حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «إِنَّ فِی الجَنَّةِ نَهراً یقالُ لَهُ: رَجَبٌ، أَشَدُّ بَیاضاً مِنَ اللَّبَنِ وَ أَحلَى مِنَ العَسَلِ، مَن صامَ مِن رَجَبٍ یوماً سَقاهُ الله مِن ذَلِک النَّهرِ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «در بهشت، نهری است که به آن رجب می‌گویند و [از خصوصیت‌های این جویبار بهشتی این است که] سفیدتر از شیر و شیرین‌تر از عسل است. هرکس یک روز از ماه رجب روزه بگیرد، خداوند از آن نهر به او می‌نوشاند».

[شعب الایمان، جلد 3، صفحه‌ی 367؛ جامع الصغیر، سیوطی، جلد 1، صفحه‌ی 355]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «لَعَلَّکم تَظُنُّونَ أَنَّ أَنهارَ الجَنَّةِ أُخدُودٌ فِی الأَرضِ، لا وَاللهِ إِنَّها لَسائِحَةٌ عَلَى وَجهِ الأَرضِ، حافَتاها خِیامُ اللُّؤلُؤِ، وَ طِینُها المِسک الأَذفَرُ. قُلتُ: یا رَسُولَ اللهِ، وَ ما الأَذفَرُ؟ قالَ: «الَّذِی لا خِلطَ مَعَهُ».

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: شاید شما خیال می‌کنید که جویبارهای بهشت، شکاف‌هایی در زمین هستند؟! نه، به خدا [قسم] آن‌‌ها بر روی زمین روانند. دو کرانه‌ی آن‌‌ها سراپرده‌های مرواریدند و گِل آن‌‌ها مشک اذفر است.
راوی می‌گوید عرض کردم: ای پیامبر خدا، اذفر چیست؟
فرمودند: «آنچه مخلوطی با آن نباشد [یعنی ناب و خالص]».

[حلیة الاولیاء، جلد 6، صفحه‌ی 205؛ دُرّ المنثور، سیوطی، جلد 1، صفحه‌ی 95؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 463]

قال علی (علیه‌السلام) فِی قَولِهِ تَعالى: «نَضْرَةَ النَّعِیمِ»  ـ: هِی عَینٌ فِی الجَنَّةِ، یتَوَضَّؤُونَ مِنها وَیغتَسِلُونَ، فَتَجرِی عَلَیهِم نَضرَةُ النَّعِیمِ».

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) درباره‌ی این سخن خدای بلند مرتبه «طراوت نعمت» می‌فرمایند: «آن، چشمه‌ای است در بهشت که [بهشتیان] از آن وضو می‌گیرند و [در آن] غسل می‌کنند، پس طراوت نعمت بر آنان جاری می‌شود».

[دُرّ المنثور، سیوطی، جلد 8، صفحه‌ی 451؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 2، صفحه‌ی 548]

قَالَ رَسولُ اللهِ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «فِی الجَنَّةِ خَیمَةٌ مِن لُؤلُؤَةٍ مُجَوَّفَةٍ، عَرضُها سِتُّونَ مِیلاً، فِی کلِّ زاوِیةٍ مِنها أَهلٌ، ما یرَونَ الآخَرِینَ، یطُوفُ عَلَیهِمُ المُؤمِنُ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «در بهشت سراپرده‌ای از مروارید میان‌تهی است که پهنای آن شصت میل است و در هر گوشه‌ای از آن، کسانی [یعنی همسرانی در اختیار مؤمن] هستند که گروه دیگر [از همسران او] را نمی‌بینند و مؤمن بر گرداگرد آنان می‌چرخد. [یعنی با هر گروه، جداگانه آمیزش می‌کند]».

[صحیح مسلم، جلد 4، صفحه‌ی 2182؛ مسند ابن حنبل، جلد 7، صفحه‌ی 162؛ صحیح بخاری، جلد 4، صفحه‌ی 1849؛ سنن دارمی، جلد 2، صفحه‌ی 794؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 458]

قَالَ رَسولُ اللهِ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «إِنَّ حائِطَ الجَنَّةِ لَبِنَةٌ مِن ذَهَبٍ وَ لَبِنَةٌ مِن فِضَّةٍ، وَقاعُ الجَنَّةِ ذَهَبٌ، وَ رُضاضُها اللُّؤلُّؤُ، وَطِینُها مِسک، وَتُرابُها الزَّعفَرانُ، وَ خلالُ ذَلِک سِدرٌ مَخضُودٌ، وَ طَلحٌ مَنضُودٌ، وَ ظِلٌّ مَمدُودٌ، وَماءٌ مَسکوبٌ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «دیوار بهشت، یک خشتش از طلاست و خشت دیگرش از نقره. دشت بهشت طلاست و خرده سنگ‌هایش مروارید است و گِل آن مشک و خاکش زعفران است و در آن، درختان کنار بی‌خار است و نیز درخت‌های موز و با میوه‌های خوشه خوشه‌ی بر هم چیده و سایـه‌ای گسترده و پایدار و آبی ریزان».

[دُرّ المنثور، سیوطی، جلد 8، صفحه‌ی 13]

قَالَ رَسولُ اللهِ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «إِنَّ اللهَ عز و جل أَحَاطَ حَائِطَ الجَنَّةِ لَبِنَةً مِنْ ذَهَبٍ وَلَبِنَةً مِنْ فِضَّةٍ، ثُمَّ شَقَّقَ فِیهَا الأَنْهَارَ، وَغَرَسَ فِیهَا الأَشْجَارَ، فَلَمَّا نَظَرَ المَلائِکةُ إِلَى حُسْنِهَا وزَهرِها قَالَتْ: طُوبَاک فی مَنَازِلِ المُلوک»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «خدای عز و جل دیوار بهشت را با خشتی از طلا و خشتی از نقره ساخت. سپس جویبارهایی را از دل آن درآورد و [با دست قدرت خود آن را] درختکاری کرد. چون فرشتگان، زیبایی و خرمی آن را دیدند، گفتند: خوشا به حالت [که] در میان منزلگاه‌های پادشاهان [هستی]».

[البعث و النشور، صفحه‌ی 181؛ الترغیب و الترهیب، جلد 4، صفحه‌ی 513؛ دُرّ المنثور، سیوطی، جلد 1، صفحه‌ی 92]

إِنَّ ابنَ صَیادٍ سَأَلَ النَّبِی (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم) عَن تُربَةِ الجَنَّةِ؟ فَقالَ: «دَرمَکةٌ بَیضاءُ، مِسک خالِصٌ»

راوی از رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): درباره‌ی خاک بهشت پرسید. ایشان فرمودند: «خاکی نرم و سفید و مشکی ناب است».

[صحیح مسلم، جلد 4، صفحه‌ی 2243؛ مسند ابن حنبل، جلد 4، صفحه‌ی 86؛ المصنف لابن أبی شیبه، جلد 8، صفحه‌ی 67؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 460]

قَالَ رَسولُ اللهِ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «إِنَّ فِی الجَنَّةِ لَمَراغاً مِن مِسک، مِثلَ مَراغِ دَوابِّکم فِی الدُّنیا»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «در بهشت، بستری از مشک وجود دارد [که بهشتی در آن غلت می‌زند و تفریح می‌کند] همانند غلتگاه ستوران (= چهارپایان) شما در دنیا».

[تاریخ اصبهان، جلد 1، صفحه‌ی 152؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 455]

رُوِی فِی خَبَرٍ أَنَّ اللهَ تَعالى یَقُولُ لِمَلائِکتِهِ: أَطعِمُوا أَولِیائِی، فَیؤتى بِأَلوانِ الأَطِعِمَةِ، فَیجِدُونَ لِکلِّ لُقمَةٍ لَذَّةً غَیرَ ما یجِدُونَ لِلأُخرى، فَإِذا فَرَغُوا مِنَ الطَّعامِ، یقُولُ اللهِ تَعالى: اِسقُوا عِبادِی، فَیؤتى بِأَشرِبَةٍ، فَیجِدُونَ لِکلِّ شَربَةٍ لَذَّةً بِخِلافِ الأُخرى، فَإِذا فَرَغُوا یقُولُ اللهِ تَعالى لَهُم: أَنَا رَبُّکم، قَد صَدَقتُکم وَعدِی، فَاسأَلُونِی أُعطِکم، قالُوا: رَبَّنا نَسأَلُک رِضوانَک ـ مَرَّتَینِ أَو ثَلاثا ـ فَیقُولُ تَعالى: رَضِیتُ عَنکم، وَلَدَی المَزِیدُ. الیومَ أُکرِمُکم بِکرامَةٍ أَعظَمَ مِن ذَلِک کلِّهِ، فَیکشَفُ الحِجابُ، فَینظُرُونَ إِلَیهِ ما شاءَ الله، فَیخِرُّونَ لَهُ سُجَّدا، فَکانُوا فِی السُّجُودِ ما شاءَ الله‏ُ.
ثُمَّ یقُولُ لَهُم: اِرفَعُوا رُؤُوسَکم، لَیسَ هَذا مَوضِعَ عِبادَةٍ، فَینسَونَ کُلَّ نِعمَةٍ کانُوا فِیها، وَیکونُ النَّظَرُ إِلَیهِ أَحَبَّ إِلَیهِم مِن جَمِیعِ النِّعَمِ، ثُمَّ یرجِعُونَ، فَتَهِیجُ رِیحٌ مِن تَحتِ العَرشِ، عَلَى تَلٍّ مِن مِسک أَبیضَ، فَینثُرُ ذَلِک عَلَى رُؤُوسِهِم، وَنَواصِی خُیولِهِم، فَإِذا رَجَعُوا إِلى أَهلِیهِم تَراهم أَزواجُهُم فِی الحُسنِ وَالبَهاءِ أَفضَلَ مِمّا تَرَکوهُنَّ، فَیقُولُ لَـهُم أَزواجُهُم: إِنَّکم قَد رَجَعتُم عَلَى أَحسَنَ ما کُنتُم»

در روایتی آمده است که [وقتی بهشتیان به بهشت می‌آیند] خدای بلند مرتبه، به فرشتگانش می‌فرماید: «از دوستانم پذیرایی کنید» پس خوراکی‌های رنگارنگ آورده می‌شود و دوستان خدا از هر لقمه‌ای، لذتی متفاوت با لقمه‌ی دیگر می‌برند و چون از خوردن دست می‌کشند، خدای بلند مرتبه می‌فرماید: «به بندگانم بنوشانید».
پس نوشیدنی‌هایی آورده می‌شود و آنان از هر نوشیدنی، لذتی متفاوت با دیگری می‌برند و چون از نوشیدن، دست می‌کشند، خدای بلند مرتبه به ایشان می‌فرماید: «منم پروردگار شما. به وعده‌ام با شما عمل کردم. پس اینک از من بخواهید تا به شما عطا کنم».
دوستان خدا، دو یا سه بار می‌گوینـد: پروردگارا خشنـودی‌ات را از تو می‌خواهیم.
پس خدای بلند مرتبه می‌فرماید: «از شما خشنود شدم و افزون بر این هم دارم. امروز، شما را به کرامتی بزرگتر از همه‌ی اینها مفتخر می‌سازم».
آنگاه پرده کنار زده می‌شود و آنان تا وقتی که خدا بخواهد به [تجلّی ویژه‌ی] او می‌نگرند. سپس برایش به خاک می‌افتند و تا آنگاه که خدا بخواهد، همچنان در سجده خواهند بود.
سپس به آنان می‌فرماید: «سرهایتان را بلند کنید. اینجا جای عبادت نیست» پس هر نعمتی را که در آن به سر می‌بردند، از یاد می‌برند و تماشای [آن تجلّی ویژه‌ی] او، برایشان از همه‌ی نعمت‌ها خوش‌تر است. سپس بر می‌گردند و از زیر عرش، بادی بر تپه‌ای از مشک سفید، وزیدن می‌گیرد و آن [مشک] را بر سر آن‌‌ها و پیشانی اسبانشان می‌پاشد، و چون به نزد خانواده‌ی خویش باز گردند، همسرانشان آنان را زیباتر و نورانی‌تر از زمانی می‌بینند که ترکشان کرده بودند. پس همسرانشان [با شادی و تعجب] به آنان می‌گویند: [چقدر] زیباتر از آنچه بودید، بازگشته‌اید!»

[تنبیه الغافلین، صفحه‌ی 78]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «أَرْضُ الجنَّةِ بَیضَاءُ، عَرْصَتُهَا صُخُورُ الکافُورِ، وَقَدْ أَحَاطَ بِهِ المِسْک مِثْلَ کسْبَانِ الرَّمْلِ أَنْهَارٌ مُطَّرِدَةٌ، فَیجْتَمِعُ فیهَا أَهْلُ الجَنَّةِ أَدْنَاهُمْ وَآخِرُهُمْ فَیتَعارَفُونَ، فَیبْعَثُ الله رِیحَ الرّحمَةِ فَتَهِیجُ عَلَیهِمْ رِیحُ المِسْک، فَیرْجِعُ الرَّجُلُ إِلَى زَوْجَتِهِ وَقَدِ ازْدَادَ حُسْنا وَطِیبا، فَتَقُولُ لَهُ: لَقَدْ خَرَجْتَ مِنْ عِنْدی وَأَنَا بِک مُعْجِبَةٌ وَأَنَا بِک الآنَ أَشَدُّ إعْجَاباً»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «زمین بهشت، سفید است و صحنش [از] صخره‌های کافور. مشک، مانند تپه‌های شن آن را در میان گرفته است و جویبارهای بسیار در آن روانند. بهشتیان از دور و نزدیک در آن جا گرد هم می‌آیند و با یکدیگر آشنا می‌شوند. سپس خداوند، باد رحمت را می‌وزاند و بوی مشک در آنان می‌پیچد.
آنگاه مرد [بهشتی] در حالی که بسی زیباتر و خوشبوتر شده است به نزد همسر خویش باز می‌گردد و همسرش به او می‌گوید: از نزد من که رفتی برایم خواستنی بودی و اکنون بسی خواستنی‌تر شده‌ای».

[الترغیب و الترهیب، جلد 4، صفحه‌ی 514؛ دُرّ المنثور، سیوطی، جلد 1، صفحه‌ی 92]

قَالَ رَسولُ اللهِ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «إِنَّ أَدنَى أَهلِ الجَنَّةِ مَنزِلَةً الَّذِی یرکبُ فِی أَلفِ أَلفٍ مِن خَدَمَةٍ مِن الوِلدانِ المُخَلَّدِینَ، عَلى خَیلٍ مِن یاقُوتٍ أَحمَرَ لَها أَجنِحَةٌ مِن ذَهَبٍ «وَ إِذا رَأَیتَ ثَمَّ رَأَیتَ نَعیماً وَ مُلْکاً کبیراً»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «پایین‌ترینِ اهل بهشت از لحاظ منزلت [و رتبه، هنگامی که می‌رود] بر اسبی از یاقوت سرخ که بال‌هایی از طلا دارد، می‌نشیند و هزار هزار [یعنی یک میلیون] خدمتکار، از پسرکان جاویدان، او را همراهی می‌کنند [و این، تفسیر سخن خدای متعال است که می‌فرماید:] «و چون بدانجا بنگری، [سرزمینی از] نعمت و پادشاهی بزرگ می‌بینی» [و کدام پادشاهی از این بالاتر که برای یک رفت و آمد معمولی، چنین تشریفاتی برگزار شود؟!]

[دُرّ المنثور، سیوطی، جلد 8، صفحه‌ی 376]

قال امیر المؤمنین (علیه‌السلام): «إِنَّ أَطْیبَ شَی‏ءٍ فِی الجَنَّةِ وَ أَلَذَّهُ حُبُّ اللهِ، وَ الحُبُّ فِی اللهِ وَ الحَمْدُ للهِ. قَالَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الحَمْدُ للهِ رَبِّ العالَمِینَ»  وَ ذَلِک أَنَّهُمْ إِذَا عَاینُوا مَا فِی الجَنَّةِ مِنَ النَّعِیمِ‌‌ هَاجَتِ المَحَبَّةُ فِی قُلُوبِهِمْ، فَینَادُونَ عِنْدَ ذَلِک: أَنِ الحَمْدُ للهِ رَبِّ العالَمِینَ‏»

امیر المؤمنین (علیه‌السلام) فرمودند: «بهترین و لذّت‌بخش‌ترین چیز در بهشت، محبت خدا و محبت به خاطر خدا و ستایش خداست. خدای عز و جل فرموده است: «و آخرین دعایشان [در بهشت]، این است که: ستایش، خدای را که پروردگار جهانیان است» زیرا آنگاه که چشمشان به نعمت‌های بهشت می‌افتد، عشق و محبت در دل‌هایشان برانگیخته می‌شود و در این هنگام، بانـگ بر می‌آورند که: ستایش، از آنِ خداست که پروردگار جهانیان است».

[مصباح الشریعه، صفحه‌ی 195؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 69، صفحه‌ی 251]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «إِنَّ أَدنَى أَهلِ الجَنَّةِ مَنزِلَةً لَمَن یغدى عَلَیهِ وَ یراحُ بِعَشرَةِ آلافِ صَحفَةٍ، فِی کلِّ صَحفَةٍ لَونٌ مِنَ الطَّعامِ لَهُ رائِحَةٌ وَطَعمٌ لَیسَ لِلآخَرِ.
وَإِنَّ الرَّجُلَ مِن أَهلِ الجَنَّةِ لَیمُرُّ بِهِ الطَّائِرُ فَیشتَهِیهِ فَیخِرُّ بَینَ یدَیهِ إِمّا طَبِیخا وَإِمّا مَشوِیاً، ما خَطَرَ بِبالِهِ مِن الشَّهوَةِ.
وَإِنَّ الرَّجُلَ مِن أَهلِ الجَنَّةِ لَیکونُ فِی جَنَّةٍ مِن جِنانِهِ بَینَ أَنواعِ الشَّجَرِ إِذ یشتَهِی ثَمَرَةً مِن تِلک الثِّمارِ، فَتَدَلّى إِلَیهِ، فَیأکلُ مِنها ما أَرادَ.
وَلَو أَنَّ حُورِیا مِن حُورِهِم بَرَزَت لِأَهلِ الأَرضِ لَأَعشَت ضَوءَ الشَّمسِ، وَلاَفتَتَنَ بِها أَهلُ الأَرضِ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «[حتی] برای دون‌پایه‌ترینِ اهل بهشت، هر بامداد و شامگاه، ده هزار سینی می‌آورند و در هر سینی، رنگی از غذاست که بو و طعمی متفاوت با دیگر دارد.
[وصف یکی از نعمت‌های مؤمـن] در بهشت چنـان است که پرنـده‌ای بر او می‌گذرد و او هوس [خوردنِ] آن می‌کند؛ در دَم، آن پرنده به صورت پخته یا بریان شده، به هر صورتی که دل او خواسته باشد، در برابرش می‌افتد.
و [وصف یکی دیگر از نعمت‌های مؤمن] در بهشت، چنان است که در باغی از باغ‌های خود، میان درختان گوناگون، گردش می‌کند و دلش هوس میوه‌ای از آن میوه‌ها را می‌کند. بلافاصله آن میوه به او نزدیـک می‌شود و او هر چـه می‌خواهد، از آن می‌خورد.
اگر حوریه‌ای از حوریان بهشتی، برای اهل زمین آشکار شود، نور خورشید را تار می‌کند و زمینیان، سرگشته [و حیران] او می‌شوند».

[مسند زید، صفحه‌ی 417]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «یعطَی کُلُّ مُؤمنٍ یومَ القِیامةِ مِن الجَنَّةِ مِثلَ الدُنیا سَبعَ مَرّات»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «در روز قیامت، به هر مؤمنی، از بهشت به اندازه‌ی هفت برابر دنیا داده می‌شود».

[عوالی اللآلی، ابن ابی جمهور احسایی، جلد 4، صفحه‌ی 101]

قال الصادق (علیه‌السلام): «قَالَ إِنَّ اللهَ تَبَارَک وَ تَعَالَی کفَّلَ إِبْرَاهِیمَ وَ سَارَةَ أَطْفَالَ المُؤْمِنِینَ یغْذُوَانِهِمْ بِشَجَرَةٍ فِی الجَنَّةِ، لَهَا أَخْلَافٌ کأَخْلَافِ البَقَرِ، فِی قَصْرٍ مِنْ دُرَّةٍ. فَإِذَا کانَ یوْمُ القِیامَةِ البِسُوا وَ طُیبُوا وَ أُهْدُوا إِلَی آبَائِهِمْ فَهُمْ مُلُوک فِی الجَنَّةِ مَعَ آبَائِهِمْ وَ هُوَ قَوْلُ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّیتُهُمْ بِإِیمانٍ الحَقْنا بِهِمْ ذُرِّیتَهُمْ‏»

«خداوند بزرگ و والا، [حضرت] ابراهیم و ساره [علیهماالسلام] را سرپرست کودکان اهل ایمان [که در کودکی مرده‌اند]، قرار داده است و آن دو، آن‌‌ها را با درختی در بهشت که پستان‌هایی مانند پستان گاو دارد، در قصری از دُرّ، تغذیه می‌کنند و چون روز قیامت شود، بر آنان لباس[های فاخر] می‌پوشانند و خوش‌بویشان می‌سازند و آنان را به پدرانشان هدیه می‌دهند. اینان در بهشت با پدرانشان پادشاهی می‌کنند. این [تفسیر] سخن خدای عز و جل است، آنجا که می‌فرماید: «و کسانی که ایمان آورده‌اند و فرزندانشان آنان را در ایمان [آوردن] پیروی کرده‌اند، فرزندانشان را به ایشان ملحق خواهیم کرد»

[من ‌لایحضره ‌الفقیه، شیخ صدوق، جلد 3، صفحه‌ی 490؛ توحید، شیخ صدوق، صفحه‌ی 393؛ عوالی اللآلی، ابن ابی جمهور احسایی، جلد 3، صفحه‌ی 287]

قال علی (علیه‌السلام): «وَاردُ الجَنّةِ مُخَلَّدُ النَعماء»

«وارد شونده به بهشت، از نعمت‌های جاویدان برخوردار است»

[غرر الحکم، حدیث 10115؛ عیون الحکم و المواعظ، لیثی، صفحه‌ی 505]

قال علی (علیه‌السلام): «وَفدُ الجَنّةِ أبَداً مُنَعِّمونَ»‏

«وارد شوندگان به بهشت، تا همیشه در نعمت‌اند [یعنی پس از وارد شدن به بهشت، دیگر محرومیتی در کار نیست]»

[غرر الحکم، حدیث 10113؛ عیون الحکم و المواعظ، لیثی، صفحه‌ی 505]

ذَکرَ علی (علیه‌السلام) أَهْلَ الجَنَّةِ فَقَالَ: «یجِیئُونَ فَیدْخُلُونَ فَإِذَا أَسَاسُ بُیوتِهِمْ مِنْ جَنْدَلِ اللُّؤْلُؤِ وَ سُرُرٌ مَرْفُوعَةٌ وَ أَکوابٌ مَوْضُوعَةٌ وَ نَمارِقُ مَصْفُوفَةٌ وَ زَرابِی مَبْثُوثَةٌ وَ لَوْ لَا أَنَّ اللهَ قَدَّرَهَا لَـهُم لَالتَمَعَتْ أَبْصَارُهُمْ بِمَا یرَوْنَ وَ یعَانِقُونَ الأَزْوَاجَ وَ یقْعُدُونَ عَلَی السُّرُرِ وَ یقُولُونَ: «الحَمْدُ للهِ الَّذِی هَدانا لِهذا»

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در بیان احوال بهشتیان فرمودند: «می آیند و وارد [بهشت] می‌شوند و خانه‌های خود را می‌بینند که پایه‌های آن‌‌ها از سنگ مروارید است، و تخت‌هایی برپا شده و جام‌هایی نهاده و بالش‌هایی در کنار هم چیده، و فرش‌هایی گسترده شده. [این منظره چنان با شکوه و خیره کننده است که] اگر نبود این که خداوند بلند مرتبه، آن‌‌ها را برایشان مقدّر کرده است، چشمانشان از آنچه می‌دید، کور می‌شد. [سپس در نهایت شادمانی و سروری جاودانه] همسران [بهشتی خویش] را در آغوش می‌گیرند و بر تخت‌ها[ی مرتفع و خوش‌منظر] می‌نشینند و می‌گویند: «ستایش، خدایی را [سزاست] که ما را به اینها رهنمون شد»

[مجمع البیان، جلد 10، صفحه‌ی 727؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 7، صفحه‌ی 170؛ مصنف ابن ابی شیبه، جلد 8، صفحه‌ی 75؛ مسند ابن جعد، صفحه‌ی 374؛ تفسیر طبری، جلد 12، صفحه‌ی 35؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 646]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «لَا یدْخُلُ الجَنَّةَ أَحَدٌ إِلَّا بِجَوَازِ: بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ هَذَا کتَابٌ مِنَ اللهِ لِفُلَانِ بْنِ فُلَانٍ أَدْخِلُوهُ جَنَّةً عَالِیةً قُطُوفُها دانِیةٌ»

 رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «هیچ کس وارد بهشت نمی‌شود مگر با [داشتن] این مجوّز عبور: «به نام خدای مهرگستر مهربان، این، نامه‌ای است از خدا برای [اجازه‌ی ورود] فلان پسر فلان. او را به بهشتی برین که میوه‌هایش [فراوان و] در دسترس است، وارد کنید»

[اعلام الدین، صفحه‌ی 148؛ مجمع البیان، جلد 10، صفحه‌ی 521؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 7، صفحه‌ی 83؛ معجم الکبیر، جلد 6، صفحه‌ی 272؛ معجم الاوسط، جلد 3، صفحه‌ی 224؛ تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، جلد 7، صفحه‌ی 95؛ تفسیر ابن کثیر، جلد 8، صفحه‌ی 242؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 482]

قال (علیه‌السلام) فی ما وعظ الله عز و جل به عیسی (علیه‌السلام): «یا ابْنَ مَرْیمَ لَوْ رَأَتْ عَینُک مَا أَعْدَدْتُ لِأَوْلِیائِی الصَّالِحِینَ ذَابَ قَلْبُک وَ زَهَقَتْ نَفْسُک شَوْقاً إِلَیهِ فَلَیسَ کدَارِ الآخِرَةِ دَارٌ تَجَاوَرَ فِیهَا الطَّیبُونَ وَ یدْخُلُ عَلَیهِمْ فِیهَا المَلَائِکةُ المُقَرَّبُونَ وَ هُمْ مِمَّا یأْتِی یوْمَ القِیامَةِ مِنْ أَهْوَالِهَا آمِنُونَ دَارٌ لَا یتَغَیرُ فِیهَا النَّعِیمُ وَ لَا یزُولُ عَنْ أَهْلِهَا یا ابْنَ مَرْیمَ نَافِسْ فِیهَا مَعَ المُتَنَافِسِینَ فَإِنَّهَا أُمْنِیةُ المُتَمَنِّینَ حَسَنَةُ المَنْظَرِ طُوبَی لَک یا ابْنَ مَرْیمَ إِنْ کنْتَ لَهَا مِنَ العَامِلِینَ مَعَ آبَائِک آدَمَ وَ إِبْرَاهِیمَ فِی جَنَّاتٍ وَ نَعِیمٍ لَا تَبْغِی بِهَا بَدَلًا وَ لَا تَحْوِیلًا کذَلِک أَفْعَلُ بِالمُتَّقِین‏»

امام معصوم (علیه‌السلام) درباره‌ی موعظه‌های خدای متعال به حضرت عیسی (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «ای پسر مریم، اگر چشمانت آنچه را که برای دوستان شایسته‌ام آماده ساخته‌ام، می‌دید، از شـوق، دلت آب می‌شد و جانت به لب می‌آمد.
هیچ سرایی، چون [بهشت برین در] سرای آخرت نیست. در آنجا همه‌ی پاکان جمعند و فرشتگان مقرّب، بر آنان وارد می‌شوند. آنان از هراس‌های روز قیامت، در امانند. [بهشت] خانه‌ای است که در آن، نعمت‌ها تغییر نمی‌کند [یعنی نمی‌پوسد و فصلش به پایان نمی‌رسد] و از اهل آن سرای، زوال نمی‌یابند.
ای پسر مریم، [برای رسیدن به چنین سرایی] با دیگر تلاشگران، [با شور و شوق] کوشش کن که [رسیدن به] آن، آرزوی آرزومندان است. [و بدان که بهشت، بسیار] خوش‌منظر [و چشم‌نواز] است. خوشا به حال تو ـ ای پسر مریم ـ اگر از عمل کنندگان برای [رسیدن به] آن باشی، همراه با پدرانت آدم و ابراهیم [علیهما السلام] در بهشت‌ها و نعمت‌هایی که هرگز جایگزین و تغییری برای آن‌‌ها نخواهی خواست. [آری] من با پرهیزکاران چنین می‌کنم.»

[کافی، محدث کلینی، جلد 8، صفحه‌ی 131؛ تحف العقول، ابن شعبه حرانی، صفحه‌ی 497؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 14، صفحه‌ی 293]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «شِبْرٌ مِنَ الجَنَّةِ خَیرٌ مِنَ الدُّنْیا وَ مَا فِیهَا»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «یک وجب از بهشت، از همه‌ی دنیا و آنچه [از نعمت‌ها، خوشی‌ها، معادن، مزارع، مراتع، جواهرات و… که] در آن می‌باشد، بهتر است».

[جامع الأخبار، شعیری، صفحه‌ی 495؛ مجمع البیان، جلد 5، صفحه‌ی 412؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 8، صفحه‌ی 148؛ سنن ابن ماجه، جلد 2، صفحه‌ی 1448؛ المصنف ابن ابی شیبه، جلد 8، صفحه‌ی 79؛ حلیة الاولیاء، جلد 4، صفحه‌ی 108؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 456]

سُئِلَ صاحبُ الأمر (ارواحنا فداه) عَنْ أَهْلِ الجَنَّةِ هَلْ یتَوَالَدُونَ إِذَا دَخَلُوهَا أَمْ لَا؟ فَأَجَابَ (علیه‌السلام): «إِنَّ الجَنَّةَ لَا حَمْلَ فِیهَا لِلنِّسَاءِ وَ لَا وِلَادَةَ وَ لَا طَمْثَ وَ لَا نِفَاسَ وَ لَا شَقَاءَ بِالطُّفُولِیةِ وَ فِیها ما تَشْتَهِیهِ الأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الأَعْینُ کمَا قَالَ سُبْحَانَهُ، فَإِذَا اشْتَهَی المُؤْمِنُ وَلَداً خَلَقَهُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِغَیرِ حَمْلٍ وَ لَا وِلَادَةٍ عَلَی الصُّورَةِ الَّتِی یرِیدُ کمَا خَلَقَ آدَمَ (علیه‌السلام) عِبْرَةً»

امام عصر (ارواحنا فداه) در پاسخ به این سؤال که آیا اهل بهشت، وقتی به بهشت داخل می‌شوند [و در آن ساکن می‌گردند] بچه‌دار می‌شوند؟ فرمودند: «در بهشت، زنان، نه باردار می‌شوند، نه می‌زایند، نه حیض می‌بینند، نه نفاس می‌شوند و نه زحمت بچه‌داری را تحمل می‌کنند؛ بلکه در آنجا ـ همانگونه که خدای سبحان فرموده ـ آنچه دل‌ها هوس می‌کنند و چشم‌ها [از دیدنش] لذت می‌برند، هست. پس هرگاه مؤمن، هوسِ [داشتنِ] فرزندی کند، خداوند، آن را بدون آن که بارداری یا زایمانی در کار باشد، به همان شکلی که می‌خواهد [و به همان سن و قیافه‌ای که دوست دارد]، می‌آفریند، چنان که آدم (علیه‌السلام) را [برای] نمونه آفرید.»

[الاحتجاج، طبرسی، جلد 2، صفحه‌ی 580؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 53، صفحه‌ی 163]

قال علی (علیه‌السلام): «الجَنَّةُ الَّتِی أَعَدَّهَا اللهُ تَعَالَی لِلْمُؤْمِنِینَ خَطَّافَةٌ لِأَبْصَارِ النَّاظِرِینَ فِیهَا دَرَجَاتٌ مُتَفَاضِلَاتٌ وَ مَنَازِلُ مُتَعَالِیاتٌ لَا یبِیدُ نَعِیمُهَا وَ لَا یضْمَحِلُّ حُبُورُهَا وَ لَا ینْقَطِعُ سُرُورُهَا وَ لَا یظْعَنُ مُقِیمُهَا وَ لَا یهْرَمُ خَالِدُهَا وَ لَا یبْؤُسُ سَاکنُهَا. آمِنٌ سُکّانُهَا مِنَ المَوْتِ فَلَا یخَافُونَ صَفّاً لَـهُم العَیشُ وَ دَامَتْ لَـهُم النِّعْمَةُ فِی أَنْهَارٍ مِنْ ماءٍ غَیرِ آسِنٍ وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ یتَغَیرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِینَ وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّی وَ لَـهُم فِیها مِنْ کلِّ الثَّمَراتِ وَ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ عَلَی فُرُشٍ مَوْزُونَةٍ وَ أَزْوَاجٌ مَطْهَرَةٌ وَ حُورٌ عِینٌ کأَنَّهُنَّ اللُّؤْلُؤُ المَکنُونُ وَ فاکهَةٍ کثِیرَةٍ لا مَقْطُوعَةٍ وَ لا مَمْنُوعَةٍ وَ المَلائِکةُ یدْخُلُونَ عَلَیهِمْ مِنْ کُلِّ بابٍ سَلامٌ عَلَیکمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّار»

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمودند: «بهشتی که خداوند بزرگ برای مؤمنان آماده ساخته است [چنین خصوصیاتی دارد:] چشم بینندگان را خیره می‌سازد. در آن، درجاتی است یکی برتر از دیگری و منزل‌هایی است یکی بالاتر از دیگری. نعمت‌هایش از بین نمی‌رود، خوشی‌هایش به سر نمی‌آید، شادی‌هایش قطع نمی‌شود، اقامت‌کننده در آن کوچ نمی‌کند، جاویدان در آن، پیر نمی‌شود و ساکن آن، دچار بینوایی نمی‌گردد.
ساکنان آن، از مرگ در امانند، بنابر این نمی‌ترسند. زندگی به کام آنهاست و نعمت برایشان پایدار است. جویبارهایی از آبی تغییرناپذیر، جویبارهایی از شیر که طعم آن دگرگون نمی‌شود، جویبارهایی از شراب [ناب بهشتی] که نوشندگان از آن، لذت می‌برند، و جویبارهایی از عسل خالص، و در آنجا از هرگونه میوه‌ای برای آنان [آماده] هست و [از همه‌ی این نعمت‌ها بالاتر] آمرزش پروردگارشان است. بر فرش‌های ردیف شده، نشسته‌اند و همسرانی پاک دارند؛ حوریانی چشم‌درشت چون مرواریدِ نهان در صدف، و میوه‌های فراوان که نه تمام می‌شوند و نه [از خوردن آن] ممنوع [می‌گردند]. فرشتگان از هر دری بر آنان وارد می‌شوند [و می‌گویند:] سلام [و سلامتی و آرامش] بر شما [باد] به خاطر آن که شکیبایی کردید. پس چه نیکوست سرانجام [ساکنان] آن خانه[ی جاودانه‌ی بهشت]»

[مطالب السؤول، صفحه‌ی 55؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 78، صفحه‌ی 30]

قال علی (علیه‌السلام): «فَأَمَّا أَهْلُ الطَّاعَةِ فَأَثَابَهُمْ بِجِوَارِهِ وَ خَلَّدَهُمْ فِی دَارِهِ حَیثُ لَا یظْعَنُ النُّزَّالُ وَ لَا تَتَغَیرُ بِهِمُ الحَالُ وَ لَا تَنُوبُهُمُ الأَفْزَاعُ وَ لَا تَنَالُهُمُ الأَسْقَامُ وَ لَا تَعْرِضُ لَـهُم الأَخْطَارُ وَ لَا تُشْخِصُهُمُ الأَسْفَار»

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمودند: «اهل اطاعت [و فرمان‌برداران] را با جای دادن در همسایگی خویش [در بهشت]، پاداش داد و آنان را در خانه‌ی [نعمت و رحمت و رضایت] خود [یعنی بهشت]، جاویدان ساخت؛ آنچنان [خانه‌ای] که کسانی که در آن فرود می‌آیند [و بار می‌اندازند]، هرگز [از آنجا] کـوچ نمی‌کنند و حالاتشان دگرگون نمی‌گردد، و وحشت‌ها به سراغشان نمی‌آید و بیماری‌ها به آنان نمی‌رسد و دستخوش خطرها نمی‌شوند و بار سفر از جایی به جایی بر نمی‌بندند»

[نهج‏ البلاغه، صبحی صالح، خطبه‌ی 109؛ شرح نهج‏ البلاغه، ابن ابی الحدید، جلد 7، صفحه‌ی 200؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 7، صفحه‌ی 114]

قَالَ الباقر (علیه‌السلام): «إِذَا أَدْخَلَ اللهُ أَهْلَ الجَنَّةِ الجَنَّةَ وَ أَهْلَ النَّارِ النَّارَ جِی‏ءَ بِالمَوْتِ فِی صُورَةِ کبْشٍ حَتَّی یوقَفَ بَینَ الجَنَّةِ وَ النَّارِ. قَالَ: ثُمَّ ینَادِی مُنَادٍ یسْمَعُ أَهْلُ الدَّارَینِ جَمِیعاً: یا أَهْلَ الجَنَّةِ یا أَهْلَ النَّارِ فَإِذَا سَمِعُوا الصَّوْتَ أَقْبَلُوا. قَالَ: فَیقَالُ لَـهُم أَ تَدْرُونَ مَا هَذَا؟ هَذَا هُوَ المَوْتُ الَّذِی کنْتُمْ تَخَافُونَ مِنْهُ فِی الدُّنْیا.
قَالَ: فَیقُولُ أَهْلُ الجَنَّةِ اللهمَّ لَا تُدْخِلِ المَوْتَ عَلَینَا. قَالَ وَ یقُولُ: أَهْلُ النَّارِ اللهمَّ أَدْخِلِ المَوْتَ عَلَینَا. قَالَ: ثُمَّ یذْبَحُ کمَا تُذْبَحُ الشَّاةُ. قَالَ: ثُمَّ ینَادِی مُنَادٍ لَا مَوْتَ أَبَداً أَیقِنُوا بِالخُلُودِ. قَالَ: فَیفْرَحُ أَهْلُ الجَنَّةِ فَرَحاً لَوْ کانَ أَحَدٌ یوْمَئِذٍ یمُوتُ مِنْ فَرَحٍ لَمَاتُوا. قَالَ: ثُمَّ قَرَأَ هَذِهِ الآیةَ «أَ فَما نَحْنُ بِمَیتِینَ إِلَّا مَوْتَتَنَا الأُولی‏ وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ إِنَّ هذا لَهُوَ الفَوْزُ العَظِیمُ لِمِثْلِ هذا فَلْیعْمَلِ العامِلُونَ» قَالَ وَ یشْهَقُ أَهْلُ النَّارِ شَهْقَةً لَوْ کانَ أَحَدٌ یمُوتُ مِنْ شَهِیقٍ لَمَاتُوا وَ هُوَ قَوْلُ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ أَنْذِرْهُمْ یوْمَ الحَسْرَةِ إِذْ قُضِی الأَمْرُ» .

امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند: «آنگاه که خداوند، بهشتیان را به بهشت و دوزخیان را به دوزخ می‌برد، مرگ را به صورت قوچی می‌آورند و آن را میان بهشت و دوزخ، نگاه می‌دارند. سپس آواز دهنده‌ای با صدایی که همه‌ی اهل بهشت و اهل جهنم بشنوند، بانگ می‌زند: ای اهل بهشت و ای اهل جهنم!
با شنیدن صدا، همه به طرف آن، رو می‌کنند. پس به آن‌‌ها گفته می‌شود: آیا می‌دانید که این چیست؟ این، همان مرگی است که در دنیا از آن می‌ترسیدید.
اهل بهشت می‌گویند: بار خدایا، مرگ را نزد ما میاور.
[ولی] اهل دوزخ می‌گویند: بار خدایا، مرگ را نزد ما بیاور.
در این هنگام، آن (= مرگ) را مانند قوچی سر می‌بُرند.
سپس آواز دهنده‌ای آواز می‌دهد که دیگر مرگی [در کار] نیست. به جاودانگی یقین کنید. پس بهشتیان چنان خوشحال می‌شوند که اگر قرار بود کسی در آن روز از خوشحالی بمیرد، قطعاً آنان می‌مردند.»
سپس این آیه را تلاوت فرمودند: «آیا دیگر روی مرگ را نمی‌بینیم، جز همان مرگ نخستین خود را؟! و ما هرگز عذاب نخواهیم شد؟! به راستی که این، همان کامیابی بزرگ است. برای چنین [پاداشی] باید کوشندگان بکوشند» و [فرمود:] «دوزخیان، چنان ناله‌ای سر می‌دهند که اگر قرار بود کسی از ناله بمیرد، قطعاً آنان می‌مردند. این است [معنای] سخن خداوند عز و جل که: «آنان را از روز حسرت، بیم ده، آن گاه که کار، تمام می‌شود»

[زهد، حسین بن سعید، صفحه‌ی 100؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 8، صفحه‌ی 345]

عَنِ الزُّهْرِی قَالَ سَمِعْتُ عَلِی بْنَ الحُسَینِ (علیه‌السلام) یقُولُ: «مَنْ طَلَبَ الغِنَی وَ الأَمْوَالَ وَ السَّعَةَ فِی الدُّنْیا فَإِنَّمَا یطْلُبُ ذَلِک لِلرَّاحَةِ وَ الرَّاحَةُ لَمْ تُخْلَقْ فِی الدُّنْیا وَ لَا لِأَهْلِ الدُّنْیا إِنَّمَا خُلِقَتِ الرَّاحَةُ فِی الجَنَّةِ وَ لِأَهْلِ الجَنَّةِ»

راوی می‌گوید از امام سجاد (علیه‌السلام) شنیدم که می‌فرمود: «کسی که جویای ثروت و اموال و گشادی در [امور] دنیایش است، [در اصل] راحتی [خودش] را می‌طلبد در حالی که راحتی در دنیا و برای اهل دنیا، آفریده نشده است. همانا راحتی [و خوشی جاودانه] برای بهشت و اهل بهشت آفریده شده است» [پس در این سرای رنج چنان باشیم که در آخرت، راحتی حقیقی را همیشه داشته باشیم].

[خصال، شیخ صدوق، جلد 64؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، جلد 70، صفحه‌ی 93]

قَالَ رَجُلٌ یا رَسُولَ اللهِ، إِنِّی أُحِبُّ الخَیلَ فَهَلْ فِی الجَنَّةِ خَیلٌ؟
قَالَ: «نَعَمْ وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ إِنَّ فِیهَا خَیلًا مِنْ یاقُوتٍ أَحْمَرَ عَلَیهَا یرْکبـُونَ فَتَدُفُّ بِهِمْ خِلَالَ وَرَقِ الجَنَّةِ»
فَقَالَ رَجُلٌ: یا رَسُولَ اللهِ إِنِّی یعْجِبُنِی الصَّوْتُ الحَسَنُ، أَ فِی الجَنَّةِ الصَّوْتُ الحَسَنُ؟
قَالَ: «نَعَمْ وَ الَّذِی نَفْسِی بِیدِهِ إِنَّ اللهَ لَیأْمُرُ لِمَنْ أَحَبَّ ذَلِک مِنْهُمْ بِشَجَرٍ یسْمِعُهُ صَوْتاً بِالتَّسْبِیحِ مَا سَمِعَتِ الآذَانُ بِأَحْسَنَ مِنْهُ قَطُّ»
فَقَالَ رَجُلٌ: یا رَسُولَ اللهِ، إِنِّی أُحِبُّ الإِبِلَ أَ فِی الجَنَّةِ إِبِلٌ؟
قَالَ: «نَعَمْ وَ الَّذِی نَفْسِی بِیدِهِ إِنَّ فِیهَا نَجَائِبَ مِنْ یاقُوتٍ أَحْمَرَ عَلَیهَا رِحَالُ الذَّهَبِ قَدْ الحَفَتْ بِنَمَارِقِ الدِّیبَاجِ یرْکبُونَ فَتَزُفُّ بِهِمْ خِلَالَ وَرَقِ الجَنَّةِ وَ إِنَّ فِیهَا صُوَرَ رِجَالٍ وَ نِسَاءٍ یرْکبُونَ مَرَاکبَ أَهْلِ الجَنَّةِ فَإِذَا أَعْجَبَ أَحَدَهُمُ الصُّورَةُ قَالَ: اجْعَلْ صُورَتِی مِثْلَ هَذِهِ الصُّورَةِ فَیجْعَلُ صُورَتُهُ عَلَیهَا وَ إِذَا أَعْجَبَتْهُ صُورَةُ المَرْأَةِ قَالَ: رَبِّ اجْعَلْ صُورَةَ فُلَانَةَ ـ زَوْجَتِهِ ـ مِثْلَ هَذِهِ الصُّورَةِ فَیرْجِعُ وَ قَدْ صَارَتِ صُورَةُ زَوْجَتِهِ عَلَی مَا اشْتَهَی وَ إِنَّ أَهْلَ الجَنَّةِ یزُورُونَ الجَبَّارَ سُبْحَانَهُ فِی کلِّ جُمُعَةٍ فَیکونُ أَقْرَبَهُمْ مِنْهُ عَلَی مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ وَ الَّذِینَ یلُونَهُمْ عَلَی مَنَابِرَ مِنْ یاقُوتٍ وَ الَّذِینَ یلُونَهُمْ عَلَی مَنَابِرَ مِنْ زَبَرْجَدٍ وَ الَّذِینَ یلُونَهُمْ عَلَی مَنَابِرَ مِنْ مِسْک فَبَینَا هُمْ کذَلِک ینْظُرُونَ إِلَی نُورِ اللهِ جَلَّ جَلَالُهُ‏ وَ ینْظُرُ اللهُ فِی وُجُوهِهِمْ إِذْ أَقْبَلَتْ سَحَابَةٌ تَغْشَاهُمْ فَتَمْطُرُ عَلَیهِمْ مِنَ النِّعْمَةِ وَ اللَّذَّةِ وَ السُّرُورِ وَ البَهْجَةِ مَا لَا یعْلَمُهُ إِلَّا اللهُ سُبْحَانَهُ وَ مَعَ هَذَا مَا هُوَ أَفْضَلُ مِنْهُ رِضْوَانُ اللهِ الأَکبَر»

مردی به رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): عرض کرد: ای پیامبر خدا، من به اسب علاقه دارم. آیا در بهشت هم اسب هست؟
حضرت فرمودند: «آری، سوگند به آن که جانم در دست اوست. در آنجا اسبانی از یاقوت سرخ هستند که [بهشتیان] بر آن‌‌ها نشانده می‌شوند و آن اسب‌ها آنان را در میان برگ‌های بهشت، به آرامی می‌گردانند»
مرد دیگری گفت: ای پیامبر خدا، من آواز خوش را دوست دارم. آیا در بهشت، آواز خوش هم هست؟
فرمودند: «آری، سوگند به آن که جانم در دست اوست. خداوند برای هر یک از بهشتیان که آواز خوش را دوست دارد، به درختی فرمان می‌دهد که آواز تسبیح برایش سر دهد، آوازی که گوش‌ها هرگز خوشتر از آن را نشنیده‌اند».
مرد دیگری گفت: ای پیامبر خدا، من شتر دوست دارم. آیا در بهشت، شتر هم هست؟
فرمودند: «آری، سوگند به آن که جانم در دست اوست. در آنجا اشتـران نژاده‌ای از یاقوت سرخ‌اند که جهاز طلا بر آنهاست و با بالشتک‌های دیبا پوشانده شده‌اند و بهشتیان بر آن‌‌ها نشانده می‌شوند و در لا به لای برگ‌های بهشت می‌تازند.
در بهشت، تصاویری از مردان و زنان هست که بر مرکب‌های بهشتی سوارند و چون یکی از بهشتیان از تصویری خوشش آید، می‌گوید: خدایا صورت مرا مانند این صورت بگردان. و خداوند صورتش را مانند آن می‌گرداند و چون تصویر زنی را بپسندد می‌گوید: پروردگارا صورت فلانی [یعنی] همسرم را مانند این صورت بگردان و چون [به منزل خود] برگردد می‌بیند که صورت همسرش به مانند همان صورت دلخواهش شده است.
اهل بهشت، [خدای] جبار را در هر جمعه زیارت می‌کنند. [در آن مجلس] نزدیکترین بهشتیان به [تجلی خاص] خدای متعال، بر منبرهایی از نور هستند. آنان که از ایشان پایین ترند، بر منبرهایی از یاقوت [می‌نشینند] و آنهایی که از اینان پایین ترند، بر منبرهایی از زبرجد [می‌نشینند] و آنان که [باز هم] پایین ترند، بر منبرهایی از مشک [می‌نشینند] در این حال به نور [خاص] خدای بلند مرتبه می‌نگرند و خدای متعال [به تجلی خاصی] در چهره‌ی ایشان می‌نگرد. آنگاه، ابری آنان را در می‌پوشاند و بارانی از [انواع] نعمت‌ها و لذت‌ها و شادی‌ها و خوشحالی‌ها بر آنان فرو می‌ریزد، آنچه جز خدای پاک [مقدار نعمت‌ها و میزان لذت بردن بهشتیان را] نمی‌داند. با همه‌ی این [وصف]‌ها[یی که گذشت] آنچه با فضیلت‌تر از [همه‌ی] این[ها] است، رضایت خدای بلند مرتبه [از بهشتیان است]».

[الغارات، جلد 1، صفحه‌ی 242؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 33، صفحه‌ی 548؛ شرح نهج‏البلاغه، ابن ابی الحدید، جلد 6، صفحه‌ی 70]

کتَبَ عَلِی (علیه‌السلام) إِلَی أَهْلِ مِصْرَ لَـمَّا بَعَثَ مُحَمَّدَ بْنَ أَبِی بَکرٍ إِلَیهِمْ کتَاباً یخَاطِبُهُمْ بِهِ وَ یخَاطِبُ مُحَمَّداً أَیضاً فِیهِ: «أَمَّا بَعْد… وَ اعْلَمُوا عِبَادَ اللهِ… جَنَّةٌ عَرْضُهَا کعَرْضِ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضِ خَیرٌ لَا یکونُ بَعْدَهُ شَرٌّ أَبَداً وَ شَهْوَةٌ لَا تَنْفَدُ أَبَداً وَ لَذَّةٌ لَا تَفْنَی أَبَداً وَ مَجْمَعٌ لَا یتَفَرَّقُ أَبَداً. قَوْمٌ قَدْ جَاوَرُوا الرَّحْمَنَ وَ قَامَ بَینَ أَیدِیهِمُ الغِلْمَانُ بِصِحافٍ مِنْ ذَهَبٍ فِیهَا الفَاکهَةُ وَ الرَّیحَانُ»

در نامه‌ی امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به محمد بن ابی بکر، زمانی که او را به استانداری مصر می‌فرستادند، آمده است: «اما بعد… ای بندگان خدا بدانید… بهشتی که عرضش مانند عرض آسمان‌ها و زمین است، خیری است که بعدش هیچگاه شرّی نیست؛ و شهوتی است که هیچگاه از بین نمی‌رود و لذتی است که هیچگاه فنا نمی‌پذیرد و [مؤمن بهشتی با دوستانش] مجموعه‌ای است که هیچگاه از هم نمی‌پاشد. [بهشتیان] گروهی هستند که همسایه‌ی [خدای] رحمانند. در مقابلشان نوجوانان [سیمین اندام] با سینی‌های طلایی [که] در آن میوه‌ها و سبزی[های لذت‌بخش بهشتی است] ایستاده‌اند»

[امالی، شیخ مفید، صفحه‌ی 266؛ امالی، شیخ طوسی، صفحه‌ی 29؛ الغارات، جلد 1، صفحه‌ی 242؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 33، صفحه‌ی 548]

سُئِلَ النَّبِی‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم) مَا بِنَاؤُهَا؟ قَالَ: «لَبِنَةٌ مِنْ ذَهَبٍ وَ لَبِنَةٌ مِنْ فِضَّةٍ وَ مِلَاطُهَا المِسْک الأَذْفَرُ وَ تُرَابُهَا الزَّعْفَرَانُ وَ حَصَاؤُهَا اللُّؤْلُؤُ وَ الیاقُوتُ مَنْ دَخَلَهَا یتَنَعَّمُ لَا یبْأَسُ أَبَداً وَ یخَلَّدُ لَا یمُوتُ أَبَداً لَا یبْلَی ثِیابُهُ وَ لَا شَبَابُهُ» 

از رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): درباره‌ی بنای بهشت سؤال شد، فرمودند: «خشتی از طلا و خشتی از نقره است. ملاطش مشک عالی و خاکش، زعفران و سنگریزه‌هایش، درّ و یاقوت است. هر کس داخل آن شود، [همواره] برخوردار است و هیچوقت فقیر [و بینوا] نمی‌شود، جامـه‌هایش کهنـه نمی‌گردد و جوانی‌اش از بین نمی‌رود»

[جامع الأخبار، شعیری، صفحه‌ی 494؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 8، صفحه‌ی 147؛ صحیح مسلم، جلد 4، صفحه‌ی 2181؛ مسند ابن حنبل، جلد 3، صفحه‌ی 301؛ مسند ابی یعلی، جلد 6، صفحه‌ی 52؛ مسند اسحاق بن راهویه، جلد 1، صفحه‌ی 119؛ المعجم الاوسط، جلد 8، صفحه‌ی 258؛ المصنف ابن ابی شیبه، جلد 8، صفحه‌ی 67؛ سنن ترمذی، جلد 4، صفحه‌ی 672؛ سنن دارمی، جلد 2، صفحه‌ی 789؛ صحیح ابن حبّان، جلد 16، صفحه‌ی 396؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 474]

قَالَ الصادق (علیه‌السلام): «إِذَا کانَ المُؤْمِنُ یحَاسَبُ تَنْتَظِرُهُ أَزْوَاجُهُ عَلَی عَتَبَاتِ الأَبْوَابِ کمَا ینْتَظِرُونَ أَزْوَاجُهُنَّ فِی الدُّنْیا مِنْ عِنْدِ العَتَبَةِ. قَالَ: فَیجِی‏ءُ الرَّسُولُ فَیبَشِّرُهُنَّ فَیقُولُ: قَدْ وَ اللهِ انْقَلَبَ فُلَانٌ مِنَ‏ الحِسَابِ. قَالَ: فَیقُلْنَ: بِاللهِ، فَیقُولُ: قَدْ وَ اللهِ لَقَدْ رَأَیتُهُ انْقَلَبَ مِنَ الحِسَابِ. قَالَ: فَإِذَا جَاءَهُنَّ قُلْنَ: مَرْحَباً وَ أَهْلًا مَا أَهْلُک الَّذِینَ کنْتَ عِنْدَهُمْ فِی الدُّنْیا بِأَحَقَّ بِک مِنَّا»

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: «زمانی که مؤمن حسابرسی می‌شود، همسران [بهشتی] او بر آستانه‌ی درها[ی بهشت] منتظر او هستند، همچنان که در دنیا همسرانشان بر درگاه، منتظر آن‌‌ها می‌ایستند. پس پیغام رسان می‌آید و به آنان مژده می‌دهد و می‌گوید: به خدا قسم که فلانی از حسابرسی [خلاص شد و به سلامتی] بازگشت. آن‌‌ها می‌گویند: تو را به خدا [قسم، راست می‌گویی؟!]
او می‌گوید: به خدا سوگند، خودم دیدم که از حسابرسی [رها شد و با خرسندی] بازگشت.
چون مؤمن نزد همسران [بهشتی‌ا]ش می‌آید، می‌گویند: خوش آمدی، آن خانواده‌ای که در دنیا نزد ایشان بودی، سزاوارتر از ما به تو نیستند»

[الزهد، حسین بن سعید، صفحه‌ی 91؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 8، صفحه‌ی 198]

این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است