سلام
توجیه «شیعهی اثنیعشری» برای بدعتهای فراوان در این فرقه چیست؟
************
باسمه تعالی
سلام علیکم
جواب: «بدعت» در لغت، به معنی کار نو و بیسابقهای است که بیانگر نوعی کمال در آورندهاش است.
«بدعت» در اصطلاح، «إدْخالُ ما لَیْسَ مِنَ الدِّینِ فی الدِّینِ» است. یعنی این که انسان، چیزی که جزء شریعت نیست را به آن نسبت دهد.
شیعهی اثنیعشری، بدعتهای فراوانی که همواره در این فرقهی شیعی، ایجاد و مورد استقبال قرار میگیرد را اینگونه توجیه میکند که اگر نوآوری، از مصادیق حکم کلی و عمومی باشد، بدعت نیست!
شیعهی اثنیعشری معتقد است اساس بدعت در شرع به این نکته باز میگردد که چیزی را به عنوان یک امر شرعی که دین به آن فرمان داده به کار برند، در حالی که برای مشروعیت آن، اصل یا ضابطهای در شرع وجود نداشته باشد؛ ولی هرگاه کاری را که انسان به عنوان یک عمل دینی انجام میدهد، دلیل شرعیای (به صورت خاص، یا کلّی و عام) بر مشروعیت آن وجود داشته باشد، آن عمل، بدعت نخواهد بود.
ملا محمد باقر مجلسی، عالم بزرگ شیعی اثنیعشری در توجیه نوآوریها و خارج کردن آنها از زیر عنوان «بدعت حرام» مینویسد:
«البِدْعَةُ فی الشَّرعِ ما حَدَثَ بَعْدَ الرَّسُولِ [بما انّه من الدین] وَ لَمْ یَکُنْ فِیهِ نَصٌّ عَلی الخُصوصِ وَ لا یَکُونُ داخلاً فی بَعْضِ العُمُوماتِ» [بحار الأنوار، علامه مجلسی، جلد 74، صفحهی 202]
ترجمه: بدعت در شرع، چیزی است که پس از رسول گرامی حادث شده و دلیل شرعی خاص یا عامّی نیز بر جواز آن در کار نباشد.
برخی از علمای سایر فرقههای اسلامی نیز چنین نظری دارند که عملاً راهِ ورود انواعت بدعت به دین را باز میکند و چراغ سبزی به بدعتگذاران است. ابن حجر عسقلانی، دانشمند مشهور عامه مینویسد:
«البدعةُ ما أُحدثَ و لیس له أصل فِی الشرع، و ما کانَ له أصل یَدلّ علیه الشّرع فلیس ببدعة» [فتح الباری، عسقلانی، جلد 5، صفحهی 156]
ترجمه: بدعت چیزی است که (پس از پیامبر) پدید آمده باشد و دلیلی حاکی از جواز آن در شریعت یافت نشود، و آن چیزی که اصل و ریشهای در دین دارد، بدعت نخواهد بود.
بنا بر این نظر، هرگاه عملی که به شرع نسبت داده میشود، مستند به دلیل خاصی یا ضابطهی کلیای در شرع باشد، بدعت نخواهد بود!
به عبارت دیگر، چه بسا ممکن است یک عمل، ظاهراً حالت نوآوری داشته و در تاریخ اسلام، بیسابقه باشد؛ ولی از لحاظ معنا و ملاک، تحت ضابطهای قرار گیرد که شرع اسلام آن را به صورت کلی پذیرفته است.
به عنوان نمونه، مسلمانان جهان، روز میلاد پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را جشن میگیرند؛ ولی ملاک بدعت بر آن صادق نیست. زیرا گر چه این نوع تکریم و اظهار محبت، در شرع وارد نشده است؛ ولی اظهار محبت به پیامبر گرامی اسلام و خاندان ایشان (علیهمالسلام)، یکی از اصول مسلّم اسلام است و این گونه جشنهای مذهبی، میتواند جلوه و مظهری از آن اصل کلّی باشد. کسانی که در موالید استاد اعظم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و اهل بیت ایشان (علیهمالسلام) اظهار شادمانی کرده و بدین منظور، مجالسی تشکیل میدهند، به این نیّت نیست که برگزاری جشن در این ایام، منصوص بوده و دستور برگزاری جشن به صورت خاص امروزی، عیناً در شرع وارد شده است، بلکه اعتقاد آنان این است که اظهار محبت به رسول گرامی و اهل بیت ایشان (علیهمالسلام) یک اصل کلی است که در کتاب و سنت، با تعابیر گوناگون بر آن تکیه شده است. به عنوان مثال، قرآن کریم میفرماید:
«قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی» [سورهی شورا، آیهی 23]
ترجمه: بگو من برای ابلاغ رسالت، پاداشی نمیطلبم مگر دوستی نزدیکانم.
و پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند:
«لَا یُؤْمِنُ عَبْدٌ حَتَّی أَکُونَ أَحَبَ إِلَیهِ مِنْ نَفْسِهِ وَ أَهْلِی أَحَبَّ إِلَیهِ مِنْ أَهْلِهِ وَ عِتْرَتِی أَحَبَّ إِلَیهِ مِنْ عِتْرَتِهِ» [علل الشرائع، شیخ صدوق، جلد 1، صفحهی 140، باب العلة التی من أجلها وجبت محبة الله تبارک و تعالی و محبة رسوله و أهل بیته ص علی العباد؛ امالی، شیخ طوسی، صفحهی 416، المجلس الرابع عشر؛ روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، فتال نیشابوری، جلد 2، صفحهی 271، مجلس فی مناقب آل محمد (علیهمالسلام)]
ترجمه: بندهای ایمان نمیآورد تا این که من در نزدش از خودش دوستداشتنیتر باشم و خانوادهام در نزدش از خانوادهاش دوستداشتنیتر باشد و خاندانم در نزدش از خاندانش دوستداشتنیتر باشد.
نتیجهگیری: با این توجیه که اگر اصل کلی و عمومی وجود داشته باشد، میتوان مصادیقی برایش ایجاد کرد، نوآوریهای بسیاری در مذهب شیعهی اثنیعشری ایجاد شده و میشود.
نظر مختار در مذهب منهاج فردوسیان این است که هر گاه عملی برای دریافت ثواب انجام گیرد، باید منصوص باشد و نمیتوان برای کلیّات، مصداق تراشید و برای انجامش، امید ثواب داشت؛ زیرا مصادیق نیز در روایات آمده و نیاز به مصداقتراشی برای کلیّات و عمومات نیست.
موفق باشید
حاج فردوسی