رکن دوم در تنظیم قوانین، آیات و روایاتی است که مشتمل بر بیان ثواب یا عقابی برای فعل یا ترک خاصی باشند.
تشویق و تخویف، دو بازوی تربیتی است که استاد در راستای تربیت شاگرد از آنها بهره میبرد.
همیشه تشویق، برای انجام کارهای خوب یا ترک کارهای بد است و همیشه، تخویف (ترساندن) برای انجام کارهای بد و ترک کارهای خوب است و این، بنای عقلاست.
پس بنا بر این مبنای عقلایی و رایج در عرف انسانها، هر گاه تشویقی از ناحیهی استاد برای انجام کاری صادر شده باشد، به راحتی نشاندهندهی خوب بودن آن کار و تأثیر مثبتش در کمال و سعادت شاگرد است. همچنین تشویق بر ترک کاری، نشاندهندهی بد بودن آن کار است.
از سوی دیگر، تخویف از انجام کاری از سوی استاد، دلالت عقلی بر بد بودن و مضر بودن آن کار و نقش منفیاش در رسیدن به کمال و سعادت دارد.
با این مقدمه، استدلال تشویق چنین است:
مقدمهی اول: انجام یا ترک این کار، مورد تشویق استاد قرار گرفته است.
مقدمهی دوم: انجام دادن یا ترک کردن هر کاری که مورد تشویق استاد قرار گیرد، نقش مثبتی در رسیدن به کمال و سعادت دارد.
نتیجه: انجام دادن یا ترک کردن این کار، نقش مثبتی در رسیدن به کمال و سعادت دارد.
استدلال تخویف چنین است:
مقدمهی اول: انجام یا ترک این کار، مورد تخویف استاد قرار گرفته است.
مقدمهی دوم: انجام دادن یا ترک کردن هر کاری که مورد تخویف استاد قرار گرفته باشد، نقش مثبتی در رسیدن به کمال و سعادت دارد.
نتیجه: انجام دادن یا ترک کردن این کار، نقش مثبتی در رسیدن به کمال و سعادت دارد.
نمونهی 1 (تشویق ـ آیه): «تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ المَضَاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَ طَمَعًا وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ * فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِی لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْینٍ جَزَاءً بِمَا کانُوا یَعْمَلُونَ»1
نمونهی 2 (تخویف ـ آیه) «وَ مَنْ یقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فیها وَ غَضِبَ اللهُ عَلَیهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظیماً»2
نمونهی 3 (تشویق ـ حدیث): قَالَ الصَّادِقُ (علیهالسلام): «مَنْ نَظَرَ إِلَى امْرَأَةٍ فَرَفَعَ بَصَرَهُ إِلَى السَّمَاءِ أَوْ غَمَّضَ بَصَرَهُ لَمْ یَرْتَدَّ إِلَیهِ بَصَرُهُ حَتَّى یُزَوِّجَهُ اللهُ مِنَ الحُورِ العِینِ»3
نمونهی 4 (تخویف ـ حدیث): قَالَ أَمِیرُ المُؤْمِنِینَ (علیهالسلام): «إِنَّ الغَدْرَ وَ الفُجُورَ وَ الخِیانَةَ فِی النَّارِ»4
نمونهی 5 (تخویف ـ حدیث): قال أبو عبد الله (علیهالسلام): «مَنْ ظَلَمَ یَتِیماً، سَلَّطَ اللهُ عَلَیهِ مَن یَظلِمُهُ أَوْ عَلَى عَقَبِهِ أو عَلَى عَقَبِ عَقَبِهِ»5
تبصره: استجماع فوق، مشروط به این است که مشوِّقات و مخوِّفات، کلی نباشد.
نمونهی 1 (تشویق کلی ـ آیه): «فَضَّلَ اللهُ المُجاهِدینَ عَلَى القاعِدینَ أَجْراً عَظیماً»6
نمونهی 2 (تخویف کلی ـ آیه) «إِنَّا مِنَ الـمُجْرِمِینَ مُنتَقِمُونَ»7
……………………………………
1. سورهی سجده، آیهی 16 و 17. ترجمه: پهلوهایشان از خوابگاهها جدا مىگردد [و] پروردگارشان را از روى بیم و طمع مىخوانند و از آنچه روزیشان دادهایم انفاق مىکنند. هیچ کس نمىداند چه چیز از آنچه روشنىبخش دیدگان است به [پاداش] آنچه انجام مىدادند براى آنان پنهان کردهام.
2. سورهی نساء، آیهی 93. ترجمه: و هر کس مؤمنى را از روى عمد بکشد، کیفرش دوزخ است که در آن جاودانه خواهد بود، و خدا بر او خشم گیرد، و وى را لعنت کند و عذابى بزرگ برایش آماده سازد.
3. من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، جلد 3، صفحهی 467. ترجمه: هر کس نگاهش به زنی [نا محرم] بیافتد، پس دیدهاش را به آسمان بلند کند یا دیده بر هم نهد، نگاهش به حال اول برنمیگردد مگر این که خدای تعالی [همان لحظه در ملکوت عالم] از حور العین به او تزویج مینماید.
4. کافی، محدث کلینی، جلد 2، صفحهی 338. ترجمه: امیر المؤمنین (علیهالسلام) فرمودند: پیمانشکنی و تبهکاری و بیوفایی در آتش [جهنم] است.
5. تفسیر عیاشی، جلد 1، صفحهی 223. ترجمه: هر کس به یتیمی ستم کند، خدای تعالی کسی را مسلط میسازد که بر او یا بر فرزندانش یا بر فرزندانِ فرزندانش ستم کند.
6. سورهی نساء، آیهی 95. ترجمه: و[لى] مجاهدان را بر خانهنشینان به پاداشى بزرگ برترى بخشیده است.
7. سورهی سجده، آیهی 22. ترجمه: قطعاً ما از مجرمان انتقامکشندهایم.