حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

درخواست باطل

سؤال: آیا التماس دعا برای رسیدن به باطل، مستجاب می‌شود؟

جواب: «دعا» و به تبع آن «التماس دعا» بر اساس نظام رحمانیّت خداوند است. تعریف «باطل» در نظام رحمانیّت با تعریف «باطل» در نظام رحیمیّت، فرق می‌کند.
در نظام رحیمیت، «باطل» به معنی «حرام» است یعنی کارهایی که مؤمن نباید انجام دهد و اگر انجام دهد، از رحمت رحیمیّه‌ی خداوند محروم خواهد شد. در نظام رحیمیّت، خدای تعالی رحمتش را فقط شامل حال مؤمنین می‌سازد و آنان را از بلاها و گرفتاری‌های اخروی نجات داده و به لذائذ اخروی می‌رساند.
در نظام رحمانیّت، «باطل» به معنی عدم پذیرش به خاطر عدم گنجایش است. در نظام رحمانیّت، درخواستی باطل است و هدر می‌رود که خواهان، ظرفیت لازم و گنجایش کافی برای دریافت آن خواسته را نداشته باشد؛ و الا خدای تعالی رحمتش را شامل حال همه‌ی آفریدگانش می‌سازد و همه را به خواسته‌هایی که دارند، مطابق با پذیرش و گنجایش وجودی‌شان می‌رساند.
خدای تبارک و تعالی در قرآن کریم به صراحت می‌فرماید: «کُلًّ نُمِدُّ هاؤُلاءِ وَ هاؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّکَ وَ ما کانَ عَطاءُ رَبِّکَ مَحْظُورً» [سوره‌ی اسراء، آیه‌ی 20] یعنی: هر یک از دو گروه دنیاطلب و آخرت‌خواه را [در این دنیا] از عطاى پروردگارت یارى دهیم، و عطاى پروردگارت [در این دنیا از کسى‏] ممنوع شدنى نیست.‏
عطای رب در این آیه، همان رحمت رحمانیّه‌ی پروردگار متعال است که شامل هر دو گروه، خوبان و بدان، می‌گردد. علامه طباطبایی (ره) در تفسیر این آیه می‌نویسد:
راغب در مفردات می‌گوید: کلمه‌ی «مد» در اصل به معناى کشیدن است، و به همین جهت است که زمان کشیده شده را مدت گویند … و کلمه‌ی «امداد» بیشتر در «محبوب و نیکی‌ها» و کلمه‌ی «مد» در «مکروه و بدی‌‏ها» استعمال می‌شوند، لذا در قرآن کریم آمده: «وَ أَمْدَدْناهُمْ بِفاکِهَةٍ وَ لَحْمٍ مِمَّا یَشْتَهُونَ؛ ایشان را به میوه و گوشت از هر قسمش که میل داشتند امداد کردیم» و در مکروه مد را به کار برده فرموده: «وَ نَمُدُّ لَهُ مِنَ الْعَذابِ مَدًّ» و نیز فرموده: «وَ یَمُدُّهُمْ فِی طُغْیانِهِمْ؛ ایشان را در طغیانشان مدد می‌‏کنیم» و نیز فرموده: «وَ إِخْوانُهُمْ یَمُدُّونَهُمْ فِی الغَیِّ؛ و برادرانشان ایشان را در گمراهى نگه می‌‏داشتند» … پس می‌توان گفت که امداد و مد هر چیز به این است که از نوع خودش بدان اضافه کنیم تا بدین وسیله وجود و بقایش امتداد یابد، که اگر این اضافه را نکنیم وجودش قطع می‌شود، مانند چشمه‌ی آب که از منبع زیر زمینى خود مدد گرفته و لحظه به لحظه به آن اضافه می‌‏شود، و در نتیجه جریانش امتداد می‌یابد.
خداى سبحان هم که انسان را در عملش (چه دنیوى چه اخروى) امداد می‌کند در حقیقت به همین معنا است، زیرا تمامى وسائل عمل و آنچه که عملش در تحققش محتاج بدان است از قبیل علم و اراده و ابزار بدنى و قواى فعاله و مواد خارجى که عمل روى آنها واقع می‌شود، و عامل با عمل خود در آنها تصرف می‌کند، و همچنین اسباب و شرائط مربوط به عمل و به مواد، همه و همه امورى تکوینى هستند که آدمى خودش در خلقت و فراهم نمودن آنها دخالت ندارد، و اگر یکى و یا همه‌ی آنها نباشد، عمل انسان هم تحقق نخواهد یافت، این خداى سبحان است که به فضل خود آنها را افاضه فرموده و وجود و بقاء آدمى را امتداد می‌دهد، آرى اگر عطاى او منقطع شود عمل هر عاملى از او منقطع می‌گردد.
پس اهل دنیا در دنیاى خود و اهل آخرت در آخرت خود از عطاى خدا استمداد می‌کنند، و در این عطا کردن چیزى جز حمد عاید خداى سبحان نمی‌‏شود، آرى هر چه او عطا می‌کند انعامى است بر آدمى که آن را در موضع نیکو و موردى که پروردگارش راضى باشد استعمال کند، و اما اگر فسق بورزد و آن نعمت را در آن مورد نیکو استعمال نکند در حقیقت، کلمه‌ی خدا را از جاى خود تحریف کرده و نباید جز خود، کسى را ملامت کند، به هر حال خداوند مستحق ثناى جمیل می‌باشد و حجت بالغه‌ی او تمام است.
پس اینکه فرمود: «کلا نمد» معنایش این است که ما هر دو فریق را (چه آنها که برایشان عجله می‌کنیم و چه آنها که شکر سعیشان را می‌گزاریم) امداد می‌‏نماییم و اگر مفعول «نمد» که کلمه‌ی «کلا» باشد (با اینکه باید بعد از فعل بیاید) قبل از فعل آورده شده، بدین جهت بوده است که بفهماند نسبت به آن عنایتى است، و مقصود، بیان عمومیت امداد نسبت به هر دو فریق است.
و اینکه به یک یک آن دو گروه اشاره کرد و فرمود: «هاؤُلاءِ وَ هاؤُلاءِ» یعنى این دسته که برایشان عجله می‌شود و این دسته که سعیشان شکرگزارى می‌گردد، براى این بود که بفهماند هر کدام از آنها وضعى مخصوص بخود دارند، و نتیجه‌ی معنا چنین می‌‏شود که هر یک از این دو فریق در تحت تربیت الهى قرار داشته و از عطاء خدا برایشان افاضه می‌شود، بدون هیچ تفاوت، جز اینکه یکى از این دو دسته نعمت اللَّه را در طلب آخرت مصرف نموده و خدا هم سعیش را شکرگزارى می‌کند و دیگرى آن را در طلب دنیاى عاجله مصرف نموده و آخرت را فراموش می‌نماید، و از سعیش جز بدبختى و خسران برایش نمی‌ماند.
و اگر مدد به هر دو را از عطاء پروردگار خواند و فرمود: «مِنْ عَطاءِ رَبِّکَ» براى این بود که گفتیم هر دو گروه، در تمامى آنچه که در عمل خود از آنها استفاده می‌کنند از عطای پروردگار برخوردارند، و از خود آنان نیست، آرى نه خود آنان در وجود آنها دخالت دارند و نه مخلوقى دیگر، بلکه تنها خداى سبحان است که مالک و ایجاد کننده‌ی آنهاست، پس همه‌ی آنها از عطاى اوست.
از این قید، وجه آن پاداشى هم که براى هر یک از دو گروه ذکر فرمود استفاده می‌شود، زیرا وقتى بنا شد که اعمال هر دو گروه به امداد خداى عز و جل و فقط از عطای او باشد، پس جا دارد و سزاوار است که هر کس نعمت او را در کفر و فسق مصرف کند، به آتش افتاده و مذموم و مدحور باشد، و هر کس که آنها را در ایمان و اطاعت خدا مصرف کند، سعیش مشکور باشد.
و معناى جمله‌ی «وَ ما کانَ عَطاءُ رَبِّکَ مَحْظُورً» این است که عطاء پروردگار تو ممنوع نیست، چون کلمه‌ی «حظر» به معناى منع است، پس اهل دنیا و اهل آخرت، هر دو از عطاى او استمداد می‌کنند، و جیره‌‏خوار نعمت او و ممنون به منت‏‌هاى اویند.
در این آیه‌ی شریفه دلالتى است بر این حقیقت که بخشش‌هاى الهى، مطلق و غیر محدود است، چون «عطاء» و همچنین «نبودن منع» را مطلق آورد، پس هر جا که محدودیت و یا تقدیر و یا منعى (به اختلاف موارد) وجود داشته باشد، همه از ناحیه‌ی شخصى است که به او بخشش می‌شود و بستگى به داشتن یا نداشتن استعداد او دارد و آن محدودیت از ناحیه‌ی خداوند که مفیض است ناشى نمی‌شود.
[ترجمه‌ی تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، جلد ‏13، صص 91 تا 94 با تلخیص]

خلاصه‌ی کلام:
1. هر گاه در «دعا» و به تبع آن در «التماس دعا»، باطل به معنی حرام درخواست شود، احتمال دارد خدای تعالی از اسم رحمان خود، آن حاجت را برآورده سازد؛ هر چند عذاب اخروی در عالم بعدی خواهد داشت. مثلاً کسی که خواسته‌اش چپاول کردن مال دیگران است، با کمک گرفتن از امداد الهی یا رحمت رحمانیّه‌ی پروردگار، به خواسته‌اش می‌رسد؛ ولی در قیامت، باید پاسخگو باشد و عذاب دردناکی در انتظارش خواهد بود.
2. هر گاه در «دعا» و به تبع آن در «التماس دعا»، باطل به معنی آنچه ظرفیتش ایجاد نشده درخواست شود، خدای تعالی از اسم رحمان خود، آن حاجت را عطا می‌سازد؛ هر چند دعاگو یا ملتمس دعا، به خاطر نداشتن آمادگی لازم، استجابت را دریافت نخواهد کرد. مثلاً کودکی که خواسته‌اش تحصیل در دانشگاه است و برای آن دعا می‌کند یا التماس دعا می‌دهد، خدای تعالی حاجتش را عطا می‌کند؛ ولی او به خاطر محدودیت وجودی، نمی‌تواند استجابت را فوری دریافت نماید و گذر زمان لازم است تا ظرفیت مناسب را به دست آورد.

تعداد نظراتی که بر این مطلب نوشته شده است: ۰ نظر

اولین نفری باشید که در مورد این مطلب، اظهار نظر می‌کند
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است