به میان نمیآورد. عبارت «الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ» و نظایر آن، تصریح در ضرورت مجاهده در دو جبهه (و نه سه جبهه) دارد.
نکتهی دوم: راهکاری که در منهاج فردوسیان برای تغییر صفات ذمیمه به حمیده آمده، اصلاح دیدگاهها و کنترل عملِ ناشی از آن صفات است تا آرام آرام به نور ایمان و تفصیلی شدن اعتقادات، ریشهاش اصلاح و صفات ذمیمه به صفات حمیده تبدیل گردد و به حد اعتدال برسد.
به عبارتی دیگر، با دقت در آیات و روایات (که زیر بنای تفکر اصیل اسلامی و جانمایهی برنامهی تکاملی منهاج فردوسیان است) چنین به دست میآید که آیات و روایات، در نگاه به مقولههای اخلاقی بر دو قسم است؛
قسم اول: آیات و روایاتی که صفت اخلاقی را از لحاظ نظری، دارای حُسن و یا قبح معرفی میکند؛ یعنی میکوشد در مرحلهی اول، دیدگاه پیروانش را نسبت به جایگاه آن صفت در دستهی صفات حمیده یا رذیله مشخص نماید. مثلاً غیرت را برای مرد، ممدوح و برای زن، مذموم میشمارد.
قسم دوم: آیات و روایاتی است که مصادیق صفات را مشخص مینماید. یعنی راه را برای کسب صفات حمیده و رها شدن از صفات رذیله به صورت عملیاتی، فراروی پیرو خود روشن میسازد.
به بیان دیگر، علاوه بر این که مشخص میکند چه صفتهایی برای چه افرادی خوب و ممدوح و برای چه افرادی بد و مذموم است، مشخص میکند که انجام دادن چه کاری موجب میشود تا انسان از متّصفین به آن صفت [در کوتاه مدت] معرفی شود و بر اثر ممارست و استمرار تا رسیدن به مرحلهی استقرار، از متصفین دائمی به آن صفت گردد.
همچنین مشخص میکند ترک کردن چه کاری، انسان را از موصوفین به فلان صفت رذیله، دور کرده و بر اثر تداوم، ریشهی آن را از ساحت وجود مشتاق تکامل بر میکَند.
نظام جامع تربیتی منهاج فردوسیان، که فقط مبتنی بر واضحات و مسلّمات آیات شریفه و روایات معتبر است، همین رویکرد را در اصلاح و ترمیم صفات حمیده و رذیله دارد. یعنی در مرحلهی اصلاح دیدگاهها و در قواعد نظری خود، حَسن یا قبیح بودن تک تک صفات بشری را روشن نموده است. سپس در قوانین عملی خود، با حفظ مراتب، یعنی سیر اهم به مهم، مصادیق هر صفت را میآورد و تکلیف منهاجی در قبال انجام یا ترک آن را مشخص میسازد.
بدین ترتیب اگر کسی همپای این برنامهی تکاملی، سَیر نماید، طی دو مرحله، موفق به کسب تمام صفات حمیده و رها شدن از تمام صفات رذیله خواهد گردید.
نتیجهی نهایی: هر کسی که خالصانه به قواعد نظری منهاج فردوسیان معتقد شود و صادقانه به قانونهای عملی منهاج فردوسیان عمل نماید، تمام صفات حمیده را به مرور زمان، کسب کرده و تمام صفات رذیله را به مرور زمان، از ساحت جان خواهد زدود، بدون این که بخواهد تقلای ویژه و تلاش خاصی از خود نشان دهد.
به عبارت دیگر، اصحاب منهاج فردوسیان، با التزام به قواعد نظری و قوانین عملی منهاج فردوسیان، خواسته یا ناخواسته، آگاهانه یا ناآگاهانه، جبههی سوم مجاهده (یعنی تغییر صفات ذمیمه به حمیده) را در مینوردند و به دستاوردهای شیرینش نایل میشوند.