سلام علیکم
اگر کسی فقط و فقط به قوانین منهاج فردوسیان عمل کنه و کاری به قصد رجا نداشته باشه، آیا در رسیدن به هدفش که فردوس اعلی ست، خللی ایجاد می شود؟ به عبارتی آیا کسی که هم قوانین منهاج و هم اعمالی که در منهاج نیست رو رجاءً انجام میده، در نهایت درجه بالاتری از کسی خواهد داشت که فقط قوانین منهاج رو عمل می کند؟
************
باسمه تعالی
سلام علیکم
لازم میدانم یک بار برای همیشه، «به قصد رجاء» را برایتان روشن کنم تا پس از این، گرفتار حیرت نشوید و خودتان بتوانید وظیفهیتان را به خوبی تشخیص دهید. به طور خیلی خلاصه، «به قصد رجاء» محملی برای تصحیح عمل لجباز است. در توضیح این جمله عرض میکنم انسانها در مواجهه با دین، به دو گروه تقسیم میشوند؛
گروه اول: تسلیم محض دین هستند. این افراد، هیچ رأی و نظری از خودشان ندارند و تمام تحرّکشان از تحریک دین است. به عبارت ساده هر جا دین بگوید: «برو» میرود و هر جا بگوید: «نرو» نمیرود. حتی اگر دین نگوید «برو»، باز هم از پیش خودش نمیرود. اینان اهل اختراع آداب و سنن از نزد خودشان نیستند.
توجه داشته باشید که این گروه، مبتدی و خام نیستند؛ بلکه برعکس، منتهین و به آخر رسیدگان از این مقام برخوردارند. رسیدن به این مرحله کار هر کسی نیست و واقعاً جهاد اکبر با نفس میطلبد. چیزی در درون هر دیندار هست که او را تشویق میکند مقداری به دستور دین بیفزاید یا بکاهد. بعضیها اسمش را شیطان میگذارند ولی بعید نیست ناشی از مزاج خاص باشد. لذا خیلی تعداد کمی دیندار خواهید دید که متن دین را عمل کند. معمولاً دیندارها یا جلوتر از دین هستند یا عقبتر از دین. این درد به قدری شایع است که هر وقت منهاج فردوسیان را عرضه کرده و توضیح میدهم، شیعیان کوچه و بازار از آن فرار میکنند؛ چون یا آن را خیلی جلوتر از خودشان میبینند یا خیلی عقبتر.
خدای تعالی در قرآن کریم، حکایت فرمان الهی برای تسلیم شدن پیامبر اولو العزمش حضرت ابراهیم خلیل الرحمان را چنین حکایت میکند، میفرماید: «إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ» [سورهی بقره، آیهی 131] یعنی هنگامى که پروردگارش به او فرمود: «تسلیم شو» گفت: به پروردگار جهانیان تسلیم شدم. پس این مقام، مقام بلندی است و باید رسیدن به آن را تمرین کنیم.
گروه دوم: در مقابل دینداران گروه اول، کسانی هستند که خیلی تسلیم متن دین نیستند و از خودشان هم رأی و نظری دارند. اینان وقتی چیزی را بپسندند، باید انجامش دهند و کاری به شرعی بودن و منهاجی بودنش ندارند. بهترین محمل و راه حل برای این که این افراد در مقابل دین قرار نگیرند، این است که حد اقل نیت انجام کاری که اصرار به انجامش دارند را اصلاح کنند. وقتی میگوییم: «فلان کار، سند شرعی ندارد»، گروه اول آن کار را به راحتی ترک میکنند و دنبالش را نمیگیرند؛ ولی گروه دوم، اصرار دارند آن را انجام دهند. در این موقع، راه چاره این است که حد اقل به نیت «ورود» انجام ندهند بلکه به «امید ثواب» انجام دهند.
به عنوان مثال: وقتی میگوییم: «قمه زدن از دین نیست و آیه یا روایت ندارد»، گروه اول، بدون هیچگونه مقاومتی، قمه زدن را ترک میکنند؛ ولی گروه دوم که اصرار بر قمه زدن دارند، برای این که حد اقل به نیت این که جزء دین است انجام ندهند، میگویند به این امید که از مصادیق عزاداری باشد و ثوابی نصیب انجامدهندهاش شود، انجام دهید.
همچنین وقتی به گروه اول میگوییم سینه زدن، زنجیر زدن، علم کشیدن، نخل برداشتن و سایر آئینهای عزاداری از دین نیست و خدا و رسول و اولی الامر چنین کارهایی را دین و راه رسیدن به کمال و سعادت معرفی نکردهاند، تسلیم میشوند؛ ولی هیئتیها را چه کنیم که دینشان را منحصر در همین امور کردهاند؟! در اینجا برای کاستن از بار انحراف و تبدیل کردن رنگ سیاه به خاکستری، بهترین چاره این است که به «قصد ورود» انجام ندهند، بلکه حد اقل «به قصد رجاء» انجام دهند.
یا مثلاً وقتی میگوییم گفتن شهادت ثالثه (اشهد ان علیاً ولی الله) در اذان و اقامه از حدود چهارصد سال قبل رسم شده و در اذان پیامبر و هیچ کدام از اهل بیت (علیهمالسلام) نبوده، گروه اول به اذان و اقامهیشان اضافه نمیکنند؛ ولی به گروه دوم که اصرار دارد اعتقادش به ولایت بلافصل آن حضرت و علاقهی قلبیاش به آن جناب را با افزودن این جمله به اذان و اقامه برساند، توصیه میشود حد اقل به «قصد ورود» نگوید، بلکه «به قصد رجاء» بگوید. یعنی به این قصد نگوید که خدای تعالی این جمله را جزء اذان و اقامه کرده است نگوید، بلکه به این قصد بگوید که شاید مطلوب باشد و ثوابی نصیبش گردد.
پس جملهی اول را دوباره تکرار میکنم: «به قصد رجاء» محملی برای تصحیح عمل لجباز است. حالا با توضیحی که دادم، باید معنی این جمله را بهتر متوجه شده باشید. اگر شما از گروه اول هستید یا تلاش میکنید از گروه اول باشید که منهاجی اصیل هستند، هر کاری که گفته میشود به «قصد رجاء انجام دهید» جدّی نگیرید؛ ولی اگر از مسلمانهای لجباز و سرخود هستید، کارهایی که میگویند به «قصد رجاء» انجام دهید، به «قصد ورود» انجام ندهید. یعنی حالا که اصرار دارید این کار بیسند و نامعتبر را انجام دهید و نمیتوان جلوتان را گرفت، انجام دهید ولی جزء دین خدا نشمارید. حد اقل به این معنا توجه داشته باشید که این کار از ساختهها و بافتههای بشر است تا مرتکب دینتراشی نشده باشید.
لازم به ذکر است گاهی «به قصد رجاء» به معنی «احتیاطاً» به کار میرود. جایی که احتمال ثوابی داده میشود ولی احتمالش قوی و معتبر نیست. کلمهی بهتر در این طور موارد، «احتیاطاً» و «جهت احتیاط» است؛ یعنی انجامش دهید تا ثواب احتمالیاش را از دست نداده باشید.
امیدوارم با این توضیح کوتاه، مبحثِ «به قصد رجاء» به خوبی برایتان روشن شده باشد. در پاسخ روشن به سؤال شما عرض میکنم، اگر «به قصد رجاء» در مقابل «به قصد ورود» باشد، انجامش ندهید چون از بدتر به بد است؛ اما اگر به معنی «احتیاطاً» باشد، انجامش دهید و البته انجام دادنش فایدهی مهم و قابل اعتنا و انجام ندادنش ضرر عمده و قابل اعتنایی ندارد.
موفق باشید
حاج فردوسی