سؤال: در منهاج فردوسیان، محدودهی تقلید از مرجع تقلید کجاست؟
جواب: مراجعهی جاهل به عالم، در تمام احکام خمسه (واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباح) است. یعنی کسی که «نمیداند»، باید از کسی که «میداند» بپرسد. ولی مراجعه به فقیه به معنی «مرجع تقلید» محدودهی خاصی دارد. «تقلید» در این محدوده به معنی «انداختن بار بر دوش فقیه در دنیا و عبور از روی گردن [1] فقیه در آخرت» است. در این محدوده، تقلید در برخی احکام، معنی ندارد. این احکام عبارتند از:
واضحات و مسلّمات احکام: یعنی آنچه واجب، حرام، مستحب و مکروه که تصریح آیات و روایات است. در این موارد، جاهل میتواند به عالم مراجعه کند ولی تقلید، به معنی بار بر شانهی فقیه انداختن، صدق نمیکند.
واضحات و مسلّمات اعتقادی: یعنی دیدگاههایی که از تصریحات آیات و روایات، جمعآوری شده است. جاهل به این دیدگاهها میتواند برای دانستنش به عالم مراجعه کند ولی خبر دادن عالم، به معنی به گردن گرفتن آنها نیست. پس در این مورد نیز مراجعه به مرجع تقلید، بیمعنی است.
غیر واضحات و مسلّمات اعتقادی: محدودهی کار فقه، احکام عملی مکلف است. پس ورود در مسائل اعتقادی، در حیطهی کار فقه و فقیه نیست. لذا اگر «مرجع تقلید» بخواهد در محدودهی اعتقادات و دیدگاهها اظهار نظر کند، به عنوان نظر یک کارشناس از بین کارشناسان اعتقادی پذیرفته میشود. یعنی مراجع تقلید با سایر محققین حوزهی اعتقادات (کلام و فلسفه) فرقی ندارند و حتی در برخی موارد، محققین آن رشتهها، پیشتر از مراجع تقلید هستند.
مستحبات و مکروهات: از آنجا که مستحبات و مکروهات، فقط با تصریح آیات و روایات ثابت میشود و فقیه نمیتواند با استفاده از اصول عملی یا شهرت فتوایی و غیره، مستحب یا مکروه بتراشد، پس مراجعه به «مرجع تقلید» برای مستحبات و مکروهات، بیمعنی است. البته میتوان به عنوان مراجعهی جاهل به عالم، از مرجع تقلید یا هر محقق مورد اعتماد دینی، نسبت به دانستن مستحبات و مکروهات، کمک علمی گرفت.
آنچه میماند، واجبات و محرمات غیرواضح و غیر مسلم است. آنجا که معلوم نیست موضوعی، واجب است یا حرام، فقیه، بر عهده میگیرد که این کار، حرام است یا واجب. البته در پارهای احکام که نمیتواند به نتیجهی دلخواه و رضایتبخش برای خودش برسد، از عبارت «احتیاط واجب» استفاده مینماید تا به نحوی مقلِدین خود را در مراجعه به فقهای دیگر، آزاد بگذارد.
عبارت «احتیاط واجب» فقط در مورد محدودهی فقیه، یعنی واجبات و محرمات به کار میرود. پس هیچگاه نخواهید دید که فقیه، در مستحبات و مکروهات یا بحثهای اعتقادی، از این عبارت استفاده نماید.
با توجه به آنچه گفته شد، چنین نتیجه میگیریم که:
اگر تقلید، به معنی مراجعهی جاهل به عالم باشد، برای دانستن تمام اعتقادات و احکام عملی اسلام، باید به دانای علوم اسلامی مراجعه نمود. این نوع تقلید، هم در اعتقادات و هم در مستحبات و مکروهات، جاری است. در این مورد، عالم دینی، فقط واسطهی انتقال واضحات و مسلّمات (تصریحات آیات و روایات) به کسی که نمیداند، است و چیزی را بر عهده نمیگیرد.
اگر تقلید به معنی دقیق کلمه باشد، فقط در واجبات و محرمات غیر واضح، که تصریحی در آیات و روایات معتبر ندارد، باید به فقیه جامع الشرایط (مرجع تقلید) مراجعه نمود. در این مورد، فقیه بر عهده میگیرد که در قیامت، پاسخگوی مقلّدین خود باشد.
البته لازم است تذکر بدهیم که اگر کسی «احتیاطی» شد، یعنی علاوه بر مراعات قوانین عملی منهاج فردوسیان، آنچه در قوانین عملی نیامده را از رسالهی توضیح المسائل منهاج فردوسیان، کسب نمود، نیازی به مراجعه به فقیه (مرجع تقلید) در همین قسمت اخیر هم نخواهد داشت.
……………………………..
[1] امام صادق (علیهالسلام) در توصیهای به عنوان بصری فرمودند: «وَ لَا تَجْعَلْ رَقَبَتَک لِلنَّاسِ جِسْراً؛ گردنت را پلی برای مردم قرار مده». (مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، طبرسی، صفحهی 328)