حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

از دیگر مواردی که مؤکد بودن دستور را می‌رساند، روایاتی است که منهاجی را «ناچار» از مراعات موضوع خاصی می‌داند. این «لابدّیّت» و ناچاری، نشانه‌ی روشنی از مؤکد بودن آن دستور استاد است.
 نمونه‌ی 1 (حدیث): عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْقَاسِمِ بْنِ الْفُضَیلِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ (علیه‌السلام) جُعِلْتُ فِدَاک إِنَّ جَمَّالَنَا مَرَّ بِنَا وَ لَمْ یَنْزِلِ الْمُعَرَّسَ. فَقَالَ: «لَا بُدَّ أَنْ تَرْجِعُوا إِلَیهِ» فَرَجَعْتُ إِلَیهِ.1

…………………………………………

1. کافی، محدث کلینی، جلد 9، صفحه‌ی 287. ترجمه: راوی می‌گوید به امام رضا (علیه‌السلام) عرض کردم: فدایتان شوم، ساربان ما را از معرّس رد کرد و فرود نیاورد [ تکلیف چیست؟]. فرمودند: ناچار از برگشت به آنجا هستید. پس برگشتیم.

از دیگر مواردی که می‌تواند مفید تأکید باشد آن است که استاد بعد از بیان امر یا نهی‌ای بفرماید آنچه برای خودم می‌پسندم را برای تو می‌پسندم. این بیان نحوه‌ای از تأکید را می‌رساند.
 نمونه‌ی 1 (حدیث): عَنْ عَلِی بْنِ یقْطِینٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا إِبْرَاهِیمَ (علیه‌السلام) عَنِ التَّقْصِیرِ بِمَکةَ فَقَالَ: «أَتِمَّ وَ لَیسَ بِوَاجِبٍ إِلَّا أَنِّی أُحِبُّ لَک مَا أُحِبُّ لِنَفْسِی»1
 نمونه‌ی 2 (حدیث): عَنْ زِیادِ بْنِ مَرْوَانَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا إِبْرَاهِیمَ (علیه‌السلام) عَنْ إِتْمَامِ الصَّلَاةِ فِی الْحَرَمَینِ فَقَالَ:«أُحِبُّ لَک مَا أُحِبُّ لِنَفْسِی أَتِمَّ الصَّلَاةَ»2

………………………………………………

1. کافی، محدث کلینی، جلد 4، صفحه‌ی 524. ترجمه: راوی می‌گوید از امام کاظم (علیه‌السلام) از شکسته خواندن نماز در مکه پرسیدم. فرمودند: تمام بخوان و واجب نیست [ولی این دستورم] جز [برای] این نیست که دوست دارم برای تو آنچه برای خودم دوست دارم.
2. کافی، محدث کلینی، جلد 4، صفحه‌ی 524. ترجمه: راوی می‌گوید: از امام کاظم (علیه‌السلام) پرسیدم از تمام خواندن نماز در حرمین [مکه و مدینه]. فرمودند: دوست دارم برای تو آنچه برای خودم دوست دارم، نماز را تمام بخوان.

از چیزهایی که مفید تأکید است، وجود ارقام درشت به عنوان پاداش یک عمل خاص می‌باشد.
از آنجا که یکی از ارکان مهم اداره‌ی دنیا و یکی از ساده‌ترین راه‌های ارزش‌گذاری، اعداد و ارقام ریاضی است، بدیهی است که زبان مناسبی برای نشان دادن ارزش اعمال باشد.
 نمونه‌ی 1 (حدیث): قَدِمَ رَجُلٌ عَلَى عَلِی بْنِ الْحُسَینِ (علیه‌السلام) فَقَالَ: «قَدِمْتَ حَاجّاً؟» فَقَالَ: نَعَمْ. فَقَالَ: «أَ تَدْرِی مَا لِلْحَاجِّ؟» قَالَ: لَا. قَالَ: «مَنْ قَدِمَ حَاجّاً وَ طَافَ بِالْبَیتِ وَ صَلَّى رَکعَتَینِ کتَبَ اللهُ لَهُ سَبْعِینَ أَلْفَ حَسَنَةٍ وَ مَحَا عَنْهُ سَبْعِینَ أَلْفَ سَیئَةٍ وَ رَفَعَ لَهُ سَبْعِینَ أَلْفَ دَرَجَةٍ وَ شَفَّعَهُ فِی سَبْعِینَ أَلْفَ حَاجَةٍ وَ کتَبَ لَهُ عِتْقَ سَبْعِینَ أَلْفَ رَقَبَةٍ قِیمَةُ کلِّ رَقَبَةٍ عَشَرَةُ آلَافِ دِرْهَمٍ‏»1

……………………………………………..

1. کافی، محدث کلینی، جلد 4، صفحه‌ی 411. ترجمه: مردی بر امام سجاد (علیه‌السلام) وارد شد. حضرت از او پرسیدند از حج می‌آیی؟ عرض کرد: آری. فرمودند: آیا می‌دانی برای حج‌گزار چیست؟ عرض کرد: نه. فرمودند: کسی که حج بگزارد و طواف خانه کند و دو رکعت نماز [طواف] بجا آورد، خدای تعالی برایش هفتاد هزار حسنه می‌نویسد و هفتاد هزار گناهش را محو می‌سازد و هفتاد هزار درجه بلندش می‌کند و شفاعتش را در هفتاد هزار حاجت قبول می‌نماید و برایش [پاداش] آزاد کردن هفتاد هزار برده که قیمت هر کدام، ده هزار درهم باشد، می‌نویسد.

از موارد دیگری که مفید تأکید می‌باشد این است که عملی بدون وقت مشخص معرفی شود و در متن دستور استاد آمده باشد که این عمل را همیشه و همه‌جا یا هر وقت به یاد آورد، بجا آورد.
 نمونه‌ی 1 (حدیث): عَنِ الصَّالِحِینَ (علیهم‌السلام) قَالَ: تُکرِّرُ فِی لَیلَةِ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ هَذَا الدُّعَاءَ سَاجِداً وَ قَائِماً وَ قَاعِداً وَ عَلَى کلِّ حَالٍ وَ فِی الشَّهْرِ کُلِّهِ وَ کَیفَ أَمْکنَکَ وَ مَتَى حَضَرَکَ مِنْ دَهْرِکَ تَقُولُ بَعْدَ تَحْمِیدِ اللهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَ الصَّلَاةِ عَلَى النَّبِی (صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلّم) اللهُمَّ کُنْ لِوَلِیکَ. .»1

…………………………………………

1. کافی، محدث کلینی، جلد 4، صفحه‌ی 162. ترجمه: از استادان منهاج فردوسیان (علیهم‌السلام) نقل شده است: در شب بیست و سوم ماه رمضان، این دعا را تکرار می‌کنی در سجده و ایستاده و نشسته و در هر حال و در سراسر ماه رمضان و به هر طوری که توانستی و هر وقت از روزگار که یادت آمد، می‌گویی بعد از حمد الهی و صلوات بر پیامبر، خدایا باش برای ولی‌ات…

از موارد دیگری که مفید تأکید در کلام می‌باشد، جایی است که استاد می‌خواهد تا آنان که حاضر در جلسه هستند (شاهد) به آنان که حاضر در جلسه نیستند (غائب) پیامی را برسانند.
 نمونه‌ی 1 (حدیث): عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه‌السلام) قَالَ: صَعِدَ رَسُولُ اللهِ (صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلّم) الْمِنْبَرَ ذَاتَ یَوْمٍ فَحَمِدَ اللهَ وَ أَثْنَى عَلَیهِ وَ صَلَّى عَلَى أَنْبِیائِهِ صَلَّى اللهُ عَلَیهِمْ ثُمَّ قَالَ: «أَیهَا النَّاسُ لِیُبَلِّغِ الشَّاهِدُ مِنْکُمُ الْغَائِبَ أَلَا وَ مَنْ أَنْظَرَ مُعْسِراً کانَ لَهُ عَلَى اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی کُلِّ یَوْمٍ صَدَقَةٌ بِمِثْلِ مَالِهِ حَتَّى یَسْتَوْفِیهُ»1

……………………………………..

1. کافی، محدث کلینی، جلد 4، صفحه‌ی 36. ترجمه: امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: روزی استاد اعظم (صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلّم) بر منبر بالا رفتند و خدای را ستایش و ثنا گفتند و بر پیامبران درود فرستادند، سپس فرمودند: ای مردم، حاضرین به غائبین برسانند، هر کس تنگدستی را مهلت دهد، برایش به تعداد هر روز، صدقه‌ای در نزد خدای تعالی خواهد بود که روز قیامت آن را خواهد پرداخت.

از موارد دیگری که مفید تأکید در کلام می‌باشد، این است که روای از تکرار یک لفظ توسط استاد، خبر دهد ولی آن تکرار در متن روایت نیامده باشد که اگر تکرار، در متن روایت آمده باشد، از نوع قبلی (تکرار لفظ) خواهد بود.
 نمونه‌ی 1 (حدیث): عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه‌السلام) قَالَ: «مَنْ أَرَادَ أَنْ یُظِلَّهُ اللهُ یوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ» قَالَهَا ثَلَاثاً فَهَابَهُ النَّاسُ أَنْ یَسْأَلُوهُ فَقَالَ: «فَلْیَنْظِرْ مُعْسِراً أَوْ لِیَدَعْ لَهُ مِنْ حَقِّهِ‏»1
 نمونه‌ی 2 (حدیث): عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه‌السلام) قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللهِ (صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلّم) قَالَ فِی یَوْمٍ حَارٍّ وَ حَنَّى کَفَّهُ: «مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَسْتَظِلَّ مِنْ فَوْرِ جَهَنَّمَ؟» قَالَهَا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَقَالَ النَّاسُ فِی کُلِّ مَرَّةٍ: نَحْنُ یا رَسُولَ اللهِ. فَقَالَ: «مَنْ أَنْظَرَ غَرِیماً أَوْ تَرَک الْمُعْسِرَ»2

………………………………………..

1. کافی، محدث کلینی، جلد 4، صفحه‌ی 35. ترجمه: امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: کسی که می‌خواهد در روزی که سایه‌ای جز سایه‌ی [رحمت] خدا نیست، خدایش به سایه ببرد ـ سه مرتبه این را فرمودند ـ پس مردم را هیبت آن حضرت اجازه نمی‌داد از ادامه‌ی سخن بپرسند، سپس حضرت فرمودند: باید با تنگدستی که بدو قرض داده، مدارا کند یا از حقش بگذرد.
2. کافی، محدث کلینی، جلد 4، صفحه‌ی 35. ترجمه: امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: استاد اعظم (صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلّم) در روزی گرم، دستشان را سایه‌بان خود کردند و فرمودند: چه کسی دوست دارد از گرمای جهنم سایه داشته باشد؟ ـ سه بار این جمله را فرمودند ـ مردم در هر مرتبه گفتند: ما ای پیامبر خدا. حضرت فرمودند: کسی که بدهکارش را مهلت دهد یا از طلبی که از تنگدست دارد بگذرد.

از موارد دیگری که مفید تأکید در کلام است، تکرار یک لفظ در جمله است. فرق این تکرار که از مصادیق تأکید است با تکراری که قسیم تأکید شمرده شد، در این است که منظور از آن تکرار، تکرار در صدور مضمون واحد در قالب‌های گوناگون همچون آیه، روایت نبوی و روایت از ائمه‌ی متعدد می‌باشد؛ ولی تکرار در اینجا به معنی تکرار لفظ یا جمله‌ی خاص در یک روایت است.
 نمونه‌ی 1 (حدیث): عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه‌السلام) قَالَ: «إِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ یَتْرُک شَیئاً مِمَّا یُحْتَاجُ إِلَیهِ إِلَّا عَلَّمَهُ نَبِیُّهُ (صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلّم) فَکانَ مِنْ تَعْلِیمِهِ إِیّاهُ أَنَّهُ صَعِدَ الْمِنْبَرَ ذَاتَ یوْمٍ فَحَمِدَ اللهَ وَ أَثْنَى عَلَیهِ… فَقَامَ إِلَیهِ رَجُلٌ فَقَالَ: یا رَسُولَ اللهِ فَمَنْ نُزَوِّجُ؟ فَقَالَ: الْأَکفَاءَ. فَقَالَ: یا رَسُولَ اللهِ وَ مَنِ الْأَکفَاءُ؟ فَقَالَ: الْمُؤْمِنُونَ بَعْضُهُمْ أَکفَاءُ بَعْضٍ، الْمُؤْمِنُونَ بَعْضُهُمْ أَکفَاءُ بَعْضٍ‏»1

………………………………………….

1. کافی، محدث کلینی، جلد 5، صفحه‌ی 337. ترجمه: امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: خدای عز و جل چیزی که بدان نیاز می‌شود را نگذاشت مگر این که به پیامبرش آموخت. پس از آن آموزش‌ها این است که روزی بر منبر بالا رفتند و خدای را حمد و ثنا گفتند… پس مردی برخاست و گفت: ای پیامبر خدا با چه کسی ازدواج کنیم؟ فرمودند:‌ با هم‌کفو. عرض کرد: ای رسول خدا، هم‌کفو کیست؟ فرمودند: مؤمنین، بعضی هم‌کفو بعضی دیگرند، مؤمنین بعضی هم‌کفو بعضی دیگرند.

از موارد دیگری که می‌تواند مفید تأکید در کلام باشد، ضمانت استاد است. هر گاه استاد در کلامش، به تصریح، نتیجه‌ای خاص برای عملی مخصوص را ضمانت کند، نشان از وجود نوعی تأکید برای رساندن مطلب است.
 نمونه‌ی 1 (حدیث): قَالَ عَلِی بْنُ الْحُسَینِ (علیه‌السلام): «ضَمِنْتُ عَلَى رَبِّی أَنَّهُ لَا یَسْأَلُ أَحَدٌ مِنْ غَیرِ حَاجَةٍ إِلَّا اضْطَرَّتْهُ الْمَسْأَلَةُ یَوْماً إِلَى أَنْ یَسْأَلَ مِنْ حَاجَةٍ»1
 نمونه‌ی 2 (حدیث): عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه‌السلام) قَالَ: «ضَمِنْتُ لِمَنِ اقْتَصَدَ أَنْ لَا یَفْتَقِرَ‏»2

……………………………………..

1. کافی، محدث کلینی، جلد 4، صفحه‌ی 19. ترجمه: امام سجاد (علیه‌السلام) فرمودند: ضمانت می‌کنم بر پروردگارم که کسی بدون نیاز گدایی نکند مگر این که روزی به گدایی از روی نیاز گرفتار شود.
2. کافی، محدث کلینی، جلد 4، صفحه‌ی 53. ترجمه: امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: ضمانت می‌کنم برای کسی که میانه‌رو باشد، که فقیر نشود.

از موارد دیگری که مفید تأکید در کلام است، جایی است که امر یا نهی با بیان موقعیت خاصی همراه شده باشد.
 نمونه‌ی 1 (حدیث): قَالَ أَبُو عَبْدِ اللهِ (علیه‌السلام): «صَلِّ فِی جَمَاعَةٍ وَ لَوْ عَلَى رَأْسِ‏ زُجٍّ‏»1

……………………………………………..

1. محاسن، محدث برقی، جلد 2، صفحه‌ی 375. ترجمه: امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: نماز را به جماعت بخوان هر چند بر سر نیزه باشد.

از موارد دیگری که مفید تأکید در کلام است، آنجاست که نهی‌ای آمده باشد و سپس مورد کم‌ارزشی به عنوان حدّ اقل آن نهی، بیان شده باشد.
 نمونه‌ی 1 (حدیث): قَالَ رَسُولُ اللهِ (صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلّم): «لَا تَرُدُّوا السَّائِلَ وَ لَوْ بِظِلْفٍ مُحْتَرَقٍ»1
 نمونه‌ی 2 (حدیث): قَالَ أَبُو عَبْدِ اللهِ (علیه‌السلام): «لَا تَدَعْ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ إِنْ کانَ بَعْدَهُ شِعْرٌ»2

………………………………………….

1. کافی، محدث کلینی، جلد 4، صفحه‌ی 15. ترجمه: استاد اعظم (صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلّم) فرمودند: سائل را [دستِ خالی] رد مکنید، ولو با دادن سم سوخته‌ی گاو.
2. کافی، محدث کلینی، جلد 2، صفحه‌ی 672. ترجمه: امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: گفتن «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» را ترک مکن، هر چند بعد از آن بخواهی شعری بخوانی.

از مواردی که مفید تأکید در کلام است، آنجاست که امری آمده باشد و سپس مورد کم‌ارزشی به عنوان حدّ اقل اتیان آن امر، بیان شده باشد.
 نمونه‌ی 1 (حدیث): قَالَ رَسُولُ اللهِ (صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلّم): «لِیتَطَیبْ أَحَدُکمْ یَوْمَ الْجُمُعَةِ وَ لَوْ مِنْ قَارُورَةِ امْرَأَتِهِ»1

………………………………………

1. کافی، محدث کلینی، جلد 6، صفحه‌ی 511. ترجمه: استاد اعظم (صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلّم) فرمودند: باید هر یک از شما، خودش را روز جمعه خوشبو کند، ولو از شیشه‌ی [عطریات] زنش.

از جمله مواردی که مفید تأکید است، سنگین‌تر بودن عمل خیری ـ بیشتر از سایر اعمال خیر ـ بر شیطان است. از آنجا که شیطان، دشمن آشکار انسان است و هر عملی که نقش مثبت بیشتری در کمال و سعادت انسان داشته باشد، بر او سنگین‌تر می‌آید، هر گاه عمل خیری، سنگین‌تر بر شیطان معرفی شود، نشان از نوعی مؤکد بودن دارد.
 نمونه‌ی 1 (حدیث): قَالَ أَبُو عَبْدِ اللهِ (علیه‌السلام): «لَیسَ شَی‏ءٌ أَثْقَلَ عَلَى الشَّیطَانِ مِنَ الصَّدَقَةِ عَلَى الْمُؤْمِنِ»1

…………………………………………..

1. کافی، محدث کلینی، جلد 4، صفحه‌ی 3. ترجمه: امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: هیچ چیزی بر شیطان، سنگین‌تر از صدقه دادن به مؤمن نیست.

از دیگر مواردی که می‌تواند مفید تأکید و نشانگر اهمیت مطلب باشد، همراه بودن امر یا نهی استاد با اقدام عملیِ متناسب با آن است. یعنی استاد، همزمان که امر به کاری می‌کند، منهاجی را در انجام آن عمل، یاری عملی رساند یا اگر نهی از کاری می‌کند، اقدام بازدارنده‌ی متناسب را نیز از خود نشان دهد.
 نمونه‌ی 1 (حدیث): عَنْ أَبِی بَکرِ بْنِ عِیسَى بْنِ أَحْمَدَ الْعَلَوِی قَالَ کُنْتُ فِی الْمَسْجِدِ وَ قَدْ جِی‏ءَ بِجَنَازَةٍ فَأَرَدْتُ أَنْ أُصَلِّی عَلَیهَا فَجَاءَ أَبُو الْحَسَنِ الْأَوَّلُ (علیه‌السلام) فَوَضَعَ مِرْفَقَهُ فِی صَدْرِی فَجَعَلَ یَدْفَعُنِی حَتَّى خَرَجَ مِنَ الْمَسْجِدِ فَقَالَ: «یا أَبَا بَکرٍ إِنَّ الْجَنَائِزَ لَا یُصَلَّى عَلَیهَا فِی الْمَسَاجِدِ»1
 نمونه‌ی 2 (حدیث): عَنْ أَبِی الْحَسَنِ (علیه‌السلام) قَالَ مَرَّ أَبُو جَعْفَرٍ (علیه‌السلام) بِامْرَأَةٍ مُحْرِمَةٍ قَدِ اسْتَتَرَتْ بِمِرْوَحَةٍ فَأَمَاطَ الْمِرْوَحَةَ بِنَفْسِهِ عَنْ وَجْهِهَا»2
 نمونه‌ی 3 (حدیث): عَنْ عَلِی بْنِ مُحَمَّدٍ رَفَعَهُ إِلَى دَاوُدَ الرَّقِّی أَوْ غَیرِهِ قَالَ بَینَا نَحْنُ قُعُودٌ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه‌السلام) إِذْ مَرَّ رَجُلٌ بِیدِهِ خُطَّافٌ مَذْبُوحٌ فَوَثَبَ إِلَیهِ أَبُو عَبْدِ اللهِ (علیه‌السلام) حَتَّى أَخَذَهُ مِنْ یَدِهِ ثُمَّ دَحَا بِهِ الْأَرْضَ فَقَالَ (علیه‌السلام): «أَ عَالِمُکمْ أَمَرَکمْ بِهَذَا أَمْ فَقِیهُکمْ؟!…»3
 نمونه‌ی 4 (حدیث): عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه‌السلام) أَنَّهُ نَظَرَ إِلَى نَعْلٍ شِرَاکهَا مَعْقُودَةٌ فَتَنَاوَلَهَا أَبُو عَبْدِ اللهِ (علیه‌السلام) فَحَلَّهَا ثُمَّ قَالَ: «لَا تَعْقِدْ»4

…………………………………..

1. کافی، محدث کلینی، جلد 3، صفحه‌ی 182. ترجمه: راوی می‌گوید در مسجد بودم که جنازه‌ای آوردند. پس خواستم بر آن نماز بخوانم که حضرت امام کاظم (علیه‌السلام) آرنجشان را بر سینه‌ام نهادند و مرا به عقب راندند تا از مسجد بیرون بردند. سپس فرمودند: ای ابوبکر، نباید در مسجد بر جنازه نماز خواند.
2. کافی، محدث کلینی، جلد 4، صفحه‌ی 346. ترجمه: امام کاظم (علیه‌السلام) فرمودند: حضرت باقر (علیه‌السلام) به زنی که در حال احرام بود گذشتند که صورتش را با بادبزنی پوشانده بود، پس آن حضرت، خودشان بادبزن را از صورت آن زن کنار زدند.
3. کافی، محدث کلینی، جلد 6، صفحه‌ی 223. ترجمه: راوی می‌گوید در محضر امام صادق (علیه‌السلام) نشسته بودیم که مردی عبور کرد و در دستش پرستوی سربریده‌ای بود، پس امام صادق (علیه‌السلام) به سوی او بلند شدند و آن را از دستش گرفتند و به زمین انداختند. سپس فرمودند: آیا دانشمندتان شما را امر به چنین کاری کرده است یا دین‌شناستان؟…
4. کافی، محدث کلینی، جلد 6، صفحه‌ی 464. ترجمه: امام صادق (علیه‌السلام) نگاهشان به کفشی افتاد که بندش گره خورده بود، پس آن را برداشتند و بازش نمودند و فرمودند: گره نزن.

از دیگر مواردی که می‌تواند مفید مؤکد بودنِ مطلبی باشد، این است که انجام یا ترکش در هر شرایطی و به هر نحوی که ممکن باشد، خواسته شده باشد. یعنی اگر کسی نتوانست در شرایط عالی، انجامش دهد، در شرایط متوسط و اگر آن هم میسرنبود، در شرایط ضعیف انجامش دهد یا اگر ترک‌کردنی‌ است، ترکش کند.
 نمونه‌ی 1 (حدیث): عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِی قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه‌السلام) فَقَالَ لَهُ أَبُو بَصِیرٍ جُعِلْتُ فِدَاک اللَّیلَةُ الَّتِی یُرْجَى فِیهَا مَا یُرْجَى؟ فَقَالَ: «… وَ صَلِّ فِی کُلِّ وَاحِدَةٍ مِنْهُمَا مِائَةَ رَکعَةٍ وَ أَحْیهِمَا إِنِ اسْتَطَعْتَ إِلَى النُّورِ وَ اغْتَسِلْ فِیهِمَا» قَالَ: قُلْتُ: فَإِنْ لَمْ أَقْدِرْ عَلَى ذَلِک وَ أَنَا قَائِمٌ؟ قَالَ: «فَصَلِّ وَ أَنْتَ جَالِسٌ». قُلْتُ: فَإِنْ لَمْ أَسْتَطِعْ؟ قَالَ: «فَعَلَى فِرَاشِک» (قُلْتُ فَإِنْ لَمْ أَسْتَطِعْ قَالَ:) «لَا عَلَیکَ أَنْ تَکتَحِلَ أَوَّلَ اللَّیلِ بِشَی‏ءٍ مِنَ النَّوْمِ»1
اصرار امام (علیه‌السلام) بر به جا آوردن یکصد رکعت نماز در شب قدر، در شرایطی که اگر نتوانست ایستاده بخواند، نشسته و اگر نتوانست نشسته بخواند، خوابیده بجا آورد، نشان از اهمیتِ خواندن این یکصد رکعت در شب قدر دارد.
 نمونه‌ی 2 (حدیث): عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیادٍ رَفَعَهُ قَالَ قِیلَ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاک رُبَّمَا حَضَرَنِی مَنْ أَخَافُهُ فَلَا یُمْکِنُ وَضْعُ الْجَرِیدَةِ عَلَى مَا رَوَیتَنَا. قَالَ: «أَدْخِلْهَا حَیثُ مَا أَمْکَنَ»2

………………………………………

1. کافی، محدث کلینی، جلد 4، صفحه‌ی 157. ترجمه: راوی می‌گوید در نزد امام صادق (علیه‌السلام) بودم که ابوبصیر عرض کرد: شب قدر کدام شب است؟ حضرت فرمودند:… و نماز بخوان در هر یک از آن دو شب و آن را احیاء بدار و غسل کن در آن دو». گفت: اگر نتوانم ایستاده بخوانم [چه کنم؟] فرمودند: نشسته بخوان. گفت: اگر نتوانم نشسته بخوانم [چه کنم؟] فرمودند: [درازکشیده] بر بستر [بخوان]. گفت: اگر باز هم نتوانم. فرمودند: اول شب، اندکی بخواب [تا بالاخره بتوانی بخوانی].
2. کافی، محدث کلینی، جلد 3، صفحه‌ی 153. ترجمه: راوی به امام (علیه‌السلام) عرض کرد: گاهی اوقات کسی که از او می‌ترسیم در مراسم تدفین حضور دارد که ممکن نیست جریده [دو چوب تازه که همراه مُرده می‌کنند] را همراه مرده کنیم. [ تکلیفمان چیست؟] فرمودند: هر جور می‌توانی همراه مرده قرارش بده.

از قرار گرفتن یک مطلب در کنار چند امر عظیم و مهم، به اهمیت و تأکید معنوی آن پی می‌بریم.
 نمونه‌ی 1 (حدیث): قَالَ الصادق (علیه‌السلام): «مَا عَجَّتِ الأَرْضُ إِلَى رَبِّهَا عَزَّ وَ جَلَّ کَعَجِیجِهَا مِنْ ثَلاثٍ؛ مِنْ دَمٍ حَرَامٍ یُسْفَک عَلَیهَا؛ أَوِ اغْتِسَالٍ مِنْ زِنًى؛ أَوِ النَّوْمِ عَلَیهَا قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ»1
تأکید در این روایت به این صورت است که «خواب بین الطلوعین» با دو امر عظیم یعنی «قتل» و «زنا» هم‌اثر بر ناله‌ی زمین معرفی شده است. یعنی وقتی موضوعی مثل خوابیدن در بین‌الطلوعین، با قتل و زنا در کنار هم ذکر ‌می‌شود، به حکم عقل سلیم، نشان از اهمیت داشتن نخوابیدن در این فاصله‌ی زمانی دارد.
 نمونه‌ی 2 (حدیث): قَالَ أبُو الحَسَن (علیه‌السلام): «کُلُّ طِینٍ حَرَامٌ مِثْلُ الْمَیتَةِ وَ الدَّمِ وَ لَحْمِ الْخِنْزِیرِ»2
 نمونه‌ی 3 (حدیث): قَالَ رَسُولُ الله (صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلّم): «لَمْ یزَلْ جَبْرَئِیلُ (علیه‌السلام) یَنْهَانِی عَنْ مُلَاحَاةِ الرِّجَالِ کمَا یَنْهَانِی عَنْ شُرْبِ الْخَمْرِ وَ عِبَادَةِ الْأَوْثَانِ‏»3
 نمونه‌ی 4: (حدیث): عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِی قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ الله (صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلّم) یقُولُ: «أَعُوذُ بِالله مِنَ الْکُفْرِ وَ الدَّینِ» قِیلَ: یا رَسُولَ الله أَ تَعْدِلُ الدَّینَ بِالْکفْرِ؟! قَالَ: «نَعَمْ»4
 نمونه‌ی 5: (حدیث): قَالَ أَبُو عَبْدِ الله (علیه‌السلام): «السُّحْتُ أَنْوَاعٌ کثِیرَةٌ مِنْهَا کَسْبُ الْحَجَّامِ إِذَا شَارَطَ وَ أَجْرُ الزَّانِیةِ وَ ثَمَنُ الْخَمْرِ»5
 نمونه‌ی 6: (حدیث): عَنْ عَبْدِ الله بْنِ هِلَالِ بْنِ خَاقَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ الله (علیه‌السلام) یقُولُ: «تَارِک الزَّکاةِ وَ قَدْ وَجَبَتْ لَهُ مِثْلُ مَانِعِهَا وَ قَدْ وَجَبَتْ عَلَیهِ»6

……………………………………….

1. من‏ لایحضره ‏الفقیه، شیخ صدوق، جلد 4، صفحه‌ی 20. ترجمه: امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: زمین به پروردگار عز و جل ننالیده است مانند سه ناله، از خون حرامی که بر آن ریخته شود و از شستشوی بعد از زنا و از خوابیدن بر آن قبل از طلوع خورشید.
2. کافی، محدث کلینی، جلد 6، صفحه‌ی 378. ترجمه: امام هادی (علیه‌السلام) فرمودند: خوردن هر گِلی حرام است مثل خوردن مردار و خون و گوشت خوک.
3. امالی، شیخ طوسی، صفحه‌ی 512. ترجمه: استاد اعظم (صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلّم) فرمودند: پیوسته جبرئیل (علیه‌السلام) مرا از دشمنی با مردان نهی کرد همچنان که از نوشیدن شراب و پرستش بت‌ها نهی می‌کرد.
4. علل الشرایع، شیخ صدوق، جلد 2، صفحه‌ی 528. ترجمه: راوی می‌گوید از استاد اعظم (صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلّم) شنیدم که فرمودند: پناه می‌برم به خدا از کفر و قرض. گفته شد: ای رسول خدا آیا قرض را با کفر معادل می‌کنید؟ فرمودند: بله.
5. کافی، محدث کلینی، جلد 5، صفحه‌ی 127. ترجمه: امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: حرام، انواع زیادی دارد، از آن جمله است درآمد حجامتگر اگر دستمزدش را شرط کند و درآمد زنی که زنا می‌دهد و پولی که از فروش شراب به دست بیاید.
6. کافی، محدث کلینی، جلد 3، صفحه‌ی 563. ترجمه: راوی می‌گوید از امام صادق (علیه‌السلام) شنیدم که می‌فرمودند: کسی که باید زکات بگیرد و نمی‌گیرد، مانند کسی است که باید زکات بدهد و نمی‌دهد.

از دیگر مواردی که تأکید را می‌رساند و مؤکد بودن مطلب را افاده می‌کند، این است که مطلبی بعد از این که مورد امر قرار گرفت، در صورتی که فراموش شود یا به عذر دیگری انجام نشود، قضا داشته باشد یعنی دستور استاد چنین باشد که «اگر نتوانستی انجام دهی، آن را قضا کن».
 نمونه‌ی 1: (حدیث): عَنْ زُرَارَةَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ (علیه‌السلام) رَجُلٌ نَسِی القُنُوتَ فَذَکرَهُ وَ هُوَ فِی بَعْضِ الطَّرِیقِ؟ فَقَالَ: «یَسْتَقْبِلُ القِبْلَةَ ثُمَّ لْیَقُلْهُ» ثُمَّ قَالَ: «إِنِّی لَأَکرَهُ لِلرَّجُلِ أَنْ یَرْغَبَ عَنْ سُنَّةِ رَسُولِ اللهِ (صلی ‌الله ‌علیه ‌و آله ‌و سلم) أَوْ یَدَعَهَا»1
 نمونه‌ی 2: (حدیث): عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه‌السلام) قَالَ: «لَا بُدَّ مِنْ غُسْلِ یَوْمِ الْجُمُعَةِ فِی الْحَضَرِ وَ السَّفَرِ فَمَنْ نَسِیَ فَلْیَعِدْ مِنَ الْغَدِ»2
 نمونه‌ی 3: (حدیث): عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ (علیه‌السلام) عَنِ الرَّجُلِ یَصُومُ صَوْماً قَدْ وَقَّتَهُ عَلَى نَفْسِهِ… فَقَالَ لَا یَصُومُ فِی السَّفَرِ وَ لَا یَقْضِی شَیئاً مِنْ صَوْمِ التَّطَوُّعِ إِلَّا الثَّلَاثَةَ الْأَیامِ الَّتِی کانَ یَصُومُهَا مِنْ کُلِّ شَهْرٍ وَ لَا یَجْعَلُهَا بِمَنْزِلَةِ الْوَاجِبِ»3

…………………………………………

1. کافی، محدث کلینی، جلد 3، صفحه‌ی 340. ترجمه: راوی می‌گوید به امام باقر (علیه‌السلام) عرض کردم: مردی قنوت را فراموش کرده و در راه یادش می‌آید. [وظیفه‌اش چیست؟] فرمودند: رو به قبله بایستد و بگوید. سپس فرمودند: ناخوش می‌دارم که کسی از سنت پیامبر خدا (صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلّم) روی برگرداند یا رهایش کند.
2. کافی، محدث کلینی، جلد 3، صفحه‌ی 418. ترجمه: امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند: چاره‌ای از غسل جمعه در وطن و سفر نیست، پس کسی که فراموش کند، فردایش اعاده نماید.
3. کافی، محدث کلینی، جلد 4، صفحه‌ی 142. ترجمه: راوی می‌گوید از امام صادق (علیه‌السلام) پرسیدم از مردی که روزه‌ی روز مشخصی را بر خودش قرار داده… فرمودند: در سفر روزه نگیرد و چیزی از روزه‌ی مستحب [که نگرفته را لازم نیست] قضا کند مگر سه روزی که در هر ماه [پنجشنبه‌ی اول، چهارشنبه‌ی وسط و پنجشنبه‌ی آخر] روزه می‌گرفته، ولی [این سه روز را] به منزله‌ی واجب قرار ندهد.

هر گاه نبودن «جزء» مساوی با نبودنِ «کل» و از بین رفتن «فرع» مساوی با از بین رفتنِ «اصل» معرفی شود، مفید نوعی تأکید است.
 نمونه‌ی 1: (حدیث): عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه‌السلام) قَالَ: «إِنَّ اللهَ أَکرَمَ بِالجُمُعَةِ المُؤْمِنِینَ فَسَنَّهَا رَسُولُ اللهِ (صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلّم) بِشَارَةً لَهُمْ وَ المُنَافِقِینَ تَوْبِیخاً لِلْمُنَافِقِینَ وَ لَا یَنْبَغِی تَرْکهَا فَمَنْ تَرَکهَا مُتَعَمِّداً فَلَا صَلَاةَ لَهُ»1
 نمونه‌ی 1: (حدیث): عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه‌السلام) قَالَ: «مَنْ تَرَک القُنُوتَ رَغْبَةً عَنْهُ فَلَا صَلَاةَ لَهُ»2

…………………………………………

1. کافی، محدث کلینی، جلد 3، صفحه‌ی 425. ترجمه: امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند: خدای تعالی با [سوره‌ی] جمعه، مؤمنین را کرامت بخشید، پس پیامبر خدا (صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلّم) آن را سنت قرار داد برای بشارت به مؤمنین و [سوره‌ی] منافقون را توبیخی برای منافقین قرار داد، و شایسته نیست ترک آن و کسی که آن را عمداً ترک کند، نمازی برای او نیست.
2. کافی، محدث کلینی، جلد 3، صفحه‌ی 339. ترجمه: امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: کسی که قنوت را از روی بی‌اعتنایی ترک کند، نمازی برای او نیست.

از موارد دیگری که می‌تواند مفید تأکید باشد، آن است که استاد به جای این که امر به انجام کاری بنماید، از ترک‌کردنش نهی کند.
 نمونه‌ی 1 (حدیث): عَنْ مُحَمَّدٍ الوَاسِطِی قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ (علیه‌السلام) یقُولُ: «لَا تَدَعْ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ أُعِیذُ نَفْسِی وَ مَا رَزَقَنِی رَبِّی بِاللهِ الوَاحِدِ…»1

………………………………………

1. کافی، محدث کلینی، جلد 3، صفحه‌ی 343. ترجمه: راوی گوید از امام صادق (علیه‌السلام) شنیدم که می‌فرمودند: وامگذار بعد از هر نماز، این دعا را: خودم و آنچه پروردگارم روزی‌ام کرده را به پناه خدای یگانه می‌دهم…

از دیگر مواردی که مفید تأکید در کلام است، نفی کلی به همراه استثناء می‌باشد. به این معنی که وقتی گوینده‌ای با نفی کردن، وارد کلام ‌می‌شود و سپس موردی را استثناء می‌نماید، نشان از مؤکد بودن مورد استثناء شده در نظر گوینده دارد.
 نمونه‌ی 1: (حدیث): عَنْ عَبْدِ الله بنِ الفَضْلِ النَّوْفَلِی عَنْ أَحَدِهِمْ (علیهم‌السلام): «مَا قَرَأْتُ الحَمْدَ سَبْعِینَ مَرَّةً إِلَّا سَکنَ‏ وَ إِنْ شِئْتُمْ فَجَرِّبُوا وَ لَا تَشُکُّوا»1
 نمونه‌ی 2: (حدیث): عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه‌السلام) قَالَ: «مَا مِنْ عَبْدٍ یَقْرَأُ آخِرَ الکهْفِ إِلَّا تَیقَّظَ فِی السَّاعَةِ الَّتِی یُرِیدُ»2
 نمونه‌ی 3: (حدیث): عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه‌السلام) قَالَ: «مَا ضَاعَ مَالٌ فِی بَرٍّ وَ لَا بَحْرٍ إِلَّا بِتَضْییعِ الزَّکاةِ وَ لَا یُصَادُ مِنَ الطَّیرِ إِلَّا مَا ضَیّعَ تَسْبِیحَهُ»3

……………………………………………

1. طب الائمه، ابنا بسطام، صفحه‌ی 53. ترجمه: راوی از یکی از استادان منهاج فردوسیان (علیهم‌السلام) نقل می‌کند که فرمودند: سوره‌ی حمد را هفتاد بار [بر دردی] نخواندم مگر این که تسکین یافت و اگر خواستید، تجربه‌اش کنید و شک مکنید.
2. کافی، محدث کلینی، جلد 2، صفحه‌ی 632. ترجمه: امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: هیچ بنده‌ای نیست که آیه‌ی آخر سوره‌ی کهف را بخواند مگر این که در ساعتی که می‌خواهد، بیدار می‌شود.
3. کافی، محدث کلینی، جلد 3، صفحه‌ی 505. ترجمه: امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: هیچ مالی در خشکی یا دریا تلف نمی‌شود مگر به واسطه‌ی نپرداختن زکات و هیچ پرنده‌ای شکار نمی‌شود مگر به خاطر این که تسبیحش را تباه کرده باشد.

با توجه به این که ایمان به خدا و معاد، به ترتیب، از مهم‌ترین ارکان مسلمانی و اولیه‌ترین قدم‌های رسیدن به کمال و سعادت است، هر گاه در روایتی، تعبیری مانند «کسی که به خدا و روز جزا ایمان دارد» بیاید، نشان از مهم بودن آن مطلب و مؤکّد بودن آن دارد.
 نمونه‌ی 1: (حدیث): قَالَ رَسُولُ اللهِ (صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلّم): «مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَ الیَوْمِ الآخِرِ فَلْیَفِ إِذَا وَعَدَ»1
 نمونه‌ی 2: (حدیث): قَالَ أَمِیرُ المُؤْمِنِینَ (علیه‌السلام): «مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَ الیَوْمِ الآخِرِ فَلَا یَقُومُ مَکانَ رِیبَةٍ»2
 نمونه‌ی 3: (حدیث): جَاءَتْ فَاطِمَةُ (علیها‌السلام) تَشْکو إِلَى رَسُولِ اللهِ (صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلّم) بَعْضَ أَمْرِهَا فَأَعْطَاهَا رَسُولُ اللهِ (صلی ‌الله ‌علیه ‌و آله ‌و سلم) کرَیسَةً وَ قَالَ تَعَلَّمِی مَا فِیهَا فَإِذَا فِیهَا مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَ الیوْمِ الآخِرِ فَلَا یُؤْذِی جَارَهُ وَ مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَ الیَوْمِ الآخِرِ فَلْیُکرِمْ ضَیفَهُ وَ مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَ الیَوْمِ الآخِرِ فَلْیَقُلْ خَیراً أَوْ لِیَسْکُتْ»3
 نمونه‌ی 4: (حدیث): عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه‌السلام) قَالَ: «مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَ الیَوْمِ الآخِرِ فَلَا یَدَعْ أَنْ یَقْرَأَ فِی دُبُرِ الفَرِیضَةِ بِقُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ»4
 نمونه‌ی 5: (حدیث): عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه‌السلام) قَالَ: «مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَ الیَوْمِ الآخِرِ فَلَا یَقْعُدَنَّ فِی مَجْلِسٍ یُعَابُ فِیهِ إِمَامٌ أَوْ یُنْتَقَصُ فِیهِ مُؤْمِنٌ»5
 نمونه‌ی 6: (حدیث): قَالَ رَسُولُ اللهِ (صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلّم): «مَا آمَنَ بِی مَنْ بَاتَ شَبْعَانَ وَ جَارُهُ جَائِعٌ»6

……………………………………….

1. کافی، محدث کلینی، جلد 2، صفحه‌ی 364. ترجمه: استاد اعظم (صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلّم) فرمودند: کسی که به خدا و روز واپسین ایمان دارد، وفا کند آنگاه که وعده می‌دهد.
2. کافی، محدث کلینی، جلد 2، صفحه‌ی 378. ترجمه: امیر المؤمنین (علیه‌السلام) فرمودند: کسی که به خدا و روز واپسین ایمان دارد، در جایی که شک برانگیز است، نایستد.
3. کافی، محدث کلینی، جلد 2، صفحه‌ی 667. ترجمه: حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) از بعضی چیزها به استاد اعظم (صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلّم) شکایت کردند، آن حضرت دفتری به ایشان دادند و فرمودند: آنچه در آن است را فرابگیر. در آن نوشته شده بود: کسی که به خدا و روز واپسین ایمان دارد، همسایه‌اش را نیازارد؛ کسی که به خدا و روز واپسین ایمان دارد، میهمانش را اکرام کند؛ کسی که به خدا و روز واپسین ایمان دارد، حرف خوب بگوید یا ساکت شود.
4. کافی، محدث کلینی، جلد 2، صفحه‌ی 622. ترجمه: امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: کسی که به خدا و روز واپسین ایمان دارد، خواندن سوره‌ی توحید را بعد از نمازهای واجبش ترک نکند.
5. کافی، محدث کلینی، جلد 2، صفحه‌ی 378. ترجمه: امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: کسی که به خدا و روز واپسین ایمان دارد، در مجلسی که عیب امام یا نقص مؤمنین گفته می‌شود، حتماً حتماً ننشیند.
6. کافی، محدث کلینی، جلد 2، صفحه‌ی 668. ترجمه: استاد اعظم (صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلّم) فرمودند: به [تعالیم] من ایمان نیاورده است کسی که سیر بخوابد و همسایه‌اش گرسنه باشد.

از دیگر مواردی که دلالت بر تأکید دارد، این است که در متن روایت، ادعای تجربه شده یا دعوت به تجربه‌کردن آمده باشد.
 نمونه‌ی 1: (حدیث): عَنْ یحْیى الْحَلَبِی عَنْ أَبِی أُسَامَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ (علیه‌السلام) یقُولُ: «مَنْ قَرَأَ قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ مِائَةَ مَرَّةٍ حِینَ یَأْخُذُ مَضْجَعَهُ غُفِرَ لَهُ مَا عَمِلَ قَبْلَ ذَلِک خَمْسِینَ عَاماً» وَ قَالَ یحْیى فَسَالتُ سَمَاعَةَ عَنْ ذَلِک فَقَالَ: حَدَّثَنِی أَبُو بَصِیرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ (علیه‌السلام) یقُولُ ذَلِک وَ قَالَ: «یا أَبَا مُحَمَّدٍ أَمَا إِنَّک إِنْ جَرَّبْتَهُ وَجَدْتَهُ سَدِیداً»1
 نمونه‌ی 2: (حدیث): عَنْ عَبْدِ الله بنِ الفَضْلِ النَّوْفَلِی عَنْ أَحَدِهِمْ (علیهم‌ السلام): «مَا قَرَأْتُ الحَمْدَ سَبْعِینَ مَرَّةً إِلَّا سَکنَ‏ وَ إِنْ شِئْتُمْ فَجَرِّبُوا وَ لَا تَشُکُّوا»2

…………………………………………..

1. کافی، محدث کلینی، جلد 2، صفحه‌ی 539. ترجمه: راوی می‌گوید از امام صادق (علیه‌السلام) شنیدم که می‌فرمودند: هر کس در وقتی به بستر خواب [شبانه] می‌رود، صد مرتبه سوره‌ی توحید بخواند، گناهان پنجاه سال گذشته‌اش آمرزیده می‌شود. یحیی می‌گوید در باره‌ی این حدیث از سماعه پرسیدم، گفت: ابوبصیر به من گفت از امام صادق (علیه‌السلام) این سخن را شنیدم و بعدش فرمودند: ای ابومحمد، اگر این را بیازمایی، به تجربه خواهی یافت که درست است.
2. طب الائمه، ابنا بسطام، صفحه‌ی 53. ترجمه: راوی از یکی از استادان منهاج فردوسیان (علیهم‌السلام) نقل می‌کند که فرمودند: سوره‌ی حمد را هفتاد بار [بر دردی] نخواندم مگر این که تسکین یافت و اگر خواستید، تجربه‌اش کنید و شک مکنید.

از جمله مواردی که مفید تأکید است و مؤکَد بودن مطلب را می‌رساند، این است که مطلبی از گنج‌ها و امور مخفی در خزانه‌ی الهی معرفی شده باشد. از آنجایی که سیره‌ی عقلا بر این است که امور مهمه و اشیاء ارزشمند و قیمتی را در خزانه نهاده و از دسترس عموم، دور کنند، هر گاه مطلبی از امور مخفی‌شده در خزانه‌ی الهی شمرده ‌می‌شود، دلیل بر تأکید آن و نشان‌دهنده‌ی اهمیت ویژه‌ی آن است.
 نمونه‌ی 1: (حدیث): عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه‌السلام) قَالَ: «لَا تَدَعْ أَنْ تَدْعُوَ بِهَذَا الدُّعَاءِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ إِذَا أَصْبَحْتَ وَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ إِذَا أَمْسَیتَ «اللهُمَّ اجْعَلْنِی فِی دِرْعِکَ الحَصِینَةِ الَّتِی تَجْعَلُ فِیهَا مَنْ تُرِیدُ» فَإِنَّ أَبِی (علیه‌السلام) کانَ یقُولُ هَذَا مِنَ الدُّعَاءِ المَخْزُونِ»1
 نمونه‌ی 2: (حدیث): وَ مِنْ ذَلِکَ مَا رَوَاهُ سَلْمَانُ الْفَارِسِی رِضْوَانُ اللهِ عَلَیهِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ (صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلّم): «یا سَلْمَانُ أَ لَا أُعَلِّمُکَ شَیئاً مِنْ غَرَائِبِ الْکَنْزِ؟» قُلْتُ: بَلَى یا رَسُولَ اللهِ. قَالَ: «إِذَا کَانَ أَوَّلُ یوْمٍ مِنْ رَجَبٍ تُصَلِّی عَشْرَ رَکَعَاتٍ تَقْرَأُ فِی کلِّ رَکعَةٍ فَاتِحَةَ الْکتَابِ مَرَّةً وَ قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ…‏»2
 نمونه‌ی 3: (حدیث): عَنْ أَبِی إِبْرَاهِیمَ (علیه‌السلام) قَالَ: «کانَ أَبِی یَرَى لِهَذَینِ الْحَرَمَینِ مَا لَا یَرَاهُ لِغَیرِهِمَا وَ یقُولُ إِنَّ الْإِتْمَامَ فِیهِمَا مِنَ الْأَمْرِ الْمَذْخُورِ»3

…………………………………………

1. کافی، محدث کلینی، جلد 2، صفحه‌ی 534. ترجمه: امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: خواندن این دعا را سه بار در صبح و سه بار در شب ترک مکن، خدایا مرا در زره نگهدار خود قرار بده، همان که هر که را بخواهی در آن قرار می‌دهی. همانا پدرم می‌گفت: این از دعای خزانه‌شده است.
2. اقبال الاعمال، سید بن طاووس، جلد 3، صفحه‌ی 198. ترجمه: سلمان فارسی می‌گوید استاد اعظم (صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلّم) فرمودند: ای سلمان، آیا چیزی از گنج‌های ناشناخته به تو نیاموزم؟ عرض کردم: آری از پیامبر خدا. فرمودند: چون روز اول رجب شود، ده رکعت نماز بخوان در هر رکعت بعد از حمد، سه مرتبه سوره‌ی توحید…
3. کافی، محدث کلینی، جلد 4، صفحه‌ی 524. ترجمه: امام کاظم (علیه‌السلام) فرمودند: پدرم برای این دو حرم [مکه و مدینه] چیزی قبول داشت که برای غیر این‌دو قبول نداشت و می‌فرمود: تمام‌خواندن نماز در این دو حرم، از امر ذخیره‌شده است.

از دیگر مواردی که تأکید از آن فهمیده ‌می‌شود، تصریح به عدم داشتن استثناء در حکم است. یعنی هر گاه در روایتی تصریح شود که این حکم، استثناء ندارد، می‌توان به نحوی تأکید، پی برد.
 نمونه‌ی 1: (حدیث): عَنْ شُعَیبٍ العَقَرْقُوفِی قَالَ سَالتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ (علیه‌السلام) عَنْ قَوْلِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیکمْ فِی الکتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آیاتِ اللهِ یُکفَرُ بِها وَ یُسْتَهْزَأُ بِها»1 إِلَى آخِرِ الآیةِ فَقَالَ: «إِنَّمَا عَنَى بِهَذَا إِذَا سَمِعْتُمُ الرَّجُلَ الَّذِی یَجْحَدُ الحَقَّ وَ یُکذِّبُ بِهِ وَ یَقَعُ فِی الأَئِمَّةِ فَقُمْ مِنْ عِنْدِهِ وَ لَا تُقَاعِدْهُ کائِناً مَنْ کانَ»2
 نمونه‌ی 2: (حدیث): عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه‌السلام) قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: «لِکلِّ صَلَاةٍ وَقْتَانِ وَ أَوَّلُ الوَقْتِ أَفْضَلُهُ وَ لَیسَ لِأَحَدٍ أَنْ یَجْعَلَ آخِرَ الوَقْتَینِ وَقْتاً إِلَّا فِی عُذْرٍ مِنْ غَیرِ عِلَّةٍ»3

………………………………………..

1. سوره‌ی نساء، آیه‌ی 140. ترجمه: البته خدا [این فرمان را] در قرآن بر شما نازل کرده است که: چون بشنوید گروهى آیات خدا را مورد انکار و استهزا قرار مى‏دهند، با آنان ننشینید تا در سخنى دیگر درآیند، [اگر بنشینید] شما هم [در به دوش کشیدن بار گناه انکار و استهزا] مانند آنان خواهید بود.
2. کافی، محدث کلینی، جلد 2، صفحه‌ی 377. ترجمه: راوی می‌گوید از امام صادق (علیه‌السلام) از [تفسیر] سخن خدای عز و جل که می‌فرماید: «البته خدا [این فرمان را] در قرآن بر شما نازل کرده است که: چون بشنوید گروهى آیات خدا را مورد انکار و استهزا قرار مى‏دهند، با آنان ننشینید تا در سخنى دیگر درآیند، [اگر بنشینید] شما هم [در به دوش کشیدن بار گناه انکار و استهزا] مانند آنان خواهید بود» پرسیدم؛ فرمودند: یعنی هر گاه شنیدید مردی حق را انکار می‌کند و آن را دروغ می‌پندارد و در مورد امامان بد می‌گوید، از نزدش برخیزید و با او منشینید، هر کس که می‌خواهد باشد.
3. کافی، محدث کلینی، جلد 3، صفحه‌ی 274. ترجمه: راوی می‌گوید از امام صادق (علیه‌السلام) شنیدم که می‌فرمودند: برای هر نمازی دو وقت است و اول وقت، برترین زمان است و هیچ کس نباید آخر وقت را وقت ادای نماز قرار دهد مگر به خاطر عذری.

گاهی با الفاظ متعارف تأکید در زبان عربی، اهمیت مطلب را می‌رسانند.
 نمونه‌ی 1: (حدیث): عَن أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه‌السلام) أَنَّ رَسُولَ اللهِ (صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلّم) کَانَ یخْرُجُ حَتَّى ینْظُرَ إِلَى آفَاقِ السَّمَاءِ وَ قَالَ: «لَا تُصَلَّینَّ یوْمَئِذٍ عَلَى بِسَاطٍ وَ لَا بَارِیةٍ یعْنِی فِی الْعِیدَینِ»1
 نمونه‌ی 2 (حدیث): عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِیرٍ قَالَ سَأَلَ الْعَلَاءُ بْنُ کامِلٍ أَبَا عَبْدِ اللهِ (علیه‌السلام) وَ أَنَا حَاضِرٌ عَنِ الْجِرِّی فَقَالَ: «وَجَدْنَا فِی کتَابِ عَلِی (علیه‌السلام) أَشْیاءَ مُحَرَّمَةً مِنَ السَّمَک فَلَا تَقْرَبْهَا» ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللهِ (علیه‌السلام): «مَا لَمْ یَکُنْ لَهُ قِشْرٌ مِنَ السَّمَکِ فَلَا تَقْرَبَنَّهُ»2
 نمونه‌ی 3 (حدیث): قال رسول الله (صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلّم): «لَا یَغْتَرَّنَّ أَحَدُکُمْ بِالرُّؤْیَا یَرَاهَا أَوْ تُرَى لَهُ وَ لَکِنْ فَیَعْرِضُ نَفْسَهُ عَلَى کِتَابِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَمَا کَانَ عَامِلًا بِهِ فَلْیَفْرَحْ وَ إِنْ کَانَ غَیرَ ذَلِکَ فَلْیَعْلَمْ أَنَّهَا مِنَ الشَّیطَانِ»3

……………………………………..

1. اقبال الاعمال، سید بن طاووس، جلد 1، صفحه‌ی 487. ترجمه: امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: استاد اعظم (صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلّم) بیرون می‌آمدند و به اطراف آسمان نگاه می‌کردند و می‌فرمودند: امروز حتماً حتماً بر سجاده و فرش نماز نخوانید، یعنی در عید فطر و عید قربان.
2. کافی، محدث کلینی، جلد 6، صفحه‌ی 220. ترجمه: راوی می‌گوید علاء بن کامل از امام صادق (علیه‌السلام) در باره‌ی جرّی [نوعی ماهیِ بدون پولک] پرسید و من آنجا حاضر بودم. فرمودند: در کتاب علی (علیه‌السلام) بعضی از ماهی‌ها را حرام یافتم، پس نزدیکش نشو. سپس فرمودند: هر ماهی‌ای که پولک نداشته باشد، حتماً حتماً نزدیکش نشو.
3. جعفریات (اشعثیات)، محمد بن اشعث، صفحه‌ی 247. ترجمه: نباید هیچ کدام از شما به خوابی که می‌بیند و یا برایش می‌بینند، فریفته شود، بلکه باید خود را بر کتاب خدای عز و جل عرضه کند، پس اگر عمل‌کننده به آن است، شادمان شود و اگر غیر این است، باید بداند که آن خواب (خوبی که دیده یا برایش دیده‌اند) از شیطان بوده است.

بر طبق بنای عقلا، تأکید، دلالت بر اهمیت موضوع دارد و بیشتر بودن عواملی که افاده‌ی تأکید می‌کند، رتبه‌ی قانون در مرحله‌ی عمل را بالا می‌برد.
اقسام تأکید (اعم از لفظی و معنوی) عبارتند از:

اقسام تأکید: قَسَم
یعنی هر گاه موضوعی با قسم همراه شده باشد، نشان از تأکید آن موضوع دارد.
 نمونه‌ی 1: (حدیث): قَالَ رَسُولُ اللهِ (صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلّم): «لَیسَ مِنِّی مَنِ اسْتَخَفَّ بِصَلَاتِهِ لَا یَرِدُ عَلَیَّ الحَوْضَ لَا وَ اللهِ لَیسَ مِنِّی مَنْ یَشْرَبُ مُسْکِراً لَا یَرِدُ عَلَیَّ الحَوْضَ لَا وَ اللهِ»1
 نمونه‌ی 2: (حدیث): عَنْ أَبِی عَلِی بْنِ رَاشِدٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی الحَسَنِ (علیه‌السلام) جُعِلْتُ فِدَاک إِنَّک کتَبْتَ إِلَى مُحَمَّدِ بْنِ الفَرَجِ تُعَلِّمُهُ أَنَّ أَفْضَلَ مَا تَقْرَأُ فِی الفَرَائِضِ بـِ «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ» وَ «قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ» وَ إِنَّ صَدْرِی لَیَضِیقُ بِقِرَاءَتِهِمَا فِی الفَجْرِ فَقَالَ (علیه‌السلام): «لَا یَضِیقَنَّ صَدْرُکَ بِهِمَا فَإِنَّ الفَضْلَ وَ اللهِ فِیهِمَا»2
 نمونه‌ی 3: (حدیث): عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه‌السلام) قَالَ جَاءَ رَجُلٌ إِلَى أَبِی فَقَالَ یا ابْنَ رَسُولِ اللهِ إِنِّی ابْتُلِیتُ بِبَلَاءٍ فَادْعُ اللهَ لِی فَقِیلَ لَهُ إِنَّهُ یؤْتَى فِی دُبُرِهِ فَقَالَ: «مَا أَبْلَى اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهَذَا الْبَلَاءِ أَحَداً لَهُ فِیهِ حَاجَةٌ» ثُمَّ قَالَ أَبِی: «قَالَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَا یَقْعُدُ عَلَى إِسْتَبْرَقِهَا وَ حَرِیرِهَا مَنْ یُؤْتَى فِی دُبُرِهِ»3
 نمونه‌ی 4: (حدیث): عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه‌السلام) أَنَّهُ قَالَ: دَخَلَ عَدِی بْنُ ثَابِتٍ الْأَنْصَارِی عَلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه‌السلام) فِی یوْمِ النِّصْفِ مِنْ رَجَبٍ وَ هُوَ یصَلِّی فَلَمَّا سَمِعَ حِسَّهُ أَوْمَى بِیدِهِ إِلَى خَلْفِهِ أَنْ قِفْ. قَالَ عَدِی: فَوَقَفْتُ فَصَلَّى أَرْبَعَ رَکَعَاتٍ لَمْ نَرَ أَحَداً صَلَّاهَا قَبْلَهُ وَ لَا بَعْدَهُ. فَلَمَّا سَلَّمَ بَسَطَ یدَهُ وَ قَالَ: «اللهُمَّ یا مُذِلَّ کلِّ جَبَّارٍ» ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَیَّ فَقَالَ: «یا عَدِی أَ سَمِعْتَ؟» قُلْتُ: نَعَمْ. قَالَ: «أَ حَفِظْتَ؟» قُلْتُ: نَعَمْ. قَالَ: «وَیحَکَ احْفَظْهُ وَ أَعْرِبْهُ فَوَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّ وَ نَصَبَ الْکَعْبَةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ مَا هُوَ عِنْدَ أَحَدٍ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ وَ لَا دَعَا بِهِ مَکرُوبٌ إِلَّا نَفَّسَ اللهُ کُرْبَتَه»4
 نمونه‌ی 5 (حدیث): عَنِ النَّبِی (صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلّم) قَالَ: وَ مَنْ صَلَّى فِی اللَّیلَةِ الْحَادِیةِ وَ الْعِشْرِینَ مِنْ رَجَبٍ سِتَّ رَکَعَاتٍ… وَ الَّذِی نَفْسِی بِیدِهِ وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیاً إِنَّ مَنْ یُحِبُّنِی وَ یُحِبُّ اللهَ فَصَلَّى بِهَذِهِ الصَّلَاةِ وَ إِنْ کَانَ یُعْجِزُ عَنِ الْقِیامِ فَیُصَلِّی قَاعِداً…‏»5

…………………………………………..

1. وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، جلد ‏4، صفحه‌ی 25. ترجمه: استاد اعظم (صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلّم) فرمودند: از من نیست کسی که نمازش را سبک بشمارد. به خدا قسم در نزد حوض بر من وارد نخواهد شد. از من نیست کسی که مست‌کننده بنوشد. به خدا قسم در نزد حوض بر من وارد نخواهد شد.
2. کافی، محدث کلینی، جلد 3، صفحه‌ی 315. ترجمه: راوی می‌گوید به امام کاظم (علیه‌السلام) عرض کردم: فدایتان شوم شما به محمد بن فرج نامه نوشته و یادش داده‌اید که بافضیلت‌ترین سوره در نمازهای واجب، سوره‌ی قدر و توحید است ولی من با خواندن آنها در نماز صبح، [چون خیلی زود نمازم به پایان می‌رسد،] دلم تنگ می‌شود. حضرت فرمودند: هرگز سینه‌ات را به خاطر خواندن این دو سوره تنگ مکن که به خدا قسم، برتری در آن‌دو است.
3. محاسن، محدث برقی، جلد 1، صفحه‌ی 112. ترجمه: امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: مردی به نزد پدرم آمد و عرض کرد: ای پسر پیامبر خدا، من به بلایی دچار شده‌ام، برایم دعا کن. کسی گفت: این شخص مفعول واقع می‌شود. حضرت فرمودند: خدای تعالی هیچ بنده‌ای که بخواهدش را به این بلا گرفتار نمی‌کند. سپس پدرم فرمودند: خدای عز و جل فرموده است: به عزت و جلالم قسم، کسی که مفعول واقع شود، بر استبرق و حریر بهشت ننشیند.
4. اقبال الاعمال، سید بن طاووس، جلد 3، صفحه‌ی 238. ترجمه: امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: عدی بن ثابت در روز نیمه‌ی رجب بر امیر المؤمنین (علیه‌السلام) وارد شد و دید آن حضرت نماز می‌خوانند. چون حضرت حس کردند که آمده، با دست اشاره کردند که پشت سرشان بماند. عدی می‌گوید ایستادم و آن حضرت چهار رکعت نماز خواندند که ندیده بودم کسی قبل و بعد از ایشان چنان نمازی بخواند. چون سلام دادند، دست‌هایشان را گشودند و فرمودند: ای ذلیل‌کننده‌ی هر ستمگر … سپس رو به من کردند و فرمودند: ای عدی، آیا [آنچه من گفتم را] شنیدی؟ عرض کردم: بله. فرمودند: آیا به خاطر سپردی؟ عرض کردم: بله. فرمودند: حفظش کن و به درستی بخوان که قسم به کسی که دانه را شکافت و کعبه را پابرجا ساخت و انسان را از عدم به وجود آورد، این دعا در نزد هیچ کسی از اهل زمین نیست و هیچ غمگینی بدان دعا نمی‌کند مگر این که خدای تعالی غمش را برطرف می‌سازد.
5. اقبال الاعمال، سید بن طاووس، جلد 3، صفحه‌ی 258. ترجمه: هر کس در شب بیست و یکم رجب، شش رکعت نماز بخواند… قسم به کسی که جانم در دست [قدرت] اوست و قسم به کسی که مرا به پیامبری برانگیخت، کسی که مرا و خدای تعالی را دوست دارد، این نماز را بخواند و اگر ناتوان از ایستادن است، نشسته بخواند…

منظور از تکرار در روایات،‌ «تکرار در صدور» است نه «تکرار در اِخبار». تکرار در صدور به این است که روایت شریف از استادان مختلف، با الفاظ مختلف و توسط راویان مختلف صادر شده باشد، پس لفظ واحد از استاد واحد از راوی واحد ـ ولو در منابع کثیر آمده باشد ـ تکرار محسوب نمی‌شود.
 نمونه‌ی اول:
● سند 1: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یحْیى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الحُسَینِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ بْنِ بَزِیعٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ أَبِی هَارُونَ المَکفُوفِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه‌السلام) قَالَ: «یا أَبَا هَارُونَ إِنَّا نَأْمُرُ صِبْیانَنَا بِتَسْبِیحِ فَاطِمَةَ (علیها‌السلام) کمَا نَأْمُرُهُمْ بِالصَّلَاةِ فَالزَمْهُ فَإِنَّهُ لَمْ یلْزَمْهُ عَبْدٌ فَشَقِی»1
‏● سند 2: حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ الحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الحُسَینِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ أَبِی هَارُونَ المَکفُوفِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه‌السلام) قَالَ لِأَبِی هَارُونَ المَکفُوفِ: «یا أَبَا هَارُونَ إِنَّا نَأْمُرُ صِبْیانَنَا بِتَسْبِیحِ الزَّهْرَاءِ (علیها‌السلام) کمَا نَأْمُرُهُمْ بِالصَّلَاةِ فَالزَمْهُ فَإِنَّهُ لَمْ یلْزَمْهُ عَبْدٌ فَیَشْقَى»2
این دو روایت، چون اشتراک در لفظ (با اندکی اختلاف)، اشتراک در استاد صادرکننده (امام صادق علیه‌السلام) و اشتراک در راوی اول (ابوهارون مکفوف) دارد، تکرار مؤثر در رتبه‌بندی محسوب نمی‌شود.
 نمونه‌ی دوم:
● سند 1: مُحَمَّدُ بْنُ یحْیى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ أَیوبَ عَنْ أَبِی عَقِیلَةَ الصَّیرَفِی‏ قَالَ حَدَّثَنَا کرَّامٌ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِی قَالَ قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللهِ (علیه‌السلام): «إِیّاکَ وَ الرِّئَاسَةَ وَ إِیّاکَ أَنْ تَطَأَ أَعْقَابَ الرِّجَالِ» قَالَ قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاک أَمَّا الرِّئَاسَةُ فَقَدْ عَرَفْتُهَا وَ أَمَّا أَنْ أَطَأَ أَعْقَابَ الرِّجَالِ فَمَا ثُلُثَا مَا فِی یدِی إِلَّا مِمَّا وَطِئْتُ أَعْقَابَ الرِّجَالِ.‏ فَقَالَ لِی: «لَیسَ حَیثُ تَذْهَبُ إِیّاکَ أَنْ تَنْصِبَ رَجُلًا دُونَ‏ الْحُجَّةِ فَتُصَدِّقَهُ فِی کُلِّ مَا قَالَ»3
● سند 2: حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی مَاجِیلَوَیهِ رَضِی اللهُ عَنْهُ عَنْ عَمِّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِی الْکوفِی عَنْ حُسَینِ بْنِ أَیوبَ بْنِ أَبِی عَقِیلَةَ الصَّیرَفِی عَنْ کرَّامٍ الْخَثْعَمِی عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِی قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللهِ (علیه‌السلام):‏ «إِیّاکَ وَ الرِّئَاسَةَ وَ إِیّاکَ أَنْ تَطَأَ أَعْقَابَ الرِّجَالِ». فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاک أَمَّا الرِّئَاسَةُ فَقَدْ عَرَفْتُهَا وَ أَمَّا أَنْ أَطَأَ أَعْقَابَ الرِّجَالِ فَمَا ثُلُثَا مَا فِی یدِی إِلَّا مِمَّا وَطِئْتُ أَعْقَابَ الرِّجَالِ؟ فَقَالَ: «لَیسَ حَیثُ تَذْهَبُ. إِیاک أَنْ تَنْصِبَ رَجُلًا دُونَ‏ الْحُجَّةِ فَتُصَدِّقَهُ فِی کلِّ مَا قَالَ»4
اگر لفظ روایت مختلف باشد ولی راوی اول و استاد صادرکننده مشترک باشند، تکرار محسوب ‌می‌شود.
اگر لفظ روایت مشترک بود ولی استاد صادرکننده مختلف بود، تکرار محسوب ‌می‌شود.
 نمونه 1:
● سند 1: مُحَمَّدُ بْنُ الحُسَینِ الرَّضِی فِی نَهْجِ البَلَاغَةِ عَنْ أَمِیرِ المُؤْمِنِینَ (علیه‌السلام) أَنَّهُ قَالَ: «مَنْ وَضَعَ نَفْسَهُ مَوَاضِعَ التُّهَمَةِ فَلَا یَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّنَ‏»5
● سند 2: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی الجَارُودِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه‌السلام) عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ: قَالَ أَمِیرُ المُؤْمِنِینَ (علیه‌السلام): «مَنْ وَقَفَ بِنَفْسِهِ مَوْقِفَ التُّهَمَةِ فَلَا یَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّنَّ»6
● سند 3: عَنْ عَلِی بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِی عَنِ السَّکونِی عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه‌السلام) قَالَ قَالَ أَمِیرُ المُؤْمِنِینَ (علیه‌السلام): «مَنْ عَرَّضَ نَفْسَهُ لِلتُّهَمَةِ فَلَا یَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّنَّ‏»7
اگر لفظ روایت و استاد صادرکننده مشترک بود ولی سلسله‌ی روات (خصوصاً راوی اول)، مختلف بود، تکرار محسوب ‌می‌شود.
 نمونه‌ی 1:
● سند 1: مُحَمَّدُ بْنُ یحْیى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ عَلِی بْنِ الْحَکمِ عَنْ سُلَیمَانَ الْفَرَّاءِ مَوْلَى طِرْبَالٍ عَنْ حَدِیدِ بْنِ حَکیمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه‌السلام) قَالَ: «مَنْ عَظُمَتْ نِعْمَةُ اللهِ عَلَیهِ اشْتَدَّتْ مَئُونَةُ النَّاسِ عَلَیهِ فَاسْتَدِیمُوا النِّعْمَةَ بِاحْتِمَالِ الْمَئُونَةِ وَ لَا تُعَرِّضُوهَا لِلزَّوَالِ فَقَلَّ مَنْ زَالَتْ عَنْهُ النِّعْمَةُ فَکادَتْ أَنْ تَعُودَ إِلَیهِ»8
● سند 2: عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ عَلِی بْنِ مُحَمَّدٍ الْقَاسَانِی عَنْ أَبِی أَیوبَ الْمَدَنِی مَوْلَى بَنِی هَاشِمٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ عَبْدِ اللهِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجَعْفَرِی عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللهِ (علیه‌السلام): «مَا مِنْ عَبْدٍ تَظَاهَرَتْ عَلَیهِ مِنَ اللهِ نِعْمَةٌ إِلَّا اشْتَدَّتْ مَئُونَةُ النَّاسِ عَلَیهِ فَمَنْ لَمْ یَقُمْ لِلنَّاسِ بِحَوَائِجِهِمْ فَقَدْ عَرَّضَ النِّعْمَةَ لِلزَّوَالِ»9
● سند 3: عَلِی بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللهِ (علیه‌السلام) لِحُسَینٍ الصَّحَّافِ: «یا حُسَینُ مَا ظَاهَرَ اللهُ عَلَى عَبْدٍ النِّعَمَ حَتَّى ظَاهَرَ عَلَیهِ مَئُونَةَ النَّاسِ فَمَنْ صَبَرَ لَهُمْ وَ قَامَ بِشَأْنِهِمْ زَادَهُ اللهُ‏ فِی نِعَمِهِ عَلَیهِ عِنْدَهُمْ وَ مَنْ لَمْ یصْبِرْ لَهُمْ وَ لَمْ یقُمْ بِشَأْنِهِمْ أَزَالَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْهُ تِلْک النِّعْمَةَ»10
● سند 4: عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه‌السلام) قَالَ: «مَنْ عَظُمَتْ عَلَیهِ النِّعْمَةُ اشْتَدَّتْ مَئُونَةُ النَّاسِ عَلَیهِ فَإِنْ هُوَ قَامَ بِمَئُونَتِهِمْ اجْتَلَبَ زِیادَةَ النِّعْمَةِ عَلَیهِ مِنَ اللهِ وَ إِنْ لَمْ یفْعَلْ فَقَدْ عَرَّضَ النِّعْمَةَ لِزَوَالِهَا»11
 نمونه‌ی 2:
● سند 1: عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِی عَنِ السَّکونِی عَنْ أَبِی عَبْدِ الله (علیه‌السلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ الله (صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلّم): «مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیسَ بِمُسْلِمٍ ‏»12
● سند 2: مُحَمَّدُ بْنُ یحْیى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْقَاسِمِ الْهَاشِمِی عَنْ أَبِی عَبْدِ الله (علیه‌السلام) قَالَ: «مَنْ لَمْ یهْتَمَّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیسَ بِمُسْلِمٍ»13
● سند 3: عَنْ سَلَمَةَ بْنِ الْخَطَّابِ عَنْ سُلَیمَانَ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ عَمِّهِ عَاصِمٍ الْکوزِی عَنْ أَبِی عَبْدِ الله (علیه‌السلام) أَنَّ النَّبِی (صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلّم) قَالَ: «مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا ینَادِی یا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یجِبْهُ فَلَیسَ بِمُسْلِمٍ»14

……………………………………………..

1. کافی، محدث کلینی، جلد 3، صفحه‌ی 343. ترجمه: از محمد بن یحیی از محمد بن حسین از محمد بن اسماعیل بن بزیع از صالح بن عقبه از ابوهارون مکفوف از امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: ای ابوهارون، ما فرزندانمان را به گفتن تسبیح حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) امر می‌کنیم همچنان که امر به نمازشان می‌کنیم. پس ملازمش باش که هیچ بنده‌ای ملازم آن نشد که بدبخت گردد.
2. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق، صفحه‌ی 163. ترجمه: محمد بن حسن از محمد بن حسن صفار از محمد بن حسین از محمد بن اسماعیل از صالح بن عقبه از ابوهارون مکفوف از امام صادق (علیه‌السلام) که به ابوهارون مکفوف فرمودند: ای ابوهارون، ما فرزندانمان را به گفتن تسبیح حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) امر می‌کنیم همچنان که امر به نمازشان می‌کنیم. پس ملازمش باش که هیچ بنده‌ای ملازم آن نشد که بدبخت گردد.
3. کافی، محدث کلینی، جلد 2، صفحه‌ی 298. ترجمه: محمد بن یحیی از احمد بن محمد بن عیسی از حسن بن ایوب از ابوعقیله‌ی صیرفی، گفت: کرام از ابوحمزه‌ی ثمالی برای ما حدیث کرد که گفت: امام صادق (علیه‌السلام) به من فرمودند: بپرهیز از ریاست و این که پشت سر مردان حرکت کنی. گفتم فدایتان شوم، اما ریاست را فهمیدم و اما این که پشت سر مردان حرکت کنم، پس دوسوم آنچه در دست من است از پشت سر مردان رفتن دارم. پس به من فرمودند: نه چنان است که رفتی، بپرهیز از این که مردی را جز حجت، نصب کنی و او را در هر چه می‌گوید، تصدیق کنی.
4. معانی الأخبار، شیخ صدوق، صفحه‌ی 169. ترجمه: حدیث کرد مرا محمد بن علی ماجیلویه از عمویش از محمد بن علی کوفی از حسین بن ایوب بن ابوعقیله‌ی صیرفی از کرام خثعمی از ابوحمزه‌ی ثمالی که گفت: امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: بپرهیز از ریاست و این که پشت سر مردان حرکت کنی. گفتم فدایتان شوم، اما ریاست را فهمیدم و اما این که پشت سر مردان حرکت کنم، پس دوسوم آنچه در دست من است از پشت سر مردان رفتن دارم. پس به من فرمودند: نه چنان است که رفتی، بپرهیز از این که مردی را جز حجت، نصب کنی و او را در هر چه می‌گوید، تصدیق کنی.
5. نهج البلاغه، سید رضی (صبحی صالح)، حکمت 159. ترجمه: سید رضی در نهج البلاغه از امیر المؤمنین (علیه‌السلام) نقل می‌کند که فرمودند: هر کس خودش را در جایگاه تهمت قرار دهد، آنکس که به او گمان بد برده را ملامت نکند.
6. وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، جلد 12، صفحه‌ی 36. ترجمه: از محمد بن سنان از ابوجارود از امام باقر (علیه‌السلام) از پدرشان از جدشان از امیر المؤمنین (علیه‌السلام) نقل می‌کنند که فرمودند: هر کس در جایگاه تهمت بایستد، کسی که به او گمان بد برده را ملامت نکند.
7. کافی، محدث کلینی، جلد 8، صفحه‌ی 152. ترجمه: محمد بن یعقوب کلینی از علی بن ابراهیم از پدرش از نوفلی از سکونی از امام صادق (علیه‌السلام) از امیر المؤمنین (علیه‌السلام) که فرمودند: هر کس خودش را در معرض تهمت قرار دهد، آن کس که به او بدگمان شده را ملامت نکند.
8. کافی، محدث کلینی، جلد 4، صفحه‌ی 37. ترجمه: محمد بن یحیی از احمد بن محمد بن عیسی از علی بن حکم از سلیمان فراء غلام طربال از حدید بن حکیم از امام صادق (علیه‌السلام) نقل می‌کند که فرمودند: کسی که نعمت خدا بر او زیاد باشد، حاجت مردم به او بیشتر می‌شود، پس نعمت را با تحمل سختی، دائمی کنید و آن را در معرض زایل شدن قرار ندهید، که کم پیش می‌آید نعمتی که زایل شده، دوباره برگردد.
9. کافی، محدث کلینی، جلد 4، صفحه‌ی 37. ترجمه: علی بن ابراهیم از علی بن محمد کاشانی از ابوایوب مدنی غلام بنی هاشم از داوود بن عبد الله بن محمد جعفری از ابراهیم بن محمد از امام صادق (علیه‌السلام) که فرمودند: هیچ بنده‌ای نیست که نعمتی از خدا بر او ظاهر گردد مگر این که نیاز مردم به سوی او شدت می‌یابد، پس کسی که اقدام به برآوردن نیازمندی مردم [در آن نعمت] نکند، آن نعمت را در معرض زایل شدن قرار داده است.
10. کافی، محدث کلینی، جلد 4، صفحه‌ی 37. ترجمه: علی بن محمد بن عبد الله از احمد بن ابوعبد الله از پدرش از سعدان بن مسلم از ابان بن تغلب که گوید امام صادق (علیه‌السلام) به حسین صحاف فرمودند: ای حسین، خدای تعالی نعمتی بر بنده‌اش ظاهر نمی‌کند مگر این که نیاز مردم را به سوی آن نعمت ظاهر می‌سازد، پس کسی که صبر کند و اقدام به آنچه لایق است نماید، خدای تعالی نعمتش را زیاد می‌گرداند و کسی که صبر نکند و اقدام مناسب [در برآوردن نیاز مردم با نعمتش] انجام ندهد، خدای عز و جل آن نعمت را از او زایل می‌گرداند.
11. کافی، محدث کلینی، جلد 4، صفحه‌ی 38. ترجمه: علی بن ابراهیم از هارون بن مسلم از مسعده بن صدقه از امام صادق (علیه‌السلام) که فرمودند: کسی که نعمتی بر او زیاد شود، حاجت مردم به سوی او شدت یابد، پس اگر او اقدام به رفع نیازشان نماید، زیاد شدن نعمت از خدای تعالی را جلب کرده است و اگر چنین نکند، آن نعمت را در معرض زوال قرار داده است.
12. کافی، محدث کلینی، جلد 2، صفحه‌ی 163. ترجمه: علی بن ابراهیم از پدرش از نوفلی از سکونی از امام صادق (علیه‌السلام) نقل می‌کند که فرمودند: استاد اعظم (صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلّم) فرمودند: هر کس صبح کند و اهتمامی به کار مسلمانان نداشته باشد، مسلمان نیست.
13. کافی، محدث کلینی، جلد 2، صفحه‌ی 164. ترجمه: محمد بن یحیی از احمد بن محمد بن عیسی از ابن محبوب از محمد بن قاسم هاشمی از امام صادق (علیه‌السلام) نقل می‌کند که فرمودند: هر کس اهتمامی به امور مسلمانان نداشته باشد، مسلمان نیست.
14. کافی، محدث کلینی، جلد 2، صفحه‌ی 164. ترجمه: از سلمة بن خطاب از سلیمان بن سماعه از عمویش عاصم کوزه‌ساز از امام صادق (علیه‌السلام) که فرمودند: پیامبر خدا فرمودند: هر کس صبح کند و اهتمامی به کار مسلمانان نداشته باشد، از آنان نیست و هر کس بشنود مردی مسلمانان را به کمک می‌خواند ولی جوابش را ندهد، مسلمان نیست.

به حکم عقل و بنای عقلا، اهمیت هر مطلب، از دو چیز فهمیده ‌می‌شود؛‌ اول: تکرار؛ دوم: تأکید.
بدین لحاظ، اهمیت هر موضوعی را در نزد شارع مقدس از دو چیز در می‌یابیم؛ که عبارتند از:
الف) تکرار:
تکرار، دلالت بر اهمیت موضوع دارد و بیشتر بودنش رتبه‌ی قانون در مرحله‌ی عمل را بالا می‌برد. برای نمونه، کلمه‌ی «صلاة» حدود هفتاد بار و کلمه‌ی «زکات» بیش از سی بار در قرآن کریم ذکر شده است. بر طبق حکم عقل سلیم، این تکرار، نشان از اهمیت موضوع نماز و زکات دارد.
تکرار در آیات:
تکرار در آیات حتی اگر لفظش یکی باشد، تکرار محسوب ‌می‌شود. مثلاً عبارت «أَقیمُوا الصَّلاة»1 که در نُه آیه، یا عبارت «آتُوا الزَّکاة»2 که در دوازده آیه آمده، تکرار محسوب ‌می‌شود و در رتبه‌بندی قانون نماز و زکات، مؤثر است.

………………………………………

1. سوره‌ی بقره، آیات 43 و 83 و 110؛ سوره‌ی نساء، آیه‌ی 77؛ سوره‌ی انعام، آیه‌ی 72؛ سوره‌ی یونس، آیه‌ی 87؛ سوره‌ی نور، آیه‌ی‌ 56؛ سوره‌ی روم، آیه‌‌ی 31؛ سوره‌ی مزّمّل، آیه‌ی 20: ترجمه: نماز را برپا دارید.
2. سوره‌ی بقره، آیات 43 و 83 و 110 و 277؛ سوره‌ی نساء، آیه‌ی 77؛ سوره‌ی توبه، آیات 5 و 11؛ سوره‌ی حج، آیات 41 و 78؛ سوره‌ی نور، آیه‌ی‌ 56؛ سوره‌ی مجادله، آیه‌‌ی 13؛ سوره‌ی مزّمّل، آیه‌ی 20: ترجمه: زکات را بپردازید.

در میان علمای قدیم شیعه، تا قبل از سید بن طاووس (ره) یک اصطلاح بیشتر رایج نبود، و آن، تقسیم حدیث به صحیح و غیر صحیح است، یعنی یا یک حدیث را قبول داشته و در کتاب‌هایشان وارد می‌کردند و یا آن‌که قبول نداشته و ردّ می‌کردند. پس اصطلاح صحیح و غیر صحیح در نزد آنان به معنای قبول و یا عدم قبول یک روایت بود، نه به عنوان یک تقسیم چند درجه‌ای برای احادیث. لذا در کتاب‌هایی مانند «کافی» اثر محدث کلینی (ره) و «من لا یحضره الفقیه» اثر شیخ صدوق (ره)، نویسندگانشان بیان می‌کنند که احادیث مورد قبول‌شان را که حجت بین خود و خداوند است، جمع‌آوری نموده‌اند.[کافی، محدث کلینی، جلد 1، صفحه‌ی 8؛ من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، جلد 1، صفحه‌ی 3]
حدیث در اصطلاح متأخرین (علمای قرن ششم به بعد) به صحیح، حسن، موثّق و ضعیف تقسیم می‌شود. حدیث ضعیف خود دارای انواع گوناگونی همچون موقوف، مقطوع، مرفوع، مُرسَل، مجعول و … است، به گونه‌ای که بیشتر تقسیمات حدیث در «مصطلح الحدیث» ناظر به گونه‌های حدیث ضعیف است؛ اما حدیث در نظام جامع تربیتی منهاج فردوسیان، به چهار دسته تقسیم می‌شود، به این ترتیب:

مقبول:
احادیثی است که در منابع معتبر روایی شیعه‌ی دوازده‌امامی آمده است. از این گونه روایات، در تأسیس قواعد نظری و قوانین عملی منهاج فردوسیان استفاده می‌شود. همچنین از حدیث مقبول، به «سند» نیز یاد شده است.
البته گاهی حدیث مقبول،‌ دچار موانع استجماع مذاق منهاج فردوسیان می‌شود، که در فصل مجزا، به آن پرداخته شده است.

مشروط:
احادیثی است که در منابع کم‌اعتبار شیعه یا عامه آمده است، در صورتی که مشابه مضمون آن، در آیات قرآن یا روایات مقبول، آمده باشد. همچنین از حدیث مشروط به «شاهد» نیز یاد شده است. از این گونه روایات‌، در استجماع تسدیدی استفاده می‌شود.

مردود:
احادیثی است که در منابع کم‌اعتبار شیعه یا عامه آمده است ولی مضمون آن، توسط آیات قرآن یا روایات مقبول، تأیید نشده باشد. از این گونه روایات، هیچ استفاده‌ای در استجماع قواعد نظری و قوانین عملی منهاج فردوسیان نمی‌شود.

مجعول:
احادیثی است که بی‌سند است یعنی در هیچ منبع حدیثی و غیر حدیثی، سندی برایش یافت نشده است.

گاهی این شبهه پیش می‌آید که قانون‌های مندرج در «مجموعه‌ی قوانین عملی منهاج فردوسیان» همان فتاواست که به اسمی دیگر و در قالبی دیگر، عرضه شده است. پس لازم است به فرق‌های قانون با فتوا بپردازیم تا این شبهه، به صورت ریشه‌ای، پاسخ داده شود.
فرق اول قانون با فتوا (اتفاق): قانون، مُجمعٌ علیه و مُتّفَقٌ علیه است. یعنی تمام علما، فضلا، فقها و دانشمندان علوم اسلامی، بر قانون، اتفاق نظر دارند، ولی فتوا از چنین پشتوانه‌ای برخوردار نیست.
فرق دوم قانون با فتوا (انتساب): قانون، منسوب به جمهور علماست ولی فتوا، منسوب به فرد مشخصی از فقهاست.
فرق سوم قانون با فتوا (تعمیم): قانون در امور عمومی است ولی فتوا در امور خصوصی است.
فرق چهارم قانون با فتوا (وضوح): قانون، بازگردان واضحات و مسلّمات است ولی فتوا، برداشت خاص از مجموعه‌ی منابع استنباط می‌باشد.
فرق پنجم قانون با فتوا (تقلید): تقلید، در قانون، معنا ندارد ولی در فتوا، معنا دارد.

یکی از سؤالاتی که گاهی اوقات، به ذهن ناآشنایان با فضای استنباط و استجماع می‌رسد، این است که به چه ملاکی بین «واجب» با «مستحب» و همچنین «حرام» با «مکروه»، فرق می‌گذارید؟
در جواب این سؤال باید گفت: هر چه در آیات و روایات معتبر با صیغه‌ی «امر» آمده، دلالت بر واجب بودن انجام آن کار دارد، مگر این که دلیل دیگری مانند آیه یا حدیث معتبر دیگری داشته باشیم که انجام آن کار را جایز (غیر واجب) بیان کند. اگر چنین آیه یا روایتی بیابیم، آن امر از «وجوب» آن کار، برگشته و به مستحب تبدیل ‌می‌شود.
همچنین هر چه در آیات و روایات معتبر با صیغه‌ی «نهی» آمده، دلالت بر حرام بودن انجام آن کار دارد، مگر این که دلیل دیگری مانند آیه یا حدیث معتبر دیگری داشته باشیم که انجام آن کار را جایز (غیر حرام) بیان کند. اگر چنین آیه یا روایتی بیابیم، آن امر از «حرمت» آن کار، برگشته و به مکروه تبدیل ‌می‌شود.
البته برای تشخیص علمی مستحب و مکروه، می‌توان از ارکان استجماع که در فصل چهارم همین کتاب برشمرده شد، استفاده نمود.

این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است