2. عبارتهای قدیمی و ادبیات کهنه، تا حد امکان، ترمیم گردید.
مثلاً عبارت مسألهی 1037 که چنین بود: … و اگر نتواند اشاره کند باید به نیت رکوع چشمها را هم بگذارد و ذکر آن را بگوید و به نیت برخاستن از رکوع چشمها را باز کند …
با توجه به این که «هم گذاشتن چشمها»، فصیح نیست و ادبیات عامیانه محسوب میشود، به صورت زیر تصحیح شد:
مسألهی 1037: … و اگر نتوانید اشاره کنید، باید به نیت رکوع، پلکهایتان را بر هم بگذارید و ذکر آن را بگویید و به نیت برخاستن از رکوع، چشمهایتان را باز کنید …
یا مثلاً مسألهی 1093 که چنین بود: در هر یک از چهار سوره «والنجم، إقرأ، الم تنزیل و حم سجده» یک آیه سجده است …
به صورت زیر و به ادبیات سادهتر تبدیل شد:
مسألهی 1093: در هر یک از چهار سورهی «سجده»، «فصلت»، «نجم» و «علق» یک آیهی سجده است …
یا مثلاً مسألهی 1412 که چنین بود: اگر به واسطهی درازی صف اول، کسانی که دو طرف صف ایستادهاند امام را نبینند …
کلمهی «درازی» به «طولانی شدن» تغییر یافت و مسأله به این صورت درآمد:
مسألهی 1412: هر گاه دو طرف صف ایستاده باشید و به واسطهی طولانی شدن صف اول، امام را نبینید …
یا مثلاً مسألهی 1728 که چنین بود: زنی که زاییدن او نزدیک است و روزه برای حملش ضرر دارد، روزه بر او واجب نیست …
با تبدیل «زاییدن» به «زایمان» و «حمل» به «جنین»، به صورت زیر اصلاح گردید:
مسألهی 1728: منهاجیاتی که نزدیک زایمانشان است و روزه برای جنینشان ضرر دارد، روزه را بر خود واجب ندانند …
یا مثلاً مسألهی 1875 که چنین بود: اگر گندم و جو و خرما و انگور، مقداری از باران یا نهر یا رطوبت زمین استفاده کند و به همان مقدار از آبیاری با دلو و مانند آن استفاده نماید، زکات نصف آن ده یک و زکات نصف دیگر آن بیست یک میباشد، یعنی از چهل قسمت سه قسمت آن را بابت زکات بدهد. ولی چنانچه طوری باشد که بگویند با دلو آبیاری شده نه باران، زکات آن بیست یک است، و اگر بگویند یا آب باران آبیاری شده، زکات آن ده یک است.
با تبدیل عبارات «ده یک» و «بیست یک» به «یکدهم» و «یکبیستم» و عبارت «از چهل قسمت سه قسمت» به «سهچهلم» به صورت زیر در آمد:
مسألهی 1875: هر گاه گندم، جو، خرما و انگور، مقداری از باران یا نهر یا رطوبت زمین استفاده کند و به همان مقدار از آبیاری با دلو و مانند آن استفاده نماید، سهچهلمش را بابت زکات بدهید. ولی چنانچه طوری باشد که بگویند با دلو آبیاری شده نه باران، یکبیستم، و اگر بگویند با آب باران آبیاری شده، یکدهمش را بابت زکات بدهید.
یا مثلاً مسألهی 1929: فقیری که خرج سال خود و عیالاتش را ندارد، اگر خانهای دارد که ملک اوست و در آن نشسته یا مال سواری دارد، چنانچه بدون اینها نتواند زندگی کند …
عبارت قدیمی «مال سواری» به «مرکب سواری» تغییر یافت و بدین صورت در آمد:
مسألهی 1929: هر گاه خرج سال خود و خانوادهتان را نداشته باشید، اگر خانهای دارید که مِلک شماست و در آن نشستهاید یا مرکب سواریای دارید، چنانچه بدون اینها نمیتوانید زندگی کنید …
یا مثلاً مسألهی 1953: زنی که صیغه شده اگر فقیر باشد …
به این صورت در آمد:
مسألهی 1953: هر گاه همسر موقتتان فقیر باشد …
یا مثلاً مسألهی 2059: خرید و فروش روغن و دواهای روان و عطرهایی که از ممالک غیر اسلامی میآورند …
بعد از تغییر کلمات «دوا» و «ممالک» به «دارو» و «کشورها» به این صورت در آمد:
مسألهی 2059: خرید و فروش روغنها و داروهای روان و عطرهایی که از کشورهای غیر اسلامی میآورند …
یا مثلاً مسألهی 2073: اگر چیزی را که اضافه میگیرد غیر از جنسی باشد که میفروشد، مثلاً یک من گندم به یک من گندم و ده تومان پول بفروشد …
بعد از تغییر کلمهی «من» به «کیلو» چنین شد:
مسألهی 2073: اگر چیزی را که اضافه میگیرید غیر از جنسی باشد که میفروشید، مثلاً یک کیلو گندم را به یک کیلو گندم و ده تومان پول بفروشید …
یا مثلاً مسألهی 2355: عاریه دادن گوسفند برای استفاده از شیر و پشم آن و عاریه دادن حیوان نر برای کشیدن بر ماده صحیح است.
بعد از تغییر عبارت «کشیدن بر ماده» به «جفتگیری» به این صورت درآمد:
مسألهی 2355: عاریه دادن گوسفند برای استفاده از شیر و پشم آن، و عاریه دادن حیوان نر برای جفتگیری را صحیح بدانید.
مسألهی 2538: اگر مرد، زنی را گول بزند که از شوهر طلاق بگیرد و زن او شود، طلاق و عقد آن زن صحیح است، ولی هر دو معصیت بزرگی کردهاند.
بعد از تغییر «گول زدن» به «ترغیب کردن» به صورت زیر درآمد:
مسألهی 2538: نباید زن شوهرداری را ترغیب کنید تا از شوهرش طلاق بگیرد و با شما ازدواج نماید …