حاج فردوسی

معلم معنویت و مؤلف منهاج فردوسیان

حاج فردوسی

معلم معنویت و مؤلف منهاج فردوسیان

قال الباقر (علیه‌السلام) فِی قَوْلِهِ «لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِکلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ»: «فَبَلَغَنِی ـ وَ اللهُ أَعْلَمُ ـ أَنَّ اللهَ جَعَلَهَا سَبْعَ دَرَکاتٍ، أَعْلَاهَا الجَحِیمُ، یقُومُ أَهْلُهَا عَلَی الصَّفَا مِنْهَا تَغْلِی أَدْمِغَتُهُمْ فِیهَا کغَلْی القُدُورِ بِمَا فِیهَا.
وَ الثَّانِیةُ: لَظی،‏ «نَزَّاعَةً لِلشَّوی * تَدْعُوا مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلَّی * وَ جَمَعَ فَأَوْعی»
وَ الثَّالِثَةُ: سَقَرُ، «لا تُبْقِی وَ لا تَذَرُ * لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ * عَلَیها تِسْعَةَ عَشَرَ»
وَ الرَّابِعَةُ: الحُطَمَةُ، وَ مِنْهَا یثُورُ شَرَرٌ «کالقَصْرِ * کأَنَّهُ جِمَالَتٌ صُفْرٌ» تُدَقُّ کلُّ مَنْ صَارَ إِلَیهَا مِثْلَ الکُحْلِ فَلَا یمُوتُ الرُّوحُ. کلَّمَا صَارُوا مِثْلَ الکُحْلِ عَادُوا.
وَ الخَامِسَةُ: الهَاوِیةُ، فِیهَا مَلَأٌ یدْعُونَ: یا مَالِک أَغِثْنَا. فَإِذَا أَغَاثَهُمْ جَعَلَ لَـهُم آنِیةً مِنْ صُفْرٍ مِنْ نَارٍ فِیهِ صَدِیدُ مَاءٍ یسِیلُ مِنْ جُلُودِهِمْ کأَنَّهُ مُهْلٌ. فَإِذَا رَفَعُوهُ لِیشْرَبُوا مِنْهُ تَسَاقَطَ لَـحْمُ وُجُوهِهِمْ فِیهَا مِنْ شِدَّةِ حَرِّهَا وَ هُوَ قَوْلُ اللهِ تَعَالَی «وَ إِنْ یسْتَغِیثُوا یغاثُوا بِماءٍ کالمُهْلِ یشْوِی الوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرابُ وَ ساءَتْ مُرْتَفَقاً» وَ مَنْ هَوَی فِیهَا هَوَی سَبْعِینَ عَاماً فِی النَّارِ، کلَّمَا احْتَرَقَ جِلْدُهُ بُدِّلَ جِلْداً غَیرَهُ.
وَ السَّادِسَةُ: هِی السَّعِیرُ، فِیهَا ثَلَاثُ مِائَةِ سُرَادِقٍ مِنْ نَارٍ، فِی کلِّ سُرَادِقٍ ثَلَاثُ مِائَةِ قَصْرٍ مِنْ نَارٍ، فِی کلِّ قَصْرٍ ثَلَاثُ مِائَةِ بَیتٍ مِنْ نَارٍ، فِی کلِّ بَیتٍ ثَلَاثُ مِائَةِ لَوْنٍ مِنْ عَذَابِ النَّارِ، فِیهَا حَیاتٌ مِنْ نَارٍ وَ عَقَارِبُ مِنْ نَارٍ وَ جَوَامِعُ مِنْ نَارٍ وَ سَلَاسِلُ مِنْ نَارٍ وَ أَغْلَالٌ مِنْ نَارٍ وَ هُوَ الَّذِی یقُولُ اللهُ «إِنَّا أَعْتَدْنا لِلْکافِرِینَ سَلاسِلَ وَ أَغْلالًا وَ سَعِیراً»
وَ السَّابِعَةُ: جَهَنَّمُ، وَ فِیهَا الفَلَقُ اوَ هُوَ جُبٌّ فِی جَهَنَّمَ إِذَا فُتِحَ أَسْعَرَ النَّارَ سِعْراً وَ هُوَ أَشَدُّ النَّارِ عَذَاباً.
وَ أَمَّا صَعُوداً، فَجَبْلٌ مِنْ صُفْرٍ مِنْ نَارٍ وَسَطَ جَهَنَّمَ وَ أَمَّا أَثاماً، فَهُوَ وَادٍ مِنْ صُفْرٍ مُذَابٍ یجْرِی حَوْلَ الجَبَلِ فَهُوَ أَشَدُّ النَّارِ عَذَاباً»

امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند: «[از اجداد طاهرینم] به من رسیده است ـ و خدا داناتر است ـ که خدای متعال، آن [جهنم] را هفت طبقه قرار داده است. بالاترینش «جحیم» است که [که عذابش اینگونه می‌باشد که] اهلش بر سنگ صافی [گداخته] می‌ایستند که مغز سرشان مثل دیگ که می‌جوشد، به جوش می‌آید.
[دَرَک] دوم، لَظی [است که] «پوستِ سر و اندام را برکننده است. هر که را پشت کرده و روى برتافته، و گرد آورده و انباشته [و حسابش را نگاه داشته‏] فرا مى‏خواند»
و [دَرَک] سوم: سَقَر [است که] «نه باقى مى‏گذارد و نه رها مى‏کند. پوست‌ها را سیاه مى‏گرداند. [و] بر آن [دوزخ‏]، نوزده [نگهبان‏] است».
و [دَرَک] چهارم: حُطَمه [است] که از آن شراره‌ها منتشر می‌شود «چون کاخی [بلند]، گویى شترانى زرد رنگند». هر کس که به سوی آن برود را مانند سرمه [که می‌کوبند] درهم می‌کوبد. پس [بر اثر این کوبیدن] روح نمی‌میرد [بلکه] هر بار که مانند سرمه [کوبیده شدند، به حال اول] بر می‌گردند.
و [دَرَک] پنجم:‌ هاویه، ‌[است] که در آن گروهی هستند [که پیوسته] می‌گویند: ای مالک به فریادمان برس. هرگاه به فریادشان می‌رسد برایشان ظرفی از مس آتشین که در آن صدید است، [می‌آورد. صدید،] آبی ‌[است] که از پوستشان جاری می‌گردد که گویا مُهل‌ [یعنی فلز گداخته] است. وقتی آن را برای نوشیدن بالا می‌برند، گوشت صورتشان از شدت داغی‌اش در آن می‌افتد و این، [تفسیر] سخن خدای متعال [است که می‌فرماید:] «اگر فریادرسى جویند، به آبى چون مس گداخته که چهره‏ها را بریان مى‏کند یارى مى‏شوند. وه! چه بد شرابى و چه زشت جایگاهى است» و کسی که در آن افکنده شود، هفتاد سال در آن بماند [به این صورت که] هر چه پوستش بسوزد [و از بین برود] به پوست دیگری [که جدید است] تبدیل می‌شود.
و [دَرَک] ششم: ‏سَعیر [است که] در آن، سیصد سراپرده از آتش است. در هر سراپرده، سیصد قصر از آتش،‌ در هر قصر، سیصد خانه از آتش، در هر خانه، سیصد رنگ از عذاب آتش، در آن مارهایی از آتش و عقرب‌هایی از آتش و غُل‌های جامعه از آتش و زنجیرهایی از آتش و کُندهایی از آتش، و این [تفسیر سخن خدای متعال است که] می‌فرماید: «ما براى کافران، زنجیرها و غلّ‌‏ها و آتشى فروزان آماده کرده‏‌ایم»‏.
و [دَرَک] هفتم: جهنم [است] که در آن فلق می‌باشد. و [فلق] چاهی است در جهنم که هر زمان گشوده شود، آتش [از آن] زبانه می‌کشد و آن [فلق، دارای] شدیدترین آتش از لحاظ عذاب [است].
و اما [اسامی دیگر عذاب مانند:] «صعود»، کوهی است در مس از آتشِ وسط جهنم، و اما «اثام» وادی‌ای از مس مذاب است که بر اطراف کوه [صعود،] جاری است. و این،‌ شدیدترین عذاب آتش است».

[تفسیر قمی، جلد 1، صفحه‌ی 376؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 8، صفحه‌ی 289]

تعداد نظراتی که بر این مطلب نوشته شده است: ۰ نظر

اولین نفری باشید که در مورد این مطلب، اظهار نظر می‌کند
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است