حاج فردوسی

معلم معنویت و مؤلف منهاج فردوسیان

حاج فردوسی

معلم معنویت و مؤلف منهاج فردوسیان

عرفا، برداشت وحدت وجودی از توحید را «توحید خاص» و یا «توحید خاص الخاص» نامیده‌اند و در برابر آن توحیدی را که لازمه‌ی مسلمانی و دخول در امت اسلام است، «توحید عامی» یا «توحید عام» خوانده‌اند. عبد الله انصاری در این باره چنین می‌نویسد: «توحید عام یعنی چیزی مثل او نیست، اما توحید خاص آن است که کسی غیر او نیست … توحید مهین آن است که جز یک نبود، معروف بود، عارف نبود، مقصود بود، قاصد نبود، موحّد آیند که او را جز او نبود، تا آنگاه که این خود نبود همه او بود، علم توحید چه بود؟ خدا و بس. دیگر همه، غیر او همه چیز ناکس، توحید صوفیان آن است که دیده، جز یک نبیند، دل جز یک نداند و جز یک، در علم ناید»
در تقسیم‌بندیِ دیگری، توحید را به چهار درجه تقسیم می‌کنند، به این ترتیب:
1 ـ قشرِ قشر؛ که به زبان، «لااله الاّ الله» بگوید، هر چند قلبش غافل و یا مُنکر باشد!
2 ـ قشر؛ که قلبش، این امر را تصدیق کند، و این، اعتقاد عوام است!
3 ـ لُبّ (مغز)؛ این معنا را به طریق کشف و به واسطه‌ی نور حق مشاهده کند و اشیاء را کثیر ولی در عین حال، صادر از یک واحد قهار ببیند، که این مشاهده‌ی صدیقین است!
4 ـ لُبّ لّب؛ در وجود، غیر از یک واحد نبیند، که این، مشاهده‌ی صدّیقین است!
سپس برای کسی که به مرحله‌ی آخر باشد، ادعای «فنای در توحید» می‌کنند و می‌گویند: وقتی عارف، غیر از یکی را ندید، خودش را نیز نمی‌بیند و هنگامی که به واسطه‌ی استغراق در توحید، خود را ندید، فانی می‌گردد، یعنی دیگر خودش و خلق را نمی‌بیند. و این را بالاترین درجه‌ی توحید می‌دانند. [1]
جمع‌بندی و نتیجه‌گیری: با این حساب معلوم می‌شود تقسیم‌بندی توحید به «عام»، «خاص» و «خاص الخاص»، از اختراعات صوفیه و دسیسه‌های شیطان بر زبان عرفاست تا بتوانند جوینده‌ی کمال را قدم به قدم، به سوی انحرافِ بزرگِ «وحدتِ وجود» سوق دهند. چون چنین تقسیم‌بندی‌ای در قرآن کریم و روایات معتبر، دیده نمی‌شود، بلکه بدعتی شنیع برای مقصودی انحرافی است، پس جایی در منهاج فردوسیان ندارد و به چشم بدعت و اختراع صوفیانه به آن نگریسته می‌شود.
اما از منظری دیگر، می‌توان توحید را به «توحید ابتدایی» و «توحید انتهایی» تقسیم کرد. «توحید ابتدایی» همان است که منهاجی، در ابتدای قدم نهادن در منهاج فردوسیان، بدان معتقد می‌شود، اعتقادی در حدّ تصوّر ذهنی. ولی بر اثر مراعات قوانین عملی و استمرار آن تا مرحله‌ی استقرار، حقّانیّت دین مبین اسلام و توحید حق تعالی برایش به صورت عقیده‌ی راسخ در می‌آید. پس از استقرار قوانین در روح و جسم منهاجی، قواعد نظری و از آن جمله، توحید حق تعالی، به استحکام ویژه‌ای می‌رسد که می‌توان از آن به «توحید انتهایی» تعبیر کرد.

………………………………………….

1. با استفاده از: وحدت وجود به روایت ابن عربی و اکهارت توله، قاسم کاکایی، صفحه‌ی 147.

تعداد نظراتی که بر این مطلب نوشته شده است: ۰ نظر

اولین نفری باشید که در مورد این مطلب، اظهار نظر می‌کند
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است