7. موارد ناممکن در رسالههای توضیح المسائل تا جایی که امکان داشت، حذف شد یا تغییر یافت.
مثلاً در مسألهی 27 مینویسند: «آب قلیلی که برای برطرف کردن عین نجاست روی چیز نجس ریخته شود و از آن جدا گردد، نجس است. و همچنین بنا بر اقوی باید از آب قلیلی هم که بعداز برطرف شدن عین نجاست برای آب کشیدن چیز نجس روی آن میریزند و از آن جدا میشود، اجتناب کنند. ولی آبی که با آن مخرج ادرار و مدفوع را میشویند با پنج شرط پاک است: اول: آنکه بو یا رنگ یا مزهی نجاست نگرفته باشد. دوم: نجاستی از خارج به آن نرسیده باشد. سوم: نجاست دیگری مثل خون، با ادرار یا مدفوع بیرون نیامده باشد. چهارم: ذرههای مدفوع در آب پیدا نباشد. پنجم: بیشتر از مقدار معمول، نجاست به اطراف مخرج نرسیده باشد».
با توجه به این که به دست آوردن چنین آبی تقریباً ناممکن است، یعنی نمیتوان آبی پیدا کرد که عین نجاست در آن نباشد و ذرات نجاست هم در آن نباشد و از شستن مخرج مدفوع به دست آمده باشد، قسمت اخیر مسأله حذف شد و مسأله به صورت زیر، در آمد:
مسألهی 27: آب قلیلی که برای برطرف کردن عین نجاست روی چیز نجس ریخته شود و از آن جدا گردد را نجس بشمارید. و باید از آب قلیلی که بعد از برطرف شدن عین نجاست برای آب کشیدن چیز نجس روی آن میریزند و از آن جدا میشود، اجتناب کنید.
یا مثلاً در مسألهی 1061 مینویسند: در سجده باید کف دست را بر زمین بگذارند ولی درحال ناچاری پشت دست هم مانعی ندارد، و اگر پشت دست ممکن نباشد باید مچ دست را بگذارند، و چنانچه آن را هم نتوانند باید تا آرنج هر جا که میتوانند بر زمین بگذارند و اگر آن هم ممکن نیست گذاشتن بازو کافی است.
«بازو» به فاصلهی آرنج تا شانه گفته میشود، و ناممکن است کسی بتواند هم به سجده برود و هم این قسمت را بر زمین بگذارد. لذا قسمت اخیر مسأله حذف گردید.
یا در مسألهی 891 مینویسند: در خانهی کعبه و بر بام آن، نماز واجب خواندن، مکروه است ولی در حال ناچاری مانع ندارد.
با توجه به این که در زمان ما، فرض نماز خواندن در کرهی ماه، قابل قبولتر و نزدیکتر به واقعیت از فرض نماز خواندن بر بام کعبه است، این کلمه حذف شد و مسأله به این صورت درآمد:
مسألهی 891: نباید در داخل خانهی کعبه، نماز واجب بخوانید.
یا مثلاً در مسألهی 1091 مینویسند: در سجده چند چیز مستحب است: … 13ـ مردها آرنجها و شکم را به زمین نچسبانند و بازوها را از پهلو جدا نگاه دارند و زنها آرنجها و شکم را بر زمین بگذارند و اعضای بدن را به یکدیگر بچسبانند.
از آنجایی که ناممکن است کسی در حال سجده بتواند شکمش را به زمین برساند، مگر این که شکم بسیار بزرگی داشته باشد یا این که به رو بخوابد، که صورت اول بسیار نادر است و اگر کسی چنین شکمی داشته باشد، نمیتواند آن را جمع کند، و در صورت دوم، نماز باطل میشود. پس کلمهی «شکم» از این مسأله حذف شد و مسأله به این صورت در آمد:
مسألهی 1091: بهتر است چند چیز را در سجده مراعات کنید: … 13ـ آرنجهایتان را به زمین نچسبانید و بازوهایتان را از پهلو جدا نگه دارید …
یا مثلاً در مسألهی 1411 مینویسند: اگر امام در محراب باشد و کسی پشت سر او اقتدا نکرده باشد، کسانی که دو طرف محراب ایستادهاند و به واسطهی دیوار محراب امام را نمیبینند، نمیتوانند اقتدا کنند، بلکه اگر کسی هم پشت سر امام اقتدا کرده باشد، اقتدا کردن کسانی که دو طرف او ایستادهاند و به واسطهی دیوار محراب، امام را نمیبینند اشکال دارد، بلکه باطل است.
با توجه به این که اگر محراب بخواهد به طوری باشد که امام جماعت در داخل آن از دو طرف دیده نشود، باید مانند دالان بلندی فرض شود که حد اقل دو متر عمق داشته باشد، و در زمانهی کنونی چنین محرابی ساخته نمیشود، این مسأله به نحوی غیر واقعی به نظر میرسید، و با توجه به این که نمیشد به طور کامل حذف نمود، به صورت زیر اصلاح شد.
مسألهی 1411: هر گاه محراب، آنقدر فرو رفتگی داشته باشد که اگر دو طرف محراب بایستید، امام جماعت را نبینید، نباید اقتدا کنید.
یا مثلاً در مسألهی 1649 مینویسند: اگر مگس در گلوی روزهدار برود، چنانچه به قدری پایین رود که به فرو بردن آن خوردن نمیگویند، لازم نیست آن را بیرون آورد و روزه او صحیح است، و اگر به این مقدار پایین نرود، باید آن را بیرون آورد، اگر چه موجب شود که قی کند و روزهاش باطل شود، و چنانچه فرو برد، روزهاش باطل میشود، و بنا بر احتیاط واجب باید کفارهی جمع بدهد.
باید توجه داشت که این مسأله، دو صورت بیشتر ندارد، یا مگس و زنبور و مانند آن در فضای دهان وارد شده و میتوان بیرونش انداخت یا با سرعت وارد گلو شده و پایین رفته است. در فرض دوم، هیچ راهی برای بیرون آوردنش نیست. البته میتوان فرض کرد که مگس یا زنبور، به قدری بزرگ باشد که در انتهای گلو متوقف شود، که بیرون آوردنش موجب قی باشد، ولی در این حال، قبل از این که روزهدار بخواهد فکر کند که حشرهی مهاجم را بیرون آورد یا فرو دهد، بر اثر خفگی به حالت کما میرود. پس این فرض، تحقق خارجی ندارد. لذا به صورت زیر اصلاح شد:
مسألهی 1649: هر گاه در حال روزه، حشرات پرنده مانند مگس و زنبور وارد دهانتان شود، نباید آن را فرو ببرید ولی اگر در گلویتان فرو رود، روزهتان را صحیح بدانید.
یا مثلاً در مسألهی 2689 مینویسند: ملکی که مقداری از آن وقف است و مقداری از آن وقف نیست اگر تقسیم نشده باشد، حاکم شرع یا متولی وقف میتواند با نظر خبره سهم وقف را جدا کند.
با توجه به این که مال معین را وقف میکنند و شاید وقف مال نامعین، باطل باشد، مسألهی فوق فرض ندارد که مال مشخصی وقف شده باشد ولی مشخص نباشد و متولی یا حاکم شرع با کمک خبره، سهم وقف را جدا کنند. لذا به این صورت تغییر یافت:
مسألهی 2689: هر گاه بخواهید مقداری از ملکی را وقف کنید، باید آن مقدار را به طور کامل مشخص نمایید.