ثانیاً: بنا ندارم در تمام مسائل عالم هستی، اظهار نظر کنم. بارها عرض شد که تخصص من، در تربیت فردی مشتاقان کمال و سعادت است و باید در اموری که به درد تربیت میخورد، نظر دین مبین اسلام را بازگو کنم. پس اگر کسی را یافتید که جویای کمال واقعی و سعادت ابدی بود، منهاج فردوسیان را به او معرفی کنید تا بر طبق واضحات و مسلّمات قرآن کریم و فرمایشات عترت طاهره (علیهمالسلام)، تکامل یابد.
نکتهی دوم: برخورد اول، یعنی سکوت و واگذار کردن به خدای تعالی، برخورد اسلامی و توصیهشده است و هر کسی با اندکی تلاش و مبارزه با نفس و کنترل غضب، میتواند به آن دست یابد.
نکتهی سوم: به خاطر ندارم برای برخورد دوم، یعنی نمازخواندن و طلب آمرزش کردن برای کسی که به شما توهین یا ظلم کرده، توصیهی شرعیای شده باشد. اگر توصیهای در آیات یا روایات معتبر وارد شده باشد که به صورت روشن و صریح، ما را امر کند به چنین رفتاری، میتوان چنین رفتاری را مستحب شمرد.
نکتهی چهارم: شاید آنچه از جناب مالک اشتر گزارش شده، حالی بوده که خود را در آن حال، کوچکتر از مدعی شدن میدیده است. «حال» میآید و میرود و نباید انتظار داشت کسی که در یک برهه از زمان و در یک حال خاص، اقدام به عملی کرده، همیشه و در همهی زمانها، همان واکنش را نشان دهد. پس اگر رفتاری غیر از این رفتار از جناب مالک شنیدید، تعجب نکنید و تضادی در میان این رفتارها نبینید.
نکتهی پنجم: آنچه از جناب مالک اشتر (ره) گزارش شده، فعل غیر معصوم است و با توجه به این که در نزد اصولییّن، فعل معصوم (علیهالسلام) دلالت بر استحباب نمیکند، فعل غیر معصوم، جای خود دارد و به هیچ وجه نمیتواند مبنای عمل قرار گیرد.
نکتهی ششم: زمانی میتوانیم به مقایسه بنشینیم که دو طرف، ثابت و معتبر باشد؛ ولی در سؤال شما، یک طرف با آیات و روایات معتبر، ثابت است ولی طرف دیگر، نیازمند اثبات است. لذا نمیتوان بینشان مقایسه کرد که کدام روش، سودبخشتر بوده و سود اخروی بیشتری دارد.
نتیجهی کلام: اگر آیه یا روایتی باشد که عمل جناب مالک را توصیه کرده باشد، میتوان این نحوه عمل کردن را مستحب شمرد و الا، مستحب شرعی نیست و نمیتوان به استناد فعل غیرمعصوم، مستحب شرعی ثابت نمود. و تا زمانی که نتوان آن را مستحب دانست، نمیتوان بین دو نحوه رفتار، مقایسه نمود و بهتر و بافضیلتترش را مشخص کرد.
جواب 2: بوسیدن ضریح، حدیث ندارد ولی از آنجا که بوسیدن در عرف جامعه، نوعی ابراز علاقه و ارادت محسوب میشود، بدون قصد ورود، اشکال ندارد.
جواب 3: بوسیدن قرآن نیز حدیث ندارد و اگر بدون قصد ورود و برای ابراز احترام و علاقه باشد، اشکال ندارد.
جواب 3: معنی «بطن» قرآن در کتاب «مفاهیم راهبردی منهاج فردوسیان» به صورت مفصل بحث شده است. برای دانستن نظر نهایی و جمعبندی منهاجی از بحث «بطن» قرآن، به کتاب «مفاهیم راهبردی منهاج فردوسیان»، نسخهی اول، صفحات 32 تا 41 مراجعه نمایید.
جواب 4: اصل این مطلب، مورد قبول است ولی توجه داشته باشید که جز موارد اندک، بقیهی معارف دینی، از طریق اصحاب درجهی اول و شاگردان مبرز، به صورت روشن و همسو از ائمهی طاهرین (علیهمالسلام) صادر شده و به همان صورت به ما رسیده است.
جواب 5: فشار و خفقان حاکمیت، از یک سو و محدودیت ظرفیتها و پیشزمینههای فردی، از سوی دیگر، موجب میشده تا پاسخهایشان متفاوت باشد. ولی این پاسخهای متفاوت، ضرری به مجرای نورانی اصل شریعت نمیزده است؛ زیرا توسط شاگردان طراز اول، ثبت و ضبط نمیشده تا بنای دین قرار گیرد.
جواب 6: علم حقیقی که موجب میگردد تا انسان، راه خروج از ظلمات نفسانی را بیابد، با تحصیل در مدرسه و مطالعهی کتابها حاصل نمیگردد، هر چند تحصیل علوم دینی، میتواند نقش مقدمهای برای افاضهی علم حقیقی از جانب خدای تعالی بر قلبهای آماده باشد. پس همچنان که نمیتوان به درسخواندن امید داشت که موجب رهانیدن از تاریکیها باشد، نباید به تحصیل علوم دینی بیرغبت بود، زیرا در موارد فراوان، همین تحصیل علوم دینی، مقدمهی افاضهی علم نورانی شده است.
[عطف به نامهی 484] تشرف حاج علی بغدادی به محضر امام زمان (علیهالسلام)، دلیل بر متبرک بودن آب سقاخانهی امام رضا (علیهالسلام) است.
نکتهی دوم: حکایات تشرف، در نزد اهل حدیث، از اعتبار روایات برخوردار نیست، لذا واجب و حرام را روی حکایات تشرف بنا نمیگذارند ولی از باب قاعدهی تسامح در ادلهی سنن، برخی مستحباب و مکروهات را از این حکایات استفاده کردهاند.
نتیجهگیری: بنده از این حکایت، با چشمپوشی از تمام حواشی آن مانند ضعف سند و منبع، پی به استحباب نوشیدن از سقاخانهی امام رضا (علیهالسلام) نبردم ولی همچنان جای بحث، باز است و کسی که اعتراضی دارد، میتواند مطرح سازد تا بررسی کنیم.
گاهی این پذیرش قلبی، با مجالست حضوری حاصل میشود؛ گاهی از طریق خواندن کلمات و نصایح مکتوب، حاصل میشود؛ گاهی از طریق شنیدن صدا و دیدن تصویر حاصل میشود. تمام اینها، مجالست محسوب میگردد و همان ثمرات و برکات را دارد. به قول شاعر:
هرگز حدیث حاضرِ غائب شنیدهای * من در میان جمع و دلم جای دیگر است
پس اصل این است که چه کسی در قلب و خیالتان باشد، با همو همنشین هستید. گاهی انسان با شغلش همنشین است، گاهی با مشکل علمیاش، گاهی با مقامش، گاهی با مشکل مادیاش، گاهی با بیماری جسمیاش و همینطور. لذا اگر میخواهیدبا خوبان همنشین باشید ـ و «خوبان» به طور مطلق از نظر ما، استاد اعظم (صلی الله علیه و آله و سلّم) و استادان معظم منهاج فردوسیان (علیهمالسلام) هستند ـ باید با فرمایشاتشان انس بگیرید؛ یعنی اگر مثلاً فضای خیال را از یاد و توجه به حضرت استاد حاضر (ارواحنافداه) پر کنید، همنشین ایشان محسوب خواهید شد. ان شاء الله
نکتهی اول: این است که از مجموع روایات، چنین به دست میآید که صفات جسمی و روحی، از طریق نطفه و حتی شیر، منتقل میگردد. اما این که نطفه و شیر و مانند اینها، حرف اصلی و نهایی را در تعیین سرنوشت بزند، چنین نیست. یعنی امکان دارد که شخصی از نسلی غیرشریف و شیری پست باشد ولی شریف و رفیع شود و برعکس، شخصی از نسلی شریف و شیری پاک باشد ولی هواپرست و ساقط گردد. پس در راه تکامل و تعالی، حرف اول را عمل خود انسان میزند و البته اینگونه عوامل هم بیتأثیر نیست ولی نه آنقدر که بتواند سرنوشت، را به طور کلی عوض کند.
جواب 1: گویا منظور حضرت، هر مکان مرتفعی است که زیر آسمان باشد. با این حساب، آپارتماننشینها اگر بخواهند به این دستور عمل کنند، باید به پشت بام مجتمع مسکونی بروند.
جواب 2: اینطور به نظر میرسد که «خانهی خود» موضوعیت نداشته باشد و از هر جای مرتفع که زیر آسمان باشد، بتوان این دستور را اجرا نمود. اگر این را بپذیریم، میتوان از بام خانهی دیگران ـ اگر رضایت داشته باشند ـ برای انجام این دستور عبادی، استفاده کرد.
جواب3: اینطور به نظر میرسد که اگر در جای مرتفع و زیر آسمان باشد، کفایت کند و لازم نیست حتماً «پشتِ بام» منزل مسکونی باشد.
جواب 4: میتوانید از ابزار جدید مانند قطبنما استفاده کنید. ولی اگر ممکن نبود، به هر سمتی که احتمال بیشتر میدهید بایستید و رجاءاً (= به امید این که به سمت قبر شریف باشید،) سلام بدهید.
جواب 5: از آنجا که داخل منازل، جای مرتفعی که زیر آسمان باشد، نیست، این دستور را نمیشود از داخل منزل انجام داد، مگر این که درخت بلند یا ستون بلندی در حیاط منزل باشد که بتوان از آن بالا رفت.
اول: حق الناس با اینجور اعمال جبرانی، بخشیده نمیشود. حق الناس فقط با پرداختن یا رضایت ذیحق جبران میشود. پس کسی گمان نکند اگر زکات، خمس و نفقه ندهد یا از راه احتکار، دزدی، غصب، کمفروشی، رشوهگرفتن، رباخوردن و مانند این گناهان، کسب درآمد نماید، گناهش بخشیده خواهد شد. چنین کسی اگر هزار بار هم به زیارت مضجع شریف حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) برود، همانند آن حجگزار خواهد بود که از ملکوت عالم، ندای «لا لبیک و لا سعدیک» در جواب «لبیک اللهم لبیک» او صادر میشود.
آیا روایاتی که میگویند پیامبر دست دخترش حضرت فاطمه را میبوسید صحیح هستند؟