حاج فردوسی

معلم معنویت و مؤلف منهاج فردوسیان

حاج فردوسی

معلم معنویت و مؤلف منهاج فردوسیان

۶۳ مطلب با موضوع «توضیح المسائل منهاج فردوسیان ....» ثبت شده است

مسأله‌ی 1853: زکات را بر نُه چیز واجب بدانید: اول: گندم. دوم: جو. سوم: خرما. چهارم: کشمش. پنجم: طلا. ششم: نقره. هفتم: شتر. هشتم: گاو. نهم: گوسفند. پس هر گاه مالک یکی از این نُه چیز باشید، با شرایطی که بعداً گفته خواهد شد، باید مقداری که معین شده به یکی از مصرفهایی که دستور داده‌اند برسانید.
مسأله‌ی 1854: هر گاه «سُلت» که دانه‌ای است به نرمی گندم و خاصیت جو دارد و «عَلس» که مثل گندم است و خوراک مردم صنعا می‌باشد، به نصاب زکات برسد، باید زکاتش را بدهید.

شرایط واجب شدن زکات
مسأله‌ی 1855: در صورتی باید زکات بدهید که مال، به مقدار نصاب که بعداً گفته خواهد شد برسد و شما که مالک آن هستید، بالغ و عاقل و آزاد باشید و بتوانید در آن مال تصرف کنید.
مسأله‌ی 1856: هر گاه یازده ماه مالک گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره باشید، باید اول ماه دوازدهم زکات آن را بپردازید، ولی اول سال بعد را باید بعد از تمام شدن ماه دوازدهم حساب کنید.
مسأله‌ی 1857: هر گاه مالک گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره باشید و در بین سال بالغ شوید، باید اول سال را اول بالغ شدن خود قرار دهید.
مسأله‌ی 1858: وقت واجب شدن زکات گندم و جو را وقت دانه بستن آن؛ وقت واجب شدن زکات کشمش را وقت غوره شدن آن؛ و وقت واجب شدن زکات خرما را وقت زرد یا سرخ شدن آن بدانید. ولی وقت دادن زکات در گندم و جو، موقع خرمن و جدا کردن کاه آنها و در خرما و کشمش، موقعی بدانید که انگور، کشمش و رطب، خرما شده باشد.
مسأله‌ی 1859: اگر موقع واجب شدن زکات گندم و جو و کشمش و خرما ـ که در مسأله‌ی پیش گفته شد ـ بالغ باشید، باید زکات آنها را بدهید.
مسأله‌ی 1860: هر گاه صاحب گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره باشید ولی در تمام سال، دیوانه باشید، پرداخت زکات برای آن سال را لازم ندانید، ولی اگر در مقداری از سال دیوانه باشید و در آخر سال عاقل گردید، چنانچه دیوانگیتان به قدری کم باشد که مردم بگویند در تمام سال عاقل بوده، باید زکات آنها را بدهید.
مسأله‌ی 1861: هر گاه صاحب گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره باشید ولی در مقداری از سال، مست یا بیهوش شوید، باید زکات آنها را بدهید، و همچنین است اگر موقع واجب شدن زکات گندم و جو و خرما و کشمش، مست یا بیهوش باشید.
مسأله‌ی 1862: هر گاه مالتان غصب شود و نتوانید در آن تصرف کنید، پرداخت زکاتش را لازم ندانید، ولی اگر زراعتتان غصب شده باشد، و موقعی که زکات آن واجب می‌شود، در دست غصبکننده باشد، باید موقعی که به شما بر می‌گردد، زکات آن را بدهید.
مسأله‌ی 1863: اگر طلا و نقره یا چیز دیگری که باید زکات آن را واجب بدانید، قرض کنید و یک سال نزد شما بماند، باید زکات آن را بدهید و زکاتش را بر کسی که قرض داده واجب ندانید.

زکات گندم و جو و خرما و کشمش
مسأله‌ی 1864: زکات گندم و جو و خرما و کشمش را وقتی باید بدهید که به مقدار نصاب برسد و نصاب آنها را 847 کیلوگرم بدانید.
مسأله‌ی 1865: هر گاه از انگور، خرما، گندم و جو، بعد از واجب شدن زکاتش و پیش از دادن زکات، بردارید یا به فقیر بدهید، باید زکات مقداری که مصرف کرده‌اید را بدهید.
مسأله‌ی 1866: هرگاه بعد از آن که زکاتِ گندم یا جو یا خرما یا انگور واجب شد، مالکش بمیرد، باید مقدار زکات را از مال او بدهید ولی اگر پیش از واجب شدن زکات بمیرد، هر یک از ورثه که سهمتان به اندازه‌ی نصاب باشد، باید زکات سهم خودتان را بدهید.
مسأله‌ی 1867: هر گاه از طرف حاکم شرع، مأمور جمعآوری زکات باشید، می‌توانید موقع خرمن که گندم و جو را از کاه جدا می‌کنند و بعد از کشمش شدن انگور و خرما شدن رطب، زکاتش را مطالبه کنید. و اگر مالک باشید و مأمور جمع‌آوری زکات، طلب زکات کند و ندهید و چیزی که زکات آن واجب شده از بین برود، باید عوض آن را بدهید.
مسأله‌ی 1868: اگر بعد از این که درخت خرما و انگور یا زراعت گندم و جو را مالک شدید، زکاتش واجب شود، باید زکات آن را بدهید.
مسأله‌ی 1869: هر گاه بعد از آن که زکات گندم و جو و خرما و انگور واجب شد، زراعت یا درخت را بفروشید، باید زکات آنها را بدهید.
مسأله‌ی 1870: هر گاه گندم یا جو یا خرما یا انگور را بخرید و بدانید که فروشنده، زکات آن را نداده است، باید زکاتش را بدهید ولی اگر شک کنید که داده یا نه، پرداخت زکاتش را لازم ندانید.
مسأله‌ی 1871: اگر وزن گندم و جو و خرما و کشمش، موقعی که تر است به وزنی که گفته شد برسد ولی بعد از خشک شدن، کمتر از این مقدار شود، زکات آن را واجب ندانید.
مسأله‌ی 1872: هر گاه گندم یا جو یا خرما یا انگور را پیش از خشک شدن مصرف کنید، چنانچه خشک آنها به اندازه‌ی نصاب باشد، باید زکات آنها را بدهید.
مسأله‌ی 1873: خرمایی که تازه‌ی آن را می‌خورند و اگر بماند خیلی کم می‌شود یا بعد از خشک شدن، خرما به آن نمی‌گویند، چنانچه مقداری باشد که خشک آن به نصابی که گفته شد برسد، باید زکات آن را بدهید.
مسأله‌ی 1874: گندم و جو و خرما و کشمشی که زکات آنها را داده‌اید، اگر چند سال هم نزدتان بماند، پرداخت زکاتش را لازم ندانید.
مسأله‌ی 1875: هر گاه گندم، جو، خرما و انگور، مقداری از باران یا نهر یا رطوبت زمین استفاده کند و به همان مقدار از آبیاری با دلو و مانند آن استفاده نماید، سه‌چهلمش را بابت زکات بدهید. ولی چنانچه طوری باشد که بگویند با دلو آبیاری شده نه باران، یک‌بیستم، و اگر بگویند با آب باران آبیاری شده، یک‌دهمش را بابت زکات بدهید.
مسأله‌ی 1876: هر گاه گندم، جو، خرما و انگور، مقداری از باران یا نهر یا رطوبت زمین استفاده کند و مقداری از آب دلو و مانند آن استفاده کند، چنانچه طوری باشد که بگویند آبیاری با دلو و مانند آن شده، یک‌بیستمش را بابت زکات بدهید و اگر بگویند آبیاری با آب نهر و باران شده، یک‌دهمش را بابت زکات بپردازید.
مسأله‌ی 1877: اگر شک کنید که آبیاری با آب باران و آب دلو، به یک اندازه بوده یا آب باران غلبه داشته، سه‌چهلم آن را بابت زکات بدهید.
مسأله‌ی 1878: هر گاه گندم، جو، خرما و انگور، با آب باران و نهر آبیاری شود و به آب دلو و مانند آن محتاج نباشد، ولی با آب دلو هم آبیاری شود و آب دلو به زیاد شدن محصول کمک نکند، یک‌دهمش را بابت زکات بدهید و اگر با دلو و مانند آن آبیاری شود و به آب نهر و باران محتاج نباشد، ولی با آب نهر و باران هم آبیاری شود ولی به زیاد شدن محصولتان کمک نکند، یک‌بیستمش را بابت زکات بپردازید.
مسأله‌ی 1879: هر گاه زراعتی را با دلو و مانند آن آبیاری کنید، و در زمینی که پهلوی آن است زراعتی کنید که از رطوبت آن زمین استفاده نماید و محتاج به آبیاری نشود، زکات زراعتی که با دلو آبیاری شده را یک‌بیستم و زکات زراعتی که پهلوی آن است را یک‌دهم بپردازید.
مسأله‌ی 1880: نباید مخارجی که برای گندم، جو، خرما و انگور کرده‌اید را از محصول کسر کنید و چنانچه بدون کم کردن مخارج، محصولتان به حد نصاب برسد، باید زکاتش را بدهید.
مسأله‌ی 1881: نباید بذر را از حاصل کسر نمایید.
مسأله‌ی 1882: هر گاه زمین و اسباب زراعت یا یکی از این دو، ملک خودتان باشد، نباید کرایه‌ی آنها را جزء مخارج حساب کنید و نیز نباید برای کارهایی که خودتان کرده‌اید یا دیگری ـ با اجرت یا بیاجرت ـ انجام داده است، چیزی از حاصل کسر کنید.
مسأله‌ی 1883: هر گاه درخت انگور یا خرما را بخرید، ـ چه قبل از واجب شدن زکات باشد و چه بعد از واجب شدن زکات ـ قیمت آن را جزء مخارج حساب نکنید.
مسأله‌ی 1884: هر گاه زمینی را بخرید و در آن زمین گندم یا جو بکارید، نباید پولی که برای خرید زمین داده‌اید را جزء مخارج حساب کنید، و همچنین است اگر زراعت را بخرید، نباید قیمت زراعت را جزء مخارج به حساب آورید.
مسأله‌ی 1885: هر گاه بتوانید بدون گاو و چیزهای دیگر که برای زراعت لازم است، زراعت کنید، اگر اینها را بخرید، نباید پولی را که برای خرید اینها داده‌اید را جزء مخارج حساب نمایید.
مسأله‌ی 1886: هر گاه نتوانید بدون گاو و چیزهای دیگر که برای زراعت لازم است، زراعت کنید، اگر اینها را بخرید، نباید پولی را که برای خرید اینها داده‌اید را جزء مخارج حساب نمایید.
مسأله‌ی 1887: هر گاه در یک زمین، جو یا گندم که باید زکاتش را بدهید با چیزی مثل برنج و لوبیا که پرداخت زکاتش را لازم ندانید، بکارید، مخارج هر کدام را برای همان محصول حساب کنید، ولی اگر برای هر دو مخارجی کرده باشید، باید به هر دو قسمت نمایید، مثلاً اگر هر دو به یک اندازه بوده، می‌توانید نصف مخارج را از جنسی که زکات دارد، کسر نمایید.
مسأله‌ی 1888: هر گاه برای شخم زدن یا کار دیگری که تا چند سال برای زراعت فایده دارد، خرجی کنید، می‌توانید آن را جزء مخارج سال اول حساب کنید.
مسأله‌ی 1889: هر گاه در چند شهر که فصل آنها با یکدیگر اختلاف دارد و زراعت و میوه‌ی آنها در یک وقت به دست نمی‌آید، گندم یا جو یا خرما یا انگور داشته باشید و همه‌ی آنها محصول یک سال حساب شوند، چنانچه چیزی که اول می‌رسد به اندازه‌ی نصاب باشد، باید زکات آن را موقعی که می‌رسد بدهید و زکات بقیه را هر وقت به دست می‌آید ادا نمایید و اگر آنچه اول می‌رسد به اندازه‌ی نصاب نباشد، در صورتی که یقین ندارید که همه‌ی آنها به اندازه‌ی نصاب شود، باید صبر کنید تا بقیه‌ی آن برسد، پس اگر روی هم به مقدار نصاب شود، باید زکات آن را بپردازید.
مسأله‌ی 1890: هر گاه درخت خرما یا انگور، در یک سال، دو مرتبه میوه بدهد، چنانچه روی هم به مقدار نصاب باشد، باید زکات آن را بدهید.
مسأله‌ی 1891: هر گاه مقداری خرما یا انگور تازه داشته باشید که خشک آن به اندازه‌ی نصاب می‌شود، باید صبر کنید تا خشک شود و سپس زکاتش را بپردازید.
مسأله‌ی 1892: نباید زکات خرمای خشک یا کشمش را از خرمای تازه یا انگور بدهید، و نیز نباید زکات خرمای تازه یا انگور را از خرمای خشک یا کشمش بدهید، ولی می‌توانید یکی از اینها یا چیز دیگری را به قصد قیمت زکات بدهید.
مسأله‌ی 1893: هر گاه کسی که بدهکار است و مالی هم دارد که زکات آن واجب شده است، بمیرد، باید اول تمام زکات را از مالی که زکات آن واجب شده بدهید و بعد قرض او را ادا نمایید.
مسأله‌ی 1894: هر گاه کسی که بدهکار است و گندم یا جو یا خرما یا انگور هم دارد، بمیرد و پیش از آن که زکات اینها واجب شود، ورثهاش قرض او را از مال دیگری بدهند، هر کدام از ورثه که سهمشان به حدّ نصاب برسد، باید زکاتش را بدهد و اگر پیش از آن که زکات اینها واجب شود، قرض او را ندهند، چنانچه مال میت فقط به اندازه‌ی بدهی او باشد، پرداخت زکات را لازم ندانید ولی اگر مال میت بیشتر از بدهی او باشد، در صورتی که بدهی او به قدری است که اگر بخواهید ادا نمایید، باید مقداری از گندم یا جو یا خرما یا انگور را هم به طلبکار بدهید، پرداخت زکات برای آنچه به طلبکار می‌دهید را لازم ندانید.
مسأله‌ی 1895: هر گاه گندم یا جو یا خرما یا کشمشی که زکات آنها واجب شده، خوب و بد داشته باشد، نباید زکات جنس خوب را از بد بدهید، ولی می‌توانید زکات هر کدام را از خودش، یا زکات جنس بد را از خوب بدهید.

نصاب طلا
مسأله‌ی 1896: نصاب طلا را بیست مثقال شرعی و هر مثقال آن را هجده نخود بدانید، پس وقتی طلا به بیست مثقال شرعی که پانزده مثقال معمولی است برسد و هر چه بیشتر بشود، اگر شرایط دیگر را هم که گفته شد داشته باشد، باید یک‌چهلم آن را از بابت زکات بدهید و اگر به این مقدار نرسد، زکات آن را واجب ندانید.

نصاب نقره
مسأله‌ی 1897: نصاب نقره را 105 مثقال معمولی بدانید که اگر نقره به 105 مثقال برسد و هر چه بیشتر شود، چنانچه شرایط دیگر را هم که گفته شد داشته باشد، باید یک‌چهلم آن را از بابت زکات بدهید و اگر به این مقدار نرسد، زکات آن را واجب ندانید.
مسأله‌ی 1898: هر گاه طلا یا نقرهتان به اندازه‌ی نصاب باشد، اگر چه زکات آن را داده باشید، تا وقتی از نصاب اول کم نشده است، باید هر سال زکات آن را بدهید.
مسأله‌ی 1899: زکات طلا و نقره را در صورتی واجب بدانید که آن را سکه زده باشید و معامله با آن رواج داشته باشد، همچنین اگر معامله با آن در گذشته رواج داشته و فعلاً رایج نباشد، باید زکات آن را بدهید.
مسأله‌ی 1900: طلا و نقره‌ی سکهداری که منهاجیات برای زینت به کار می‌برند، در صورتی که رواج معامله با آن باقی باشد، باید زکاتش را بپردازند.
مسأله‌ی 1901: هر گاه طلا و نقره داشته باشید، اگر هیچ کدام آنها به اندازه‌ی نصاب اول نباشد، مثلاً 104 مثقال نقره و 14 مثقال طلا داشته باشید، پرداخت زکاتِ هیچکدامش را لازم ندانید.
مسأله‌ی 1902: زکات طلا و نقره را در صورتی واجب بدانید که یازده ماه مالک مقدار نصاب باشید، پس اگر در بین یازده ماه، طلا یا نقرهتان از نصاب اول کمتر شود، پرداخت زکاتش را لازم ندانید.
مسأله‌ی 1903: هر گاه در بین یازده ماه، طلا و نقره‌ای که دارید را با طلا یا نقره یا چیز دیگری عوض نمایید، یا آنها را آب کنید، پرداخت زکاتش را لازم ندانید ولی نباید برای فرار کردن از دادن زکات، چنین کاری بکنید.
مسأله‌ی 1904: اگر در ماه دوازدهم، پول طلا و نقره را آب کنید، باید زکات آنها را بدهید، و چنانچه به واسطه‌ی آب کردن، وزن یا قیمت آنها کم شود، باید زکاتی را که پیش از آب کردن بر آنها واجب بوده بدهید.
مسأله‌ی 1905: اگر طلا و نقره‌ای که دارید، خوب و بد داشته باشد، می‌توانید زکات هر کدام از خوب و بد را از خود آن بدهید، ولی بهتر است زکات همه‌ی آنها را از طلا و نقره‌ی خوب بدهید.
مسأله‌ی 1906: هر گاه به طلا یا نقره‌ای که بیشتر از اندازه‌ی معمولی فلز دیگر دارد، پول طلا و نقره گفته شود، باید زکاتش را از خودش بپردازید.
مسأله‌ی 1907: هر گاه طلا و نقره‌ای که دارید، به مقدار معمول با فلز دیگری مخلوط باشد، نباید زکات آن را از طلا و نقره‌ای که بیشتر از معمول با فلز دیگری مخلوط شده، بپردازید.

زکات شتر و گاو و گوسفند
مسأله‌ی 1908: باید زکات شتر،گاو و گوسفند را هر گاه به نصابش برسد پرداخت نمایید، چه در تمام سال، بیکار باشد و چه کار کند، چه از علف بیابان بچرد و چه از زراعتی که مِلک خودتان است.
مسأله‌ی 1909: هر گاه برای شتر، گاو و گوسفند خود چراگاهی که کسی نکاشته را بخرید یا اجاره کنید، یا برای چراندن در آن باج بدهید، باید زکات حیواناتتان را بدهید.

نصاب شتر
مسأله‌ی 1910: زکات شتر را دارای دوازده نصاب بدانید:
اول: پنج شتر، که باید برای زکاتش یک گوسفند بدهید، و تا شماره‌ی شترانتان به این مقدار نرسد، پرداخت زکات را لازم ندانید.
دوم: ده شتر، که باید برای زکاتش دو گوسفند بدهید.
سوم: پانزده شتر، که باید برای زکاتش سه گوسفند بدهید.
چهارم: بیست شتر، که باید برای زکاتش چهار گوسفند بدهید.
پنجم: بیست و پنج شتر، که باید برای زکاتش پنج گوسفند بدهید.
ششم: بیست و شش شتر، که باید برای زکاتش، شتری که داخل سال دوم شده باشد بدهید.
هفتم: سی و شش شتر، که باید برای زکاتش، شتری که داخل سال سوم شده باشد بدهید.
هشتم: چهل و شش شتر، که باید برای زکاتش، شتری که داخل سال چهارم شده باشد بدهید.
نهم: شصت و یک شتر، که باید برای زکاتش، شتری که داخل سال پنجم شده باشد بدهید.
دهم: هفتاد وشش شتر، که باید برای زکاتش، دو شتر که داخل سال سوم شده باشد بدهید.
یازدهم: نود و یک شتر، که باید برای زکاتش، دو شتر که داخل سال چهارم شده باشد بدهید.
دوازدهم: صد و بیست و یک شتر و بالاتر از آن، که باید یا چهل تا چهل تا حساب کنید و برای هر چهل تا، شتری که داخل سال سوم شده باشد بدهید، یا پنجاه تا پنجاه تا حساب کنید و برای هر پنجاه تا، شتری که داخل سال چهارم شده باشد بدهید، و یا با چهل و پنجاه حساب کنید، ولی در هر صورت باید طوری حساب کنید که چیزی باقی نماند، یا اگر چیزی باقی می‌ماند، از نُه تا بیشتر نباشد، مثلاً اگر 140 شتر دارید، باید برای صد تا، دو شتر که داخل سال چهارم شده باشد، و برای چهل تا، یک شتر که داخل سال سوم شده باشد بدهید. و شتری که در زکات می‌دهید، باید ماده باشد. و اگر ندارید، باید بخرید.
مسأله‌ی 1911: پرداخت زکات بین دو نصاب را لازم ندانید، پس اگر شماره‌ی شترهایی که دارید از نصاب اول که پنج تاست بگذرد، تا به نصاب دوم که ده تاست نرسیده، فقط باید زکات پنج تای آن را بدهید. و همچنین بدانید در نصاب‌های بعد.

نصاب گاو
مسأله‌ی 1912: زکات گاو را دارای دو نصاب بدانید:
نصاب اول: سی گاو، که وقتی شماره‌ی گاوهایتان به سی رسید، اگر شرایطی را که گفته شد داشته باشد، باید یک گوساله‌ی نر که داخل سال دوم شده باشد را از بابت زکات بدهید.
نصاب دوم: چهل گاو، که باید گوساله‌ی ماده‌ای که داخل سال سوم شده باشد را از بابت زکات بدهید. و زکات بین سی و چهل گاو را لازم ندانید، مثلاً هر گاه سی و نه گاو داشته باشید، فقط باید زکات سی تای آنها را بدهید، و نیز اگر از چهل گاو زیادتر داشته باشید، تا به شصت نرسیده، فقط باید زکات چهل تای آن را بدهید، و بعد از آن که به شصت رسید، چون دو برابر نصاب اول را دارید، باید دو گوساله که داخل سال دوم شده باشند بدهید، و همچنین هر چه بالا رود باید سی تا سی تا حساب کنید، یا چهل تا چهل تا، یا با سی و چهل حساب نمایید، و زکات آن را به دستوری که گفته شده بدهید، ولی باید طوری حساب کنید که چیزی باقی نماند، یا اگر چیزی باقی می‌ماند، از نُه تا بیشتر نباشد، مثلاً اگر هفتاد گاو دارید، باید به حساب سی و چهل حساب کنید و برای سی تای آن، زکات سی تا، و برای چهل تای آن، زکات چهل تا را بدهید، چون اگر به حساب سی تا حساب کنید، ده تا زکات نداده می‌ماند. ولی در جایی که رعایت این جهت ممکن نیست، مثل آنکه پنجاه گاو داشته باشید، چهل را بگیرید، اگر چه باز هم ده تا زیاد بیاید.

نصاب گوسفند
مسأله‌ی 1913: زکات گوسفند را دارای پنج نصاب بدانید:
اول: چهل گوسفند، که باید برای زکاتش، یک گوسفند بدهید، و تا تعداد گوسفند به چهل نرسد، پرداخت زکاتش را لازم ندانید.
دوم: صد و بیست و یک گوسفند، که باید برای زکاتش، دو گوسفند بدهید.
سوم: دویست و یک گوسفند، که باید برای زکاتش، سه گوسفند بدهید.
چهارم: سیصد و یک گوسفند، که باید برای زکاتش، چهار گوسفند بدهید.
پنجم: چهارصد گوسفند و بالاتر از آن که باید آنها را صد تا صد تا حساب کنید و برای هر صد تای آنها یک گوسفند بدهید.
و زکات گوسفند را می‌توانید از خود گوسفندان بدهید یا از گوسفند دیگر بپردازید یا پولش را بدهید.
مسأله‌ی 1914: پرداخت زکات برای بین دو نصاب را لازم ندانید. پس اگر شماره‌ی گوسفندهایتان از نصاب اول که چهل است بیشتر باشد، تا به نصاب دوم که صد و بیست و یک است نرسیده، فقط باید زکات چهل تای آن را بدهید و پرداخت زکات در زیادی آنها را لازم ندانید. و همچنین عمل کنید در نصاب‌های بعد.
مسأله‌ی 1915: هر گاه شتر یا گاو یا گوسفند به مقدار نصاب برسد، باید زکاتش را بدهید، چه همه‌ی آنها نر باشند یا ماده، یا بعضی نر باشند و بعضی ماده.
مسأله‌ی 1916: در پرداخت زکات، گاو و گاومیش را یک جنس حساب کنید، و شتر عربی و غیر عربی را یک جنس حساب کنید، و همچنین بز و میش و شیشک را یک جنس حساب کنید.
مسأله‌ی 1917: هر گاه بخواهید گوسفند برای زکات بدهید، باید حد اقل داخل سال دوم شده باشد، و اگر بخواهید بز بدهید، باید داخل سال سوم شده باشد.
مسأله‌ی 1918: گوسفندی را که بابت زکات می‌دهید، باید قیمتش از تمام گوسفندهایتان بیشتر باشد و همچنین در گاو و شتر.
مسأله‌ی 1919: هر گاه چند نفر با هم شریک باشید، هر کدامتان که سهمش به نصاب اول رسیده، باید زکات بدهد، و بر کسانی که سهمشان کمتر از نصاب اول است، پرداخت زکات را لازم ندانید.
مسأله‌ی 1920: هر گاه در چند جا گاو یا شتر یا گوسفند داشته باشید و روی هم به اندازه‌ی نصاب باشند، باید زکات آنها را بدهید.
مسأله‌ی 1921: هر گاه گاو یا گوسفند یا شتری که دارید، مریض یا معیوب باشد، باید زکات آن را بدهید.
مسأله‌ی 1922: اگر گاو و گوسفند و شتری که دارید، همه‌ی مریض یا معیوب یا پیر باشند، می‌توانید زکات را از خود آنها بدهید. ولی اگر همه سالم و بیعیب و جوان باشند، نباید زکات آنها را مریض یا معیوب یا پیر بدهید، بلکه اگر بعضی از آنها سالم و بعضی مریض، و دسته‌ای معیوب و دسته‌ی دیگر بیعیب، و مقداری پیر و مقداری جوان باشند، باید برای زکات آنها، سالم و بیعیب و جوان بدهید.
مسأله‌ی 1923: هر گاه پیش از تمام شدن ماه یازدهم، گاو یا گوسفند یا شتری که دارید را با چیز دیگری عوض کنید یا نصابی را که دارید با مقدار نصاب از همان جنس عوض نمایید، مثلاً چهل گوسفند بدهید، و چهل گوسفند دیگر بگیرید، پرداخت زکات گوسفندهای جدید را لازم ندانید.
مسأله‌ی 1924: هر گاه باید زکات گاو و گوسفند و شتر را بدهید، اگر زکات آنها را از مال دیگری بدهید، تا وقتی شماره‌ی آنها از نصاب کم نشده، هر سال باید زکات آنها را بدهید و اگر از خود آنها بدهید و از نصاب اول کمتر شوند، پرداخت زکات را لازم ندانید، مثلاً هر گاه چهل گوسفند دارید، اگر از مال دیگری زکات آنها را بدهید، یا از خود آنها زکاتشان را بدهید، تا وقتی که گوسفندهایتان از چهل کم نشده، هر سال باید یک گوسفند بدهید.

مصرف زکات
مسأله‌ی 1925: مصرف زکات را در هشت مورد بدانید:
اول: فقیر، و فقیر را کسی بدانید که مخارج سال خود و خانواده‌اش را ندارد، پس کسانی که صنعت یا ملک یا سرمایه‌ای دارند که می‌توانند مخارج سال خود را بگذرانند را فقیر ندانید.
دوم: مسکین، و مسکین را کسی بدانید که از فقیر، سختتر روزگار می‌گذراند.
سوم: کسانی که از طرف امام (علیهالسلام) یا نایب امام مأمور هستند که زکات را جمع و نگهداری نمایند و به حساب آن رسیدگی کنند و آن را به امام (علیهالسلام) یا نایب امام یا فقرا برسانند.
چهارم: کافرهایی که اگر زکات به آنان بدهید، به دین اسلام مایل می‌شوند یا در جنگ، به مسلمانان کمک می‌کنند.
پنجم: خریداری برده‌هایی که در سختی هستند و آزاد کردن آنان.
ششم: پرداخت بدهکاری کسانی که نمی‌توانند قرض خود را بدهند.
هفتم: سبیل الله یعنی هر کار خیر و عمل نیکی که شارع مقدس نسبت به آن تشویق کرده باشد و برای انجامش بتوان قصد قربت نمود، مثل چاپ و نشر کتاب‌های منهاج فردوسیان، تربیت مبلّغ منهاج فردوسیان و اعزام مبلّغ منهاج فردوسیان به کشورها، شهرها و روستاهای مختلف.
هشتم: ابن السبیل، یعنی مسافری که در سفر درمانده شده است. و احکام اینها در مسائل آینده گفته خواهد شد.
مسأله‌ی 1926: به فقیر و مسکین، بیشتر از مخارج یک سال خود و خانواده‌اش ندهید، و اگر مقداری پول یا جنس دارد، فقط به اندازه‌ی کسری مخارج یک سالش به او زکات بدهید.
مسأله‌ی 1927: هر گاه مخارج سالتان را داشته باشید، سپس مقداری از آن را مصرف کنید و بعد شک کنید که آنچه باقی مانده، به اندازه‌ی مخارج سالتان هست یا نه، نباید زکات بگیرید.
مسأله‌ی 1928: هر گاه صنعتگر یا مالک یا تاجری باشید که درآمدتان از مخارج سالتان کمتر باشد، می‌توانید برای کسری مخارجتان، زکات بگیرید و مصرف کردن ابزار کار یا مِلک یا سرمایه‌ی خود در مخارج را لازم ندانید.
مسأله‌ی 1929: هر گاه خرج سال خود و خانوادهتان را نداشته باشید، اگر خانه‌ای دارید که مِلک شماست و در آن نشسته‌اید یا مرکب سواریای دارید، چنانچه بدون اینها نمی‌توانید زندگی کنید، اگر چه برای حفظ آبرویتان باشد، می‌توانید زکات بگیرید و همچنین است اثاث خانه و ظرف و لباس تابستانی و زمستانی و چیزهایی که به آنها احتیاج دارید و اگر فقیری باشید که اینها را ندارید، اگر به اینها احتیاج داشته باشید، می‌توانید از زکات خریداری نمایید.
مسأله‌ی 1930: هر گاه فقیر باشید ولی یاد گرفتن صنعت برایتان مشکل نباشد، باید یاد بگیرید، و نباید با زکات زندگی کنید، ولی در مدتی که مشغول یادگرفتن صنعت هستید، می‌توانید زکات بگیرید.
مسأله‌ی 1931: به کسی که قبلاً فقیر بوده، و می‌گوید: «فقیرم»، اگر از گفته‌ی او اطمینان پیدا کنید، می‌توانید زکات بدهید.
مسأله‌ی 1932: به کسی که می‌گوید: «فقیرم» و قبلاً فقیر نبوده یا معلوم نیست فقیر بوده یا نه، چنانچه از گفته‌ی او اطمینان حاصل نکنید، نباید زکات بدهید.
مسأله‌ی 1933: هر گاه از فقیری طلبکار باشید، می‌توانید طلبی را که از او دارید، بابت زکات حساب کنید.
مسأله‌ی 1934: هر گاه فقیری که به شما بدهکار است، بمیرد، بهتر است به امید دریافت پاداش‌های مضاعف الهی، طلبتان را ببخشید.
مسأله‌ی 1935: می‌توانید به فقیر نگویید که آنچه بابت زکات به او می‌دهید، زکات است. بلکه اگر فقیر خجالت می‌کشد، بهتر است به اسم هدیه بدهید، ولی باید قصد زکات نمایید.
مسأله‌ی 1936: هر گاه به گمان این که کسی فقیر است به او زکات بدهید، بعد بفهمید فقیر نبوده یا از روی ندانستن مسأله به کسی که می‌دانید فقیر نیست زکات بدهید، باید دوباره زکاتتان را به فقیر بدهید.
مسأله‌ی 1937: هر گاه بدهکار باشید و نتوانید بدهی خود را بدهید، اگر چه مخارج سالتان را داشته باشید، می‌توانید برای دادن قرض خود زکات بگیرید، به شرط این که مالی که قرض کرده‌اید را در معصیت خرج نکرده باشید، یا اگر در معصیت خرج کرده‌اید، از آن معصیت توبه کرده باشید.
مسأله‌ی 1938: هر گاه به کسی که بدهکار است و نمی‌تواند بدهی خود را بدهد، زکات بدهید و بعد بفهمید که قرضش را در معصیت مصرف کرده بوده، اگر از آن معصیت توبه نکرده، چیزی را که به او داده‌اید، بابت زکات حساب نکنید.
مسأله‌ی 1939: کسی که بدهکار است و نمی‌تواند بدهی خود را بدهد، اگر چه فقیر نباشد، می‌توانید طلبی که از او دارید را بابت زکات حساب کنید.
مسأله‌ی 1940: هر گاه در سفر، خرجیتان تمام شود یا مرکبتان از کار بیافتد، چنانچه سفرتان سفر معصیت نباشد و خودتان هم در معصیت نباشید و نتوانید با قرض کردن یا فروختن چیزی، خود را به مقصد برسانید، اگر چه در وطن خود فقیر نباشید، می‌توانید زکات بگیرید، ولی اگر بتوانید در جای دیگر با قرض کردن یا فروختن چیزی مخارج سفر خود را فراهم کنید، فقط به مقداری که به آنجا برسید، می‌توانید زکات بگیرید.
مسأله‌ی 1941: هر گاه در سفر، درمانده شده و زکات گرفته باشید، بعد از آنکه به وطنتان رسیدید، اگر چیزی از زکات زیاد آمده باشد، باید آن را به حاکم شرع بدهید و بگویید آن چیز زکات است.

شرایط کسانی که باید مستحق زکات بدانید
مسأله‌ی 1942: باید فقط به شیعه‌ی دوازده امامی زکات بدهید، پس اگر کسی را شیعه بدانید و به او زکات بدهید، بعد معلوم شود شیعه نبوده، باید دوباره زکات بدهید. حتی اگر از راه شرعی، شیعه بودن کسی ثابت شود و به او زکات بدهید و زکات تلف شود، بعد معلوم شود شیعه نبوده، باید دوباره زکات بدهید.
مسأله‌ی 1943: اگر کودک یا دیوانه‌ای از شیعه فقیر باشد، می‌توانید به سرپرست او زکات بدهید، به قصد اینکه آنچه را می‌دهید مِلک کودک یا دیوانه باشد.
مسأله‌ی 1944: اگر به سرپرست کودک یا دیوانه دسترسی نداشته باشید، می‌توانید خودتان یا به وسیله‌ی شخص قابل اعتمادی، زکات را به مصرف کودک یا دیوانه برسانید و باید موقعی که زکات به مصرف آنان می‌رسد، نیت زکات کنید.
مسأله‌ی 1945: می‌توانید به فقیری که گدایی می‌کند زکات بدهید، ولی نباید به کسی که زکات را در معصیت مصرف می‌کند، زکات بدهید.
مسأله‌ی 1946: نباید به کسی که معصیت کبیره بجا می‌آورد یا نماز نمی‌خواند، زکات بدهید.
مسأله‌ی 1947: به کسی که بدهکار است و نمی‌تواند بدهی خود را بدهد، اگر چه مخارجش بر شما واجب باشد، می‌توانید زکات بدهید، ولی اگر زنتان یا کسی که مخارجش بر شما واجب است، برای خرجی خودش قرض کرده باشد، نباید بدهی او را از زکات بدهید.
مسأله‌ی 1948: نباید مخارج کسانی که خرجشان بر شما واجب است، مثل زن و فرزند را از زکات بدهید، و اگر مخارج آنان را بتوانید بدهید و ندهید، خود را معصیت‌کار بدانید، ولی اگر مردی مخارج زن و فرزندش را ندهد، شما می‌توانید به آنان زکات بدهید.
مسأله‌ی 1949: می‌توانید زکات را به پسرتان بدهید که خرج زن و نوکر و کلفت خود نماید.
مسأله‌ی 1950: هر گاه پسرتان بخواهد «منهاجی» شود، نباید کتاب‌های منهاج فردوسیان را از زکات برایش تهیه کنید ولی اگر بخواهد «مُبلّغ منهاج فردوسیان» شود که فایده‌اش به دیگران هم برسد، می‌توانید برای خریدن آنها به او زکات بدهید.
مسأله‌ی 1951: می‌توانید به پسر یا پدرتان برای زن گرفتن، زکات بدهید.
مسأله‌ی 1952: به زنی که شوهرش مخارج او را می‌دهد یا خرجی نمی‌دهد ولی زن می‌تواند او را به دادن خرجی مجبور کند، نباید زکات بدهید.
مسأله‌ی 1953: هر گاه همسر موقتتان فقیر باشد، می‌توانید به او زکات بدهید ولی اگر در ضمن عقد موقت، شرط کرده باشید که مخارج او را بدهید یا به جهت دیگری دادن مخارجش بر شما واجب باشد، نباید به آن زن زکات بدهید.
مسأله‌ی 1954: منهاجیات می‌توانند به شوهر فقیرشان زکات بدهند، اگر چه شوهرشان، زکات را صرف مخارج خود آنان نماید.
مسأله‌ی 1955: سادات نباید از غیر سادات زکات بگیرید.
مسأله‌ی 1956: می‌توانید به کسی که معلوم نیست سید است یا نه و شهرت به عدم سیادت دارد، زکات بدهید.

نیت زکات
مسأله‌ی 1957: باید زکات را به قصد قربت یعنی برای انجام فرمان خداوند متعال بدهید و در نیت معین کنید که آنچه را می‌دهید، زکات مال است یا زکات فطره، و همچنین اگر مثلاً زکات گندم و جو را باید بپردازید، معین کنید چیزی را که می‌دهید، زکات گندم است یا زکات جو.
مسأله‌ی 1958: وقتی می‌خواهید زکات بدهید، باید نیت کنید ولی اگر بدون نیت پرداخت کردید، دوباره آن را با نیت، بپردازید.
مسأله‌ی 1959: هر گاه کسی را وکیل کنید که زکات مالتان را به مستحق برساند، باید در وکیل کردن و همچنین وقتی که زکات را به وکیل می‌دهید، قصد قربت کنید و تا وقتی به فقیر می‌رسد به قصدتان باقی باشید.
مسأله‌ی 1960: هر گاه خودتان یا وکیلتان، بدون قصد قربت، زکات را به فقیر بدهید، می‌توانید پیش از آن که آن مال از بین برود، نیت زکات کنید.

مسائل متفرقه‌ی زکات
مسأله‌ی 1961: موقعی که گندم و جو را از کاه جدا می‌کنید و موقع خشک شدن خرما و انگور، باید زکات را به فقیر بدهید یا از مال خود جدا کنید و زکات طلا و نقره و گاو و گوسفند و شتر را بعد از تمام شدن ماه یازدهم باید به فقیر بدهید، یا از مال خود جدا نمایید، و اگر منتظر فقیر معینی باشید یا بخواهید به فقیری بدهید که از جهتی برتری دارد، باید زکات را جدا کنید تا بعد به آن فقیر معین برسانید.
مسأله‌ی 1962: هر گاه بعد از جدا کردن زکات، انتظار فقیر معین یا مصرف معینی را نداشته باشید، باید فوراً زکات را به مستحق بدهید.
مسأله‌ی 1963: هر گاه بتوانید زکات را به مستحق برسانید، اگر ندهید و به واسطه‌ی کوتاهیتان از بین برود، باید عوض آن را بدهید.
مسأله‌ی 1964: هر گاه بتوانید زکات را به مستحق برسانید، اگر زکات را ندهید و بدون آن که در نگهداری آن کوتاهی کرده باشید، از بین برود، باید عوض آن را بدهید.
مسأله‌ی 1965: هر گاه زکات را از خود مال کنار بگذارید، می‌توانید در بقیه‌ی آن تصرف کنید و اگر از مال دیگری کنار بگذارید، می‌توانید در تمام آن مال تصرف نمایید.
مسأله‌ی 1966: نباید زکاتی را که کنار گذاشته‌اید، برای خود بردارید و چیز دیگری به جای آن بگذارید.
مسأله‌ی 1967: اگر از زکاتی که کنار گذاشته‌اید، منفعتی حاصل شود، مثلاً گوسفندی که برای زکات گذاشته‌اید، بره بیاورد، مال فقیر است.
مسأله‌ی 1968: هر گاه در موقع کنار گذاشتن زکات، مستحقی حاضر باشد، باید زکات را به او بدهید، مگر کسی را در نظر داشته باشید که دادن زکات به او از جهتی بهتر باشد.
مسأله‌ی 1969: نباید با عین مالی که برای زکات کنار گذاشته‌اید برای خودتان تجارت کنید ولی اگر با اجازه‌ی حاکم شرع و برای مصلحت زکات تجارت کنید، سود تجارت را برای فقرا قرار دهید و اگر ضرر کرد، خودتان جبران نمایید.
مسأله‌ی 1970: چیزهایی که قبل از واجب شدن زکات به فقیر داده‌اید را زکات حساب نکنید ولی اگر چیزی را که به فقیرداده‌اید، بعد از واجب شدن زکات از بین نرفته باشد و آن فقیر هم به فقر خود باقی باشد، می‌توانید آن چیز را بابت زکات حساب کنید.
مسأله‌ی 1971: هر گاه فقیر باشید و بدانید زکات بر شخصی واجب نشده، اگر چیزی بابت زکات از آن شخص بگیرید و پیش شما تلف شود، باید جبران نمایید. ولی هر گاه مالک باشید و قبل از واجب شدن زکات، چیزی به فقیر بدهید، اگر موقعی که زکات بر شما واجب شد، آن فقیر به فقرش باقی باشد و مال را در معصیت مصرف نکرده باشد،‌ می‌توانید عوض چیزی که به آن فقیر داده‌اید را بابت زکات حساب کنید.
مسأله‌ی 1972: هر گاه فقیر باشید و ندانید زکات بر شخصی واجب نشده، اگر چیزی بابت زکات از آن شخص بگیرید و پیش شما تلف شود، جبرانش را لازم ندانید. و اگر مالک باشید و مالی به فقیر بدهید و فقیر نداند که زکات بر شما واجب نشده، اگر آن چیز پیش او تلف شود، نباید عوض آن را بابت زکات حساب کنید.
مسأله‌ی 1973: زکات گاو و گوسفند و شتر را به فقرای آبرومند بدهید و در دادن زکات، خویشان خود را بر دیگران و اهل علم و کمال را بر غیر آنان، و کسانی که اهل گدایی نیستید را بر اهل گدایی، مقدم بدارید، ولی اگر دادن زکات به فقیری از جهت دیگری بهتر باشد، زکات را به او بدهید.
مسأله‌ی 1974: زکات را آشکارا، و صدقه‌ی مستحبی را، مخفی بدهید.
مسأله‌ی 1975: هر گاه در شهرتان مستحقی نباشد، و نتوانید زکات را به مصرف دیگری که برای آن معین شده برسانید، چنانچه امید نداشته باشید که بعداً مستحقی پیدا کنید، باید زکات را به شهر دیگری ببرید و به مصرف زکات برسانید، ولی مخارج بردن به آن شهر را از زکات برندارید و اگر زکات، بدون این که کوتاهی کرده باشید، تلف شد، جبرانش را لازم ندانید.
مسأله‌ی 1976: هر گاه در شهر خودتان مستحق پیدا شود، می‌توانید زکات را به شهر دیگری ببرید، ولی مخارج بردن به آن شهر را باید از خودتان بدهید و اگر زکات تلف شد، جبران نمایید، مگر آنکه با اجازه‌ی حاکم شرع برده باشید.
مسأله‌ی 1977: اجرت وزن کردن یا پیمانه نمودن گندم، جو، کشمش و خرمایی که برای زکات می‌دهید را خودتان بپردازید و از زکات برندارید.
مسأله‌ی 1978: هر گاه 2 مثقال و 15 نخود نقره یا بیشتر، از بابت زکات بدهکار باشید، کمتر از 2 مثقال و 15 نخود نقره یا قیمتش را به یک فقیر ندهید.
مسأله‌ی 1979: هر گاه زکات‌دهنده هستید، از مستحق درخواست نکنید زکاتی که از شما گرفته را به خودتان بفروشد. ولی اگر مستحق هستید و می‌خواهید چیزی که بابت زکات گرفته‌اید را بفروشید، بعد از آنکه به قیمت رساندید، کسی که زکات را از او گرفته‌اید را در خریدن آن، بر دیگران مقدم بدارید.
مسأله‌ی 1980: هر گاه شک کنید زکاتی که بر شما واجب بوده را داده‌اید یا نه، باید زکات را بدهید، هر چند شکّتان برای زکات سال‌های پیش باشد.
مسأله‌ی 1981: هر گاه از فقرای زکات‌بگیر باشید، نباید زکات را به کمتر از مقدار آن صلح کنید یا چیزی را گرانتر از قیمت آن بابت زکات قبول نمایید، یا زکات را از مالک بگیرید و به او ببخشید. ولی اگر زکات زیادی بدهکار هستید و فقیر شده‌اید و نمی‌توانید زکات را بدهید، چنانچه بخواهید توبه کنید، و امید هم نداشته باشید که دارا شوید، فقیر می‌تواند زکات را از شما بگیرد و به شما ببخشد.
مسأله‌ی 1982: می‌توانید از زکات، قرآن یا کتاب‌های منهاج فردوسیان بخرید و وقف نمایید، اگر چه بر اولاد خود و بر کسانی وقف کنید که خرج آنان بر شما واجب است. و نیز می‌توانید تولیت وقف را برای خود یا اولاد خود قرار دهید، گر چه بهتر است تولیت آن را برای حاکم شرع قرار دهید.
مسأله‌ی 1983: نباید از زکات، ملک بخرید و بر اولاد خود یا بر کسانی که مخارج آنان بر شما واجب است وقف نمایید که عایدی آن را به مصرف مخارج خود برسانند.
مسأله‌ی 1984: هر گاه فقیر باشید، می‌توانید برای رفتن به حج و زیارت و مانند اینها زکات بگیرید، ولی اگر به مقدار خرج سالتان زکات گرفته باشید، نباید برای زیارت و مانند آن زکات بگیرید.
مسأله‌ی 1985: هر گاه فقیر باشید و کسی شما را وکیل کند که زکات مالش را به فقرا برسانید، بهتر است برای برداشتن خودتان از آن زکات، از او اجازه بگیرید.
مسأله‌ی 1986: هر گاه شتر یا گاو یا گوسفند یا طلا یا نقره را بابت زکات بگیرید، چنانچه شرطهایی که برای واجب شدن زکات گفته شد در آنها جمع شود، باید زکات آنها را بدهید.
مسأله‌ی 1987: هر گاه با کسی در مالی که زکات آن واجب شده شریک باشید، نخست مال را تقسیم کنید و سپس زکات سهم خود را بپردازید.
مسأله‌ی 1988: هر گاه خمس یا زکات بدهکار باشید و کفاره و نذر و مانند اینها هم بر شما واجب باشد و قرض هم داشته باشید، چنانچه نتوانید همه‌ی آنها را بدهید، اگر مالی که خمس یا زکات آن واجب شده از بین نرفته باشد، باید خمس و زکات را بدهید و اگر از بین رفته باشد، می‌توانید هر کدام از خمس یا زکات یا کفاره یا نذر یا قرض و مانند اینها را ادا نمایید.
مسأله‌ی 1989: هر گاه کسی که خمس یا زکات بدهکار است و نذر و مانند اینها هم بر او واجب شده است و قرض هم دارد، بمیرد و مال او برای همه‌ی آنها کافی نباشد، چنانچه مالی که خمس و زکات آن واجب شده از بین نرفته باشد، باید خمس یا زکات را بدهید و بقیه‌ی مالش را به چیزهای دیگری که بر او واجب است تقسیم کنید. ولی اگر مالی که خمس و زکات آن واجب شده از بین رفته باشد، باید مالش را به خمس و زکات و قرض و نذر و مانند اینها تقسیم نمایید.
مسأله‌ی 1990: می‌توانید به کسانی که مشغول فراگیری منهاج فردوسیان هستند، در صورتی که فراگیری منهاج فردوسیان، آنان را از کسب درآمد بازداشته باشد، زکات بدهید ولی به کسانی که مشغول فراگیری علم دیگری هستند، زکات ندهید.

زکات فطره
مسأله‌ی 1991: هر گاه موقع غروب شب عید فطر، بالغ و عاقل و هوشیار باشید و فقیر و برده‌ی کس دیگری نباشید، باید برای خودتان و هر یک از کسانی که نانخورتان هستند، سه کیلو گرم از خوراک معمولی خود و خانوادهتان از گندم یا جو یا خرما یا کشمش یا برنج یا ذرت و مانند اینها یا پولش را به مستحق بدهید.
مسأله‌ی 1992: اگر مخارج سال خود و خانوادهتان را ندارید و کسبی هم ندارید که بتوانید مخارج سال خود و خانوادهتان را بگذرانید، می‌توانید زکات فطره را ندهید.
مسأله‌ی 1993: باید فطره‌ی کسانی که در غروب شب عید فطر، نانخورتان حساب می‌شوند را بدهید، کوچک باشند یا بزرگ، مسلمان باشند یا کافر، دادن خرج آنان بر شما واجب باشد یا نه، در همان شهر باشند یا در شهر دیگر.
مسأله‌ی 1994: هر گاه کسی که نانخورتان است و در شهر دیگری است را وکیل کنید که از مال شما فطره‌ی خود را بدهد، چنانچه اطمینان داشته باشید که فطره را می‌دهد، پرداخت فطره‌اش را بر خودتان لازم ندانید.
مسأله‌ی 1995: فطره‌ی میهمانتان که پیش از غروب شب عید فطر، با رضایت شما وارد شده را باید بپردازید.
مسأله‌ی 1996: فطره‌ی میهمانی که پیش از غروب شب عید فطر، بدون رضایت شما وارد شده ولی مدتی نزدتان می‌ماند را باید بدهید، و همچنین است فطره‌ی کسی که مجبورید خرجی او را بدهید.
مسأله‌ی 1997: فطره‌ی میهمانی که بعد از غروب شب عید فطر بر شما وارد می‌شود را با میهمان مصالحه کنید یعنی اگر حاضر بود، فطره‌اش را بدهد، و گرنه خودتان بپردازید.
مسأله‌ی 1998: فطره‌ی کسی که موقع غروب شب عید فطر، نانخورتان محسوب می‌شود ولی دیوانه یا بیهوش است را بدهید.
مسأله‌ی 1999: هر گاه تا قبل از اذان ظهر روز عید فطر، بالغ شوید، یا عاقل گردید، یا دارا شوید، در صورتی که نانخور کسی محسوب نشوید، باید زکات فطره‌تان را بدهید.
مسأله‌ی 2000: هر گاه موقع غروب شب عید فطر، زکات فطره بر شما واجب نباشد، اگر تا پیش از اذان ظهر روز عید فطر، شرط‌های واجب شدن فطره در شما پیدا شود، باید زکات فطره را بدهید.
مسأله‌ی 2001: پرداخت فطره را بر کافری که بعد از غروب شب عید فطر مسلمان شده، لازم ندانید. ولی مسلمانی که شیعه‌ی اثنی‌عشری نبوده، اگر بعد از دیدن هلال ماه، شیعه شود، باید زکات فطره را بدهد.
مسأله‌ی 2002: هر گاه فقط به اندازه‌ی سه کیلو گندم و مانند آن یا قیمتش داشته باشید، بهتر است زکات فطره را بدهید و چنانچه خانواده‌ای داشته باشید و بخواهید فطره‌ی آنها را هم بدهید، می‌توانید به قصد فطره، آن سه کیلو یا قیمتش را به یکی از خانوادهتان بدهید و او هم به همین قصد به دیگری بدهد و همچنین تا به نفر آخر برسد و بهتر است نفر آخر، چیزی را که می‌گیرد به کسی بدهد که از خودتان نباشد و اگر یکی از اعضای خانوادهتان صغیر باشد، سرپرستش به جای او بگیرد و به مصرف صغیر برساند نه اینکه از طرف او به دیگری بدهد.
مسأله‌ی 2003: اگر بعد از غروب شب عید فطر بچهدار شوید، یا کسی نانخور شما حساب شود، واجب نیست فطره‌ی او را بدهید، اگر چه بهتر است فطره‌ی کسانی که بعد ازغروب تا پیش از ظهر روز عید، نانخورتان حساب می‌شوند را بدهید.
مسأله‌ی 2004: هر گاه کسی نانخور کسی باشد و پیش از غروب شب عید فطر، نانخور شما شود، فطره‌اش را شما باید بپردازید، مثلاً اگر دختری را پیش از غروب شب عید به همسری به خانه بیاورید، باید فطره‌اش را بدهید.
مسأله‌ی 2005: هر گاه دیگری باید فطره‌تان را بدهد، پرداخت فطره را بر خودتان لازم ندانید.
مسأله‌ی 2006: هر گاه فطرهتان بر کسی واجب باشد و او فطرهتان را ندهد، اگر خودتان دارید، فطرهتان را پرداخت نمایید.
مسأله‌ی 2007: هر گاه فطره‌ی افرادی بر شما واجب باشد، اگر خودشان فطرهشان را بدهند، پرداخت فطره‌ی آنان را از خود ساقط ندانید.
مسأله‌ی 2008: منهاجیاتی که شوهرشان مخارج آنان را نمی‌دهد، چنانچه نانخور کس دیگری باشند، باید آن شخص فطرهشان را بدهد و اگر نانخور کس دیگری نیستند، در صورتی که فقیر نباشند، خودشان باید فطرهشان را بدهند.
مسأله‌ی 2009: اگر از غیر سادات هستید، نباید به سادات، فطره بدهید، حتی اگر نانخور سیدی دارید، باز هم نباید فطره‌اش را به سادات بدهید.
مسأله‌ی 2010: هر گاه مخارج مادر یا دایه‌ی شیردهی را می‌دهید، فطره‌ی کودکی که از آن مادر یا دایه شیر می‌خورد را نیز باید بدهید. ولی اگر منهاجیات، بچه‌ای را شیر می‌دهند و مخارج خود را از مال کودک بر می‌دارند، فطره‌ی کودک را بر کسی لازم ندانند.
مسأله‌ی 2011: نباید مخارج خانوادهتان را از مال حرام بدهید، ولی اگر دچار چنین معصیتی هستید، باید فطره‌ی آنان را از مال حلال بدهید.
مسأله‌ی 2012: هر گاه کسی را اجیر نمایید و شرط کنید که مخارج او را بدهید، باید فطره‌اش را هم بدهید، ولی چنانچه شرط کنید که مقداری از مخارج او را بدهید، مثلاً پولی برای مخارجش بدهید، بهتر است فطره‌اش را نیز بدهید.
مسأله‌ی 2013: هر گاه کسی بعد از غروب شب عید فطر بمیرد، باید فطره‌ی او و خانوادهاش را از مال او بدهید، ولی اگر پیش از غروب بمیرد، پرداخت فطره‌ی او و خانواده‌اش را لازم ندانید.

مصرف زکات فطره
مسأله‌ی 2014: زکات فطره را فقط به فقرای شیعه‌ی اثنیعشری بدهید، اگر چه در شهر دیگر باشند.
مسأله‌ی 2015: هر گاه کودک شیعه‌ی دوازده‌امامی‌ای فقیر باشد، می‌توانید فطره را با اجازه‌ی سرپرستش به مصرف او برسانید و یا به واسطه‌ی دادن به سرپرست کودک، مِلک کودک نمایید.
مسأله‌ی 2016: عدالت را در فقیری که فطره به او می‌دهید، لازم ندانید، ولی نباید به بی‌نماز و شرابخوار و کسی که آشکارا معصیت کبیره می‌کند فطره بدهید.
مسأله‌ی 2017: نباید به کسی که فطره را در معصیت مصرف می‌کند، فطره بدهید.
مسأله‌ی 2018: به یک فقیر، در طرف کمی، کمتر از سه کیلو و در طرف زیادی، بیشتر از مخارج سالش، بابت فطره ندهید، و فطره را تقسیم نکنید، مثلاً به یک فقیر، یک و نیم فطره ندهید، بلکه یا یک فطره بدهید یا دو فطره.
مسأله‌ی 2019: نباید از جنسی که قیمتش دو برابر قیمت معمولی آن است مثلاً از گندمی که قیمت آن، دو برابر قیمت گندم معمولی است، یک و نیم کیلو بدهید، بلکه فطره باید سه کیلو باشد و حتی به عنوان قیمت فطره هم نباید چنین کنید.
مسأله‌ی 2020: نباید قسمتی از فطره را از یک جنس، مثلاً گندم و نصف دیگر آن را از جنس دیگر، مثلاً جو بدهید، و حتی به عنوان قیمت فطره هم نباید چنین کنید.
مسأله‌ی 2021: در دادن زکات فطره، خویشان فقیر خود را بر دیگران مقدم بدارید، و بعد همسایگان فقیر را، بعد اهل علم فقیر را، ولی اگر دیگران از جهتی برتری داشته باشند، آنها را مقدم بدارید.
مسأله‌ی 2022: هر گاه به گمان این که کسی فقیر است، به او فطره بدهید و بعد بفهمید فقیر نبوده، باید دوباره فطره بدهید.
مسأله‌ی 2023: تا به فقیر بودن کسی اطمینان نداشته باشید، نباید به او فطره بدهید.

مسائل متفرقه‌ی زکات فـطره
مسأله‌ی 2024: باید زکات فطره را به قصد قربت یعنی برای انجام فرمان خداوند متعال بدهید و موقعی که آن را می‌دهید، نیتِ دادنِ فطره نمایید.
مسأله‌ی 2025: نباید پیش از ماه رمضان یا در بین ماه رمضان، زکات فطره بدهید، بلکه باید صبح روز عید و پیش از نماز عید، بدهید.
مسأله‌ی 2026: نباید گندم یا چیز دیگری را که برای فطره می‌دهید، به جنس دیگر یا خاک مخلوط باشد.
مسأله‌ی 2027: نباید فطره را از جنس معیوب بدهید.
مسأله‌ی 2028: هر گاه باید فطره‌ی چند نفر را بدهید، می‌توانید قسمتی را از یک جنس و قسمت دیگری را از جنس دیگر بدهید، مثلاً می‌توانید فطره‌ی بعضی را گندم و فطره‌ی بعض دیگر را جو بدهید.
مسأله‌ی 2029: هر گاه نماز عید فطر می‌خوانید، باید فطره را پیش از نماز عید بدهید یا جدا نمایید، ولی اگر نماز عید نمی‌خوانید، می‌توانید دادن فطره را تا اذان ظهر به تأخیر اندازید.
مسأله‌ی 2030: اگر به نیت فطره، مقداری از مال خود را کنار بگذارید و تا ظهر روز عید به مستحق ندهید، باید هر وقت آن را می‌دهید، نیت فطره نمایید.
مسأله‌ی 2031: اگر موقعی که دادن زکات فطره واجب است، فطره را ندهید و کنار هم نگذارید، بعداً باید بدون اینکه نیت ادا و قضا کنید، فطره را بدهید.
مسأله‌ی 2032: اگر فطره را کنار بگذارید، نباید آن را برای خودتان بردارید و مال دیگری را برای فطره بگذارید.
مسأله‌ی 2033: هر گاه مالی داشته باشید که قیمتش از فطره بیشتر است، نباید فطره را ندهید و نیت کنید که مقداری از آن مال برای فطره باشد.
مسأله‌ی 2034: هر گاه مالی که برای فطره کنار گذاشته‌اید از بین برود، چنانچه دسترسی به فقیر داشته‌اید و دادن فطره را به تأخیر انداخته‌اید، باید عوض آن را بدهید، بلکه اگر دسترسی به فقیر نداشته‌اید ولی در نگهداری آن کوتاهی کرده‌اید، نیز باید عوضش را بدهید.
مسأله‌ی 2035: تا وقتی در محل خودتان مستحق پیدا می‌شود، نباید فطره را به جای دیگر ببرید، و اگر به جای دیگر ببرید و تلف شود، باید عوض آن را بدهید.

مسأله‌ی 1751: خمس را در هفت چیز واجب بدانید: اول: منفعت کسب. دوم: معدن. سوم: گنج. چهارم: مال حلال مخلوط به حرام. پنجم: جواهری که به واسطه‌ی غواصی، یعنی فرو رفتن در دریا به دست می‌آید. ششم: غنیمت جنگی. هفتم: زمینی که کافر ذمّی از مسلمان بخرد. و احکام اینها به تفصیل گفته خواهد شد.
1. منفعت کسب
مسأله‌ی 1752: هرگاه از تجارت یا صنعت یا کسب‌های دیگر، مالی به دست آورید، اگر چه مثلاً اجرت بجا آوردن نماز و روزه‌ی میتی باشد، چنانچه از مخارج سال خود و خانواده‌تان که باید به آنان نفقه بدهید، زیاد بیاید، باید خمس، یعنی یک‌پنجم آن را به دستوری که بعداً گفته خواهد شد، بدهید.
مسأله‌ی 1753: اگر غیر از کسب، مالی به دست آورید، مثلاً چیزی به شما بخشیده شود، چنانچه از مخارج سالتان زیاد بیاید، باید خمسش را بدهید.
مسأله‌ی 1754: بهتر است منهاجیات، خمس مهریه‌شان را ـ در صورتی که از مخارج سالشان اضافه بیاید ـ بپردازند. همچنین هر گاه خویشاوند دوری داشته باشید و ندانید چنین خویشی دارید، باید خمس ارثی که از او می‌برید را، اگر از مخارج سالتان زیاد بیاید، بدهید.
مسأله‌ی 1755: هر گاه مالی به ارث ببرید و بدانید کسی که این مال از او به ارث رسیده، خمس آن را نداده است، باید خمس آن را بدهید. و نیز اگر در خود آن مال خمس نباشد ولی بدانید کسی که آن مال از او به ارث رسیده، خمس بدهکار است، باید خمس را از مال او بدهید.
مسأله‌ی 1756: اگر به واسطه‌ی قناعت کردن، چیزی از مخارج سالتان زیاد بیاید، باید خمس آن را بدهید.
مسأله‌ی 1757: هر گاه شخص دیگری مخارجتان را بدهد، باید خمس تمام مالی که به دست می‌آورید را بدهید، ولی اگر مقداری از آن را خرج زیارت و مانند آن کرده باشید، فقط باید خمس باقیمانده را بدهید.
مسأله‌ی 1758: اگر ملکی را بر افراد معینی، مثلاً بر اولاد خود وقف نمایید، چنانچه در آن ملک، زراعت و درختکاری کنید و از آن چیزی به دست آورید و از مخارج سالتان زیاد بیاید، باید خمس آن را بدهید. بلکه اگر طور دیگری هم از ملک نفع ببرید، مثلاً اجاره‌ی آن را بگیرید، باید خمس مقداری که از مخارج سالتان زیاد می‌آید را بدهید.
مسأله‌ی 1759: هر گاه فقیر باشید، پرداخت خمس مالی که بابت خمس و زکات می‌گیرید، را لازم ندانید، ولی خمس مالی که بابت صدقه‌ی مستحبی گرفته‌اید، اگر از مخارج سالتان زیاد بیاید را باید بدهید. همچنین اگر از مالی که بابت خمس و زکات و صدقه‌ی مستحبی گرفته‌اید، منفعتی ببرید و از مخارج سالتان زیاد بیاید، باید خمس آن را بدهید. مثلاً هر گاه از درختی که بابت خمس به شما داده‌اند، میوه‌ای به دست آورید، چنانچه درخت را برای منفعت بردن و کسب نگه داشته باشید، باید خمس مقداری که از مخارج سالتان زیاد می‌آید را بدهید.
مسأله‌ی 1760: نباید با عین پول خمسنداده، جنسی را بخرید.
مسأله‌ی 1761: هر گاه جنسی را بخرید و بخواهید بعد از معامله قیمت آن را بپردازید، نباید از پول خمسنداده بدهید.
مسأله‌ی 1762: جنسی که خمس به آن تعلق گرفته را نخرید ولی اگر می‌خرید، باید خمس آن را از فروشنده بگیرید و بپردازید.
مسأله‌ی 1763: نباید چیزی که خمس آن را نداده‌اید، به کسی ببخشید ولی اگر ببخشید، باید خمس آن را خودتان بپردازید.
مسأله‌ی 1764: اگر از کافر یا کسی که به دادن خمس عقیده ندارد، مالی به دستتان آید، پرداخت خمس آن را لازم ندانید.
مسأله‌ی 1765: هر گاه تاجر، کاسب، صنعتگر و مانند اینها باشید، باید از وقتی که شروع به کاسبی می‌کنید، یک سال که بگذرد، خمس آنچه را که از مخارج سالتان زیاد می‌آید را بدهید. و اگر شغلتان کاسبی نیست، اگر اتفاقاً منفعتی ببرید، بعد از آن که یک سال از موقعی که فایده برده‌اید بگذرد، باید خمس مقداری که از خرج سالتان زیاد آمده را بدهید.
مسأله‌ی 1766: می‌توانید هر وقت منفعتی به دستتان رسید، خمس آن را بدهید، و می‌توانید دادن خمس را تا آخر سال به تأخیر اندازید. و می‌توانید برای دادن خمس، سال شمسی قرار دهید.
مسأله‌ی 1767: کسی مانند تاجر و کاسب که باید برای دادن خمس، سال قرار دهد، اگر منفعتی به دست آورد و در بین سال بمیرد، باید مخارج تا موقع مرگش را از آن منفعت کسب کسر کنید و خمس باقیمانده را بدهید.
مسأله‌ی 1768: اگر قیمت جنسی که برای تجارت خریده‌اید بالا رود و آن را نفروشید و در بین سال، قیمتش پایین آید، پرداخت خمس مقداری که بالا رفته را لازم ندانید.
مسأله‌ی 1769: هر گاه قیمت جنسی که برای تجارت خریده‌اید، بالا رود و به امید این که قیمت آن بالاتر رود، تا بعد از تمام شدن سال خمسی، آن را نفروشید و قیمتش پایین آید، باید خمس مقداری که بالا رفته را بدهید.
مسأله‌ی 1770: هر گاه قیمت مالی که خمسش را داده‌اید، بالا رود، اگر آن را بفروشید و از مخارج سالتان زیادتر بیاید، باید خمس آن مقدار که قیمتش بالا رفته را بدهید. همچنین اگر مالی که خمسش را داده‌اید، رشد کند مثلاً درختی که خریده‌اید، نمو کند و بزرگ شود و یا گوسفندی که خریده‌اید، چاق شود، اگر آن را بفروشید و از مخارج سالتان زیادتر بیاید، باید خمس آن مقدار که رشد کرده و چاق شده را بدهید.
مسأله‌ی 1771: هر گاه باغی را فقط برای میوه خوردن خود و خانواده‌تان احداث کنید، چنانچه نیاز به آن دارید و جزء مؤونه محسوب می‌شود، پرداخت خمس برای هیچکدام از باغ و نمو آن را لازم ندانید. ولی اگر برای این که میوه‌ی آن را بفروشید و از قیمت آن استفاده کنید، آن را احداث کرده‌اید، حکم سرمایه را دارد و باید خمس آن را بدهید، به این معنی که پس از آن که باغ شد و درختهایش به حد کمال رسید، خمس زمین و درختها و میوه‌هایش را بدهید و از آن به بعد، هر سال فقط خمس میوه و نمو درختها و زیادی قیمت باغ را بدهید.
مسأله‌ی 1772: اگر درخت بید و چنار و مانند اینها را بکارید، سالی که موقع فروش آنهاست، اگر چه آنها را نفروشید، باید خمس آنها را بدهید، ولی اگر مثلاً از شاخه‌های آن که معمولاً هر سال می‌برند استفاده‌ای ببرید و به تنهایی یا با منفعت‌های دیگر کسبتان از مخارج سالتان زیاد بیاید، باید در آخر هر سال، خمس آن را بدهید.
مسأله‌ی 1773: هر گاه چند رشته کسب داشته باشید، مثلاً اجاره‌ی ملک بگیرید و خرید و فروش و زراعت هم بکنید، چنانچه در هر رشته کسبی که دارید، سرمایه و دخل و خرج و حساب و صندوق جداگانه دارید، باید منافع همان رشته را حساب کنید و خمس آن را بدهید، و اگر در آن رشته ضرر کنید، از رشته‌ی دیگر جبران نکنید. ولی اگر رشته‌های مختلف در دخل و خرج و حساب و صندوقشان یکی باشد، باید همه را آخر سال، یکجا حساب کنید و اگر اضافه از مخارج سالتان باشد، خمس آن را بدهید.
مسأله‌ی 1774: خرج‌هایی که برای به دست آوردن فایده می‌کنید، مانند هزینه‌ی دلال و باربری که عینش یا عوضش باقی نمی‌ماند را می‌توانید جزء مخارج کسب حساب کنید، یعنی خمسش را نپردازند.
مسأله‌ی 1775: پرداخت خمسِ آنچه از منافع کسب که در بین سال خمسی به مصرف خوراک، پوشاک، اثاثیه و خرید منزل، عروسی، جهیزیه‌ی دختر در وقتی که نیاز به تهیه‌ی آن است، زیارت، خیرات و مانند اینها می‌رسانید، در صورتی که از شأنتان زیاد نباشد و زیادهروی هم نکرده باشید، را لازم ندانید.
مسأله‌ی 1776: می‌توانید مالی که به مصرف نذر و کفاره می‌رسانید را جزء مخارج سالیانهتان حساب کنید، و نیز مالی که به کسی می‌بخشید یا جایزه می‌دهید، در صورتی که از شأنتان زیاد نباشد.
مسأله‌ی 1777: هر گاه نتوانید جهیزیه‌ی دخترتان را یکجا تهیه کنید و مجبور باشید که هر سال مقداری از آن را تهیه نمایید، هر مقدار که تهیه کردید را به دخترتان هدیه کنید.
مسأله‌ی 1778: مالی که خرج سفر حج و زیارت‌های دیگر می‌کنید، اگر مانند مرکب سواری باشد که عین آن باقی است و از منفعت آن استفاده شده، از مخارج سالی حساب کنید که در آن سال شروع به مسافرت کرده‌اید، اگر چه سفرتان تا مقداری از سال بعد طول بکشد، ولی اگر مثل خوراکیها از بین رفته باشد، باید خمس مقداری که در سال بعد واقع شده را بدهید.
مسأله‌ی 1779: هر گاه از کسب و تجارت فایده‌ای ببرید، اگر مال دیگری هم داشته باشید که خمس آن واجب نباشد، می‌توانید مخارج سال خود را فقط از فایده‌ی کسب حساب کنید.
مسأله‌ی 1780: هر گاه آذوقه‌ای که برای مصرف سالتان از منفعت کسب خریده‌اید، در آخر سال خمسی، زیاد بیاید، باید خمس آن را بدهید. و چنانچه بخواهید قیمت آن را بدهید، در صورتی که قیمتش از وقتی که خریده‌اید زیاد شده باشد، باید قیمت آخر سال را حساب کنید.
مسأله‌ی 1781: اگر از منفعت کسب، پیش از دادن خمس، اثاثیه‌ای برای منزلتان بخرید، چنانچه در بین سال خمسی احتیاجتان به آن برطرف شود، باید خمس آن را بدهید. و همچنین است زیورآلات زنانه، اگر در بین سال، وقت زینت کردن منهاجیات با آنها بگذرد.
مسأله‌ی 1782: اگر در یک سال منفعتی نبرید، نباید مخارج آن سال را از منفعتی که در سال بعد می‌برید کسر نمایید.
مسأله‌ی 1783: اگر در اول سال منفعتی نبرید و از سرمایه خرج کنید و پیش از تمام شدن سال، منفعتی به دستتان آید، نباید مقداری را که از سرمایه برداشته‌اید، از منافع کسر کنید.
مسأله‌ی 1784: هر گاه مقداری از سرمایه‌ی یک رشته‌ی کسبتان به تلف یا ضرر در معامله، کم شود یا از بین برود و از باقیمانده‌ی آن رشته منافعی ببرید که از خرج سالتان زیاد بیاید، مقداری از سرمایه که کم شده را از آن منافع بر ندارید.
مسأله‌ی 1785: هر گاه غیر از سرمایه، چیز دیگری از اموالتان از بین برود، نباید از منفعتی که به دستتان می‌آید آن چیز را تهیه کنید، ولی اگر در همان سال به آن چیز احتیاج داشته باشید، می‌توانید در بین سال خمسی از منافع کسبتان آن را تهیه کنید.
مسأله‌ی 1786: اگر در اول سال برای مخارج خود قرض کنید و پیش از تمام شدن سال خمسی منفعتی ببرید، نباید مقدار قرض خود را از آن منفعت کسر نمایید.
مسأله‌ی 1787: اگر در تمام سال منفعتی نبرید و برای مخارج خود قرض کنید، نباید آن قرض را از منافع سال‌های بعد کسر نمایید.
مسأله‌ی 1788: نباید برای زیاد کردن مال یا خریدن ملکی که به آن احتیاج ندارید قرض کنید، و چنانچه قرض کردید، نباید آن قرض را از منافع کسبتان، کسر نمایید.
مسأله‌ی 1789: می‌توانید خمس هر چیز را از همان چیز بدهید یا به مقدار قیمت خمس که بدهکار هستید، پول یا جنس دیگر بدهید. ولی خمس مال حلال مخلوط به حرام را باید از عین همان مال بدهید.
مسأله‌ی 1790: تا زمانی که خمس مال را ندهید، نباید در آن تصرف کنید، اگر چه قصد دادن خمس را داشته باشید.
مسأله‌ی 1791: هر گاه خمس بدهکار باشید، نباید آن را به ذمّه بگیرید، یعنی خود را بدهکار اهل خمس بدانید و در تمام مال تصرف کنید، و چنانچه تصرف کنید و آن مال تلف شود، باید خمس آن را بدهید.
مسأله‌ی 1792: هر گاه خمس بدهکار باشید، اگر با اجازه‌ی حاکم شرع، خمس را به ذمّه بگیرید که بعد ادا نمایید، می‌توانید در تمام مال تصرف کنید، و منافعی که از آن به دست می‌آید، مال خودتان است.
مسأله‌ی 1793: هر گاه با کسی شریک باشید، اگر خمس منافع خود را بدهید ولی شریکتان خمسش را ندهد و در سال بعد از مالی که خمسش را نداده‌ است برای سرمایه‌ی شرکت بگذارد، هیچ کدام نباید در آن تصرف کنید.
مسأله‌ی 1794: اگر بچه‌ی صغیرتان سرمایه‌ای داشته باشد و از آن منافعی به دست آید، باید پیش از بلوغ صغیر، خمس آن را بدهید و اگر بعد از تمام شدن سال، خمسش را ندهید، نباید در آن مال تصرف نمایید. و اگر در دوران قبل از بلوغ، سرمایه‌ای داشته‌اید که سودآوری داشته و ولیّتان خمس آن را نداده است، باید بعد از بلوغ، خمس آن را بدهید.
مسأله‌ی 1795: نباید در مالی که یقین دارید خمسش را نداده‌اید تصرف کنید، ولی در مالی که شک دارید خمس آن را داده‌اید یا نه، می‌توانید تصرف نمایید.
مسأله‌ی 1796: هر گاه از اول تکلیف خمس نداده باشید، اگر مِلکی بخرید و قیمت آن بالا رود، باید خمس قیمت روز (نه قیمت زمان خرید) آن را بدهید.
مسأله‌ی 1797: هر گاه از اول تکلیف خمس نداده باشید، باید یکبار خمس تمام زندگی‌تان را بپردازید و از آن به بعد، در همان تاریخ، خمس منافع سال گذشته که از مخارجتان اضافه آمده باشد را بدهید.

2. معدن
مسأله‌ی 1798: هر گاه از معدنِ طلا، نقره، سرب، مس، آهن، نفت، ذغال سنگ، فیروزه، عقیق، زاج، نمک و معدن‌های دیگر، چیزی به دست آورید، در صورتی که به مقدار نصاب باشد، باید خمس آن را بدهید.
مسأله‌ی 1799: نصاب معدن، 105 مثقال معمولی نقره یا 15 مثقال معمولی طلاست، یعنی اگر قیمت چیزی را که از معدن بیرون آورده‌اید، بعد از کم کردن مخارجی که برای آن کرده‌اید، به قیمت 105 مثقال معمولی نقره یا 15 مثقال معمولی طلا برسد، باید خمس آن را بدهید.
مسأله‌ی 1800: هر گاه استفاده‌ای که از معدن برده‌اید، به حدّ نصابی که در مسأله‌ی قبل گفته شد نرسد، در صورتی باید خمس آن را بدهید که به تنهایی یا با دیگر منفعت‌های کسب، از مخارج سالتان زیاد بیاید.
مسأله‌ی 1801: باید گچ، آهک، گِل سرشور و گِل سرخ را از معدن محسوب کنید و اگر به حدّ نصاب برسد، خمسش را بپردازید.
مسأله‌ی 1802: هر گاه از معدن چیزی به دست می آورید، باید خمس آن را بدهید، چه معدن روی زمین باشد یا زیر زمین، در زمینی باشد که ملک خودتان است یا در جایی باشد که مالک ندارد.
مسأله‌ی 1803: هر گاه ندانید چیزی که از معدن بیرون آورده‌اید، به حدّ نصاب رسیده یا نه، باید به وزن کردن یا از هر راهی که امکان دارد، قیمت آن را معلوم کنید.
مسأله‌ی 1804: هر گاه با مشارکت چند نفر چیزی از معدن بیرون آورید، چنانچه بعد از کم کردن مخارجی که برای آن کرده‌اید، قیمتش به حدّ نصاب برسد، اگر چه سهم هر کدامتان به حدّ نصاب نرسد، باید خمس آن را بدهید.
مسأله‌ی 1805: هر گاه معدنی را که در ملک دیگری است، بدون اجازه‌ی او بیرون آورید، آنچه از آن به دست می‌آید، مال صاحب ملک است و چون صاحب ملک برای بیرون آوردن آن خرجی نکرده، باید خمس تمام آنچه را که از معدن بیرون آمده بدهد.

3. گنج
مسأله‌ی 1806: گنج را مالی بدانید که در زمین یا درخت یا کوه یا دیوار پنهان باشد و آن را پیدا کنید، و طوری باشد که به آن گنج بگویند.
مسأله‌ی 1807: هر گاه در زمینی که مِلک کسی نیست، گنجی پیدا کنید، مال خودتان بدانید ولی باید خمس آن را بدهید.
مسأله‌ی 1808: نصاب گنج را 105 مثقال نقره یا 15 مثقال طلا بدانید، یعنی اگر قیمت چیزی که از گنج به دست می‌آورید، بعد از کم کردن مخارجی که برای آن کرده‌اید، به یکی از این دو نصاب برسد، باید خمس آن را بدهید.
مسأله‌ی 1809: هر گاه در زمینی که از دیگری خریده‌اید، گنجی پیدا کنید و بدانید مال کسانی که قبلاً مالک آن زمین بوده‌اند نیست، مال خودتان بدانید و باید خمس آن را بدهید. ولی اگر احتمال دهید که مال یکی از آنان است، باید به او اطلاع دهید و چنانچه معلوم شود مال او نیست، باید تا جایی که امکان دارد، به کسانی که پیش از او مالک زمین بوده‌اند اطلاع دهید.
مسأله‌ی 1810: هر گاه در ظرف‌های متعددی که در یک جا دفن شده‌اند مالی پیدا کنید که قیمت آنها روی هم 105 مثقال نقره یا 15 مثقال طلا باشد، باید خمس آن را بدهید، ولی چنانچه در چند جا گنج پیدا کنید، هر کدام آنها که قیمتش به این مقدار برسد، باید خمس آن را بپردازید.
مسأله‌ی 1811: هر گاه دو نفری گنجی پیدا کنید که قیمت آن به 105 مثقال نقره یا 15 مثقال طلا برسد، باید خمس آن را بدهید، اگر چه سهم هر یک از شما به این مقدار نباشد.
مسأله‌ی 1812: هر گاه حیوانی را بخرید و در شکم آن مالی پیدا کنید، چنانچه احتمال دهید که مال فروشنده است، باید به او خبر دهید و اگر معلوم شود مال او نیست، باید به ترتیب، صاحبان قبلی آن را خبر کنید، و چنانچه معلوم شود که مال هیچ یک از آنان نیست، اگر چه قیمت آن به 105 مثقال نقره یا 15 مثقال طلا نرسد، باید خمس آن را بدهید.

4. مال حلال مخلوط به حرام
مسأله‌ی 1813: هر گاه مال حلالتان به طوری با مال حرام مخلوط شود که نتوانید آنها را از یکدیگر تشخیص دهید و صاحب مال حرام و مقدار آن معلوم نباشد، باید خمس تمام مال را بدهید و بعد از دادن خمس، بقیه‌ی مال را حلال بدانید.
مسأله‌ی 1814: هر گاه مال حرامی با مال حلالتان مخلوط شود و مقدار حرام را بدانید ولی صاحب آن را نشناسید، باید آن مقدار را به نیت صاحبش صدقه بدهید و از حاکم شرع هم اجازه بگیرید.
مسأله‌ی 1815: هر گاه مال حرامی با مال حلالتان مخلوط شود و مقدار حرام را ندانید ولی صاحبش را بشناسید، باید یکدیگر را راضی نمایید و چنانچه صاحب مال راضی نشود، در صورتی که بدانید چیز معینی مال اوست و شک کنید که بیشتر از آن هم مال او هست یا نه، باید چیزی را که یقین دارید مال اوست و مقدار بیشتری که احتمال می‌دهید مال او باشد را به او بدهید.
مسأله‌ی 1816: هر گاه خمس مال حلال مخلوط به حرام را بدهید و بعد بفهمید که مقدار حرام بیشتر از خمس بوده، چنانچه مقدار زیادی معلوم باشد، باید مقداری که می‌دانید از خمس بیشتر بوده، با اجازه‌ی حاکم شرع، از طرف صاحب آن صدقه بدهید.
مسأله‌ی 1817: هر گاه خمس مال حلال مخلوط به حرام را بدهید، و بعد از آن صاحبش معلوم شود یا مالی که صاحبش را نمی‌شناخته‌اید و به نیت صاحبش صدقه داده‌اید، صاحبش پیدا شود، باید به مقدار مالش به او بدهید.
مسأله‌ی 1818: هر گاه مال حرامی با مال حلالتان مخلوط شود و مقدار حرام معلوم باشد و بدانید که صاحب آن از چند نفر معین بیرون نیست ولی نتوانید بفهمید کیست، اگر ممکن است باید همه را راضی کنید و اگر ممکن نیست، باید آن مال را به طور مساوی بین آن چند نفر تقسیم کنید. و اگر به تقسیم مساوی راضی نمی‌شوند، باید قرعه بیاندازید و به نام هر کس افتاد، مال را به او بدهید.
5. جواهری که به واسطه‌ی فرو رفتن در دریا به دست بیاورید
مسأله‌ی 1819: هر گاه به واسطه‌ی غواصی یعنی فرو رفتن در دریا، لؤلؤ و مرجان یا جواهر دیگری که با فرو رفتن در دریا بیرون می‌آید، بیرون آورید، روییدنی باشد یا معدنی، به تنهایی باشید یا همکار داشته باشید، در یک دفعه آن را از دریا بیرون آورید یا در چند دفعه، آنچه بیرون آمده از یک جنس باشد یا از چند جنس، باید خمس آن را بدهید.
مسأله‌ی 1820: هر گاه بدون فرو رفتن در دریا، به وسیله‌ی اسبابی، جواهر را بیرون آورید، باید خمس آن را بدهید. ولی اگر از روی آب دریا یا از کنار دریا جواهر بگیرید، در صورتی باید خمسش را بدهید که به تنهایی یا با منفعت‌های دیگر کسبتان، از مخارج سالتان زیاد بیاید.
مسأله‌ی 1821: در ماهی و حیوانات دیگری که با فرو رفتن و یا بدون فرورفتن در دریا می‌گیرید، در صورتی باید خمس بدهید که به تنهایی یا با منفعت‌های دیگر کسب، از مخارج سالتان زیادتر باشد.
مسأله‌ی 1822: هر گاه بدون قصد این که چیزی از دریا بیرون آورید، در دریا فرو بروید و اتفاقاً جواهری به دست آورید، در صورتی که قصد کنید که آن چیز مِلکتان باشد، باید خمس آن را بدهید.
مسأله‌ی 1823: هر گاه در دریا فرو بروید و حیوانی را بیرون آورید و در شکم آن حیوان، جواهری پیدا کنید،‌ باید خمسش را بپردازید.
مسأله‌ی 1824: هر گاه در رودخانه‌های بزرگ مانند دجله و فرات فرو بروید و جواهری بیرون آورید، چنانچه در آن رودخانه جواهر به عمل می‌آید، باید خمس آن را بدهید.
مسأله‌ی 1825: هر گاه در آب فرو بروید و مقداری عنبر بیرون آورید یا از روی آب بگیرید یا از کنار دریا به دست آورید، باید خمس آن را بدهید.
مسأله‌ی 1826: هر گاه کسبتان غواصی یا بیرون آوردن معدن باشد، اگر خمس آنها را بدهید و چیزی از مخارج سالتان زیاد بیاید، پرداخت دوباره‌ی خمس آن را لازم ندانید.
مسأله‌ی 1827: هر گاه بچه‌ی نابالغتان معدنی را بیرون آورد یا مال حلال مخلوط به حرام داشته باشد یا گنجی پیدا کند یا به واسطه‌ی فرو رفتن در دریا، جواهری بیرون آورد، شما که ولیّ او هستید، باید خمس آنها را بدهید.

6. غنیمت
مسأله‌ی 1828: هر گاه در زمان ظهور و به امر امام (علیهالسلام) با کفار بجنگید و چیزهایی در جنگ به دست آورید، به آنها غنیمت گفته خواهد شد و مخارجی را که برای غنیمت کرده‌اید مانند مخارج نگهداری، و حمل و نقل آن و نیز مقداری را که امام (علیهالسلام) صلاح می‌داند به مصرفی برساند و چیزهایی که مخصوص به امام است را باید از غنیمت کنار بگذارید و خمس بقیه‌ی آن را بدهید.

7. زمینی که کافر ذمّی از مسلمان بخرد
مسأله‌ی 1829: هر گاه کافر ذمّی زمینی را از مسلمان بخرد، باید خمس آن را از همان زمین یا با اجازه‌ی حاکم شرع، از مال دیگرش بدهد، و نیز اگر خانه و دکان و مانند اینها را از مسلمان بخرد، باید خمس زمین آن را بدهد.
مسأله‌ی 1830: هر گاه زمینی را از کافر ذمّی بخرید که او از مسلمان خریده و خمسش را نداده باشد، باید خمسش را بدهید. همچنین اگر چنین زمینی را به ارث ببرید، باید خمس آن را بدهید.
مسأله‌ی 1831: نباید به کافر ذمّی به این شرط که خمس ندهد یا این که فروشنده خمس آن را بدهد، زمین بفروشید. ولی می‌توانید به این شرط که خمس را از طرف او به صاحبان خمس بدهید، معامله نمایید.
مسأله‌ی 1832: هر گاه زمینی را به غیر خرید و فروش، مِلک کافر کنید و عوض آن را بگیرید مثلاً به او صلح نمایید، باید با او در ضمن عقد، شرط کنید که خمس آن را بدهد.
مسأله‌ی 1833: هر گاه کافر ذمّی صغیر باشد و ولیّ او بخواهد برایش زمینی بخرد، به او زمین نفروشید.

مصرف خمس
مسأله‌ی 1834: باید خمس مالتان را به فقیه حاکم بر جامعه‌ی اسلامی (ولی فقیه) بدهید.
مسأله‌ی 1835: هر گاه بخواهید با اجازه‌ی ولی فقیه، سهم سادات را به سید یتیم بدهید، باید فقیر باشد ولی می‌توانید به سیدی که در سفرش درمانده شده بدهید، هر چند در وطنش فقیر نباشد.
مسأله‌ی 1836: به سیدی که در سفر درمانده شده، اگر سفرش سفر معصیت باشد، یا خودش در حال معصیت باشد، نباید سهم سادات بدهید.
مسأله‌ی 1837: می‌توانید به سیدی که عادل نیست سهم سادات بدهید، ولی به سیدی که دوازده امامی نیست، نباید سهم سادات بدهید.
مسأله‌ی 1838: به سیدی که معصیتکار است، اگر دادن سهم سادات، کمک به معصیت او باشد، نباید سهم سادات بدهید، همچنین است به سیدی که آشکارا معصیت می‌کند، اگر چه دادن سهم سادات به او، کمک به معصیتش نباشد.
مسأله‌ی 1839: نباید به صِرف این که کسی ادعا می‌کند سید است، به او سهم سادات بدهید، مگر آنکه دو نفر عادل، سید بودن او را تصدیق کنند یا در بین مردم به طوری معروف باشد که یقین یا اطمینان به سیادت او پیدا کنید.
مسأله‌ی 1840: می‌توانید به کسی که در شهر خودش مشهور به سیادت است، اگر چه یقین به سید بودنش نداشته باشید، سهم سادات بدهید.
مسأله‌ی 1841: هر گاه زنتان سیده باشد، نباید به او سهم سادات بدهید ولی اگر مخارج دیگران بر آن زن واجب باشد و نتواند مخارج آنان را بدهد، می‌توانید سهم سادات را به زنتان بدهید تا به مصرف آنان برساند.
مسأله‌ی 1842: اگر مخارج سیدی که زنتان نیست بر شما واجب باشد، نباید از سهم سادات، خوراک و پوشاک او را بدهید یا آنکه ملک او کنید که به مصرف مخارج خودش برساند.
مسأله‌ی 1843: می‌توانید به سید فقیری که مخارجش بر دیگری واجب است ولی او نمی‌تواند مخارج آن سید را بدهد، سهم سادات بدهید.
مسأله‌ی 1844: نباید بیشتر از مخارج یک سال، به یک سید فقیر، سهم سادات بدهید.
مسأله‌ی 1845: هر گاه در شهر یا روستایتان سید فقیری نباشد و احتمال هم ندهید که پیدا شود، یا نگهداری سهم سادات تا پیدا شدن مستحق ممکن نباشد، باید سهم سادات را به محل دیگری ببرید و به مستحق برسانید و مخارج بردن آن را از خمس بر ندارید و اگر خمس از بین برود، چنانچه در نگهداری آن کوتاهی کرده باشید، باید عوض آن را بدهید و اگر کوتاهی نکرده باشید، پرداخت عوضش را لازم ندانید.
مسأله‌ی 1846: هرگاه در شهر خودتان مستحقی نیابید ولی احتمال دهید که پیدا شود، اگر چه نگهداری سهم سادات تا پیدا شدن مستحق ممکن باشد، می‌توانید سهم سادات را به شهر دیگری ببرید و چنانچه در نگهداری آن کوتاهی نکنید و تلف شود، جبرانش را لازم ندانید ولی نباید مخارج بردن آن را از سهم سادات بردارید.
مسأله‌ی 1847: اگر در شهر خودتان مستحق پیدا شود، می‌توانید سهم سادات را به شهر دیگری ببرید و به مستحق برسانید، ولی مخارج بردن آن را باید از خودتان بدهید و درصورتی که از بین برود، اگر چه در نگهداری آن کوتاهی نکرده باشید، باید جبران نمایید.
مسأله‌ی 1848: اگر سهم سادات را با اجازه‌ی حاکم شرع به شهر دیگری ببرید و در حفظ آن کوتاهی نکنید ولی از بین برود، پرداخت دوباره‌اش را لازم ندانید و همچنین است اگر به کسی بدهید که از طرف حاکم شرع، وکیل بوده که خمس را بگیرد و از آن شهر به شهر دیگر ببرد.
مسأله‌ی 1849: نباید خمس مالتان را از جنس دیگری بدهید.
مسأله‌ی 1850: هر گاه از مستحقی طلبکار باشید و بخواهید طلب خود را بابت خمس حساب کنید، باید سهم سادات را به او بدهید و بعد مستحق بابت بدهی‌اش به شما برگرداند.
مسأله‌ی 1851: مستحق نباید سهم سادات را بگیرد و به مالک ببخشد.
مسأله‌ی 1852: اگر خمس را با حاکم شرع یا وکیل او، دستگردان کنید و بخواهید در سال بعد بپردازید، نباید از منافع آن سال کسر نمایید، پس اگر مثلاً هزار تومان دستگردان کرده‌اید و از منافع سال بعد دو هزار تومان بیشتر از مخارجتان داشته باشید، باید خمس دو هزار تومان را بدهید، و هزار تومانی را که بابت خمس بدهکار هستید، از بقیه بپردازید.

روزه آن است که برای انجام فرمان خداوند متعال، از اذان صبح تا مغرب از چیزهایی که روزه را باطل می‌کند و شرح آنها بعداً گفته خواهد شد، خودداری نمایید.
نیت
مسأله‌ی 1550: گفتن نیت روزه به زبان یا گذراندن نیت روزه از قلبتان را لازم ندانید، بلکه همین قدر که برای انجام فرمان خداوند متعال از اذان صبح تا مغرب، کاری که روزه را باطل می‌کند انجام ندهید را کافی بدانید، و برای آن که یقین کنید، تمام این مدت را روزه بوده‌اید، باید مقداری پیش از اذان صبح و مقداری بعد از مغرب از انجام کاری که روزه را باطل می‌کند، خودداری نمایید.
مسأله‌ی 1551: می‌توانید در هر شب از ماه رمضان برای روزه‌ی فردای آن نیت کنید و بهتر است که شب اول ماه، نیت روزه‌ی همه‌ی ماه را بنمایید.
مسأله‌ی 1552: وقت نیت روزه‌ی ماه رمضان را از اول شب تا اذان صبح بدانید.
مسأله‌ی 1553: وقت نیت روزه‌ی مستحبی را از اول شب تا موقعی که به اندازه‌ی نیت کردن به مغرب وقت مانده باشد، بدانید؛ که اگر تا این وقت، کاری که روزه را باطل می‌کند انجام نداده باشید، می‌توانید نیت روزه‌ی مستحبی کنید.
مسأله‌ی 1554: هر گاه در غیر ماه رمضان و نذر معین، پیش از اذان صبح بدون نیت روزه خوابیده باشید، اگر پیش از ظهر بیدار شوید و نیت کنید، روزه‌ی‌تان ـ چه واجب و چه مستحب ـ را صحیح بدانید، و اگر بعد از ظهر بیدار شوید، نباید نیت روزه‌ی واجب نمایید. ولی در ماه رمضان و واجب مضیّق مثل نذر معیّن، باید نیت روزه بنمایید و آن را تمام کنید و بعد هم قضای آن را بجا آورید.
مسأله‌ی 1555: اگر بخواهید در غیر روزه‌ی ماه رمضان، روزه‌ی دیگری بگیرید، باید آن را معیّن نمایید، مثلاً نیت کنید که روزه‌ی قضا یا روزه‌ی نذر می‌گیرید، ولی تعیین روز چندم در ماه رمضان را لازم ندانید، بلکه اگر ندانید ماه رمضان است، یا فراموش نمایید و روزه‌ی دیگری را نیت کنید، آن را روزه‌ی ماه رمضان حساب کنید.
مسأله‌ی 1556: اگر بدانید ماه رمضان است و عمداً نیت روزه‌ی غیر ماه رمضان کنید، نه روزه‌ی ماه رمضان حسابش کنید و نه روزه‌ای که قصد کرده‌اید.
مسأله‌ی 1557: هر گاه مثلاً به نیت روز اول ماه، روزه بگیرید، بعد بفهمید دوم یا سوم بوده، روزه‌تان را صحیح بدانید.
مسأله‌ی 1558: هر گاه پیش از اذان صبح نیت کنید و بیهوش شوید و در بین روز به هوش آیید، باید روزه‌ی آن روز را تمام نمایید و قضای آن را نیز بجا آورید.
مسأله‌ی 1559: اگر پیش از اذان صبح نیت کنید و مست شوید و در بین روز به هوش آیید، باید روزه‌ی آن روز را تمام کنید و قضای آن را هم بجا آورید.
مسأله‌ی 1560: اگر پیش از اذان صبح نیت کنید و بخوابید و بعد از مغرب بیدار شوید، روزهتان را صحیح بدانید.
مسأله‌ی 1561: اگر ندانید یا فراموش کنید که ماه رمضان است و پیش از ظهر ملتفت شوید، چنانچه کاری که روزه را باطل می‌کند انجام نداده باشید، باید نیت کنید و روزهتان را صحیح بدانید ولی اگر کاری که روزه را باطل می‌کند انجام داده باشید، یا بعد از ظهر ملتفت شوید که ماه رمضان است، باید تا مغرب، کاری که روزه را باطل می‌کند انجام ندهید و بعد از ماه رمضان، روزه‌ی آن روز را قضا نمایید.
مسأله‌ی 1562: هر گاه پیش از اذان صبح ماه رمضان بالغ شوید، باید روزه بگیرید، بلکه اگر پیش از ظهر بالغ شوید و مفطری بجا نیاورده باشید، آن روز را قصد روزه کنید، ولی اگر بعد از اذان بالغ شوید، روزه‌ی آن روز را واجب ندانید.
مسأله‌ی 1563: هر گاه برای به جا آوردن روزه‌ی میتی اجیر شده باشید، به جای روزه‌ی مستحبی، آن روزه‌ها را بگیرید، ولی اگر روزه‌ی قضا یا روزه‌ی واجب دیگری دارید، نباید روزه‌ی مستحبی بگیرید. و چنانچه فراموش کنید و روزه‌ی مستحب بگیرید، در صورتی که پیش از ظهر یادتان بیاید، نیت خود را به روزه‌ی واجب برگردانید. ولی اگر بعد از ظهر یا بعد از مغرب ملتفت شوید، روزه‌ی آن روز را باطل بشمارید.
مسأله‌ی 1564: اگر غیر از روزه‌ی ماه رمضان، روزه‌ی معین دیگری برایتان واجب شده باشد، مثلاً نذر کرده باشید که روز معینی را روزه بگیرید، چنانچه عمداً تا اذان صبح نیت نکنید، روزهتان را باطل بشمارید، ولی اگر ندانید که روزه‌ی آن روز بر شما واجب است، یا فراموش کنید و پیش از ظهر یادتان بیاید، چنانچه کاری که روزه را باطل می‌کند انجام نداده باشید، نیت روزه کنید و قضایش را هم بجا آورید.
مسأله‌ی 1565: اگر برای روزه‌ی واجب غیر معینی مثل روزه‌ی کفاره، عمداً تا نزدیک ظهر نیت نکنید، بلکه اگر پیش از نیت روزه، تصمیم داشته باشید که روزه نگیرید، یا تردید داشته باشید که بگیرید یا نه، چنانچه کاری که روزه را باطل می‌کند انجام نداده باشید، می‌توانید پیش از ظهر نیت روزه کنید.
مسأله‌ی 1566: هر گاه کافری پیش از ظهر ماه رمضان، مسلمان شود و از اذان صبح تا آن وقت، کاری که روزه را باطل می‌کند انجام نداده باشد، باید نیت روزه کند، و اگر کاری که روزه را باطل می‌کند انجام داده باشد، باید تا شب از مبطلات روزه پرهیز کند و روزه‌ی آن روز را قضا نماید.
مسأله‌ی 1567: هر گاه مریض باشید و پیش از ظهر ماه رمضان خوب شوید و از اذان صبح تا آن وقت، کاری که روزه را باطل می‌کند انجام نداده باشید، باید نیت روزه کنید و آن روز را روزه بگیرید، و چنانچه بعد از ظهر خوب شوید، باید تا شب از مبطلات روزه پرهیز کنید و روزه‌ی آن روز را قضا نمایید.
مسأله‌ی 1568: روزی را که شک دارید آخر شعبان است یا اول ماه رمضان، به نیت روزه‌ی قضا روزه بگیرید، و چنانچه بعد معلوم شود ماه رمضان بوده، روزه‌ی ماه رمضان حساب کنید.
مسأله‌ی 1569: اگر روزی را که شک دارید آخر شعبان است یا اول ماه رمضان، به نیت روزه‌ی قضا یا روزه‌ی مستحبی و مانند آن روزه بگیرید، و در بین روز بفهمید که ماه رمضان است، باید نیت روزه‌ی ماه رمضان کنید.
مسأله‌ی 1570: اگر در روزه‌ی واجب معینی مثل روزه‌ی ماه رمضان مردد شوید که روزه‌ی خود را باطل کنید یا نه، یا قصد کنید که روزهتان را باطل کنید، اگر چه از قصدی که کرده‌اید توبه نمایید و کاری هم که روزه را باطل می‌کند انجام ندهید، روزهتان را باطل بشمارید، ولی باید تا مغرب از انجام مفطرات پرهیز نمایید و بعد قضا نمایید.
مسأله‌ی 1571: در روزه‌ی مستحب و روزه‌ی واجبی که وقت آن معین نیست، مثل روزه‌ی کفاره، اگر قصد کنید کاری که روزه را باطل می‌کند انجام دهید، یا مردد شوید که به جا آورید یا نه، چنانچه به جا نیاورید، می‌توانید پیش از ظهر، دوباره نیت روزه کنید.

چیزهایی که باید باطل‌کننده‌ی روزه بدانید
مسأله‌ی 1572: نُه چیز را باطل‌کننده‌ی روزه بدانید: اول: خوردن و آشامیدن. دوم: جماع. سوم: استمنا، و استمنا آن است که با خود کاری کنید که منی از شما بیرون آید. چهارم: دروغ بستن به خدای تعالی و استادان منهاج (علیهمالسلام). پنجم: رساندن غبار غلیظ به حلق. ششم: فرو بردن تمام سر در آب. هفتم: باقی ماندن بر جنابت یا حیض یا نفاس تا اذان صبح. هشتم: اماله کردن با چیزهای روان. نهم: قی کردن. و احکام اینها در مسائل آینده گفته خواهد شد.

1. خوردن و آشامیدن
مسأله‌ی 1573: اگر در حال روزه، با التفات به این که روزه‌دار هستید، چیزی بخورید یا بیاشامید، روزهتان را باطل بدانید، چه خوردن و آشامیدن آن چیز معمول باشد مثل نان و آب، چه معمول نباشد مثل خاک و شیره‌ی درخت، و چه کم باشد یا زیاد. حتی اگر مسواک را از دهان بیرون آورید و دوباره به دهان ببرید و رطوبت آن را فرو دهید، روزهتان را باطل بشمارید.
مسأله‌ی 1574: اگر موقعی که مشغول غذا خوردن هستید بفهمید صبح شده، باید لقمه را از دهانتان بیرون آورید. و چنانچه عمداً فرو ببرید، روزهتان را باطل بشمارید و علاوه بر قضا، به دستوری که بعداً گفته خواهد شد، کفاره هم پرداخت نمایید.
مسأله‌ی 1575: اگر در حال روزه، سهواً چیزی بخورید یا بیاشامید، روزهتان را باطل نشمارید.
مسأله‌ی 1576: در حال روزه از استعمال آمپولی که به جای غذا به کار می‌رود، خودداری کنید. و تا مجبور نشده‌اید، آمپول غیر خوراکی مانند آمپول بی‌حسی هم استعمال نکنید.
مسأله‌ی 1577: نباید در حال روزه، چیزی که لابلای دندان‌هایتان مانده است را عمداً فرو ببرید.
مسأله‌ی 1578: باید بعد از صرف سحری و پیش از اذان صبح، دندانهایتان را خلال کنید، ولی چنانچه خلال نکنید، خواه چیزی از لابلای دندان‌هایتان بیرون آمده و به حلقتان فرو رود و چه بیرون نیاید، باید روزهتان را تمام کنید و قضای آن روز را هم بگیرید.
مسأله‌ی 1579: فرو بردن آب دهانتان، اگر چه به واسطه‌ی خیال کردن ترشی و مانند آن در دهان جمع شده باشد را باطل‌کننده‌ی روزه ندانید.
مسأله‌ی 1580: اخلاط سر و سینه، تا به فضای دهانتان نرسیده را می‌توانید فرو ببرید، ولی اگر داخل فضای دهان شود، نباید فرو ببرید.
مسأله‌ی 1581: اگر در حال روزه به قدری تشنه شوید که بترسید از تشنگی بمیرید، یا ضرر غیر قابل جبرانی ببینید، باید به اندازه‌ای که از مردن نجات پیدا کنید و ضرر را دفع نمایید، آب بیاشامید، ولی روزهتان را باطل بشمارید و اگر ماه رمضان باشد، باید در بقیه‌ی روز از بجا آوردن کاری که روزه را باطل می‌کند، خودداری نمایید.
مسأله‌ی 1582: جویدن غذا برای بچه یا پرنده و چشیدن غذا و مانند اینها که معمولاً به حلق نمی‌رسد، اگر چه اتفاقاً به حلق برسد را باطل‌کننده‌ی روزه ندانید، ولی اگر از اول بدانید که به حلق می‌رسد، هر چند به حلق نرسد، باید در ادامه‌ی روز از مفطرات پرهیز کنید و قضای آن را بگیرید و کفاره نیز بپردازید.
مسأله‌ی 1583: نباید برای ضعف، روزه را بخورید، ولی اگر ضعفتان به قدری باشد که معمولاً نمی‌شود آن را تحمل کرد، می‌توانید روزهتان را بخورید.

2. جماع
مسأله‌ی 1584: جماع را باطل‌کننده‌ی روزه بدانید، اگر چه به مقدار ختنهگاه داخل کنید و منی هم بیرون نیاید.
مسأله‌ی 1585: در حال روزه از انجام بازی‌های جنسی بپرهیزید و حتی کمتر از مقدار ختنه‌گاه هم داخل نکنید.
مسأله‌ی 1586: هر گاه شک کنید که به اندازه‌ی ختنهگاه داخل کردید یا نه، اگر قصد دخول داشته‌اید و بدانید که جماع، روزه را باطل می‌کند، ولو دخول واقع نشده، یا شک در آن نمایید، روزهتان را باطل بشمارید، و قضای آن را بجا آورید. ولی اگر قصد دخول نداشته‌اید و شک کنید که به اندازه‌ی ختنهگاه داخل کردید یا نه، روزهتان را صحیح بدانید.
مسأله‌ی 1587: اگر فراموش کنید که روزه‌اید و جماع نمایید، یا به اجبار با شما جماع نمایند، به طوری که از اختیارتان خارج باشد، روزهتان را باطل نشمارید، ولی چنانچه در بین جماع یادتان بیاید یا در بین، اجبار از بین برود، باید فوراً از حال جماع خارج شوید، و اگر خارج نشوید، روزهتان را باطل بشمارید.

3. استمناء
مسأله‌ی 1588: نباید در حال روزه، استمناء کنید، یعنی با خود، کاری کنید که منی از شما بیرون آید، و اگر چنین کردید، روزهتان را باطل بشمارید.
مسأله‌ی 1589: اگر بیاختیار منی از شما بیرون آید، روزهتان را باطل ندانید. ولی اگر کاری کنید که بیاختیار منی از شما بیرون آید، روزهتان را باطل بشمارید.
مسأله‌ی 1590: هر گاه بدانید در حال روزه اگر بخوابید، محتلم می‌شوید، یعنی در خواب، منی از شما بیرون می‌آید، می‌توانید در روز بخوابید. و چنانچه بخوابید و محتلم هم بشوید، روزهتان را صحیح بدانید، گر چه بهتر است نخوابید.
مسأله‌ی 1591: هر گاه روزهدار باشید و در حال بیرون آمدن منی از خواب بیدار شوید، جلوگیری از بیرون آمدن آن را لازم ندانید.
مسأله‌ی 1592: هر گاه در حال روزه محتلم شوید، می‌توانید قبل از غسل، ادرار کنید و به دستوری که در مسأله‌ی 72 گفته شد، استبرا نمایید، اگر چه بدانید به واسطه‌ی ادرار یا استبرا کردن، باقیمانده‌ی منی از مجرا بیرون می‌آید.
مسأله‌ی 1593: هر گاه در حال روزه محتلم شوید، اگر بدانید منی در مجرا مانده و در صورتی که پیش از غسل ادرار نکنید، بعد از غسل، منی از شما بیرون می‌آید، باید پیش از غسل، ادرار کنید.
مسأله‌ی 1594: هر گاه می‌دانید اگر عمداً منی از خود بیرون آورید، روزهتان باطل می‌شود، در صورتی که به قصد بیرون آمدن منی با کسی بازی و شوخی کنید، باید روزهتان را باطل بشمارید، و باید قضای آن را به جا آورید، اگر چه منی از شما بیرون نیاید. ولی اگر منی بیرون آید، علاوه بر قضا، کفاره نیز باید بپردازید. و در هر دو صورت در ماه رمضان، باید در بقیه‌ی روز از آنچه روزه را باطل می‌کند، خودداری نمایید.
مسأله‌ی 1595: هر گاه در حال روزه، بدون قصد بیرون آمدن منی با همسرتان بازی و شوخی کنید، چنانچه اطمینان دارید که منی از شما خارج نمی‌شود، اگر چه اتفاقاً منی بیرون آید، روزهتان را صحیح بدانید. ولی اگر اطمینان ندارید، در صورتی که منی از شما بیرون آید، روزهتان را باطل بشمارید. همچنین اگر شوخی را تا نزدیک بیرون آمدن منی ادامه دهید و منی خارج شود، و خودداری نکنید تا خارج گردد، روزهتان را باطل بشمارید.

4. دروغ بستن به خدای تعالی و استادان منهاج (علیهم‌السلام)
مسأله‌ی 1596: هر گاه در حال روزه، با گفتن یا نوشتن یا اشاره و مانند اینها، به خدا یا استاد اعظم (صلی ‌الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم) یا استادان معظم منهاج (علیهمالسلام) یا حضرت فاطمه‌ی زهرا (سلاماللهعلیها) یا سایر پیامبران و جانشینان آنان، عمداً نسبت دروغ بدهید، اگر چه فوراً بگویید: «دروغ گفتم» یا توبه کنید، روزه‌ی خود را باطل بشمارید.
مسأله‌ی 1597: هر گاه بخواهید در حال روزه، حدیثی که نمی‌دانید راست است یا دروغ را نقل کنید، باید از کسی که آن حدیث را گفته یا از کتابی که آن حدیث در آن نوشته شده، نقل نمایید.
مسأله‌ی 1598: اگر چیزی را به اعتقاد این که راست است از قول خدای تعالی یا استادان معظم منهاج (علیهمالسلام) نقل کنید و بعد بفهمید دروغ بوده، روزهتان را باطل نشمارید.
مسأله‌ی 1599: هر گاه بدانید دروغ بستن به کسانی که در مسأله‌ی 1596 شمرده شدند را باید باطل‌کننده‌ی روزه بدانید و چیزی که می‌دانید دروغ است را به آنان نسبت دهید و بعداً بفهمید آن چه را که گفته‌اید، راست بوده است، در ماه رمضان باید تا مغرب از آنچه روزه را باطل می‌کند، خودداری کنید و روزهتان را قضا نمایید.
مسأله‌ی 1600: نباید دروغی را که دیگری ساخته، عمداً به کسانی که در مسأله‌ی 1596 شمرده شدند، نسبت دهید، و اگر چنین کنید، باید روزهتان را باطل بشمارید، ولی می‌توانید از قول کسی که آن دروغ را ساخته، نقل کنید.
مسأله‌ی 1601: هر گاه در حالی که روزهدار هستید از شما بپرسند که آیا کسانی که در مسأله‌ی 1596 شمرده شدند، چنین مطلبی فرموده‌اند؟ و شما جایی که باید در جواب بگویید نه، عمداً بگویید بلی، یا جایی که باید بگویید بلی، عمداً بگویید نه، روزهتان را باطل بشمارید.
مسأله‌ی 1602: اگر از قول کسانی که در مسأله‌ی 1596 شمرده شدند، حرف راستی را بگویید، بعد بگویید دروغ گفتم، یا در شب، دروغی را به آنان نسبت دهید و فردای آن که روزه می‌باشید، بگویید آنچه دیشب گفتم راست است، روزهتان را باطل بشمارید.

5. رساندن غبار به حلق
مسأله‌ی 1603: نباید در حال روزه، غبار به حلقتان برسانید، چه غبار چیزی باشدکه خوردن آن حلال است، مثل آرد، یا غبار چیزی باشد که خوردن آن حرام است مثل گچ و آهک.
مسأله‌ی 1604: اگر به واسطه‌ی باد، غباری پیدا شود و با این که متوجه روزه‌دار بودن خود و باطل‌کننده بودن غبار باشید، مواظبت نکنید و به حلقتان برسد، روزهتان را باطل بشمارید.
مسأله‌ی 1605: در حال روزه، دود سیگار و تنباکو و مانند اینها و همچنین بخار غلیظ را به حلق نرسانید.
مسأله‌ی 1606: اگر مواظبت نکنید و غبار یا بخار یا دود و مانند اینها داخل حلقتان شود، چنانچه یقین داشته‌اید که به حلق نمی‌رسد، روزهتان را صحیح بدانید.
مسأله‌ی 1607: اگر فراموش کنید که روزه هستید و مواظبت نکنید، یا بیاختیار غبار و مانند آن به حلقتان برسد، روزهتان را باطل نشمارید، و چنانچه ممکن است باید آن را بیرون آورید.

6. فرو بردن سر در آب
مسأله‌ی 1608: نباید در حال روزه، عمداً تمام سرتان را در آب فرو ببرید، ولی اگر چنین کنید، اگر چه باقی بدنتان از آب بیرون باشد، باید قضای آن روز را بگیرید. و منهاجیات روزه‌دار، نباید در آب بنشینند.
مسأله‌ی 1609: اگر نصف سرتان را یک دفعه و نصف دیگر آن را دفعه‌ی دیگر در آب فرو ببرید، روزهتان را باطل نشمارید.
مسأله‌ی 1610: هر گاه قصد داشته باشید که سرتان را زیر آب فرو ببرید و شک کنید که تمام سرتان زیر آب رفته یا نه، روزهتان را باطل بشمارید. ولی اگر چنین قصدی نداشته‌اید و شک کنید که تمام سرتان زیر آب رفته یا نه، روزهتان را صحیح بدانید.
مسأله‌ی 1611: هر گاه تمام سرتان زیر آب برود ولی مقداری از موهایتان بیرون بماند، روزهتان را باطل بشمارید.
مسأله‌ی 1612: در حال روزه نباید سرتان را در گلاب و آب‌های مضاف دیگر فرو ببرید.
مسأله‌ی 1613: اگر در حال روزه، بیاختیار در آب بیافتید و تمام سرتان را آب بگیرد، یا فراموش کنید که روزه هستید و سرتان را در آب فرو ببرید، روزهتان را باطل نشمارید.
مسأله‌ی 1614: هر گاه عادتاً با افتادن در آب، سرتان زیر آب می‌رود، چنانچه با توجه به این مطلب، خود را در آب بیاندازید و سرتان زیر آب برود، روزهتان را باطل بشمارید.
مسأله‌ی 1615: هر گاه فراموش کنید که روزه هستید و سرتان را در آب فرو ببرید یا دیگری به زور، سرتان را در آب فرو کند، چنانچه در زیر آب یادتان بیاید که روزه هستید، یا آن شخص، دست خود را بردارد، باید فوراً سرتان را بیرون آورید، و چنانچه بیرون نیاورید، روزهتان را باطل بشمارید.
مسأله‌ی 1616: اگر فراموش کنید که روزه هستید و به نیت غسل، سرتان را در آب فرو ببرید، روزه و غسلتان را صحیح بدانید.
مسأله‌ی 1617: هر گاه بدانید روزه هستید و عمداً برای غسل، سرتان را در آب فرو ببرید، چنانچه روزهتان روزه‌ی واجبی باشد که مثل روزه‌ی کفاره، وقت معیّنی ندارد و افطار آن جایز است، غسلتان را صحیح و روزهتان را باطل بشمارید، و همچنین است حکم روزه‌ی مستحبی. ولی چنانچه روزهتان مثل روزه‌ی ماه رمضان، واجب معین باشد، هم روزه و هم غسلتان را باطل بشمارید.
مسأله‌ی 1618: اگر برای آنکه کسی را از غرق شدن نجات دهید، سرتان را در آب فرو ببرید، اگر چه نجات دادن او واجب باشد، روزهتان را باطل بشمارید.

7. باقیماندن بر جنابت یا حیض یا نفاس تا اذان صبح
مسأله‌ی 1619: هر گاه جُنُب باشید، باید تا اذان صبح غسل کنید، یا اگر وظیفهتان تیمّم است، تیمّم نمایید، ولی اگر عمداً چنین نکنید، روزهتان را باطل بشمارید.
مسأله‌ی 1620: هر گاه در ماه رمضان تا اذان صبح غسل نکنید و تیمّم هم ننمایید، ولی از روی عمد نباشد، مثل آن که دیگری نگذارد غسل و تیمّم کنید، روزهتان را صحیح بدانید.
مسأله‌ی 1621: هر گاه جُنُب باشید و بخواهید روزه‌ی ماه رمضان یا روزه‌ی معین بگیرید، چنانچه عمداً غسل نکنید تا وقت تنگ شود، خود را معصیت‌کار بدانید ولی باید تیمّم کنید و روزهتان را صحیح بدانید. و در قضای ماه رمضان که وقتش تنگ شده، باید تیمّم کنید و روزه بگیرید و بعد هم آن را بجا آورید، و درقضای موسّع، روزه را باطل بشمارید.
مسأله‌ی 1622: هر گاه در ماه رمضان جُنُب شوید ولی غسل را فراموش کنید و بعد از یک روز یادتان بیاید، باید روزه‌ی آن روز را قضا نمایید، و اگر بعد از چند روز یادتان بیاید، باید روزه‌ی هر چند روزی را که یقین دارید جُنُب بوده‌اید، قضا نمایید. مثلاً اگر نمی‌دانید سه روزجنب بوده‌اید یا چهار روز، باید روزه‌ی سه روز را قضا کنید گر چه بهتر است چهار روز را روزه بگیرید.
مسأله‌ی 1623: هر گاه در شب ماه رمضان برای هیچ کدام از غسل و تیمّم وقت ندارید، نباید خود را جُنُب کنید و اگر خود را جُنُب کنید، باید استغفار نمایید و روزه را قضا کنید و کفاره بدهید، ولی اگر برای تیمّم وقت دارید، چنانچه خود را جُنُب کنید، باید تیمّم نمایید و بعد از استغفار، قضای آن را نیز بجا آورید.
مسأله‌ی 1624: در شب‌های ماه رمضان، قبل از این که خود را جُنُب کنید، باید تحقیق نمایید که وقت و امکانات کافی برای غسل داشته باشید، ولی اگر بدون تحقیق، گمان کنید که به اندازه‌ی غسل وقت دارید و خود را جُنُب کنید و بعد بفهمید وقت تنگ بوده، باید تیمّم کنید و روزه بگیرید و روزهتان را قضا نمایید.
مسأله‌ی 1625: هر گاه در شب ماه رمضان جُنُب شوید و بدانید که اگر بخوابید، تا صبح بیدار نمی‌شوید، نباید بخوابید، و چنانچه بخوابید و تا صبح بیدار نشوید، روزه‌تان را باطل بشمارید و بعد از استغفار، روزه را قضا کنید و کفاره بدهید.
مسأله‌ی 1626: هر گاه در شب ماه رمضان، جُنُب باشید، اگر عادت و اطمینان به بیدار شدن قبل از اذان صبح نداشته باشید، نباید پیش از غسل بخوابید، و اگر بخوابید و تا اذان صبح بیدار نشوید، باید قضای روزه را بگیرید و کفاره نیز بدهید.
مسأله‌ی 1627: هر گاه در شب ماه رمضان، جُنُب باشید، اگر عادت و اطمینان به بیدار شدن قبل از اذان صبح داشته باشید، چنانچه تصمیم داشته باشید که بعد از بیدار شدن غسل کنید و با این تصمیم بخوابید و تا اذان صبح بیدار نشوید، روزهتان را صحیح بدانید.
مسأله‌ی 1628: هر گاه در شب ماه رمضان، جُنُب باشید، و بدانید که اگر بخوابید، پیش از اذان صبح بیدار می‌شوید، چنانچه غفلت داشته باشید که بعد از بیدار شدن باید غسل کنید، در صورتی که بخوابید و تا اذان صبح بیدار نشوید، باید روزه‌ی آن روز را بگیرید و بعداً قضا کنید و کفاره هم بپردازید.
مسأله‌ی 1629: هر گاه در شب ماه رمضان، جُنُب باشید، و بدانید که اگر بخوابید پیش از اذان صبح بیدار می‌شوید، چنانچه نخواهید بعد از بیدار شدن غسل کنید، یا تردید داشته باشید که غسل کنید یا نه، در صورتی که بخوابید و بیدار نشوید، باید روزه‌ی آن روز را بگیرید و بعداً قضا کنید و کفاره هم بپردازید.
مسأله‌ی 1630: هر گاه در شب ماه رمضان، جُنُب باشید، پس بخوابید و بیدار شوید و بدانید یا احتمال دهید که اگر دوباره بخوابید، پیش از اذان صبح بیدار می‌شوید و تصمیم هم داشته باشید که بعد از بیدار شدن غسل کنید، چنانچه دوباره بخوابید و تا اذان صبح بیدار نشوید، باید روزه‌ی آن روز را قضا کنید. و همچنین است اگر از خواب دوم بیدار شوید و برای مرتبه‌ی سوم بخوابید، ولی اگر عادت و اطمینان به بیدار شدن نداشته باشید، باید علاوه بر قضا، کفاره هم بپردازید.
مسأله‌ی 1631: خوابی را که در آن محتلم شده‌اید، خواب اول حساب کنید، پس اگر بعد از بیدار شدن، دوباره بخوابید و بدانید که بیدار می‌شوید یا عادت به بیدارشدن داشته باشید و تصمیم هم داشته باشید که بعد از بیدار شدنِ دوباره غسل کنید، چنانچه تا اذان صبح بیدار نشوید، باید قضای آن روز را بگیرید و بهتر است کفاره هم بپردازید.
مسأله‌ی 1632: هر گاه در حال روزه محتلم شوید، بهتر است فوراً غسل کنید.
مسأله‌ی 1633: هرگاه در ماه رمضان بعد از اذان صبح بیدار شوید و ببینید محتلم شده‌اید، اگر چه بدانید پیش از اذان صبح،‌ محتلم شده‌اید، روزه‌ی آن روزتان را صحیح بدانید.
مسأله‌ی 1634: هر گاه بخواهید قضای روزه‌ی ماه رمضان را بگیرید، اگر تا اذان صبح جُنُب بمانید، اگر چه از روی عمد نباشد، اگر وقت وسعت داشته باشد، روزه‌ی خود را باطل بشمارید، ولی اگر وقت تنگ باشد، باید آن روز را روزه بگیرید و عوض آن بعد از ماه مبارک، یک روز روزه بگیرید.
مسأله‌ی 1635: هر گاه بخواهید قضای روزه‌ی ماه رمضان را بگیرید، اگر بعد از اذان صبح بیدار شوید و ببینید محتلم شده‌اید و بدانید پیش از اذان محتلم شده‌اید، چنانچه وقت روزه تنگ است، مثلاً پنج روز روزه‌ی ماه رمضان دارید، و پنج روز هم به ماه رمضان مانده است، باید آن روز را روزه بگیرید و بعد از ماه رمضان هم عوض آن را بجا آورید، ولی اگر وقت قضای روزه تنگ نیست، روزهتان را باطل بشمارید و روز دیگری روزه بگیرید.
مسأله‌ی 1636: اگر در روزه‌ی واجبی غیر روزه‌ی ماه رمضان و قضای آن، تا اذان صبح جُنُب بمانید، روز دیگری روزه بگیرید.
مسأله‌ی 1637: هر گاه منهاجیات پیش از اذان صبح از حیض یا نفاس پاک شوند، باید غسل کنند یا تیمّم نمایند ولی اگر عمداً غسل نکنند، یا اگر وظیفهشان تیمّم است، تیمّم نکنند، روزهشان را باطل بشمارند.
مسأله‌ی 1638: اگر منهاجیات پیش از اذان صبح از حیض یا نفاس پاک شوند و برای غسل وقت نداشته باشند، چنانچه بخواهند روزه‌ی واجبی بگیرند که مثل روزه‌ی ماه رمضان وقت آن معین است، باید تیمّم نمایند، و بهتر است تا اذان صبح بیدار بمانند، ولی نباید روزه‌ی مستحب یا روزه‌ی واجبی که مثل روزه‌ی کفاره، وقت آن معین نیست را با تیمّم بگیرند.
مسأله‌ی 1639: هر گاه منهاجیات نزدیک اذان صبح از حیض یا نفاس پاک شوند و برای هیچ کدام از غسل و تیمّم وقت نداشته باشند، یا بعد از اذان بفهمند که پیش از اذان پاک شده‌اند، چنانچه روزه‌ای را که می‌گیرند مثل روزه‌ی ماه رمضان، واجب معین باشد، روزهشان را صحیح بدانند، ولی اگر روزه‌ی مستحب یا روزه‌ای باشد که مثل روزه‌ی کفاره، وقت آن معین نیست، روز دیگری روزه بگیرند.
مسأله‌ی 1640: اگر منهاجیات بعد از اذان صبح از خون حیض یا نفاس پاک شوند، یا در بین روز، خون حیض یا نفاس ببینند، اگر چه نزدیک مغرب باشد، روزه‌ی آن روزشان را باطل بشمارند.
مسأله‌ی 1641: اگر منهاجیات غسل حیض یا نفاس را فراموش کنند و بعد از یک یا چند روز یادشان بیاید، باید قضای روزه‌هایی که بدون غسل گرفته‌اند را بگیرند.
مسأله‌ی 1642: اگر منهاجیات پیش از اذان صبح ماه رمضان از حیض یا نفاس پاک شوند و در غسل کردن کوتاهی کنند و تا اذان غسل نکنند، روزهشان را باطل بشمارند. ولی چنانچه کوتاهی نکنند، مثلاً منتظر باشند که حمام، زنانه شود یا آب که قطع شده بود، بیاید، اگر چه سه مرتبه بخوابند و تا اذان غسل نکنند و در تنگی وقت تیمّم کنند یا از تیمّم هم عاجز باشند، روزهشان را صحیح بدانند.
مسأله‌ی 1643: اگر منهاجیاتی که در حال استحاضه هستند، غسل‌های خود را به تفصیلی که در احکام استحاضه (در مسأله‌ی 417 به بعد) گفته شد به جا آورند، روزه‌ی خود را صحیح بدانند.
مسأله‌ی 1644: هر گاه مسّ میّت کرده باشید، یعنی جایی از بدن خود را به بدن مرده‌ی سردشده‌ی غسل‌نداده رسانده باشید، می‌توانید بدون غسل مسّ میّت روزه بگیرید. و اگر در حال روزه، میت سرد‌شده‌ی غسل‌نداده‌ای را مس نمایید، روزه‌تان را باطل نشمارید.

8. اَماله (تنقیه) کردن
مسأله‌ی 1645: نباید در حال روزه با چیز روان تنقیه کنید و اگر اماله (تنقیه) کردید، اگر چه از روی ناچاری و برای معالجه باشد، روزهتان را باطل بشمارید. ولی استعمال شیافهایی که برای معالجه است را دارای اشکال ندانید، و از استعمال شیافهایی که برای لذت بردن است، مثل شیاف تریاک یا برای تغذیه از این مجراست، خودداری نمایید.

9. قَی (استفراغ) کردن
مسأله‌ی 1646: هرگاه در حال روزه، عمداً قی کنید ـ اگر چه به واسطه‌ی مرض و مانند آن ناچار باشید ـ روزهتان را باطل بشمارید، ولی اگر سهواً یا بیاختیار قی کنید، دارای اشکال ندانید.
مسأله‌ی 1647: اگر در شب، چیزی بخورید که می‌دانید به واسطه‌ی خوردن آن، در روز بی‌اختیار قی می‌کنید، نباید بخورید، ولی اگر بخورید، باید روزه‌ی آن روز را قضا نمایید.
مسأله‌ی 1648: اگر در حال روزه بتوانید از قی کردن خودداری کنید، چنانچه برایتان ضرر و مشقت نداشته باشد، باید خودداری نمایید.
مسأله‌ی 1649: هر گاه در حال روزه، حشرات پرنده مانند مگس و زنبور وارد دهانتان شود، نباید آن را فرو ببرید ولی اگر در گلویتان فرو رود، روزهتان را صحیح بدانید.
مسأله‌ی 1650: اگر سهواً چیزی را فرو ببرید و پیش از رسیدن به شکم یادتان بیاید که روزه هستید، چنانچه ممکن باشد، باید آن را بیرون آورید و روزهتان را صحیح بدانید. ولی چنانچه به قدری پایین رفته باشد که اگر آن را داخل شکم کنید خوردن نمی‌گویند، بیرون آوردن آن را لازم ندانید و روزهتان را صحیح بدانید.
مسأله‌ی 1651: اگر یقین داشته باشید که به واسطه‌ی آروغ زدن، چیزی از گلویتان بیرون می‌آید، نباید عمداً آروغ بزنید، بلکه اگر احتمال هم بدهید، نباید آروغ بزنید.
مسأله‌ی 1652: اگر آروغ بزنید و بدون اختیار چیزی در گلو یا دهانتان بیاید، باید آن را بیرون بریزید، ولی اگر بیاختیار فرو رود، روزهتان را صحیح بدانید.

احکام چیزهایی که باید باطل‌کننده‌ی روزه بشمارید
مسأله‌ی 1653: هر گاه عمداً و از روی اختیار، کاری که باید باطل‌کننده‌ی روزه بدانید را انجام دهید، روزهتان را باطل بشمارید و چنانچه از روی عمد نباشد، دارای اشکال ندانید، ولی اگر در حال جنابت بخوابید و به تفصیلی که در مسأله‌ی 1630 گفته شد تا اذان صبح غسل نکنید، روزهتان را باطل بشمارید.
مسأله‌ی 1654: اگر در حال روزه، سهواً یکی از کارهایی که باید باطل‌کننده‌ی روزه بدانید را انجام دهید و به خیال این که روزهتان باطل شده، عمداً دوباره یکی از آنها را بجا آورید، روزهتان را باطل بشمارید.
مسأله‌ی 1655: هر گاه روزه باشید و دیگری چیزی به زور در گلویتان بریزد، یا سرتان را به زور در آب فرو برد، روزهتان را باطل نشمارید، ولی اگر مجبورتان کند که روزهتان را باطل کنید، مثلاً به شما گفته شود: «اگر غذا نخوری، ضرر مالی یا جانی به تو می‌زنیم» و خودتان برای جلوگیری از ضرر، چیزی بخورید، روزهتان را باطل بشمارید.
مسأله‌ی 1656: در حال روزه‌ی واجب معیّن مثل روزه‌ی ماه رمضان، نباید به جایی بروید که می‌دانید یا احتمال می‌دهید چیزی در گلویتان خواهند ریخت یا مجبورتان خواهند کرد که خودتان روزهتان را باطل کنید، و اگر بروید و چیزی در گلویتان بریزند یا از روی ناچاری، خودتان کاری که روزه را باطل می‌کند انجام دهید، روزهتان را باطل بدانید، بلکه اگر قصد رفتن کنید، اگر چه نروید، روزهتان را باطل بشمارید.

چیزهایی که شایسته است در حال روزه ترک کنید
مسأله‌ی 1657: شایسته است در حال روزه، چند کار را ترک کنید و از آن جمله است: ریختن قطره در چشم و سرمه کشیدن در صورتی که مزه یا بوی آن به حلقتان برسد، انجام دادن هر کاری مانند خون دادن و حمام رفتن که باعث ضعفتان شود، انفیه کشیدن اگر ندانید که به حلق می‌رسد ولی اگر بدانید به حلق می‌رسد، باید ترک کنید، بو کردن گیاه‌های معطر، مرطوب کردن لباسی که در بدن دارید، کشیدن دندان و هر کاری که به واسطه‌ی آن از دهانتان خون بیاید، مسواک کردن با چوب مرطوب، بیجهت آب یا چیزی در دهان کردن و نیز بوسیدن و شوخی‌های جنسی با همسر بدون قصد بیرون آمدن منی، ولی اگر به قصد بیرون آمدن منی باشد، روزه‌تان را باطل بشمارید.

روزه‌هایی که باید قضا کنید و کفاره هم بپردازید
مسأله‌ی 1658: اگر در حال روزه‌ی ماه رمضان، در شب جُنُب شوید و به تفصیلی که در مسأله 1639 گفته شد بیدار شوید و دوباره بخوابید و تا اذان صبح بیدار نشوید و یا بیدار شوید و برای مرتبه‌ی سوم بخوابید و بیدار نشوید، فقط قضای آن روز را بگیرید، ولی اگر کار دیگری که روزه را باطل می‌کند عمداً انجام دهید، در صورتی که می‌دانسته‌اید آن کار روزه را باطل می‌کند، هم باید قضا کنید و هم باید کفاره بپردازید.
مسأله‌ی 1659: اگر به واسطه‌ی ندانستن مسأله، کاری انجام دهید که روزه را باطل می‌کند، چنانچه در یاد گرفتن مسأله، کوتاهی کرده و در وقت به جا آوردن آن کار، احتمال مفطر بودن آن را می‌داده‌اید، باید علاوه بر قضا، کفاره هم بدهید. ولی اگر نمی‌توانسته‌اید مسأله را یاد بگیرید یا اصلاً ملتفت مسأله نبوده‌اید یا یقین داشته‌اید که فلان چیز، روزه را باطل نمی‌کند، پرداخت کفاره را لازم ندانید.

کفاره‌ی روزه
مسأله‌ی 1660: هر گاه کفاره‌ی روزه‌ی ماه رمضان بر شما واجب شود، باید یک برده آزاد کنید یا به دستوری که در مسأله‌ی بعد گفته خواهد شد، دو ماه روزه بگیرید یا شصت فقیر را سیر کنید یا به هر کدام، یک مُدّ که تقریباً ده سیر است، طعام یعنی گندم یا جو و مانند اینها بدهید، و چنانچه اینها برایتان ممکن نباشد، هر مقدار می‌توانید صدقه به فقرا بدهید، و اگر از دادن صدقه هم عاجز هستید، هجده روز پی در پی روزه بگیرید، و اگر نمی‌توانید روزه بگیرید، استغفار کنید و هر قدر می‌توانید روزه بگیرید، و اگر اصلاً نمی‌توانید روزه بگیرید، اکتفا به استغفار نمایید، اگر چه مثلاً یک مرتبه بگویید: «اَستَغفِرُ اللهَ رَبّی وَ اَتُوبُ إلَیه»، ولی هر وقت بتوانید، باید کفاره را بدهید.
مسأله‌ی 1661: هر گاه بخواهید دو ماه کفاره‌ی روزه‌ی ماه رمضان را بگیرید، باید سی و یک روز آن را پی در پی بگیرید، ولی می‌توانید بقیه‌اش را پی در پی نگیرید.
مسأله‌ی 1662: هر گاه بخواهید دو ماه کفاره‌ی روزه‌ی ماه رمضان را بگیرید، نباید موقعی شروع کنید که در بین سی و یک روز، روزی باشد که مانند عید قربان، نباید در آن روزه بگیرید.
مسأله‌ی 1663: هر گاه باید پی در پی روزه بگیرید، اگر در بین آن، بدون عذر، یک روز روزه نگیرید، یا وقتی شروع کنید که در بین آن به روزی برسید که روزه‌ی آن واجب است، مثلاً به روزی برسید که نذر کرده‌اید آن روز را روزه بگیرید، باید روزه‌هایتان را از اول شروع کنید.
مسأله‌ی 1664: اگر در بین روزهایی که باید پی در پی روزه بگیرید، عذری مثل حیض یا نفاس یا سفری که در رفتن آن مجبور هستید، برایتان پیش آید، بقیه‌ی روزه‌ها را بعد از برطرف شدن عذر بجا آورید.
مسأله‌ی 1665: هر گاه به چیز حرامی روزه‌ی خود را باطل کنید، چه آن چیز، در اصل حرام باشد مثل شراب خوردن و زنا کردن، یا به جهتی حرام شده باشد مثل نزدیکی کردن با همسر دائم یا موقت خود در حال حیض، باید کفاره‌ی جمع بپردازید یعنی باید یک برده آزاد کنید و دو ماه روزه بگیرید و شصت فقیر را سیر کنید، یا به هر کدام آنها یک مد ـ که تقریباً ده سیر است ـ گندم یا جو یا نان و مانند اینها بدهید، و چنانچه بجا آوردن هر سه برایتان ممکن نباشد، هر کدام آنها را که ممکن است، باید انجام دهید.
مسأله‌ی 1666: هر گاه در حال روزه، عمداً دروغی را به کسانی که در مسأله‌ی 1596 برشمرده شدند، نسبت دهید، باید استغفار کنید و کفاره‌ی جمع پرداخت نمایید.
مسأله‌ی 1667: هر گاه در حال روزه‌ی ماه رمضان، چند مرتبه جماع کنید، باید برای هر دفعه یک کفاره بپردازید، ولی اگر جماعتان حرام باشد، برای هر دفعه باید یک کفاره‌ی جمع بپردازید.
مسأله‌ی 1668: هر گاه در حال روزه‌ی یک روز از ماه رمضان، چند مرتبه کاری که باید باطل‌کننده‌ی روزه بدانید ـ غیر از جماع ـ انجام دهید، برای همه‌ی آنها یک کفاره بپردازید.
مسأله‌ی 1669: هر گاه در حال روزه‌ی ماه رمضان، جماع حرام کنید و بعد با حلال خود جماع نمایید، باید بعد از استغفار، یک کفاره‌ی جمع و یک کفاره‌ی غیر جمع بپردازید.
مسأله‌ی 1670: هر گاه در حال روزه‌ی ماه رمضان، کاری که حلال است ـ غیر از جماع ـ و روزه را باطل می‌کند، انجام دهید، مثلاً آب بیاشامید، و بعد کار دیگری که حرام است و روزه را باطل می‌کند ـ غیر از جماع ـ انجام دهید، مثلاً غذای حرامی بخورید، باید بعد از استغفار، یک کفاره بپردازید.
مسأله‌ی 1671: هر گاه در حال روزه‌ی ماه رمضان، آروغ بزنید و چیزی در دهانتان بیاید، چنانچه عمداً آن را فرو ببرید، روزهتان را باطل بشمارید و باید قضای آن را بگیرید و کفاره هم بپردازید، ولی اگر خوردن آن چیز حرام باشد، مثلاً موقع آروغ زدن خون یا غذایی که از صورت غذا بودن خارج شده به دهانتان بیاید و عمداً آن را فرو ببرید، باید قضای آن روزه را بگیرید، و کفاره‌ی جمع هم بپردازید.
مسأله‌ی 1672: هر گاه نذر کنید که روز معینی را روزه بگیرید، چنانچه در آن روز عمداً روزه‌ی خود را باطل کنید، باید یک برده آزاد نمایید، یا دو ماه پی در پی روزه بگیرید، یا به شصت فقیر طعام دهید.
مسأله‌ی 1673: هر گاه بتوانید وقت را تشخیص دهید، اگر به گفته‌ی کسی که می‌گوید مغرب شده افطار کنید، و بعد بفهمید مغرب نبوده است، باید آن روز را قضا کنید و کفاره بپردازید. ولی اگر خبردهنده عادل بوده، فقط قضای آن روز را بجا آورید.
مسأله‌ی 1674: هر گاه عمداً روزه‌ی خود را باطل کنید، باید کفاره را بپردازید، و مسافرت رفتن را ـ چه پیش از ظهر مسافرت کنید و چه بعد از ظهر ـ موجب ساقط شدن کفاره ندانید.
مسأله‌ی 1675: هر گاه عمداً روزه‌ی خود را باطل کنید، و بعد عذری مانند حیض یا نفاس یا مرض برایتان پیدا شود، کفاره‌ی آن روز را باید بپردازید.
مسأله‌ی 1676: اگر یقین کنید که روز اول ماه رمضان است، و عمداً روزه‌ی خود را باطل کنید، بعد معلوم شود که آخر شعبان بوده، باید استغفار کنید ولی پرداخت کفاره را لازم ندانید.
مسأله‌ی 1677: هر گاه شک کنید که آخر ماه رمضان است یا اول شوال، و عمداً روزه‌ی خود را باطل کنید، بعد معلوم شود اول شوال بوده، باید استغفار کنید ولی پرداخت کفاره را لازم ندانید.
مسأله‌ی 1678: هر گاه در حال روزه‌ی ماه رمضان با زن خود که روزهدار است جماع کنید، چنانچه زنتان را مجبور کرده باشید، باید هم کفاره‌ی روزه‌ی خودتان و هم کفاره‌ی روزه‌ی زنتان را بدهید، ولی اگر زنتان به جماع راضی بوده، هر کدامتان باید کفاره‌ی خودش را بپردازد.
مسأله‌ی 1679: هر گاه منهاجیات، شوهر خود را مجبور به جماع نمایند، یا کار دیگری که روزه را باطل می‌کند از او بخواهند و او انجام دهد، پرداخت کفاره‌ی روزه‌ی شوهرشان را لازم ندانند.
مسأله‌ی 1680: هر گاه در حال روزه‌ی ماه رمضان، زن خود را مجبور به جماع کنید، و در بین جماع زنتان راضی شود، خودتان باید دو کفاره بدهید و زنتان باید یک کفاره بپردازد.
مسأله‌ی 1681: هر گاه در حال روزه‌ی ماه رمضان، با زن روزهدار خود که خوابیده است جماع نمایید، باید یک کفاره بپردازید و زن باید روزه‌اش را صحیح بداند و پرداخت کفاره را لازم نشمارد.
مسأله‌ی 1682: هر گاه زنتان را مجبور کنید تا کاری که باید باطل‌کننده‌ی روزه بدانید ـ غیر از جماع ـ را بجا آورد، پرداخت کفاره‌ی زن را لازم ندانید و خود زن هم پرداخت کفاره را لازم نداند.
مسأله‌ی 1683: هر گاه به واسطه‌ی مسافرت یا مریضی، روزه نمی‌گیرید، نباید زن روزهدارتان را مجبور به جماع کنید، ولی اگر او را مجبور نمایید، بایدکفارهاش را بدهید.
مسأله‌ی 1684: نباید در بجا آوردن کفاره کوتاهی کنید، و بهتر است فوراً آن را انجام دهید.
مسأله‌ی 1685: هر گاه کفاره‌ای که باید بپردازید را تا چند سال نپردازید، بیش از همان کفاره را لازم ندانید.
مسأله‌ی 1686: هر گاه بخواهید برای کفاره یک روز، شصت فقیر را طعام بدهید، اگر به شصت فقیر دسترسی دارید، نباید به هر کدام از آنها بیشتر از یک مُدّ که تقریباً ده سیر است طعام بدهید، یا یک فقیر را بیشتر از یک مرتبه سیر نمایید، ولی چنانچه اطمینان داشته باشید که فقیر، طعام را به خانواده‌ی خود می‌دهد یا به آنها می‌خوراند، می‌توانید برای هر یک از خانواده‌ی فقیر، اگر چه صغیر باشد، یک مُدّ به آن فقیر بدهید.
مسأله‌ی 1687: هر گاه قضای روزه‌ی ماه رمضان را گرفته باشید، اگر بعد از ظهر، عمداً کاری که روزه را باطل می‌کند انجام دهید، باید به ده فقیر، هر کدام یک مُدّ که تقریباً ده سیر است طعام بدهید، و اگر نمی‌توانید، سه روز پی در پی روزه بگیرید. گرچه بهتر است به شصت فقیر طعام بدهید.

جاهایی که باید فقط قضای روزه را بگیرید
مسأله‌ی 1688: در چند صورت فقط قضای روزه را بگیرید و پرداخت کفاره را لازم ندانید:
اول: آنکه در حال روزه‌ی ماه رمضان، عمداً قی کنید.
دوم: آن که در شب ماه رمضان جُنُب باشید و به تفصیلی که در مسأله‌ی 1630 گفته شد، تا اذان صبح از خواب دوم بیدار نشوید، ولی در خواب سوم باید کفاره پرداخت نمایید.
سوم: عملی که باید باطل‌کننده‌ی روزه بدانید را انجام ندهید ولی نیت روزه نکنید، یا ریا کنید، یا قصد کنید که روزه نباشید، یا قصد کنید کاری که روزه را باطل می‎کند انجام دهید.
چهارم: آن که در ماه رمضان، غسل جنابت را فراموش کنید و با حال جنابت، یک یا چند روز را روزه بگیرید.
پنجم: آن که در ماه رمضان بدون این که تحقیق کنید صبح شده یا نه، کاری که باید باطل‌کننده‌ی روزه بدانید را انجام دهید، بعد معلوم شود صبح بوده، و نیز اگر بعد از تحقیق با این که گمان دارید صبح شده، کاری که باید باطل‌کننده‌ی روزه بدانید را انجام دهید، بعد معلوم شود صبح بوده، قضای آن روز را باید بجا آورید. بلکه اگر بعد از تحقیق شک کنید که صبح شده یا نه یا ظن پیدا کنید به این که صبح نشده و کاری که باید باطل‌کننده‌ی روزه بدانید را انجام دهید، بعد معلوم شود صبح بوده، نیز قضای روزه‌ی آن روز را به جا آورید.
ششم: آن که کسی بگوید صبح نشده و به گفته‌ی او کاری که باید باطل‌کننده‌ی روزه بدانید را انجام دهید، بعد معلوم شود صبح بوده است.
هفتم: آن که کسی بگوید صبح شده ولی به گفته‌ی او یقین نکنید، یا خیال کنید شوخی می‎کند و کاری که باید باطل‌کننده‌ی روزه بدانید را انجام دهید، بعد معلوم شود صبح بوده است.
هشتم: آن که به گفته‌ی دیگری که عادل باشد، افطار کنید، بعد معلوم شود مغرب نبوده است. و همچنین است نابینا و مانند آن.
نهم: آن که در هوای صاف به واسطه‌ی تاریکی یقین کنید که مغرب شده و افطار کنید، بعد معلوم شود مغرب نبوده است ولی اگر شک داشته باشید که مغرب شده و افطار کنید و معلوم شود مغرب نبوده، کفاره هم باید بپردازید. ولی اگر در هوای ابری به گمان این که مغرب شده افطار کنید، بعد معلوم شود مغرب نبوده، قضایش را لازم ندانید.
دهم: آن که برای خنک شدن یا بیجهت، مضمضه کنید یعنی آب در دهان بگردانید و بی‎اختیار فرو رود ولی اگر فراموش کنید که روزه هستید و آب را فرو دهید یا برای وضوی نماز واجب مضمضه کنید و بی‎اختیار فرو رود، قضا را لازم ندانید.
یازدهم: آن که از جهت اکراه یا اضطرار یا تقیه افطار کنید.
مسأله‌ی 1689: اگر غیر از آب، چیز دیگری را در دهان ببرید و بیاختیار فرو رود، یا آب، داخل بینی کنید و بیاختیار فرو رود، آن روز را قضا کنید.
مسأله‌ی 1690: مضمضه‌ی زیاد در حال روزه را ترک کنید، و اگر بعد از مضمضه بخواهید آب دهانتان را فرو ببرید، بهتر است سه مرتبه آب دهان را بیرون بریزید تا یقین کنید که آب خارج در دهان باقی نمانده است.
مسأله‌ی 1691: هر گاه بدانید یا ایمن نباشید که به واسطه‌ی مضمضه، بیاختیار یا از روی فراموشی، آب وارد گلویتان می‌شود، نباید مضمضه کنید.
مسأله‌ی 1692: هر گاه در ماه رمضان، بعد از تحقیق، یقین کنید که صبح نشده و کاری که باید باطل‌کننده‌ی روزه بدانید را انجام دهید، بعد معلوم شود صبح بوده، قضا را لازم ندانید.
مسأله‌ی 1693: هر گاه شک کنید که مغرب شده یا نه، نباید افطار کنید، و چنانچه افطار کنید، باید هم قضا نمایید و هم کفاره بپردازید. همچنین اگر شک کنید که صبح شده یا نه، نباید پیش از تحقیق، کاری که باید باطل‌کننده‌ی روزه بدانید را انجام دهید.

احکام روزه‌ی قضا
مسأله‌ی 1694: هر گاه در برهه‌ای از عمرتان دیوانه بوده‌اید، قضای روزه‌های وقتی که دیوانه بوده‌اید را واجب ندانید.
مسأله‌ی 1695: هر گاه کافر باشید و مسلمان شوید، قضای روزه‌های وقتی که کافر بوده‌اید را واجب ندانید. ولی اگر پیش از ظهر روز ماه رمضان مسلمان شوید و کاری که باید باطل‌کننده‌ی روزه بدانید را انجام نداده باشید، بهتر است آن روز را روزه بگیرید، و اگر ترک نمودید، قضا نمایید. ولی اگر مسلمان بودید و کافر شدید و دوباره به اسلام برگشتید، باید روزه‌های وقتی که کافر بودید را قضا نمایید.
مسأله‌ی 1696: روزه‌ای که از شما به واسطه‌ی مستی فوت شده را باید بعد از استغفار، قضا نمایید، اگر چه چیزی که به واسطه‌ی آن مست شده‌اید را برای معالجه خورده باشید، بلکه اگر نیت روزه کرده و مست شده و در حال مستی، روزه را ادامه داده تا از مستی خارج شده باشید، باید روزه‌ی آن روز را تمام کنید و بعداً قضا نمایید.
مسأله‌ی 1697: هر گاه برای عذری چند روز روزه نگیرید و بعد شک کنید که چه وقت عذرتان برطرف شده، باید مقدار بیشتر را که احتمال می‌دهید روزه نگرفته‌اید، قضا نمایید، مثلاً هر گاه پیش از ماه رمضان مسافرت کرده و نمی‌دانید پنجم ماه رمضان از سفر برگشته‌اید یا ششم، باید شش روز روزه بگیرید. و نیز هر گاه ندانید چه وقت عذر برایتان پیدا شده، باید مقدار بیشتر را قضا نمایید، مثلاً اگر در اواخر ماه رمضان مسافرت کنید و بعد از ماه رمضان برگردید و ندانید که بیست و پنجم ماه رمضان مسافرت کرده‌اید یا بیست و ششم، باید مقدار بیشتر یعنی شش روز را قضا کنید.
مسأله‌ی 1698: هر گاه از چند ماه رمضان، روزه‌ی قضا داشته باشید، می‌توانید قضای هر کدام را که بخواهید، اول بگیرید، ولی اگر وقت قضای ماه رمضان آخر تنگ باشد، مثلاً پنج روز از ماه رمضان آخر قضا داشته باشید و پنج روز هم به ماه رمضان مانده باشد، باید اول، قضای ماه رمضان آخر را بگیرید.
مسأله‌ی 1699: اگر قضای روزه‌ی چند ماه رمضان بر عهدهتان باشد، که تأخیر یکی کفاره دارد و تأخیر دیگری ندارد، باید در نیت معین کنید روزه‌ای را که می‌گیرید، قضای کدام ماه رمضان است.
مسأله‌ی 1700: هر گاه قضای روزه‌ی ماه رمضان را گرفته باشید، اگر وقت قضای روزهتان تنگ نباشد، می‌توانید پیش از ظهر، روزه‌ی خود را باطل نمایید.
مسأله‌ی 1701: هر گاه قضای روزه‌ی ماه رمضان شخص دیگری را گرفته باشید، نباید بعد از ظهر، روزهتان را باطل کنید.
مسأله‌ی 1702: هر گاه پسر بزرگتر باشید و پدر یا مادرتان به واسطه‌ی مرض یا حیض یا نفاس، روزه‌ی ماه رمضان را نگرفته باشد و پیش از تمام شدن ماه رمضان بمیرد، قضا کردن روزه‌هایی که نگرفته است را لازم ندانید، اگر چه بهتر است قضا کنید. ولی اگر به جهت مسافرت، روزه نگرفته باشد، باید برایش قضا کنید.
مسأله‌ی 1703: هر گاه به واسطه‌ی مرضی روزه‌ی ماه رمضان را نگیرید و مرضتان تا ماه رمضان سال بعد طول بکشد، قضای روزه‌هایی که نگرفته‌اید را لازم ندانید گر چه بهتر است، ولی باید برای هر روز، یک مُدّ ـ که تقریباً ده سیر است ـ طعام، یعنی گندم یا جو و مانند اینها به فقیر بدهید. ولی اگر به واسطه‌ی عذر دیگری، مثلاً برای مسافرت روزه نگرفته باشید و عذرتان تا ماه رمضان بعد باقی باشد، باید روزه‌هایی که نگرفته‌اید را قضا کنید، و برای هر روز، یک مُدّ طعام هم به فقیر بدهید.
مسأله‌ی 1704: هر گاه به واسطه‌ی مرضی، روزه‌ی ماه رمضان را نگیرید و بعد از ماه رمضان، مرضتان برطرف شود ولی عذر دیگری پیدا کنید که نتوانید تا ماه رمضان بعد قضای روزه را بگیرید، باید روزه‌هایی که نگرفته‌اید را قضا نمایید. و نیز اگر در ماه رمضان، غیر از مریضی، عذر دیگری داشته باشید و بعد از ماه رمضان آن عذر برطرف شود ولی تا ماه رمضان سال بعد به واسطه‌ی مرض نتوانید روزه بگیرید، باید روزه‌هایی که نگرفته‌اید را قضا کنید.
مسأله‌ی 1705: هر گاه در ماه رمضان به واسطه‌ی عذری روزه نگیرید و بعد از ماه رمضان، عذرتان برطرف شود و تا ماه رمضان آینده، عمداً قضای روزه را نگیرید، باید روزه را قضا کنید و برای هر روز، یک مُدّ گندم یا جو و مانند اینها هم به فقیر بدهید.
مسأله‌ی 1706: هر گاه در قضای روزه کوتاهی کنید تا وقتش تنگ شود و در تنگی وقت، عذری پیدا کنید، باید قضا را بگیرید و برای هر روز یک مُدّ گندم یا جو و مانند اینها به فقیر بدهید، بلکه اگر موقعی که عذر دارید، تصمیم داشته باشید که بعد از برطرف شدن عذر روزه‌های خود را قضا کنید، و پیش از آن که قضا نمایید در تنگی وقت عذر پیدا کنید، باید قضای آن را بگیرید، و برای هر روز، یک مُدّ گندم یا جو و مانند اینها به فقیر بدهید.
مسأله‌ی 1707: اگر مریضی‌تان چند سال طول بکشد، بعد از آن که خوب شدید اگر تا ماه رمضان آینده‌اش به مقدار قضا وقت داشته باشید، باید قضای ماه رمضان آخر را بگیرید و برای هر روز از سال‌های گذشته، یک مُدّ که تقریباً ده سیر است، طعام یعنی گندم یا جو و مانند اینها به فقیر بدهید.
مسأله‌ی 1708: هر گاه باید برای هر روز، یک مُدّ طعام به فقیر بدهید، می‌توانید کفاره‌ی چند روز را به یک فقیر بدهید.
مسأله‌ی 1709: هر گاه قضای روزه‌ی ماه رمضان را چند سال تأخیر بیاندازید، باید قضایش را بگیرید و برای هر روز، یک مُدّ طعام به فقیر بدهید.
مسأله‌ی 1710: هر گاه روزه‌ی ماه رمضان را عمداً و بدون عذر نگیرید، باید قضای آن را بجا آورید و برای هر روز، دو ماه روزه بگیرید، یا به شصت فقیر طعام بدهید، یا یک برده آزاد کنید. و چنانچه تا ماه رمضان آینده قضای آن روزه را بجا نیاورید، برای هر روز نیز یک مُدّ طعام به فقیر بدهید.
مسأله‌ی 1711: اگر روزه‌ی ماه رمضان را عمداً نگیرید و در طول روز، کاری که باید باطل‌کننده‌ی روزه بدانید انجام دهید، پرداخت یک کفاره را کافی بدانید. ولی اگر چند مرتبه جماع کنید، باید برای هر مرتبه یک کفاره بپردازید.
مسأله‌ی 1712: هر گاه پسر بزرگتر باشید، باید بعد از مرگ پدر یا مادرتان، قضای نماز و روزهشان را به تفصیلی که در مسأله‌ی 1390 گفته شد بجا آورید.
مسأله‌ی 1713: هر گاه پسر بزرگتر باشید، و پدر یا مادرتان، غیر از روزه‌ی ماه رمضان، روزه‌ی واجب دیگری مانند روزه‌ی نذر را نگرفته باشند، باید قضا نمایید.

احکام روزه‌ی مسافر
مسأله‌ی 1714: در سفری که باید نمازهای چهار رکعتیتان را دو رکعتی بخوانید، نباید روزه بگیرید. ولی اگر از کسانی باشید که باید نمازتان را در سفر تمام بخوانید، مثل کسانی که شغلشان مسافرت یا سفرشان سفر معصیت است، باید در آن سفر روزه بگیرید.
مسأله‌ی 1715: تا جایی که می‌توانید،‌ مسافرت در ماه رمضان را ترک کنید، بویژه اگر برای فرار از روزه باشد.
مسأله‌ی 1716: اگر غیر از روزه‌ی ماه رمضان، روزه‌ی معین دیگری بر عهدهتان باشد، مثلاً نذر کرده باشید روز معینی را روزه بگیرید، تا ناچار نشوید، نباید در آن روز مسافرت کنید، و اگر در سفر باشید، چنانچه ممکن است باید قصد کنید که ده روز در جایی بمانید و آن روز را روزه بگیرید.
مسأله‌ی 1717: اگر نذر کنید روزه بگیرید ولی روز آن را معین نکنید، نباید آن را در سفر بجا آورید. ولی چنانچه نذر کنید که روز معینی را در سفر روزه بگیرید، باید آن را در سفر بجا آورید. و نیز اگر نذر کنید روز معینی را ـ چه مسافر باشید و چه نباشید ـ روزه بگیرید، باید آن روز را اگر چه مسافر باشید، روزه بگیرید.
مسأله‌ی 1718: هر گاه مسافر باشید، می‌توانید برای خواستن حاجت، چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه را در مدینه‌ی طیّبه، روزه‌ی مستحبی بگیرید.
مسأله‌ی 1719: کسی که نمی‌داند باید روزه‌ی مسافر را باطل بشمارد، اگر در سفر روزه بگیرد و در بین روز مسأله را بفهمد، روزه‌اش را باطل بشمارد، ولی اگر تا مغرب نفهمد، روزهاش را صحیح بداند.
مسأله‌ی 1720: هر گاه فراموش کنید که مسافر هستید، یا فراموش کنید که باید روزه‌ی مسافر را باطل بشمارید و در سفر روزه بگیرید، روزهتان را باطل بشمارید.
مسأله‌ی 1721: هر گاه در حال روزه، بعد از ظهر مسافرت نمایید، باید روزه‌ی خود را تمام کنید، ولی اگر پیش از ظهر مسافرت کنید، وقتی به حد ترخص برسید، یعنی به جایی برسید که دیوار شهر را نبینید و صدای اذان آن را نشنوید، می‌توانید روزه‌ی خود را باطل کنید، ولی اگر پیش از آن، روزهتان را باطل کنید، باید قضا کنید و کفاره نیز بپردازید.
مسأله‌ی 1722: هر گاه پیش از اذان ظهر، از مسافرت، به وطنتان یا به جایی برسید که می‌خواهید ده روز در آن جا بمانید، چنانچه کاری که باید باطل‌کننده‌ی روزه بدانید را انجام نداده‌اید، باید آن روز را روزه بگیرید، ولی اگر انجام داده باشید، نباید آن روز را روزه بگیرید.
مسأله‌ی 1723: هر گاه بعد از اذان ظهر از مسافرت، به وطنتان یا به جایی برسید که می‌خواهید ده روز در آن جا بمانید، نباید آن روز را روزه بگیرید.
مسأله‌ی 1724: هر گاه در ماه رمضان، مسافر باشید یا به علت عذری روزه نگیرید، در طول روز، جماع نکنید و در خوردن و آشامیدن، سیر نخورید.

مواردی که نباید روزه را بر خود واجب بدانید
مسأله‌ی 1725: هر گاه به واسطه‌ی پیری نمی‌توانید روزه بگیرید، یا برایتان مشقت دارد، روزه را بر خود واجب ندانید ولی در هر دو صورت، باید برای هر روز، یک مُدّ که تقریباً ده سیر است، گندم یا جو و مانند اینها به فقیر بدهید.
مسأله‌ی 1726: هر گاه به واسطه‌ی پیری روزه نگرفته‌اید، اگر بعد از ماه رمضان بتوانید روزه بگیرید، باید قضای روزهایی که روزه نگرفته‌اید را بجا آورید.
مسأله‌ی 1727: هر گاه مرضی داشته باشید که زیاد تشنه شوید و نتوانید تشنگی را تحمل کنید، یا برایتان مشقت داشته باشد، روزه را بر خود واجب ندانید، ولی باید برای هر روز، یک مُدّ گندم یا جو و مانند اینها به فقیر بدهید، و بهتر است که بیشتر از مقداری که ناچار هستید، آب نیاشامید. و چنانچه بعد بتوانید روزه بگیرید، باید روزه‌هایی که نگرفته‌اید را قضا نمایید.
مسأله‌ی 1728: منهاجیاتی که نزدیک زایمانشان است و روزه برای جنینشان ضرر دارد، روزه را بر خود واجب ندانند و باید برای هر روز، یک مُدّ طعام، یعنی گندم یا جو و مانند اینها به فقیر بدهند. و نیز اگر روزه برای خودشان ضرر دارد، نباید روزه بگیرند. و در هر دو صورت، روزه‌هایی که نگرفته‌اند را باید قضا نمایند.
مسأله‌ی 1729: منهاجیاتی که بچه شیر می‌دهند و شیرشان کم است، چه مادر بچه و چه دایه‌ی او باشند، یا بیاجرت شیر دهند، اگر روزه برای بچه‌ای که شیر می‌دهند ضرر داشته باشد، روزه را بر خود واجب نداند و باید برای هر روز، یک مُدّ طعام، یعنی گندم یا جو و مانند اینها به فقیر بدهند. و در هر صورت، روزه‌هایی که نگرفته‌اند را باید قضا نمایند. ولی اگر کسی پیدا شود که بیاجرت بچه را شیر دهد، یا برای شیر دادن بچه از پدر یا مادر بچه یا از شخص دیگری که اجرت او را بدهد اجرت بگیرد، باید بچه را به او بدهند و روزه بگیرند.

راه‌های ثابت شدن اول ماه
مسأله‌ی 1730: ثابت شدن اول ماه را به چهار چیز بدانید:
اول: آنکه خودتان ماه را ببینید.
دوم: عدّهاى که از گفته‌ی آنان یقین یا اطمینان پیدا مىکنید بگویند: «ماه را دیده‌ایم»، و همچنین است هر چیزى که به واسطه‌ی آن، یقین یا اطمینان پیدا شود.
سوم: دو مرد عادل بگویند که «در یک شب ماه را دیده‌ایم»، ولى اگر صفت ماه را بر خلاف یکدیگر بگویند، اوّل ماه را ثابت ندانید، و همچنین اگر قابل تصدیق نباشند، مثل این که آسمان صاف باشد و تعداد استهلالکنندگان زیاد باشند و غیر از این دو نفر، دیگران هر چه دقت کنند نبینند.
چهارم: سى روز از اوّل ماه شعبان بگذرد که به واسطه‌ی آن، اوّل ماه رمضان را ثابت بدانید، و سى روز از اوّل ماه رمضان بگذرد که به واسطه‌ی آن، اوّل ماه شوّال را ثابت بدانید.
مسأله‌ی 1731: اثبات اول ماه را به حکم حاکم شرع ندانید.
مسأله‌ی 1732: اول ماه را با پیشگویی منجمین ثابت ندانید، ولی اگر از گفته‌ی آنان یقین پیدا کنید، باید به آن عمل نمایید.
مسأله‌ی 1733: بلند بودن ماه یا دیر غروب کردن آن را دلیل این که شب پیش، شب اول ماه بوده ندانید.
مسأله‌ی 1734: اگر اول ماه رمضان برایتان ثابت نشود و روزه نگیرید، چنانچه دو مرد عادل بگویند که شب پیش، ماه را دیده‌ایم، باید روزه‌ی آن روز را قضا نمایید و اگر در همان روز هستید، تا مغرب از انجام آنچه باطل‌کننده‌ی روزه می‌دانید، پرهیز نمایید.
مسأله‌ی 1735: هر گاه در شهری که با شهر شما در شب، مشترک است، اول ماه رمضان ثابت شود، آن روز را به قصد آنچه وظیفهتان است، روزه بگیرید. و هر گاه در شهری که با شهر شما در شب، مشترک است، اول شوال ثابت شود، آن روز را مسافرت کنید و روزه نگیرید، سپس یک روز روزه بگیرید.
مسأله‌ی 1736: اول ماه را به اعلام وسایل ارتباط جمعی مانند تلویزیون و رادیو ثابت ندانید، مگر این که یقین کنید مستند به شهادت دو مرد عادل است.
مسأله‌ی 1737: روزی را که نمی‌دانید آخر ماه رمضان است یا اول شوال، باید روزه بگیرید، ولی اگر پیش از مغرب بفهمید که اول شوال است، باید افطار کنید.
مسأله‌ی 1738: هر گاه زندانی باشید و نتوانید به ماه رمضان یقین کنید، باید به گمان عمل نمایید، و اگر آن هم ممکن نباشد، باید یک ماه را به انتخاب خودتان روزه بگیرید. ولی اگر زندانتان طولانی شد، باید بعد از گذشتن یازده ماه از ماهی که روزه گرفته‌اید، دوباره یک ماه روزه بگیرید.

روزهایی که نباید روزه بگیرید
مسأله‌ی 1739: نباید روز عید فطر و عید قربان را روزه بگیرید، همچنین نباید روزی که نمی‌دانید آخر شعبان است یا اول ماه رمضان، به نیت اول ماه رمضان روزه بگیرید.
مسأله‌ی 1740: منهاجیات نباید بدون اجازه‌ی شوهرشان روزه‌ی مستحبی بگیرند.
مسأله‌ی 1741: نباید بدون اجازه‌ی پدر یا مادر یا پدربزرگ پدریتان، روزه‌ی مستحبی بگیرید.
مسأله‌ی 1742: هرگاه بدون اجازه‌ی پدرتان، روزه‌ی مستحبی بگیرید، و در بین روز، پدر نهیتان کند، باید افطار کنید.
مسأله‌ی 1743: هر گاه بدانید که روزه برایتان ضرر ندارد، اگر چه پزشک بگوید ضرر دارد، باید روزه بگیرید. و هر گاه یقین یا گمان داشته باشید که روزه برایتان ضرر دارد، اگر چه پزشک بگوید ضرر ندارد، نباید روزه بگیرید، و اگر روزه گرفتید، آن روزه را صحیح ندانید.
مسأله‌ی 1744: هر گاه احتمال بدهید که روزه برایتان ضرر دارد و از آن احتمال، ترس برایتان پیدا شود، چنانچه احتمالتان در نظر مردم بجا باشد، نباید روزه بگیرید، و اگر روزه بگیرید، صحیح ندانید.
مسأله‌ی 1745: هر گاه عقیده داشته باشید که روزه برایتان ضرر ندارد، اگر روزه بگیرید و بعد از مغرب بفهمید روزه برایتان ضرر داشته، باید قضای آن را بجا آورید.
مسأله‌ی 1746: غیر از روزه‌هایی که گفته شد، روزه‌های دیگری هم هست که در قوانین عملی منهاج فردوسیان گفته شده است.
مسأله‌ی 1747: روز عاشورا و روزی که شک دارید روز عرفه است یا عید قربان، روزه نگیرید.

روزه‌هایی که خوب است بگیرید
مسأله‌ی 1748: روزه‌ی تمام روزهای سال، غیر از روزه‌های حرام و مکروه که گفته شد را مستحب بدانید. و برای بعضی از روزها بیشتر سفارش شده است، که از آن جمله بدانید:
1. پنجشنبه‌ی اول و پنجشنبه‌ی آخر هر ماه قمری، و چهارشنبه‌ی اولی که بعد از روز دهم ماه است. و اگر نتوانید اینها را بجا بیاورید، قضا نمایید، و چنانچه اصلاً نتوانید روزه بگیرید، برای هر روز، یک مُدّ طعام یا 13 نخود نقره‌ی سکهدار به فقیر بدهید.
2. سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم هر ماه قمری.
3. تمام ماه رجب و شعبان و بعضی از این دو ماه، اگر چه یک روز باشد.
4. روز عید نوروز، روزهای چهارم تا نهم شوال، روز بیست و پنجم و بیست و نهم ذی‎قعده، روز اول تا روز نهم ذی‎حجه (روز عرفه)، عید سعید غدیر (18 ذی‎حجه)، روز مباهله (24 ذی‎حجه)، روز اول و سوم و هفتم محرم، میلاد مسعود استاد اعظم (صلی ‌الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم) (17 ربیع ‎الاول)، پانزدهم جمادی الاولی، روز مبعث استاد اعظم (صلی ‌الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم) (27 رجب)، و هر گاه روزه‌ی مستحبی بگیرید، به آخر رساندنش را لازم ندانید، بلکه اگر برادر مؤمنتان، شما را به غذا دعوت کند، دعوت او را قبول کنید، و در بین روز افطار نمایید.
مسأله‌ی 1749: خوب است اگر از شش گروه زیر هستید، در ماه رمضان، اگر چه روزه نباشید ولی از کارهایی که روزه را باطل می‌کند خودداری نمایید:
اول: هر گاه در مسافرت، کاری که باید باطل‌کننده‌ی روزه بدانید را انجام داده باشید و پیش از ظهر به وطنتان یا به جایی که می‌خواهید ده روز بمانید، برسید.
دوم: هر گاه بعد از ظهر، از سفر، به وطن خود یا به جایی که می‎خواهید ده روز در آنجا بمانید، برسید.
سوم: هر گاه مریض باشید و مریضی‌تان پیش از ظهر خوب شود و کاری که روزه را باطل می‎کند، انجام داده باشید.
چهارم: هر گاه مریضیتان بعد از ظهر خوب شود.
پنجم: منهاجیاتی که در بین روز از خون حیض یا نفاس پاک شوند.
ششم: کافری که بعد از ظهر مسلمان شود یا پیش از ظهر مسلمان شود و پیش از مسلمان شدن مفطر به جا آورده باشد.
مسأله‌ی 1750: بهتر است نماز مغرب و عشا را پیش از افطار کردن بخوانید، ولی اگر کسی منتظرتان است یا میل زیادی به غذا دارید که نمی‌توانید با حضور قلب نماز بخوانید، بهتر است اول، افطار کنید. ولی به قدری که ممکن است نماز را در وقت فضیلت آن بجا آورید.

مسأله‌ی 1533: می‌توانید بعد از درگذشت مسلمانی، برای بجا آوردن نماز و عبادت‌های دیگر او که در زندگی‌اش بجا نیاورده، دیگری را اجیر کنید یعنی به او مزد دهید که آنها را بجا آورد و اگر کسی بدون مزد هم آنها را انجام دهد، صحیح بدانید.
مسأله‌ی 1534: می‌توانید برای بعضی از کارهای مستحبی مثل زیارت مرقد مطهر استادان منهاج (علیهمالسلام)، از طرف زندگان اجیر شوید، و نیز می‌توانید کار مستحبی را انجام دهید و ثواب آن را برای مردگان یا زندگان هدیه نمایید.
مسأله‌ی 1535: کسی را که برای خواندن نماز قضای میت، اجیر می‌کنید، باید یا مجتهد باشد یا مسائل نماز را از روی تقلید بداند، یا آنکه عمل به احتیاط کند.
مسأله‌ی 1536: هر گاه اجیر شده باشید، باید موقع نیت، میت را معین نمایید، ولی دانستن اسم میت را لازم ندانید. پس می‌توانید نیت کنید از طرف کسی نماز می‌خوانید که برای او اجیر شده‌اید.
مسأله‌ی 1537: وقتی اجیر می‌شوید، باید خود را به جای میت فرض کنید و عبادت‌های او را قضا نمایید، پس اگر عملی را انجام دهید و ثوابش را برای او هدیه کنید، کافی ندانید.
مسأله‌ی 1538: باید کسی را اجیر کنید که اطمینان داشته باشید نماز را به صورت صحیح می‌خواند.
مسأله‌ی 1539: هر گاه کسی را برای نمازهای میت اجیر کرده باشید، اگر بفهمید که عمل را بجا نیاورده یا باطل انجام داده، باید دوباره اجیر بگیرید.
مسأله‌ی 1540: هرگاه شک کنید که اجیر، عمل را انجام داده یا نه، اگر چه اجیر بگوید عمل را انجام داده‌ام، باید دوباره اجیر بگیرید، ولی اگر شک کنید که عمل او صحیح بوده یا نه، اعتنا نکنید.
مسأله‌ی 1541: کسی را که عذری دارد و مثلاً نشسته نماز می‌خواند را برای نمازهای میت اجیر نکنید، بلکه کسی که با تیمّم یا جبیره نماز می‌خواند را نیز اجیر نکنید.
مسأله‌ی 1542: می‌توانید برای زن اجیر شوید و منهاجیات نیز می‌توانند برای مرد اجیر شوند، و در بلند خواندن و آهسته خواندن نماز باید به تکلیف خود عمل نمایید.
مسأله‌ی 1543: قضای نمازهای میت را به ترتیب بخوانید، بخصوص در مثل نماز ظهر و عصر یا مغرب و عشا از یک روز.
مسأله‌ی 1544: هر گاه اجیر شوید و با شما شرط کنند که عمل را به طور مخصوصی انجام دهید، باید همان طور بجا آورید و اگر با شما شرط نکرده باشند، باید در آن عمل به آنچه نزدیک‌تر به احتیاط است عمل کنید، مثلاً اگر وظیفه‌ی میت گفتن سه مرتبه تسبیحات اربعه بوده و تکلیف شما، یک مرتبه است، سه مرتبه بگویید.
مسأله‌ی 1545: هر گاه اجیر شوید و با شما شرط نکنند که نماز را با چه مقدار از مستحبات آن بخوانید، باید مقداری از مستحبات نماز را که معمول است بجا آورید.
مسأله‌ی 1546: هر گاه چند نفر را برای خواندن نماز قضای میت اجیر کنید، باید برای هر کدام آنها وقتی را معین نمایید، مثلاً اگر با یکی از آنها قرارگذاشتید که از صبح تا ظهر نماز قضا بخوانید، با دیگری قرار بگذارید که از ظهر تا شب بخوانید، و نیز باید نمازی را که در هر دفعه شروع می‌کنید معین نمایید، مثلاً قرار بگذارید اول نمازی را که می‌خواند صبح باشد یا ظهر یا عصر، و همچنین باید با آنها قرار بگذارید که در هر دفعه، نماز یک شبانهروز را تمام کنند و اگر ناقص بگذارند، آن را حساب نکنند و دفعه‌ی بعد، نماز یک شبانهروز را از اول شروع نمایند.
مسأله‌ی 1547: اگر کسی اجیر شود که مثلاً در مدت یک سال، نمازهای میت را بخواند و پیش از تمام شدن سال، بمیرد باید برای نمازهایی که می‌دانید به جا نیاورده است، دیگری را اجیر نمایید، بلکه برای نمازهایی که احتمال می‌دهید به جا نیاروده نیز باید اجیر بگیرید.
مسأله‌ی 1548: کسی را که برای نمازهای میت اجیر کرده‌اید، اگر پیش از تمام کردن نمازها بمیرد و اجرت همه‌ی آنها را گرفته باشد، چنانچه شرط کرده باشید که تمام نمازها را خودش بخواند، باید اجرت مقداری که نخوانده را از مال او به ولی میت بدهید، مثلاً اگر نصف آنها را نخوانده است، باید نصف پولی که گرفته را از مال او به ولی میت بدهید، و اگر شرط نکرده باشید، باید ورثهاش از مال او اجیر بگیرند، اما اگر مال نداشته باشد، چیزی بر ورثه واجب ندانید.
مسأله‌ی 1549: اگر اجیر پیش از تمام کردن نمازهای میت بمیرد و خودش هم نماز قضا داشته باشد، باید از مال او برای نمازهایی که اجیر بوده دیگری را اجیر نمایید و اگر چیزی زیاد آمد، در صورتی که وصیت کرده باشد و ورثه اجازه بدهند، برای تمام نمازهای او اجیر بگیرید و اگر اجازه ندهند، یک‌سوم آن را به مصرف نماز خودش برسانید.

مسأله‌ی 1516: حضور در نماز عید فطر و قربان در زمان حضور امام (علیهالسلام) را واجب بدانید که باید به جماعت خوانده شود، ولی در زمان ما که استاد حاضر (ارواحنافداه) غایب هستند، می‌توانید فرادا بخوانید و اگر بخواهید به جماعت بخوانید، حمد و سوره را خودتان بخوانید.
مسأله‌ی 1517: وقت نماز عید قربان را از اول آفتاب روز عید تا ظهر بدانید.
مسأله‌ی 1518: نماز عید قربان را بعد از بلند شدن آفتاب بخوانید و در عید فطر، بعد از بلند شدن آفتاب افطار کنید و زکات فطره را هم بدهید یا جدا نمایید و بعد، نماز عید را بخوانید.
مسأله‌ی 1519: نماز عید فطر و قربان را دو رکعت بدانید که در رکعت اول بعد از خواندن حمد و سوره، باید پنج تکبیر بگویید، و بعد از هر تکبیر، یک قنوت بخوانید و بعد از قنوت پنجم، تکبیر بگویید و به رکوع بروید و دو سجده بجا آورید و برخیزید، و در رکعت دوم، چهار مرتبه تکبیر بگویید و بعد از هر تکبیر قنوت بخوانید و تکبیر پنجم را بگویید و به رکوع بروید و بعد از رکوع، دو سجده کنید و تشهد بخوانید و نماز را سلام دهید.
مسأله‌ی 1520: در قنوت نماز عید فطر و قربان می‌توانید هر دعا و ذکری بخوانید ولی بهتر است این دعا را به امید ثواب بخوانید: «اللهُمَّ اَهْلَ الْکبْرِیاءِ وَ الْعَظَمَةِ وَ اَهْلَ الْجوُدِ وَ الْجَبَروُتِ وَ اَهْلَ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ وَ اَهْلَ التَّقْوی وَ الْمَغْفِرَةِ، اَسْألُک بِحَقِّ هَذَا الْیوْمِ الَّذی جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمینَ عیداً وَ لِمـُحَمَّد صلی الله علیه و آله ذُخراً وَ شَرَفاً وَکرامَةً وَ مَزیداً أَنْ تُصَلّی عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ اَنْ تُدْخِلَنی فی کلِّ خَیرٍ أدْخَلْتَ فیهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد وَ أَنْ تُخْرِجَنی مِنْ کلِّ سوُءٍ اَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد صَلَواتُک عَلَیهِ وَ عَلَیهِمْ. اللهُمَّ إنّی اَسْألُک خَیرَ ما سَألَک بِهِ عِبَادُک الصَّالِحوُنَ وَ أَعوُذُ بِک مِمَّا اسْتَعَاذَ مِنْهُ عِبَادُک الْمـُخْلَصوُنَ».
مسأله‌ی 1521: بهتر است در نماز عید فطر و قربان، حمد و سوره را بلند بخوانید.
مسأله‌ی 1522: بهتر است در رکعت اول نماز عید فطر و قربان،‌ سوره‌ی «شمس» و در رکعت دوم آن، سوره‌ی «غاشیه» را بخوانید، یا در رکعت اول، سوره‌ی «اعلی» و در رکعت دوم، سوره‌ی «شمس» را بخوانید.
مسأله‌ی 1523: بهتر است در روز عید فطر، قبل از نماز عید به خرما افطار کنید، و در عید قربان، بعد از نماز عید، قدری از گوشت قربانی بخورید.
مسأله‌ی 1524: پیش از نماز عید، غسل کنید.
مسأله‌ی 1525: بهتر است برای نماز عید، بر زمین سجده کنید و در حال گفتن تکبیرها، دستها را بلند کنید و نماز را بلند بخوانید.
مسأله‌ی 1526: بعد از نماز مغرب و عشای شب عید فطر و بعد از نماز صبح و ظهر و عصر روز عید و نیز بعد از نماز عید فطر، این تکبیرها را بگویید: «الله اَکبَرُ اللهُ اَکبَرُ، لاَ اِلَهَ إلاَّ اللهُ، وَ اللهُ اَکبَرُ اللهُ اَکبَرُ، و للهِ الْحَمْدُ، اللهُ اَکبَرُ عَلی مَا هَدَانا»
مسأله‌ی 1527: در عید قربان بعد از ده نماز که اول آنها نماز ظهر روز عید و آخر آنها نماز صبح روز دوازدهم است، تکبیرهایی را که در مسأله‌ی پیش گفته شد بگویید و بعد از آن بگویید: «اللهُ اَکبَرُ عَلی مَا رَزَقَنا مِنْ بَهِیمَةِ الأْنْعامِ وَ الْحَمْدُ للهِ عَلی مَا اَبْلانَا» ولی اگر عید قربان را در منا باشید، بعد از پانزده نماز که اول آنها نماز ظهر روز عید و آخر آنها نماز صبح روز سیزدهم ذیحجه است، این تکبیرها را بگویید.
مسأله‌ی 1528: نماز عید را زیر سقف نخوانید.
مسأله‌ی 1529: هر گاه در تکبیرهای نماز و قنوت‌های آن شک کنید، اگر از محل آن تجاوز نکرده باشید، بنابر کمتر بگذارید، و اگر بعد معلوم شود که گفته بودید، اعتنا نکنید.
مسأله‌ی 1530: اگر قرائت یا تکبیرات یا قنوتها را فراموش کنید و بجا نیاورید، نمازتان را صحیح بدانید.
مسأله‌ی 1531: اگر رکوع یا دو سجده یا تکبیرة الاحرام را فراموش کنید، نمازتان را باطل بشمارید.
مسأله‌ی 1532: اگر در نماز عید، یک سجده یا تشهد را فراموش کنید، بعد از نماز آن را بجا آورید و نیز اگر کاری که برای آن سجده‌ی سهو لازم است پیش آید، باید بعد از نماز، دو سجده‌ی سهو بنمایید.

مسأله‌ی 1399: نمازهای واجبتان خصوصاً نمازهای یومیه را به جماعت بخوانید و بر جماعت خواندنِ نماز صبح و مغرب و عشا، بخصوص اگر همسایه‌ی مسجد باشید یا صدای اذان مسجد را بشنوید، بیشتر مواظبت کنید.
مسأله‌ی 1400: در روایتی وارد شده است که اگر یک نفر به امام جماعت اقتدا کند، هر رکعت از نماز آنان ثواب صد و پنجاه نماز دارد و اگر دو نفر اقتدا کنند، هر رکعتی ثواب ششصد نماز دارد و هر چه بیشتر شوند، ثواب نمازشان بیشتر می‌شود تا به ده نفر برسد و عده‌ی آنان که از ده گذشت، اگر تمام آسمانها کاغذ و دریاها مرکب و درختها قلم و جن و انس و ملائکه نویسنده شوند، نمی‌توانند ثواب یک رکعت آن را بنویسند.
مسأله‌ی 1401: نباید نماز جماعت را از روی بیاعتنایی و بدون عذر ترک کنید.
مسأله‌ی 1402: بهتر است صبر کنید که نماز را به جماعت بخوانید. و نماز جماعت را از نماز اول وقت که تنها خوانده شود، بهتر بدانید. و نیز نماز جماعتی را که مختصر بخوانید، از نماز فرادایی که آن را طول بدهید، بهتر بشمارید.
مسأله‌ی 1403: وقتی که جماعت بر پا می‌شود، گر چه نمازتان را به تنهایی خوانده باشید، دوباره با جماعت بخوانید و اگر بعد بفهمید که نماز اولتان باطل بوده، نماز دوم را کافی بدانید.
مسأله‌ی 1404: هر گاه نمازتان را به عنوان امام یا مأموم به جماعت خواندید، همان نماز را دوباره به عنوان امام یا مأموم با افراد دیگر بجا نیاورید، مگر این که در نماز اولتان احتمال فساد بدهید.
مسأله‌ی 1405: هر گاه در نماز دچار وسواس می‌شوید و فقط در صورتی که نماز را با جماعت بخوانید از وسواس راحت می‌گردید، باید نماز را با جماعت بخوانید.
مسأله‌ی 1406: هر گاه پدر یا مادرتان به شما امر کند که نماز را به جماعت بخوانید، باید نماز را به جماعت بخوانید.
مسأله‌ی 1407: نماز مستحب را نباید با جماعت بخوانید، مگر نماز استسقاء که برای آمدن باران است. و هر گاه در نماز عید فطر و قربان در عصر غیبت استاد حاضر (ارواحنا فداه) شرکت کردید، حمد و سوره‌تان را بخوانید.
مسأله‌ی 1408: موقعی که امام جماعت، نماز یومیه می‌خواند، می‌توانید هر کدام از نمازهای یومیه را به او اقتدا کنید، ولی اگر نماز یومیهاش را احتیاطاً دوباره می‌خواند، اقتدا نکنید.
مسأله‌ی 1409: هر گاه امام جماعت قضای نماز یومیه‌ی خود را می‌خواند، می‌توانید به او اقتدا کنید، ولی اگر نمازش را احتیاطاً قضا می‌کند یا قضای احتیاطی نماز کس دیگری را می‌خواند، اقتدا نکنید.
مسأله‌ی 1410: هر گاه ندانید نمازی را که امام می‌خواند، نماز واجب یومیه است یا نماز مستحب، نباید به او اقتدا کنید.
مسأله‌ی 1411: هر گاه محراب، آنقدر فرو رفتگی داشته باشد که اگر دو طرف محراب بایستید، امام جماعت را نبینید، نباید اقتدا کنید.
مسأله‌ی 1412: هر گاه دو طرف صف ایستاده باشید و به واسطه‌ی طولانی شدن صف اول، امام را نبینید، می‌توانید اقتدا کنید و نیز اگر به واسطه‌ی طولانی شدن یکی از صف‌های دیگر، صف جلوی خود را نبینید، می‌توانید اقتدا نمایید.
مسأله‌ی 1413: هر گاه صف‌های جماعت تا درِ مسجد برسد، می‌توانید مقابلِ در و پشت صف بایستید و پشت سر آنان نیز می‌توانید اقتدا کنید، ولی اگر دو طرف بایستید، صف جلو را نمی‌بینید، اقتدا نکنید.
مسأله‌ی 1414: هر گاه پشت ستون بایستید، اگر از طرف راست یا چپ به واسطه‌ی مأموم دیگر به امام متصل نباشید، نباید اقتدا کنید. بلکه اگر از دو طرف هم متصل باشید، ولی از صف جلو، حتی یک نفر را هم نبینید، نباید اقتدا کنید.
مسأله‌ی 1415: هر گاه امام جماعت باشید، نباید جای ایستادنتان از جای ایستادن مأمومین، بلندتر باشد ولی اگر مقدار خیلی کمی بلندتر باشد، دارای اشکال ندانید. همچنین نباید به امام جماعتی که جایش از جای شما بلند‌تر است اقتدا کنید. و نیز اگر بخواهید در زمین سراشیب امام جماعت باشید، هر گاه در طرفی که بلندتر است بایستید، در صورتی می‌توانید که سراشیبی آن زیاد نباشد و طوری باشد که به آن زمین مسطح بگویند.
مسأله‌ی 1416: هر گاه مأموم باشید و جایتان بلندتر از جای امام باشد، در صورتی که بلندیاش به مقدار متعارف زمان قدیم باشد، مثل آن که امام در صحن مسجد و مأموم در پشت بام بایستد، می‌توانید اقتدا کنید، ولی در ساختمان‌های چند طبقه‌ی این زمان نباید اقتدا کنید.
مسأله‌ی 1417: اگر بین کسانی که در یک صف ایستاده‌اید، بچه‌ی ممیّز یعنی بچه‌ای که خوب و بد را می‌فهمد فاصله شود، در صورتی که نماز او را صحیح بدانید می‌توانید اقتدا کنید ولی اگر شک در صحت نماز او داشته باشید و فاصله زیاد باشد که اتصال بقیه‌ی صف به امام به وسیله‌ی آن کودک باشد، نباید اقتدا کنید، بلی فاصله شدن یک کودک ـ هر چند نمازش باطل باشد ـ را مانع اتصال به جماعت ندانید.
مسأله‌ی 1418: هر گاه بعد از تکبیر امام، صف جلوتان آماده‌ی نماز بوده، و تکبیر گفتن آنان نزدیک باشد، شما که در صف بعد ایستاده‌اید، می‌توانید تکبیر بگویید، ولی بهتر است صبر کنید تا تکبیر صف جلو تمام شود.
مسأله‌ی 1419: اگر بدانید نماز یک صف از صف‌های جلو باطل است، نباید در صف‌های بعدی اقتدا کنید، ولی اگر ندانید نماز آنان صحیح است یا نه، می‌توانید اقتدا نمایید.
مسأله‌ی 1420: هرگاه بدانید نماز امام جماعت باطل است، مثلاً بدانید امام وضو ندارد، اگر چه خود امام ملتفت نباشد، نباید به او اقتدا کنید.
مسأله‌ی 1421: اگر بعد از نماز بفهمید که امام جماعت عادل نبوده، یا کافر بوده، یا به جهتی نمازش باطل بوده، مثلاً بیوضو نماز خوانده است، نمازتان را صحیح بدانید.
مسأله‌ی 1422: اگر در بین نماز شک کنید که اقتدا کرده‌اید یا نه، چنانچه در حالی باشید که وظیفه‌ی مأموم است، مثلاً به حمد و سوره‌ی امام گوش می‌دهید باید نماز را به جماعت تمام کنید، ولی اگر مشغول کاری باشید که هم وظیفه‌ی امام و هم وظیفه‌ی مأموم است، مثلاً در رکوع یا سجده باشید، باید نماز را به نیت فرادی تمام نمایید.
مسأله‌ی 1423: تا ناچار نشده‌اید، در بین نماز جماعت، نیت فرادا نکنید.
مسأله‌ی 1424: هر گاه به واسطه‌ی عذری بعد از حمد و سوره‌ی امام یا در بین حمد و سوره‌ی امام، نیت فرادا کنید، باید حمد و سوره را از اول بخوانید.
مسأله‌ی 1425: هر گاه در بین نماز جماعت، نیت فرادا نمایید، یا مردد شوید که نیت فرادا کنید یا نه، باید نمازتان را فرادا تمام کنید.
مسأله‌ی 1426: هر گاه در بین نماز جماعت شک کنید که نیت فرادا کرده‌اید یا نه، باید بنا بگذارید که نیت فرادا نکرده‌اید.
مسأله‌ی 1427: اگر موقعی که امام در رکوع است، اقتدا کنید و به رکوع امام برسید، اگر چه ذکر امام تمام شده باشد، نمازتان به طور جماعت را صحیح بدانید و یک رکعت حساب کنید، اما اگر به مقدار رکوع خم شوید ولی به رکوع امام نرسید، نیتتان را تبدیل به نافله کنید و نماز را به هم بزنید و در رکعت بعدی اقتدا نمایید.
مسأله‌ی 1428: اگر موقعی که امام در رکوع است اقتدا کنید و به مقدار رکوع خم شوید ولی شک کنید که به رکوع امام رسیدید یا نه، نیتشان را تبدیل به نافله کنید و نماز را به هم بزنید و در رکعت بعدی اقتدا نمایید.
مسأله‌ی 1429: اگر موقعی که امام جماعت در رکوع است اقتدا کنید و پیش از آن که به اندازه‌ی رکوع خم شوید، امام سر از رکوع بردارد، نیتتان را تبدیل به نافله کنید و نماز را به هم بزنید و در رکعت بعدی اقتدا نمایید.
مسأله‌ی 1430: اگر اول نماز یا بین حمد و سوره اقتدا کنید و سهواً پیش از آن که به رکوع بروید، امام سر از رکوع بردارد، نمازتان را صحیح بشمارید، ولی چنانچه عمداً رکوع را به تأخیر اندازید، باید نماز را تمام کنید و دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 1431: هر گاه موقعی برسید که امام جماعت مشغول خواندن تشهد آخر نماز است، چنانچه بخواهید به ثواب جماعت برسید، باید بعد از نیت و گفتن تکبیرة الاحرام بنشینید و تشهد را با امام بخوانید، ولی سلام را نگویید و صبر کنید تا امام، سلام نماز را بدهد، بعد بایستید و بدون آن که دوباره نیت کنید یا تکبیر الاحرام بگویید، حمد و سوره را بخوانید و آن را رکعت اول نماز خود حساب کنید.
مسأله‌ی 1432: در نماز جماعت نباید جلوتر از امام یا مساوی با او بایستید، بلکه باید در محل اعضای سجده و حرکات نماز، قدری عقب‌تر باشید.
مسأله‌ی 1433: در نماز جماعت نباید بین شما و امام، پرده و مانند آن که پشتش دیده نمی‌شود فاصله باشد، بلکه شیشه و مانند آن که پشتش دیده می‌شود نیز فاصله نباشد. و همچنین است بین شما با مأموم دیگری که به واسطه‌ی او به امام متصل شده‌اید. ولی منهاجیات می‌توانند بین خود و بین امام جماعت یا مأموم دیگری که مرد است و به واسطه‌ی او به امام متصل شده‌اند، پرده و مانند آن قرار بدهند.
مسأله‌ی 1434: اگر بعد از شروع به نماز، بین شما و امام یا بین شما و کسی که به واسطه‌ی او متصل به امام هستید، پرده یا چیز دیگری فاصله شود، هر چند پشت آن را بتوانید ببینید، باید نیت فرادا کنید و نمازتان را تمام نمایید.
مسأله‌ی 1435: اگر بین جای سجده‌ی شما و جای ایستادن امام، تا اندازه‌ی یک قدم فاصله باشد، دارای اشکال ندانید، و نیز اگر بین شما با مأمومی که جلوتان ایستاده و به واسطه‌ی او به امام متصل هستید، به همین مقدار فاصله باشد. گر چه بهتر آن است که جای سجدهیتان با جای پای کسی که جلوتان ایستاده، فاصله نداشته باشد.
مسأله‌ی 1436: اگر به واسطه‌ی کسی که طرف راست یا چپتان اقتدا کرده به امام جماعت متصل باشید و از جلو به امام متصل نباشید، نباید بیشتر از یک قدم با او فاصله داشته باشید.
مسأله‌ی 1437: اگر در حال نماز، بین شما و امام یا بین شما و کسی که به واسطه‌ی او به امام متصل هستید، بیشتر از یک قدم فاصله پیدا شود، باید قصد فرادا کنید و نمازتان را صحیح بدانید.
مسأله‌ی 1438: هر گاه در صف دوم ایستاده باشید و نماز همه‌ی کسانی که در صف جلو هستند، تمام شود یا همه‌ی آنها نیت فرادا نمایند، نمازتان را به صورت فرادا صحیح بدانید، هر چند صف جلو، فوراً برای نماز دیگری به امام اقتدا کنند.
مسأله‌ی 1439: هر گاه در رکعت دوم اقتدا کنید، باید قنوت و تشهد را با امام بخوانید و موقع خواندن تشهد، انگشتان دست و سینه‌ی پا را به زمین بگذارید و زانوهایتان را بلند کنید و باید بعد از تشهد با امام برخیزید و حمد و سوره را بخوانید و اگر برای سوره وقت ندارید، حمد را تمام کنید و در رکوع، خود را به امام برسانید، ولی اگر به رکوع نمی‌رسید، باید حمد و سوره را بخوانید و نماز را به نیت فرادا تمام نمایید.
مسأله‌ی 1440: اگر موقعی که امام در رکعت دوم نماز چهار رکعتی است اقتدا کنید، باید در رکعت دوم نمازتان که رکعت سوم امام است، بعد از دو سجده، بنشینید و تشهد را به مقدار واجب بخوانید و برخیزید، و چنانچه برای گفتن سه مرتبه تسبیحات، وقت ندارید، یک مرتبه بگویید و در رکوع یا سجده خود را به امام برسانید.
مسأله‌ی 1441: اگر امام در رکعت سوم یا چهارم باشد و بدانید اگر اقتدا کنید و حمد را بخوانید، به رکوع امام نمی‌رسید، باید صبر کنید تا امام به رکوع رود، بعد اقتدا نمایید.
مسأله‌ی 1442: اگر در رکعت سوم یا چهارم امام اقتدا کنید، باید حمد و سوره را بخوانید و اگر برای سوره وقت ندارید، باید حمد را تمام کنید و در رکوع خود را به امام برسانید، ولی اگر رکوع را درک نمی‌کنید، باید حمد و سوره را بخوانید و نماز را به نیت فرادا تمام نمایید.
مسأله‌ی 1443: هر گاه بدانید اگر سوره یا قنوت را بخوانید، به رکوع امام نمی‌رسید، چنانچه عمداً سوره یا قنوت را بخوانید و به رکوع نرسید، باید نمازتان را به نیت فرادا تمام نمایید.
مسأله‌ی 1444: هر گاه اطمینان داشته باشید اگر سوره را شروع کنید یا تمام نمایید به رکوع امام می‌رسید، باید سوره را شروع کنید یا اگر شروع کرده‌اید تمام نمایید.
مسأله‌ی 1445: هر گاه یقین داشته باشید، اگر سوره را بخوانید به رکوع امام می‌رسید، چنانچه سوره را بخوانید و به رکوع نرسید، نمازتان را صحیح بدانید.
مسأله‌ی 1446: اگر امام ایستاده باشد و ندانید که در کدام رکعت است، چنانچه راهی برای فهمیدن نباشد، باید صبر کنید و در رکوع اقتدا نمایید.
مسأله‌ی 1447: اگر به خیال این که امام در رکعت اول یا دوم است، حمد و سوره نخوانید و بعد از رکوع بفهمید که در رکعت سوم یا چهارم بوده، نمازتان را صحیح بدانید. ولی اگر پیش از رکوع بفهمید، باید حمد و سوره را بخوانید و اگر به رکوع نرسید، نمازتان را به نیت فرادا تمام نمایید.
مسأله‌ی 1448: اگر به خیال این که امام در رکعت سوم یا چهارم است، حمد و سوره را بخوانید و پیش از رکوع یا بعد از آن بفهمید که در رکعت اول یا دوم بوده است، نمازتان را صحیح بدانید. و اگر در بین حمد و سوره بفهمید، باید ادامه‌ی حمد یا سوره را رها کنید.
مسأله‌ی 1449: اگر موقعی که مشغول نماز مستحبی هستید، جماعت بر پا شود، چنانچه اطمینان نداشته باشید که اگر نماز را تمام کنید به جماعت می‌رسید، بهتر است نماز مستحبیتان را رها کنید.
مسأله‌ی 1450: اگر موقعی که مشغول نماز سه رکعتی یا چهار رکعتی هستید، جماعت بر پا شود، چنانچه به رکوع رکعت سوم نرفته و اطمینان ندارید که اگر نماز را تمام کنید به جماعت می‌رسید، بهتر است نمازتان را به نیت نماز مستحبی برگردانده و دو رکعتی تمام کنید و خود را به جماعت برسانید.
مسأله‌ی 1451: هر گاه مأموم باشید و نماز امام تمام شود، در حالی که شما هنوز مشغول تشهد یا سلام اول باشید، نیت فرادا کردن را لازم ندانید.
مسأله‌ی 1452: هر گاه در نماز جماعت، یک رکعت از امام جماعت عقب مانده باشید، وقتی امام، تشهد رکعت آخر را می‌خواند، باید انگشتان دست و سینه‌ی پا را به زمین بگذارید و زانوها را بالا به حالت نیم‌خیز نگه دارید و صبر کنید تا امام، سلام نماز را بگوید و بعد برخیزید.
شرایط امام جماعت
مسأله‌ی 1453: امام جماعتی که به او اقتدا می‌کنید، باید بالغ، عاقل، شیعه‌ی دوازده امامی، عادل، حلالزاده و مرد باشد و نماز را به طور صحیح بخواند، و بچه‌ی ممیّز که خوب و بد را می‌فهمد، نباید به بچه‌ی ممیّز دیگر اقتدا نماید.
مسأله‌ی 1454: هر گاه شک کنید امامی را که عادل می‌دانسته‌اید، به عدالت خود باقی است یا نه، می‌توانید به او اقتدا نمایید.
مسأله‌ی 1455: هر گاه ایستاده نماز بخوانید، نباید به کسی که نشسته یا خوابیده نماز می‌خواند اقتدا کنید و هر گاه نشسته نماز بخوانید، نباید به کسی که خوابیده نماز می‌خواند، اقتدا نمایید.
مسأله‌ی 1456: هر گاه نشسته نماز بخوانید، می‌توانید به کسی که نشسته نماز می‌خواند اقتدا کنید و همچنین وقتی خوابیده نماز بخوانید، می‌توانید به کسی که نشسته نماز می‌خواند، اقتدا کنید. ولی وقتی که خوابیده نماز می‌خوانید، نباید به کسی که خوابیده نماز می‌خواند اقتدا نمایید.
مسأله‌ی 1457: اگر امام جماعت به واسطه‌ی عذری با تیمّم یا با وضوی جبیره‌ای نماز بخواند، می‌توانید به او اقتدا کنید ولی اگر به واسطه‌ی عذری با لباس نجس نماز می‌خواند، نباید به او اقتدا کنید.
مسأله‌ی 1458: هر گاه کسی مرضی دارد که نمی‌تواند از بیرون آمدن ادرار و مدفوعش خودداری کند، نباید به او اقتدا کنید.
مسأله‌ی 1459: هر گاه مرض خوره یا پیسی داشته باشید، نباید امام جماعت شوید. و به کسی که حد شرعی بر او جاری شده اقتدا نکنید.
احکام جماعت
مسأله‌ی 1460: موقعی که بخواهید نماز جماعت بخوانید، باید امام را معین نمایید، ولی دانستن اسم او را لازم ندانید.
مسأله‌ی 1461: در نماز جماعت باید همه چیز نماز، غیر از حمد و سوره، را خودتان بخوانید، ولی اگر رکعت اول یا دومتان، رکعت سوم یا چهارم امام باشد، باید حمد و سوره را بخوانید.
مسأله‌ی 1462: اگر در رکعت اول و دوم نماز صبح و مغرب و عشاء، صدای حمد و سوره‌ی امام را بشنوید، اگر چه کلمات را تشخیص ندهید، نباید حمد و سوره را بخوانید ولی اگر صدای امام را نشنوید، حمد و سوره را آهسته بخوانید.
مسأله‌ی 1463: اگر بعضی از کلمات حمد و سوره‌ی امام را بشنوید، نباید حمد و سوره را بخوانید.
مسأله‌ی 1464: اگر سهواً حمد و سوره بخوانید یا خیال کنید صدایی را که می‌شنوید صدای امام نیست و حمد و سوره بخوانید و بعد بفهمید صدای امام بوده، نمازتان را صحیح بدانید.
مسأله‌ی 1465: اگر شک کنید که صدای امام را می‌شنوید یا نه، یا صدایی بشنوید و ندانید صدای امام است یا صدای کس دیگر، حمد و سوره را نخوانید.
مسأله‌ی 1466: هر گاه مأموم باشید، نباید در رکعت اول و دوم نماز ظهر و عصر، حمد و سوره بخوانید، ولی به جای آن ذکر بگویید.
مسأله‌ی 1467: نباید تکبیرة الاحرام را پیش از امام بگویید، بلکه تا تکبیر امام تمام نشده، تکبیر نگویید.
مسأله‌ی 1468: هر گاه مأموم باشید، اگر سلام امام را بشنوید یا بدانید چه وقت سلام می‌گوید، نباید پیش از امام سلام بگویید ولی چنانچه سهواً پیش از امام سلام دهید، نمازتان را صحیح بدانید و دوباره سلام دادن با امام را لازم ندانید.
مسأله‌ی 1469: هر گاه مأموم باشید، غیر از تکبیرة الاحرام و سلام که نباید قبل از امام بگویید، بهتر است چیزهای دیگر نماز را نیز پیش از امام نگویید.
مسأله‌ی 1470: هر گاه مأموم باشید،‌ باید غیر از آنچه در نماز خوانده می‌شود، کارهای دیگر آن مانند رکوع و سجود را با امام یا کمی بعد از امام به جا آورید و اگر عمداً پیش از امام یا مدتی طولانی بعد از امام انجام دهید، باید یا نمازتان را فرادا کنید یا با جماعت تمام نمایید و بعد از استغفار، دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 1471: اگر سهواً پیش از امام سر از رکوع بردارید، صبر کنید تا امام سر از رکوع بردارد، چون اگر دوباره به رکوع برگردید و پیش از آن که به رکوع برسید، امام سر بردارد، باید نمازتان را باطل بشمارید.
مسأله‌ی 1472: اگر به اشتباه سر بردارید و ببینید امام در سجده است، صبر کنید تا امام سر از سجده بردارد.
مسأله‌ی 1473: هر گاه به اشتباه پیش از امام سر از سجده بردارید، اگر به سجده برگردید و هنوز به سجده نرسیده، امام سر بردارد، نمازتان را صحیح بدانید، ولی اگر در هر دو سجده این اتفاق بیافتد، نمازتان را باطل بشمارید.
مسأله‌ی 1474: اگر به اشتباه سر از رکوع یا سجده بردارید و سهواً یا به خیال اینکه به امام نمی‌رسید به رکوع یا سجده نروید، نمازتان را صحیح بدانید.
مسأله‌ی 1475: هر گاه سر از سجده بردارید و ببینید امام در سجده است، باید صبر کنید تا معلومتان شود که سجده‌ی اول امام است یا سجده‌ی دوم. پس اگر سجده‌ی اول بود، با امام به سجده‌ی دوم بروید و اگر سجده‌ی دوم امام بود، خودتان یک سجده‌ی دیگر انجام داده و خود را به امام برسانید.
مسأله‌ی 1476: اگر سهواً پیش از امام به رکوع بروید و طوری باشد که اگر سر بردارید به مقداری از قرائت امام می‌رسید، باید سر بردارید و با امام به رکوع بروید. و اگر عمداً برنگردید، یا نیت فرادا کنید و نمازتان را تمام نمایید و یا این که باید نماز را به جماعت تمام کنید و دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 1477: اگر سهواً پیش از امام به رکوع بروید و طوری باشد که اگر برگردید به چیزی از قرائت امام نمی‌رسید، یا نیت فرادا کنید و نمازتان را تمام نمایید و یا این که باید سر بردارید و با امام، نماز را تمام کنید و نمازتان را دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 1478: اگر سهواً پیش از امام به سجده بروید، یا باید نیت فرادا کنید و نمازتان را تمام نمایید و یا این که باید سر بردارید و با امام، نمازتان را تمام کنید و نمازتان را دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 1479: هر گاه مأموم باشید و امام در رکعتی که قنوت ندارد، اشتباهی قنوت بخواند یا در رکعتی که تشهد ندارد، اشتباهی مشغول خواندن تشهد شود، نباید قنوت و تشهد را بخوانید ولی نباید پیش از امام به رکوع بروید، یا پیش از ایستادن امام بایستید، بلکه باید صبر کنید تا قنوت و تشهد امام تمام شود و بقیه‌ی نماز را با او بخوانید.
چیزهایی که خوب است در نماز جماعت مراعات کنید
مسأله‌ی 1480: هر گاه تنها باشید، طرف راست امام بایستید، و اگر یکی از منهاجیات تنها باشد، طوری در طرف راست امام بایستد که جای سجدهاش مساوی زانو یا پای امام باشد، و اگر یک مرد و یک زن، یا یک مرد و چند زن باشید، شما در طرف راست امام ایستاده و منهاجیات پشت سر امام بایستند، و اگر چند مرد یا چند زن باشید، پشت سر امام بایستید، و اگر چند مرد و چند زن باشید، مردها پشت سر امام بایستید و زنها پشت سر مردها بایستند.
مسأله‌ی 1481: در نماز میت، که منهاجیات می‌توانند امام زنان شوند، بهتر است جلوتر از دیگر زنان نایستند.
مسأله‌ی 1482: بهتر است هر گاه امام جماعت باشید، در وسط صف بایستید و بخواهید که منهاجیون (اهل علم و کمال و تقوا) در صف اول بایستند.
مسأله‌ی 1483: صف‌های جماعت را منظم کنید و بهتر است بین شما و کسانی که در یک صف ایستاده‌اید، فاصله نباشد و شانه‌هایتان ردیف یکدیگر باشد.
مسأله‌ی 1484: هر گاه مأموم باشید، بعد از گفتن «قَدْ قامَتِ الصَّلاة» امام جماعت، برخیزید.
مسأله‌ی 1485: وقتی امام جماعت باشید، حال مأمومی که از دیگران ضعیفتر است را رعایت کنید و قنوت و رکوع و سجود را طول ندهید، مگر بدانید همه‌ی کسانی که به شما اقتدا کرده‌اند، مایلند. و عجله نکنید تا افراد ضعیف به شما برسند.
مسأله‌ی 1486: هر گاه امام جماعت باشید، در حمد و سوره و ذکرهایی که بلند می‌خوانید، صدای خود را به قدری بلند کنید که دیگران بشنوند، ولی نباید بیش از اندازه صدایتان را بلند کنید.
مسأله‌ی 1487: هر گاه امام جماعت باشید و در رکوع بفهمید کسی تازه رسیده و می‌خواهد اقتدا کند، ذکر رکوع را دو برابرِ همیشه بخوانید و بعد برخیزید، و برای افراد بعدی که می‌خواهند اقتدا کنند، صبر نکنید.
چیزهایی که شایسته است در نماز جماعت ترک کنید
مسأله‌ی 1488: اگر در صف‌های جماعت جا باشد، تنها نایستید.
مسأله‌ی 1489: ذکرهای نماز را طوری نگویید که امام جماعت بشنود.
مسأله‌ی 1490: هر گاه مسافری باشید که نماز ظهر و عصر و عشایتان را دو رکعتی می‌خوانید، اگر بخواهید در این نمازها به کسی که مسافر نیست اقتدا کنید یا هر گاه مسافر نباشید و بخواهید در این نمازها، به مسافر اقتدا نمایید، ثواب نمازتان را کم‌تر از اقتدای مسافر به مسافر و غیر مسافر به غیر مسافر بدانید.

مسأله‌ی 1370: هر گاه نماز واجب خود را در وقت آن نخوانده باشید، باید قضای آن را بجا آورید، اگر چه در تمام وقت نماز، خوابمانده یا به واسطه‌ی سستی، نماز نخوانده باشید، ولی قضا کردن نمازهای یومیه‌ای که منهاجیات در حال حیض یا نفاس نخوانده‌اند را لازم ندانند.
مسأله‌ی 1371: اگر بعد از وقت نماز بفهمید نمازی که خوانده‌اید باطل بوده، باید قضای آن را بخوانید.
مسأله‌ی 1372: نباید در خواندن نمازهای قضایتان کوتاهی کنید و بهتر است هر نمازی که فوت می‌شود را فوراً قضا نمایید.
مسأله‌ی 1373: بهتر است تا زمانی که نماز قضا دارید، به جای خواندن نماز مستحبی، نمازهای قضایتان را بجا آورید.
مسأله‌ی 1374: اگر احتمال دهید که نماز قضایی دارید یا نمازهایی را که خوانده‌اید صحیح نبوده، خوب است قضای آن را بجا آورید.
مسأله‌ی 1375: قضای نمازهای یومیه را تا جایی که امکان دارد، به ترتیبی که فوت شده بجا آورید.
مسأله‌ی 1376: اگر بخواهید قضای چند نماز غیر یومیه مانند نماز آیات را بخوانید یا مثلاً بخواهید قضای یک نماز یومیه و چند نماز غیر یومیه را بخوانید، به ترتیب خواندن آنها را لازم ندانید.
مسأله‌ی 1377: اگر ندانید کدامیک از نمازهایی که از شما فوت شده، جلوتر بوده، تا جایی که امکان دارد، طوری آنها را بخوانید که یقین کنید به ترتیبی که قضا شده بجا آورده‌اید.
مسأله‌ی 1378: اگر بدانید نمازهایی که از شما قضا شده، کدام یک جلوتر قضا شده، آنچه اول قضا شده را اول بخوانید و دومی را بعد و همین طور.
مسأله‌ی 1379: هر گاه بخواهید برای مرده‌ای نماز قضا بخوانید، و آن مرده، ترتیب قضا شدن را روشن کرده باشد، باید به همان ترتیب، قضا را بجا بیاورید.
مسأله‌ی 1380: هر گاه بخواهید چند نفر را اجیرکنید که برای مرده‌ای نماز بخوانند، و آن مرده، ترتیب قضا شدن را روشن کرده باشد، باید برایشان وقتی معین کنید تا در یک زمان، بیش از یک نفر مشغول نماز برای آن مرده نباشد.
مسأله‌ی 1381: اگر بدانید که مرده، ترتیب قضا شدن را نمی‌دانسته یا ندانید که می‌دانسته، باید طوری نمازهایش را قضا کنید که یقین به مراعات ترتیب حاصل کنید.
مسأله‌ی 1382: هر گاه بخواهید چند نفر را اجیرکنید که برای مرده‌ای نماز بخوانند، و آن مرده، ترتیب قضا شدن را روشن نکرده باشد، بهتر است برای هر کدام وقتی معین کنید تا همه با هم شروع به خواندن نماز قضا نکنند.
مسأله‌ی 1383: هر گاه چند نماز از شما قضا شده باشد و شماره‌ی آنها را ندانید، مثلاً ندانید چهار نماز بوده یا پنج نماز، یا شماره‌ی آنها را می‌دانسته‌اید ولی فراموش کرده‌اید، به قدری نماز بخوانید که یقین کنید تمام آن را بجا آورده‌اید.
مسأله‌ی 1384: هر گاه یک نماز قضا از امروز یا روزهای پیش دارید، قبل از خواندن نماز اداء، نماز قضایتان را بخوانید.
مسأله‌ی 1385: هر گاه بدانید یک نماز چهار رکعتی نخوانده‌اید ولی ندانید نماز ظهر است یا عصر یا عشاء، باید یک نماز چهار رکعتی به نیت قضای نمازی که نخوانده‌اید، بخوانید و می‌توانید آن را با صدای بلند یا آهسته بخوانید.
مسأله‌ی 1386: هر گاه از روزهای گذشته نمازهای قضا داشته باشید و یک نماز یا بیشتر هم امروز از شما قضا شده باشد، بهتر است نمازهای قضا، مخصوصاً نماز قضای امروز را پیش از نماز ادا بخوانید.
مسأله‌ی 1387: تا زنده هستید ـ اگر چه از خواندن نمازهای قضایتان عاجز باشید ـ قضا کردن دیگری را کافی ندانید و باید وصیت کنید تا بعد از مردن، برایتان قضا کنند.
مسأله‌ی 1388: می‌توانید نماز قضا را با جماعت بخوانید، چه نماز امام جماعت ادا باشد یا قضا، و لازم ندانید هر دو یک نماز را بخوانید بلکه مثلاً می‌توانید نماز قضای صبح را با نماز ظهر امام جماعت بخوانید.
مسأله‌ی 1389: فرزندان ممیزتان یعنی کودکانتان که خوب و بد را می‌فهمند را به نماز خواندن و عبادت‌های دیگر عادت دهید و به قضای نمازها هم وادار نمایید.
نماز قضای پدر و مادر که پسر بزرگتر باید بخواند
مسأله‌ی 1390: هر گاه پسر بزرگتر باشید و پدر یا مادرتان ـ چه با عذر و چه از روی نافرمانی ـ نماز یا روزهشان را بجا نیاورده باشند، باید بعد از فوتشان، قضا نمایید یا برای انجام آن اجیر بگیرید. و اگر پدر یا مادرتان پسر نداشته باشند و شما دختر بزرگترشان هستید، اگر نماز یا روزهشان را بجا نیاورده باشند، باید بعد از فوتشان، قضا نمایید یا برای انجام آن اجیر بگیرید.
مسأله‌ی 1391: هر گاه پسر بزرگتر باشید و شک داشته باشید که پدر یا مادرتان نماز یا روزه‌ی قضا داشته‌اند یا نه، قضای نماز و روزه‌ را بر خود لازم ندانید.
مسأله‌ی 1392: هر گاه پسر بزرگتر باشید و بدانید که پدر یا مادرتان نماز قضا داشته‌اند ولی شک کنید که بجا آورده‌اند یا نه، باید قضا نمایید.
مسأله‌ی 1393: هر گاه معلوم نباشد که پسر بزرگتر کدام است، قضای نماز و روزه‌ی پدر و مادر را بین خودتان قسمت کنید یا برای انجام آن قرعه بزنید.
مسأله‌ی 1394: هر گاه پسر بزرگتر باشید و پدر یا مادرتان وصیت کرده باشد که برای نماز و روزه‌ی او اجیر بگیرید، بعد از آنکه اجیر، نماز و روزه‌ی او را به طور صحیح بجا آورد یا کسی حاضر شد مجانی از طرف میت نماز و روزه‌اش را قضا نماید، چیزی بر خود واجب ندانید.
مسأله‌ی 1395: هر گاه پسر بزرگتر باشید و بخواهید نماز پدر و مادرتان را قضا کنید، باید به تکلیف خودتان عمل کنید، مثلاً قضای نماز صبح و مغرب و عشا را باید بلند بخوانید.
مسأله‌ی 1396: هر گاه خودتان نماز و روزه‌ی قضا داشته باشید، اگر نماز و روزه‌ی پدر و مادر هم بر شما واجب شود، هر کدام را بخواهید، می‌توانید اول بجا آورید.
مسأله‌ی 1397: هر گاه پسر بزرگتر باشید ولی موقع مرگ پدر یا مادر، نابالغ یا دیوانه بوده‌اید، وقتی که بالغ یا عاقل شدید، باید نماز و روزه‌ی پدر یا مادرتان را قضا نمایید، و چنانچه برادر بزرگترتان که پسر بزرگتر است، در موقع مرگ پدر یا مادرتان، نابالغ یا دیوانه بوده و پیش از بالغ شدن یا عاقل شدن بمیرد، شما که پسر دوم هستید باید بجا آورید.
مسأله‌ی 1398: هر گاه پسر دوم باشید و برادر بزرگترتان که پسر بزرگتر است، پیش از آنکه نماز و روزه‌ی پدر یا مادرتان را قضا کند بمیرد، چنانچه بین مرگ پدر یا مادرتان و مرگ او به قدری طول کشیده که می‌توانسته قضای نماز و روزه‌ی آنها را بجا آورد، قضایش را بر خودتان لازم ندانید، ولی اگر این مقدار طول نکشیده، شما که پسر دوم هستید، باید نماز و روزه‌ی پدر یا مادرتان را قضا کنید.

وقتی مسافر هستید باید نماز ظهر و عصر و عشاءتان را با هشت شرط، شکسته (قصر) یعنی دو رکعت بخوانید.
شرط اول: آن که سفرتان کمتر از هشت فرسخ شرعی نباشد، و این مسافت، بین چهل تا چهل و پنج کیلومتر است.
مسأله‌ی 1272: هر گاه رفتن و برگشتنتان هشت فرسخ است، چنانچه هیچ یک از رفتن و برگشتنتان کمتر از چهار فرسخ نباشد، باید نماز را شکسته بخوانید، ولی اگر رفتن یا برگشتنتان کمتر از چهار فرسخ باشد، مثلاً اگر رفتنتان سه فرسخ و برگشتنتان پنج فرسخ، یا رفتنتان پنج فرسخ و برگشتنتان سه فرسخ باشد، باید نمازتان را هم شکسته و هم تمام بخوانید.
مسأله‌ی 1273: اگر رفتن و برگشتنتان هشت فرسخ باشد، باید نمازتان را شکسته بخوانید، چه همان روز و شب بخواهید برگردید یا غیر آن روز و شب. اگر چه بهتر است که اگر همان روز یا شب آن بر نمی‌گردید، تمام نیز بخوانید.
مسأله‌ی 1274: اگر سفرتان مختصری از هشت فرسخ کمتر باشد یا ندانید که سفرتان هشت فرسخ است یا نه، نباید نماز را شکسته بخوانید و چنانچه شک کنید که سفرتان هشت فرسخ است یا نه، در صورتی که تحقیق کردن برایتان مشقت دارد، باید نمازتان را تمام بخوانید و اگر مشقت ندارند، باید تحقیق کنید و اگر دو عادل بگویند، یا بین مردم معروف باشد که سفرتان هشت فرسخ است، نمازتان را شکسته بخوانید.
مسأله‌ی 1275: اگر یک عادل خبر دهد که سفرتان هشت فرسخ است، باید نمازتان را هم شکسته و هم تمام بخوانید و روزه بگیرید و قضای آن را هم بجا آورید.
مسأله‌ی 1276: هر گاه یقین داشته باشید سفرتان هشت فرسخ است، اگر نمازتان را شکسته بخوانید و بعد بفهمید که هشت فرسخ نبوده، باید آن را چهار رکعتی بجا آورید و اگر وقت گذشته، قضا نمایید.
مسأله‌ی 1277: هر گاه قصد مسافرت به محل معینی نموده و یقین داشته باشید سفرتان هشت فرسخ نیست یا شک داشته باشید که هشت فرسخ هست یا نه، چنانچه در بین راه یا بعد از رسیدن به مقصد بفهمید که سفرتان هشت فرسخ بوده، باید نماز را شکسته بخوانید و اگر تمام خوانده‌اید، دوباره شکسته بجا آورید و در صورتی که وقت گذشته باشد، باید نماز را دوباره قضا نمایید.
مسأله‌ی 1278: اگر بین دو محلی که فاصله‌ی آنها کمتر از چهار فرسخ است، چند مرتبه رفت و آمد کنید، اگر چه روی هم رفته هشت فرسخ شود، باید نماز را تمام بخوانید.
مسأله‌ی 1279: اگر محلی دو راه داشته باشد، یک راه آن کمتر از هشت فرسخ و راه دیگر آن هشت فرسخ یا بیشتر باشد، چنانچه از راهی که هشت فرسخ است به آنجا بروید، باید نمازتان را شکسته بخوانید و لی اگر از راهی که هشت فرسخ نیست، بروید باید تمام بخوانید.
مسأله‌ی 1280: باید ابتدای هشت فرسخ را از خانه‌های آخر شهر حساب کنید.
شرط دوم: آن که از اول مسافرت، قصد هشت فرسخ را داشته باشید، پس اگر به جایی که کمتر از هشت فرسخ است مسافرت کنید، و بعد از رسیدن به آنجا قصد کنید جایی بروید که با مقداری که آمده‌اید هشت فرسخ شود، چون از اول، قصد هشت فرسخ را نداشته‌اید، باید نمازتان را تمام بخوانید، ولی اگر بخواهید از آنجا هشت فرسخ بروید، یا چهار فرسخ بروید و برگردید، باید نمازتان را شکسته بخوانید.
مسأله‌ی 1281: هر گاه ندانید سفرتان چند فرسخ است مثلاً برای پیدا کردن گمشده‌ای مسافرت کنید و ندانید که چه مقدار باید بروید تا آن را پیدا کنید، باید نمازتان را تمام بخوانید ولی در برگشتن، چنانچه تا وطنتان یا جایی که می‌خواهید ده روز در آن جا بمانید، هشت فرسخ یا بیشتر باشد باید نماز را شکسته بخوانید و نیز اگر در بین رفتن قصد کنید که چهار فرسخ بروید و برگردید، چنانچه رفتن یا برگشتنتان کمتر از چهار فرسخ نباشد، باید نمازتان را شکسته بخوانید.
مسأله‌ی 1282: در صورتی باید نمازتان را شکسته بخوانید که تصمیم داشته باشید هشت فرسخ بروید، پس اگر از شهر بیرون روید و مثلاً قصدتان این باشد که اگر رفیق پیدا کنید سفر هشت فرسخی بروید، چنانچه اطمینان دارید که رفیق پیدا می‌کنید، باید نماز را شکسته بخوانید ولی اگر اطمینان ندارید باید تمام بخوانید.
مسأله‌ی 1283: هر گاه قصد هشت فرسخ داشته باشید، اگر چه در هر روز مقدار کمی راه بروید، وقتی به جایی برسید که دیوار شهر را نبینید و اذان آن را نشنوید، باید نماز را شکسته بخوانید ولی اگر در هر روز مقدار خیلی کمی راه بروید که نگویند مسافر است، باید نمازتان را تمام بخوانید و بهتر است هم شکسته و هم تمام بخوانید.
مسأله‌ی 1284: هر گاه در سفر، به اختیار دیگری باشید مانند نوکر که با آقای خود مسافرت می‌کند، چنانچه بدانید سفرتان هشت فرسخ است، باید نمازتان را شکسته بخوانید، ولی اگر ندانید، باید از او بپرسید که اگر سفرتان هشت فرسخ باشد، نمازتان را شکسته بجا آورید.
مسأله‌ی 1285: هر گاه در سفر به اختیار دیگری باشید، اگر بدانید یا گمان داشته باشید که پیش از رسیدن به چهار فرسخ از او جدا می‌شوید، باید نمازتان را تمام بخوانید.
مسأله‌ی 1286: هر گاه در سفر به اختیار دیگری باشید، اگر شک دارید که پیش از رسیدن به چهار فرسخ از او جدا می‌شوید یا نه، باید نمازتان را هم تمام و هم شکسته بخوانید، و نیز اگر شکّتان از این جهت است که احتمال می‌دهید مانعی برای سفرتان پیش آید، چنانچه احتمالتان در نظر مردم بجا نباشد، باید نمازتان را هم شکسته و هم تمام بخوانید.
شرط سوم: آن که در بین راه، از قصد خود برنگردید. پس اگر پیش از رسیدن به چهار فرسخ از قصد خود برگردید، یا مردد شوید، باید نمازتان را تمام بخوانید.
مسأله‌ی 1287: اگر بعد از رسیدن به چهار فرسخ، از مسافرت منصرف شوید، چنانچه تصمیم داشته باشید که همان جا بمانید یا بعد از ده روز برگردید یا در برگشتن و ماندن‌تان مردد باشید، باید نمازتان را تمام بخوانید.
مسأله‌ی 1288: اگر بعد از رسیدن به چهار فرسخ، از مسافرت منصرف شوید و تصمیم داشته باشید که قبل از ده روز، برگردید، باید نمازتان را شکسته بخوانید.
مسأله‌ی 1289: اگر برای رفتن به محلی که هشت فرسخ است حرکت کنید و بعد از رفتن مقداری از راه، بخواهید جای دیگری بروید، چنانچه از محل اولی که حرکت کرده باشید تا جایی که می‌خواهید بروید، هشت فرسخ باشد، باید نماز را شکسته بخوانید.
مسأله‌ی 1290: اگر بعد از آن که چهار فرسخ رفتید، توقف کنید و مردد شوید که بقیه‌ی راه را بروید یا نه، و بعد تصمیم بگیرید که بقیه‌ی راه را بروید، باید تا آخر مسافرت، نمازتان را شکسته بخوانید.
مسأله‌ی 1291: اگر بعد از آن که چهار فرسخ رفتید، در حال حرکت، مردد شوید که بقیه‌ی راه را بروید یا نه، و بعد تصمیم بگیرید که بقیه‌ی راه را بروید، باید تا آخر مسافرت، نمازتان را شکسته بخوانید.
مسأله‌ی 1292: اگر پیش از آنکه به هشت فرسخ برسید، مردد شوید که بقیه‌ی راه را بروید یا نه، و در موقعی که مردد هستید مقداری راه بروید و بعد تصمیم بگیرید که بقیه‌ی راه را بروید، چنانچه باقیمانده‌ی سفرتان چهار فرسخ باشد که با برگشتنتان هشت فرسخ شود، باید نمازتان را شکسته بخوانید، ولی اگر راهی که پیش از مردد شدن و راهی که بعد از آن می‌روید روی هم هشت فرسخ باشد، باید نماز را هم شکسته و هم تمام بخوانید.
شرط چهارم: آن که نخواهید پیش از رسیدن به ‎هشت فرسخ، از وطن خود بگذرید، یا ده روز یا بیشتر در جایی بمانید. پس هر گاه بخواهید پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطن خود بگذرید، یا ده روز در محلی بمانید، باید نماز را تمام بخوانید.
مسأله‌ی 1293: هر گاه ندانید پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطنتان می‌گذرید یا نه، یا ده روز در محلی می‌مانید یا نه، باید نمازتان را تمام بخوانید.
مسأله‌ی 1294: هر گاه بخواهید پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطنتان بگذرید یا ده روز در محلی بمانید و نیز هر گاه مردد باشید که از وطنتان بگذرید یا ده روز در محلی بمانید، اگر از ماندن ده روز یا گذشتن از وطن منصرف شوید، باز هم باید نمازتان را تمام بخوانید، ولی اگر باقیمانده‌ی راه، هشت فرسخ باشد یا چهار فرسخ باشد و بخواهید بروید و برگردید و برگشتنتان نیز چهار فرسخ باشد، باید پس از حرکت جدید، نمازتان را شکسته بخوانید.
شرط پنجم: آن که برای کار حرام سفر نکنید، و اگر برای کار حرامی مانند دزدی سفر کنید، باید نمازتان را تمام بخوانید. و هم چنین است اگر خود سفرتان حرام باشد، مثل آن که برایتان ضرر داشته باشد، یا منهاجیات بدون اجازه‌ی شوهرشان یا فرزند با نهی پدر و مادر که باعث اذیت آنها شود، سفری بروند که بر آنان واجب نباشد، ولی اگر مثل سفر حج، واجب باشد، باید نماز را شکسته بخوانید.
مسأله‌ی 1295: سفر غیر واجبی که اسباب اذیت پدر و مادر باشد را ترک کنید ولی اگر رفتید،‌ باید در آن سفر، نمازهایتان را تمام بخوانید و روزه هم بگیرید.
مسأله‌ی 1296: هر گاه سفرتان حرام نباشد و برای کار حرام هم سفر نکنید، اگر چه در سفر، معصیتی انجام دهید، مثلاً غیبت کنید یا شراب بخورید، باید نمازتان را شکسته بخوانید.
مسأله‌ی 1297: هر گاه برای آن که کار واجبی را ترک کنید مسافرت نمایید، باید نمازتان را تمام بخوانید، پس هر گاه بدهکار باشید، اگر بتوانید بدهی خود را بدهید و طلبکار هم مطالبه کند، چنانچه در سفر نتوانید بدهی خود را بپردازید و مخصوصاً برای فرار از دادن قرض مسافرت نمایید، باید نمازتان را تمام بخوانید، ولی اگر مخصوصاً برای ترک واجب مسافرت نکنید، باید نمازتان را شکسته بخوانید، گر چه بهتر است که هم شکسته و هم تمام بخوانید.
مسأله‌ی 1298: اگر سفرتان سفر حرام نباشد ولی حیوان سواری یا مرکب دیگری که سوار هستید غصبی باشد یا در زمین غصبی مسافرت کنید، باید نمازتان را هم شکسته و هم تمام بخوانید.
مسأله‌ی 1299: هر گاه با ظالمی مسافرت کنید، اگر مسافرتتان از روی ناچاری نباشد و این همسفر شدن، کمک به ظالم باشد، باید نمازتان را تمام بخوانید ولی اگر ناچار باشید یا مثلاً برای نجات دادن مظلومی با او مسافرت کنید، نمازتان را شکسته بخوانید.
مسأله‌ی 1300: هر گاه به قصد تفریح و گردش مسافرت کنید، باید نمازتان را شکسته بخوانید.
مسأله‌ی 1301: هر گاه برای لهو و خوشگذرانی به شکار بروید، باید نمازتان را تمام بخوانید، ولی چنانچه برای تهیه‌ی معاش به شکار بروید، نمازتان را شکسته بخوانید و اگر برای کسب و زیاد کردن مال بروید، باید نمازتان را هم شکسته و هم تمام بخوانید و روزه را هم بگیرید و بعد از سفر، قضا نمایید.
مسأله‌ی 1302: هر گاه برای معصیت سفر کرده باشید، موقعی که از سفر بر می‌گردید، اگر برگشتنتان به اندازه‌ی مسافت شرعی باشد و توبه کرده باشید، باید نمازتان را شکسته بخوانید، ولی اگر برگشتنتان به اندازه‌ی مسافت شرعی نباشد، ولی مجموع رفت و برگشتتان به اندازه‌ی مسافت است، باید نمازتان را هم شکسته و هم تمام بخوانید.
مسأله‌ی 1303: هر گاه سفرتان سفر معصیت باشد، اگر در بین راه از قصد معصیت برگردید، چنانچه باقیمانده‌ی راه، هشت فرسخ باشد یا چهار فرسخ باشد ولی بخواهید بروید و برگردید، باید نمازتان را شکسته بخوانید. و اگر باقیمانده‌ی راه، به اندازه‌ی مسافت شرعی نباشد، ولی مجموع راهی که قبل از توبه رفته‌اید و بعد از توبه می‌روید، به اندازه‌ی مسافت شرعی باشد، نمازتان را هم شکسته و هم تمام بخوانید.
مسأله‌ی 1304: هر گاه برای معصیت سفر نکرده باشید، اگر در بین راه قصد کنید که بقیه‌ی راه را برای معصیت بروید، باید نمازتان را تمام بخوانید، ولی نمازهایی که شکسته خوانده‌اید، در صورتی که مقدار گذشته، هشت فرسخ بوده را صحیح بدانید و اگر به مقدار هشت فرسخ نبوده، اعاده نمایید.
شرط ششم: آن که از صحرانشین‎هایی نباشید که در بیابان‎ها گردش می‎کنند و هر جا آب و خوراک برای خود و حیواناتشان پیدا کنند، می‎مانند و بعد از چندی به جای دیگر می‎روند. پس صحرانشین‎ها در این مسافرت‎ها باید نماز را تمام بخوانند.
مسأله‌ی 1305: اگر یکی از صحرانشینها هستید، وقتی برای پیدا کردن منزل و چراگاه حیواناتتان، بدون چادر و اثاثیه سفر کنید و فقط به منظور تعیین محل و مرتع مناسب برای حیوانات خودتان باشد، چنانچه سفرتان هشت فرسخ باشد، باید هم شکسته و هم تمام بخوانید.
مسأله‌ی 1306: اگر صحرانشین باشید، هر گاه برای زیارت یا حج یا تجارت و مانند اینها مسافرت کنید، باید نمازتان را شکسته بخوانید.
شرط هفتم: آن که شغلتان مسافرت نباشد، بنا بر این اگر شتردار و راننده و چوبدار و کشتیبان و مانند اینها باشید، اگر چه برای بردن اثاثیه‌ی منزل خود مسافرت کنید، در غیر سفر اولتان باید نماز را تمام بخوانید. و هم چنین در سفر اولتان اگر طول بکشد یا از مکانی به مکان دیگر بروید که عرفاً بگویند عملتان سفر است، باید نمازتان را تمام بخوانید. ولی اگر سفری طولانی نباشد، به طوری که عرفاً نگویند: «سفر، عمل اوست» نمازتان را شکسته بخوانید.
مسأله‌ی 1307: هر گاه شغلتان مسافرت باشد، اگر برای کار دیگری مثلاً برای زیارت یا حج مسافرت کنید، باید نمازتان را شکسته بخوانید ولی اگر مثلاً شوفر، اتومبیل خود را برای زیارت، کرایه دهد و در ضمن، خودش هم زیارت کند، باید نمازش را تمام بخواند.
مسأله‌ی 1308: حملهدار یعنی کسی که برای رساندن حاجیها به مکه مسافرت می‌کند، چنانچه شغلش مسافرت باشد، باید نماز را تمام بخواند، ولی اگر شغلش مسافرت نباشد، باید شکسته بخواند، و بهتر است هم شکسته و هم تمام بخواند.
مسأله‌ی 1309: هر گاه شغلتان کاروانداری است و حاجیها را از راه دور به مکه می‌برید، چنانچه تمام سال یا بیشتر سال را در راه باشید، باید نمازتان را تمام بخوانید.
مسأله‌ی 1310: هر گاه در مقداری از سال، شغلتان مسافرت باشد، مثل رانندگانی که فقط در تابستان یا زمستان اتومبیلشان را کرایه می‌دهند، باید در سفری که مشغول به کارتان هستید، نمازتان را تمام بخوانید و بهتر است که هم شکسته و هم تمام بخوانید.
مسأله‌ی 1311: هر گاه از رانندگان و دورهگردانی باشید که در دو سه فرسخی شهر، رفت و آمد می‌کنند، چنانچه اتفاقاً سفر هشت فرسخی بروید، باید نمازتان را شکسته بخوانید.
مسأله‌ی 1312: هر گاه شغلتان مسافرت باشد، اگر ده روز یا بیشتر در وطن خود بمانید، چه از اول قصد ماندن ده روز را داشته باشید و چه بدون قصد بمانید، باید در سفر اولی که بعد از ده روز می‌روید، نمازتان را شکسته بخوانید.
مسأله‌ی 1313: هر گاه شغلتان مسافرت باشد، اگر در غیر وطن خودتان ده روز بمانید، چه از اول قصد ماندن ده روز را داشته باشید و چه نداشته باشید، باید در سفر اولی که بعد از ده روز می‌روید، نمازتان را هم شکسته و هم تمام بخوانید.
مسأله‌ی 1314: هر گاه شغلتان مسافرت باشد، اگر شک کنید که در وطن خود یا جای دیگر، ده روز مانده‌اید یا نه، باید نمازتان را تمام بخوانید.
مسأله‌ی 1315: هر گاه در شهرها سیاحت کنید و برای خود، وطنی اختیار نکرده باشید، باید نمازتان را تمام بخوانید.
مسأله‌ی 1316: هر گاه شغلتان مسافرت نباشد، اگر مثلاً در شهری یا دهی جنسی دارید که برای حمل آن، مسافرت‌های پی در پی می‌کنید، باید نمازتان را شکسته بخوانید.
مسأله‌ی 1317: هر گاه از وطنتان صرف نظر کرده و بخواهید وطن دیگری برای خود اختیار کنید، اگر شغلتان مسافرت نباشد، باید در مسافرت، نمازتان را شکسته بخوانید.
شرط هشتم: آن که به حد ترخص برسید، یعنی از وطنتان یا جایی که با قصد ده‎ روز در آنجا مانده‌اید، به قدری دور شوید که دیوار شهر را نبینید و صدای اذان آن را نشنوید، ولی باید در هوا، غبار یا چیز دیگری نباشد که از دیدن دیوار و شنیدن اذان جلوگیری کند. و دور شدن به قدری که مناره‌ها و گنبدها را نبینید را لازم ندانید، بلی اگر به قدری دور شوید که دیوار خانه‎های شهر کاملاً معلوم نباشد، ولی شبح آنها نمایان است، نماز نخوانید تا وقتی که شبح پنهان شود، یا هم شکسته بخوانید و هم تمام.
مسأله‌ی 1318: هر گاه به سفر بروید، اگر به جایی برسید که اذان را نشنوید، ولی دیوار شهر را ببینید یا دیوارها را نبینید ولی صدای اذان را بشنوید، چنانچه بخواهید در آن جا نماز بخوانید، باید هم شکسته و هم تمام بخوانید.
مسأله‌ی 1319: هر گاه از سفر به وطنتان برگردید، وقتی دیوار وطن خود را ببینید و صدای اذان آن را بشنوید، باید نمازتان را تمام بخوانید، ولی هر گاه مسافر باشید و بخواهید ده روز در محلی بمانید، وقتی دیوار آن جا را ببینید و صدای اذانش را بشنوید، تا قبل از رسیدن به منزل، نمازتان را هم شکسته و هم تمام بخوانید.
مسأله‌ی 1320: هرگاه شهر در بلندی باشد که از دور دیده شود یا به قدری گود باشد که اگر کمی دور شوید، دیوار آن را نبینید، اگر از آن شهر مسافرت می‌کنید، وقتی به اندازه‌ای دور شوید که اگر آن شهر در زمین هموار بود، دیوارش از آن جا دیده نمی‌شد، باید نماز خود را شکسته بخوانید و نیز اگر پستی و بلندی خانه‌های شهر، بیشتر ازمعمول باشد، باید ملاحظه‌ی معمول را بنمایید.
مسأله‌ی 1321: هر گاه از محلی مسافرت کنید که خانه و دیوار ندارد، وقتی به جایی برسید که اگر آن محل دیوار داشت، از آن جا دیده نمی‌شد، باید نمازتان را شکسته بخوانید.
مسأله‌ی 1322: اگر به قدری دور شوید که ندانید صدایی که می‌شنوید صدای اذان است یا صدای دیگری، یا بفهمید اذان می‌گویند ولی کلمات آن را تشخیص ندهید، باید نمازتان را هم شکسته و هم تمام بخوانید.
مسأله‌ی 1323: اگر به قدری دور شوید که اذان خانه‌ها را نشنوید، ولی اذان شهر را که معمولاً در جای بلند می‌گویند بشنوید، نباید نمازتان را شکسته بخوانید.
مسأله‌ی 1324: اگر به جایی برسید که اذان شهر را که معمولاً در جای بلند می‌گویند نشنوید، ولی اذانی که در جای خیلی بلند یا با بلندگو می‌گویند را بشنوید، باید نمازتان را شکسته بخوانید.
مسأله‌ی 1325: اگر چشم یا گوشتان، یا صدای اذان، غیر معمولی باشد، در محلی باید نماز را شکسته بخوانید که چشم متوسط، دیوار خانه‌ها را نبیند و گوش متوسط، صدای اذان معمولی را نشنود.
مسأله‌ی 1326: اگر بخواهید در محلی نماز بخوانید که شک دارید به حد ترخّص، یعنی جایی که اذان را نشنوید و دیوار را نبینید رسیده‌اید یا نه، باید نمازتان را هم شکسته و هم تمام بخوانید.
مسأله‌ی 1327: هر گاه در حال سفر، از وطن خود عبور کنید، وقتی به جایی برسید که دیوار وطن خود را ببینید و صدای اذان آن را بشنوید، باید نمازتان را تمام بخوانید.
مسأله‌ی 1328: هر گاه در بین مسافرت به وطنتان برسید، تا وقتی در آن جا هستید، باید نمازتان را تمام بخوانید، ولی اگر بخواهید از آن جا هشت فرسخ بروید یا چهار فرسخ بروید و برگردید، وقتی به جایی برسید که دیوار وطنتان را نبینید و صدای اذان آن را نشنوید، باید نمازتان را شکسته بخوانید.
مسأله‌ی 1329: محلی را که برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده‌اید را وطنتان بدانید، چه در آن جا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرتان باشد، یا خودتان آنجا را برای زندگی، اختیار کرده باشید.
مسأله‌ی 1330: اگر قصد دارید در محلی که وطن اصیلتان نیست، مدتی بمانید و بعد به جای دیگری بروید، آنجا را وطن حساب نکنید.
مسأله‌ی 1331: جایی که محل زندگی خود قرار داده‌اید و ماندن خود را در آن جا محدود به مقدار معین نکرده‌اید، و مثل کسی که آن جا وطن اوست در آن جا زندگی می‌کنید یعنی اگر مسافرتی برایتان پیش آید، دوباره به همان جا بر می‌گردید، اگر چه قصد نداشته باشید که همیشه در آن جا بمانید، باید آنجا را وطن خود حساب کنید.
مسأله‌ی 1332: هر گاه در دو محل زندگی می‌کنید، مثلاً شش ماه در شهری و شش ماه در شهر دیگری می‌مانید، باید هر دو جا را وطن خود محسوب کنید. ولی نباید بیشتر از دو محل را برای زندگی خود به عنوان وطن اختیار کنید.
مسأله‌ی 1333: در غیر وطن اصلی و وطن غیر اصلی ـ که ذکر شد ـ در جاهای دیگر، اگر قصد ماندن ده روز نکنید، باید نمازتان را شکسته بخوانید، ولی اگر مِلکی در جایی داشته باشید و قصد کنید مدتی طولانی (بیشتر از شش ماه) در آنجا بمانید، آنجا را وطنتان انتخاب نمایید.
مسأله‌ی 1334: اگر به جایی برسید که وطنتان بوده و از آن جا صرف نظر کرده‌اید، نباید در آنجا نمازتان را تمام بخوانید، اگر چه وطن دیگری هم برای خود اختیار نکرده باشید.
مسأله‌ی 1335: هر گاه در مسافرت، قصد کنید ده روز پشت سر هم در محلی بمانید، یا می‌دانید که بدون اختیار، ده روز در محلی می‌مانند، باید در آن محل، نمازتان را تمام بخوانید.
مسأله‌ی 1336: هر گاه در مسافرت بخواهید ده روز در محلی بمانید، داشتن قصد ماندن در شب اول یا شب یازدهم را لازم ندانید، و همین که قصد کنید از اذان صبح روز اول تا غروب روز دهم بمانید، باید نمازتان را تمام بخوانید، ولی اگر مثلاً قصدتان این باشد که از ظهر روز اول تا ظهر روز یازدهم بمانید، بهتر آن است که نمازتان را هم شکسته و هم تمام بخوانید.
مسأله‌ی 1337: هر گاه در مسافرت بخواهید ده روز در محلی بمانید، در صورتی باید نماز را تمام بخوانید که تمام ده روز را در یک جا بمانید، پس اگر بخواهید مثلاً ده روز در نجف و کوفه یا در تهران و شمیران بمانید، باید نمازتان را شکسته بخوانید.
مسأله‌ی 1338: هر گاه در مسافرت بخواهید ده روز در محلی بمانید، باید از اول قصد ماندن ده روز در آن محل یا توابع آن مانند باغها و بساتین را داشته باشید، و اگر از اول قصد بیرون رفتن از آن محل و توابع آن را داشته باشید، هر چند به حد ترخص نرسد، نمازتان را هم شکسته و هم تمام بخوانید.
مسأله‌ی 1339: هر گاه در مسافرت، تصمیم قطعی نداشته باشید ده روز در جایی بمانید، مثلاً قصدتان این باشد که اگر رفیقتان بیاید یا منزل خوبی پیدا کنید، ده روز بمانید، باید نمازتان را شکسته بخوانید.
مسأله‌ی 1340: هر گاه در مسافرت، تصمیم داشته باشید، ده روز درمحلی بمانید، اگر احتمال بدهید که برای ماندنتان مانعی پیش آید، در صورتی که احتمالی عقلایی باشد، باید نمازتان را شکسته بخوانید، ولی اگر طوری است که معمول مردم به چنان احتمالی اعتنا نمی‌کنند، باید نمازتان را تمام بخوانید.
مسأله‌ی 1341: هر گاه در مسافرت، بدانید که مثلاً ده روز یا بیشتر به آخر ماه مانده است و قصد کنید که تا آخر ماه در جایی بمانید، باید نمازتان را تمام بخوانید ولی اگر ندانید تا آخر ماه چقدر مانده، باید بپرسید، پس اگر ده روز یا بیشتر مانده بود، نمازتان را کامل بخوانید و اگر کمتر مانده بود، شکسته بجا آورید.
مسأله‌ی 1342: هر گاه در مسافرت قصد کنید ده روز در محلی بمانید، چنانچه پیش از خواندن یک نماز چهار رکعتی، از ماندن منصرف شوید، یا مردد شوید که در آن جا بمانید یا به جای دیگر بروید، باید نمازتان را شکسته بخوانید و اگر بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتی اداء، از ماندن منصرف شوید یا مردد شوید، تا وقتی در آن جا هستید باید نماز را تمام بخوانید.
مسأله‌ی 1343: هر گاه در مسافرتی که قصد کرده‌اید ده روز در محلی بمانید، اگر روزه بگیرید و بعد از ظهر از ماندن در آن جا منصرف شوید، چنانچه یک نماز چهار رکعتی اداء خوانده باشید، روزهتان را صحیح بدانید و تا وقتی در آن جا هستید باید نمازهای خود را تمام بخوانید و اگر یک نماز چهار رکعتی اداء نخوانده باشید، باید روزه‌ی آن روزتان را تمام کنید و آن را قضا نیز بنمایید، و باید نمازهای خود را شکسته بخوانید و روزهای بعد هم نباید روزه بگیرید.
مسأله‌ی 1344: هر گاه در مسافرتی که قصد کرده‌اید ده روز در محلی بمانید، از ماندن منصرف شوید و شک کنید پیش از آن که از قصد ماندن برگردید، یک نماز چهار رکعتی اداء خوانده‌اید یا نه، باید نمازهایتان را هم شکسته و هم تمام بخوانید.
مسأله‌ی 1345: هر گاه در مسافرت به نیت این که نمازتان را شکسته بخوانید، مشغول نماز شوید و در بین نماز تصمیم بگیرید که ده روز یا بیشتر بمانید، باید نمازتان را چهار رکعتی تمام نمایید.
مسأله‌ی 1346: هر گاه در مسافرتی که قصد کرده‌اید ده روز در جایی بمانید، در بین اولین نماز چهار رکعتی اداء از قصد خود برگردید، چنانچه مشغول رکعت سوم نشده باشید، باید بنشینید و نماز را دو رکعتی تمام نمایید و برای قیام بیجا، دو سجده‌ی سهو بجا آورید و بقیه‌ی نمازهای خود را شکسته بخوانید، ولی اگر وارد رکوع رکعت سوم شده باشید، نمازتان را باطل بشمارید و آن را شکسته اعاده نمایید و تا وقتی که در آن جا هستید، نمازتان را هم شکسته و هم تمام بخوانید.
مسأله‌ی 1347: هر گاه در مسافرتی که قصد کرده‌اید ده روز در محلی بمانید، بیشتر از ده روز در آن جا بمانید، تا وقتی مسافرت نکرده‌اید، باید نمازتان را تمام بخوانید و دوباره قصد ماندن ده روز کردن را لازم ندانید.
مسأله‌ی 1348: هر گاه در مسافرت، قصد کنید ده روز در محلی بمانید، باید روزه‌ی واجب را بگیرید و می‌توانید روزه‌ی مستحبی هم بگیرید. همچنین می‌توانید نماز جمعه و نافله‌ی ظهر و عصر و عشا را هم بخوانید.
مسأله‌ی 1349: هر گاه در مسافرت، قصد کنید ده روز در جایی بمانید، اگر بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتی اداء بخواهید به جایی که کمتر از چهار فرسخ است بروید و به محل اقامت خود برگردید، باید نمازتان را هم شکسته و هم تمام بخوانید.
مسأله‌ی 1350: هر گاه در مسافرتی که قصد کرده‌اید ده روز در جایی بمانید، اگر بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتی اداء بخواهید به جای دیگری که کمتر از هشت فرسخ است بروید و ده روز در آن جا بمانید، باید در رفتن و در جایی که قصد ماندن ده روز کرده‌اید، نمازهای خود را تمام بخوانید ولی اگر تا جایی که می‌خواهید بروید، هشت فرسخ یا بیشتر باشد، باید موقع رفتن، نمازهای خود را شکسته بخوانید و چنانچه در آن جا قصد ماندن ده روز کردید، نمازتان را تمام بخوانید.
مسأله‌ی 1351: هر گاه در مسافرتی که قصد کرده‌اید ده روز در محلی بمانید، بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتی اداء بخواهید به جایی که کمتر از چهار فرسخ است بروید، چنانچه مردد باشید که به محل اولتان برگردید یا نه، یا بکلی از برگشتنتان به آن جا غافل باشید، یا بخواهید برگردید ولی مردد باشید که ده روز در آن جا بمانید یا نه، یا آن که از ده روز ماندن در آن جا و مسافرت از آن جا غافل باشید، باید از وقتی که می‌روید تا بر می‌گردید و بعد از برگشتن، نمازهایتان را تمام بخوانید.
مسأله‌ی 1352: اگر به خیال این که رفقایتان می‌خواهند ده روز در محلی بمانند، قصد کنید که ده روز در آن جا بمانید و بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتی بفهمید که آنها قصد نکرده‌اند، اگر چه خودتان هم از ماندن منصرف شوید، تا مدتی که در آن جا هستید باید نمازتان را تمام بخوانید.
مسأله‌ی 1353: اگر در مسافرت، بعد از رسیدن به هشت فرسخ، سی روز در محلی بمانید و در تمام سی روز در رفتن و ماندن مردد باشید، بعد از گذشتن سی روز ـ اگر چه مقدار کمی در آن جا بمانید ـ باید نمازتان را تمام بخوانید. و همچنین اگر پیش از رسیدن به هشت فرسخ، بین ماندن در آن جا و رفتن بقیه‌ی راه مردد شوید، از وقتی که مردد می‌شوید، باید نمازتان را تمام بخوانید، ولی اگر بین رفتن بقیه‌ی راه و برگشتن به محل خود مردد شوید، در صورتی که به مقدار چهار فرسخ آمده باشید، باید نمازتان را شکسته بخوانید، و اگر به مقدار چهار فرسخ نباشد، نمازتان را تمام بخوانید.
مسأله‌ی 1354: هر گاه در مسافرت بخواهید نُه روز یا کمتر در محلی بمانید، اگر بعد از آن که نُه روز یا کمتر در آن جا ماندید، بخواهید دوباره نُه روز دیگر یا کمتر بمانید، و همین طور تا سی روز نتوانید یک دهه را قصد کنید، روز سی و یکم و بعد از آن باید نمازتان را تمام بخوانید.
مسأله‌ی 1355: هر گاه در مسافرت، سی روز مردد باشید، در صورتی باید در روز سی و یکم به بعد، نماز را تمام بخوانید که سی روز را در یک جا بمانید، پس اگر مقداری از آن را در جایی و مقداری را در جای دیگر بمانید، بعد از سی روز هم باید نماز را شکسته بخوانید.

مسائل متفرقه
مسأله‌ی 1356: در مسجد الحرام و مسجد النبی (صلی ‌الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم) و مسجد کوفه و نزدیک ضریح مقدس حضرت سیدالشهدا (علیهالسلام) ـ هر چند مسافر باشید ـ نمازتان را تمام بخوانید ولی در جایی که اول جزء مسجد کوفه نبوده و بعد به آن اضافه شده و همچنین در صحن‌ها و رواق‌های حرم حضرت سید الشهداء‌ (علیه‌السلام)، نمازتان را شکسته بخوانید.
مسأله‌ی 1357: هر گاه در مسافرت باشید و بدانید باید نماز را شکسته بخوانید، اگر در غیر چهار مکانی که در مسأله‌ی پیش گفته شد، عمداً تمام بخوانید، نمازتان را باطل بشمارید. و نیز اگر فراموش کنید که مسافر باید نمازش را شکسته بخواند و تمام بخوانید، باید نمازتان را دوباره بخوانید، و اگر بعد از وقت یادتان بیاید، باید قضا نمایید.
مسأله‌ی 1358: هر گاه بدانید مسافرید و باید نمازتان را شکسته بخوانید، اگر غفلت کنید و تمام بخوانید، یا این که حکم مسافر و سفر خود را فراموش کرده باشید، چنانچه در وقت نماز یادتان بیاید، باید دوباره شکسته بخوانید و اگر در خارج از وقت یادتان بیاید، باید شکسته قضا کنید.
مسأله‌ی 1359: مدتی که نمی‌دانسته‌اید مسافر باید نمازش را شکسته بخواند، نمازهایی که در آن مدت خوانده‌اید را صحیح بدانید.
مسأله‌ی 1360: هر گاه مسافر باشید و بدانید که باید نمازتان را شکسته بخوانید، اگر بعضی از خصوصیات آن را ندانید، مثلاً ندانید که در سفر هشت فرسخی باید شکسته بخوانید، چنانچه تمام بخوانید، باید در وقت، اعاده و بعد از وقت، به صورت شکسته قضایش نمایید.
مسأله‌ی 1361: هر گاه در مسافرتی که می‌دانید باید نمازتان را شکسته بخوانید، اگر به گمان اینکه سفرتان کمتر از هشت فرسخ است تمام بخوانید، وقتی بفهمید که سفرتان هشت فرسخ بوده، باید نمازی را که تمام خوانده‌اید، دوباره شکسته بخوانید و اگر بعد از اینکه وقت گذشته بفهمید، باید شکسته قضا نمایید.
مسأله‌ی 1362: اگر فراموش کنید که مسافر هستید و نمازتان را تمام بخوانید، چنانچه در وقت یادتان بیاید، باید شکسته به جا آورید و اگر بعد از وقت یادتان بیاید، قضای آن نماز را واجب ندانید.
مسأله‌ی 1363: هر گاه باید نمازتان را تمام بخوانید، اگر شکسته بجا آورید، باید دوباره به صورت تمام، اعاده یا قضا کنید.
مسأله‌ی 1364: اگر مشغول نماز چهار رکعتی شوید و در بین نماز یادتان بیاید که مسافر هستید یا ملتفت شوید که سفرتان هشت فرسخ است، چنانچه به رکوع رکعت سوم نرفته باشید، باید نماز را دو رکعتی تمام کنید و اگر به رکوع رکعت سوم رفته باشید، نمازتان را باطل بشمارید، و در صورتی که به مقدار خواندن یک رکعت هم وقت داشته باشید، باید نماز را شکسته بخوانید.
مسأله‌ی 1365: هر گاه مسافر باشید ولی بعضی از خصوصیات نماز مسافر را ندانید، مثلاً ندانید که اگر چهار فرسخ بروید و همان روز یا شب آن برگردید، باید شکسته بخوانید، چنانچه به نیت نماز چهار رکعتی مشغول نماز شوید و پیش از رکوع رکعت سوم مسأله را بفهمید، باید نمازتان را دو رکعتی تمام کنید و اگر در رکوع ملتفت شوید، نمازتان را باطل بشمارید و درصورتی که به مقدار یک رکعت از وقت هم مانده باشد، باید نمازتان را شکسته بخوانید.
مسأله‌ی 1366: هر گاه مسافری باشید که باید نماز را تمام بخواند، اگر به واسطه‌ی ندانستن مسأله، به نیت نماز دو رکعتی مشغول نماز شوید و در بین نماز، مسأله را بفهمید، باید نماز را چهار رکعتی تمام کنید و بهتر است که بعد از تمام شدن نماز، دوباره آن را چهار رکعتی بخوانید.
مسأله‌ی 1367: هر گاه در مسافرت نماز نخوانده باشید، اگر پیش از تمام شدن وقت به وطنتان برسید، یا به جایی برسید که می‌خواهید ده روز در آنجا بمانید، باید نمازتان را تمام بخوانید، و هر گاه در اول وقت نماز نخوانید و مسافرت کنید، باید آن نماز را در سفر، شکسته بخوانید.
مسأله‌ی 1368: هر گاه در مسافرتی که باید نمازتان را شکسته بخوانید، نماز ظهر یا عصر یا عشاءتان قضا شود، باید چه در سفر و چه در وطن، آن را دو رکعتی قضا نمایید و همچنین اگر بخواهید نمازی که در وطن از شما فوت شده را در حال سفر قضا نمایید، باید تمام بخوانید.
مسأله‌ی 1369: بهتر است بعد از هر نمازی که در سفر، شکسته می‌خوانید، سی یا شصت مرتبه بگویید: «سُبْحَانَ اللهِ وَ الْحَمْدُ للهِ وَ لاَ إِلَهَ اِلاَّ اللهُ و اللهُ اَکبَر».

مسأله‌ی 1236: برای شش چیز بعد از سلام نماز، باید دو سجده‌ی سهو به دستوری که بعداً گفته خواهد شد بجا آورید:
اول: آنکه در بین نماز، سهواً حرف بزنید.
دوم: آنکه یک سجده را فراموش کنید.
سوم: آنکه در نماز چهار رکعتی بعد از سجده‌ی دوم شک کنید که چهار رکعت خوانده‌اید یا پنج رکعت.
چهارم: در جایی که نباید نماز را سلام دهید، مثلاً در رکعت اول سهواً سلام بدهید.
پنجم: آنکه تشهد را فراموش کنید.
ششم: در جایی که باید بایستید، اشتباهی بنشینید یا در جایی که باید بنشینید، اشتباهی بایستید.
و خوب است در هر چیزی از نماز که اشتباهی کم یا زیاد شده باشد،‌ دو سجده‌ی سهو انجام دهید.
مسأله‌ی 1237: اگر اشتباهی یا به خیال این که نمازتان تمام شده حرف بزنید، باید دو سجده‌ی سهو بجا آورید.
مسأله‌ی 1238: برای حرفی که از عطسه کردن و سرفه کردن پیدا می‌شود، سجده‌ی سهو را لازم ندانید، ولی اگر مثلاً سهواً «آخ» یا «آه» بگویید، باید سجده‌ی سهو نمایید.
مسأله‌ی 1239: اگر چیزی را که غلط خوانده‌اید دوباره صحیح بخوانید، برای دوباره خواندن آن، سجده‌ی سهو را لازم ندانید.
مسأله‌ی 1240: اگر در نماز، سهواً چند کلمه حرف بزنید و تمام آنها یک مرتبه حساب شود، دو سجده‌ی سهو بعد از سلام نماز را کافی بدانید.
مسأله‌ی 1241: اگر سهواً تسبیحات اربعه را نگویید یا بیشتر یا کمتر از سه مرتبه بگویید، بعد از نماز، دو سجده‌ی سهو بجا آورید.
مسأله‌ی 1242: اگر در جایی که نباید سلام نماز را بگویید، هر یک از سه سلام نماز یا بخشی از آن را سهواً بگویید، باید دو سجده‌ی سهو بجا آورید.
مسأله‌ی 1243: اگر در جایی که نباید سلام دهید، اشتباهی هر سه سلام را بگویید، برای هر سلامی دو سجده‌ی سهو بجا آورید.
مسأله‌ی 1244: اگر یک سجده یا تشهد را فراموش کنید و پیش از رکوع رکعت بعد یادتان بیاید، باید برگردید و بجا آورید. و بعد از نماز، برای ایستادن بیجا، دو سجده‌ی سهو، و اگر ذکری گفته‌اید، برای آن نیز دو سجده‌ی سهو بنمایید.
مسأله‌ی 1245: اگر در رکوع یا بعد از آن یادتان بیاید که یک سجده یا تشهد را از رکعت پیش فراموش کرده‌اید، باید بعد از سلام نماز، سجده یا تشهد را قضا نمایید و بعد از آن، دو سجده‌ی سهو بجا آورید.
مسأله‌ی 1246: اگر سجده‌ی سهو را بعد از سلام نماز عمداً بجا نیاورید، خود را معصیتکار بدانید و استغفار کنید و هر چه زودتر آن را انجام دهید و چنانچه سهواً بجا نیاورید، هر وقت یادتان آمد باید فوراً انجام دهید و دوباره خواندن نماز را لازم ندانید.
مسأله‌ی 1247: اگر شک دارید که سجده‌ی سهو برایتان واجب شده یا نه، بجا آوردنش را لازم ندانید.
مسأله‌ی 1248: هر گاه شک کنید مثلاً دو سجده‌ی سهو بر شما واجب شده یا چهار سجده، بجا آوردن دو سجده را کافی بدانید.
مسأله‌ی 1249: چه یکی از دو سجده‌ی سهو را بجا نیاورید و چه سهواً سه سجده کنید، باید دوباره دو سجده‌ی سهو بنمایید.

دستور سجده‌ی سهو
مسأله‌ی 1250: دستور سجده‌ی سهو را چنین بدانید که بعد از سلام نماز، فوراً نیت سجده‌ی سهو کنید و پیشانی را به چیزی که باید سجده بر آن را صحیح بدانید بگذارید و بگویید: «بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ السَّلاَمُ عَلَیک اَیهَا النَّبِی وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُه» بعد بنشینید و دوباره به سجده بروید و ذکری که گفته شد را بگویید و بنشینید و بعد از خواندن تشهد، سلام دهید.

قضای سجده و تشهد فراموش‌شده
مسأله‌ی 1251: سجده و تشهدی که فراموش کرده‌اید و بعد از نماز، قضای آن را بجا می‌آورید، باید تمام شرایط نماز، مانند پاکبودن بدن و لباس و رو به قبله بودن و شرط‌های دیگر را داشته باشد.
مسأله‌ی 1252: اگر سجده یا تشهد را چند دفعه فراموش کنید، مثلاً یک سجده از رکعت اول و یک سجده از رکعت دوم را فراموش نمایید، باید بعد از نماز، قضای هر دو را با سجده‌های سهوی که برای آنها لازم است بجا آورید.
مسأله‌ی 1253: اگر یک سجده و تشهد را فراموش کنید، باید هر کدام را اول فراموش کرده‌اید، اول قضا نمایید و اگر ندانید کدام اول فراموش شده باید یک سجده و تشهد و بعد یک سجده‌ی دیگر بجا آورید، یا یک تشهد و یک سجده و بعد یک تشهد دیگر بجا آورید تا یقین کنید سجده و تشهد را به ترتیبی که فراموش کرده بودید، قضا نموده‌اید.
مسأله‌ی 1254: اگر به خیال این که اول، سجده را فراموش کرده‌اید، اول قضای آن را بجا آورید و بعد از خواندن تشهد یادتان بیاید که اول تشهد را فراموش کرده بودید، باید دوباره سجده را قضا نمایید و نیز اگر به خیال این که اول تشهد را فراموش کرده‌اید، اول قضای آن را بجا آورید و بعد از سجده یادتان بیاید که اول سجده را فراموش کرده بودید، باید دوباره تشهد را بخوانید.
مسأله‌ی 1255: اگر بین سلام نماز و قضای سجده یا تشهد، کاری کنید که اگر عمداً یا سهواً در نماز اتفاق بیافتد، نماز را باید باطل بشمارید، مثلاً پشت به قبله نمایید، باید قضای سجده و تشهد را بجا آورید و دوباره نمازتان را بخوانید.
مسأله‌ی 1256: اگر بعد از سلام نماز یادتان بیاید که یک سجده از رکعت آخر را فراموش کرده‌اید، چنانچه کاری که عمدی و سهوی آن نماز را باطل می‌کند، مثل پشت کردن به قبله انجام نداده‌اید، باید به قصد این که وظیفه‌ی خود را انجام داده باشید، سجده‌ی فراموششده و بعد از آن تشهد و سلام و دو سجده‌ی سهو بجا آورید و نیز اگر یادتان بیاید که تشهد رکعت آخر را فراموش کرده‌اید، باید به قصد این که وظیفه‌ی خود را انجام داده باشید، تشهد را بخوانید و بعد از آن، سلام دهید و دو سجده‌ی سهو بنمایید.
مسأله‌ی 1257: اگر بین سلام نماز و قضای سجده یا تشهد کاری کنید که باید برای آن سجده‌ی سهو انجام دهید، مثل آن که سهواً حرف بزنید، باید سجده یا تشهد را قضا کنید، و غیر از سجده‌ی سهوی که برای قضای سجده یا تشهد می‌نمایید، دو سجده‌ی سهو دیگر برای حرف زدن بنمایید.
مسأله‌ی 1258: اگر ندانید که سجده را فراموش کرده‌اید یا تشهد را، باید هر دو را قضا نمایید و می‌توانید هر کدام را که خواستید، اول بجا آورید و باید دو سجده‌ی سهو نیز بجا آورید.
مسأله‌ی 1259: اگر شک دارید که سجده یا تشهد را فراموش کرده‌اید یا نه، قضایش را لازم نشمارید.
مسأله‌ی 1260: اگر بدانید سجده یا تشهد را فراموش کرده‌اید و شک کنید که پیش از رکوع رکعت بعد بجا آورده‌اید یا نه، باید آن را قضا نمایید.
مسأله‌ی 1261: هر گاه سجده یا تشهد را فراموش کنید، اگر برای کار دیگری هم سجده‌ی سهو بر شما لازم شده باشد، باید بعد از نماز، نخست سجده یا تشهد را قضا نمایید و بعد سجده‌ی سهو سجده یا تشهد فراموش‌شده و بعد سجده‌ی سهو دیگر را بجا آورید.
مسأله‌ی 1262: اگر شک دارید که بعد از نماز، قضای سجده یا تشهد فراموششده را بجا آورده‌اید یا نه، چه وقت نماز نگذشته باشد و چه وقت نماز گذشته باشد، باید سجده یا تشهد را قضا نمایید.

کم و زیاد کردن اجزاء و شرایط نماز
مسأله‌ی 1263: نباید چیزی از واجبات نماز را عمداً کم یا زیاد کنید اگر چه یک حرف آن باشد و اگر چنین کردید، باید نماز را دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 1264: اگر به واسطه‌ی ندانستن مسأله، چیزی از واجبات نماز را کم یا زیاد کنید، باید نمازتان را دوباره بخوانید، ولی چنانچه به واسطه‌ی ندانستن مسأله، حمد و سوره‌ی نماز صبح یا مغرب یا عشا را آهسته بخوانید، یا حمد و سوره‌ی نماز ظهر یا عصر را بلند بخوانید، و همچنین اگر منهاجیات، حمد و سوره‌ی نماز ظهر یا عصرشان را بلند بخوانند، یا در مسافرت، نماز ظهر یا عصر یا عشایتان را چهار رکعتی بخوانید، نمازتان را صحیح بدانید.
مسأله‌ی 1265: اگر در بین نماز بفهمید وضو یا غسلتان باطل بوده یا بدون وضو یا غسل مشغول نماز شده‌اید، باید نماز را به هم بزنید و دوباره با وضو یا غسل بخوانید، و اگر بعد از نماز بفهمید، باید دوباره نماز را با وضو یا غسل بجا آورید و اگر وقت گذشته، قضا نمایید.
مسأله‌ی 1266: اگر بعد از رسیدن به رکوع، یادتان بیاید که دو سجده از رکعت پیش فراموش کرده‌اید، نمازتان را باطل بشمارید، ولی اگر پیش از رسیدن به رکوع یادتان بیاید، باید برگردید و دو سجده را بجا آورید و برخیزید و حمد و سوره یا تسبیحات را بخوانید و نماز را تمام کنید. و بعد از نماز، برای ایستادن بیجا، دو سجده‌ی سهو بنمایید.
مسأله‌ی 1267: اگر پیش از گفتن «السَّلامُ عَلَینا» یادتان بیاید که دو سجده‌ی رکعت آخر را بجا نیاورده‌اید، باید دو سجده را بجا آورید و دوباره تشهد بخوانید و نمازتان را سلام دهید. و برای زیاد شدن تشهد، دو سجده‌ی سهو بجا آورید.
مسأله‌ی 1268: اگر پیش از سلام نماز یادتان بیاید که یک رکعت یا بیشتر، از آخر نماز را نخوانده‌اید، باید مقداری که فراموش کرده‌اید را بجا آورید.
مسأله‌ی 1269: اگر بعد از سلام نماز یادتان بیاید که یک رکعت یا بیشتر از آخر نماز را نخوانده‌اید، چنانچه کاری انجام داده‌اید که اگر در نماز، عمداً یا سهواً اتفاق بیافتد، باید نمازتان را باطل بشمارید مثلاً پشت به قبله کرده‌اید، نمازتان را باطل بشمارید ولی اگر کاری که باید عمدی و سهوی آن را باطل‌کننده‌ی نماز بدانید، انجام نداده‌اید، باید فوراً مقداری که فراموش کرده‌اید را بجا آورید. و برای هر یک از تشهد، سلام و کلام بیجا، دو سجده‌ی سهو بنمایید.
مسأله‌ی 1270: هرگاه بعد از سلام نماز عملی انجام دهید که اگر در نماز عمداً یا سهواً اتفاق بیافتد باید نماز را باطل بدانید، مثلاً پشت به قبله نمایید و بعد یادتان بیاید که دو سجده‌ی آخر را بجا نیاورده‌اید، نمازتان را باطل بشمارید، ولی اگر پیش از انجام کاری که باید باطل‌کننده‌ی نماز بدانید، یادتان بیاید، باید برگردید و دو سجده‌ای که فراموش کرده‌اید را بجا آورید و تشهد و سلام را دوباره بعد از آن بگویید و دو سجده‌ی سهو برای هر یک از تشهد و سلامی که اول گفته‌اید بجا آورید و نمازتان را اعاده نمایید.
مسأله‌ی 1271: اگر بفهمید نماز را پیش از وقت خوانده‌اید یا از روی جهل و غفلت یا فراموشی، پشت به قبله یا به طرف راست یا چپ قبله، بجا آورده‌اید، باید دوباره بخوانید و اگر وقت گذشته، قضا نمایید.

مسأله‌ی 1215: هر گاه باید نماز احتیاط بخوانید، باید بعد از سلام نماز، فوراً نیت نماز احتیاط کنید و تکبیر بگویید و حمد را بخوانید و به رکوع روید و دو سجده نمایید. پس اگر یک رکعت نماز احتیاط باید بخوانید، بعد از دو سجده، تشهد بخوانید و سلام دهید، و اگر دو رکعت نماز احتیاط باید بخوانید، بعد از دو سجده، یک رکعت دیگر مثل رکعت اول بجا آورید و بعد از تشهد، سلام دهید.
مسأله‌ی 1216: نباید در نماز احتیاط، سوره و قنوت بخوانید و نیت آن را نباید به زبان بیاورید و باید سوره‌ی حمد و «بسم الله» آن را هم آهسته بخوانید.
مسأله‌ی 1217: اگر پیش از خواندن نماز احتیاط بفهمید نمازی که خوانده‌اید درست بوده، خواندن نماز احتیاط را لازم ندانید. و اگر در بین نماز احتیاط بفهمید، تمام کردن آن را لازم ندانید.
مسأله‌ی 1218: اگر پیش از خواندن نماز احتیاط بفهمید که رکعت‌های نمازتان کم بوده، چنانچه کاری که نماز را باطل می‌کند انجام نداده‌اید، باید آنچه از نماز را که نخوانده‌اید بخوانید و برای سلام بیجا، دو سجده‌ی سهو نمایید، و اگر کاری که نماز را باطل می‌کند انجام داده‌اید، مثلاً پشت به قبله کرده‌اید، باید نمازتان را دوباره بجا آورید.
مسأله‌ی 1219: اگر بعد از نماز احتیاط بفهمید کسری نمازتان به مقدار نماز احتیاط بوده، مثلاً در شک بین سه و چهار یک رکعت نماز احتیاط بخوانید، بعد بفهمید نماز را سه رکعت خوانده‌اید، نمازتان را صحیح بدانید.
مسأله‌ی 1220: اگر بعد از خواندن نماز احتیاط بفهمید کسری نمازتان کمتر از نماز احتیاط بوده، مثلاً در شک بین دو و چهار، دو رکعت نماز احتیاط بخوانید، بعد بفهمید نماز را سه رکعت خوانده‌اید، چنانچه منافی بجا نیاورده باشید، باید کسری نماز را به نماز متصل نموده و نماز را هم دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 1221: اگر بعد از خواندن نماز احتیاط بفهمید کسری نماز بیشتر از نماز احتیاط بوده، مثلاً در شک بین سه و چهار یک رکعت نماز احتیاط بخوانید، بعد بفهمید نماز را دو رکعت خوانده‌اید، چنانچه بعد از نماز احتیاط کاری که نماز را باطل می‌کند انجام داده‌اید، مثلاً پشت به قبله کرده‌اید، باید نماز را دوباره بخوانید و اگر کاری که نماز را باطل می‌کند انجام نداده‌اید، باید دو رکعت کسری نمازتان را بجا آورید و نماز را هم دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 1222: اگر بین دو و سه و چهار شک کنید و بعد از خواندن دو رکعت نماز احتیاط ایستاده یادتان بیاید که نماز را دو رکعت خوانده‌اید، خواندن دو رکعت نماز احتیاط نشسته را لازم ندانید.
مسأله‌ی 1223: اگر بین سه و چهار شک کنید و موقعی که دو رکعت نماز احتیاط نشسته یا یک رکعت ایستاده را می‌خوانید یادتان بیاید که نماز را سه رکعت خوانده‌اید، باید نماز احتیاط را رها کنید و کسری را بجا آورید و نماز را دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 1224: اگر بین دو و سه و چهار شک کنید و موقعی که دو رکعت نماز احتیاط ایستاده را می‌خوانید پیش از رکوع رکعت دوم یادتان بیاید که نماز را سه رکعت خوانده‌اید، باید نماز احتیاط را رها کنید و کسری را بجا آورید و نماز را دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 1225: اگر در بین نماز احتیاط بفهمید کسری نمازتان بیشتر یا کمتر از نماز احتیاط بوده، باید آن را رها کنید و کسری نماز را بجا آورید و نماز را دوباره بخوانید، مثلاً در شک بین سه و چهار، اگر موقعی که دو رکعت نماز احتیاط نشسته را می‌خوانید، یادتان بیاید که نماز را دو رکعت خوانده‌اید، باید نماز احتیاط نشسته را رها کنید و دو رکعت کسری نماز را بخوانید و نماز را هم دوباره بجا آورید.
مسأله‌ی 1226: اگر شک کنید نماز احتیاطی که برایتان واجب بوده را بجا آورده‌اید یا نه، چنانچه وقت نماز گذشته، به شک خود اعتنا نکنید و اگر وقت دارید در صورتی که مشغول کار دیگری نشده و از جای نماز برنخاسته و کاری هم مثل روگرداندن از قبله که نماز را باطل می‌کند انجام نداده باشید، باید نماز احتیاط را بخوانید، ولی اگر مشغول کار دیگری شده‌اید یا کاری که نماز را باطل می‌کند بجا آورده‌اید یا بین نماز و شکتان زیاد طول کشیده باشد، نماز احتیاط را بجا آورید و نماز را هم دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 1227: اگر در نماز احتیاط، رکنی را زیاد کنید یا مثلاً به جای یک رکعت، دو رکعت بخوانید، باید دوباره نماز احتیاط را بخوانید و اصل نماز را هم اعاده نمایید.
مسأله‌ی 1228: موقعی که مشغول نماز احتیاط هستید اگر در یکی از کارهای آن شک کنید، چنانچه محل آن نگذشته باید بجا آورید و اگر محلش گذشته، به شک خود اعتنا نکنید مثلاً اگر شک کنید که حمد خوانده‌اید یا نه، چنانچه به رکوع نرفته باشید، باید بخوانید و اگر به رکوع رفته باشید،‌ به شک خود اعتنا نکنید.
مسأله‌ی 1229: اگر در شماره‌ی رکعت‌های نماز احتیاط شک کنید، باید بنا را بر بیشتر بگذارید ولی چنانچه طرف بیشتر شک، نماز را باطل می‌کند بنا بر کمتر بگذارید و در هر صورت، بعد از تمام شدن نماز احتیاط، اصل نماز را دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 1230: هر گاه در نماز احتیاط چیزی که رکن نیست سهواً کم یا زیاد شود و از چیزهایی باشد که در خود نماز، سجده‌ی سهو دارد، باید سجده‌ی سهو را بجا آورید.
مسأله‌ی 1231: اگر بعد از سلام نماز احتیاط شک کنید که یکی از اجزاء یا شرایط آن را بجا آورده‌اید یا نه، به شک خود اعتنا نکنید.
مسأله‌ی 1232: اگر در نماز احتیاط، تشهد یا یک سجده را فراموش کنید، باید بعد از سلام نماز، آن را قضا نمایید. و دو سجده‌ی سهو نیز بجا آورید.
مسأله‌ی 1233: اگر نماز احتیاط و قضای یک سجده یا قضای یک تشهد یا دو سجده بر شما واجب شده باشد، باید اول نماز احتیاط را بجا آورید.
مسأله‌ی 1234: حکم گمان در رکعت‌های نماز را حکم یقین بدانید، مثلاً اگر در نماز چهار رکعتی گمان دارید که نماز را چهار رکعت خوانده‌اید، نباید نماز احتیاط بخوانید و همچنین گمان در افعال نماز را نیز به حکم یقین بدانید، مثلاً اگر گمان دارید رکوع کرده‌اید، نباید آن را بجا آورید و اگر گمان دارید حمد را نخوانده‌اید، چنانچه به رکوع نرفته‌اید، باید بخوانید، و اگر به رکوع رفته‌اید، نمازتان را صحیح بدانید.
مسأله‌ی 1235: حکم شک و سهو و گمان در نمازهای واجب یومیه و نمازهای واجب را یکی بدانید، مثلاً اگر در نماز آیات شک کنید که یک رکعت خوانده‌اید یا دو رکعت، چون شکتان در نماز دو رکعتی است، نمازتان را باطل بشمارید.

شکیات نماز را بیست و سه قسم بدانید: هشت قسم آن را شکهایی بدانید که نماز را باطل می‌کند و به شش قسم آن اعتنا نکنید و نُه قسم دیگر آن را صحیح بشمارید.

شک‌های باطل‌کننده
مسأله‌ی 1165: شکهایی که باید باطل‌کننده‌ی نماز بشمارید از این قرار است:
اول: شک در شماره‌ی رکعت‌های نماز دو رکعتی مثل نماز صبح و نماز مسافر، ولی شک درشماره‌ی رکعت‌های نماز مستحب و نماز احتیاط را باطل‌کننده‌ی نماز ندانید.
دوم: شک در شماره‌ی رکعت‌های نماز سه رکعتی.
سوم: آنکه در نماز چهار رکعتی شک کنید که یک رکعت خوانده‌اید یا بیشتر.
چهارم: آنکه در نماز چهار رکعتی پیش از تمام شدن ذکر واجب سجده‌ی دوم شک کنید که دو رکعت خوانده‌اید یا بیشتر. (تفصیل این مسأله در صورت چهارم مسأله‌ی 1199 بیان خواهد شد، به آنجا مراجعه شود).
پنجم: شک بین دو و پنج یا دو و بیشتر از پنج.
ششم: شک بین سه و شش یا سه و بیشتر از شش.
هفتم: شک در رکعت‌های نماز به طوری که ندانید چند رکعت خوانده‌اید.
هشتم: شک بین چهار و شش یا چهار و بیشتر از شش. ولی اگر بعد از سجده‌ی دوم شک بین چهار و شش یا چهار و بیشتر از شش برایتان پیش آید، باید بنا را بر چهار بگذارید و نماز را تمام کنید و بعد از نماز، دو سجده‌ی سهو بجا آورید و نماز را هم دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 1166: اگر یکی از شک‌های باطلکننده برایتان پیش آید و به قدری فکر کنید که از پیدا شدن یقین یا گمان ناامید شوید، باید نیت را از واجب به نافله تبدیل کنید و نماز را رها سازید، سپس نماز را از اول بخوانید.

شکهایی که نباید به آنها اعتنا کنید
مسأله‌ی 1167: شکهایی که نباید به آنها اعتنا کنید را از این قرار بدانید:
اول: شک در چیزی که محل بجا آوردن آن گذشته است، مثل آنکه در رکوع، شک کنید که حمد را خوانده‌اید یا نه.
دوم: شک بعد از سلام نماز.
سوم: شک بعد از گذشتن وقت نماز.
چهارم: شک کثیرالشک، یعنی کسی که زیاد شک می‌کند.
پنجم: شک امام در شماره‌ی رکعت‌های نماز در صورتی که مأموم، شماره‌ی آنها را بداند و همچنین شک مأموم در صورتی که امام، شماره‌ی رکعت‌های نماز را بداند.
ششم: شک در رکعت‌های نماز مستحبی.

1. شک در چیزی که محل آن گذشته است
مسأله‌ی 1168: اگر در بین نماز شک کنید که یکی از کارهای واجب آن را انجام داده‌اید یا نه، مثلاً شک کنید که حمد را خوانده‌اید یا نه، چنانچه مشغول کاری که باید بعد از آن انجام دهید، نشده باشید باید آنچه را که در انجام آن شک کرده‌اید بجا آورید و اگر مشغول کاری که باید بعد از آن انجام دهید شده باشید، به شک خود اعتنا نکنید.
مسأله‌ی 1169: اگر در بین خواندن آیه‌ای شک کنید که آیه‌ی پیش را خوانده‌اید یا نه، یا وقتی آخر آیه را می‌خوانید شک کنید که اول آن را خوانده‌اید یا نه، به شک خود اعتنا نکنید.
مسأله‌ی 1170: اگر بعد از رکوع یا سجود شک کنید که کارهای واجب آن، مانند ذکر و آرام بودن بدن را انجام داده‌اید یا نه، به شک خود اعتنا نکنید.
مسأله‌ی 1171: اگر در حالی که به سجده می‌روید، شک کنید که رکوع کرده‌اید یا نه یا شک کنید که بعد از رکوع، ایستاده‌اید یا نه، نماز را تمام کرده و دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 1172: اگر در حال برخاستن، شک کنید که تشهد یا سجده را بجا آورده‌اید یا نه، باید برگردید و بجا آورید. و سپس نمازتان را دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 1173: هر گاه نشسته یا خوابیده نماز بخوانید، اگر موقعی که حمد یا تسبیحات می‌خوانید، شک کنید که سجده یا تشهد را بجا آورده‌اید یا نه، به شک خود اعتنا نکنید ولی اگر پیش از آن که مشغول حمد یا تسبیحات شوید شک کنید که سجده یا تشهد را بجا آورده‌اید یا نه، باید بجا آورید.
مسأله‌ی 1174: اگر شک کنید که یکی از رکن‌های نماز را بجا آوردید یا نه، چنانچه مشغول کاری که بعد از آن است نشده‌اید، باید آن را بجا آورید، مثلاً اگر پیش از خواندن تشهد شک کنید که دو سجده را بجا آورده‌اید یا نه، باید بجا آورید و چنانچه بعد یادتان بیاید که آن رکن را بجا آورده بودید، چون رکن زیاد شده، باید نمازتان را دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 1175: اگر شک کنید عملی را که رکن نیست بجا آورده‌اید یا نه، چنانچه مشغول کاری که بعد از آن است نشده‌اید، باید آن را بجا آورید، مثلاً اگر پیش از خواندن سوره، شک کنید که حمد را خوانده‌اید یا نه، باید حمد را بخوانید و اگر بعد از انجام آن یادتان بیاید که آن را بجا آورده بودید، چون رکن زیاد نشده، نمازتان را صحیح بدانید.
مسأله‌ی 1176: اگر شک کنید که رکنی را بجا آورده‌اید یا نه، چنانچه مشغول کاری که بعد از آن است شده‌اید مثلاً هر گاه مشغول تشهد باشید، شک کنید که دو سجده را بجا آورده‌اید یا نه، به شک خود اعتنا نکنید و اگر یادتان بیاید که آن رکن را بجا نیاورده‌اید در صورتی که مشغول رکن بعد نشده‌اید، باید آن را بجا آورید و اگر مشغول رکن بعد شده‌اید، نمازتان را تمام کنید و دوباره بخوانید، مثلاً اگر پیش از رکوع رکعت بعد یادتان بیاید که دو سجده را بجا نیاورده‌اید، باید بجا آورید و اگر در رکوع یا بعد از آن یادتان بیاید، نیت نمازتان را به نافله بدل کنید و نماز را دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 1177: اگر شک کنید عملی را که رکن نیست بجا آورده‌اید یا نه، چنانچه مشغول کاری که بعد از آن است شده‌اید، به شک خود اعتنا نکنید، مثلاً موقعی که مشغول خواندن سوره هستید اگر شک کنید که حمد را خوانده‌اید یا نه، به شک خود اعتنا نکنید و اگر بعد یادتان بیاید که آن را بجا نیاورده‌اید، در صورتی که مشغول رکن بعد نشده‌اید باید بجا آورید و اگر مشغول رکن بعد شده‌اید، نمازتان را صحیح بدانید، بنابر این اگر مثلاً در قنوت یادتان بیاید که حمد را نخوانده‌اید، باید بخوانید و اگر در رکوع یادتان بیاید، نمازتان را صحیح بدانید. و بعد از نماز، دو سجده‌ی سهو بجا آورید.
مسأله‌ی 1178: اگر شک کنید که سلام نماز را گفته‌اید یا نه یا شک کنید درست گفته‌اید یانه، چنانچه مشغول تعقیب نماز یا مشغول نماز دیگر شده باشید، یا به واسطه‌ی انجام کاری که نماز را به هم می‌زند از حال نمازگزار بیرون رفته باشید، به شک خود اعتنا نکنید ولی اگر پیش از اینها شک کنید، باید سلام را بگویید.

2. شک بعد از سلام
مسأله‌ی 1179: اگر بعد از سلام نماز شک کنید که نمازتان صحیح بوده یا نه، مثلاً شک کنید رکوع کردید یا نه یا بعد از سلام نماز چهار رکعتی، شک کنید که چهار رکعت خواندید یا پنج رکعت، به شک خود اعتنا نکنید، ولی اگر هر دو طرف شکتان باطل باشد، مثلاً بعد از سلام نماز چهار رکعتی شک کنید که سه رکعت خواندید یا پنج رکعت، نمازتان را دوباره بخوانید.

3. شک بعد از وقت
مسأله‌ی 1180: اگر بعد از گذشتن وقت نماز، شک کنید که نماز خوانده‌اید یا نه یا گمان کنیدکه نخوانده‌اید، خواندن آن را لازم ندانید ولی اگر پیش از گذشتن وقت، شک کنید که نماز خوانده‌اید یا نه یا گمان کنید که نخوانده‌اید، باید آن نماز را بخوانید، بلکه اگر گمان کنید که خوانده‌اید، باید آن را بجا آورید.
مسأله‌ی 1181: اگر بعد از گذشتن وقت، شک کنید که نماز را درست خواندید یا نه، به شک خود اعتنا نکنید.
مسأله‌ی 1182: اگر بعد از گذشتن وقت نماز ظهر و عصر بدانید چهار رکعت نماز خوانده‌اید ولی ندانید به نیت ظهر خوانده‌اید یا به نیت عصر، باید چهار رکعت نماز قضا به نیت نمازی که بر شما واجب است بخوانید.
مسأله‌ی 1183: اگر بعد از گذشتن وقت نماز مغرب و عشا بدانید یک نماز خوانده‌اید ولی ندانید سه رکعتی خوانده‌اید یا چهار رکعتی، باید قضای نماز مغرب و عشا را بخوانید.

4. کثیر الشّک (اگر زیاد شک می‌کنید)
مسأله‌ی 1184: هر گاه برایتان حالتی پیدا شده باشد که نتوانید سه نماز را پشت سر هم بدون شک بخوانید، خود را «کثیر الشک» بدانید و به شک خود اعتنا نکنید. مثلاً هر گاه در نماز صبح و ظهر و عصر شک کنید، خود را کثیر الشک بدانید.
مسأله‌ی 1185: هر گاه کثیر الشک باشید، اگر در بجا آوردن چیزی شک کنید، چنانچه بجا آوردن آن، نماز را باطل نمی‌کند، باید بنا بگذارید که آن را بجا آورده‌اید، مثلاً اگر شک کنید که رکوع کرده‌اید یا نه، باید بنا بگذارید که رکوع کرده‌اید و اگر بجا آوردن آن نماز را باطل می‌کند، باید بنا بگذارید که آن را انجام نداده‌اید، مثلاً اگر شک کنید که یک رکوع کرده‌اید یا بیشتر، چون زیاد شدن رکوع، نماز را باطل می‌کند، باید بنا بگذارید که بیشتر از یک رکوع نکرده‌اید.
مسأله‌ی 1186: هر گاه چنان باشید که در یک چیز نماز، زیاد شک می‌کنید، چنانچه در چیزهای دیگر نمازتان شک کنید باید به دستور آن عمل نمایید، مثلاً اگر زیاد شک می‌کنید که سجده کرده‌اید یا نه، اگر در بجا آوردن رکوع شک کنید باید به دستور آن رفتار نمایید، یعنی اگر ایستاده‌اید، رکوع را بجا آورید و اگر به سجده رفته‌اید، اعتنا نکنید.
مسأله‌ی 1187: هر گاه در نماز مخصوصی مثلاً در نماز ظهر زیاد شک می‌کنید، اگر در نماز دیگری مثلاً در نماز عصر، شک کنید باید به دستور شک رفتار نمایید.
مسأله‌ی 1188: هر گاه چنان باشد که اگر در جای مخصوصی نماز می‌خوانید، زیاد شک می‌کنید، اگر در غیر آن جا نماز بخوانید و شکی برایتان پیش آید، به دستور شک عمل نمایید.
مسأله‌ی 1189: اگر شک کنید که کثیر الشک شده‌اید یا نه، باید به دستور شک عمل نمایید و هر گاه کثیر الشک باشید، تا وقتی یقین نکنید که به حال معمولی مردم برگشته‌اید، نباید به شکّتان اعتنا کنید.
مسأله‌ی 1190: هر گاه زیاد شک می‌کنید، اگر شک کنید رکنی را بجا آورده‌اید یا نه و اعتنا نکنید، بعد یادتان بیاید که آن را بجا نیاورده‌اید، چنانچه مشغول رکن بعد نشده‌اید باید آن را بجا آورید و اگر مشغول رکن بعد شده‌اید، نمازتان را باطل بشمارید، مثلاً اگر شک کنید رکوع کرده‌اید یا نه و اعتنا نکنید، چنانچه پیش از سجده‌ی دوم یادتان بیاید که رکوع نکرده‌اید، باید برگردید و رکوع کنید و نماز را تمام نمایید و نماز را دوباره بخوانید و اگر در سجده‌ی دوم یادتان بیاید، نمازتان را باطل بشمارید.
مسأله‌ی 1191: هر گاه زیاد شک می‌کنید، اگر شک کنید چیزی را که رکن نیست بجا آورده‌اید یا نه و اعتنا نکنید و بعد یادتان بیاید که آن را بجا نیاورده‌اید، چنانچه از محل بجا آوردن آن نگذشته باشید، باید آن را بجا آورید و اگر از محل آن گذشته باشید، نمازتان را صحیح بدانید، مثلاً اگرشک کنید که حمد را خوانده‌اید یا نه و اعتنا نکنید، چنانچه در قنوت یادتان بیاید که حمد را نخوانده‌اید، باید بخوانید ولی اگر در رکوع یادتان بیاید، نمازتان را صحیح بدانید.

5. شک امام و مأموم
مسأله‌ی 1192: هر گاه امام جماعت باشید و در شماره‌ی رکعت‌های نماز جماعت شک کنید، مثلاً شک کنید که سه رکعت خواندید یا چهار رکعت، چنانچه مأموم یقین یا گمان داشته باشد که چهار رکعت خوانده‌اید و به شما بفهماند که چهار رکعت خوانده‌اید، باید نماز را تمام کنید و خواندن نماز احتیاط را لازم ندانید و نیز هر گاه مأموم باشید و در شماره‌ی رکعت‌های نماز شک کنید، اگر امام جماعت، یقین یا گمان داشته باشد که چند رکعت خوانده است، نباید به شک خود اعتنا نمایید.

6. شک در نماز مستحبی
مسأله‌ی 1193: هر گاه در شماره‌ی رکعت‌های نماز مستحبی شک کنید، چنانچه طرف بیشتر شک، نماز را باطل می‌کند، باید بنا را بر کمتر بگذارید، مثلاً اگر در نافله‌ی صبح شک کنید که دو رکعت خوانده‌اید یا سه رکعت، باید بنا بگذارید که دو رکعت خوانده‌اید و اگر طرف بیشتر شک، نماز را باطل نمی‌کند، مثلاً شک کنید که دو رکعت خوانده‌اید یا یک رکعت، می‌توانید به هر طرف شک که بخواهید عمل کنید، ولی بهتر است بنا را بر کمتر بگذارید.
مسأله‌ی 1194: کم شدن رکن را باطل‌کننده‌ی نافله بدانید ولی زیاد شدن رکن را باطل‌کننده نشمارید. پس اگر یکی از کارهای نافله را فراموش کنید و موقعی یادتان بیاید که مشغول رکن بعد از آن شده باشید، باید آن کار را انجام دهید و دوباره آن رکن را بجا آورید، مثلاً اگر در بین رکوع یادتان بیاید که سوره را نخوانده‌اید، باید برگردید و سوره را بخوانید و دوباره به رکوع بروید.
مسأله‌ی 1195: اگر در یکی از کارهای نافله شک کنید، خواه رکن باشد یا غیر رکن، چنانچه محل آن نگذشته باشد، باید بجا آورید و اگر محل آن گذشته باشد، به شک خود اعتنا نکنید.
مسأله‌ی 1196: اگر در نماز مستحبی دو رکعتی گمانتان به سه رکعت یا بیشتر برود، اعتنا نکنید و نمازتان را صحیح بدانید ولی اگر گمانتان به دو رکعت یا کمتر برود، به همان گمان عمل کنید، مثلاً اگر گمانتان به یک رکعت می‌رود، یک رکعت دیگر هم بخوانید.
مسأله‌ی 1197: اگر در نماز نافله کاری کنید که برای آن سجده‌ی سهو واجب می‌شود یا یک سجده یا تشهد را فراموش نمایید، سجده‌ی سهو یا قضای سجده و تشهد را بعد از نماز، لازم ندانید.
مسأله‌ی 1198: اگر شک کنید که نماز مستحبی را خوانده‌اید یا نه، چنانچه آن نماز مثل نماز جعفر طیار، وقت معین نداشته باشد، بنا بگذارید که نخوانده‌اید و همچنین است اگر مثل نافله‌ی یومیه وقت معین داشته باشد و پیش از گذشتن وقت شک کنید که آن را بجا آورده‌اید یا نه، ولی اگر بعد از گذشت وقت شک کنید که خوانده‌اید یا نه، می‌توانید به شک خود اعتنا نکنید.

شک‌های صحیح
مسأله‌ی 1199: در نُه صورت اگر در شماره‌ی رکعت‌های نماز چهار رکعتیتان شک کنید باید فکر نمایید، پس اگر یقین یا گمان به یک طرف شک پیدا کردید، همان طرف را بگیرید و نماز را تمام کنید و گرنه به دستورهایی که گفته خواهد شد عمل نمایید و آن نُه صورت از این قرار است:
اول: آنکه بعد از سر برداشتن از سجده‌ی دوم شک کنید دو رکعت خوانده‌اید یا سه رکعت، که باید بنا بگذارید سه رکعت خوانده‌اید و یک رکعت دیگر بخوانید و نماز را تمام کنید و بعد از نماز، یک رکعت نماز احتیاط ایستاده، به دستوری که بعد گفته خواهد شد، بجا آورید.
دوم: شک بین دو و چهار، بعد از تمام شدن ذکر واجب سجده‌ی دوم، که باید بنا بگذارید چهار رکعت خوانده‌اید و نماز را تمام کنید، و بعد از نماز، دو رکعت نماز احتیاط ایستاده بخوانید.
سوم: شک بین دو و سه و چهار بعد از تمام شدن ذکر واجب سجده‌ی دوم، که باید بنا بر چهار بگذارید، و بعد از نماز دو رکعت نماز احتیاط ایستاده، و بعد دو رکعت نماز احتیاط نشسته به جا آورید.
چهارم: شک بین چهار و پنج بعد از تمام شدن ذکر واجب سجده‌ی دوم، که باید بنا بر چهار بگذارید و نماز را تمام کنید، و بعد از نماز، دو سجده‌ی سهو بجا آورید، ولی اگر یکی از این چهار شک بعد از سجده‌ی اول، یا پیش از تمام شدن ذکر واجب سجده‌ی دوم برایتان پیش آید، نمازتان را تمام کنید و دوباره بخوانید.
پنجم: شک بین سه و چهار که در هر جای نماز باشد، باید بنا بر چهار بگذارید و نماز را تمام کنید، و بعد از نماز، یک رکعت نماز احتیاط ایستاده یا دو رکعت نماز احتیاط نشسته به جا آورید.
ششم: شک بین چهار و پنج در حال ایستاده که باید بنشینید و تشهد بخوانید و نماز را سلام بدهید، سپس بلافاصله یک رکعت نماز احتیاط ایستاده یا دو رکعت نشسته به جا آورید، و بعد از نماز احتیاط، دو سجده‌ی سهو نیز بجای آورید.
هفتم: شک بین سه و پنج در حال ایستاده که باید بنشینید و تشهد بخوانید، و بلافاصله بعد از سلام، دو رکعت نماز احتیاط ایستاده به جا آورید. و بعد از نماز احتیاط، دو سجده‌ی سهو انجام دهید.
هشتم: شک بین سه و چهار و پنج در حال ایستاده که باید بنشینید و تشهد بخوانید، و بلافاصله بعد از سلام، دو رکعت نماز احتیاط ایستاده، و بعد دو رکعت نشسته به جا آورید. و بعد از نمازهای احتیاط، دو سجده‌ی سهو نیز انجام دهید.
نهم: شک بین پنج و شش در حال ایستاده که باید بنشینید و تشهد بخوانید، و بعد از سلام، دو سجده‌ی سهو به جا آورید.
مسأله‌ی 1200: اگر یکی از شک‌های صحیح برایتان پیش آید، نباید نماز را بشکنید و چنانچه نماز را بشکنید، خود را معصیت‌کار بدانید و استغفار کنید. پس اگر پیش از انجام کاری که نماز را باطل می‌کند، مثل روگرداندن از قبله، نمازتان را از اول بگیرید، نماز دومتان را باطل بشمارید.
مسأله‌ی 1201: اگر یکی از شکهایی که نماز احتیاط بر آنها واجب است در نماز پیش آید، چنانچه نماز را تمام کنید و بدون خواندن نماز احتیاط، نماز را از سر بگیرید، خود را معصیت‌کار بدانید و استغفار کنید. پس اگر پیش از انجام کاری که نماز را باطل می‌کند، نماز را از سر بگیرید، نماز دومتان را هم باطل بشمارید.
مسأله‌ی 1202: وقتی یکی از شک‌های صحیح برایتان پیش آمد، باید فوراً برای برطرف شدن شک، فکر کنید.
مسأله‌ی 1203: اگر اول، گمانتان به یک طرف بیشتر باشد، بعد دو طرف در نظرتان مساوی شود، باید به دستور شک عمل نمایید، و اگر اول دو طرف در نظرتان مساوی باشد و به طرفی که وظیفهتان است بنا بگذارید، بعد گمانتان به طرف دیگر برود، باید همان طرف را بگیرید و نماز را تمام کنید.
مسأله‌ی 1204: هر گاه ندانید گمانتان به یک طرف بیشتر است یا هر دو طرف در نظرتان مساوی است، باید به دستور شک عمل کنید و نماز را تمام نمایید، سپس نماز را دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 1205: اگر بعد از نماز بدانید که در بین نماز، حال تردیدی داشته‌اید که مثلاً دو رکعت خوانده‌اید یا سه رکعت و بنا را بر سه گذاشته‌اید، ولی ندانید که گمانتان به خواندن سه رکعت بوده یا هر دو طرف در نظرتان مساوی بوده، باید نماز احتیاط را بخوانید.
مسأله‌ی 1206: اگر موقعی که تشهد می‌خوانید یا بعد از ایستادن شک کنید که دو سجده را بجا آورده‌اید یا نه و در همان موقع یکی از شکهایی که اگر بعد از تمام شدن دو سجده اتفاق بیافتد صحیح می‌باشد برایتان پیش آید، مثلاً شک کنید که دو رکعت خوانده‌اید یا سه رکعت، به دستور آن شک عمل کنید، و نمازتان را هم دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 1207: اگر پیش از آنکه مشغول تشهد شوید یا در رکعتهایی که تشهد ندارد، پیش از ایستادن شک کنید که دو سجده را بجا آورده‌اید یا نه، و در همان موقع یکی از شکهایی که بعد از تمام شدن دو سجده صحیح است برایتان پیش آید، نمازتان را باطل بشمارید.
مسأله‌ی 1208: اگر موقعی که ایستاده، بین سه و چهار یا بین سه و چهار و پنج شک کنید و یادتان بیاید که دو سجده یا یک سجده از رکعت پیش بجا نیاورده‌اید، نمازتان را باطل بشمارید.
مسأله‌ی 1209: اگر شکتان از بین برود و شک دیگری برایتان پیش آید، مثلاً اول شک کنیدکه دو رکعت خوانده‌اید یا سه رکعت، بعد شک کنید که سه رکعت خوانده‌اید یا چهار رکعت، باید به دستور شک دوم عمل نمایید.
مسأله‌ی 1210: اگر بعد از نماز شک کنید که در نماز مثلاً بین دو و چهار شک کرده‌اید یا بین سه و چهار، به دستور هر دو عمل کنید و نماز را هم دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 1211: اگر بعد از نماز بفهمید که در نماز، شکی برایتان پیش آمده ولی ندانید از شک‌های باطل بوده یا از شک‌های صحیح و اگر از شک‌های صحیح بوده کدام قسم آن بوده است، باید دو رکعت نماز احتیاط ایستاده و یک رکعت نماز احتیاط ایستاده و دو رکعت نماز احتیاط نشسته و دو سجده‌ی سهو بجا آورید و نماز را هم دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 1212: هر گاه نشسته نماز بخوانید، اگر شکی کنید که باید برای آن، یک رکعت نماز احتیاط ایستاده یا دو رکعت نشسته بخوانید، باید دو رکعت نشسته بجا آورید، و اگر شکی کنید که معین است برای آن باید دو رکعت نماز احتیاط ایستاده بخوانید، باید یک رکعت نشسته و سپس دو رکعت نشسته بجا آورید و نماز را هم اعاده کنید.
مسأله‌ی 1213: هر گاه ایستاده نماز بخوانید ولی موقع خواندن نماز احتیاط از ایستادن عاجز شوید، باید مثل کسی که نماز را نشسته می‌خواند و حکم آن در مسأله‌ی پیش گفته شد، نماز احتیاط را بجا آورید.
مسأله‌ی 1214: هر گاه نشسته نماز بخوانید ولی موقع خواندن نماز احتیاط بتوانید بایستید، باید به وظیفه‌ی کسی که نماز را ایستاده می‌خواند، عمل کنید.

مسأله‌ی 1126: دوازده چیز را باطل‌کننده‌ی نماز بشمارید که آنها را «مبطلات» می‌گویند:
اول: آنکه در بین نماز، یکی از شرط‌های آن از بین برود، مثلاً در بین نماز بفهمید لباس یا مکانتان غصبی است.
دوم: آن که در بین نماز، عمداً یا سهواً یا از روی ناچاری، چیزی که وضو یا غسل را باطل می‎کند پیش آید، مثلاً ادرار از شما خارج شود. ولی اگر نمی‎توانید از بیرون آمدن ادرار یا مدفوع خودداری کنید، اگر در بین نماز، ادرار یا مدفوع از شما خارج شود، چنانچه به دستوری که در احکام وضو گفته شد، رفتار نمایید، نمازتان را صحیح بدانید. و نیز اگر در بین نماز از منهاجیات مستحاضه، خون خارج شود، در صورتی که به دستور استحاضه رفتار کرده باشند، نمازشان را صحیح بشمارند.
مسأله‌ی 1127: هر گاه بیاختیار خوابتان ببرد، اگر ندانید که در بین نماز خوابتان برده یا بعد از آن، باید نمازتان را دوباره بخوانید. ولی اگر تمامشدن نماز را بدانید، ولی شک کنید که خواب در بین نماز بوده یا بعد، نمازتان را صحیح بدانید.
مسأله‌ی 1128: اگر بدانید به اختیار خودتان خوابیدید و شک کنید که بعد از نماز بوده یا در بین نماز یادتان رفته که مشغول نماز هستید و خوابیدند، نمازتان را دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 1129: اگر در حال سجده از خواب بیدار شوید و شک کنید که در سجده‌ی آخر نماز هستید یا در سجده‌ی شکر، باید آن نماز را دوباره بخوانید.
سوم: آنکه مثل بعض کسانی که شیعه نیستند، دست‎هایتان را روی هم بگذارید.
مسأله‌ی 1130: هرگاه برای ادب، دستهایتان را روی هم بگذارید، اگر چه مثل آنها نباشد، باید نمازتان را دوباره بخوانید، ولی اگر از روی فراموشی یا ناچاری یا برای کار دیگری مثل خاراندن دست و مانند آن، دستهایتان را روی هم بگذارید، دارای اشکال ندانید.
چهارم: آن‌که بعد از خواندن سوره‌ی حمد، «آمین» بگویید، ولی اگر اشتباهاً یا از روی تقیه بگویید، نمازتان را باطل نشمارید.
پنجم: آن‌که عمداً یا از روی فراموشی، پشت به قبله کنید، یا به طرف راست یا چپ قبله بر گردید، بلکه اگر عمداً به قدری بر گردید که نگویند رو به قبله هستید، اگر چه به طرف راست یا چپ نرسد، باید نمازتان را دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 1131: اگر عمداً سرتان را به پشت برگردانید، نمازتان را باطل بشمارید و همچنین اگر عمداً همه‌ی صورت را به طرف راست یا چپ قبله برگردانید. بلکه اگر سهواً هم صورت را به این مقدار برگردانید، باید نماز را تمام کرده و دوباره بخوانید.
ششم: آن‌که عمداً کلمه‎ای بگویید که یک حرف یا بیشتر داشته باشد، اگر چه معنی هم نداشته باشد، ولی اگر سهواً بگویید، نمازتان را باطل نشمارید. ولی بعد از نماز باید دو سجده‌ی سهو بجا آورید.
مسأله‌ی 1132: اگر کلمه‌ای بگویید که یک حرف دارد، چه آن کلمه معنی داشته باشد مثل «ق» که در زبان عربی به معنای «نگهداری کن» است و چه معنی نداشته باشد، باید نمازتان را تمام کرده و دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 1133: سرفه کردن و آروغ زدن در نماز را دارای اشکال ندانید ولی نباید «آخ» و «آه» و مانند اینها که دو حرف است بگویید و اگر عمدی بگویید، باید نمازتان را دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 1134: هر گاه بخواهید چیزی را به دیگری بفهمانید، می‌توانید ذکری از اذکار نماز که مشغول آن هستید را با صدای بلند بگویید، ولی نباید به قصد فهماندن، ذکری را در غیر موضعش بگویید، مثل این که در وسط قرائت سوره‌ی حمد، «اللهُ اکبر» بگویید. همچنین نباید قسمتی از حمد یا سوره‌ی نمازهای ظهر یا عصر را به قصد فهماندن مطلبی به دیگری، بلند بگویید و اگر چنین کنید، باید نمازتان را دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 1135: خواندن قرآن در نماز، غیر از چهار سوره‌ای که سجده‌ی واجب دارد و در احکام جنابت گفته شد، و نیز دعا کردن در نماز را دارای اشکال ندانید، ولی به غیر زبان عربی دعا نکنید.
مسأله‌ی 1136: می‌توانید چیزی از حمد و سوره یا ذکرهای نماز را عمداً یا احتیاطاً چند مرتبه بگویید، ولی اگر از روی وسواس چند مرتبه بگویید، باید نمازتان را دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 1137: نباید در حال نماز به دیگری سلام کنید و اگر دیگری به شما سلام کند، با «سلام» یا «سلام علیکم» جواب دهید و نباید «علیکم السلام» بگویید.
مسأله‌ی 1138: باید جواب سلام را ـ چه در نماز و چه در غیر نماز ـ فوراً بگویید و اگرعمداً یا از روی فراموشی، جواب سلام را به قدری به تأخیر اندازید که جواب آن سلام حساب نشود، چنانچه در نماز باشید، نباید جواب بدهید و اگر در نماز نباشید، جواب دادن را لازم ندانید.
مسأله‌ی 1139: باید جواب سلام را طوری بگویید که سلامکننده بشنود، ولی اگر سلامکننده کم‌شنوا یا ناشنوا باشد، به طور معمول جواب بدهید و در صورت امکان، با حرکت لب یا اشاره‌ی دست یا سر، جواب را بفهمانید.
مسأله‌ی 1140: جواب سلام را در حال نماز، به قصد امتثال امر شارع مقدس بگویید، نه به قصد قرآن یا دعا یا ردّ جواب.
مسأله‌ی 1141: اگر زن یا مرد نامحرم یا بچه‌ی ممیز یعنی بچه‌ای که خوب و بد را می‌فهمد به شما در حال نماز سلام کند، باید جوابش را بدهید. ولی در جواب سلام زن باید بگوید: «سلامٌ علیکْ» و کاف را حرکت ندهید.
مسأله‌ی 1142: باید در حال نماز، جواب سلام را بدهید، ولی اگر جواب ندادید، نمازتان را صحیح بدانید. و پس از نماز، استغفار کنید.
مسأله‌ی 1143: هر گاه در نماز باشید و شخصی، غلط به شما سلام کند، به طوری که سلام حساب نشود، نباید جوابش را بدهید.
مسأله‌ی 1144: جواب دادن به سلام کسی که از روی مسخره یا شوخی سلام می‌کند را لازم ندانید. و در جواب سلام مرد و زن غیر مسلمان بگویید: «عَلَیکْ».
مسأله‌ی 1145: هر گاه گروهی باشید و کسی به شما سلام کند، همگی باید جوابش را بدهید ولی یکی از شما جواب بدهد، کافی از جوابدادن بقیه بدانید.
مسأله‌ی 1146: هر گاه گروهی باشید و کسی به شما سلام کند، ولی کسی که مقصود سلام‌کننده نبوده جواب بدهد، باز هم همگی یا یکی از شما باید جواب سلامش را بدهید.
مسأله‌ی 1147: هر گاه در حال نماز باشید و کسی به عده‌ای سلام کند و شک کنید که سلام‌کننده قصد سلام کردن به شما را هم داشته یا نه، نباید جواب بدهید و همچنین است اگر بدانید قصد شما را هم داشته ولی دیگری جواب سلام را بدهد، اما اگر بدانید که قصد شما را هم داشته و دیگری جواب نداد، باید جواب سلامش را بدهید.
مسأله‌ی 1148: سلام کردن را خوب بدانید و سعی کنید در حال سواره به پیاده‌ها، در حال ایستاده به نشسته‌ها و همچنین به بزرگترها سلام کنید.
مسأله‌ی 1149: هر گاه همزمان با این که به کسی سلام می‌کنید، آن شخص هم به شما سلام کند، باید جواب سلامش را بدهید.
مسأله‌ی 1150: جواب سلام را در غیر نماز، به بهتر از سلام بگویید، مثلاً اگر کسی گفت: «سَلامٌ عَلَیکمْ» در جوابش بگویید: «سَلامٌ عَلَیکمْ وَ رَحْمَةُ اللهِ».
هفتم: آن‌که با صدا و عمدی بخندید. و چنانچه سهواً با صدا بخندید، به طوری که صورت نماز از بین برود، باید نمازتان را دوباره بخوانید، ولی لبخند و تبسم را باطل‌کننده‌ی نماز نشمارید.
مسأله‌ی 1151: اگر برای جلوگیری از صدای خنده، حالتان تغییر کند مثلاً رنگتان سرخ شود، چنانچه از صورت نمازگزار بیرون روید، باید نمازتان را دوباره بخوانید.
هشتم: آن‌که برای کار دنیا، عمداً ـ چه با صدا و چه بدون صدا ـ گریه کنید، ولی می‌توانید از ترس خدا یا برای آخرت ـ چه آهسته و چه بلند ـ گریه کنید.
نهم: آن‌که کاری انجام دهید که صورت نماز را به هم بزند مثل دست زدن و به هوا پریدن و مانند اینها، کم باشد یا زیاد، عمداً باشد یا از روی فراموشی، ولی کاری که صورت نماز را به هم نزند، مثل اشاره کردن به دست را دارای اشکال ندانید.
مسأله‌ی 1152: اگر در بین نماز به قدری ساکت بمانید که نگویند نماز می‌خوانید، باید نمازتان را دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 1153: اگر در بین نماز کاری انجام دهید یا مدتی ساکت شوید و شک کنید که نماز به هم خورده یا نه، نمازتان را تمام کرده و دوباره بخوانید.
دهم: آن‌که در نماز به نحوی بخورید یا بیاشامید که نگویند نماز می‎خواند، چه عمداً باشد یا از روی فراموشی، باید نمازتان را دوباره بخوانید. ولی هر گاه بخواهید روزه بگیرید، اگر پیش از اذان صبح، در حال نماز مستحبی، تشنه باشید، چنانچه بترسید که اگر نماز را تمام کنید صبح شود، در صورتی که آب روبروی‌تان در دو سه قدمی باشد، می‎توانید در بین نماز، آب بیاشامید، اما نباید کار دیگری که نماز را باطل می‎کند، مثل پشت کردن به قبله انجام ندهید.
مسأله‌ی 1154: در نماز، هیچ چیز نخورید و نیاشامید، چه موالات نماز به هم بخورد و چه به هم نخورد و چه بگویند نماز می‌خوانید و چه نگویند.
مسأله‌ی 1155: هر گاه در بین نماز، غذایی که لابلای دندانهایتان مانده، بیرون آید، آن را فرو نبرید و همچنین نباید قند یا شکر و مانند اینها در دهانتان مانده باشد و در حال نماز، کم کم آب شود.
یازدهم: آن‌که در رکعت‎های نماز دو رکعتی و سه رکعتی یا در دو رکعت اول نمازهای چهار رکعتی، شک کنید به صورتی که در حال شک باقی بمانید و گمانتان به هیچ طرفی نرود.
دوازدهم: آن‌که رکن نماز را عمداً یا سهواً کم یا زیاد کنید، یا چیزی را که رکن نیست، عمداً کم یا زیاد نمایید.
مسأله‌ی 1156: اگر بعد از نماز شک کنید که در بین نماز، کاری که نماز را باطل می‌کند انجام داده‌اید یا نه، نمازتان را صحیح بدانید.

چیزهایی که خوب است در حال نماز ترک کنید
مسأله‌ی 1157: صورتتان را در حال نماز، حتی کمی به طرف راست یا چپ نگردانید و چشمهایتان را نبندید و به طرف راست و چپ نگردانید و با ریش و دست خود بازی نکنید و انگشتانتان را داخل هم ننمایید و آب دهان نیاندازید و به خط قرآن یا کتاب یا خط انگشترتان نگاه نکنید و نیز موقع خواندن حمد و سوره و گفتن ذکر، برای شنیدن حرف کسی ساکت نشوید، بلکه هر کاری که خضوع و خشوع را از بین ببرد، ترک کنید.
مسأله‌ی 1158: موقعی که خوابتان می‌آید و نیز موقع خودداری کردن از ادرار و مدفوع نماز نخوانید و همچنین جوراب تنگ که پایتان را فشار دهد، در نماز نپوشید. و تفصیل این مسائل در قوانین عملی منهاج فردوسیان آمده است.

مواردی که می‌توانید برای آن، نماز واجب را بشکنید
مسأله‌ی 1159: نباید نماز واجب را از روی اختیار بشکنید، ولی برای حفظ مال و جلوگیری از ضرر مالی یا بدنی می‌توانید بشکنید.
مسأله‌ی 1160: اگر حفظ جان خودتان یا کسی که حفظ جانش واجب است یا حفظ مالی که نگهداری آن واجب می‌باشد، بدون شکستن نماز ممکن نباشد، باید نماز را بشکنید، ولی برای مالی که اهمیت ندارد، نمازتان را نشکنید.
مسأله‌ی 1161: اگر در وسعت وقت مشغول نماز باشید و طلبکارتان طلب خود را مطالبه کند، چنانچه بتوانید، باید در بین نماز، طلب او را بدهید و اگر بدون شکستن نماز، دادن طلب او ممکن نباشد، باید نماز را بشکنید و طلب او را بدهید، بعد نماز را بخوانید.
مسأله‌ی 1162: اگر در بین نماز بفهمید که مسجد نجس است، چنانچه وقت تنگ باشد، باید نماز را تمام کنید و اگر وقت وسعت دارد و تطهیر مسجد، نماز را به هم نمی‌زند، باید در بین نماز تطهیر کنید، بعد بقیه‌ی نماز را بخوانید و اگر نماز را به هم می‌زند، در صورتی که بعد از نماز، تطهیر مسجد ممکن باشد، نمازتان را تمام کنید، ولی اگر بعد از نماز، تطهیر مسجد ممکن نباشد یا تأخیر تا بعد از نماز، هتک مسجد باشد، باید نمازتان را بشکنید و مسجد را تطهیر نمایید، بعد نماز را بخوانید.
مسأله‌ی 1163: جایی که باید نماز را بشکنید، اگر نماز را تمام کنید، خود را معصیت‌کار بدانید و استغفار کنید و نمازتان را دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 1164: اگر پیش از آنکه به اندازه‌ی رکوع خم شوید، یادتان بیاید که اذان و اقامه را فراموش کرده‌اید، چنانچه وقت نماز وسعت دارد، خوب است نیت نماز را به نافله تبدیل کرده و رها کنید، سپس نماز را با اذان و اقامه بخوانید.

واجبات نماز را یازده چیز بدانید به این ترتیب: اول: نیت؛ دوم: قیام یعنی ایستادن؛ سوم: تکبیرة الاحرام یعنی گفتن «اللهُ اکبر» در اول نماز؛ چهارم: رکوع؛ پنجم: سجود؛ ششم: قرائت؛ هفتم: ذکر؛ هشتم: تشهد؛ نهم: سلام؛ دهم: ترتیب؛ یازدهم: موالات یعنی پی در پی بودن اجزای نماز.
مسأله‌ی 942: بعضی از واجبات نماز را رکن بدانید، یعنی اگر آنها را بجا نیاورید یا ـ عمداً یا اشتباهی ـ در نماز اضافه کنید، نماز را باطل بدانید و دوباره بخوانید. و بعضی دیگر از واجبات نماز را رکن ندانید، یعنی عمداً نباید کم یا زیاد کنید، ولی چنانچه اشتباهی کم یا زیاد گردد، نمازتان را باطل ندانید. و واجباتی که باید رکن بشمارید، پنج چیز است: اول: نیت. دوم: تکبیرة الاحرام. سوم: قیام در موقع گفتن تکبیرة الاحرام، و قیام متصل به رکوع یعنی ایستادن پیش از رکوع. چهارم: رکوع. پنجم: دو سجده.

نیت
مسأله‌ی 943: باید نماز را به نیت انجام فرمان خداوند متعال به جا آورید، ولی گذراندن نیت از قلب یا گفتن به زبان، مثل این که بگویید: «چهار رکعت نماز ظهر می‌خوانم، قربةً الی الله» را لازم ندانید، بلکه در نماز احتیاط، نباید به زبان بگویید.
مسأله‌ی 944: اگر در نماز ظهر یا در نماز عصر نیت چهار رکعت نماز کنید ولی معین نکنید ظهر است یا عصر، نمازتان را باطل بشمارید و باید دوباره بخوانید. و نیز هر گاه بخواهید نماز قضا را در وقت ادای همان نماز بخوانید، مثلاً بخواهید قضای نماز ظهر را در وقت نماز ظهر بخوانید، باید معلوم کنید که نماز ادا می‌خوانید یا نماز قضا.
مسأله‌ی 945: باید از اول تا آخر نماز، به نیت خود باقی باشید. پس اگر در بین نماز به طوری غافل شوید که اگر بپرسند چه می‌کنید؟ ندانید چه بگویید، نمازتان را تمام کنید و دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 946: باید فقط برای انجام امر خداوند متعال نماز بخوانید. پس اگر ریا کنید یعنی برای نشان دادن به مردم نماز بخوانید، باید نمازتان را تمام کرده و بعد از استغفار، دوباره با نیت خالص بخوانید.
مسأله‌ی 947: حتی قسمتی از نمازتان را هم نباید برای غیر خدا بجا آورید، چه آن قسمت واجب باشد مثل حمد و سوره، چه مستحب باشد مانند قنوت. بلکه اگر تمام نمازتان را برای خدا بجا آورید ولی برای نشان دادن به مردم، در جای مخصوصی مثل مسجد، یا در وقت مخصوصی مثل اول وقت، یا به طرز مخصوصی مثلاً با جماعت نماز بخوانید، باید نمازتان را تمام کرده و دوباره بعد از استغفار، با نیت خالص بخوانید.

تکبیرة الاحرام
مسأله‌ی 948: باید هر نماز را با گفتن «اللهُ اکبر» شروع کنید و این کار را از ارکان نماز بشمارید. و باید حروف «الله» و حروف «اکبر» و دو کلمه‌ی «الله» و «اکبر» را پشت سر هم بگویید. و نیز باید این دو کلمه را به عربی صحیح بگویید، و اگر به عربی غلط بگویید یا ترجمه‌ی آن را به زبان دیگری بگویید، نمازتان را شروعشده حساب نکنید، بلکه باید دوباره با عربی صحیح ادا نمایید و هر چه نماز خوانده‌اید که تکبیرة الاحرام آن را به عربی صحیح ادا نکرده‌اید، باید دوباره اعاده یا قضا نمایید.
مسأله‌ی 949: نباید تکبیرة الاحرام نماز را به چیزی که پیش از آن می‌خوانید مثلاً به اقامه یا به دعایی که پیش از تکبیر می‌خوانید، بچسبانید.
مسأله‌ی 950: نباید در نماز واجب، «اللهُ اکبر» را به چیزی که بعد از آن می‌خوانید مثلاً به «بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم» بچسبانید، ولی در نماز مستحب اگر بخواهید بچسبانید، باید حرف «ر» در کلمه‌ی «اکبر» را ضمّه بدهید.
مسأله‌ی 951: باید موقع گفتن تکبیرة الاحرام، بدنتان آرام باشد، و اگر عمداً در حالی که بدنتان حرکت دارد تکبیرة الاحرام را بگویید، نمازتان را باطل بشمارید. و چنانچه سهواً حرکت کنید، باید نماز را تمام کرده و دوباره با آرامش بدن، نماز را اعاده نمایید.
مسأله‌ی 952: تکبیر، حمد، سوره، ذکر و دعای نماز را باید طوری بخوانید که خودتان بشنوید. و اگر به واسطه‌ی سنگینی یا کری گوش یا سر و صدای زیاد محیط نمی‌شنوسد، باید طوری بگویید که اگر مانعی نمی‌بود، می‌شنیدید.
مسأله‌ی 953: هر گاه لال شوید یا زبانتان مرضی پیدا کند که نتوانید «اللهُ اکبر» را درست بگویید، باید به هر طور که می‌توانید بگویید. و اگر هیچ نمی‌توانید بگویید، باید در قلب خود بگذرانید و برای تکبیر اشاره کنید، و زبانتان را هم به اندازه‌ای که می‌توانید، حرکت دهید.
مسأله‌ی 954: خوب است قبل از تکبیرة الاحرام بگویید: «یا مُحْسِنُ قَدْ أَتاک المـُسِیءُ وَ قَدْ اَمَرْتَ الْمـُحْسِنَ أنْ یتَجاوَزَ عَنِ الْمـُسِیءِ أنْتَ الْمـُحْسِنُ وَ اَنَا الْمـُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَ تَجَاوَزْ عَنْ قَبِیحِ مَا تَعْلَمُ مِنِّی»، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می‌کنی، بنده گنهکار به درِ خانه‌ی تو آمده و تو امر کرده‌ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و خاندان محمد، بر محمد و خاندان محمد درود بفرست و از بدیهایی که می‌دانی از من سر زده درگذر.
مسأله‌ی 955: موقع گفتن تکبیر اول نماز و تکبیرهای بین نماز، دستهایتان را تا مقابل گوش‌هایتان بالا بیاورید.
مسأله‌ی 956: اگر شک کنید که تکبیرة الاحرام را گفتید یا نه، یا باید نیت نماز مستحبی کنید و صورت از قبله برگردانید و سپس به نیت نماز، تکبیرة الاحرام بگویید و یا نماز را تمام کنید و دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 957: اگر بعد از گفتن تکبیرة الاحرام شک کنید که آن را صحیح گفتید یا نه، یا باید نیت نماز مستحبی کنید و صورت از قبله برگردانید و سپس به نیت نماز، تکبیرة الاحرام بگویید و یا نماز را تمام کنید و دوباره بخوانید.

قیام (ایستادن)
مسأله‌ی 958: قیام در موقع گفتن تکبیرة الاحرام و قیام پیش از رکوع که آن را «قیام متصل به رکوع» می‌گویند را از ارکان نماز بشمارید. ولی قیام در موقع خواندن حمد و سوره و قیام بعد از رکوع را رکن ندانید و اگر از روی فراموشی ترک شد، نمازتان را صحیح بشمارید.
مسأله‌ی 959: باید پیش از گفتن تکبیر و بعد از آن، مقداری بایستید تا یقین کنید که در حال ایستادن، تکبیر گفته‌اید.
مسأله‌ی 960: اگر رکوع را فراموش کنید و بعد از حمد و سوره بنشینید و یادتان بیاید که رکوع نکرده‌اید، باید بایستید و به رکوع بروید. و اگر بدون این که بایستید، به حال خمیدگی به رکوع برگردید، چون قیام متصل به رکوع را بجا نیاورده‌اید، نمازتان را تمام کنید و دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 961: موقعی که برای تکبیرة الاحرام یا قرائت نماز ایستاده‌اید، بدنتان را حرکت ندهید و به طرفی خم نشوید و به جایی تکیه نکنید. ولی اگر از روی ناچاری باشد، یا در حال خم شدن برای رکوع باشید، می‌توانید پاهایتان را حرکت دهید.
مسأله‌ی 962: اگر موقعی که برای قرائت نماز ایستاده‌اید، از روی فراموشی، بدنتان را حرکت دهید یا به طرفی خم شوید یا به جایی تکیه کنید، نمازتان را دارای اشکال ندانید. ولی در موقع گفتن تکبیرة الاحرام و قیام متصل به رکوع، اگر از روی فراموشی هم باشد، باید نماز را تمام کنید و دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 963: باید در موقع ایستادن، هر دو پایتان روی زمین باشد. و بهتر است سنگینی بدنتان روی هر دو پا باشد.
مسأله‌ی 964: اگر می‌توانید درست بایستید، نباید پاهایتان را خیلی با فاصله از یکدیگر بگذارید که ایستادن بر آن صدق نکند و اگر به حال معمولی نایستادید، باید نمازتان را دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 965: موقعی که بخواهید در حال نماز، کمی جلو یا عقب بروید یا کمی بدنتان را به طرف راست یا چپ حرکت دهید، نباید چیزی بگویید، ولی «بِحَوْلِ اللهِ وَ قُوَّتِهِ اَقُومُ وَ اَقْعُدُ» را در حال برخاستن بگویید، و در موقع گفتن ذکرهای واجب و مستحب نماز نیز باید بدنتان بیحرکت باشد.
مسأله‌ی 966: اگر در حال حرکت بدن ذکر بگویید، مثلاً موقع رفتن به رکوع یا رفتن به سجده تکبیر بگویید، چنانچه آن را به قصد ذکری که در نماز دستور داده‌اند بگویید، باید نمازتان را دوباره بخوانید. و اگر به این قصد نگویید بلکه بخواهید ذکری گفته باشید، نمازتان را صحیح بدانید.
مسأله‌ی 967: بهتر است دست‌ها و انگشتانتان را در موقع خواندن حمد و سوره حرکت ندهید.
مسأله‌ی 968: اگر موقع خواندن حمد و سوره یا خواندن تسبیحات، بیاختیار به قدری حرکت کنید که از حال آرام بودن بدن خارج شوید، باید بعد از آرام گرفتن بدن، آنچه را در حال حرکت بدن خوانده‌اید، دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 969: اگر در بین نماز از ایستادن عاجز شوید باید بنشیند، و اگر از نشستن هم عاجز شوید باید دراز بکشند، ولی تا بدنتان آرام نگرفته، نباید چیزی بخوانید.
مسأله‌ی 970: در صورتی که بتوانید ایستاده نماز بخوانید، نباید بنشینید. پس اگر در موقع ایستادن، بدنتان حرکت می‌کند یا مجبورید به چیزی تکیه دهید یا بدنتان را کج کنید یا خم شوید یا پاهایتان را بیش از معمول باز بگذارید، باید به هر طور که می‌توانید ایستاده نماز بخوانید. ولی اگر به هیچ قسم حتی مثل حال رکوع هم نتوانید بایستید، باید راست بنشینید و نشسته نماز بخوانید.
مسأله‌ی 971: در صورتی که بتوانید بنشینید، نباید خوابیده نماز بخوانید. و اگر نتوانید راست بنشینید باید هر طور که می‌توانید بنشینید، و اگر به هیچ قسم نمی‌توانید بنشینید باید به طوری که در احکام قبله گفته شد، به پهلوی راست بخوابید، و اگر به پهلوی راست نمی‌توانید باید به پهلوی چپ بخوابید، و اگر آن هم ممکن نیست به پشت بخوابید به طوری که کف پاهایتان رو به قبله باشد.
مسأله‌ی 972: هر گاه مجبور باشید نشسته نماز بخوانید، اگر بعد از خواندن حمد و سوره بتوانید بایستید و رکوع را ایستاده بجا آورید، باید بایستید و از حال ایستاده به رکوع بروید. و اگرنتوانید، باید رکوع را هم نشسته بجا آورید.
مسأله‌ی 973: هر گاه مجبور باشید درازکشیده نماز بخوانید، اگر در بین نماز بتوانید بنشینید، باید مقداری را که می‌توانید، نشسته بخوانید. و نیز اگر می‌توانید بایستید، باید مقداری را که می‌توانید، ایستاده بخوانید، ولی تا بدنتان آرام نگرفته نباید چیزی بخوانید.
مسأله‌ی 974: هر گاه مجبور باشید نشسته نماز بخوانید، اگر در بین نماز بتوانید بایستید، باید مقداری را که می‌توانید، ایستاده بخوانید، ولی تا بدنتان آرام نگرفته، نباید چیزی بخوانید.
مسأله‌ی 975: هر گاه بترسید که به واسطه‌ی ایستادن، مریض شوید یا ضرری به شما برسد، می‌توانید نشسته نماز بخوانید. و اگر از نشستن هم بترسید، می‌توانید درازکشیده نماز بخوانید.
مسأله‌ی 976: هر گاه نتوانید بایستید ولی احتمال بدهید که تا آخر وقت بتوانید ایستاده نماز بخوانید، باید نماز را به تأخیر بیاندازید. و اگر در اول وقت نشسته بخوانید و در آخر وقت بتوانید ایستاده بخوانید، باید اعاده کنید. و همچنین است اگر نتوانید در اول وقت نشسته بخوانید ولی آخر وقت بتوانید.
مسأله‌ی 977: در حال ایستادن در نماز، بدنتان را راست نگهدارید، شانه‌هایتان را پایین بیاندازید، دستهایتان را روی رانهایتان بگذارید، انگشتهایتان را به هم بچسبانید، به جای سجده‌ی خود نگاه کنید، سنگینی بدنتان را به طور مساوی روی هر دو پایتان بیاندازید، با خضوع و خشوع باشید، پاها را پس و پیش نگذارید، پاهایتان را از سه انگشت باز تا یک وجب فاصله دهید، و منهاجیات پاهایشان را به هم بچسبانند.

قرائت
مسأله‌ی 978: باید در رکعت اول و دوم نمازهای واجب یومیه، اول سوره‌ی حمد و بعد از آن، یک سوره‌ی کامل بخوانید.
مسأله‌ی 979: اگر وقت نماز تنگ باشد یا ناچار شوید که سوره را نخوانید، مثلاً بترسید که اگر سوره را بخوانید، دزد یا درنده یا چیز دیگری به شما صدمه بزند، نباید سوره را بخوانید.
مسأله‌ی 980: نباید عمداً سوره را پیش از حمد بخوانید، ولی اگر خواندید، باید نماز را تمام کنید و اعاده نمایید. و اگر اشتباهی سوره را پیش از حمد بخوانید و در بین آن یادتان بیاید، باید سوره را رها کنید و بعد از خواندن حمد، سوره را از اول بخوانید.
مسأله‌ی 981: اگر حمد و سوره یا یکی از آنها را فراموش کنید و بعد از رسیدن به رکوع بفهمید، نمازتان را صحیح بدانید. ولی بعد از تمام شدن نماز، برای هر کدام، دو سجده‌ی سهو به جا آورید.
مسأله‌ی 982: اگر پیش از آنکه برای رکوع خم شوید، بفهمید که حمد و سوره را نخوانده‌اید، باید بخوانید، و اگر بفهمید سوره را نخوانده‌اید، باید فقط سوره را بخوانید. ولی اگر بفهمید حمد تنها را نخوانده‌اید، باید اول حمد و بعد از آن دوباره سوره را بخوانید. و نیز اگر خم شوید ولی پیش از آنکه به رکوع برسید بفهمید حمد و سوره یا سوره‌ی تنها یا حمد تنها را نخوانده‌اید، باید بایستید و به همین دستور عمل نمایید.
مسأله‌ی 983: نباید در نماز واجب، یکی از چهار سوره‌ای که آیه‌ی سجده دارد و در مسأله‌ی 355 گفته شد را عمداً بخوانید، و اگر خواندید، باید بعد از خواندن آیه‌ی سجده، سجده کنید و سپس نمازتان را تمام نمایید و دوباره با سوره‌ای که سجده‌ی واجب ندارد، اعاده یا قضا نمایید.
مسأله‌ی 984: اگر اشتباهی مشغول خواندن سوره‌ای شوید که سجده‌ی واجب دارد، چنانچه پیش از رسیدن به آیه‌ی سجده بفهمید، باید آن سوره را رها کنید و سوره‌ی دیگر بخوانید. و اگر بعد از خواندن آیه‌ی سجده بفهمید، باید در وسط نماز، سجده کنید و سپس سوره‌ی سجده‌دار و نماز را تمام کنید و بعد از نماز، سجده‌ی آن را بجا آورید و نماز را دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 985: هر گاه در نماز، آیه‌ی سجده را بشنوید، باید با سر اشاره به سجده کنید و نماز را تمام نمایید، سپس سجده‌ی آن را بجا آورید و نماز را دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 986: خواندن سوره در نمازهای مستحبی را خوب بدانید ولی اگر نماز مستحبی را به واسطه‌ی نذر کردن بر خود واجب نموده باشید، خواندن سوره را ترک نکنید. البته در بعضی از نمازهای مستحبی مثل نماز وحشت که سوره‌ی مخصوص دارند، اگر بخواهید به دستور آن نماز رفتار کنید، باید همان سوره را بخوانید.
مسأله‌ی 987: در رکعت اول نماز جمعه و نماز ظهر روز جمعه، بعد از حمد، سوره‌ی جمعه، و در رکعت دوم آن بعد از حمد، سوره‌ی منافقون بخوانید. واگر مشغول یکی از اینها شوید، نباید آن را رها کنید و سوره‌ی دیگر بخوانید.
مسأله‌ی 988: اگر بعد از حمد، مشغول خواندن سوره‌ی توحید یا کافرون شوید، نباید آن را رها کنید و سوره‌ی دیگری بخوانید. ولی در نماز جمعه و نماز ظهر روز جمعه اگر از روی فراموشی به جای سوره‌ی «جمعه» و «منافقون» یکی از این دو سوره را بخوانید، تا به نصف نرسیده می‌توانید آن را رها کنید و سوره‌ی «جمعه» و «منافقون» را بخوانید.
مسأله‌ی 989: اگر در نماز جمعه یا نماز ظهر روز جمعه عمداً سوره‌ی توحید یا کافرون بخوانید، اگر چه به نصف نرسیده باشد، نباید رها کنید و سوره‌ی «جمعه» و «منافقون» را بخوانید.
مسأله‌ی 990: اگر در نماز، غیر از سوره‌ی توحید و کافرون، سوره‌ی دیگری بخوانید، می‌توانید تا قبل از این که به نصف سوره برسید، تلاوتش را رها کنید و سوره‌ی دیگر بخوانید. ولی بعد از تلاوت نصف، نباید بقیه‌ی سوره را رها کنید.
مسأله‌ی 991: اگر مقداری از سوره را فراموش کنید یا از روی ناچاری مثلاً به واسطه‌ی تنگی وقت یا جهت دیگر نتوانید آن را تمام نمایید، می‌توانید آن سوره را رها کنید و سوره‌ی دیگری بخوانید، اگر چه از نصف آن گذشته باشید یا سوره‌ای را که می‌خوانده‌اید، سوره‌های توحید یا کافرون باشد.
مسأله‌ی 992: باید حمد و سوره‌ی نماز صبح و مغرب و عشا را بلند بخوانید، و باید حمد و سوره‌ی نماز ظهر و عصر را آهسته بخوانید.
مسأله‌ی 993: باید در نماز صبح و مغرب و عشا مواظب باشید که تمام کلمات حمد و سوره، حتی حرف آخر آنها را بلند بخوانید.
مسأله‌ی 994: منهاجیات می‌توانند حمد و سوره‌ی نماز صبح و مغرب و عشا را بلند یا آهسته بخوانند. ولی اگر نامحرم صدایشان را بشنود، باید آهسته بخوانند.
مسأله‌ی 995: اگر در جایی که باید نماز را بلند بخوانید، عمداً آهسته بخوانید، یا در جایی که باید آهسته بخوانید، عمداً بلند بخوانید، نمازتان را باید اعاده کنید. ولی اگر از روی فراموشی یا ندانستن مسأله باشد، نمازتان را صحیح بدانید. و اگر در بین خواندن حمد و سوره بفهمید اشتباه کرده‌اید، باید مقداری که خوانده‌اید را دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 996: نباید در خواندن حمد و سوره، صدایتان را بیشتر از حد معمول بلند کنید، مثل این که با فریاد بخوانید، و اگر چنین کردید، باید نمازتان را اعاده نمایید.
مسأله‌ی 997: باید نماز را یاد بگیرید که غلط نخوانید. و اگر به هیچ صورتی نمی‌توانید صحیح آن را یاد بگیرید، باید هر طور که می‌توانید بخوانید، و بهتر آن است که نماز را به جماعت بجا آورید، مگر آنکه مشقت داشته باشد.
مسأله‌ی 998: هر گاه حمد و سوره و چیزهای دیگر نماز را به خوبی نمی‌دانید ولی می‌توانید یاد بگیرید، چنانچه وقت نماز وسعت دارد، باید یاد بگیرید و اگر وقت تنگ است، باید در صورتی که ممکن باشد، نمازتان را به جماعت بخوانید.
مسأله‌ی 999: برای یاد دادن نماز، مزد نگیرید.
مسأله‌ی 1000: هر گاه یکی از کلمات حمد یا سوره را ندانید، یا عمداً آن را نگویید، یا به جای حرفی، حرف دیگری بگویید مثلاً به جای «ض»، «ظ» بگویید، یا جایی که باید بدون زیر و زبر خوانده شود، زیر و زبر بدهید، یا تشدید را نگویید، باید نمازتان را دوباره با قرائت صحیح بخوانید.
مسأله‌ی 1001: هر گاه کلمه‌ای را صحیح بدانید و در نماز همانطور بخوانید ولی بعد بفهمید غلط خوانده‌اید، باید دوباره نمازتان را بخوانید و یا اگر وقت گذشته، قضا نمایید.
مسأله‌ی 1002: اگر اعراب کلمه‌ای را ندانید یا ندانید مثلاً کلمه‌ای به «س» است یا به «ص»، باید یاد بگیرید و چنانچه دو جور یا بیشتر بخوانید، مثل آنکه «اِهْدِنَا الصِّراطَ المُسْتَقِیمَ» را یک مرتبه با «سین» و یک مرتبه با «صاد» بخوانید، نمازتان را باطل بشمارید. مگر آنکه هر دو جور قرائت شده باشد و به امید رسیدن به واقع بخوانید.
مسأله‌ی 1003: اگر در کلمه‌ای «واو» باشد و حرف قبل از «واو» در آن کلمه، ضمّه داشته باشد و حرف بعد از «واو» در آن کلمه، همزه باشد مثل کلمه «سوء» باید آن «واو» را مد بدهید، یعنی آن را بکشید و همچنین اگر در کلمه‌ای «الف» باشد و حرف قبل از «الف» در آن کلمه فتحه داشته باشد و حرف بعد از «الف» در آن کلمه، همزه باشد مثل «جاء»، باید آن را بکشید و نیز اگر در کلمه‌ای «ی» باشد و حرف پیش از «ی» در آن کلمه، کسره داشته باشد و حرف بعد از «ی» در آن کلمه، همزه باشد مثل «جیء»، باید «ی» را با مد بخوانید و اگر بعد از این «واو» و «الف» و «ی» به جای همزه، حرفی باشد که ساکن است، یعنی فتحه و کسره و ضمّه ندارد، باز هم باید این سه حرف را با مد بخوانید، مثلاً در «وَ لاَ الضَّآلِّینَ» که بعد از «الف» حرف «لام» ساکن است، باید «الف» آن را با مَد بخوانید. و چنانچه به دستوری که گفته شد رفتار نکنید، باید نماز را تمام کنید و دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 1004: نباید در قرائت نماز، «وقف به حرکت» و «وصل به سکون» نمایید. و معنی «وقف به حرکت» آن است که کسره یا فتحه یا ضمّه‌ی آخر کلمه‌ای را بگویید و بین آن کلمه و کلمه‌ی بعدش فاصله دهید. مثلاً بگوید «الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» و میم «الرَّحِیمِ» را کسره بدهید و بعد قدری فاصله دهید و بگویید: «مالِک یوْمِ الدِّینِ». و معنی «وصل به سکون» آن است که کسره یا فتحه یا ضمه‌ی کلمه‌ای را نگویید و آن کلمه را به کلمه‌ی بعد بچسبانید، مثل آنکه بگویید: «الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» و میم «الرَّحِیمِ» را کسره ندهید و فوراً «مالِک یوْمِ الدِّینِ» را بگویید.
مسأله‌ی 1005: در رکعت سوم و چهارم نماز، سه مرتبه تسبیحات اربعه بگویید، یعنی سه مرتبه بگویید: «سُبْحانَ اللهِ وَ الْحَمْدُ للهِ وَ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ وَ اللهُ اَکبَرُ».
مسأله‌ی 1006: باید در تنگی وقت، تسبیحات اربعه را یک مرتبه بگویید.
مسأله‌ی 1007: باید در رکعت سوم و چهارم نماز، تسبیحات اربعه را آهسته بخوانید.
مسأله‌ی 1008: اگر در رکعت سوم و چهارم، سوره‌ی حمد بخوانید، باید «بِسمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» آن را هم آهسته بگویید.
مسأله‌ی 1009: اگر نمی‌توانید تسبیحات اربعه را یاد بگیرید یا درست بخوانید، باید در رکعت سوم و چهارم، سوره‌ی حمد بخوانید.
مسأله‌ی 1010: اگر در دو رکعت اول نماز، به خیال این که در دو رکعت آخر هستید، تسبیحات بگویید، چنانچه پیش از رکوع بفهمید، باید حمد و سوره را بخوانید و اگر در رکوع یا بعد از رکوع بفهمید، نمازتان را صحیح بدانید، ولی بعد از نماز باید برای ترک حمد و ترک سوره و زیادی تسبیحات، برای هر کدام، دو سجده‌ی سهو نمایید.
مسأله‌ی 1011: اگر در دو رکعت آخر نماز به خیال اینکه در دو رکعت اول هستید، حمد بخوانید، یا در دو رکعت اول نماز، با اینکه گمان می‌کرده‌اید در دو رکعت آخر هستید حمد بخوانید، چه پیش از رکوع بفهمید و چه بعد از آن، نمازتان را صحیح بدانید.
مسأله‌ی 1012: اگر در رکعت سوم یا چهارم بخواهید سوره‌ی حمد بخوانید ولی تسبیحات به زبانتان بیاید، یا بخواهید تسبیحات بخوانید ولی سوره‌ی حمد به زبانتان بیاید، باید آن را رها کنید و دوباره تسبیحات را بخوانید.
مسأله‌ی 1013: اگر در رکعت سوم و چهارم که معمولاً تسبیحات می‌خوانید، بدون قصد، مشغول خواندن سوره‌ی حمد شوید، باید آن را رها کنید و دوباره تسبیحات را بخوانید.
مسأله‌ی 1014: خوب است در رکعت سوم و چهارم، بعد از تسبیحات، استغفار کنید، مثلاً بگویید: «اَسْتَغْفِرُ اللّهَ رَبِّى وَ اَتُوبُ اِلَیهِ» یا بگویید: «اَللّهُمَّ اغْفِرْ لى». و اگر زمانی که مشغول استغفار هستید، شک کنید که تسبیحات را خوانده‌اید یا نه، باید تسبیحات را بخوانید. و نیز اگر قبل از خم شدن برای رکوع در حالی که مشغول استغفار نیستید، شک کنید که تسبیحات را خوانده‌اید یا نه، باید تسبیحات را بخوانید. و اگر به گمان آنکه تسبیحات را گفته‌اید، مشغول گفتن استغفار شوید و شک کنید که تسبیحات را خوانده‌اید یا نه، باید تسبیحات را بخوانید.
مسأله‌ی 1015: اگر در رکوع رکعت سوم یا چهارم شک کنید که تسبیحات را خوانده‌اید یا نه، اعتنا نکنید ولی اگر در حال رفتن به رکوع شک کنید که تسبیحات را خوانده‌اید یا نه، باید برگردید و بخوانید.
مسأله‌ی 1016: هرگاه بعد از تمام شدن آیه یا کلمه‌ای شک کنید که آن را درست گفته‌اید یا نه، تا داخل رکن بعدی نشده‌اید باید آن آیه یا کلمه را به طور صحیح بگویید ولی اگر جزء بعدی، رکن باشد مثلاً در رکوع شک کنید که سوره را درست خوانده‌اید یا نه، نباید برگردید و نباید به شک خود اعتنا کنید. ولی اگر جزء بعدی رکن نباشد، مثلاً موقع گفتن «اللهُ الصَّمَد» شک کنید که «قُل هُوَ اللهُ احد» را درست گفته‌اید یا نه، باید دوباره بخوانید. و اگر چند مرتبه شک کنید، می‌توانید چند بار بگویید ولی نباید به حد وسواس برسد و اگر به حد وسواس رسید، باید نمازتان را دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 1017: در رکعت اول، پیش از خواندن حمد بگویید: «اَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجِیمِ» و در رکعت اول و دوم نماز ظهر و عصر «بِسمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» را بلند بگویید و حمد و سوره را شمرده بخوانید و در آخر هر آیه وقف کنید، یعنی آن آیه را به آیه‌ی بعد نچسبانید، و در حال خواندن حمد و سوره به معنای آیه توجه داشته باشید. اگر نماز را به جماعت می‌خوانید، بعد از تمام شدن حمد امام، و اگر تنهایی می‌خوانید بعد از آنکه حمد خودتان تمام شد بگویید: «اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ» و بعد از خواندن سوره‌ی توحید، یک یا دو یا سه مرتبه «کذلِک اللّهُ رَبِّی» یا سه مرتبه «کذلِک اللّهُ رَبُّنا» بگویید، بعد از خواندن سوره کمی صبر کنید و بعد تکبیر پیش از رکوع را بگویید یا قنوت را بخوانید.
مسأله‌ی 1018: خوب است در رکعت اول نماز، سوره‌ی قدر و در رکعت دوم، سوره‌ی توحید را بخوانید.
مسأله‌ی 1019: نباید در تمام نمازهای یک شبانهروز، خواندن سوره‌ی توحید را ترک کنید.
مسأله‌ی 1020: سوره‌ی توحید را به یک نفس نخوانید.
مسأله‌ی 1021: سوره‌ای را که در رکعت اول خوانده‌اید، در رکعت دوم نخوانید، ولی سوره‌ی توحید را می‌توانید در هر دو رکعت بخوانید.
رکوع
مسأله‌ی 1022: در هر رکعت بعد از قرائت باید به اندازه‌ای خم شوید که بتوانید دستهایتان را به زانوهایتان بگذارید، و این عمل را رکوع می‌گویند.
مسأله‌ی 1023: هر گاه به اندازه‌ی رکوع خم شوید، باید دستهایتان را به زانوهایتان بگذارید.
مسأله‌ی 1024: نباید رکوع را به طور غیر معمول بجا آورید، مثلاً به چپ یا راست خم شوید، اگر چه دستهایتان به زانو برسد.
مسأله‌ی 1025: خم شدنتان باید به قصد رکوع باشد، پس اگر به قصد کار دیگری مثلاً برای کشتن جانور خم شوید، نباید آن را رکوع حساب کنید، بلکه باید بایستید و دوباره برای رکوع خم شوید، و به واسطه‌ی این عمل، رکن زیاد نشده و نمازتان را باطل نشمارید.
مسأله‌ی 1026: هر گاه دست یا زانوی شما با دست و زانوی دیگران فرق داشته باشد، مثلاً دستتان خیلی بلند است که اگر کمی خم شوید به زانویتان می‌رسد یا زانویتان پایینتر از مردم دیگر است که باید خیلی خم شوید تا دستتان به زانویتان برسد، باید به اندازه‌ی معمول خم شوید.
مسأله‌ی 1027: هر گاه نشسته رکوع می‌کنید، باید به قدری خم شوید که صورتتان مقابل زانوهایتان برسد، و بهتر است به قدری خم شوید که صورتتان نزدیک جای سجده‌تان برسد.
مسأله‌ی 1028: باید در رکوع، حد اقل سه مرتبه «سُبْحانَ اللهِ» یا یک مرتبه «سُبْحانَ رِبِّىَ الْعَظِیمِ وَ بِحَمْدِهِ» بگویید.
مسأله‌ی 1029: ذکر رکوع را باید پشت سر هم و به عربی صحیح بگویید و بهتر است «سُبْحانَ رِبِّىَ الْعَظِیمِ وَ بِحَمْدِهِ» را سه یا پنج یا هفت مرتبه و بیشتر بگویید.
مسأله‌ی 1030: در رکوع باید بدنتان به مقداری که ذکر می‌گویید، چه ذکر واجب باشد و چه اذکار مستحب، آرام باشد.
مسأله‌ی 1031: اگر موقعی که ذکر واجب رکوع را می‌گویید، بیاختیار به قدری حرکت کنید که از حال آرامبودن بدن خارج شوید، باید بعد از آرام گرفتن بدن، دوباره ذکر را بگویید، ولی اگر کمی حرکت کنید که از حال آرامبودن بدن خارج نشوید، یا انگشتانتان را حرکت دهید، دارای اشکال ندانید.
مسأله‌ی 1032: اگر پیش از آن که به مقدار رکوع خم شوید و بدنتان آرام گیرد، عمداً ذکر رکوع را بگویید، باید بعد از رسیدن به رکوع و آرام گرفتن بدن، دوباره ذکر را بگویید و نماز را پس از اتمام، اعاده نمایید.
مسأله‌ی 1033: نباید پیش از تمام شدن ذکر واجب، عمداً سر از رکوع بردارید و اگر سر بردارید، نمازتان را باطل بشمارید، ولی اگر سهواً سر بردارید، چنانچه پیش از آنکه از حال رکوع خارج شوید، یادتان بیاید که ذکر رکوع را تمام نکرده‌اید، باید در حال آرامی بدن، دوباره ذکر را بگویید، و اگر بعد از آنکه از حال رکوع خارج شدید، یادتان بیاید، نمازتان را صحیح بدانید. و پس از نماز، دو سجده‌ی سهو بجا آورید.
مسأله‌ی 1034: اگر نتوانید به مقدار ذکر در رکوع بمانید، باید بقیه‌ی آن را در حال برخاستن از رکوع بگویید.
مسأله‌ی 1035: اگر به واسطه‌ی مرض و مانند آن نتوانید در رکوع آرام بگیرید، نمازتان را صحیح بدانید، ولی باید پیش از آنکه از حال رکوع خارج شوید، ذکر واجب یعنی «سُبْحانَ رِبِّىَ الْعَظِیمِ وَ بِحَمْدِهِ» یا سه مرتبه «سُبْحانَ اللهِ» را بگویید.
مسأله‌ی 1036: هرگاه نتوانید به اندازه‌ی رکوع خم شوید، باید به چیزی تکیه دهید و رکوع کنید و اگر موقعی هم که تکیه داده‌اید نتوانید به طور معمول رکوع کنید، باید به هر اندازه که می‌توانید خم شوید، سپس نماز را دوباره بخوانید و رکوع آن را نشسته بجا آورید، و اگر هیچ نتوانید خم شوید، باید موقع رکوع بنشینید و نشسته رکوع کنید، و نماز دیگری هم بخوانید و برای رکوع آن با سر اشاره نمایید.
مسأله‌ی 1037: هر گاه بتوانید ایستاده نماز بخوانید، اگر در حال ایستاده یا نشسته نتوانید رکوع کنید، باید ایستاده نماز بخوانید و برای رکوع، با سر اشاره کنید، و اگر نتوانید اشاره کنید، باید به نیت رکوع، پلک‌هایتان را بر هم بگذارید و ذکر آن را بگویید و به نیت برخاستن از رکوع، چشمهایتان را باز کنید. و اگر از این هم عاجز هستید، باید در قلبتان نیت رکوع کنید و ذکر آن را بگویید.
مسأله‌ی 1038: هر گاه نتوانید ایستاده یا نشسته رکوع کنید و فقط برای رکوع بتوانید در حالی که نشسته هستید، کمی خم شوید یا در حالی که ایستاده هستید با سرتان اشاره کنید، باید ایستاده نماز بخوانید و برای رکوع، با سرتان اشاره نمایید و نماز دیگری هم بخوانید و موقع رکوع آن بنشینید و هر قدر می‌توانید، برای رکوع، خم شوید.
مسأله‌ی 1039: اگر بعد از رسیدن به حد رکوع، سر از رکوع بردارید و دو مرتبه به اندازه‌ی رکوع خم شوید، یا بعد از آن که به اندازه‌ی رکوع خم شدید، به قدری خم شوید که از اندازه‌ی رکوع بگذرید و دوباره به رکوع برگردید، چون رکوع زیاد شده است، نمازتان را باطل بشمارید. و بهتر آن است که نماز را تمام کنید و دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 1040: بعد از تمام شدن ذکر رکوع، باید راست بایستید و بعد از آنکه بدنتان آرام گرفت به سجده بروید، و اگر عمداً پیش از ایستادن یا پیش از آرام گرفتن بدنتان به سجده بروید، نمازتان را باطل بشمارید.
مسأله‌ی 1041: اگر رکوع را فراموش کنید و پیش از آنکه به سجده برسید یادتان بیاید، باید بایستید و بعد به رکوع بروید و چنانچه به حالت خمیدگی به رکوع برگردید، نمازتان را باطل بشمارید.
مسأله‌ی 1042: اگر بعد از آنکه پیشانیتان به زمین رسید، یادتان بیاید که رکوع نکرده‌اید، باید بایستید و رکوع را بجا آورید و بعد از تمام شدن نماز، برای زیاد شدن سجده، دو سجده‌ی سهو بجا آورید، و نماز را دوباره بخوانید. و در صورتی که در سجده‌ی دوم یادتان بیاید، باید بایستید و رکوع را بجا آورید، و نماز را تمام کنید و دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 1043: بهتر است پیش از رفتن به رکوع، در حالی که راست ایستاده‌اید، تکبیر بگویید و در رکوع، زانوهایتان را به عقب دهید و پشتتان را صاف نگه دارید و گردنتان را بکشید و مساوی پشتتان نگه دارید و بین دو پایتان را نگاه کنید و پیش از ذکر یا بعد از آن، صلوات بفرستید، ولی آن را به نیت ذکر رکوع نگویید، و بعد از آنکه از رکوع برخاسته و راست ایستادید، در حال آرامی بدن، بگویید: «سَمِعَ اللّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ».
مسأله‌ی 1044: منهاجیات در حال رکوع، دست‌هایشان را بالاتر از زانوهایشان بگذارند و زانوها را به عقب ندهند.

سجود
مسأله‌ی 1045: باید در هر رکعت از نمازهای واجب و مستحب، بعد از رکوع، دو سجده کنید و سجده را آن بدانید که پیشانی و کف دو دست و سر دو زانو و سر دو انگشت بزرگ پاهایتان را بر زمین بگذارید.
مسأله‌ی 1046: دو سجده را با هم یک رکن حساب کنید. پس اگر در نماز واجب، عمداً یا از روی فراموشی، هر دو را ترک کنید یا دو سجده‌ی دیگر به آنها اضافه نمایید، نمازتان را باطل بشمارید.
مسأله‌ی 1047: نباید عمداً یک سجده را کم یا زیاد کنید، ولی اگر سهواً یک سجده را کم کنید، حکم آن بعداً گفته خواهد شد.
مسأله‌ی 1048: هر گاه پیشانیتان را عمداً یا سهواً به زمین نگذارید، سجده محسوبش نکنید اگر چه جاهای دیگر را به زمین بگذارید، ولی اگر پیشانی را به زمین بگذارید و سهواً جاهای دیگر را به زمین نرسانید یا سهواً ذکر نگویید، سجده را صحیح بدانید.
مسأله‌ی 1049: باید در سجده، سه مرتبه «سُبْحَانَ اللّهِ» یا یک مرتبه «سُبْحانَ رِبِّىَ الأعْلَى وَ بِحَمْدِهِ» بگویید، و باید این کلمات را به عربی صحیح بگویید و خوب است «سُبْحانَ رِبِّىَ الأعْلَى وَ بِحَمْدِهِ» را سه یا پنج یا هفت مرتبه بگویید.
مسأله‌ی 1050: در سجده، باید به مقدار گفتن ذکر، چه ذکر واجب و چه اذکار مستحب، بدنتان آرام باشد.
مسأله‌ی 1051: اگر پیش از آن که پیشانیتان به زمین برسد و بدنتان آرام بگیرد، عمداً ذکر سجده را بگویید، باید دوباره ذکر را بعد از گذاشتن پیشانی و آرام شدن بدنتان تکرار کنید، و نماز را نیز اعاده نمایید. ولی اگر پیش از تمام شدن ذکر، عمداً سر از سجده بردارید، نمازتان را باطل بشمارید و دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 1052: اگر پیش از آن که پیشانیتان به زمین برسد و بدنتان آرام گیرد، سهواً ذکر سجده را بگویید و پیش از آن که سر از سجده بردارید، بفهمید که اشتباه کرده‌اید، باید دوباره در حال آرام بودن بدن، ذکر سجده را بگویید.
مسأله‌ی 1053: اگر بعد از آن که سر از سجده برداشتید، بفهمید که پیش از آرام گرفتن بدن، ذکر را گفته‌اید یا پیش از آن که ذکر سجده تمام شود، سر برداشته‌اید، نمازتان را صحیح بدانید.
مسأله‌ی 1054: اگر موقعی که ذکر سجده را می‌گویید یکی از هفت عضو را عمداً از زمین بردارید، باید بعد از آرام گرفتن همه‌ی اعضاء، دوباره ذکر واجب را بگویید و نماز را تمام کنید و اعاده نمایید. ولی موقعی که مشغول گفتن ذکر نیستید اگر غیر از پیشانیتان جاهای دیگر را از زمین بردارید و دوباره بگذارید، دارای اشکال ندانید.
مسأله‌ی 1055: اگر پیش از تمام شدن ذکر سجده، سهواً پیشانیتان را از زمین بردارید، نمی‌توانید دوباره به زمین بگذارید و باید آن را یک سجده حساب کنید، ولی اگر جاهای دیگر را سهواً از زمین بردارید، باید دو مرتبه به زمین بگذارید و ذکر را بگویید.
مسأله‌ی 1056: بعد از تمام شدن ذکر سجده‌ی اول، باید بنشینید تا بدنتان آرام گیرد، سپس به سجده‌ی دوم بروید.
مسأله‌ی 1057: جای پیشانیتان در حال سجده، نباید بیش از چهار انگشت بسته، از جای زانوها و سر انگشتان پاهایتان بلندتر یا پست‌تر باشد. و اگر چنین بود، باید نماز را در جای هموار، اعاده یا قضا نمایید.
مسأله‌ی 1058: در زمین سراشیب ـ که سراشیبی آن درست معلوم نیست ـ نیز مانند زمین هموار، نباید جای پیشانیتان در حال سجده از جای انگشتان پا و سر زانوهایتان، بیش از چهار انگشت بسته، بلندتر یا پست‌تر باشد.
مسأله‌ی 1059: اگر پیشانیتان را سهواً به چیزی بگذارید که از جای انگشتان پا و سر زانوهایتان بلندتر از چهار انگشت بسته است، باید سر را بردارید و به چیزی که بلندی زایدی ندارد بگذارید، و نماز را تمام کنید و دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 1060: نباید بین پیشانی و آنچه بر آن سجده می‌کنید، چیزی فاصله شود، پس اگر مُهرتان به قدری کثیف باشد که پیشانیتان به خاک مُهر نرسد، سجدهتان را باطل بشمارید، ولی اگر مثلاً رنگ مُهر تغییر کرده باشد، می‌توانید بر آن سجده کنید.
مسأله‌ی 1061: باید در حال سجده، کف دستهایتان را بر زمین بگذارید ولی در حال ناچاری، پشت دست را بگذارید، و اگر گذاشتن پشت دست ممکن نباشد، باید مچ دست را بگذارید، و چنانچه آن را هم نتوانید، باید هر جای دست را که می‌توانید، بر زمین بگذارید.
مسأله‌ی 1062: باید در سجده، سر دو انگشت شست پاها را به زمین بگذارید و اگر انگشت‌های دیگر پا یا روی پا را به زمین بگذارید، یا به واسطه‌ی بلند بودن ناخن، سر شست به زمین نرسد، نمازتان را باطل بشمارید، و اگر به واسطه‌ی ندانستن مسأله، نمازهای خود را اینطور خوانده‌اید، باید دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 1063: اگر مقداری از شست پایتان بریده شده، باید بقیه‌ی آن را به زمین بگذارید، ولی اگر چیزی از آن نمانده یا اگر مانده خیلی کوتاه است، باید همان را به زمین بگذارید و ذکر سجده را بگویید و باز بقیه‌ی انگشتان را به زمین بگذارید و دو مرتبه ذکر را بگویید. و اگر هیچ انگشتی ندارید، باید هر مقداری از پایتان که باقی مانده را به زمین بگذارید.
مسأله‌ی 1064: اگر به طور غیر معمول سجده کنید، مثلاً سینه و شکمتان را به زمین بچسبانید یا پاهایتان را دراز کنید، اگر چه هفت عضوی که گفته شد، به زمین برسد، باید نماز را دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 1065: مُهر یا چیز دیگری که بر آن سجده می‌کنید باید پاک باشد ولی اگر مثلاً مُهر را روی فرش نجس بگذارید یا یک طرف مُهر نجس باشد، می‌توانید به طرف پاک آن سجده کنید.
مسأله‌ی 1066: هر گاه در پیشانیتان دُمل و مانند آن باشد، چنانچه ممکن است، باید با جای سالم پیشانیتان سجده کنید. و اگر ممکن نیست، باید دو مُهر را با فاصله بگذارید و دُمل را در فاصله‌ی مُهرها قرار داده و جای سالم پیشانی را بر مُهرها بگذارید.
مسأله‌ی 1067: اگر دُمل یا زخم، تمام پیشانیتان را گرفته باشد، باید به یکی از دو طرف پیشانی سجده کنید و اگر ممکن نیست، به چانه یا بینی و اگر به چانه یا بینی هم ممکن نیست، باید به هر جایی از صورت که ممکن است سجده کنید. و اگر به هیچ جایی از صورت ممکن نیست، با جلوی سر سجده نمایید و اگر آن هم ممکن نباشد،‌ با اشاره سجده کنید.
مسأله‌ی 1068: هر گاه نتوانید پیشانیتان را به زمین برسانید، باید به قدری که می‌توانید خم شوید و مُهر یا چیز دیگری که سجده بر آن صحیح است را روی چیز بلندی گذاشته و طوری پیشانی را بر آن بگذارید که بگویند سجده کرده است، ولی باید کف دستها و زانوها و انگشتان پا را به طور معمول به زمین بگذارید.
مسأله‌ی 1069: هر گاه هیچ نتوانید خم شوید، باید برای سجده بنشینید و با سر اشاره کنید، و اگر نتوانید، باید با چشمها اشاره نمایید و در هر دو صورت، باید ـ اگر می‌توانید ـ به قدری مُهر را بلند کنید که پیشانیتان را بر آن بگذارید و اگر ممکن نیست، مُهر را به پیشانیتان بگذارید و اگر با سر و چشمها هم نمی‌توانید اشاره کنید، باید در قلبتان نیت سجده کنید، و با دست و مانند آن هم برای سجده اشاره نمایید.
مسأله‌ی 1070: هر گاه نتوانید بنشینید، باید ایستاده نیت سجده کنید و چنانچه می‌توانید باید برای سجده با سر اشاره کنید، و اگر نمی‌توانید، با چشمها اشاره نمایید، و اگر این را هم نمی‌توانید، در قلبتان نیت سجده کنید، و با دست و مانند آن برای سجده اشاره نمایید.
مسأله‌ی 1071: هر گاه پیشانیتان بیاختیار به جای سجده بخورد و بلند شود، باید سجده را به طور صحیح بجا آورید. و سپس آن نماز را دو مرتبه بخوانید.
مسأله‌ی 1072: جایی که باید تقیه کنید، اگر بتوانید بر حصیر یا چیزی که سجده بر آن صحیح شمرده می‌شود، طوری سجده کنید که به زحمت نیافتید، نباید بر فرش و مانند آن سجده نمایید و اگر نمی‌توانید، باید در صورت امکان، برای نماز به جای دیگر بروید، و الا در همان جا نماز بخوانید و بر فرش و مانند آن سجده نمایید، سپس آن نماز را با چیزی که سجده بر آن صحیح شمرده می‌شود، اعاده کنید.
مسأله‌ی 1073: نباید روی چیزی که بدنتان روی آن آرام نمی‌گیرد، سجده کنید. ولی سجده کردن روی تشکی که بعد از سر گذاشتن و مقداری پایین رفتن، محکم می‌شود را بدون اشکال بدانید.
مسأله‌ی 1074: هر گاه ناچار شوید در زمین گِل نماز بخوانید، چنانچه آلوده شدن بدن و لباس برایتان مشقت ندارد، باید سجده و تشهد را به طور معمول بجا آورید، ولی اگر مشقت دارد، می‌توانید در حالی که ایستاده‌اید، برای سجده با سر اشاره کنید و تشهد را ایستاده بخوانید. و اگر در عین مشقت، سجده و تشهد را به طور معمول بجا آورید، نمازتان را صحیح بدانید.
مسأله‌ی 1075: باید در رکعت اول و سوم نماز که تشهد ندارد، بعد از سجده‌ی دوم، قدری بی‌حرکت بنشینید و بعد برخیزید.

چیزهایی که می‌توانید بر آنها سجده کنید
مسأله‌ی 1076: باید بر زمین و چیزهای غیر خوراکی که از زمین می‌روید مانند چوب و برگ درخت سجده کنید و سجده بر چیزهای خوراکی و پوشاکی و نیز سجده کردن بر چیزهای معدنی مانند طلا، نقره، عقیق و فیروزه را صحیح ندانید، اما سجده کردن بر سنگ‌های معدنی مانند سنگ مرمر و سنگ‌های سیاه را بدون اشکال بدانید.
مسأله‌ی 1077: نباید بر برگ تازه‌ی درخت انگور، سجده کنید.
مسأله‌ی 1078: سجده بر چیزهایی که از زمین می‌روید و خوراک حیوان است مثل علف و کاه را صحیح بدانید.
مسأله‌ی 1079: سجده بر گُلهایی که خوراکی نیستید را صحیح بدانید ولی سجده بر دواهای خوراکی که از زمین می‌روید مانند گل بنفشه و گل گاو زبان را صحیح ندانید.
مسأله‌ی 1080: سجده بر گیاهی که خوردن آن در بعضی از شهرها معمول است و در شهرهای دیگر معمول نیست و نیز سجده بر میوه‌ی نارس را صحیح ندانید.
مسأله‌ی 1081: سجده بر سنگ آهک و سنگ گچ را صحیح بدانید ولی به گچ و آهک پخته و آجر و کوزه‌ی گِلی و مانند آن، در حال اختیار، سجده نکنید.
مسأله‌ی 1082: اگر کاغذ از چیزی که سجده بر آن را صحیح می‌دانید، مثل کاه، ساخته شده باشد، می‌توانید بر آن سجده کنید ولی نباید بر کاغذی که از پنبه و مانند آن ساخته شده باشد، یا کاغذی که نمی‌دانید از چه چیزی ساخته شده، سجده کنید.
مسأله‌ی 1083: برای سجده، بهتر است از تربت حضرت سیدالشهدا (علیهالسلام) و بعد از آن از خاک، و بعد از خاک از سنگ، و بعد از سنگ از گیاه استفاده کنید.
مسأله‌ی 1084: اگر چیزی که باید سجده بر آن را صحیح بدانید، نداشته باشید یا اگر داشته باشید، به واسطه‌ی سرما یا گرمای زیاد و مانند اینها نتوانید بر آن سجده کنید، باید به لباستان، اگر از کتان یا پنبه است، سجده کنید و اگر از چیز دیگر است، باید بر پشت دست یا چیز معدنی مانند انگشتر عقیق سجده نمایید، ولی تا سجده بر پشت دست ممکن است، بر چیز معدنی سجده نکنید.
مسأله‌ی 1085: نباید بر گِل و خاک سستی که پیشانیتان بر روی آن آرام نمی‌گیرد سجده کنید، ولی اگر بعد از آن که مقداری فرو رفت، محکم شود، سجده بر آن را خالی از اشکال بدانید.
مسأله‌ی 1086: اگر در سجده‌ی اول، مُهر به پیشانیتان بچسبد یا پیشانیتان به مقدار زیادی خاکی شود، باید مُهر را جدا کنید و خاک را برطرف نمایید. ولی اگر بدون اینکه مُهر را بردارید یا خاک را برطرف کنید، دوباره به سجده بروید، باید نمازتان را تمام کرده و اعاده نمایید.
مسأله‌ی 1087: اگر در بین نماز، چیزی که بر آن سجده می‌کنید، گم شود و چیزی که سجده بر آن را صحیح می‌دانید، نداشته باشید، چه وقت نماز وسعت داشته باشد و چه وقت تنگ باشد، باید به لباستان اگر از پنبه یا کتان است سجده کنید و اگر از چیز دیگری است، بر پشت دست یا چیز معدنی مانند انگشتر عقیق سجده نمایید و سپس نماز را با چیزی که سجده بر آن صحیح است، اعاده یا قضا نمایید.
مسأله‌ی 1088: هرگاه در حال سجده بفهمید پیشانیتان را بر چیزی گذاشته‌اید که باید سجده بر آن را باطل بشمارید، اگر ممکن باشد باید پیشانی را از روی آن به روی چیزی که باید سجده بر آن را صحیح بدانید بکشید، ولی اگر ممکن نباشد، در صورتی که لباستان از پنبه و کتان است باید پیشانی را به روی آن بکشید و اگر از چیز دیگری است، پیشانی را از روی آن به پشت دست یا چیز معدنی بکشید، سپس نماز را تمام کرده و اعاده یا قضا نمایید.
مسأله‌ی 1089: اگر بعد از سجده بفهمید پیشانیتان را روی چیزی گذاشته بودید که باید سجده بر آن را باطل بشمارید، باید بر چیزی که سجده بر آن را باید صحیح بشمارید، سجده کنید و نمازتان را اعاده یا قضا نمایید.
مسأله‌ی 1090: نباید برای غیر خداوند متعال سجده کنید و نباید مانند بعضی از مردم عوام که رو به قبر استادان منهاج (علیهمالسلام) پیشانی را به زمین می‌گذارند، عمل کنید، هر چند به نیت شکر خداوند متعال باشد.
کارهایی که خوب است در سجده مراعات کنید
مسأله‌ی 1091: بهتر است چند چیز را در سجده مراعات کنید:
1ـ هر گاه ایستاده نماز می‌خوانید، بعد از آنکه سر از رکوع برداشتید و کاملاً ایستادید، و هرگاه نشسته نماز می‌خوانید، بعد از آن که کاملاً نشستید، برای رفتن به سجده، تکبیر بگویید.
2ـ موقع رفتن به سجده، اول دستهایتان را به زمین بگذارید، ولی منهاجیات، اول زانوهایشان را به زمین بگذارند.
3ـ بینی را به مُهر یا چیزی که باید سجده بر آن را صحیح بدانید، بگذارید.
4ـ در حال سجده، انگشتان دست را به هم بچسبانید و برابر گوش بگذارید، به طوری که سر آنها رو به قبله باشد.
5ـ در سجده دعا کنید و از خدا حاجت بخواهید و این دعا را بخوانید: «یا خَیرَ المَسؤُولینَ، وَ یا خَیرَ المُعطینَ، اُرزُقنی وَ ارزُق عَیالی مِن فَضلِکَ الواسِع فَانَّک ذُو الفَضل العَظیم»، یعنی ای بهترین کسی که از او سؤال می‌کنند و ای بهترین عطا کنندگان، روزی بده به من و خانواده‌ی من از فضل خودت، پس به درستی که تو دارای فضل بزرگی.
6ـ بعد از سجده، بر ران چپ بنشینید و روی پای راست را بر کف پای چپ بگذارید.
7ـ بعد از هر سجده وقتی نشستید و بدنتان آرام گرفت، تکبیر بگویید.
8ـ بین سجده‌ی اول و دوم، بدنتان که آرام گرفت «اَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ اَتُوبُ اِلَیهِ» بگویید.
9ـ سجده را طول بدهید و در موقع نشستن، دستهایتان را روی رانها بگذارید.
10ـ برای رفتن به سجده‌ی دوم، در حال آرامی بدن، تکبیر بگویید.
11ـ در سجده‌ها صلوات بفرستید ولی آن را به قصد ذکری که در سجده دستور داده‌اند، نگویید.
12ـ در موقع بلند شدن، دستهایتان را بعد از زانوها از زمین بردارید ولی منهاجیات، اول دستهایشان را از زمین بردارند.
13ـ آرنجهایتان را به زمین نچسبانید و بازوهایتان را از پهلو جدا نگه دارید، ولی منهاجیات، آرنجهایشان را بر زمین بگذارند و تا جایی که امکان دارد، اعضای بدنشان را به یکدیگر بچسبانند. و مستحبات دیگر سجده در کتاب‌های مفصل، مانند قوانین عملی منهاج فردوسیان گفته شده است.
مسأله‌ی 1092: در سجده، قرآن نخوانید و نیز برای برطرف کردن گرد و غبار، جای سجده را فوت نکنید و اگر در اثر فوت کردن، دو حرف از دهانتان بیرون آید، باید نمازتان را تمام کرده و اعاده نمایید. و غیر از اینها، مکروهات دیگری هم در کتاب‌های مفصل، مانند قوانین عملی منهاج فردوسیان گفته شده است.
سجده‌ی واجب قرآن
مسأله‌ی 1093: در هر یک از چهار سوره‌ی «سجده»، «فصّلت»، «نجم» و «علق» یک آیه‌ی سجده است که اگر بخوانید یا گوش به آن بدهید، بعد از تمام شدن آن آیه، باید فوراً سجده کنید و اگر فراموش کردید، باید هر وقت یادتان آمد سجده نمایید. و در گوش دادن، فرقی بین این که از خود گوینده بشنوید یا از وسیله‌ای مانند بلندگو و رادیو بشنوید، نگذارید.
مسأله‌ی 1094: اگر موقعی که آیه‌ی سجده را می‌خوانید، از دیگری هم بشنوید، باید دو بار سجده نمایید.
مسأله‌ی 1095: هر گاه در غیر نماز، در حال سجده، آیه‌ی سجده را بخوانید یا به آن گوش بدهید، باید سر از سجده بردارید و دوباره سجده کنید.
مسأله‌ی 1096: اگر آیه‌ی سجده را از کسی که قصد خواندن قرآن ندارد یا از بچه‌ی غیر ممیّز که خوب و بد را نمی‌فهمد، گوش بدهید، باید سجده کنید. و همچنین است اگر از مثل نوار صوتی، رادیو یا تلویزیون ـ که به صورت زنده پخش نمی‌شود ـ بشنوید، باید سجده کنید.
مسأله‌ی 1097: برای بجا آوردن سجده‌ی واجب قرآن، وضو یا غسل و همچنین رو به قبله بودن را لازم ندانید، ولی باید عورت خود را بپوشانید و بدن و جای پیشانیتان پاک باشد و جای پیشانی از جای سر انگشتان پا و جای زانوهایتان بلندتر یا پست‌تر نباشد و محل سجده و لباستان غصبی نباشد و هفت عضوی که در سجده‌ی نماز گفته شد را بر زمین بگذارید و بر چیزهایی که باید سجده بر آن‌ها را صحیح بدانید، سجده کنید.
مسأله‌ی 1098: در بجا آوردن سجده‌ی واجب قرآن، باید طوری عمل کنید که بگویند سجده کرد.
مسأله‌ی 1099: برای بجا آوردن سجده‌ی واجب قرآن، فقط گذاشتن پیشانی به قصد سجده بر زمین را کافی ندانید و باید ذکری هم بگویید و بهتر است بگویید: «لا اِلهَ اِلَّا اللهُ حَقًّا حَقًّا، لا اِلهَ اِلَّا اللهُ اِیماناً وَ تَصْدِیقاً، لا اِلهَ اِلَّا اللهُ عُبُودِیةً وَ رِقًّاً، سَجَدْتُ لَکَ یا رَبِّ تَعَبُّداً وَ رِقًّاً لا مُستَنْکِفاً وَ لا مُسْتَکْبِراً، بَلْ أَنَا عَبْدٌ ذَلِیلٌ ضَعِیفٌ خائِفٌ مُسْتَجِیرٌ».

تشهد
مسأله‌ی 1100: در رکعت دوم تمام نمازهای واجب و مستحب و نماز وتر و همچنین در رکعت سوم نماز مغرب و رکعت چهارم نماز ظهر و عصر و عشا، باید بعد از سجده‌ی دوم بنشینید و در حال آرام بودن بدن، تشهد بخوانید یعنی بگویید: «اَشْهَدُ اَنْ لاَ اِلَهَ إلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیک لَهُ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسوُلُهُ، اللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ».
مسأله‌ی 1101: کلمات تشهد را باید به عربی صحیح و به ترتیبی که در مسأله‌ی قبل گفته شد و پشت سر هم بگویید.
مسأله‌ی 1102: اگر تشهد را فراموش کنید و بایستید و پیش از رکوع یادتان بیاید که تشهد را نخوانده‌اید، باید بنشینید و تشهد را بخوانید و دوباره بایستید و تسبیحات اربعه را بخوانید و نماز را تمام کنید. و بعد از نماز، برای ایستادن بیجا، دو سجده‌ی سهو بجا آورید. ولی اگر در رکوع یا بعد از آن یادتان بیاید، باید نماز را تمام کنید و بعد از سلام نماز، تشهد را قضا کنید و برای تشهد فراموششده، دو سجده‌ی سهو بجا آورید.
مسأله‌ی 1103: در حال خواندن تشهد، بر ران چپ بنشینید و روی پای راست را بر کف پای چپ بگذارید و پیش از تشهد بگویید: «الحَمدُ لله» یا بگویید: «بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ وَ الْحَمْدُ للهِ وَ خَیرُ الأْسْمَاءِ للهِ» و نیز دستهایتان را بر رانهایتان بگذارید و انگشتهایتان را به یکدیگر بچسبانید و به دامان خود نگاه کنید و بعد از تمام شدن تشهد بگویید: «وَتَقَبَّلْ شَفَاعَتَهُ وَ ارْفَعْ دَرَجَتَه».
مسأله‌ی 1104: منهاجیات در وقت خواندن تشهد، رانهایشان را به هم بچسبانند.
سلام نماز
مسأله‌ی 1105: بعد از تشهد رکعت آخر نماز، در حالی که نشسته‌اید و بدنتان آرام است، بگویید: «اَلسَّلامُ عَلَیک أیهَا النَّبِی وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ» و بعد از آن باید بگویید: «اَلسَّلامُ عَلَینَا وَعَلی عِبَادِ اللهِ الصّالِحِینَ» و بعد از آن باید بگویید: «اَلسَّلامُ عَلَیکمْ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ».
مسأله‌ی 1106: اگر سلام نماز را فراموش کنید و موقعی یادتان بیاید که صورت نماز به هم نخورده و کاری هم که عمدی و سهوی آن، نماز را باطل می‌کند ـ مثل پشت به قبله کردن، انجام نداده باشید ـ باید سلام را بگویید و نمازتان را صحیح بدانید.
مسأله‌ی 1107: اگر سلام نماز را فراموش کنید و موقعی یادتان بیاید که صورت نماز به هم خورده است، چنانچه پیش از آن که صورت نماز به هم بخورد کاری که عمدی و سهوی آن، نماز را باطل می‌کند ـ مثل پشت به قبله کردن ـ انجام نداده باشید، نمازتان را صحیح بدانید و اگر پیش از آن که صورت نماز به هم بخورد، کاری که عمدی و سهوی آن نماز را باطل می‌کند انجام داده باشید، نمازتان را دوباره بخوانید.

ترتیب
مسأله‌ی 1108: نباید عمداً ترتیب نماز را به هم بزنید ولی اگر عمداً ترتیب نماز را به هم بزنید، مثلاً سوره را پیش از حمد بخوانید، یا سجود را پیش از رکوع بجا آورید، نمازتان را تمام کنید و دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 1109: هر گاه رکنی از نماز را فراموش کنید و رکن بعد از آن را بجا آورید، مثلاً پیش از آنکه رکوع کنید، دو سجده نمایید، نمازتان را تمام کنید و دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 1110: هر گاه رکنی را فراموش کنید و چیزی را که بعد از آن است و رکن نیست بجا آورید، مثلاً پیش از آنکه دو سجده کنید، تشهد بخوانید، باید رکن را بجا آورید و آنچه را اشتباهی پیش از آن خوانده‌اید، دوباره بخوانید. و بعد از نماز، برای هر زیاده، دو سجده‌ی سهو بجا آورید.
مسأله‌ی 1111: هر گاه چیزی را که رکن نیست فراموش کنید و رکن بعد از آن را بجا آورید، مثلاً حمد را فراموش کنید و مشغول رکوع شوید، نمازتان را صحیح بدانید. و پس از نماز، برای غیر رکن فراموش‌شده، دو سجده‌ی سهو بجا آورید.
مسأله‌ی 1112: هر گاه چیزی که رکن نیست را فراموش کنید و چیزی که بعد از آن است و آن هم رکن نیست را بجا آورید، مثلاً حمد را فراموش کنید و سوره را بخوانید، چنانچه مشغول رکن بعد شده باشید مثلاً در رکوع یادتان بیاید که حمد را نخوانده‌اید، بگذرید و نمازتان را صحیح بدانید، ولی اگر مشغول رکن بعد نشده باشید، باید آنچه را فراموش کرده‌اید، بجا آورید و بعد از آن چیزی را که اشتباهی جلوتر خوانده‌اید را دوباره بخوانید. و پس از نماز، برای هر واجب فراموش‌شده، دو سجده‌ی سهو بجا آورید.
مسأله‌ی 1113: اگر سجده‌ی اول را به خیال این که سجده‌ی دوم است یا سجده‌ی دوم را به خیال اینکه سجده‌ی اول است بجا آورید، نمازتان را صحیح بدانید.
موالات
مسأله‌ی 1114: باید نماز را با موالات بخوانید یعنی کارهای نماز، مانند رکوع و سجود و تشهد را پشت سر هم بجا آورید و چیزهایی که در نماز می‌خوانید را به طوری که معمول است، پشت سر هم بخوانید و اگر به قدری بین آنها فاصله بیاندازید که نگویند نماز می‌خوانید، نمازتان را دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 1115: هر گاه در نماز، سهواً بین حرفها یا کلمات، فاصله بیاندازید و فاصله به قدری نباشد که صورت نماز از بین برود، چنانچه مشغول رکن بعد نشده باشید، باید آن حرفها یا کلمات را به طور معمول بخوانید و اگر مشغول رکن بعد شده باشید، نمازتان را صحیح بدانید.
مسأله‌ی 1116: طول دادن رکوع و سجود و خواندن سوره‌های بزرگ را مایه‌ی از بین رفتن موالات نشمارید.

قنوت
مسأله‌ی 1117: در تمام نمازهای واجب و مستحب، پیش از رکوع رکعت دوم، قنوت بخوانید و در نماز وتر، با آن که یک رکعت می‌باشد، پیش از رکوع، قنوت بخوانید. و در هر رکعت نماز جمعه، یک قنوت بخوانید و در نماز آیات، پنج قنوت و در نماز عید فطر و قربان در رکعت اولش پنج قنوت و در رکعت دومش چهار قنوت بخوانید.
مسأله‌ی 1118: در قنوت، دستهایتان را مقابل صورت و کف آنها را رو به آسمان و پهلوی هم نگه دارید و غیر شست، انگشت‌های دیگرتان را به هم بچسبانید و به کف دستهایتان نگاه کنید.
مسأله‌ی 1119: هر ذکری را می‌توانید در قنوت بخوانید، و بهتر است بگویید: «لاَ اِلهَ اِلاَّ اللهُ الْحَلِیمُ الْکرِیمُ لاَ اِلهَ اِلاَّ اللهُ الْعَلِی الْعَظِیمُ سُبْحَانَ اللهِ رَبِّ السَّمَوَاتِ السَّبْعِ وَ رَبِّ الاَرَضِینَ السَّبْعِ وَ مَا فِیهِنَّ وَ مَا بَینَهُنَّ وَ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِیم وَ الْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعَالَمِین».
مسأله‌ی 1120: قنوت را بلند بخوانید. مگر زمانی که در نماز جماعت باشید و امام جماعت صدایتان را بشنود.
مسأله‌ی 1121: می‌توانید عمداً قنوت نخوانید، ولی اگر فراموش کنید و پیش از آن که به اندازه‌ی رکوع خم شوید، یادتان بیاید، می‌توانید بایستید و بخوانید و اگر در رکوع یادتان بیاید، می‌توانید بعد از رکوع قضا کنید و اگر در سجده یادتان بیاید، می‌توانید بعد از سلام نماز، قضا نمایید.

تعقیب نماز
مسأله‌ی 1122: بعد از نمازهای یومیه، مقداری مشغول تعقیبات یعنی خواندن ذکر و دعا و قرآن شوید و بهتر است پیش از آنکه از جای خود حرکت کنید و طهارتتان باطل شود، رو به قبله تعقیبات را بخوانید و می‌توانید به زبان و لهجه‌ی خودتان دعا کنید. همچنین از تسبیح حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) غفلت نکنید و به این ترتیب بگویید: 34 مرتبه «الله اکبر»، 33 مرتبه «الحمد لله»، 33 مرتبه «سبحان الله».
مسأله‌ی 1123: بعد از نمازهای یومیه، سجده‌ی شکر نمایید و همین قدر که پیشانی را به قصد شکر بر زمین بگذارید را کافی بدانید، ولی بهتر است صد مرتبه یا سه مرتبه یا یک مرتبه «شکراً لله» یا «شکراً» یا «عفواً» بگویید و نیز هر وقت نعمتی به شما می‌رسد یا بلایی از شما دور می‌شود، سجده‌ی شکر بجا آورید.
صلوات بر استاد اعظم (صلی ‌الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم)
مسأله‌ی 1124: هر وقت اسم مبارک استاد اعظم (صلی ‌الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم) مانند «محمد» و «احمد» یا لقب و کنیه‌ی آن جناب، مثل «مصطفی» و «ابوالقاسم» را بگویید یا بشنوید، اگر چه در نماز باشید، صلوات بفرستید.
مسأله‌ی 1125: موقع نوشتن اسم مبارک استاد اعظم (صلی ‌الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم) صلوات را هم بنویسید. و نیز بهتر است هر وقت آن حضرت را یاد می‌کنید، صلوات بفرستید.

مسأله‌ی 916: پیش از نمازهای یومیه، اذان و اقامه بگویید، ولی پیش از نماز عید فطر و قربان، نماز میت و نماز آیات، سه مرتبه بگویید: «الصلاة».
مسأله‌ی 917: در روز اولی که بچه به دنیا می‌آید یا پیش از آنکه بند نافش بیافتد، در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه بگویید.
مسأله‌ی 918: اذان را هجده جمله بدانید به این ترتیب: «اللهُ اکبر» چهار مرتبه، «أَشْهَدُ أَن لا إِلهَ إِلاّ اللهُ»، «أَشْهَدُ أَنّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهُ»، «حَی عَلَى الصّلاةِ»، «حَی عَلَى الْفَلاحِ»، «حَی عَلَى خَیر الْعَمَلِ»، «اللهُ اکبر»، «لا إِلهَ إِلاّ اللهُ»، هر یک دو مرتبه. و اقامه را هفده جمله بدانید یعنی دو مرتبه «اللهُ اکبر» از اول اذان، و یک مرتبه «لا إِلهَ إِلاّ اللهُ» از آخر آن کم کنید، و بعد از گفتن «حَی عَلَى خَیرِ الْعَمَلِ» دو مرتبه «قَدْ قَامَتِ الصَّلاةُ» اضافه نمایید.
مسأله‌ی 919: «أَشْهَدُ أنَّ عَلیاً وَلی اللهِ» را جزء اذان و اقامه ندانید.
مسأله‌ی 920: بین جمله‌های اذان و اقامه خیلی فاصله نیاندازید. و اگر بین آنها بیشتر از معمول فاصله بیاندازید، باید دوباره آن را از اول بگویید.
مسأله‌ی 921: نباید در گفتن اذان و اقامه، صدا را در گلو بیاندازید، به طوری که غنا شود یعنی به طور آوازهخوانی که در مجالس لهو و بازیگری معمول است.
مسأله‌ی 922: در چهار نماز اذان نگویید:
اول: نماز عصر روز جمعه.
دوم: نماز عصر روز عرفه که روز نهم ذیحجه است، هر گاه در عرفات باشید.
سوم: نماز عشای شب عید قربان هر گاه در مشعر الحرام باشید.
چهارم: نماز عصر و عشا، هر گاه مرضی داشته باشید که نتوانید از بیرون آمدن ادرار یا مدفوع خودداری کنید.
مسأله‌ی 923: هر گاه برای نماز جماعتی اذان و اقامه گفته باشند، اگر بخواهید با آن جماعت نماز بخوانید، نباید برای نماز خود اذان و اقامه بگویید.
مسأله‌ی 924: هر گاه برای خواندن نماز جماعت به مسجد بروید و ببینید نماز جماعت تمام شده، تا وقتی که صفها به هم نخورده و جمعیت متفرق نشده‌اند، نباید برای نماز خود، اذان یا اقامه بگویید.
مسأله‌ی 925: اگر بخواهید در جایی که عده‌ای مشغول نماز جماعتند یا نماز آنان تازه تمام شده و صفها به هم نخورده است، به تنهایی یا با جماعت دیگری که بر پا می‌شود نماز بخوانید، با سه شرط می‌توانید اذان و اقامه نگویید:
اول: آنکه برای آن نماز، اذان و اقامه گفته باشند.
دوم: آنکه نماز جماعتی که تمام شده، باطل نباشد.
سوم: آنکه نمازتان و نماز جماعت در یک مکان باشد. پس اگر نماز جماعت داخل مسجد باشد و بخواهید در بام مسجد نماز بخوانید، بهتر است اذان و اقامه بگویید.
مسأله‌ی 926: هر گاه در یکی از شرطهایی که در مسأله‌ی قبل گفته شد شک کنید، اذان و اقامه بگویید.
مسأله‌ی 927: هر گاه اذان یا اقامه‌ی دیگری را بشنوید، هر قسمتی را که می‌شنوید، آهسته با خود تکرار کنید.
مسأله‌ی 928: هر گاه اذان یا اقامه‌ی دیگری را بشنوید، ـ چه با او گفته باشید و چه نگفته باشید ـ درصورتی که بین آن اذان و اقامه و نمازی که می‌خواهید بخوانید، زیاد فاصله نشده باشد، می‌توانید برای نماز خودتان اذان و اقامه نگویید.
مسأله‌ی 929: هر گاه اذان زن را با قصد لذت بشنوید، دوباره خودتان اذان بگویید.
مسأله‌ی 930: اذان و اقامه‌ی نماز جماعت را مرد بگوید.
مسأله‌ی 931: اقامه را بعد از اذان بگویید و اگر قبل از اذان بگویید، بعد از اذان تکرار کنید و در حال گفتن اقامه، باید با طهارت و رو به قبله و ایستاده باشید و بین جملات آن و نماز، با کلام دیگر فاصله نیاندازید و در حال گفتن اقامه، اشاره نکنید.
مسأله‌ی 932: اگر کلمات اذان و اقامه را بدون ترتیب بگویید، مثلاً «حَی عَلَى الْفَلاحِ» را پیش از «حَی عَلَى الصّلاةِ» بگویید، باید از جایی که ترتیب به هم خورده دوباره بگویید.
مسأله‌ی 933: نباید بین اذان و اقامه فاصله اندازید. پس اگر بین آنها به قدری فاصله دهید که اذانی را که گفته‌اید، اذان این اقامه محسوب نشود، دوباره اذان و اقامه را بگویید. و نیز اگر بین اذان و اقامه با نماز به قدری فاصله اندازید که اذان و اقامه‌ی آن نماز حساب نشود، دوباره برای آن نماز، اذان و اقامه بگویید.
مسأله‌ی 934: باید اذان و اقامه را به عربی صحیح بگویید. پس اگر به عربی غلط بگویید یا به جای حرفی حرف دیگری بگویید، یا ترجمه‌ی فارسی آن را بگویید، باید دوباره به عربی صحیح بگویید.
مسأله‌ی 935: اذان و اقامه را باید بعد از داخل شدن وقت نماز بگویید پس اگر عمداً یا از روی فراموشی، پیش از وقت بگویید، باید دوباره بعد از داخل شدن وقت، بگویید.
مسأله‌ی 936: اگر پیش از گفتن اقامه یا در حال گفتن اقامه، شک کنید که اذان گفته‌اید یا نه، اذان را بگویید.
مسأله‌ی 937: هر کجا در بین اذان یا اقامه شک کنید که قسمت پیش از آن را گفته‌اید یا نه، آن قسمت و بعدش ـ تا آخر اذان یا اقامه ـ را بگویید.
مسأله‌ی 938: در موقع گفتن اذان، رو به قبله بایستید و با طهارت (غسل، وضو یا تیمم) باشید و دستهایتان را بر گوش بگذارید و صدایتان را بلند نمایید و بین جمله‌های اذان، کمی فاصله دهید و بین آنها حرف نزنید.
مسأله‌ی 939: باید در موقع گفتن اقامه، بدنتان آرام باشد، و بهتر است آن را از اذان آهستهتر بگویید، و جمله‌های مشابه آن را به هم بچسبانید.
مسأله‌ی 940: بین اذان و اقامه یک قدم بردارید یا قدری بنشینید یا سجده کنید یا ذکری بگویید یا دعایی بخوانید یا قدری ساکت باشید یا حرفی بزنید یا دو رکعت نماز بخوانید. و بین اذان و اقامه‌ی نماز صبح، با کاری غیر از «حرف زدن» و بین اذان و اقامه‌ی نماز مغرب با کاری غیر از «نماز خواندن» فاصله بیاندازید.
مسأله‌ی 941: خوب است کسی را که برای گفتن اذان معین می‌کنید، عادل و وقتشناس بوده و چنانچه از بلندگو استفاده نمی‌کند، صدایش بلند باشد و اذان را در جای بلند بگوید.

مسأله‌ی 900: نباید زمین، سقف، بام و طرف داخل و بیرون دیوار مسجد را نجس کنید و هر گاه بفهمید که نجس شده است، باید فوراً نجاست آن را برطرف کنید.
مسأله‌ی 901: اگر نتوانید مسجد را تطهیر نمایید، یا کمک لازم داشته باشید و پیدا نکنید، تطهیر مسجد را لازم ندانید. ولی در صورتی که مشقت نداشته باشد، باید به کسی که می‌تواند تطهیر کند، اطلاع دهید.
مسأله‌ی 902: اگر جایی از مسجد نجس شود که تطهیر آن بدون کندن یا خراب کردن مقدار کمی از آن ممکن نباشد، باید آنجا را بکنید یا خراب نمایید. و اگر خودتان نجس کرده‌اید، باید بعد از خراب کردن یا کندن، آن قسمت را بسازید و یا پُر کنید. و اگر مسجد به نحوی نجس شده باشد که برای تطهیر آن ناچار باشید تمام مسجد را خراب کنید، چنانچه خیّرینی باشند که بعد از تخریب، آن را بسازند، می‌توانید آن را خراب کنید. و اگر چیزی مانند آجر مسجد که ممکن است آن را برگردانید، نجس شود، باید بعد از تطهیر، به مسجد برگردانید.
مسأله‌ی 903: اگر مسجدی غصب شده و به جای آن خانه و مانند آن ساخته شده باشد یا به طوری خراب شود که نماز خواندن در آن ممکن نباشد، باز هم نباید آن را نجس کنید و در صورتی که نجس شود، باید تطهیر کنید.
مسأله‌ی 904: نباید حرم استادان منهاج (علیهمالسلام) را نجس کنید، و اگر نجس شود ـ چه بی‌احترامی باشد و چه بی‌احترامی نباشد ـ باید تطهیر کنید.
مسأله‌ی 905: اگر حصیر مسجد نجس شود، باید آن را آب بکشید. ولی چنانچه به واسطه‌ی آب کشیدن خراب می‌شود و بریدن جای نجس بهتر است، باید آن را ببُرید. و اگر شما نجس کرده‌اید و ببُرد، باید خودتان اصلاحش کنید.
مسأله‌ی 906: نباید عین نجس مانند خون را به مسجد ببرید، چه موجب بیاحترامی به مسجد باشد و چه نباشد.
مسأله‌ی 907: می‌توانید مسجد را برای روضهخوانی، چادر بزنید و فرش کنید و سیاهی بکوبید و اسباب چای در آن ببرید، در صورتی که این کارها به مسجد ضرر نرساند و مانع نماز خواندن نشود.
مسأله‌ی 908: نباید مسجد را به طلا زینت نمایید. و همچنین نباید صورت چیزهایی مثل انسان و حیوان که روح دارند در مسجد نقاشی کنید و نباید عکس انسان در مسجد بگذارید. و همچنین نقاشی چیزهایی که روح ندارند مثل گل و بوته، در مسجد را ترک کنید.
مسأله‌ی 909: اگر مسجد خراب هم شود، نباید آن را بفروشید یا داخل مِلک و جاده نمایید.
مسأله‌ی 910: نباید در و پنجره و چیزهای دیگر مسجد را بفروشید، و اگر مسجدی خراب شود، باید اینها را صرف تعمیر همان مسجد کنید، و چنانچه به درد آن مسجد نخورد، باید در مسجد دیگری مصرف نمایید. ولی اگر به درد مسجدهای دیگر هم نخورد می‌توانید آن را بفروشید و پولش را اگر ممکن است صرف تعمیر همان مسجد و گرنه صرف تعمیر مسجد دیگری نمایید.
مسأله‌ی 911: شایسته است در صورت توانایی، مسجد بسازید یا مساجدی که نیاز به تعمیر دارد را تعمیر کنید. و اگر مسجد به طوری خراب شود که تعمیر آن ممکن نباشد، می‌توانید آن را خراب کنید و دوباره بسازید. بلکه می‌توانید مسجدی را که خراب نشده برای احتیاج مردم خراب کنید و بزرگتر بسازید.
مسأله‌ی 912: شایسته است مسجد را تمیز کنید و چراغش را روشن نمایید. و خوب است وقتی که می‌خواهید به مسجد بروید، خود را خوشبو کنید و لباس پاکیزه بپوشید و ته کفش خود را وارسی کنید که نجاستی به آن چسبیده نباشد. و موقع داخل شدن به مسجد، اول پای راستتان و موقع بیرون آمدن، اول پای چپتان را بگذارید. همچنین خوب است از همه زودتر به مسجد بروید و از همه دیرتر از مسجد بیرون آیید.
مسأله‌ی 913: وقتی می‌خواهید از مسجدی که دو در دارد، از یک در وارد و از در دیگر خارج شوید، حد اقل دو رکعت نماز در آن مسجد بخوانید و مسجد را محل عبور خود قرار ندهید.
مسأله‌ی 914: در مسجد نخوابید و در آن راجع به کارهای دنیا صحبت نکنید و مشغول صنعت نشوید و شعر ـ هر چند در مدح استادان منهاج (علیهم‌السلام) باشد ـ نخوانید و آب دهان و بینی و اخلاط سینه را در مسجد نیاندازید، و گمشده‌ای را طلب نکنید و صدای خود را جز برای اذان، بلند ننمایید.
مسأله‌ی 915: کودک و دیوانه را به مسجد راه ندهید. و هر گاه پیاز یا سیر و مانند اینها خورده باشید که بترسید بوی دهانتان مردم را اذیت کند، قبل از حضور در مسجد، بوی دهانتان را از بین ببرید.

مکان نمازگزار، باید چند شرط داشته باشد:
شرط اول: مکان نمازگزار باید مباح باشد.
مسأله‌ی 866: نباید در ملک غصبی نماز بخوانید، اگر چه روی فرش و تخت و مانند اینها باشد، و در این صورت، نمازتان را باطل بشمارید. ولی می‌توانید در زیر سقف غصبی و خیمه‌ی غصبی، اگر تصرف در سقف یا خیمه صدق ننماید، نماز بخوانید.
مسأله‌ی 867: نباید در مِلک خودتان که منفعتش را به کسی واگذار کرده‌اید، بدون اجازه‌ی او نماز بخوانید. مثلاً نباید در خانه‌ی خودتان که به دیگری اجاره داده‌اید، بدون اجازه‌ی مستأجر، نماز بخوانید. و همچنین نباید در ملکی که دیگری در آن حق دارد، نماز بخوانید، مثلاً اگر مرده‌ای وصیت کرده باشد که ثُلث مالش را به مصرفی برسانند، تا وقتی ثلث را جدا نکنند، نباید در ملک او نماز بخوانید. و اگر نماز خواندید، باید بعد از استغفار، دوباره در زمین مباح، اعاده یا قضا کنید.
مسأله‌ی 868: نباید جای کسی که در مسجد نشسته، و یا رحل گذاشته و یا سجاده پهن کرده را بگیرید و نباید در آنجا نماز بخوانید. و اگر در آنجا نماز خواندید، باید بعد از استغفار، دوباره نمازتان را در محل دیگری بخوانید.
مسأله‌ی 869: اگر در جایی که نمی‌دانید غصبی است، نماز بخوانید ـ به شرط این که خودتان غاصب نباشید ـ نمازتان را صحیح بشمارید. ولی اگر در جایی که غصبی بودن آن را فراموش کرده‌اید نماز بخوانید، چه خودتان غاصب باشید و چه نباشید، باید بعد از استغفار، در جای مباح، اعاده یا قضا نمایید.
مسأله‌ی 870: هر گاه می‌دانسته‌اید جایی غصبی است ولی نمی‌دانسته‌اید که نباید در جای غصبی نماز بخوانید و در آن نماز خوانده‌اید، باید بعد از استغفار، آن نماز را در محل مباح، اعاده یا قضا نمایید.
مسأله‌ی 871: هر گاه ناچار باشید نماز واجبتان را سواره بخوانید، چنانچه حیوان سواری یا زین آن غصبی باشد، نمازتان را باطل بشمارید و همچنین است اگر بخواهید سواره نماز مستحبی بخوانید.
مسأله‌ی 872: هر گاه در مِلکی با دیگری شریک باشید، اگر سهمتان جدا نباشد، بدون اجازه‌ی شریکتان نباید در آن ملک تصرف کنید، و در آن نماز بخوانید. و اگر نماز خواندید، باید بعد از استغفار، اعاده یا قضا نمایید.
مسأله‌ی 873: نباید با عین پولی که خمس یا زکات آن را نداده‌اید ملکی بخرید، ولی اگر خریدید، نباید در آن تصرف کنید و نباید در آن نماز بخوانید و اگر خواندید، باید بعد از استغفار، در زمین مباح، اعاده یا قضا نمایید. همچنین است اگر به ذمه بخرید و در موقع خریدن، قصدتان این باشد که از مالی که خمس یا زکاتش را نداده‌اید بدهید.
مسأله‌ی 874: اگر صاحب مِلک، به زبان، اجازه‌ی نماز خواندن بدهد ولی بدانید که قلباً راضی نیست، در آن ملک نماز نخوانید و اگر نماز خواندید، بعد از استغفار، در زمین مباح، اعاده یا قضا نمایید. ولی اگر به زبان، اجازه ندهد ولی یقین کنید که قلباً راضی است، می‌توانید نمازتان را صحیح بدانید.
مسأله‌ی 875: نباید در مِلک مرده‌ای که خمس یا زکات بدهکار است، تصرف کنید و نباید در آن نماز بخوانید، مگر این که بدهی او را بپردازند. و اگر قبل از پرداخت بدهکاری مرده، در مِلکش نماز بخوانید، باید بعد از استغفار، دوباره در زمین مباح، اعاده یا قضا نمایید.
مسأله‌ی 876: نباید در مِلک مرده‌ای که به مردم بدهکار است تصرف کنید و نباید در آن نماز بخوانید، مگر این که خودتان ضامن شوید یا کسی ضامن شود که قرض‌های او را بپردازد، یا اینکه طلبکارها و وصی میت، یا طلبکارها و حاکم شرع اجازه بدهند. ولی تصرفات جزئی که برای برداشتن جنازه معمول است را می‌توانید انجام دهید.
مسأله‌ی 877: اگر مرده‌ای قرض نداشته باشد، ولی بعضی از ورثه‌ی او صغیر یا دیوانه یا غایب باشند، نباید بدون اجازه‌ی ولیّ آنها در مِلک او تصرف کنید. و اگر در آن مِلک نماز بخوانید، باید بعد از استغفار، دوباره در زمین مباح، اعاده یا قضا نمایید. ولی تصرفات جزئی که برای برداشتن جنازه معمول است را می‌توانید انجام دهید.
مسأله‌ی 878: می‌توانید در اماکن عمومی مانند مسافرخانه، حمام و مانند اینها که برای واردین آماده شده است، با اطمینان به رضایت صاحبان آنها، نماز بخوانید. ولی در غیر این قبیل جاها، در صورتی می‌توانید نماز بخوانید که مالک آن، اجازه بدهد یا حرفی بزند که معلوم شود یا اطمینان حاصل شود که برای نماز خواندن، اجازه داده است مثل اینکه به کسی اجازه دهد در مِلک او بنشیند و بخوابد که از اینها فهمیده می‌شود برای نماز خواندن هم اجازه داده است.
مسأله‌ی 879: در زمین بسیار وسیعی که برای بیشتر مردم مشکل است موقع نماز از آنجا به جای دیگر بروند، می‌توانید بدون کسب اجازه از مالکش نماز بخوانید، ولی اگر بدانید که مالک زمین راضی نیست، نباید در آنجا نماز بخوانید.
شرط دوم: مکان نمازگزار باید بدون حرکت باشد.
مسأله‌ی 880: مکانی که در آن نماز می‌خوانید باید بیحرکت باشد، و اگر به واسطه‌ی تنگی وقت یا جهت دیگری ناچار باشید در جایی که حرکت دارد مانند اتومبیل، کشتی و قطار نماز بخوانید، به قدری که ممکن است، باید در حال حرکت، چیزی نخوانید، و اگر آنها از قبله به طرف دیگر حرکت کنند، به طرف قبله برگردید.
مسأله‌ی 881: نماز خواندن در اتومبیل، کشتی، قطار و مانند اینها، وقتی ایستاده‌اند را بدون مانع بدانید.
مسأله‌ی 882: نباید روی خرمن گندم و جو و مانند اینها، که نمی‌توانید بیحرکت بمانید، نماز بخوانید. و اگر خواندید، باید در مکان ثابت، اعاده یا قضا نمایید.
مسأله‌ی 883: باید در جایی نماز بخوانید که اطمینان به تمام کردن نماز داشته باشید، و اگر اطمینان نداشته باشید، نباید نماز بخوانید. پس اگر در جایی که به واسطه‌ی احتمال باد یا باران یا زیادی جمعیت و مانند اینها اطمینان ندارید که بتوانید نمازتان را تمام کنید، هر چند اتفاقی بتوانید تمام کنید، باید آن نماز را دوباره در محلی که از تمام کردن نماز اطمینان داشته باشید، اعاده یا قضا نمایید. و در جایی که نباید در آن توقف کنید مثل زیر سقفی که نزدیک است خراب شود، نباید نماز بخوانید، و اگر خواندید، باید در محل بی‌خطری اعاده یا قضا نمایید. و همچنین نباید بر روی چیزی که ایستادن و نشستن بر روی آن حرام است، مثل فرشی که اسم خدا بر آن نوشته شده، نماز بخوانید، و اگر خواندید، باید بر روی چیزی که ایستادن و نشستن بر آن اشکالی ندارد، اعاده یا قضا نمایید.
شرط سوم: نباید در جایی که سقف آن کوتاه است و نمی‌توانید در آنجا راست بایستید یا به اندازه‌ای کوچک است که جای رکوع وجود ندارد، نماز بخوانید و اگر مجبور باشید در چنین جایی نماز بخوانید، بعداً در محل وسیع، اعاده یا قضا نمایید.
مسأله‌ی 884: نباید جلوتر یا مساوی با قبر استاد اعظم (صلی ‌الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم) یا استادان منهاج (علیهم‌السلام) نماز بخوانید. و اگر خواندید، دوباره عقب‌تر از قبر یا در جای دیگر، اعاده یا قضا نمایید.
مسأله‌ی 885: می‌توانید در جایی نماز بخوانید که چیزی مانند دیوار، بین شما و قبر مطهر باشد که بیاحترامی نشود، ولی فاصلهشدن صندوق شریف و ضریح و پارچه‌ای که روی آن افتاده را کافی ندانید.
شرط چهارم: اگر مکان نمازگزار نجس است، به طوری رطوبت نداشته باشد که رطوبت آن به بدن یا لباستان برسد. ولی جایی که پیشانی را بر آن می‌گذارید، نباید نجس باشد، چه خشک باشد و چه مرطوب.
مسأله‌ی 886: منهاجیات نباید در نماز، جلوتر از منهاجیون یا مساوی با آنان بایستند، و بهتر است طوری بایستند که جای سجده‌شان کمی از جای ایستادن منهاجیون عقبتر باشد.
مسأله‌ی 887: هر گاه منهاجیات، برابر با منهاجیون یا جلوتر از آنان بایستند، اگر با هم وارد نماز شوند، بهتر است آن نماز را دوباره بخوانند. ولی اگر یکی زودتر از دیگری به نماز بایستد، فقط کسی که بعد مشغول نماز شده، باید نمازش را دوباره بخواند.
مسأله‌ی 888: هر گاه بین شما و منهاجیات، دیوار یا پرده یا چیز دیگری باشد، که یکدیگر را نبینید یا بینتان حد اقل پنج متر فاصله باشد، هر دو نمازتان را صحیح بدانید، و همچنین است اگر مکان یکی از شما به قدری بلند باشد که نگویند منهاجیات جلوتر از منهاجیون یا برابر با ایشان ایستاده‌اند.
مسأله‌ی 889: نباید با زن نامحرم در اطاقی که کسی در آنجا نیست و کسی هم نمی‌تواند وارد شود، خلوت کنید و نباید در آنجا نماز بخوانید و اگر خواندید، بعداً در شرایط عادی، اعاده یا قضا نمایید. ولی اگر مشغول نماز باشید و نامحرمی وارد شود، نمازتان را بدون اشکال بدانید. همچنین منهاجیات نباید با مرد نامحرم در اطاقی که کسی در آنجا نیست و کسی هم نمی‌تواند وارد شود، خلوت کنند و نباید در آنجا نماز بخوانند و اگر خواندند، بعداً در شرایط عادی، اعاده یا قضا نمایند. ولی اگر مشغول نماز باشند و نامحرمی وارد شود، نمازشان را بدون اشکال بدانند.
مسأله‌ی 890: نباید در جایی که آلات موسیقی همچون تار، نی، دف، عود و مانند آن استعمال می‌شود، نماز بخوانید.
مسأله‌ی 891: نباید در داخل خانه‌ی کعبه، نماز واجب بخوانید.
مسأله‌ی 892: خوب است در داخل کعبه، مقابل هر رکنی، دو رکعت نماز مستحبی بخوانید.

جاهایی که خوب است در آنها نماز بخوانید
مسأله‌ی 893: در شرع مقدس اسلام بسیار سفارش شده است که نماز را در مسجد بخوانید. و بهتر از همه‌ی مسجدها را مسجد الحرام، و بعد از آن مسجد النبی، و بعد از آن مسجد کوفه، و بعد از آن مسجد بیت المقدس، و بعد از مسجد بیت المقدس مسجد جامع هر شهر، و بعد از آن مسجد محله، و بعد از مسجد محله، مسجد بازار بدانید.
مسأله‌ی 894: برای منهاجیات نماز خواندن در خانه، بلکه در صندوقخانه و اطاق عقب، بهتر است.
مسأله‌ی 895: نماز در حرم استادان منهاج (علیهمالسلام) را بهتر از نماز در مسجد بدانید، مثلاً نماز در حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را برابر با دویست هزار نماز بشمارید.
مسأله‌ی 896: زیاد رفتن به مسجد و رفتن در مسجدی که نمازگزار ندارد را نیکو بدانید، و اگر همسایه‌ی مسجد هستید، در صورتی که عذری نداشته باشد، نباید در غیر مسجد نماز بخوانید.
مسأله‌ی 897: شایسته است با مسلمانی که از روی بی‌اعتنایی در مسجد حاضر نمی‌شود، غذا نخورید و در کارها با او مشورت نکنید، و همسایه‌ی او نشوید، و از او زن نگیرید و به او زن ندهید.

جاهایی که نماز خواندن در آنها را کم‌ثواب بدانید
مسأله‌ی 898: نماز خواندن در چند جا را کم‌ثواب بدانید و از آن جمله است: حمام، زمین نمکزار، مقابل انسان، مقابل دری که باز است، در جاده و خیابان و کوچه اگر برای کسانی که عبور می‌کنند زحمت نباشد. و چنانچه زحمت باشد، نباید نماز بخوانید و اگر خواندید، باید در جای دیگری که مزاحمت نباشد، اعاده یا قضا نمایید. همچنین مقابل آتش و چراغ، در آشپزخانه و هر کجا که کوره‌ی آتش باشد، مقابل چاه و چاله‌ای که محل ادرار باشد، روبروی عکس و مجسمه‌ی چیزی که روح دارد، مگر آنکه روی آن پرده بکشید، در اطاقی که جُنُب در آن باشد، در جایی که عکس باشد اگر چه روبروی نمازگزار نباشد، مقابل قبر، روی قبر، بین دو قبر، در قبرستان.
مسأله‌ی 899: هر گاه در محل عبور مردم نماز بخوانید، یا کسی روبروی‌تان باشد، خوب است جلوی خودتان چیزی بگذارید، و اگر چوب یا ریسمانی هم باشد، کافی بدانید.

مسأله‌ی 798: شش شرط را در لباس نمازگزار مراعات کنید: اول: آنکه پاک باشد. دوم: آنکه مباح باشد. سوم: آنکه از اجزای مردار نباشد. چهارم: آنکه از حیوانِ حرامگوشت نباشد. پنجم: لباس منهاجیون از ابریشم خالص نباشد. ششم: لباس منهاجیون، طلاباف نباشد. و تفصیل اینها در مسائل آینده گفته خواهد شد.
شرط اول
مسأله‌ی 799: لباستان در هنگام نماز باید پاک باشد. و اگر عمداً با بدن یا لباس نجس نماز بخوانید، نمازتان را باطل بشمارید.
مسأله‌ی 800: هر گاه ندانید نماز خواندن با بدن و لباس نجس را باید باطل بشمارید، اگر با بدن یا لباس نجس نماز بخوانید، باید دوباره با بدن یا لباس پاک بجا آورید.
مسأله‌ی 801: اگر به واسطه‌ی ندانستن مسأله، چیز نجسی را نجس ندانید، مثلاً ندانید عرق کافر، نجس است و با آن نماز بخوانید، نمازتان را باطل بشمارید.
مسأله‌ی 802: اگر ندانید که بدن یا لباستان نجس است و بعد از نماز بفهمید نجس بوده، بهتر است اگر وقت دارید، دوباره آن نماز را بخوانید.
مسأله‌ی 803: اگر فراموش کنید که بدن یا لباستان نجس است و در بین نماز یا بعد از آن یادتان بیاید، باید نماز را دوباره بخوانید، و اگر وقت گذشته قضا نمایید.
مسأله‌ی 804: هر گاه در وسعت وقت، مشغول نماز باشید، اگر در بین نماز، بدن یا لباستان نجس شود و پیش از آن که چیزی از نماز را با نجاست بخوانید، ملتفت شوید که نجس شده یا بفهمید بدن یا لباستان نجس است و شک کنید که همان وقت نجس شده یا از پیش نجس بوده، در صورتی که آب کشیدن بدن یا لباس یا عوض کردن لباس یا بیرون آوردن آن، نماز را به هم نمی‌زند، باید در بین نماز، بدن یا لباستان را آب بکشید یا لباستان را عوض نمایید یا اگر چیز دیگری عورتتان را پوشانده، لباستان را بیرون آورید. ولی چنانچه طوری باشد که اگر بدن یا لباستان را آب بکشید یا لباستان را عوض کنید یا بیرون آورید، نمازتان به هم می‌خورد و اگر لباستان را بیرون آورید برهنه می‌مانید، باید نمازتان را بشکنید و با بدن و لباس پاک نماز بخوانید.
مسأله‌ی 805: هر گاه در تنگی وقت، مشغول نماز باشید، اگر در بین نماز، لباستان نجس شود و پیش از آن که چیزی از نماز را با نجاست بخوانید، ملتفت شوید که نجس شده یا بفهمید لباستان نجس است و شک کنید که همان وقت نجس شده یا از پیش نجس بوده، در صورتی که آب کشیدن لباس یا عوض کردن یا بیرون آوردن آن، نماز را به هم نمی‌زند، باید در بین نماز، لباس را آب بکشید یا عوض نمایید یا اگر چیز دیگری عورتتان را پوشانده، لباس را بیرون آورید. ولی چنانچه طوری باشد که اگر بدن یا لباس را آب بکشید یا عوض کنید یا بیرون آورید، نمازتان به هم می‌خورد و اگر لباس را بیرون آورید برهنه می‌مانید، یا به قدر تبدیل یا تطهیر لباس و درک یک رکعت، وقت ندارید، باید لباستان را بیرون آورید و به دستوری که برای برهنگان گفته شد، نماز را تمام کنید و سپس قضا نمایید. ولی چنانچه طوری است که اگر لباستان را آب بکشید یا عوض کنید، نماز به هم می‌خورد و به واسطه‌ی سرما و مانند آن نمی‌توانید لباس را بیرون آورید، باید با همان حال نمازتان را تمام کنید و بعداً قضا نمایید.
مسأله‌ی 806: هر گاه در تنگی وقت، مشغول نماز باشید، اگر در بین نماز، بدنتان نجس شود و پیش از آن که چیزی از نماز را با نجاست بخوانید، ملتفت شوید که نجس شده یا بفهمید بدنتان نجس است و شک کنید که همان وقت نجس شده یا از پیش نجس بوده، در صورتی که آب کشیدن بدن، نماز را به هم نمی‌زند، باید در بین نماز، بدنتان را آب بکشید. ولی چنانچه طوری باشد که اگر بدنتان را آب بکشید، نمازتان به هم می‌خورد یا به قدر تطهیر بدن و درک یک رکعت، وقت ندارید، باید با همان حال نماز را تمام کنید و بعداً قضا نمایید.
مسأله‌ی 807: هر گاه در پاک بودن بدن یا لباستان شک داشته باشید و خود را وارسی نمایید و چیزی نیابید، چنانچه نماز بخوانید و بعد از نماز بفهمید که بدن یا لباستان نجس بوده، نمازتان را صحیح بشمارید. ولی اگر شک داشته باشید ولی خود را وارسی نکنید، چنانچه نماز بخوانید و بعد از نماز بفهمید که بدن یا لباستان نجس بوده، باید نمازتان را دوباره با بدن یا لباس پاک بخوانید.
مسأله‌ی 808: هر گاه لباستان را آب بکشید و یقین کنید که پاک شده است و با آن نماز بخوانید و بعد از نماز بفهمید پاک نشده، نمازتان را صحیح بدانید.
مسأله‌ی 809: هر گاه خونی در بدن یا لباس خود ببیید و یقین کنید که از خون‌های نجس نیست، مثلاً یقین کنید که خون پشه است، چنانچه بعد از نماز بفهمید از خونهایی بوده که نباید با آن نماز بخوانید، نمازتان را دوباره با لباس پاک بخوانید.
مسأله‌ی 810: هرگاه یقین کنید خونی که در بدن یا لباستان است، خون نجسی است که می‌توانید با آن نماز بخوانید، مثلاً یقین کنید خون زخم و دمل است، اگر چنانچه بعد از نماز بفهمید خونی بوده که نباید با آن نماز بخوانید، باید نمازتان را دوباره بخوانید و اگر وقت گذشته، قضا نمایید.
مسأله‌ی 811: اگر نجس بودن چیزی را فراموش کنید و بدن یا لباستان با رطوبت به آن برسد و در حال فراموشی نماز بخوانید و بعد از نماز یادتان بیاید، نماز خود را صحیح بدانید. ولی اگر بدنتان با رطوبت به چیزی که نجسبودن آن را فراموش کرده‌اید برسد و بدون اینکه خود را آب بکشید غسل کنید و نماز بخوانید، اگر طوری نبوده که با غسل کردن، بدنتان پاک شود، باید دوباره غسل کنید و نمازتان را نیز دوباره بخوانید. و نیز اگر جایی از اعضای وضویتان با رطوبت به چیزی که نجسبودن آن را فراموش کرده‌اید برسد و پیش از آنکه آن جا را آب بکشید وضو بگیرید و نماز بخوانید، باید دوباره وضو گرفته و آن نماز را بخوانید.
مسأله‌ی 812: هر گاه یک لباس داشته باشید، اگر بدن و لباستان نجس شود و به اندازه‌ی آب کشیدن یکی از آنها آب داشته باشید، می‌توانید لباستان را بیرون آورید و بدن را آب بکشید و نماز را به دستوری که برای برهنگان گفته شد، به جا آورید. و اگر به واسطه‌ی سرما یا عذر دیگری نتوانید لباستان را بیرون آورید، هر کدام از بدن یا لباستان را که بخواهید می‌توانید آب بکشید. ولی اگر مثلاً نجاست یکی ادرار است که اگر بخواهید با آب قلیل آب بکشید، باید دو مرتبه آب روی آن بریزید، و دیگری خون است که می‌توانید با یک مرتبه آب ریختن، پاکش کنید، باید آن را که به ادرار نجس شده آب بکشید و سپس آن نماز را با بدن و لباس پاک، اعاده کنید.
مسأله‌ی 813: هر گاه غیر از لباس نجس، لباس دیگری نداشته باشید، می‌توانید با همان لباس نماز بخوانید، یا نماز را به دستوری که برای برهنگان گفته شد بجا آورید. ولی اگر به واسطه‌ی سرما و مانند آن نتوانید لباستان را بیرون آورید، باید با لباس نجس نماز بخوانید و نمازتان را صحیح بدانید.
مسأله‌ی 814: هر گاه فقط دو لباس دارید، اگر بدانید یکی از آنها نجس است و ندانید کدام یک است و نتوانید آنها را آب بکشید، چنانچه وقت دارید، باید با هر دو لباس نماز بخوانید. مثلاً اگر می‌خواهید نماز ظهر و عصر بخوانید، باید با هر کدام، یک نماز ظهر و یک نماز عصر بخوانید. ولی اگر وقت تنگ است، باید با یکی از آن دو لباس نماز بخوانید، و در خارج وقت نیز آن نماز را با لباس پاک قضا نمایید. یا این که نماز را به دستوری که برای برهنگان گفته شد، بجا آورید. و سپس آن نماز را با لباس پاک قضا نمایید.
شرط دوم
مسأله‌ی 815: لباستان در هنگام نماز خواندن، باید مباح باشد. و هر گاه بدانید که نباید لباس غصبی بپوشید، اگر عمداً در لباس غصبی یا در لباسی که نخ یا دکمه یا چیز دیگری از آن غصبی است نماز بخوانید، باید آن نماز را با لباس غیرغصبی اعاده نمایید.
مسأله‌ی 816: هر گاه بدانید که نباید لباس غصبی بپوشید ولی ندانید که نباید در آن نماز بخوانید، اگر عمداً با لباس غصبی نماز بخوانید، باید آن نماز را دوباره با لباس غیرغصبی بخوانید.
مسأله‌ی 817: اگر ندانید یا فراموش کنید که لباستان غصبی است و با آن، نماز بخوانید، نمازتان را صحیح بدانید. ولی اگر خودتان آن لباس را غصب کرده و بعداً فراموش کرده باشید، باید آن نماز را اعاده کنید.
مسأله‌ی 818: اگر ندانید یا فراموش کنید که لباستان غصبی است و در بین نماز بفهمید، چنانچه چیز دیگری عورتتان را پوشانده است و می‌توانید فوراً یا بدون اینکه موالات یعنی پی در پی بودن نماز به هم بخورد، لباس غصبی را بیرون آورید، باید آن را بیرون آورید و اگر خودتان غاصب نبوده‌اید، نمازتان را صحیح بدانید. ولی اگر چیز دیگری عورتتان را نپوشانده یا نمی‌توانید لباس غصبی را فوراً بیرون آورید یا اگر بیرون آورید، پی در پی بودن نماز به هم می‌خورد، در صورتی که به تعداد یک رکعت هم وقت داشته باشید، باید نماز را بشکنید و با لباس غیر غصبی نماز بخوانید. و اگر به این مقدار نیز وقت ندارید، باید در حال نماز، لباس را بیرون آورید و به دستور نماز برهنگان، نماز را تمام نمایید و دوباره با لباس غیر غصبی، قضا کنید.
مسأله‌ی 819: هرگاه برای حفظ جانتان با لباس غصبی نماز بخوانید، یا مثلاً برای اینکه دزد، لباس غصبی را نبرد با آن نماز بخوانید، اگر غصب‌کننده خودتان نباشید، نمازتان را صحیح بدانید، ولی اگر خودتان غاصب باشید، باید بعد از رفع ضرورت، نماز را با لباس غیر غصبی دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 820: اگر با عین پولی که خمس یا زکات آن را نداده‌اید لباس بخرید، و با آن لباس نماز بخوانید، باید نماز را اعاده کنید. و همچنین است اگر نسیه بخرید و در موقع معامله قصدتان این باشد که از پولی که خمس یا زکاتش را نداده‌اید، بپردازید.
شرط سوم
مسأله‌ی 821: نباید لباستان در حال نماز از اجزای حیوان مرده باشد، چه آن مردار دارای خون جهنده باشد، یعنی حیوانی که اگر رگش را ببُرند، خون از آن جستن می‌کند، و چه دارای خون جهنده نباشد مانند ماهی و مار.
مسأله‌ی 822: نباید چیزی از مردار مانند گوشت و پوست آن که روح داشته، در حال نماز، همراهتان باشد، اگر چه لباستان نباشد.
مسأله‌ی 823: می‌توانید در حال نماز، چیزی از مردار حلالگوشت مانند مو و پشم که روح ندارد را همراه خود داشته باشید و همچنین می‌توانید با لباسی که از آنها تهیه شده نماز بخوانید.
شرط چهارم
مسأله‌ی 824: لباستان در حال نماز نباید از حیوانِ حرامگوشت باشد. و اگر مویی از آن هم همراهتان در نماز باشد، نماز خود را باطل بشمارید.
مسأله‌ی 825: اگر آب دهان یا بینی یا رطوبت دیگری از حیوانِ حرامگوشت مانند گربه بر بدن یا لباستان در حال نماز باشد، چنانچه تر باشد، نمازتان را باطل و اگر خشک شده و عین آن برطرف شده باشد، نمازتان را صحیح بدانید.
مسأله‌ی 826: اگر مو، عرق یا آب دهان مسلمانی بر بدن یا لباستان در حال نماز باشد، دارای اشکال ندانید. و همچنین است اگر مروارید، موم یا عسل همراهتان باشد.
مسأله‌ی 827: اگر شک داشته باشید که لباسی از حیوانِ حلالگوشت است یا حرام‌گوشت، چه در کشورهای اسلامی تولید شده باشد و چه در کشورهای کفر، بهتر است با آن نماز نخوانید.
مسأله‌ی 828: می‌توانید با لباسی که دکمه‌ی صدفی دارد نماز بخوانید.
مسأله‌ی 829: می‌توانید با لباس خز خالص نماز بخوانید، ولی نباید با پوست سنجاب نماز بخوانید.
مسأله‌ی 830: هر گاه با لباسی که نمی‌دانید یا فراموش کرده‌اید که از حیوانِ حرامگوشت است نماز بخوانید، باید نمازتان را دوباره بخوانید.
شرط پنجم و ششم
مسأله‌ی 831: نباید لباس طلاباف بپوشید و نباید در آن نماز بخوانید؛ ولی منهاجیات می‌توانند در نماز و غیر نماز بپوشند.
مسأله‌ی 832: نباید با طلا زینت کنید، زینت‌هایی مثل آویختن زنجیر طلا به سینه و انگشتر طلا به دست کردن و بستن ساعت مچی طلا به دست و استعمال عینکی که قاب طلا دارد، و نمازی که با زیورآلات طلا خوانده‌اید را باطل بشمارید، ولی منهاجیات می‌توانند با طلا، در نماز و غیر نماز، زینت کنند.
مسأله‌ی 833: هر گاه ندانید یا فراموش کنید که انگشتر یا لباستان از طلاست و با آن نماز بخوانید، باید نمازتان را دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 834: نباید لباس ابریشم خالص را ـ چه در نماز و چه در غیر نماز ـ بپوشید، حتی به مقدار چیزی که نماز در آن تمام نمی‌شود، مانند بند شلوار یا عرقچین و مانند اینها.
مسأله‌ی 835: نباید ـ چه در نماز و چه در غیر نماز ـ لباسی بپوشید که آستر تمام آن یا آستر مقداری از آن که زیادتر از چهار انگشت بسته است، از ابریشم خالص باشد.
مسأله‌ی 836: نباید لباسی را که نمی‌دانید از ابریشم خالص است یا چیز دیگر، ـ چه در نماز و چه در غیر نماز ـ بپوشید.
مسأله‌ی 837: نباید در حال نماز، دستمال ابریشمی و مانند آن در جیبتان باشد.
مسأله‌ی 838: منهاجیات می‌توانند در غیر نماز، لباس ابریشمی بپوشند ولی با آن نماز نخوانند.
مسأله‌ی 839: می‌توانید در حال ناچاری، لباس غصبی و ابریشمی خالص و طلاباف و لباسی که از مردار تهیه شده، بپوشید. و نیز اگر ناچار باشید لباس بپوشید و لباس دیگری غیر از اینها نداشته باشید، و تا آخر وقت هم، ناچاری‌تان از بین نمی‌رود، می‌توانید با این لباسها نماز بخوانید؛ گر چه بهتر است بعداً با لباس خالی از اشکال، قضا کنید.
مسأله‌ی 840: هر گاه غیر از لباس غصبی و لباسی که از مردار تهیه شده، لباس دیگری نداشته باشید، ولی ناچار از لباس پوشیدن نباشید، باید به دستوری که برای برهنگان گفته شد، نماز بخوانید.
مسأله‌ی 841: اگر غیر از لباسی که از حیوانِ حرامگوشت تهیه شده لباس دیگری نداشته باشید، چنانچه در پوشیدن آن لباس ناچار باشید، می‌توانید با همان لباس نماز بخوانید و اگر ناچار نباشید باید به دستوری که برای برهنگان گفته شد نماز را بجا آورید، و سپس یک نماز دیگر هم با همان لباس بخوانید.
مسأله‌ی 842: اگر غیر از لباس ابریشمی خالص یا طلاباف، لباس دیگری نداشته باشید، چنانچه در پوشیدن لباس ناچار نباشید، باید به دستوری که برای برهنگان گفته شد نماز بخوانید.
مسأله‌ی 843: هر گاه چیزی نداشته باشید که در نماز، عورت خود را با آن بپوشانید، باید اگر چه به کرایه یا خریداری باشد تهیه نمایید. ولی اگر تهیه‌ی آن به قدری پول لازم دارد که نسبت به دارایی‌تان زیاد است، یا طوری است که اگر پول را به مصرف لباس برسانید، به حالتان ضرر داشته باشد، می‌توانید به دستوری که برای برهنگان گفته شد، نماز بخوانید.
مسأله‌ی 844: هر گاه لباس نداشته باشید ولی شخص دیگری لباسی به شما ببخشد یا عاریه بدهد، چنانچه قبول کردن آن برایتان مشقت نداشته باشد، باید قبول کنید. بلکه اگر عاریه کردن یا طلب بخشش برایتان سخت نیست، باید از مسلمانی که لباس دارد، طلب بخشش یا عاریه نمایید.
مسأله‌ی 845: نباید لباس شهرت، که پارچه یا رنگ یا دوخت آن برای شما معمول نیست، بپوشید و در حال اختیار، نباید در چنین لباسی نماز بخوانید.
مسأله‌ی 846: نباید لباس زنانه بپوشید، و نباید در حال اختیار، در چنین لباسی نماز بخوانید. همچنین منهاجیات نباید لباس مردانه بپوشند، و نباید در حال اختیار، در چنین لباسی نماز بخوانند.
مسأله‌ی 847: هر گاه باید خوابیده نماز بخوانید، نباید ـ چه برهنه باشید و چه برهنه نباشید ـ لحاف یا تشکتان نجس یا از ابریشم خالص یا از اجزای حیوانِ حرامگوشت باشد.

مواردی که می‌توانید با بدن یا لباس نجس نماز بخوانید
مسأله‌ی 848: در سه صورت، که تفصیل آنها بعداً گفته خواهد شد، اگر بدن یا لباستان در حال نماز نجس باشد، نمازتان را صحیح بدانید:
اول: آنکه به واسطه‌ی زخم یا جراحت یا دملی که در بدنتان است، لباس یا بدنتان به خون آلوده شده باشد.
دوم: آنکه بدن یا لباستان به مقدار کمتر از درهم که تقریباً به اندازه‌ی ناخن انگشت شست است، به خون آلوده باشد.
سوم: آنکه ناچار باشید با بدن یا لباس نجس نماز بخوانید.
و در یک صورت اگر فقط لباستان نجس باشد، نماز خواندن در آن را صحیح بدانید، و آن جایی است که لباس‌های کوچکتان مانند جوراب و عرقچین نجس باشد.
و احکام این چهار صورت، مفصلاً در مسائل بعدی گفته خواهد شد.
مسأله‌ی 849: اگر در بدن یا لباستان در حال نماز، خون زخم یا جراحت یا دمل باشد، چنانچه طوری است که آب کشیدن بدن یا لباس یا عوض کردن لباس برای بیشتر مردم سخت باشد، تا وقتی که زخم یا جراحت یا دمل خوب نشده است، می‌توانید با آن خون نماز بخوانید. و همچنین است اگر چرکی که با خون بیرون آمده یا دوایی که روی زخم گذاشته‌اید و نجس شده، در بدن یا لباستان باشد.
مسأله‌ی 850: نباید خون بریدگی و زخمی که به زودی خوب می‌شود و شستن آن آسان است، در بدن یا لباستان در حال نماز باشد.
مسأله‌ی 851: اگر جایی از بدن یا لباستان که با زخم فاصله دارد به رطوبت زخم نجس شود، نباید با آن نماز بخوانید. ولی اگر مقداری از بدن یا لباستان که معمولاً به رطوبت زخم آلوده می‌شود، به رطوبت آن نجس شود، می‌توانید با آن نماز بخوانید.
مسأله‌ی 852: هر گاه از زخمی که داخل دهان یا بینی و مانند اینهاست، خونی به بدن یا لباستان برسد، نباید با آن نماز بخوانید و همچنین است با خون بواسیر، در صورتی که دانه‌هایش داخل باشد.
مسأله‌ی 853: هر گاه بدنتان زخم شود، اگر در بدن یا لباس خود خونی ببینید و ندانید از زخم است یا از خون دیگر، نباید با آن نماز بخوانید.
مسأله‌ی 854: اگر چند زخم در بدنتان باشد و به طوری نزدیک هم باشند که یک زخم حساب شوند، تا وقتی همه خوب نشده‌اند، می‌توانید با خون آنها نماز بخوانید. ولی اگر به قدری از هم دور باشند که هر کدام یک زخم حساب شوند، هر کدام که خوب شد، باید برای نماز، بدن و لباستان را از خون آن، آب بکشید.
مسأله‌ی 855: نباید سر سوزنی خون حیض یا نفاس یا استحاضه یا خون سگ یا خوک یا کافر یا مسلمان دیگر یا مردار یا حیوانِ حرامگوشت، در بدن یا لباستان در حال نماز باشد. ولی خون‌های دیگر مثل خون بدن خودتان یا خون حیوانِ حلالگوشت، اگر چه در چند جای بدن و لباستان باشد، در صورتی که روی هم از درهم (که تقریباً به اندازه‌ی ناخن انگشت شست می‌شود) کمتر باشد، می‌توانید با آن نماز بخوانید.
مسأله‌ی 856: خونی که به لباس بیآستر بریزد و به پشت آن برسد را یک خون حساب کنید. ولی اگر پشت آن، جدا خونی شود، باید هر کدام را جدا حساب نمایید. پس اگر خونی که در پشت و روی لباستان است، روی هم کمتر از درهم باشد، می‌توانید با آن نماز بخوانید ولی اگر بیشتر باشد، نماز خواندن با آن را باطل بشمارید.
مسأله‌ی 857: اگر خون روی لباسی که آستر دارد بریزد و به آستر آن برسد، و یا به آستر بریزد و روی لباس خونی شود، باید هر کدام را جدا حساب نمایید. پس اگر خونِ روی لباس و آستر، کمتر از درهم باشد، نماز با آن را صحیح، و اگر بیشتر باشد، نماز با آن را باطل بشمارید.
مسأله‌ی 858: اگر خون بدن یا لباستان، کمتر از درهم باشد و رطوبتی مانند عرق به آن برسد، نباید با آن نماز بخوانید. و اگر بخوانید، باید دوباره با لباس پاک اعاده یا قضا نمایید.
مسأله‌ی 859: هر گاه بدن یا لباستان خونی نشود ولی به واسطه‌ی رسیدن به خون، نجس شود، اگر چه مقداری که نجس شده کمتر از درهم باشد، نباید با آن، نماز بخوانید. و اگر با آن نماز خواندید، باید اعاده یا قضا نمایید.
مسأله‌ی 860: اگر خونی که در بدن یا لباستان است، کمتر از درهم باشد ولی نجاست دیگری به آن برسد، مثلاً یک قطره ادرار روی آن بریزد، نباید با آن نماز بخوانید. و اگر با آن نماز خواندید، باید اعاده یا قضا نمایید.
مسأله‌ی 861: اگر لباس‌های کوچکتان مثل عرقچین و جوراب که نمی‌شود با آنها عورت را پوشانید نجس باشد، چنانچه از مردار و حیوانِ حرام‌گوشت و برای منهاجیون از ابریشم خالص و طلاباف درست نشده باشد، نماز با آنها را صحیح بدانید. و نیز می‌توانید با انگشتر نجس نماز بخوانید.
مسأله‌ی 862: چیز نجس، چه بتواند ساتر عورت باشد، مانند دستمال و چه نتواند ساتر عورت باشد مانند کلید و چاقوی نجس، نباید در حال نماز، همراه خود داشته باشید. ولی اگر این مسأله را نمی‌دانسته‌اید و مدتی با این حالت نماز خواننده‌اید، قضا کردنش را لازم ندانید.
مسأله‌ی 863: چه منهاجیاتی که پرستار بچه هستند و چه منهاجیاتی که پرستار بچه نیستند، نباید در لباس نجس نماز بخوانند و اگر در لباس نجس نماز خواندند، باید دوباره در لباس پاک، اعاده یا قضا نمایند.

چیزهایی که خوب است در لباس نمازگزار مراعات کنید
مسأله‌ی 864: چند چیز را در لباس نمازگزار، مراعات کنید که از آن جمله است: پوشیدن پاکیزه‌ترین لباسها، استعمال بوی خوش و به دست کردن انگشتر عقیق. و تفصیل این موارد، در قوانین عملی طبقات هفتم و نهم منهاج فردوسیان آمده است.
چیزهایی که خوب است در لباس نمازگزار ترک کنید
مسأله‌ی 865: چند چیز را در لباس نمازگزار ترک کنید، از آن جمله است: پوشیدن لباس سیاه و چرک و تنگ، و لباس شرابخوار، و لباس کسی که از نجاست پرهیز نمی‌کند، و لباسی که نقش صورت دارد. و نیز باز بودن دکمه‌های لباس و به دست کردن انگشتری که نقش صورت دارد. و تفصیل این موارد، در قوانین عملی طبقات هشتم و دهم منهاج فردوسیان آمده است.

مسأله‌ی 788: باید در حال نماز ـ اگر چه کسی شما را نبیند ـ عورتین خود را بپوشانید. و بهتر است از ناف تا زانویتان را هم بپوشانید.
مسأله‌ی 789: منهاجیات باید در موقع نماز، تمام بدن، حتی سر و موی خود را بپوشانند و بهتر است کف پاهایشان را نیز بپوشانند. ولی پوشاندن صورت، به مقداری که در وضو شسته می‌شود، و دستها تا مچ، و پاها تا مچ پا را لازم ندانند. اما برای آنکه یقین کنند که مقدار واجب را پوشانده‌اند، باید مقداری از اطراف صورت و قدری پایینتر از مچ پاهایشان را هم بپوشانند.
مسأله‌ی 790: موقعی که قضای سجده‌ی فراموششده یا تشهد فراموششده یا سجده‌ی سهو را بجا می‌آورید، باید خود را مثل موقع نماز بپوشانید.
مسأله‌ی 791: اگر عمداً در حال نماز، عورتتان را نپوشانید، نمازتان را باطل بدانید. بلکه اگر از روی ندانستن مسأله هم باشد، باید نمازتان را دوباره با ساتر بخوانید.
مسأله‌ی 792: اگر در بین نماز بفهمید که عورتتان پیداست، باید نماز را تمام کرده و دوباره با ساتر بخوانید. ولی اگر بعد از نماز بفهمید که عورتتان در نماز پیدا بوده، نمازتان را صحیح بشمارید.
مسأله‌ی 793: اگر در حالت ایستاده، لباستان عورتتان را می‌پوشاند، ولی ممکن است در حالت دیگر مثلاً در حالت رکوع و سجود نپوشاند، نباید با آن لباس نماز بخوانید.
مسأله‌ی 794: در حالت ناچاری می‌توانید خود را در نماز، با علف و برگ درختان بپوشانید.
مسأله‌ی 795: اگر غیر از گِل، هیچ چیزی ندارید که خود را در نماز با آن بپوشانید، باید خود را با گِل بپوشانید و نماز بخوانید، سپس یک مرتبه‌ی دیگر مثل برهنه نماز بخوانید، یعنی با ایماء و اشاره.
مسأله‌ی 796: اگر چیزی نداشته باشید که خود را در نماز با آن بپوشانید، چنانچه احتمال دهید که پیدا می‌کنید، باید نماز را به تأخیر اندازید و اگر چیزی پیدا نکردید، در آخر وقت، مطابق وظیفهتان نماز بخوانید.
مسأله‌ی 797: هر گاه بخواهید نماز بخوانید، اگر برای پوشاندن خود، حتی برگ درخت و علف یا گِل و لجن نداشته باشید، و یا گودالی هم که در آن بایستید پیدا نکنید، و احتمال ندهید که تا آخر وقت، چیزی پیدا کنید که خود را با آن بپوشانید، در صورتی که احتمال بدهید که ناظر محترم شما را می‌بیند، نشسته نماز بخوانید و عورت خود را با ران خود بپوشانید. و برای رکوع و سجود به قدری خم شوید که عورتتان پیدا نباشد. و برای سجود، کمی بیشتر از رکوع خم شوید و مُهر را بالا بیاورید و پیشانی را بر آن بگذارید. و اگر اطمینان دارید که ناظر محترم شما را نمی‌بیند، ایستاده نماز بخوانید و جلوی خود را با دست بپوشانید. و در هر صورت رکوع و سجود را با اشاره انجام دهید و برای سجود، سر را قدری پایینتر آورید. سپس همان نماز را مانند کسی که پوشش دارد، با رکوع و سجود متعارف بجا آورید.

مسأله‌ی 776: خانه‌ی کعبه که در مکه‌ی معظمه می‌باشد را قبله بدانید، و باید روبروی آن، نماز بخوانید. ولی هر گاه دور باشید، اگر طوری بایستید که بگویند رو به قبله نماز می‌خوانید را کافی بدانید. و همچنین است کارهای دیگری مانند سر بریدن حیوانات که باید رو به قبله انجام دهید.
مسأله‌ی 777: وقتی نماز واجب را ایستاده می‌خوانید، باید صورت، سینه، شکم و انگشتان پاهایتان رو به قبله باشد.
مسأله‌ی 778: وقتی نماز واجب را نشسته می‌خوانید، اگر نمی‌توانید به طور معمول بنشینید و در موقع نشستن، کف پاهایتان را به زمین می‌گذارید، باید در موقع نماز، صورت، سینه، شکم و ساق پاهایتان رو به قبله باشد.
مسأله‌ی 779: هر گاه نتوانید نشسته نماز بخوانید، باید در حال نماز به پهلوی راست، طوری بخوابید که جلوی بدنتان رو به قبله باشد. و اگر ممکن نیست، باید به پهلوی چپ طوری بخوابید که جلوی بدنتان رو به قبله باشد. و اگر این را هم نتوانید، باید به پشت بخوابید، به طوری که کف پاهایتان رو به قبله باشد.
مسأله‌ی 780: نماز احتیاط، سجده و تشهد فراموش‌شده و همچنین سجده‌ی سهو را باید رو به قبله بجا آورید.
مسأله‌ی 781: نماز مستحبی را می‌توانید در حال راه رفتن و سواری بخوانید. و اگر در این دو حال نماز مستحبی بخوانید، رو به قبله بودن را لازم ندانید.
مسأله‌ی 782: هر گاه بخواهید نماز بخوانید، باید برای پیدا کردن قبله کوشش نمایید تا یقین کنید که قبله کدام طرف است. و می‌توانید به گفته‌ی دو شاهد عادل که از روی نشانه‌های حسی شهادت می‌دهند، یا به قول کسی که از روی قاعده‌ی علمی قبله را می‌شناسد و محل اطمینان است، عمل کنید. و اگر اینها ممکن نشد، باید به گمانی که از محراب مسجد مسلمانان یا قبرهای آنان یا از راه‌های دیگر پیدا می‌شود، عمل نمایید. حتی می‌توانید به گمانی که از گفته‌ی فاسق یا کافری که به واسطه‌ی قواعد علمی، قبله را می‌شناسد، حاصل می‌شود، عمل کنید.
مسأله‌ی 783: هر گاه گمان به قبله داشته باشید، اگر بتوانید گمان قویتری پیدا کنید، نباید به گمان خود عمل نمایید. مثلاً اگر میهمان باشید و از گفته‌ی صاحبخانه گمان به قبله پیدا کنید، ولی بتوانید از راه دیگر، گمان قویتری پیدا کنید، نباید به حرف او عمل نمایید.
مسأله‌ی 784: اگر برای پیدا کردن قبله وسیله‌ای نداشته باشید، یا با اینکه کوشش کرده‌اید، گمانتان به طرفی نرود، چنانچه وقت نماز وسعت دارد، باید چهار نماز به چهار طرف بخوانید. و اگر به اندازه‌ی چهار نماز وقت ندارید، باید به اندازه‌ای که وقت دارید نماز بخوانید. مثلاً اگر فقط به اندازه‌ی یک نماز وقت دارید، باید یک نماز به هر طرفی که می‌خواهید بخوانید. ولی بعد از وقت، با علم به قبله، آن نماز را قضا کنید. و باید نمازها را طوری بخوانید که یقین کنید یکی از آنها رو به قبله بوده، یا اگر از قبله کج بوده، به طرف دست راست و دست چپ قبله نرسیده است.
مسأله‌ی 785: اگر یقین کنید که قبله در یکی از دو طرف است، باید به هر دو طرف نماز بخوانید. ولی اگر گمان دارید که در یکی از دو طرف است، به چهار طرف نماز بخوانید.
مسأله‌ی 786: هر گاه باید به چند طرف نماز بخوانید، اگر بخواهید نماز ظهر و عصر یا مغرب و عشا را بخوانید، بهتر است نماز اول را به هر چند طرف بخوانید، بعد نماز دوم را شروع کنید.
مسأله‌ی 787: هرگاه یقین به قبله نداشته باشید، اگر مجبور باشید غیر از نماز، کاری کنید که باید رو به قبله انجام شود، مثلاً بخواهید سر حیوانی را ببرید، باید به گمان عمل نمایید. و اگر گمان ممکن نیست، می‌توانید به هر طرفی که خواستید انجام دهید.

نمازهای واجب
نمازهای واجب را شش نماز بدانید: اول: نماز یومیه؛ دوم: نماز آیات؛ سوم: نماز میت؛ چهارم: نماز طواف واجب خانه‌ی کعبه؛ پنجم: نماز قضای پدر و مادر که پسر بزرگتر باید بجا آورد؛ ششم: نمازی که به واسطه‌ی اجاره یا نذر یا قسم یا عهد، بر خودتان واجب کرده باشید.

نمازهای واجب یومیه
نمازهای واجب یومیه را پنج نماز به این ترتیب بدانید: ظهر و عصر، هر کدام چهار رکعت؛ مغرب، سه رکعت؛ عشاء چهار رکعت؛ صبح، دو رکعت.
مسأله‌ی 728: در سفر باید نمازهای چهار رکعتیتان را با شرایطی که گفته خواهد شد، دو رکعتی بخوانید.

وقت نماز ظهر و عصر
مسأله‌ی 729: اگر چوب یا چیزی مانند آن را راست در زمین هموار فرو ببرید، صبح که خورشید بیرون می‌آید، سایه‌ی آن به طرف مغرب می‌افتد. و هر چه آفتاب بالا می‌آید، این سایه کم می‌شود. و در شهرهای ما در اول ظهر شرعی به آخرین درجه‌ی کمی می‌رسد، و ظهر که گذشت، سایه‌ی آن به طرف مشرق بر می‌گردد. و هر چه خورشید رو به مغرب می‌رود، سایهاش زیادتر می‌شود. بنابر این وقتی سایه به آخرین درجه‌ی کمی رسید و دو مرتبه رو به زیاد شدن گذاشت، آن لحظه را ظهر شرعی بدانید. ولی در بعضی شهرها مثل مکه که گاهی موقع ظهر، سایه به طور کامل از بین می‌رود، لحظه‌ای که بعد از آن، سایه دوباره پیدا می‌شود را ظهر شرعی قرار دهید.
مسأله‌ی 730: چوب یا چیز دیگری را که برای معین کردن ظهر به زمین فرو می‌برید را «شاخص» بگویید.
مسأله‌ی 731: هر کدام از نماز ظهر و عصر را دارای وقت مخصوص و مشترک بدانید. پس وقت مخصوص نماز ظهر را از اول ظهر تا وقتی که از ظهر به اندازه‌ی خواندن نماز ظهر بگذرد، بدانید. و وقت مخصوص نماز عصر را موقعی که به اندازه‌ی خواندن نماز عصر وقت به غروب مانده باشد، که اگر تا این موقع نماز ظهر را نخوانید، نماز ظهرتان را قضا شده بدانید و باید نماز عصر را بخوانید. و بین وقت مخصوص نماز ظهر و وقت مخصوص نماز عصر را وقت مشترک نماز ظهر و نماز عصر بدانید، که اگر در این وقت مشترک، اشتباهی تمام نماز عصر را پیش از نماز ظهر بخوانید، باید دوباره بعد از نماز ظهر، بخوانید.
مسأله‌ی 732: اگر پیش از خواندن نماز ظهر، سهواً مشغول نماز عصر شوید و در بین نماز بفهمید اشتباه کرده‌اید، چنانچه در وقت مشترک باشد، باید نیت را به نماز ظهر برگردانید. یعنی نیت کنید که آنچه تا به حال خوانده‌اید و آنچه را مشغول آن هستید و آنچه بعد می‌خوانید، همه نماز ظهر باشد. و بعد از آنکه نماز را تمام کردید، نماز عصر را بخوانید. و اگر در وقت مخصوص به ظهر باشید، نیت را به نماز ظهر برگردانید و نماز را تمام کنید، بعد هر دو نماز را به ترتیب بجا آورید.
مسأله‌ی 733: باید در زمان حضور امام (علیهالسلام) در روز جمعه، به جای نماز ظهر، دو رکعت نماز جمعه بخوانید. ولی در زمان غیبت، اگر نماز جمعه بخوانید، باید نماز ظهرتان را هم بخوانید.
مسأله‌ی 734: وقت نماز جمعه را از اول ظهر بدانید تا مقداری که بتوانید نماز جمعه را با شرایط آن، از وضو و حضور در اجتماع، بجا آورید. و اگر امام جمعه هستید، نباید نماز جمعه را از موقعی که عرفاً اول ظهر می‌گویند، تأخیر بیاندازید. و اگر از اوایل ظهر تأخیر افتاد، به جای نماز جمعه، نماز ظهر بخوانید.

وقت نماز مغرب و عشا
مسأله‌ی 735: مغرب را موقعی بدانید که سرخی طرف مشرق که بعد از غروب آفتاب پیدا می‌شود، از بالای سرتان بگذرد.
مسأله‌ی 736: هر کدام از نماز مغرب و عشا را دارای وقت مخصوص و مشترکی بدانید. پس وقت مخصوص نماز مغرب را از اول مغرب بدانید تا وقتی که از مغرب به اندازه‌ی خواندن سه رکعت نماز بگذرد که هر گاه مسافر باشید و تمام نماز عشایتان را سهواً در این وقت بخوانید، باید دوباره آن را بعد از نماز مغرب بخوانید. و وقت مخصوص نماز عشا را موقعی بدانید که به اندازه‌ی خواندن نماز عشا به نصف شب مانده باشد، که اگر تا این موقع نماز مغرب را نخوانید، باید اول، نماز عشا و بعد از آن نماز مغرب را بخوانید. و بین وقت مخصوص نماز مغرب و وقت مخصوص نماز عشا را وقت مشترک نماز مغرب و عشا بدانید، که اگر در این وقت، اشتباهی نماز عشا را پیش از نماز مغرب بخوانید و بعد از نماز ملتفت شوید، باید نماز مغربتان را بخوانید و بعد از آن، نماز عشایتان را دوباره بجا آورید.
مسأله‌ی 737: وقت مخصوص و مشترک ـ که معنی آن در مسأله‌ی پیش گفته شد ـ را برای همه یکسان ندانید، بلکه هر گاه مسافر باشید و به اندازه‌ی خواندن دو رکعت نماز از اول ظهر بگذرد، وقت مخصوص نماز ظهرتان را تمام شده بدانید و خود را داخل در وقت مشترک بشمارید، ولی در غیر سفر، پایان وقت مخصوص و آغاز وقت مشترک را بعد از گذشت زمان لازم برای خواندن چهار رکعت بدانید.
مسأله‌ی 738: هر گاه پیش از خواندن نماز مغرب، سهواً مشغول نماز عشا شوید و در بین نماز بفهمید که اشتباه کرده‌اید، چنانچه تمام آنچه را خوانده‌اید در وقت مشترک خوانده‌اید و به رکوع چهارم نرفته باشید، باید نیت را به نماز مغرب برگردانید و نماز را تمام کنید و بعد نماز عشا را بخوانید. و اگر به رکوع رکعت چهارم رفته‌اید، باید نماز را تمام کرده و دوباره بعد از خواندن نماز مغرب، نماز عشا را بخوانید. اما اگر تمام آن چه را خوانده‌اید در وقت مخصوص نماز مغرب خوانده باشید و پیش از رکوع رکعت چهارم یادتان بیاید، باید نیت را به نماز مغرب برگردانده و نماز را تمام کنید و دوباره نماز مغرب و بعد از آن، عشا را بخوانید.
مسأله‌ی 739: آخر وقت نماز عشا را نصف شب بدانید. پس باید برای نماز مغرب و عشا و مانند اینها، شب را از اول غروب تا اذان صبح حساب کنید، و برای نماز شب و مانند آن، تا اول آفتاب حساب نمایید.
مسأله‌ی 740: اگر از روی معصیت یا به واسطه‌ی عذری نماز مغرب یا عشا را تا نصف شب نخوانید، باید تا قبل از اذان صبح بدون اینکه نیت ادا و قضا کنید، بجا آورید.

وقت نماز صبح
مسأله‌ی 741: نزدیک اذان صبح از طرف مشرق، سفیدیای رو به بالا حرکت می‌کند، که آن را فجر اول گویند. موقعی که آن سفیدی در افق پهن شد را فجر دوم و اول وقت نماز صبح بدانید. و آخر وقت نماز صبح را موقعی که آفتاب بیرون می‌آید، بدانید.

احکام وقت نماز
مسأله‌ی 742: موقعی باید مشغول نماز شوید که یقین کنید «وقت» داخل شده است، یا دو مرد عادل به داخل شدن وقت خبر دهند. یا اذانگوی وقتشناس مورد وثوق، اذان بگوید.
مسأله‌ی 743: هر گاه نابینا یا زندانی و مانند اینها باشید، نباید به ظن به داخل شدن وقت اکتفا کنید و باید تا یقین به داخل شدن وقت نکرده‌اید، مشغول نماز نشوید. ولی اگر به واسطه‌ی ابر یا غبار و مانند اینها که برای همه مانع از یقین کردن است، نتوانید در اول وقتِ نماز، به داخل شدن وقت یقین کنید، باید نماز را تا زمانی که یقین به داخل شدن وقت پیدا کنید، به تأخیر اندازید.
مسأله‌ی 744: اگر دو مرد عادل به داخل شدن وقت خبر دهند یا خودتان یقین کنید که وقت نماز داخل شده و مشغول نماز شوید و در بین نماز بفهمید که هنوز وقت داخل نشده، یا بعد از نماز بفهمید که تمام نماز را پیش از وقت خوانده‌اید، یا در بین نماز بفهمید وقت داخل شده، یا بعد از نماز بفهمید که در بین نماز، وقت داخل شده است، نمازتان را دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 745: اگر ملتفت نباشید که باید با یقین به داخل شدن وقت، مشغول نماز شوید، چنانچه بعد از نماز بفهمید که تمام نماز را در وقت خوانده‌اید، نمازتان را صحیح بدانید. ولی اگر بفهمید تمام نماز را پیش از وقت خوانده‌اید، یا نفهمید که در وقت خوانده‌اید یا پیش از وقت، یا بعد از نماز بفهمید که در بین نماز، وقت داخل شده است، باید نمازتان را دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 746: اگر یقین کنید وقت داخل شده و مشغول نماز شوید و در بین نماز شک کنید که وقت داخل شده یا نه، یا در بین نماز یقین داشته باشید که وقت داخل شده و شک کنید که آنچه از نماز خوانده‌اید در وقت بوده یا نه، نمازتان را تمام کرده و دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 747: اگر وقت نماز به قدری تنگ است که به واسطه‌ی به جا آوردن بعضی از کارهای مستحب نماز، مقداری از آن بعد از وقت خوانده می‌شود، نباید آن مستحبات را بجا آورید. مثلاً اگر به واسطه‌ی خواندن قنوت، مقداری از نماز بعد از وقت خوانده می‌شود، نباید قنوت بخوانید.
مسأله‌ی 748: هر گاه به اندازه‌ی خواندن یک رکعت نماز وقت دارید، باید نماز را به نیت ادا بخوانید. ولی نباید عمداً نماز را تا این وقت به تأخیر اندازید.
مسأله‌ی 749: هر گاه مسافر نباشید، اگر تا غروب آفتاب به اندازه‌ی خواندن پنج رکعت نماز وقت دارید، باید نماز ظهر و عصر، را بخوانید. و اگر کمتر وقت دارید، باید فقط نماز عصر را بخوانید و بعداً نماز ظهر را قضا کنید. و اگر تا نصف شب به اندازه‌ی خواندن پنج رکعت نماز وقت دارید، باید نماز مغرب و عشا را بخوانید. و اگر کمتر وقت دارید، باید فقط نماز عشا را بخوانید و بعداً باید نماز مغرب را بدون مشخص کردن ادا یا قضا، بخوانید.
مسأله‌ی 750: هر گاه مسافر باشید، اگر تا غروب به اندازه‌ی خواندن سه رکعت نماز وقت دارید، باید نماز ظهر و عصر را بخوانید. و اگر کمتر وقت دارید، باید فقط عصر را بخوانید و بعداً نماز ظهر را قضا کنید. و اگر تا نصف شب به اندازه‌ی خواندن چهار رکعت نماز وقت دارید، باید نماز مغرب و عشا را بخوانید. و اگر کمتر وقت دارید، باید فقط نماز عشا را بخوانید و بعداً باید نماز مغرب را بدون مشخص کردن ادا یا قضا، بخوانید. و چنانچه بعد از خواندن نماز عشا معلوم شود که به مقدار یک رکعت یا بیشتر وقت به نصف شب مانده است، باید فوراً نماز مغرب را بدون مشخص کردن ادا یا قضا، بجا آورید.
مسأله‌ی 751: باید نمازهای یومیه را در اول وقت آن بخوانید. و هر چه به اول وقت نزدیکتر باشد، بهتر است، مگر آنکه تأخیر آن از جهتی بهتر باشد.
مسأله‌ی 752: هرگاه عذری داشته باشید که اگر بخواهید در اول وقت، نماز بخوانید، ناچار باشید مثلاً بدون ساتر یا با لباس نجس نماز بخوانید، چنانچه بدانید که عذرتان تا آخر وقت باقی است، می‌توانید در اول وقت نماز بخوانید. ولی اگر بدانید که عذرتان تا آخر وقت برطرف می‌شود، باید صبرکنید و بدون عذر نماز بخوانید. مثلاً اگر لباستان نجس باشد و احتمال دهید که می‌توانید تا قبل از تمام شدن وقت نماز، آن را تطهیر کنید، باید صبر نمایید و در آخر وقت، نماز بخوانید. البته آن مقدار صبر را هم لازم ندانید که فقط بتوانید کارهای واجب نماز را انجام دهید، بلکه اگر برای مستحبات نماز مانند اذان و اقامه و قنوت هم وقت باشد، می‌توانید تیمّم کنید و نمازتان را با آن مستحبات بجا آورید.
مسأله‌ی 753: هر گاه مسائل نماز و شکیات و سهویات را نمی‌دانید و احتمال می‌دهید که یکی از اینها در نماز پیش آید، باید برای یاد گرفتن اینها نماز را از اول وقت به تأخیر اندازید. ولی اگر اطمینان دارید که نماز را به طور صحیح تمام می‌کنید، می‌توانید در اول وقت مشغول نماز شوید. پس اگر در نماز، مسأله‌ای که حکم آن را نمی‌دانید پیش نیاید، نمازتان را صحیح بدانید. و اگر مسأله‌ای که حکم آن را نمی‌دانید پیش آید، می‌توانید به یکی از دو طرفی که احتمال می‌دهید عمل نمایید و نماز را تمام کنید. ولی بعد از نماز باید مسأله را بپرسید که اگر نمازتان باطل بوده، دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 754: اگر وقت نماز وسعت داشته باشد و طلبکارتان هم طلب خود را مطالبه کند، در صورتی که ممکن است، باید اول قرض خود را بدهید، بعد نماز بخوانید. و همچنین است اگر کار واجب دیگری که باید فوراً آن را بجا آورید، پیش آید. مثلاً ببینید مسجد، نجس است، که باید اول مسجد را تطهیر کنید، بعد نماز بخوانید. و چنانچه اول نماز بخوانید، خود را معصیتکار بدانید ولی نمازتان را صحیح بشمارید.
نمازهایی که باید به ترتیب بخوانید
مسأله‌ی 755: باید نماز عصر را بعد از نماز ظهر، و نماز عشا را بعد از نمازمغرب بخوانید. و اگر عمداً نماز عصر را پیش از نماز ظهر و نماز عشا را پیش از نماز مغرب بخوانید، باید دوباره به ترتیب بخوانید.
مسأله‌ی 756: اگر به نیت نماز ظهر، مشغول نماز شوید و در بین نماز یادتان بیاید که نماز ظهر را خوانده‌اید، نباید نیتتان را به نماز عصر برگردانید، بلکه باید نماز را به نیت نماز قضا یا نافله‌ی قضا ـ اگر به رکوع رکعت سوم نرسیده باشید ـ برگردانید و پس از تمام کردن، نماز عصر را بخوانید. و همینطور است در نماز مغرب و عشا.
مسأله‌ی 757: اگر در بین نماز عصر یقین کنید که نماز ظهر را نخوانده‌اید و نیت را به نماز ظهر برگردانید، چنانچه یادتان بیاید که نماز ظهر را خوانده‌اید، باید نیت را به نماز عصر برگردانید، و بعد از تمام کردن نماز، دوباره نماز عصر را بخوانید.
مسأله‌ی 758: اگر در بین نماز عصر شک کنید که نماز ظهر را خوانده‌اید یا نه، باید نیت را به نماز ظهر برگردانید. ولی اگر وقت به قدری کم است که بعد از تمام شدن نماز، آفتاب غروب می‌کند، باید به نیت نماز عصر، نماز را تمام کنید و بهتر است نماز ظهرتان را قضا نمایید.
مسأله‌ی 759: اگر در نماز عشا پیش از رکوع رکعت چهارم شک کنید که نماز مغرب را خوانده‌اید یا نه، چنانچه وقت نماز به قدری کم است که بعد از تمام شدن نماز، نصف شب می‌شود، باید به نیت عشا، نماز را تمام کنید. و بعد نماز مغرب را بدون نیت ادا یا قضا بجا آورید. و اگر بیشتر وقت دارید و یک رکعت از آن در وقت مشترک واقع شده باشد، باید نیت را به نماز مغرب برگردانید و نماز را سه رکعتی تمام کنید، بعد نماز عشا را بخوانید.
مسأله‌ی 760: اگر در نماز عشا بعد از رسیدن به رکوع رکعت چهارم، شک کنید که نماز مغرب را خوانده‌اید یا نه، باید نماز را تمام کنید، بعد نماز مغرب را بخوانید. و بعد از آن، نماز عشا را نیز اعاده نمایید، مگر این که این شک، در وقت مخصوص نماز عشا باشد، که در این صورت نماز را تمام کنید و بعد از خواندن نماز مغرب، نماز عشا را دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 761: اگر نمازی را که خوانده‌اید احتیاطاً دوباره بخوانید و در بین نماز یادتان بیاید، نمازی که باید پیش از آن بخوانید را نخوانده‌اید، نباید نیت را به آن نماز برگردانید. مثلاً موقعی که نماز عصر را احتیاطاً می‌خوانید، اگر یادتان بیاید نماز ظهر را نخوانده‌اید، نباید نیت را به نماز ظهر برگردانید.
مسأله‌ی 762: نباید نیت را از نماز قضا به نماز ادا، و از نماز مستحب به نماز واجب برگردانید.
مسأله‌ی 763: اگر وقت نماز ادا وسعت داشته باشد، می‌توانید در بین نماز، نیت را به نماز قضا برگردانید، ولی باید برگرداندن نیت به نماز قضا ممکن باشد. مثلاً اگر مشغول نماز ظهر هستید، در صورتی می‌توانید نیت را به قضای نماز صبح برگردانید که داخل در رکوع رکعت سوم نشده باشید. البته به شرطی که در وسط نماز یادتان بیاید که نماز قضا دارید، ولی اگر از اول نماز، یادتان باشد که نماز قضا دارید، نیت را از ادا به قضا برنگردانید.

نمازهای مستحب
مسأله‌ی 764: نمازهای مستحبی که آنها را «نافله» می‌گویند را زیاد بدانید. و بین نمازهای مستحبی، به خواندن نافله‌های شبانهروز بیشتر سفارش شده، و آنها را در غیر روز جمعه، سی و چهار رکعت بدانید، که هشت رکعت آن را نافله‌ی ظهر و هشت رکعت را نافله‌ی عصر و چهار رکعت را نافله‌ی مغرب و دو رکعت را نافله‌ی عشا و یازده رکعت را نافله‌ی شب و دو رکعت را نافله‌ی صبح بشمارید. و چون دو رکعت نافله‌ی عشا را باید نشسته بخوانید، یک رکعت حساب کنید. ولی در روز جمعه، بر شانزده رکعت نافله‌ی ظهر و عصر، چهار رکعت اضافه کنید و بهتر است تمام بیست رکعت را پیش از اذان ظهر بخوانید.
مسأله‌ی 765: از یازده رکعت نافله‌ی شب، هشت رکعت آن را باید به نیت نافله‌ی شب، و دو رکعت آن را به نیت نماز شفع، و یک رکعت آن را به نیت نماز وتر بخوانید. و آداب کامل نافله‌ی شب در کتاب مجموعه‌ی قوانین عملی منهاج فردوسیان گفته شده است.
مسأله‌ی 766: نمازهای نافله را می‌توانید نشسته بخوانید ولی بهتر است هر دو رکعت نماز نافله‌ی نشسته را یک رکعت حساب کنید. مثلاً اگر می‌خواهید نافله‌ی ظهر را که هشت رکعت (چهار دو رکعتی) است نشسته بخوانید، بهتر است شانزده رکعت (هشت دو رکعتی) بخوانید. و اگر می‌خواهید نماز وتر را نشسته بخوانید، دو نماز یک رکعتی نشسته بخوانید.
مسأله‌ی 767: نباید در سفری که نماز ظهر و عصرتان شکسته است، نافله‌ی ظهر و عصر را بخوانید. ولی نافله‌ی عشا را می‌توانید به امید این که مطلوب باشد، بجا آورید.

وقت نافله‌های یومیه
مسأله‌ی 768: نافله‌ی ظهر را پیش از نماز ظهر بخوانید. و وقت فضیلت آن را از اول ظهر بدانید تا موقعی که آن مقدار از سایه‌ی شاخص که بعد از ظهر پیدا می‌شود، به اندازه‌ی دو هفتم آن شود. مثلاً اگر درازی شاخص هفت وجب باشد، هر وقت مقدار سایه‌ای که بعد از ظهر پیدا می‌شود به دو وجب رسید، آن را آخر وقت فضیلت نافله‌ی ظهر بدانید. ولی تا آخر وقت فریضه، می‌توانید پیش از نماز ظهر بجا آورید. و همچنین وقت ادای نافله‌ی عصر را تا وقت ادای فریضه‌ی عصر بدانید.
مسأله‌ی 769: نافله‌ی عصر را پیش از نماز عصر بخوانید. و وقت فضیلت آن را تا موقعی بدانید که آن مقدار از سایه‌ی شاخص که بعد از ظهر پیدا می‌شود، به چهارهفتم آن برسد. و چنانچه بخواهید نافله‌ی ظهر را بعد از نماز ظهر، یا نافله‌ی عصر را بعد از نماز عصر بخوانید، نیت ادا و قضا نکنید.
مسأله‌ی 770: وقت نافله‌ی مغرب را از بعد از تمام شدن نماز مغرب بدانید تا وقتی که سرخی طرف مغرب که بعد از غروب کردن آفتاب در آسمان پیدا می‌شود، از بین برود. و پس از آن تا پایان وقت نماز مغرب، می‌توانید نافله‌اش را بدون نیت ادا و قضا بخوانید.
مسأله‌ی 771: وقت نافله‌ی عشا را از بعد از تمام شدن نماز عشا تا نصف شب بدانید. و بهتر است بلافاصله بعد از نماز عشا بخوانید.
مسأله‌ی 772: نافله‌ی صبح را پیش از نماز صبح بخوانید و وقت فضیلت آن را از بعد از فجر اول بدانید تا وقتی که سرخی طرف مشرق پیدا شود. و نشانه‌ی فجر اول، در وقت نماز صبح گفته شد. و می‌توانید نافله‌ی صبح را بلافاصله بعد از نافله‌ی شب بخوانید.
مسأله‌ی 773: وقت نافله‌ی شب را از نصف شب تا اذان صبح بدانید، و بهتر است نزدیک اذان صبح بخوانید.
مسأله‌ی 774: هر گاه مسافر باشید یا برایتان سخت باشد که نافله‌ی شب را بعد از نصف شب بخوانید، می‌توانید آن را در اول شب بجا آورید.
نماز غفیله
مسأله‌ی 775: یکی از نمازهای مستحبی را نماز غفیله بدانید که بین نماز مغرب و عشا و در صورتی که وقت کافی برای خواندن چهار رکعت (دو دو رکعتی) نافله‌ی نماز مغرب داشته باشید، بخوانید. و وقت آن را از بعد از نماز مغرب بدانید تا وقتی که سرخی طرف مغرب از بین برود. و در رکعت اول آن بعد از حمد، به جای سوره، این آیه را بخوانید: «وَ ذَا النُّونِ اِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ اَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادىَ فِى الظُّلُماتِ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اَنْـتَ سُبْحَانَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الظَّـالِمِینَ فَاستَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِى الْمُؤْمِنینَ». و در رکعت دوم بعد از حمد به جای سوره، این آیه را بخوانید: «وَ عِنْدَهُ مفاتِحُ الْغَیْبِ لایَعْلَمُها اِلاّ هُوَ و یَعْلَمُ مَا فِى الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ و مَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ اِلاّ یَعْلَمُهَا وَ لاَ حَبَّةٍ فى ظُلُمـاتِ الاَرْضِ وَ لاَ رَطْبٍ وَ لاَ یابِسٍ اِلاَّ فِى کِتابٍ مُبینٍ». و در قنوت آن بگویید: «اَلّلهُمَّ اِنّى اَسأَلُکَ بِمَفاتِحِ الْغَیْبِ اَلّتِى لا یَعْلَمُهَا اِلاَّ اَنْتَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلَى مَحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تَغْفِرَ لى ذُنُوبى». سپس حاجت‌های خود را بخواهید. و بعد بگویید: «اَلّلهُمَّ اَنْتَ وَلِىُّ نِعْمَتِى وَ الْقادِرُ عَلَى طَلِبَتىِ تَعْلَمُ حاجَتِى فَأسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ و عَلَیْهِمُ السَّلامُ لَمَّا قَضَیْتَهَا لِى».

در هفت مورد باید به جای وضو و غسل، تیمّم کنید:

اول از موارد تیمم
آن که تهیه‌ی آب، به قدر وضو یا غسل، برایتان ممکن نباشد.
مسأله‌ی 648: هر گاه در آبادی باشید، باید برای تهیه‌ی آب وضو و غسل به قدری جستجو کنید که از پیدا شدن آن ناامید شوید. و اگر در بیابان باشید، چنانچه زمین آن پَست و بلند است، و یا به واسطه‌ی درخت و مانند آن، عبور در آن زمین مشکل است، باید در هر یک از چهار طرف به اندازه‌ی پرتاب یک تیر قدیمی ـ که با کمان پرتاب می‌کردند ـ و اگر زمین آن پَست و بلند نیست، باید در هر طرف به اندازه‌ی پرتاب دو تیر، جستجو نمایید. و بهتر است اگر وسیله‌ی نقلیه دارید، به اندازه‌ای که ناامید شوید، به جستجوی آب برآیید.
مسأله‌ی 649: اگر بعضی از چهار طرف، هموار و بعضی دیگر پست و بلند بوده یا عبور در آن مشکل باشد، در طرفی که هموار است به اندازه‌ی پرتاب دو تیر و در طرفی که این طور نیست به اندازه‌ی پرتاب یک تیر جستجو کنید.
مسأله‌ی 650: در هر طرفی که یقین دارید آب نیست، جستجو در آن طرف را لازم ندانید.
مسأله‌ی 651: هر گاه وقت نمازتان تنگ نیست و برای تهیه‌ی آب وقت دارید، اگر یقین یا اطمینان دارید در محلی دورتر از مقدار یک یا دو تیر، آب هست، در صورتی که مانعی نباشد و مشقت هم نداشته باشد، باید برای تهیه‌ی آب بروید.
مسأله‌ی 652: جستجوی خودتان برای یافتن آب را لازم ندانید، بلکه می‌توانید کسی که به گفته‌ی او اطمینان دارید را بفرستید. و در این صورت، می‌توانید یک نفر را از طرف چند نفر بفرستید.
مسأله‌ی 653: هر گاه احتمال دهید که داخل بار سفرتان یا در منزل یا در قافله، آب هست، باید به قدری جستجو نمایید که به نبودن آب یقین کنید یا از پیدا کردن آن ناامید شوید.
مسأله‌ی 654: اگر پیش از وقت نماز جستجو نمایید و آب پیدا نکنید و تا وقت نماز همان جا بمانید، چنانچه احتمال دهید که آب پیدا می‌کنید، باید دوباره در جستجوی آب بروید.
مسأله‌ی 655: اگر بعد از داخل شدن وقت نماز جستجو کنید و آب پیدا نکنید و تا وقت نماز دیگر در همانجا بمانید، چنانچه احتمال دهید که آب پیدا می‌شود، باید دوباره در جستجوی آب بروید.
مسأله‌ی 656: اگر از درنده یا دزد بترسید یا جستجوی آب به قدری سخت باشد که نتوانید تحمل کنید یا وقت نماز تنگ باشد، جستجو را لازم ندانید. ولی اگر بتوانید مقداری جستجو کنید، به همان مقدار جستجو کنید. و اگر از دزد بر جان یا مال خودتان بترسید، نباید در جستجوی آب بروید. ولی اگر مالی که احتمال می‌دهید از بین برود، نسبت به دارایی‌تان قابل اعتنا نباشد و ترس دیگری هم نداشته باشید، باید جستجوی آب کنید.
مسأله‌ی 657: اگر در جستجوی آب نروید تا وقت نماز تنگ شود، خود را معصیت‌کار بدانید ولی نمازتان با تیمّم را صحیح بشمارید.
مسأله‌ی 658: هر گاه یقین داشته باشید آب پیدا نمی‌کنید، چنانچه دنبال آب نروید و با تیمّم نماز بخوانید و بعد از نماز بفهمید که اگر جستجو می‌کردید، آب پیدا می‌شد، باید نمازتان را دوباره با وضو بخوانید و اگر وقتش گذشته، قضا نمایید.
مسأله‌ی 659: اگر بعد از جستجو، آب پیدا نکنید و با تیمّم نماز بخوانید و بعد از نماز بفهمید در جایی که جستجو کرده‌اید، آب بوده، باید اگر وقت باقی است، نمازتان را دوباره با وضو بخوانید.
مسأله‌ی 660: اگر بعد از داخل شدن وقت نماز، وضو داشته باشید و بدانید که اگر وضوی خود را باطل کنید، تهیه‌ی آب برایتان ممکن نیست، یا نمی‌توانید وضو بگیرید، چنانچه بتوانید وضوی خود را نگهدارید، نباید آن را باطل کنید. و همچنین است اگر بدانید یا دو شاهد عادل خبر دهند که تهیه‌ی آب برایتان ممکن نیست. بلکه اگر احتمال صحیح عقلایی هم بدهید، نباید وضوی خود را باطل کنید.
مسأله‌ی 661: اگر پیش از وقت نماز وضو داشته باشید و بدانید که اگر وضوی خود را باطل کنید، تهیه‌ی آب برایتان ممکن نیست، چنانچه بتوانید وضوی خود را نگهدارید، نباید آن را باطل کنید. همچنین اگر احتمال عقلایی بدهید یا دو شاهد عادل خبر دهند که اگر وضوی خود را باطل کنید، تهیه‌ی آب برایتان ممکن نیست، چنانچه بتوانید بدون ضرر و مشقت، وضوی خود را نگهدارید، نباید آن را باطل کنید.
مسأله‌ی 662: هر گاه فقط به مقدار وضو یا به مقدار غسل آب داشته باشید، اگر بدانید که اگر آن را بریزید، آب پیدا نمی‌کنید، یا دو شاهد عادل خبر دهند که اگر آن را بریزید، آب پیدا نمی‌کنید، چه وقت نماز داخل شده باشد و چه نشده باشد، نباید آن آب را بریزید.
مسأله‌ی 663: هر گاه بدانید آب پیدا نمی‌کنید، یا دو شاهد عادل خبر دهند که آب پیدا نمی‌کنید، اگر بعد از داخل شدن وقت نماز، وضوی خود را باطل کنید یا آبی که دارید بریزید، خود را معصیتکار بدانید ولی نمازتان با تیمّم را صحیح بشمارید، هر چند بهتر است بعداً با وضو یا غسل، قضای آن نماز را بخوانید.

دوم از موارد تیمم
مسأله‌ی 664: اگر به واسطه‌ی پیری یا ناتوانی یا ترس از دزد و جانور و مانند اینها یا نداشتن وسیله‌ای که آب از چاه بکشید، دسترسی به آب نداشته باشید، باید تیمّم کنید. و همچنین است اگر تهیه کردن آب یا استعمال آن به قدری مشقت داشته باشد که مردم، تحمل آن را نکنند.
مسأله‌ی 665: اگر برای کشیدن آب از چاه، دلو و ریسمان و مانند اینها لازم داشته و مجبور باشید بخرید یا کرایه نمایید، اگر چه قیمت آن چند برابر معمول باشد، باید تهیه کنید. و همچنین است اگر آب را به چندین برابر قیمتش بفروشند.
مسأله‌ی 666: اگر ناچار شوید که برای تهیه‌ی آب، قرض کنید، باید قرض نمایید، مگر این که بدانید یا گمان داشته باشید که نمی‌توانید قرض خود را بدهید.
مسأله‌ی 667: هر گاه کندن چاه مشقت نداشته باشد، باید برای تهیه‌ی آب، چاه بکنید.
مسأله‌ی 668: هر گاه کسی مقداری آب بیمنت به شما ببخشد، باید قبول کنید.

سوم از موارد تیمم
مسأله‌ی 669: اگر از استعمال آب بر جان خود بترسید یا بترسید که به واسطه‌ی استعمال آن، مرض یا عیبی در شما پیدا شود یا مرضتان طول بکشد یا شدت یابد یا به سختی معالجه شود، باید تیمّم نمایید. ولی اگر آب گرم برایتان ضرر ندارد، باید با آب گرم وضو بگیرید یا غسل کنید.
مسأله‌ی 670: یقین به ضرر آب را لازم ندانید، بلکه اگر احتمال ضرر نیز بدهید، چنانچه آن احتمال در نظر مردم بجا باشد و از آن احتمال، ترس برایتان پیدا شود، باید تیمّم کنید.
مسأله‌ی 671: هر گاه مبتلا به درد چشم باشید و آب برای‌تان ضرر داشته باشد، باید تیمّم نمایید.
مسأله‌ی 672: هر گاه به واسطه‌ی یقین یا ترسِ ضرر، تیمّم کنید و پیش از نماز بفهمید که آب برایتان ضرر ندارد، تیمّم خود را باطل بدانید. و اگر بعد از نماز بفهمید، باید دوباره نماز را با وضو یا غسل بخوانید و اگر وقت گذشته، قضا نمایید.
مسأله‌ی 673: هر گاه بدانید آب برایتان ضرر ندارد، چنانچه غسل کنید یا وضو بگیرید و بعد بفهمید که آب برایتان ضرر داشته، باید اگر در وقت است و نماز را نخوانده‌اید، تیمّم هم بنمایید. و اگر نماز را خوانده‌اید، دوباره آن را با تیمّم بخوانید. و اگر وقت گذشته، با وضو یا غسل آن را قضا نمایید.

چهارم از موارد تیمم
مسأله‌ی 674: هرگاه بترسید که اگر آب را به مصرف وضو یا غسل برسانید، خود یا خانواده و فرزندانتان، یا رفیقتان و کسانی که با شما مربوطند مانند نوکر و کلفت، از تشنگی بمیرند یا مریض شوند یا به قدری تشنه شوند که تحمل آن مشقت دارد، باید به جای وضو و غسل، تیمّم نمایید. و نیز اگر بترسید حیوانی که مال خودتان یا دیگری است از تشنگی تلف شود، باید آب را به آن حیوان بدهید و تیمّم نمایید. و همچنین است اگر کسی که حفظ جان او واجب است به طوری تشنه باشد که اگر آب را به او ندهید، تلف شود.
مسأله‌ی 675: هر گاه غیر از آب پاکی که برای وضو یا غسل دارید، آب نجسی هم به مقدار آشامیدن خود و کسانی که با شما مربوطند داشته باشید، باید آب پاک را برای آشامیدن بگذارید و با تیمّم نماز بخوانید. ولی چنانچه آب را برای حیوانتان بخواهید، باید آب نجس را به آن بدهید و با آب پاک، وضو و غسل را انجام دهید.

پنجم از موارد تیمم
مسأله‌ی 676: هر گاه بدن یا لباستان نجس باشد و کمی آب داشته باشید که اگر با آن وضو بگیرید یا غسل کنید، برای آب کشیدن بدن یا لباستان نمی‌ماند، باید بدن یا لباستان را آب بکشید و با تیمّم نماز بخوانید. ولی اگر چیزی نداشته باشید که بر آن تیمّم کنید، باید آب را به مصرف وضو یا غسل برسانید و با بدن یا لباس نجس نماز بخوانید.

ششم از موارد تیمم
مسأله‌ی 677: هر گاه غیر از آب یا ظرفی که استعمال آن حرام است، آب یا ظرف دیگری نداشته باشید، مثلاً آب یا ظرفتان غصبی باشد و غیر از آن آب و ظرف دیگری نداشته باشید، باید به جای وضو و غسل، تیمّم کنید.

هفتم از موارد تیمم
مسأله‌ی 678: هرگاه وقت نماز به قدری تنگ باشد که اگر وضو بگیرید یا غسل کنید، تمام نماز یا مقداری از آن بعد از وقت خوانده می‌شود، باید تیمّم کنید.
مسأله‌ی 679: هر گاه عمداً نماز را به قدری تأخیر بیاندازید که وقت وضو یا غسل نداشته باشد، خود را معصیت‌کار بدانید، و قضای آن نماز را بخوانید.
مسأله‌ی 680: هر گاه شک داشته باشید که اگر وضو بگیرید یا غسل کنید، وقت برای نماز خواندنتان می‌ماند یا نه، باید تیمّم کنید و نماز بخوانید.
مسأله‌ی 681: هر گاه به واسطه‌ی تنگی وقت تیمّم کرده باشید، چنانچه بعد از نماز، آبی که داشتید از دستتان برود، اگر چه تیمّم خود را نشکسته باشید، در صورتی که وظیفهتان تیمّم باشد، باید دوباره تیمّم نمایید.
مسأله‌ی 682: هر گاه آب داشته باشید، اگر به واسطه‌ی تنگی وقت با تیمّم مشغول نماز شوید و در بین نماز، آبی که داشته‌اید از دستتان برود، چنانچه وظیفهتان تیمّم باشد، باید برای نمازهای بعدی دوباره تیمّم کنید.
مسأله‌ی 683: هر گاه به قدری وقت دارید که می‌توانید وضو بگیرید یا غسل کنید و نماز را بدون کارهای مستحبی آن ـ مثل اقامه و قنوت بخوانید ـ باید غسل کنید یا وضو بگیرید و نماز را بدون کارهای مستحبی آن به جا آورید. بلکه اگر به اندازه‌ی سوره هم وقت ندارید، باید غسل کنید یا وضو بگیرید و نماز را بدون سوره بخوانید.
چیزهایی که می‌توانید به آنها تیمّم کنید
مسأله‌ی 684: تیمّم به خاک و ریگ و کلوخ و سنگ ـ ا گر پاک باشد ـ را صحیح بدانید، و تا خاک ممکن باشد به چیز دیگری تیمّم نکنید.
مسأله‌ی 685: تیمّم بر سنگ گچ و سنگ آهک و سنگ مرمر سیاه و سایر اقسام سنگها را صحیح بدانید ولی با بودن چیزهایی که در مسأله‌ی قبل گفته شد، بر گچ و آهک پخته تیمّم نکنید. و تیمّم بر جواهر مثل سنگ عقیق و فیروزه را باطل بدانید. و اگر دسترسی به خاک و مانند آن ندارید و امر دایر است بین گچ یا آهک پخته، باید با هر کدام، یکبار تیمّم کنید.
مسأله‌ی 686: اگر خاک و ریگ و کلوخ و سنگ پیدا نشود، باید به گَرد و غباری که بر فرش و لباس و مانند اینها نشسته، اگر ظاهر است تیمّم کنید. و اگر گَرد و غبار آنها ظاهر نیست، ولی وقتی دست به آن می‌زنید گَرد بر می‌خیزد، باید اول دست بزنید تا روی آن، غبارآلود شود، بعد تیمّم کنید و سپس به گِل نیز تیمّم کنید. و چنانچه اصلاً گَرد پیدا نشود، باید به گِل تیمّم کنید. و اگر گِل هم پیدا نشود، باید نماز را بدون تیمّم بخوانید، ولی بعداً قضای آن را بجا آورید.
مسأله‌ی 687: اگر بتوانید با تکاندن فرش و مانند آن، خاک تهیه کنید، نباید به گَرد تیمّم نمایید و اگر بتوانید گِل را خشک کنید و از آن خاک تهیه نمایید، نباید به گِل تیمّم کنید.
مسأله‌ی 688: هر گاه آب نداشته باشید، ولی بتوانید برف یا یخ را آب کنید، باید چنان کنید و با آن وضو بگیرید یا غسل نمایید. و اگر ممکن نیست و چیزی هم که تیمّم به آن صحیح است ندارید، باید ـ اگر سخت نباشد ـ با برف یا یخ، اعضای وضو یا غسل را نمناک کنید. و اگر این هم ممکن نیست، به یخ یا برف تیمّم نمایید. ولی در دو صورت اخیر، نمازی که خوانده‌اید را باید قضا کنید.
مسأله‌ی 689: هر گاه با خاک یا ریگ، چیزی که باید تیمّم بر آن را باطل بشمارید، مانند کاه مخلوط شده باشد، نباید به آن تیمّم کنید. ولی اگر آن چیز به قدری کم باشد که در خاک یا ریگ از بین رفته حساب شود، می‌توانید به آن خاک یا ریگ، تیمّم کنید.
مسأله‌ی 690: هر گاه چیزی نداشته باشید که بر آن تیمّم کنید، چنانچه بتوانید، باید به خریدن و مانند آن، تهیه نمایید.
مسأله‌ی 691: تیمّم به دیوار گِلی را صحیح بدانید. ولی بهتر است با بودن زمین یا خاک خشک، به زمین یا خاک نمناک تیمّم نکنید.
مسأله‌ی 692: چیزی که بر آن تیمّم می‌کنید باید پاک باشد و اگر چیز پاکی که تیمّم بر آن صحیح است را ندارید، باید نماز را بدون تیمّم بخوانید، ولی بعداً با وضو یا غسل، قضا نمایید.
مسأله‌ی 693: اگر یقین داشته باشید که تیمّم به چیزی صحیح است و به آن تیمّم نمایید، بعد بفهمید تیمّم به آن باطل بوده، نمازهایی را که با آن تیمّم خوانده‌اید را باید دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 694: نباید چیزی که بر آن تیمّم می‌کنید، و مکان آن چیز غصبی باشد. پس اگر بر خاک غصبی تیمّم کنید یا خاکی را که مال خودتان است، بیاجازه در مِلک دیگری بگذارید و بر آن تیمّم کنید، تیمّم خود را باطل بدانید.
مسأله‌ی 695: تیمّم در فضای غصبی را باطل بدانید، پس اگر در مِلک خود، دستهایتان را به زمین بزنید و بیاجازه داخل مِلک دیگری شوید و دستهایتان را به پیشانیتان بکشید، تیمّم خود را باطل بشمارید.
مسأله‌ی 696: تیمّم به چیز غصبی یا در فضای غصبی یا بر چیزی که در ملک غصبی است را در صورتی باطل بدانید که از غصبی بودن آن اطلاع داشته باشید و عمداً تیمّم کنید. پس چنانچه ندانید یا فراموش کرده باشید، تیممتان را صحیح بشمارید، مگر این که خودتان غاصب باشید، یعنی خودتان چیزی را غصب کنید و فراموش کنید که غصب کرده‌اید و بر آن تیمّم کنید، یا ملکی را غصب نمایید و فراموش کنید که غصب کرده‌اید و چیزی را که بر آن تیمّم می‌کنید را در آن ملک بگذارید، یا در فضای آن ملک تیمّم نمایید.
مسأله‌ی 697: هر گاه در جای غصبی زندانی باشید، اگر آب و خاکش غصبی است، باید با تیمّم نماز بخوانید، و بعداً قضا نمایید.
مسأله‌ی 698: باید چیزی که بر آن تیمّم می‌کنید، گَردی داشته باشد که به دست بماند، و بهتر است بعد از زدن دستها بر آن، دستهایتان را بتکانید که گَرد آن بریزد.
مسأله‌ی 699: به زمین گود و خاک جاده و زمین شورهزار که نمک روی آن را نگرفته، تیمّم نکنید. ولی اگر نمک، روی آن را گرفته باشد، نباید تیمّم کنید.

دستور تیمم
مسأله‌ی 700: در تیمم، چهار چیز را باید انجام دهید: اول: نیت. دوم: زدن کف دو دست با هم بر چیزی که تیمّم به آن صحیح است. سوم: کشیدن کف هر دو دست به تمام پیشانی و دو طرف آن، از جایی که موی سر می‌روید تا ابروها و بالای بینی، و باید دستها را روی ابروهایتان هم بکشید. چهارم: کشیدن کف دست چپ به تمام پشت دست راست و بعد از آن، کشیدن کف دست راست به تمام پشت دست چپ.
مسأله‌ی 701: تیمّم بدل از غسل را مثل تیمّم بدل از وضو انجام دهید؛ ولی بهتر است که تیمّم را ـ چه بدل از وضو باشد و چه بدل از غسل ـ با دو ضرب انجام دهید، به این نحو که: یک مرتبه دستها را به زمین بزنید و به پیشانی و پشت دست‌هایتان بکشید و مرتبه‌ی دیگر، دستهایتان را به زمین بزنید و به پشت دستهایتان بکشید.

احکام تیمم
مسأله‌ی 702: هر گاه مختصری از پیشانی یا پشت دستهایتان را مسح نکنید، تیمّم خود را باطل بدانید، چه عمداً مسح نکنید و چه این که مسأله را ندانید یا فراموش کرده باشید؛ ولی دقت زیاد را هم لازم ندانید و همین قدر که گفته شود تمام پیشانی و پشت دستتان را مسح کردید، کافی بشمارید.
مسأله‌ی 703: برای آنکه یقین کنید تمام پشت دست‌هایتان را مسح کرده‌اید، باید مقداری بالاتر از مچ دستتان را هم مسح نمایید؛ ولی مسح بین انگشتانتان را لازم ندانید.
مسأله‌ی 704: در تیمم، باید پیشانی و پشت دستهایتان را از بالا به پایین مسح نمایید و کارهای آن را باید پشت سر هم بجا آورید و اگر بین آنها به قدری فاصله اندازید که نگویند تیمّم می‌کند، دوباره باید تیمّم کنید.
مسأله‌ی 705: در موقع نیت، باید معین کنید که تیمّم شما بدل از غسل است یا بدل از وضو. و اگر بدل از غسل باشد، باید آن غسل را معین نمایید. و چنانچه اشتباهی به جای بدل از وضو، بدل از غسل، یا به جای بدل از غسل، بدل از وضو، نیت کنید یا مثلاً در تیمّم بدل از غسل جنابت، نیت تیمّم بدل از غسل مسّ میّت نمایید، باید دوباره تیمّم کنید.
مسأله‌ی 706: در تیمّم باید پیشانی و کف دستها و پشت دستهایتان پاک باشد، و اگر کف دستتان نجس باشد و نتوانید آن را آب بکشید، باید دو تیمّم کنید: یکی با کف دست و یکی با پشت دست، یعنی پشت دستهایتان را به چیزی که تیمّم به آن صحیح است بزنید و به پیشانی و پشت دستهایتان بکشید.
مسأله‌ی 707: باید برای تیمم، انگشتر را از دستتان بیرون آورید. و اگر در پیشانی یا پشت دستها یا در کف دستهایتان مانعی باشد، مثلاً چیزی به آنها چسبیده باشد، باید برطرف نمایید.
مسأله‌ی 708: اگر پیشانی یا پشت دستهایتان زخم است و پارچه یا چیز دیگری که بر آن بسته شده را نمی‌توانید باز کنید، باید دستتان را روی آن بکشید. و نیز اگر کف دستتان زخم باشد و پارچه یا چیز دیگری را که بر آن بسته شده نتوانید باز کنید، باید دست را با همان پارچه به چیزی که تیمّم به آن صحیح است بزنید و به پیشانی و پشت دستهایتان بکشید.
مسأله‌ی 709: اگر پیشانی و پشت دستهایتان مو داشته باشد، موجب اشکال در تیمّم ندانید؛ ولی اگر موی سرتان روی پیشانیتان آمده باشد، باید آن را عقب بزنید.
مسأله‌ی 710: اگر احتمال دهید که در پیشانی و کف دستها یا پشت دستهایتان مانعی هست، چنانچه آن احتمال در نظر مردم بجا باشد، باید جستجو نمایید تا یقین یا اطمینان پیدا کنید که مانعی نیست.
مسأله‌ی 711: هر گاه وظیفه‌ی شما تیمّم است ولی نمی‌توانید تیمّم کنید، باید نایب بگیرید. و هر گاه نایب می‌شوید، باید طرفتان را با دست خودش تیمّم دهید. و اگر ممکن نباشد، باید دست خود را به چیزی که تیمّم به آن صحیح است بزنید و به پیشانی و پشت دست‌های او بکشید.
مسأله‌ی 712: اگر در بین تیمّم شک کنید که قسمتی از آن را فراموش کرده‌اید یا نه، باید آن قسمت را با آنچه بعد از آن است به جا آورید. و نیز اگر بعد از به جا آوردن هر جزء شک کنید که درست به جا آورده‌اید یا نه، باید دوباره انجام دهید.
مسأله‌ی 713: اگر بعد از مسح دست چپ شک کنید که درست تیمّم کرده‌اید یا نه، دوباره تیمّم کنید.
مسأله‌ی 714: هر گاه وظیفهتان تیمّم باشد، نباید پیش از وقت نماز، برای نماز تیمّم کنید. ولی اگر برای کار واجب دیگر یا مستحبی تیمّم کنید و تا وقت نماز، عذرتان باقی باشد، می‌توانید با همان تیمّم نماز بخوانید.
مسأله‌ی 715: هر گاه وظیفهتان تیمّم باشد، اگر بدانید تا آخر وقت، عذرتان باقی می‌ماند، در وسعت وقت می‌توانید با تیمّم نماز بخوانید. ولی اگر بدانید که تا آخر وقت، عذرتان برطرف می‌شود، باید صبر کنید و با وضو یا غسل نماز بخوانید.
مسأله‌ی 716: هر گاه نتوانید وضو بگیرید یا غسل کنید، در صورتی که بترسید اجلتان برسد ولی عذرتان برطرف نشود و نمازهای قضایتان بماند، می‌توانید با تیمّم نماز قضا بخوانید ولی اگر عذرتان برطرف شد، باید تمام نمازهای قضایی که با تیمّم خوانده‌اید را دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 717: هر گاه نتوانید وضو بگیرید یا غسل کنید، اگر بدانید که عذرتان تا آخر وقت برطرف نمی‌شود، می‌توانید نمازهای مستحبی‌ای که وقت معین دارند مثل نوافل شبانه‌روز را با تیمّم بخوانید.
مسأله‌ی 718: هر گاه باید غسل جبیره‌ای و تیمّم نمایید، مثلاً جراحتی در پشتتان باشد، اگر بعد از غسل و تیمم، حدث اصغری از شما سر بزند، مثلاً ادرار کنید، برای نمازهای بعد، تا عذرتان باقی است، باید وضو بگیرید و تیمّم بدل از غسل هم انجام دهید.
مسأله‌ی 719: هر گاه به واسطه‌ی نداشتن آب یا عذر دیگری تیمّم کنید، بعد از برطرف شدن عذر، تیمّم خود را باطل بشمارید.
مسأله‌ی 720: باید چیزهایی که وضو را باطل می‌کند، باطل‌کننده‌ی تیمّم بدل از وضو؛ و چیزهایی که غسل را باطل می‌نماید، باطل‌کننده‌ی تیمّم بدل از غسل بدانید.
مسأله‌ی 721: هر گاه نتوانید غسل کنید، و چند غسل بر شما واجب شده باشد، باید بدل از هر غسلی یک تیمّم بنمایید.
مسأله‌ی 722: هر گاه نتوانید غسل کنید، اگر بخواهید عملی را که برای آن غسل واجب است انجام دهید، باید بدل از غسل، تیمّم نمایید. و اگر نتوانید وضو بگیرید، اگر بخواهید عملی که برای آن وضو واجب است را انجام دهید، باید بدل از وضو، تیمّم نمایید.
مسأله‌ی 723: هرگاه بدل از غسل جنابت تیمّم کنید، بهتر است کاری که وضو را باطل می‌کند انجام دهید و سپس برای نماز، وضو بگیرید. ولی اگر بدل از غسل‌های دیگر تیمّم کنید، باید وضو بگیرید. و اگر نتوانید وضو بگیرید، باید تیمّم دیگری هم بدل از وضو بنمایید.
مسأله‌ی 724: هر گاه بدل از غسل، تیمّم کنید و بعد کاری که وضو را باطل می‌کند برایتان پیش آید، چنانچه برای نمازهای بعد نتوانید غسل کنید، باید وضو بگیرید و بدل از غسل، تیمّم نمایید. و اگر نمی‌توانید وضو بگیرید، دو تیمّم کنید، یکی بدل از غسل و دیگری بدل از وضو.
مسأله‌ی 725: هر گاه وظیفهتان آن است که بدل از وضو و بدل از غسل تیمّم کنید، بهتر است تیمّم سومی هم به قصد اینکه بتوانید آن عمل را انجام دهید، بنمایید.
مسأله‌ی 726: هر گاه وظیفهتان تیمّم باشد، اگر برای کاری تیمّم کنید، تا تیمّم و عذرتان باقی است، می‌توانید کارهایی که باید با وضو یا غسل انجام دهید را به جا آورید. ولی اگر عذرتان تنگی وقت بوده یا با داشتن آب، برای نماز میت یا خوابیدن تیمّم کرده باشید، فقط کاری را که برای آن تیمّم نموده‌اید می‌توانید انجام دهید.
مسأله‌ی 727: در چند مورد بهتر است نمازهایی که با تیمّم خوانده‌اید را دوباره بخوانید:
اول: آنکه از استعمال آب، ترس داشته و عمداً خود را جُنُب کرده و با تیمّم نماز خوانده باشید.
دوم: آنکه می‌دانسته یا گمان داشته‌اید که آب پیدا نمی‌کنید و عمداً خود را جُنُب کرده و با تیمّم نماز خوانده باشید.
سوم: آنکه تا آخر وقت، عمداً در جستجوی آب نروید و با تیمّم نماز بخوانید و بعد بفهمید که اگر جستجو می‌کردید، آب پیدا می‌شد.
چهارم: آنکه عمداً نماز را به تأخیر انداخته و در آخر وقت با تیمّم نماز خوانده باشید.
پنجم: آنکه می‌دانسته یا گمان داشته‌اید که آب پیدا نمی‌شود و آبی را که داشته‌اید ریخته‌اید.
ششم: آنکه از ترس مزاحمت جمعیت و نرسیدن به نماز جماعت، نماز جمعه را با تیمّم خوانده باشید.

مسأله‌ی 644: غسل‌های مستحب در شرع مقدس اسلام را بسیار بدانید، از آن جمله:
1ـ غسل جمعه، و وقت آن را از اذان صبح تا ظهر بدانید، و بهتر است نزدیک ظهر بجا آورید. و اگر تا ظهر انجام ندهید باید بدون نیت ادا یا قضا، تا غروب جمعه بجا آورید. و اگر در روز جمعه غسل نکنید، خوب است از صبح تا غروب شنبه، قضای آن را بجا آورید. و هر گاه بترسید در روز جمعه آب پیدا نکنید، در روز پنجشنبه غسل را انجام دهید، بلکه اگر بتوانید، در شب جمعه، غسل را به امید آنکه مطلوب خداوند متعال است، بجا آورید. و خوب است در موقع غسل جمعه بگویید: «اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ إلاّ اللهُ‏ وَحْدَهُ لا شرِیک لَهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُه، اللهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اجْعَلْنِی مِنَ التَّوّابِینَ وَ اجْعَلْنِی مِنَ المُتَطَهّرِینَ».
2 ـ غسل شب اول، هفدهم، نوزدهم، بیست و یکم، بیست و سوّم و بیست و چهارم ماه رمضان.
3 ـ غسل روز عید فطر و عید قربان، و وقت آن را از اذان صبح تا ظهر بدانید و انجام آن قبل از نماز عید را بهتر بدانید، و اگر تا ظهر انجام ندادید، بعد از ظهر به قصد رجاء بجا آورید.
4 ـ غسل شب عید فطر، و وقت آن را از اوّل مغرب تا اذان صبح بدانید، ولی انجام دادنش در اول شب را بهتر بشمارید.
5 ـ غسل روز هشتم و نهم ذیحجّه، و در روز نهم، بجا آوردنش در نزدیک ظهر را بهتر بدانید.
6 ـ غسل روز اوّل و پانزدهم و بیست و هفتم و آخر ماه رجب.
7 ـ غسل روز عید غدیر، و انجام آن پیش از ظهر را بهتر بدانید.
8 ـ غسل روز بیست و چهارم ذیحجّه.
9 ـ غسل روز عید نوروز و پانزدهم شعبان و نهم و هفدهم ربیع الاوّل و روز بیست و پنجم ذیقعده.
10 ـ غسل دادن بچه‏ای که تازه به دنیا آمده، و وقت آن را از تولّد تا دو سه روز که بگویند تازه به دنیا آمده بدانید و اگر تأخیر شد، به قصد رجاء غسل بدهید.
11 ـ غسل منهاجیاتی که برای غیر شوهرشان بوی خوش استعمال کرده باشند.
12 ـ غسل کسی که در حال مستی خوابیده باشد.
13 ـ غسل برای رساندن جایی از بدن به بدن مرده‌ای که غسل داده‏اند.
14 ـ غسل برای نخواندن عمدی نماز آیات، در موقع گرفتن خورشید و ماه. و در صورتی که تمام ماه یا خورشید گرفته باشد، و عمداً نماز آیات نخوانید، این غسل را ترک نکنید.
15 ـ غسل برای وقتی که به تماشای به دار آویخته، رفته و آن را دیده باشید، ولی اگر اتّفاقی یا از روی ناچاری نگاهتان بیافتد، یا مثلاً برای شهادت دادن رفته باشید، غسل را لازم ندانید.
مسأله‌ی 645: خوب است پیش از داخل شدن در حرم مکه، شهر مکه، مسجد الحرام، خانه‌ی کعبه، حرم مدینه، شهر مدینه، مسجد النبی و حرم ائمه (علیهمالسلام) غسل کنید و اگر در یک روز چند مرتبه مشرف شوید، یک غسل را کافی بدانید و اگر بخواهید در یک روز داخل حرم مکه و مسجد الحرام و خانه‌ی کعبه شوید، و نیز اگر در یک روز بخواهید داخل حرم مدینه و شهر مدینه و مسجد النبی شوید، یک غسل را برای همه کافی بدانید. و نیز خوب است برای زیارت استادان منهاج (علیهم‌السلام) از دور یا نزدیک و برای حاجت خواستن از خداوند متعال و همچنین برای توبه و نشاط به جهت عبادت و برای سفر رفتن، خصوصاً سفر زیارت حضرت سیدالشهداء (علیهالسلام) غسل کنید و اگر یکی از غسلهایی که در این مسأله گفته شد را بجا آورید و بعد، کاری کنید که وضو را باطل می‌نماید، مثلاً بخوابید، بهتر است دوباره غسل را بجا آورید.
مسأله‌ی 646: نباید با غسل‌هایی که در مسأله‌ی قبل گفته شد، کارهایی مانند نماز که نیاز به وضو دارد را انجام دهید.
مسأله‌ی 647: هر گاه بخواهید چند غسل مستحب انجام دهید، می‌توانید یک غسل به نیت همه بجا آورید.

غسل مسّ میّت
مسأله‌ی 521: هر گاه بدن انسان مرده‌ای که سرد شده و غسلش نداده‌اند را مس کنید، یعنی جایی از بدنتان را به آن برسانید، باید غسل مسّ میّت نمایید، چه در خواب مس کنید چه در بیداری، با اختیار مس کنید یا بیاختیار. حتی اگر ناخن یا دندانتان به ناخن یا استخوان مرده برسد، باید غسل کنید. و بهتر است برای مس بدن شهید نیز غسل کنید. ولی اگر حیوان مرده‌ای را مس کنید، غسل را لازم ندانید.
مسأله‌ی 522: غسل کردن برای مس مرده‌ای که تمام بدن او سرد نشده، را لازم ندانید، اگر چه جایی را که سرد شده مس نمایید.
مسأله‌ی 523: اگر موی خود را به بدن میت برسانید، یا بدن خود را به موی میت، یا موی خود را به موی میت برسانید، باید غسل کنید.
مسأله‌ی 524: برای مس بچه‌ی مرده، حتی بچه‌ی سقط شده‌ای که چهار ماه او تمام شده و یا خلقتش تمام شده، اگر چه کمتر از چهار ماهه باشد باید غسل کنید؛ بلکه بهتر است برای مس بچه‌ی سقط شده‌ای که از چهار ماه کمتر دارد و خلقتش هم تمام نشده، غسل کنید. بنابر این هر گاه منهاجیات، بچه‌ی چهار ماهه‌ی مرده‌ای به دنیا بیاورند، باید غسل مسّ میّت کنند. و همچنین اگر بچه‌ی کمتر از چهار ماه داشته باشند ولی خلقتش تمام باشد، که در این صورت نیز باید غسل مسّ میّت نمایند.
مسأله‌ی 525: هر گاه بعد از مردن مادرتان به دنیا آمده باشید، وقتی بالغ شدید، باید غسل مسّ میّت کنید.
مسأله‌ی 526: هر گاه انسان مرده‌ای که سه غسل او کاملاً تمام شده را مس نمایید، غسل مس میت را لازم ندانید، ولی اگر پیش از آنکه غسل سوم تمام شود، جایی از بدن او را مس کنید، اگر چه غسل سوم آن جا تمام شده باشد، باید غسل مسّ میّت نمایید.
مسأله‌ی 527: هر گاه در دوران نابالغی، مُرده‌ای را مس کنید، باید بعد از بالغ شدن، غسل مسّ میّت نمایید. همچنین اگر بعد از دوره‌ای دیوانگی یا بیهوشی، عاقل و هوشیار شوید و به شما خبر دهند که در آن حال، مرده‌ای را مس کرده بودید، باید غسل مسّ میّت نمایید.
مسأله‌ی 528: اگر از بدن زنده یا مرده‌ای که غسلش نداده‌اند، قسمتی که دارای استخوان است جدا شود و پیش از آنکه قسمت جدا شده را غسل دهند، آن را مس نمایید، باید غسل مسّ میّت کنید. ولی اگر قسمتی که جدا شده، استخوان نداشته باشد، اگر از میت جدا شده، باید غسل مسّ میّت نمایید ولی اگر از زنده باشد،‌ غسل مس میت را لازم ندانید.
مسأله‌ی 529: برای مس استخوانی که گوشت ندارد و آن را غسل نداده‌اند، چه از مرده جدا شده باشد و چه از زنده، باید غسل کنید. و همچنین است برای مس دندانی که از مرده جدا شده، در صورتی که آن مرده را غسل نداده باشند. ولی برای مس دندانی که از زنده جدا شده و گوشت ندارد، یا گوشت آن خیلی کم است، غسل مس میت را لازم ندانید.
مسأله‌ی 530: غسل مسّ میّت را باید مثل غسل جنابت انجام دهید. ولی هر گاه غسل مسّ میّت کرده و بخواهید نماز بخوانید، باید بعد از غسل، کاری که وضو را باطل می‌کند انجام دهید و سپس برای نماز، وضو بگیرید.
مسأله‌ی 531: هر گاه چند میت را مس کنید یا یک میت را چند بار مس نمایید، یک غسل را کافی بدانید.
مسأله‌ی 532: هر گاه بعد از مسّ میّت، غسل نکرده باشید، می‌توانید در مسجد توقف نمایید و جماع کنید و سوره‌هایی که سجده‌ی واجب دارد را بخوانید. ولی برای نماز و مانند آن باید غسل کنید و بعد از غسل، کاری که وضو را باطل می‌کند انجام دهید و سپس برای نماز، وضو بگیرید.

احکام محتضر
مسأله‌ی 533: مسلمانی که محتضر است یعنی در حال جان دادن می‌باشد، مرد باشد یا زن، بزرگ باشد یا کوچک، باید در صورت امکان به پشت بخوابانید به طوری که کف پاهایش به طرف قبله باشد. و اگر خواباندن او کاملاً به این طور ممکن نیست، تا اندازه‌ای که ممکن است باید به این دستور عمل کنید. و چنانچه خواباندن او به هیچ قسم ممکن نباشد، باید او را رو به قبله بنشانید، و اگر آن هم نشود باید او را به پهلوی راست یا به پهلوی چپ رو به قبله بخوابانید.
مسأله‌ی 534: باید تا وقتی غسل میت تمام نشده، مرده را رو به قبله بخوابانید. ولی بعد از آنکه غسلش تمام شد، بهتر است مثل حالتی که بر او نماز می‌خوانند، بخوابانید.
مسأله‌ی 535: وظیفه‌ دارید محتضر را رو به قبله کنید، ولی باید تا جایی که امکان دارد، از خودش یا ولی‌اش اجازه بگیرید.
مسأله‌ی 536: شایسته است شهادتین و اقرار به استادان منهاج (علیهمالسلام) و سایر عقاید حقه (که در قواعد نظری پایه‌ی منهاج فردوسیان آمده است) را، به کسی که در حال جان دادن است، طوری تلقین کنید که بفهمد. و نیز بهتر است چیزهایی را که گفته شد، تا وقت مرگ تکرار کنید.
مسأله‌ی 537: بهتر است این دعاها را طوری به محتضر تلقین کنید که بفهمد: «اللهُمَّ اغْفِرْ لِی الْکثِیرَ مِنْ مَعاصِیک وَ اقْبَلْ مِنِّی الیسِیرَ مِنْ طاعَتِک، یا مَنْ یَقْبَلُ الیَسِیرَ وَ یَعْفُو عَنِ الکثِیرِ، اِقْبَلْ مِنِّی الْیَسِیرَ وَ اعْفُ عَنِّی الکثِیرَ، اِنَّک اَنْتَ العَفُوُّ الغَفُورُ، اللهُمَّ ارْحَمْنِی فَاِنَّک رَحیمٌ».
مسأله‌ی 538: خوب است کسی را که سخت جان می‌دهد، اگر ناراحت نمی‌شود، به جایی که نماز می‌خوانده ببرید.
مسأله‌ی 539: خوب است برای راحت شدن محتضر، بر بالین او سوره‌ی مبارکه‌ی «یس» و «صافات» و «احزاب» و «آیة الکرسی» و آیه‌ی پنجاه و چهارم سوره‌ی اعراف و سه آیه‌ی آخر سوره‌ی بقره، بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانید.
مسأله‌ی 540: محتضر را تنها نگذارید و همچنین چیزی روی سینه و شکم او قرار ندهید و از حضور جُنُب و حائض در نزد او جلوگیری کنید و در کنار بالین محتضر، زیاد حرف نزنید و زیاد گریه نکنید و زن‌ها را در نزد او تنها نگذارید.

احکام بعد از مرگ
مسأله‌ی 541: بهتر است بعد از مرگ، دهان مرده را با بستن چانه‌اش ببندید که باز نماند و همچنین چشمهایش را بر هم بگذارید و دست و پای او را دراز کنید و پارچه‌ای روی او بیاندازید و اگر در شب مرده است، در جایی که مُرده، چراغی روشن کنید، و برای تشییع جنازهاش مؤمنین را خبر نمایید. و در تشییع، آداب اسلام را رعایت کنید و از شرکت بانوان در تشییع، مخصوصاً اگر حرکت آنان جلوتر از مردان باشد، جلوگیری نمایید و منظره‌ی عبرتآور تشییع جناره را به معصیت و تشبّه به عادات و رسوم کفّار که حاکی از عدم استقلال فکری و نفوذ بیگانگان است آلوده نکنید و اجازه ندهید که آداب و رسوم مخالفین اسلام به اجتماع مسلمین راه پیدا کند. و نیز خوب است در دفن مرده عجله نمایید، ولی اگر یقین به مردن او ندارید، باید صبر کنید تا معلوم شود و نیز اگر میت حامله باشد و بچه در شکم او زنده باشد، باید به قدری دفن را عقب بیاندازید، که پهلوی چپ او را بشکافند و کودک را بیرون آورند و پهلوی را بدوزند.

احکام غسل و کفن و نماز و دفن میت
مسأله‌ی 542: باید مسلمان مرده را غسل بدهید و حنوط و کفن نمایید و بر او نماز بخوانید و دفنش نمایید، ولی اگر مسلمان دیگری حاضر شد این کارها را انجام دهد، از خودتان ساقط بدانید. و چنانچه هیچکدامتان انجام ندهید، همگی خود را معصیتکار بدانید.
مسأله‌ی 543: هر گاه کسی مشغول کارهای میت شود، می‌توانید اقدامی نکنید، ولی اگر او عمل را نیمهکاره بگذارد، باید شما تمامش کنید.
مسأله‌ی 544: هر گاه یقین کنید که دیگری مشغول کارهای میت شده، اقدام به کارهای میت اقدام را بر خود لازم ندانید. ولی اگر شک یا گمان دارید، باید اقدام نمایید.
مسأله‌ی 545: هر گاه بدانید غسل یا کفن یا نماز یا دفن شیعه‌ی دوازده‌امامی‌ای را باطل انجام داده‌اند، باید دوباره انجام دهید. ولی اگر گمان دارید که باطل بوده یا شک دارید که درست بوده یا نه، می‌توانید اقدامی نکنید؛ همچنین اگر غیر شیعه‌ی دوازده‌امامی‌ای را هم‌مذهب‌هایش بر طبق مذهب خودشان تجهیز کرده باشند.
مسأله‌ی 546: برای غسل و حنوط و کفن و نماز و دفن مرده، باید از ولیّ او اجازه بگیرید.
مسأله‌ی 547: شوهر را ولیّ زن برای دخالت در غسل و کفن و دفن او بدانید، و بعد از شوهر، از تمام کسانی که در ارث‌بردن مقدمند، اجازه بگیرید یا به نحوی، یقین به رضایت‌شان حاصل کنید.
مسأله‌ی 548: هر گاه کسی بگوید من وصی یا ولیّ مُرده هستم یا ولیّ مرده به من اجازه داده که غسل و کفن و دفن میت را انجام دهم، و احتمال دهید که راست می‌گوید، می‌توانید انجام کارهای میت را به او بسپارید؛ مگر اینکه کس دیگری بگوید که من وصی یا ولیّ میت هستم یا از ولیّ میت اجازه دارم، که در این صورت حرف کسی را بپذیرید که دو نفر عادل به گفته‌ی او شهادت دهند.
مسأله‌ی 549: هر گاه کسی قبل از مردن، شما را برای غسل و کفن و دفن و نمازش معین کند، باید از ولیّ او اجازه بگیرید و این کارها را با هماهنگی او انجام دهید. همچنین اگر ولیّ مرده هستید و مرده در حال زندگی، کسی را برای انجام غسل و کفن و دفن و نمازش معین نموده، باید از او اجازه بگیرید و این کارها را با هماهنگی او انجام دهید. و اگر کسی شما را برای انجام این کارهایش معین کرد، می‌توانید قبول نکنید ولی اگر قبول کردید، باید به آن عمل نمایید. و همچنین اگر بعد از مردن او از وصیتش مطلع شدید، باید به وصیتش عمل کنید.

احکام غسل میت
مسأله‌ی 550: باید مُرده را سه غسل بدهید: اول: به آبی که با سدر مخلوط باشد. دوم: به آبی که با کافور مخلوط باشد. سوم: با آب خالص.
مسأله‌ی 551: سدر و کافور باید به اندازه‌ای زیاد نباشد که آب را مضاف کند و به اندازه‌ای هم کم نباشد که نگویند سدر و کافور با آب مخلوط شده است.
مسأله‌ی 552: اگر سدر و کافور به اندازه‌ای که لازم است پیدا نشود، باید همان مقداری که به آن دسترسی دارید، در آب بریزید.
مسأله‌ی 553: کسی که برای حج یا عمره احرام بسته است، اگر پیش از تمام کردن طواف حج یا عمره بمیرد، نباید او را با آب کافور غسل دهید و به جای آن با آب خالص غسلش دهید.
مسأله‌ی 554: اگر سدر و کافور یا یکی از اینها پیدا نشود یا استعمال آن جایز نباشد، مثل آن که غصبی باشد، باید بجای هر کدام که ممکن نیست، میت را با آب خالص غسل بدهید و تیمّم نیز بدهید.
مسأله‌ی 555: غسل دادن شیعه‌ی دوازده امامی را باید به کسی که شیعه‌ی دوازده امامی و عاقل و بالغ است و مسائل غسل را می‌داند، واگذارید.
مسأله‌ی 556: وقتی میت را غسل می‌دهید، باید در تمام سه غسل، قصد قربت داشته باشید، یعنی غسل را برای انجام فرمان خداوند متعال بجا آورید.
مسأله‌ی 557: باید بچه‌ی مرده‌ی مسلمان را ـ اگر چه از زنا باشد ـ غسل بدهید. و نباید کافر را غسل دهید و کفن و دفن کنید. و کسی که از بچگی دیوانه بوده و به حال دیوانگی بالغ شده، چنانچه پدر و مادر او یا یکی از آنان مسلمان باشند، باید او را غسل دهید و اگر هیچ کدام آنان مسلمان نباشند، نباید او را غسل دهید. و اگر بچه‌ای در دارالاسلام پیدا شود و معلوم نباشد که پدر و مادر او یا یکی از آنان مسلمان است یا نه، حکم به مسلمانی‌اش کنید و غسلش بدهید و کفن و دفنش نمایید.
مسأله‌ی 558: بچه‌ی سقط شده را اگر چهار ماه یا بیشتر دارد، یا چهار ماه ندارد ولی خلقتش تمام شده، باید غسل بدهید و اگر چهار ماه ندارد و خلقتش هم تمام نشده، باید در پارچه‌ای بپیچید و بدون غسل دفن کنید.
مسأله‌ی 559: نباید جنازه‌ی زن را غسل بدهید. و منهاجیات نیز نباید جنازه‌ی مرد را غسل بدهند. همچنین بهتر است جنازه‌ی زنتان، و اگر از منهاجیات هستید، جنازه‌ی شوهرتان را غسل ندهید.
مسأله‌ی 560: می‌توانید دختر بچه‌ای که سن او از سه سال بیشتر نیست، و زنی نیست او را غسل بدهد را غسل دهید. همچنین منهاجیات می‌توانند پسر بچه‌ای که سه سال بیشتر ندارد، و مردی نیست او را غسل بدهد را غسل دهند.
مسأله‌ی 561: هر گاه برای غسل دادن میتی که مرد است، مرد پیدا نشود، زنانی که با او نسبت دارند و محرمند مثل مادر و خواهر و عمه و خاله، یا به واسطه‌ی شیرخوردن با او محرم شده‌اند، می‌توانند با رعایت ستر عورت و در حالی که پوششی دارد، غسلش بدهند. و نیز اگر برای غسل میت زن، زن دیگری نباشد، مردهایی که با او نسبت دارند و محرمند، یا به واسطه‌ی شیرخوردن با او محرم شده‌اند، می‌توانند با رعایت ستر عورت و در حالی که پوششی دارد، او را غسل دهند.
مسأله‌ی 562: هر گاه مرده‌ای از جنس خودتان را غسل می‌دهید، یعنی اگر مرد هستید، مرده نیز مرد است و اگر زن هستید، مرده نیز زن است، بهتر است غیر از عورت، جاهای دیگر میت برهنه باشد.
مسأله‌ی 563: نباید به عورت مرده نگاه کنید، مگر این که زن یا شوهرتان باشد، ولی اگر نگاه کردید، غسل را باطل ندانید.
مسأله‌ی 564: اگر جایی از بدن میت نجس باشد، باید پیش از آنکه آنجا را غسل بدهید، آب بکشید. و بهتر است تمام بدن میت را پیش از شروع به غسل، پاک نمایید.
مسأله‌ی 565: غسل میت را مثل غسل جنابت بدانید و تا غسل ترتیبی ممکن است، نباید میت را غسل ارتماسی بدهید. و بهتر است در غسل ترتیبی، هر یک از سه قسمت بدن را در آب فرو نبرید بلکه آب را روی آن بریزید.
مسأله‌ی 566: کسی که در حال حیض یا در حال جنابت مرده، غسل حیض یا غسل جنابت را برایش لازم ندانید، بلکه همان غسل میت را کافی بشمارید.
مسأله‌ی 567: نباید برای غسل دادن میت، مزد بگیرید، ولی می‌توانید برای کارهای مقدماتی غسل، مزد بگیرید. و اگر کسی برای گرفتن مزد، میت را غسل دهد، آن غسل را باطل بشمارید.
مسأله‌ی 568: اگر آب پیدا نشود، یا استعمال آن مانعی داشته باشد، باید عوض هر غسل، میت را یک تیمّم بدهید. و یک تیمّم دیگر هم عوض هر سه غسل بدهید.
مسأله‌ی 569: هر گاه بخواهید مرده را تیمّم بدهید، باید دست خود را به زمین بزنید و به صورت و پشت دست‌های میت بکشید. و اگر ممکن باشد، باید با دست میت هم او را تیمّم بدهید.

احکام کفن میت
مسأله‌ی 570: میت مسلمان را باید با سه پارچه که آنها را لنگ و پیراهن و سرتاسری می‌گویند، کفن نمایید.
مسأله‌ی 571: لنگ باید از ناف تا زانو، اطراف بدن را بپوشاند، و بهتر آن است که از سینه تا روی پا برسد. و پیراهن باید از سر شانه تا نصف ساق پا، تمام بدن را بپوشاند، و بهتر آن است که تا روی پا برسد، و درازای سرتاسری باید به قدری باشد که بستن دو سر آن ممکن باشد، و پهنای آن باید به اندازه‌ای باشد که یک طرف آن روی طرف دیگر بیاید.
مسأله‌ی 572: مقداری از لنگ، که از ناف تا زانو را می‌پوشاند و مقداری از پیراهن که از شانه تا نصف ساق را می‌پوشاند را مقدار واجب کفن، و آنچه بیشتر از این مقدار در مسأله‌ی قبل گفته شد را مقدار مستحب کفن بدانید.
مسأله‌ی 573: اگر ورثه بالغ باشند و اجازه دهند که بیشتر از مقدار واجب کفن، که در مسأله‌ی قبل گفته شد، را از سهم آنان بردارید، می‌توانید بردارید ولی نباید بیشتر از مقدار واجب کفن را از سهم وارثی که بالغ نشده، برندارید.
مسأله‌ی 574: هر گاه کسی وصیت کرده باشد که مقدار مستحب کفنش را ـ که در دو مسأله قبل گفته شد ـ از ثُلث مال او بردارند، یا وصیت کرده باشد ثُلث مالش را به مصرف خود او برسانند، ولی مصرف آن را معین نکرده باشد، یا فقط مصرف مقداری از آن را معین کرده باشد، می‌توانید مقدار مستحب کفن را از ثُلث مال او بردارید.
مسأله‌ی 575: اگر میت وصیت نکرده باشد که کفن را از ثُلث مالش بردارید، و بخواهید از اصل مال بردارید، باید در تکفین او به مقدار واجب کفن که قیمتش مطابق شأن میت باشد، اکتفا نمایید.
مسأله‌ی 576: کفن زنتان را شما باید بدهید، اگر چه زنتان از خودش مال داشته باشد. و همچنین اگر زنتان را ـ به شرحی که در کتاب طلاق گفته خواهد شد ـ طلاق رجعی بدهید و پیش از تمام شدن عدّه بمیرد، شما باید کفن او را بدهید. و چنانچه شوهر، بالغ نباشد یا دیوانه باشد، ولیّ شوهر باید از مال او کفن زن را بدهد.
مسأله‌ی 577: کفن میت را بر خویشان او واجب ندانید، اگر چه مخارج او در حال زندگی بر آنان واجب باشد.
مسأله‌ی 578: هر یک از سه پارچه‌ی کفن نباید به قدری نازک باشد که بدن میت از زیر آن پیدا باشد.
مسأله‌ی 579: نباید مرده را با چیز غصبی کفن کنید، هر چند چیز دیگری هم پیدا نشود. و چنانچه کفن میت غصبی باشد و صاحب آن راضی نشود، باید از تنش بیرون آورید، اگر چه او را دفن کرده باشید. و همچنین نباید با پوست مردار او را کفن کنید. اگر چه چیز دیگری هم پیدا نشود.
مسأله‌ی 580: نباید در حال اختیار، مرده را با چیز نجس و یا پارچه‌ی ابریشمی خالص و یا پارچه‌ای که با طلا بافته شده، کفن کنید.
مسأله‌ی 581: نباید مرده را در حال اختیار، با پارچه‌ای که از پشم یا موی حیوانِ حرام‌گوشت تهیه شده، کفن کنید. و بهتر است کفن، از مو یا پشم حیوانِ حلال‌گوشت هم نباشد.
مسأله‌ی 582: اگر کفن میت به نجاست خود او، یا به نجاست دیگری نجس شود، چنانچه کفن ضایع نمی‌شود، باید مقدار نجس را بشویید یا ببُرید، اگر چه بعد از گذاشتن در قبر باشد. و اگر شستن و بریدن آن ممکن نیست، در صورتی که عوض کردن آن ممکن باشد، باید عوض نمایید. ولی اگر در قبر گذاشته باشید، بهتر است که ببُرید. بلکه اگر بیرون آوردن میت اهانت به او باشد، باید ببُرید.
مسأله‌ی 583: هر گاه کسی که برای حج یا عمره احرام بسته، بمیرد، باید مثل دیگران کفنش کنید و می‌توانید سر و صورتش را بپوشانید.
مسأله‌ی 584: شایسته است در حال سلامتی، کفن و سدر و کافور خود را تهیه کنید.

احکام حنوط
مسأله‌ی 585: بعد از غسل، باید میت را حنوط کنید، یعنی به پیشانی و کف دستها و سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاهای او کافور بمالید. و در این چند موضع، مقداری کافور هم بگذارید، و بهتر است به سرِ بینی میت هم کافور بمالید، و باید کافور، ساییده و تازه باشد. و نباید به واسطه‌ی کهنه بودن، عطر آن از بین رفته باشد.
مسأله‌ی 586: در حنوط، اول کافور را به پیشانی میت بمالید، ولی در جاهای دیگر، ترتیب را لازم ندانید.
مسأله‌ی 587: باید میت را پیش از کفن کردن، حنوط نمایید.
مسأله‌ی 588: کسی که برای حج یا عمره. احرام بسته است، اگر پیش از تمام کردن طواف بمیرد، نباید او را حنوط کنید.
مسأله‌ی 589: زنی که شوهرش مرده و هنوز عدهاش تمام نشده، اگر چه نباید خود را خوشبو کند، ولی چنانچه بمیرد، باید او را حنوط کنید.
مسأله‌ی 590: نباید میت را با مشک و عنبر و عود و عطرهای دیگر خوشبو کنید، و نباید برای حنوط، اینها را با کافور مخلوط نمایید.
مسأله‌ی 591: می‌توانید قدری تربت حضرت سیدالشهدا (علیهالسلام) با کافور مخلوط کنید. ولی نباید از آن کافور به جاهایی که بیاحترامی می‌شود، برسانید. و نیز نباید تربت به قدری زیاد باشد که وقتی با کافور مخلوط شد، آن را کافور نگویند.
مسأله‌ی 592: اگر کافور به اندازه‌ی غسل و حنوط نباشد، باید غسل را مقدم بدارید. و اگر برای هفت عضو نرسد، باید پیشانی را مقدم بدارید.
مسأله‌ی 593: باید دو چوب تر و تازه که هر کدام به طول نیم متر است را در کفن یا قبر، همراه میت بگذارید که به آن «جریدتین» گفته می‌شود و آن را مایه‌ی امان مرده از عذاب، تا زمانی که تر و تازه باشد، بدانید.

احکام نماز میت
مسأله‌ی 594: باید بر میت مسلمان، اگر چه بچه باشد، نماز بخوانید؛ ولی باید پدر و مادر آن بچه یا یکی از آنان مسلمان باشد و شش سال بچه تمام شده باشد. گر چه بهتر است بر کمتر از شش ساله نیز نماز بخوانید؛ ولی نماز خواندن بر بچه‌ای که مرده به دنیا آمده را لازم ندانید.
مسأله‌ی 595: نماز میت را باید بعد از غسل و حنوط و کفن کردن مرده بخوانید. پس اگر پیش از اینها یا در بین اینها بخوانید، اگر چه از روی فراموشی یا ندانستن مسأله باشد، کافی ندانید.
مسأله‌ی 596: بهتر است وقتی می‌خواهید نماز میت بخوانید، با وضو یا غسل یا تیمّم باشید و بدن و لباستان پاک باشد و لباستان غصبی نباشد و مبطلات نمازهای یومیه را ترک کنید. و شایسته است تمام چیزهایی که در نمازهای دیگر لازم است را رعایت کنید.
مسأله‌ی 597: هر گاه مرده‌ای نماز می‌خوانید، باید رو به قبله باشید و نیز باید جنازه را مقابل خود به پشت بخوابانید، به طوری که سر او به طرف راست شما و پای او به طرف چپ شما باشد.
مسأله‌ی 598: مکانی که در آن بر مرده نماز می‌خوانید، نباید غصبی باشد و نیز نباید جای ایستادن شما از محل قرار گرفتن جنازه، پَست‌تر یا بلندتر باشد. ولی پستی و بلندی مختصر را دارای اشکال ندانید.
مسأله‌ی 599: برای نماز میت نباید از جنازه دور باشید. ولی اگر نماز میت را به جماعت می‌خوانید، چنانچه صفها به یکدیگر متصل باشد، دور بودن را دارای اشکال ندانید.
مسأله‌ی 600: باید در حال نماز میت، مقابل جنازه بایستید. ولی اگر نماز میت به جماعت خوانده شود و صف جماعت از دو طرف میت بگذرد، نماز کسانی که مقابل میت نیستند را دارای اشکال ندانید.
مسأله‌ی 601: نباید بین شما که می‌خواهید نماز میت بخوانید و جنازه، پرده و دیوار یا چیزی مانند اینها باشد، ولی اگر میت در تابوت و مانند آن باشد، دارای اشکال ندانید.
مسأله‌ی 602: در وقت خواندن نماز، باید عورت میت پوشیده باشد و اگر کفن کردن او ممکن نیست، باید عورتش را ـ اگر چه با تخته و آجر و مانند اینها باشد ـ بپوشانید.
مسأله‌ی 603: نماز میت را باید ایستاده و با قصد قربت بخوانید. و در موقع نیت، میت را معین کنید.
مسأله‌ی 604: هر گاه نتوانید نماز میت را ایستاده بخوانید، می‌توانید نشسته بر او نماز بخوانید.
مسأله‌ی 605: هر گاه میت وصیت کرده باشد که شما بر او نماز بخوانید، باید از ولیّ میت اجازه بگیرید. و هر گاه ولیّ مرده باشید و مرده وصیت کرده باشد که شخص خاصی بر او نماز بخواند، باید اجازه بدهید آن شخص نماز بخواند.
مسأله‌ی 606: بر یک مرده، چند مرتبه نماز نخوانید، مگر این که مرده، اهل علم و تقوا باشد.
مسأله‌ی 607: اگر میت را عمداً یا از روی فراموشی یا به جهت عذری بدون نماز دفن کنید، یا بعد از دفن معلوم شود نمازی که بر او خوانده شده باطل بوده است، باید تا وقتی جسد او از هم نپاشیده، با شرطهایی که برای نماز میت گفته شد، به قبرش نماز بخوانید.

دستور نماز میت
مسأله‌ی 608: نماز میت را با پنج تکبیر بخوانید و می‌توانید پنج تکبیر را به این ترتیب بگویید:
بعد از نیت و گفتن تکبیر اول بگویید: «اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ».
و بعد از تکبیر دوم بگویید: «اللهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد و الِ مُحَمَّد».
و بعد از تکبیر سوم بگویید: «اللهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ».
و بعد از تکبیر چهارم اگر میت مرد است بگویید: «اللهُمَّ اغْفِرْ لِهذَا الْمَیتِ» و اگر زن است بگویید: «اللهُمَّ اغْفِرْ لِهذِهِ الْمَیتِ». و بعد تکبیر پنجم را بگویید.
و بهتر است بعد از تکبیر اول بگویید: «اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیک لَهُ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ اَرسَلَهُ بِالْحَقِّ بَشِیراً وَ نَذِیراً بَینَ یدَىِ السّاعَة».
و بعد از تکبیر دوم بگویید: «اللهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد وَ بارِک عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد وَ ارْحَمْ مُحَمَّداً وَ الَ مُحَمَّد کاَفْضَلِ ما صَلَّیتَ وَ بارَکتَ وَ تَرَحَّمْتَ عَلى اِبْراهِیمَ وَ الِ اِبْراهِیمَ اِنَّک حَمِیدٌ مَجِیدٌ وَ صَلِّ عَلى جَمِیعِ الأَنْبِیاءِ وَ الْمُرْسَلِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ جَمِیعِ عِبادِ اللهِ الصّالِحِینَ».
و بعد از تکبیر سوم بگویید: «اللهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِماتِ الأَحْیاءِ مِنْهُمْ وَ الاْمْواتِ تابِعْ بَینَنا وَ بَینَهُمْ بِالْخَیراتِ اِنَّک مُجِیبُ الدَّعَواتِ اِنَّک عَلى کلِّ شَیء قَدِیر».
و بعد از تکبیر چهارم اگر میت مرد است بگویید: «اللهُمَّ اِنَّ هَذا عَبْدُک وَ ابْنُ عَبْدِک وَ ابْنُ اَمَتِک نَزَلَ بِک وَ اَنْتَ خَیرُ مَنْزُول بِهِ اللهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ اِلاّ خَیراً وَ اَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنّا اللهُمَّ اِنْ کانَ مُحْسِناً فَزِدْ فِی اِحْسانِهِ وَ اِنْ کانَ مُسِیئاً فَتَجاوَزْ عَنْهُ وَ اغْفِرْ لَهُ اللهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَک فِی اَعْلى عِلِّیینَ وَاخْلُفْ عَلى اَهْلِهِ فِی الْغابِرِینَ وَارْحَمْهُ بِرَحْمَتِک یا اَرْحَمَ الرّاحِمِینَ». و بعد تکبیر پنجم را بگوید. ولی اگر میت زن است بعد از تکبیر چهارم بگوید: «اللهُمَّ اِنَّ هذِهِ اَمَتُک وَ ابْنَةُ عَبْدِک وَ ابْنَةُ اَمَتِک نَزَلَتْ بِک وَ اَنْتَ خَیرُ مَنْزُول بِهِ، اللهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْها اِلاّ خَیراً وَ اَنْتَ اَعْلَمُ بِها مِنّا، اللهُمَّ اِنْ کانَتْ مُحْسِنَةً فَزِدْ فِی اِحْسانِها وَ اِنْ کانَتْ مَسِیئَةً فَتَجاوَزْ عَنْها وَ اغْفِرْ لَها، اللهُمَّ اجْعَلْها عِنْدَک فِی اَعْلى عِلِّیینَ وَ اخْلُفْ عَلى اَهْلِها فِی الْغابِرِینَ وَ ارْحَمْها بِرَحْمَتِک یا اَرْحَمَ الرّاحِمِینَ». و خوب است بعد از تکبیر پنجم بگوید: «رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَفِی الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ»
و اگر دو یا چند مرده باشند، می‌توانید برای هر کدام به صورت جداگانه نماز بخوانید و می‌توانید برای همه‌ی آنها یک نماز بخوانید، ولی باید بعد از تکبیر چهارم، ضمیرها را تثنیه یا جمع بیاورید.
مسأله‌ی 609: باید تکبیرها و دعاها را طوری پشت سر هم بخوانید که نماز از صورت خود خارج نشود.
مسأله‌ی 610: هر گاه نماز میت را به جماعت می‌خوانید، باید تکبیرها و دعاهای آن را هم بخوانید.

کارهایی که خوب است در نماز میت انجام دهید
مسأله‌ی 611: بهتر است چند کار در نماز میت انجام دهید:
اول: برای خواندن نماز میت، با وضو یا غسل یا تیمّم باشید. و بهتر است در صورتی تیمّم کنید که وضو و غسل ممکن نباشد، یا بترسید که اگر وضو بگیرید یا غسل کنید به نماز میت نرسید.
دوم: هر گاه امام جماعت باشید یا بخواهید به تنهایی بر مرده‌ای که مرد است نماز بخوانید، مقابل وسط قامت او بایستید، و اگر مرده، زن است، مقابل سینهاش بایستید.
سوم: بدون کفش نماز بخوانید.
چهارم: در هر تکبیر، دستهایتان را بلند کنید.
پنجم: فاصلهتان با جنازه به قدری کم باشد که اگر باد، لباستان را حرکت دهد، به جنازه برسد.
ششم: نماز میت را به جماعت بخوانید.
هفتم: اگر امام جماعت هستید، تکبیر و دعاها را بلند بخوانید و اگر به جماعت نماز می‌خوانید ولی امام نیستید، تکبیرها و دعاها را آهسته بخوانید.
هشتم: در جماعت، اگر چه یک نفر باشید، عقب امام بایستید.
نهم: در نماز میت، به مرده و مؤمنین زیاد دعا کنید.
دهم: اگر امام جماعت باشید، پیش از نماز، سه مرتبه بگویید: «الصلاة».
یازدهم: نماز را در جایی بخوانید که مردم برای نماز میت بیشتر به آنجا می‌روند.
دوازدهم: منهاجیات حائض اگر نماز میت را به جماعت می‌خوانند، در صفی تنها بایستند.
مسأله‌ی 612: نماز میت را در مسجد نخوانید، مگر در مسجد الحرام.

احکام دفن
مسأله‌ی 613: باید میت را طوری در زمین دفن کنید که بوی او بیرون نیاید و درندگان هم نتوانند بدنش را بیرون آورند. و اگر ترس آن باشد که جانور، بدن او را بیرون آورد، باید قبر را با آجر و مانند آن محکم کنید.
مسأله‌ی 614: اگر دفن میت در زمین ممکن نباشد، می‌توانید به جای دفن، او را در بنا یا تابوتی بگذارید که از درندگان محفوظ باشد و بوی او هم بیرون نیاید.
مسأله‌ی 615: میت را باید در قبر به پهلوی راست طوری بخوابانید که جلوی بدنش رو به قبله باشد.
مسأله‌ی 616: اگر کسی در کشتی بمیرد، چنانچه جسد او فاسد نمی‌شود و بودن او در کشتی مانعی ندارد، باید صبر کنید تا به خشکی برسید و او را در زمین دفن کنید، و گرنه باید در کشتی غسلش بدهید و حنوط و کفن کنید و پس از خواندن نماز میت، چیز سنگینی به پایش ببندید و به دریا بیاندازید، و صورت بهتر آن است که جنازه را در خمره یا بشکه‌ای بگذارید و درش را ببندید و به دریا بیاندازید. و اگر ممکن است، باید او را در جایی بیاندازید که فوراً طعمه‌ی حیوانات دریایی نشود.
مسأله‌ی 617: اگر بترسید که دشمن، قبر میت را بشکافد و بدن او را بیرون آورد و گوش یا بینی یا اعضای دیگر او را ببُرد، چنانچه ممکن باشد باید به طوری که در مسأله‌ی پیش گفته شد، او را به دریا بیاندازید.
مسأله‌ی 618: مخارج انداختن در دریا و مخارج محکم کردن قبر میت را در صورتی که لازم باشد، باید از اصل مال میت بردارید.
مسأله‌ی 619: اگر زن کافره بمیرد و بچه در شکم او مرده باشد، چنانچه پدر بچه، مسلمان باشد، باید زن را در قبر به پهلوی چپ، پشت به قبله بخوابانید که روی بچه به طرف قبله باشد. بلکه اگر هنوز روح هم به بدن او داخل نشده باشد، باید به همین دستور عمل کنید.
مسأله‌ی 620: نباید مسلمان را در قبرستان کفار، و کافر را در قبرستان مسلمانان دفن کنید.
مسأله‌ی 621: نباید مسلمان را در جایی که بیاحترامی به او باشد، مانند جایی که خاکروبه و کثافت در آن می‌ریزند، دفن کنید.
مسأله‌ی 622: میت را نباید در جای غصبی دفن کنید، و همچنین نباید در زمینی دفن کنید که مثل مسجد برای غیر دفن کردن وقف شده است.
مسأله‌ی 623: نباید مرده‌ای را در قبر مرده‌ی دیگری دفن کنید، مگر اینکه قبر، کهنه شده و میت اولی از بین رفته باشد و نبش قبر، صدق نکند.
مسأله‌ی 624: چیزی که از میت جدا می‌شود، اگر چه مو و ناخن و دندانش باشد، باید با او دفن کنید. ولی اگر موجب نبش قبر می‌شود، باید جداگانه دفن کنید. و خوب است ناخن و دندانی که در حال زندگی از شما جدا می‌شود را نیز دفن نمایید.
مسأله‌ی 625: اگر کسی در چاه بمیرد و بیرون آوردنش ممکن نباشد، باید درِ چاه را ببندید و همان چاه را قبر او قرار دهید. و در صورتی که چاه، از غیر باشد، باید به نحوی او را راضی کنید.
مسأله‌ی 626: اگر بچه در رحم زنتان بمیرد و ماندنش در رحم برای مادر خطر داشته باشد، باید به آسانترین راه، او را بیرون آورید، حتی اگر ناچار شوید که او را قطعه قطعه کنید، ولی باید خود شما ـ اگر اهل فن هستید، او را بیرون بیاورید. و اگر ممکن نیست، زنی که اهل فن باشد او را بیرون بیاورد. و اگر ممکن نیست، مرد محرمی که اهل فن باشد. و اگر آن هم ممکن نشود، مرد نامحرمی که اهل فن باشد بچه را بیرون بیاورد. و در صورتی که آن هم پیدا نشود، زنی که اهل فن نباشد، می‌تواند بچه را بیرون آورد. و اگر آن هم نباشد،‌ مردی که اهل فن نباشد، می‌تواند بچه را بیرون آورد.
مسأله‌ی 627: هرگاه زنتان که حامله است بمیرد و بچه در شکمش زنده باشد، اگر چه امید زنده ماندن کودک را نداشته باشید، باید به وسیله‌ی کسانی که در مسأله‌ی پیش گفته شد، پهلوی چپ او را بشکافید و بچه را بیرون آورید و دوباره بدوزید، مگر اینکه تشخیص داده شود که بچه از طرف دیگر سالم بیرون می‌آید و از طرف چپ سالم بیرون نمی‌آید. ولی اگر بین پهلوی چپ و راست در سالم بودن بچه فرقی نباشد، باید از پهلوی چپ بیرون آورید.

کارهایی که خوب است در دفن انجام دهید
مسأله‌ی 628: خوب است به امید آنکه مطلوب پروردگار باشد، این کارها را مراعات کنید:
1.. قبر را به اندازه‌ی قد انسان متوسط گود کنید.
2. مرده را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایید، مگر آنکه قبرستان دورتر از جهتی بهتر باشد مثل آنکه مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند یا مردم برای زیارت اهل قبور بیشتر به آنجا بروند.
3. جنازه را در چند متری قبر بر زمین بگذارید و تا سه مرتبه کم کم نزدیک قبر ببرید و در هر مرتبه بر زمین بگذارید و بردارید و در نوبت چهارم وارد قبر کنید.
4. اگر میت مرد است، در دفعه‌ی سوم طوری زمین بگذارید که سر او طرف پایین قبر باشد و در دفعه‌ی چهارم از طرف سر وارد قبر نمایید و اگر زن است در دفعه‌ی سوم طرف قبله‌ی قبر بگذارید و به پهنا وارد قبرکنید.
5. در موقع وارد کردن جنازه‌ی زن در قبر، پارچه‌ای روی قبر بگیرید.
6. جنازه را به آرامی از تابوت بردارید و وارد قبر کنید.
7. دعاهایی که دستور داده شده را پیش از دفن و موقع دفن بخوانید.
8. بعد از آنکه میت را در قبر گذاشتید، گره‌های کفنش را باز کنید و صورت میت را روی خاک بگذارید و بالشی از خاک زیر سر او بسازید.
9. پشت جنازه، خشت خام یا کلوخی بگذارید که میت به پشت برنگردد.
10. قبر را دارای لحد بسازید، یعنى طورى بسازید که خاک، روى بدن میت نریزد، به این ترتیب که قسمت پایین قبر را باریکتر کنید و بعد از گذاشتن میت در قبر، بالاى آن، خشت یا آجر بچینید و یا طرف قبله‌ی قبر را کمى از پایین توسعه دهید به اندازهاى که میت در آن قرار بگیرد.
11. پیش از آنکه لحد را بپوشانید، دست راست را به شانه‌ی راست میت بزنید و دست چپ را به قوت بر شانه‌ی چپ میت بگذارید و دهانتان را نزدیک گوش او ببرید و به شدت حرکتش دهید و سه مرتبه بگویید: «اِسْمَعْ اِفْهَمْ یا فُلانَ ابْنِ فُلان» و به جای فلان بن فلان، اسم میت و پدرش را بگویید. مثلاً اگر اسم او محمد و اسم پدرش علی است، سه مرتبه بگویید: «اِسْمَعْ اِفْهَمْ یا مُحَمَّدَ بْنِ عَلِى». پس از آن بگویید: «هَلْ اَنْتَ عَلَى الْعَهْدِ الَّذِى فارَقْتَنا عَلَیهِ مِنْ شَهادَةِ اَنْ لا اِلهَ إلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَریک لَهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ سَیدُ النَّبِیینَ وَ خاتَمُ الْمُرْسَلینَ وَ اَنَّ عَلِیاً اَمیرُ الْمُؤمِنینَ وَ سَیدُ الْوَصِیینَ وَ اِمامٌ افْتَرَضَ اللهُ طاعَتَهُ عَلَى الْعالَمینَ، وَ اَنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَینَ وَ عَلِىَّ بْنَ الْحُسَینِ وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِىٍّ وَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّد وَ مُوسَى بْنَ جَعْفَر وَ عَلِىَّ بْنَ مُوسى وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِىٍّ وَ عَلِىَّ بْنَ مُحَمَّد وَ الْحَسَنَ بْنَ عَلِىٍّ وَ الْقائِمَ الحُجَّةَ الْمَهْدِىَّ صَلَواتُ اللهِ عَلَیهِمْ اَئِمَّةُ الْمُؤمِنینَ وَ حُجَجُ اللهِ عَلَى الْخَلْقِ اَجْمَعینَ، وَ اَئِمَّتُک اَئِمَّةُ هُدىً اَبْرارٌ یا فُلانَ بْنَ فُلان» و به جای فلان بن فلان، اسم میت و پدرش را بگویید.
بعد بگویید: «اِذا اَتاک الْمَلَکانِ الْمُقَرَّبانِ رَسُولَینَ مِنْ عِنْدِ اللهِ تَبارَک وَ تَعَالى وَ سَئَلاک عَنْ رَبِّک وَ عَنْ نَبِیک وَ عَنْ دینِک وَ عَنْ کتابِک وَ عَنْ قِبْلَتِک وَ عَنْ اَئِمَّتِک فَلاْ تَخَفْ وَ لا تَحْزَنْ وَ قُلْ فى جَوابِهِما: اللهُ رَبِّى وَ مُحَمَّدٌ صَلَّى اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ نَبِیى وَ الاْسْلامُ دِینى وَ الْقُرآنُ کتابى وَ الْکعْبَةُ قِبْلَتى وَ اَمیرُالْمُؤمِنینَ عَلِىُّ بْنُ اَبى طالِب اِمامى وَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِىٍّ الْمُجْتَبى اِمامِى وَ الْحُسَینُ بْنُ عَلِىٍّ الشَّهیدُ بِکرْبَلاءَ اِمامى وَ عَلِىٌّ زَینُ الْعابِدینَ اِمامى وَ مُحَمَّدٌ الْباقِرُ اِمامى وَ جَعْفَرٌ الصّادِقُ اِمامى وَ مُوسَى الْکاظِمُ اِمامى وَ عَلِىٌّ الرِّضا اِمامى وَ مُحَمَّدٌ الْجَوادُ اِمامى وَ عَلِىٌّ الْهادِىُ اِمامى وَ الْحَسَنُ الْعَسْکرِىُّ اِمامى وَ الْحُجَّةُ الْمُنْتَظَرُ اِمامى هؤُلآءِ صَلَواتُ اللهِ عَلَیهِمْ اَجْمَعینَ اَئِمَّتی وَ سادَتی وَ قادَتی وَ شُفَعائی، بِهِمْ اَتَوَلّى وَ مِنْ اَعْدآئِهِمْ اَتَبَرَّءُ فِى الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ، ثُمَّ اعْلَم یا فُلانَ بْنَ فُلان ـ و به جای فلان بن فلان، اسم میت و پدرش را بگویید ـ «إِنَّ اللّهَ تَبارَک وَ تَعالى نِعْمَ الرَّبُّ وَ اَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ نِعْمَ الرَّسُولُ وَ اَنَّ عَلِىَّ بْنَ اَبیطالِب وَ اَوْلادَهُ الْمَعْصُومینَ الاْئِمَّةَ الإثْنَى عَشَرَ نِعْمَ الاْئِمَّةُ وَ أَنَّ مَا جَاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صَلَّى اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ حَقٌّ وَ أَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ وَ سُؤالَ مُنْکر وَ نَکیر فِى الْقَبْرِ حَقٌّ وَ الْبَعْثَ حَقٌّ وَ النُّشُورَ حَقٌّ وَ الصِّراطَ حَقٌّ وَ الْمیزانَ حَقٌّ وَ تَطایرَ الْکتُبِ حَقٌّ وَ أَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَ النّارَ حَقٌّ وَ أَنَّ السّاعَةَ آتِیةٌ لا رَیبَ فیهَا وَ أَنَّ اللّهَ یبْعَثُ مَنْ فِى الْقُبُورِ» پس بگوید: «اَ فَهِمْتَ یا فُلانُ» و به جای «فلان» اسم میت را بگویید.
پس از آن بگویید: «ثَبَّتَک اللهُ بِالْقَوْلِ الثّابِتِ وَ هَدَاک اللهُ اِلى صِراطٍ مُسْتَقیم. عَرَّفَ اللهُ بَینَک وَ بَینَ اَولِیائِک فِى مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِهِ» پس بگوید: «اللهُمَّ جافِ الاْرْضَ عَنْ جَنْبَیهِ وَ اَصْعِدْ بِرُوحِهِ اِلَیک وَ لَقِّهِ مِنْک بُرْهاناً. اللهُمَّ عَفْوَک عَفْوَک».
مسأله‌ی 629: خوب است به امید اینکه مطلوب پروردگار است، در وقتی که میت را در قبر مىگذارید، با طهارت و سربرهنه و پا برهنه باشید، و از طرف پای میت از قبر بیرون بیایید. و اگر از خویشان میت نیستید، با پشت دستتان خاک در قبرش بریزید و بگویید: «اِنَّا للهِ وَ اِنَّا اِلَیهِ راجِعُونَ». اگر میت زن است کسى که با او محرم است او را در قبر بگذارد و اگر محرم نباشد، خویشانش او را در قبر بگذارند.
مسأله‌ی 630: خوب است به امید این که مطلوب پروردگار است، قبر را مربع یا مربع مستطیل بسازید و به اندازه‌ی چهار انگشت از زمین بلند کنید و نشانه‌ای روی آن بگذارید که اشتباه نشود و روی قبر، آب بپاشید. و بعد از پاشیدن آب، دستتان را بر قبر بگذارید و انگشتهایتان را باز کرده، در خاک فرو ببرید و هفت مرتبه سوره‌ی قدر بخوانید و برای میت، طلب آمرزش کنید و این دعا را بخوانید: «اللهُمَّ جافِ الاْرْضَ عَنْ جَنْبَیهِ وَ اَصْعِدْ اِلَیک رُوحَهُ وَ لَقِّهِ مِنْک رِضْواناً وَ اَسْکنْ قَبْرَهُ مِنْ رَحْمَتِک ما تُغْنِیهِ بِهِ عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِواک».
مسأله‌ی 631: هر گاه ولیّ میت باشید یا کسی باشید که از طرف ولیّ میت اجازه‌ی انجام مراسمش را داشته‌اید، پس از رفتن کسانی که تشییع جنازه کرده‌اند، دعاهایی که دستور داده شده را به میت تلقین کنید.
مسأله‌ی 632: شایسته است بعد از دفن، صاحبان عزا را سرسلامتی دهید. ولی اگر مدتی گذشته است که به واسطه‌ی سرسلامتی دادن مصیبت یادشان می‌آید، بهتر است ترک کنید. و نیز بهتر است تا سه روز برای اهل خانه‌ی میت غذا بفرستید، و غذا خوردن در نزد آنان و در منزلشان را ترک کنید.
مسأله‌ی 633: شایسته است در مرگ خویشان مخصوصاً در مرگ فرزندتان، صبر کنید و هر وقت مردگانتان را یاد می‌کنید «اِنّا للهِ وَ اِنّا اِلَیهِ راجِعُونَ» بگویید. و برای مردگانتان قرآن بخوانید، و در کنار قبر پدر و مادرتان، از خداوند حاجت بخواهید و قبر را محکم بسازید که زود خراب نشود.
مسأله‌ی 634: نباید در مرگ کسی، صورت و بدنتان را بخراشید و به خود لطمه بزنید.
مسأله‌ی 635: نباید در مرگ کسی، یقه پاره کنید.
مسأله‌ی 636: اگر در مرگ زن یا فرزندتان، یقه یا لباستان را پاره کنید، یا منهاجیات در عزای میت، صورت خود را بخراشند، چه خون بیاید و چه خون نیاید، یا موی خود را بکَنید، باید یک برده آزاد کنید یا ده فقیر را طعام دهید و یا آنها را بپوشانید. و اگرنتوانید، باید سه روز روزه بگیرید. و اگر منهاجیات، موی خود را در عزای میت ببُرند، باید دو ماه پی در پی روزه بگیرند یا یک برده آزاد کنند و یا شصت مسکین را طعام دهند.
مسأله‌ی 637: نباید در گریه‌ی بر میت، صدایتان را خیلی بلند کنید.

نماز وحشت
مسأله‌ی 638: شایسته است در شب اول قبر، دو رکعت نماز وحشت برای میت بخوانید، به این صورت که در رکعت اول بعد از حمد، یک مرتبه آیة الکرسی و در رکعت دوم بعد از حمد، ده مرتبه سوره‌ی قدر بخوانید، و بعد از سلام نماز بگویید: «اللهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ ابْعَثْ ثَوابَهَا اِلَى قَبْرِ فُلان» و به جای کلمه‌ی «فلان»، اسم میت را بگویید.
مسأله‌ی 639: نماز وحشت را در هر موقع از شب اول قبر می‌توانید بخوانید، ولی بهتر است در اول شب، بعد از نماز عشا بخوانید.
مسأله‌ی 640: اگر بخواهید میت را به شهر دوری ببرید، یا به جهت دیگر، دفن او به تأخیر افتد، باید نماز وحشت را تا شب اول قبر او به تأخیر اندازید.
نبش (شکافتن) قبر
مسأله‌ی 641: نباید قبر مسلمان ـ اگر چه کودک یا دیوانه باشد ـ‌ را بشکافید، مگر این که بدنش از بین رفته و خاک شده باشد.
مسأله‌ی 642: قبر امامزاده‌ها، شهدا، علما و صلحا ـ اگر چه سالها بر آن گذشته باشد ـ چه زیارتگاه باشد و چه نباشد را نباید بشکافید.
مسأله‌ی 643: در چند مورد می‌توانید قبر را بشکافید، بلکه در بعضی از آنها باید بشکافید، که عبارتند از:
اول: آنکه میت در زمین غصبی دفن شده باشد و مالک زمین، راضی نشود که در آنجا بماند.
دوّم: آنکه کفن یا چیز دیگری که با میت دفن شده، غصبی باشد و صاحب آن راضی نشود که در قبر بماند، و همچنین است اگر قسمت قابل اعتنایی از مال خود میت، که به ورثه‌ی او رسیده، با او دفن شده باشد، و ورثه راضی نشوند که آن چیز در قبر بماند. ولی اگر مرده وصیت کرده باشد که دعا یا قرآن یا انگشتری را با او دفن کنند، برای بیرون آوردن اینها، نباید قبر را بشکافید، مگر آنکه زیادتر از یک‌سوم دارایی‌اش باشد و ورثه قبول نکنند.
سوّم: آنکه مرده، بیغسل یا بیکفن دفن شده باشد، یا بفهمند غسلش باطل بوده، یا به غیر دستور شرع کفن شده، یا او را در قبر، رو به قبله نگذاشته ‏باشند. ولی اگر نبش، در این صورت باعث هتک مرده و اذیت مردم شود، انجام ندهید.
چهارم: آنکه برای ثابت شدن حقّی بخواهید بدن میت را ببینید.
پنجم: آنکه میت را در جایی که بی‏احترامی به اوست، مثل قبرستان کفّار، یا جایی که کثافت و خاکروبه می‏ریزند، دفن کرده باشند.
ششم: برای یک مطلب شرعی که اهمیت آن از شکافتن قبر بیشتر است، مثلاً بخواهید بچّه‌ی زنده را از شکم زن حامله‏ای که تازه دفنش کرده‏اند، بیرون آورید.
هفتم: آنکه بترسید درّنده‏ای بدن میت را پاره کند، یا سیل او را ببرد، یا دشمن بیرونش آورد.
هشتم: آنکه قسمتی از بدن میت که با او دفن نشده را بخواهید به بدن ملحق کنید، و باید در این صورت، آن قسمت از بدن را طوری در قبر بگذارید که بدن میت دیده نشود.
نهم: آن‌که بخواهید میت را به مشاهد مشرفه منتقل کنید، بخصوص اگر وصیت کرده باشد.

مسأله‌ی 508: از وقتی که اولین جزء بچه از شکم مادر بیرون می‌آید، هر خونی که منهاجیات ببینند، اگر پیش از ده روز یا سر ده روز قطع شود، آن را خون نفاس بدانند، و زن را در حال نفاس، «نُفَساء» گویند.
مسأله‌ی 509: خونی که منهاجیات پیش از بیرون آمدن اولین جزء بچه ببینند را نفاس ندانند.
مسأله‌ی 510: منهاجیات برای تحقق نفاس، تمام بودن خلقت بچه را لازم ندانند، بلکه اگر خون بسته‌ای هم از رحمشان خارج شود و خودشان بدانند، یا چهار نفر قابله بگویند که اگر در رحم می‌ماند، انسان می‌شد، خونی که بعد از آن تا ده روز ببینند را خون نفاس بدانند.
مسأله‌ی 511: ممکن است خون نفاس یک لحظه بیشتر نیاید، ولی بیشتر از ده روز را نفاس حساب نکنند.
مسأله‌ی 512: هرگاه منهاجیات شک کنند که چیزی سقط شده یا نه، یا چیزی که سقط شده اگر می‌ماند انسان می‌شد یا نه، باید وارسی کنند تا تکلیف شرعی‌شان روشن شود.
مسأله‌ی 513: تمام کارهایی که منهاجیات حائض نباید انجام دهند، منهاجیات نفساء نیز نباید انجام دهند و تمام کارهایی که منهاجیات حائض بهتر است انجام دهند یا بهتر است ترک کنند، منهاجیات نفساء‌ نیز بهتر است انجام دهند یا بهتر است ترک کنند.
مسأله‌ی 514: نباید زنتان را در حال نفاس طلاق بدهید و همچنین نباید در آن ایام با او نزدیکی کنید و اگر نزدیکی کردید، باید بعد از استغفار، به دستوری که در احکام حیض گفته شد، کفاره بدهید.
مسأله‌ی 515: وقتی منهاجیات از خون نفاس پاک شدند، باید غسل کنند و عبادت‌های خود را بجا آورند. و اگر دوباره خون ببینند، چنانچه روزهایی که خون دیده‌اند با روزهایی که در وسطش پاک بوده‌اند، روی هم ده روز یا کمتر از ده روز باشد، روزهایی که خون دیده‌اند را نفاس قرار دهند و در روزهایی که در بین، پاک بوده‌اند، آنچه نفساء نباید انجام دهد را ترک کنند و عبادت‌های خود را بجا آورند. و روزهایی که پاک بوده‌اند را روزه بگیرند و سپس قضا نمایند.
مسأله‌ی 516: هر گاه منهاجیات از خون نفاس پاک شوند و احتمال دهند که در داخل رحمشان خون هست، باید قدری پنبه داخل فرج نمایند و در حالی که ایستاده‌اند، شکم خود را به دیوار یا لبه‌ی میز چسبانده و یک پای خود را بلند نمایند و کمی صبر کنند، سپس پنبه را بیرون آورند؛ پس اگر پاک باشد، باید برای عبادت‌های خود غسل کنند.
مسأله‌ی 517: اگر خون نفاس منهاجیات از ده روز بگذرد، چنانچه در حیض عادت دارند، به اندازه‌ی روزهای عادت خود را نفاس و بقیه را استحاضه قرار بدهند. و اگر عادت ندارند، تا ده روزش را نفاس و بقیه را استحاضه بشمارند. و بهتر است منهاجیاتی که عادت دارند، از روز بعد از عادت و منهاجیاتی که عادت ندارند، بعد از روز دهم تا روز هجدهم زایمان، کارهای استحاضه را بجا آورند و کارهایی که نفساء نباید انجام دهد را ترک کنند.
مسأله‌ی 518: منهاجیاتی که عادت حیضشان کمتر از ده روز است، اگر بیشتر از روزهای عادتشان خون نفاس ببینند، باید به اندازه‌ی روزهای عادتشان را نفاس قرار دهند، و بعد از آن تا دو روز، عبادت را ترک نمایند، و بعد از دو روز، تا پایان روز دهم کارهای منهاجیات مستحاضه را بجا آورند و کارهایی که نفساء نباید انجام دهد را ترک نمایند. و اگر از ده روز بگذرد، استحاضه بدانند و باید روزهای بعد از عادت تا روز دهم را هم استحاضه قرار دهند و عبادتهایی را که در آن روزها بجا نیاورده‌اند را قضا نمایند. مثلاً منهاجیاتی که عادتشان شش روز بوده، اگر بیشتر از شش روز خون ببینند، باید شش روز را نفاس قرار دهند، سپس در روز هفتم و هشتم، عبادت را ترک کنند، و در روز نهم و دهم کارهای استحاضه را بجا آورند و کارهایی که نفساء نباید انجام دهد را ترک نمایند. و اگر بیشتر از ده روز خون دیدند، از روز بعد از عادتشان را استحاضه بشمارند. و بعد از آن تا روز دهم، کارهای منهاجیات مستحاضه را انجام دهند. و اگر عبادت را ترک کرده‌اند، باید قضا کنند.
مسأله‌ی 519: منهاجیاتی که در حیض عادت دارند، اگر بعد از زایمان تا یک ماه یا بیشتر از یک ماه، پی در پی خون ببینند، باید به اندازه‌ی روزهای عادت خودشان را نفاس قرار دهند. و ده روز از خونی که بعد از نفاس می‌بینند، اگر چه در روزهای عادت ماهانهشان باشد را استحاضه قرار دهند. مثلاً منهاجیاتی که عادت حیضشان از بیستم تا بیست و هفتم هر ماه است، اگر روز دهم ماه زایمان کنند و تا یک ماه یا بیشتر، پی در پی خون ببینند، تا روز هفدهم را نفاس، و از روز هفدهم تا ده روز ـ حتی خونی که در روزهای عادت خود که از بیستم تا بیست و هفتم است می‌بینند ـ را استحاضه قرار دهند. و بعد از گذشتن ده روز، اگر خونی که می‌بینند، در روزهای عادتشان باشد، باید حیض بدانند، چه نشانه‌های حیض را داشته باشد و چه نداشته باشد. و همچنین است اگر در روزهای عادتشان نباشد، ولی نشانه‌ی حیض داشته باشد. و اگر بعد از گذشتن ده روز از نفاس، در روزهایی که عادت حیضشان نباشد، خونی ببینند که نشانه‌ی حیض نداشته باشد، باید تا وقتی که ممکن است آن خون حیض باشد، آنچه را حائض نباید انجام دهد را ترک کنند و کارهای منهاجیات مستحاضه را بجا آورند.
مسأله‌ی 520: منهاجیاتی که در حیض عادت ندارند، اگر بعد از زایمان تا یک ماه یا بیشتر از یک ماه خون ببینند، ده روز اول آن را نفاس و ده روز دوم آن را استحاضه قرار دهند. و خونی که بعد از آن می‌بینند، اگر نشانه‌ی حیض داشته باشد حیض، و گرنه آن را هم استحاضه قرار دهند.

«حیض» خونی را گویند که غالباً چند روزی در هر ماه از رحم زن خارج می‌شود و زن را در موقع دیدن خون حیض، «حائض» گویند.
مسأله‌ی 434: خون حیض در بیشتر اوقات، غلیظ و گرم و رنگ آن سرخ مایل به سیاهی یا سرخ است و با فشار و کمی سوزش بیرون می‌آید.
مسأله‌ی 435: زن‌های سیده بعد از تمام شدن شصت سال، یائسه می‌شوند، یعنی خون حیض نمی‌بینند. و زنهایی که سیده نیستند، معمولاً بعد از تمام شدن پنجاه سال، یائسه می‌شوند.
مسأله‌ی 436: خونی که دختران، پیش از تمام شدن نُه سال و زنان، بعد از یائسه شدن می‌بینند را نباید حیض حساب کنند.
مسأله‌ی 437: زنان حامله و زنانی که بچه شیر می‌دهند نیز ممکن است حیض ببینند.
مسأله‌ی 438: دخترانیی که نمی‌دانند نُه سالشان تمام شده یا نه، اگر خونی ببینند که نشانه‌های حیض را نداشته باشد، نباید حیض حسابش کنند ولی اگر نشانه‌های حیض را داشته باشد، آن را حیض بدانند و معلوم می‌شود نُه سالشان تمام شده است.
مسأله‌ی 439: زنانی که شک دارند یائسه شده‌اند یا نه، اگر خونی ببینند و ندانند حیض است یا نه، باید بنا بگذارند که یائسه نشده‌اند.
مسأله‌ی 440: مدت حیض نباید کمتر از سه روز و بیشتر از ده روز باشد. پس اگر مختصری هم از سه روز کمتر باشد، حیض حسابش نکنند.
مسأله‌ی 441: اگر سه روز اول، حیضشان پشت سر هم نباشد ـ مثل آنکه دو روز خون ببینند و یک روز پاک شوند و دوباره یک روز خون ببینند ـ باید در روزهایی که خون می‌بینند، میان کارهای منهاجیات مستحاضه و آنچه حائض باید ترک کند، جمع نمایند. و در روزهایی که خون نمی‌بینند، کارهایی که حائض نباید انجام دهد را ترک کنند و عبادت‌های خود را هم بجا آورند.
مسأله‌ی 442: بیرون آمدن خون را در تمام سه روز، لازم ندانند، بلکه اگر در فرج خون باشد، به نحوی که در این سه روز هر موقع پنبه یا انگشت داخل کنند، به قدر سر سوزنی آلوده شود، همین را برای حیض بودن کافی بدانند؛ به شرط آنکه از اول، مقداری خون ـ هر چند کم ـ بیرون آمده باشد. ولی اگر خونی بیرون نیامده و در فضای رحم ریخته، باید تا خون بیرون نیامده، همه‌ی عبادت‌های خود را بجا آورند و کارهایی که حائض نباید انجام دهد را ترک کنند. و چنانچه در بین سه روز، مختصری پاک شوند و مدت پاک شدنشان به قدری کم باشد که بگویند در تمام سه روز، در فرج خون بوده، باز هم حیض حساب کنند.
مسأله‌ی 443: منهاجیات برای حیض، خون دیدن در شب اول و شب چهارم را لازم ندانند، ولی باید در شب دوم و سوم خون قطع نشود. پس اگر از اذان صبح روز اول تا غروب روز سوم پشت سر هم خون بیاید، و در شب دوم و سوم، هیچ خون قطع نشود، حیض حساب کنند. ولی اگر در اواسط روز اول، شروع و در همان موقع از روز چهارم قطع شود، به شرطی حیض حساب کنند که در شب‌های دوم و سوم و چهارم نیز خون قطع نشود.
مسأله‌ی 444: هر گاه منهاجیات سه روز پشت سر هم در روزهای عادت یا با نشانه‌های حیض، خون ببینند و پاک شوند، چنانچه دوباره خون ببینند و روزهایی که خون دیده و در وسط پاک بوده‌اند، روی هم از ده روز بیشتر نشود، باید در روزهای پاکی، عبادت‌های خود را بجا آورده و آنچه را حائض نباید انجام دهد، ترک کنند.
مسأله‌ی 445: هر گاه منهاجیات در ایام عادت خونی ببینند که از سه روز بیشتر و از ده روز کمتر باشد و ندانند خون دمل و زخم است یا خون حیض، باید همه‌ی چیزهایی که حائض نباید انجام دهد را ترک کنند، و همه‌ی عبادتهایی که زن غیر حائض انجام می‌دهد را بجا آورند.
مسأله‌ی 446: هر گاه منهاجیات صاحب عادت وقتیه در ایام عادت، خونی ببینند که ندانند خون زخم است یا حیض، باید آن را حیض قرار دهند. و منهاجیات غیر صاحب عادت وقتیه باید همه‌ی چیزهایی که حائض نباید انجام دهد را ترک کنند و همه‌ی عبادتهایی که زن غیر حائض انجام می‌دهد را بجا آورند.
مسأله‌ی 447: هر گاه منهاجیات خونی ببینند و نتوانند بفهمند که خون حیض است یا نفاس، باید به احکام حیض و نفاس عمل کنند و غسل را به نیت آنچه در حقیقت وظیفه‌شان است ـ یعنی یا حیض یا نفاس ـ بجا آورند.
مسأله‌ی 448: هر گاه منهاجیات خونی ببینند که ندانند خون حیض است یا بکارت، باید خود را وارسی کنند، یعنی مقداری پنبه داخل فرجشان نمایند و کمی صبر کنند، بعد بیرون آورند، پس اگر اطراف آن آلوده باشد، خون بکارت بدانند و اگر به همه‌ی آن رسیده و در پنبه فرو رفته باشد، حیض بشمارند.
مسأله‌ی 449: هر گاه منهاجیات کمتر از سه روز خون ببینند و پاک شوند و بعد از سه روز خون ببینند، و مجموع خون اول و دوم و پاکی در بین، از ده روز بیشتر نباشد، خون دوم را حیض قرار دهند. و در خون اول باید بین کارهای منهاجیات مستحاضه و ترک آنچه حائض نباید انجام دهد، جمع کنند. و نیز در پاکی بین، کارهایی که حائض نباید انجام دهد را ترک کنند و عبادت‌های خود را بجا آورند. و روزه‌هایشان را نگیرند ولی قضا نمایند.

احکام حائض
مسأله‌ی 450: منهاجیات حائض نباید چند کار انجام دهند:
اول: عبادتهایی که مانند نماز، باید با وضو یا غسل یا تیمّم بجا آورده شود، ولی می‌توانند عبادتهایی که وضو و غسل و تیمّم برای آنها را لازم نمی‌دانند، مانند نماز میت را بجا آورند.
دوم: تمام چیزهایی که جُنُب نباید انجام دهد و در احکام جنابت گفته شد.
سوم: جماع کردن در فرج، که منهاجیات نباید اجازه دهند. و ای منهاجیون، نباید با همسر حائضتان نزدیکی کنید، اگر چه بخواهید کمتر از ختنهگاه داخل کنید و منی هم بیرون نیاید. و نباید چه در این ایام و چه در حال پاکی، از طریق مقعد با همسرانتان نزدیکی کنید.
مسأله‌ی 451: نباید در روزهایی که حیض زنتان قطعی نیست ولی شرعاً باید برای خود حیض قرار دهد، با او نزدیکی کنید. مثل این که زنتان بیشتر از ده روز خون ببیند و بخواهد به دستوری که بعداً گفته می‌شود، روزهای عادت خویشان خود را حیض قرار دهد.
مسأله‌ی 452: اگر مبتلا به نزدیکی با زنتان در ایام حیضش در قُبُل شدید، باید شماره‌ی روزهای حیض زنتان را به سه قسمت تقسیم کنید، پس اگر در قسمت اول آن جماع کرده‌اید، باید هجده نخود طلا کفاره به فقیر بدهید و اگر در قسمت دوم آن جماع کرده‌اید، نُه نخود و اگر در قسمت سوم جماع کرده‌اید، باید چهار نخود و نیم بدهید. مثلاً هر گاه زنتان شش روز خون حیض ببیند، اگر در شب یا روز اول و دوم با او جماع کرده‌اید، باید هجده نخود طلا بدهید و اگر در شب یا روز سوم و چهارم باشد، نُه نخود طلا و اگر در شب یا روز پنجم و ششم باشد، باید چهار نخود و نیم طلا بدهید.
مسأله‌ی 453: هر گاه مبتلا به نزدیکی با زنتان در ایام عادت، از مقعد شدید، باید به مقداری که در مسأله‌ی پیش گفته شد، کفاره بدهید.
مسأله‌ی 454: بهتر آن است که طلای کفاره را سکهدار بدهید، ولی اگر بخواهید قیمت آن را بدهید، باید قیمت سکهدار بدهید.
مسأله‌ی 455: اگر قیمت طلا در وقتی که جماع کرده‌اید با وقتی که می‌خواهید به فقیر بدهید فرق کرده باشد، باید قیمت وقتی که می‌خواهید به فقیر بدهید را حساب کنید.
مسأله‌ی 456: هر گاه هم در قسمت اول و هم در قسمت دوم و هم در قسمت سوم حیض، با زنتان جماع کنید، باید هر سه کفاره را که روی هم سی و یک نخود و نیم طلا می‌شود بدهید.
مسأله‌ی 457: هر گاه بعد از آنکه در حال حیض، جماع کردید و کفاره‌ی آن را دادید، دوباره جماع کنید، باید باز هم کفاره بدهید.
مسأله‌ی 458: اگر چند مرتبه با حائض جماع کنید و در بین آن کفاره ندهید، باید برای هر جماع، یک کفاره بدهید.
مسأله‌ی 459: هر گاه در حال جماع بفهمید زنتان حائض شده، باید فوراً از او جدا شوید. ولی اگر جدا نشوید، باید کفاره بدهید.
مسأله‌ی 460: هر گاه مبتلا به زنا با حائض شوید یا با حائض نامحرمی به گمان اینکه زن خودتان است جماع نمایید، باید کفاره بدهید.
مسأله‌ی 461: هر گاه نمی‌توانید کفاره بدهید، باید استغفار کنید و هر وقت توانستید باید کفاره را بدهید.
مسأله‌ی 462: طلاق دادن زن در حال حیض را باطل بدانید.
مسأله‌ی 463: هر گاه زنتان بگوید: «حائضم یا از حیض پاک شده‌ام»، در صورتی که متهم نباشد، باید حرفش را قبول کنید.
مسأله‌ی 464: هر گاه منهاجیات در بین نماز، حائض شوند، باید نمازشان را رها کنند.
مسأله‌ی 465: هر گاه منهاجیات در بین نماز شک کنند که حائض شده‌اند یا نه، اگر بتوانند باید خود را وارسی کنند و اگر نتوانند، نمازشان را تمام کنند ولی برای نماز بعدی، حتماً باید خود را وارسی نمایند.
مسأله‌ی 466: بعد از آنکه منهاجیات از خون حیض پاک شدند، باید برای نماز و عبادت‌های دیگری که باید با طهارت بجا آورده شود، غسل کنند. و آن را مثل غسل جنابت بجا آورند. ولی برای نماز، باید بعد از غسل، کاری که وضو را باطل می‌کند انجام دهند و سپس وضو بگیرند.
مسأله‌ی 467: می‌توانید بعد از این که زنتان از خون حیض پاک شد، اگر چه غسل نکرده باشد، طلاقش بدهید، و همچنین می‌توانید با او جماع کنید؛ ولی بهتر است که پیش از غسل، از جماع با او خودداری کنید. اما کارهای دیگری که در وقت حیض بر او حرام بوده مانند توقف در مسجد و دست زدن به خط قرآن را تا غسل نکرده، نباید انجام دهد.
مسأله‌ی 468: هر گاه آب برای وضو و غسل منهاجیات کافی نباشد و به اندازه‌ای باشد که بتوانند یا غسل کنند یا وضو بگیرند، باید غسل کنند و بدل از وضو تیمّم نمایند، و اگر فقط برای وضو کافی باشد، باید وضو بگیرند و عوض غسل، تیمّم نمایند. و اگر برای هیچ یک از آنها آب ندارند، باید دو تیمّم کنند، یکی بدل از غسل و دیگری بدل از وضو.
مسأله‌ی 469: نمازهای یومیه‌ای که منهاجیات در حال حیض نخوانده‌اند، قضا ندارد، ولی روزه‌های واجب را باید قضا نمایند.
مسأله‌ی 470: هرگاه وقت نماز داخل شود و منهاجیات بدانند یا احتمال دهند که اگر نماز را به تأخیر بیاندازند، حائض می‌شوند، باید فوراً نمازشان را بخوانند.
مسأله‌ی 471: هر گاه منهاجیات، نمازشان را به تأخیر اندازند و از اول وقت به اندازه‌ی خواندن یک نماز با طهارت از حدث بگذرد و حائض شوند، باید قضای آن نماز را بجا آورند؛ پس مثلاً منهاجیاتی که مسافر نیستند اگر در اول اذان ظهر نماز نخوانند، در صورتی باید قضا کنند که به مقدار وضو گرفتن و خواندن چهار رکعت نماز از اذان ظهر بگذرد و حائض شوند، و برای منهاجیاتی که مسافر هستند، گذشتن وقت به مقدار خواندن دو رکعت را کافی بدانند.
مسأله‌ی 472: هر گاه منهاجیات در آخر وقت نماز از خون پاک شوند و به اندازه‌ی غسل و وضو و مقدمات دیگر نماز، مانند تهیه کردن لباس یا آب کشیدن آن و خواندن یک رکعت نماز یا بیشتر از یک رکعت وقت داشته باشند، باید نمازشان را بخوانند و اگر نخوانند، باید قضای آن را بجا آورند.
مسأله‌ی 473: هر گاه منهاجیاتی که از حیض پاک شده‌اند، به اندازه‌ی غسل و وضو وقت ندارند، ولی می‌توانند با تیمّم نماز را در وقت بخوانند، باید تیمّم کنند و آن نماز را بخوانند.
مسأله‌ی 474: هر گاه منهاجیاتی که از حیض پاک شده‌اند، شک کنند که برای نماز وقت دارند یا نه، باید نمازشان را بخوانند.
مسأله‌ی 475: هر گاه منهاجیاتی که از حیض پاک شده‌اند، به خیال این که به اندازه‌ی تهیه‌ی مقدمات نماز و خواندن یک رکعت وقت ندارند، نماز نخوانند، و بعد بفهمند وقت داشته‌اند، باید قضای آن نماز را بجا آورند.
مسأله‌ی 476: خوب است منهاجیات حائض در وقت نماز، خود را از خون پاک نمایند و پنبه و دستمالشان را عوض کنند و وضو بگیرند، و اگر نمی‌توانند وضو بگیرند، تیمّم نمایند و در جای نمازشان، رو به قبله بنشینند و مشغول ذکر و دعا و صلوات شوند.
مسأله‌ی 477: خوب است منهاجیات حائض، خواندن و همراه داشتن قرآن و رساندن جایی از بدنشان به ورق قرآن که خط قرآن در آن نباشد مثل حاشیه و بین سطرها و نیز خضاب کردن به حنا و مانند آن را ترک کنند.

اقسام زن‌های حائض
مسأله‌ی 478: منهاجیات حائض را بر شش قسم بدانید:
اول: صاحب عادت وقتیه و عددیه، و آن را منهاجیاتی بدانید که دو ماه پشت سر هم در وقت معین خون حیض ببینند و شماره‌ی روزهای حیضشان در هر دو ماه به یک اندازه باشد، مثل آنکه دو ماه پشت سر هم از اول تا هفتم ماه، خون ببینند.
دوم: صاحب عادت وقتیه، و آن را منهاجیاتی بدانید که دو ماه پشت سر هم در وقت معین، خون حیض ببینند ولی شماره‌ی روزهای حیضشان در هر دو ماه یک اندازه نباشد، مثلاً دو ماه پشت سر هم از روز اول ماه خون ببینند ولی ماه اول روز هفتم، و ماه دوم روز هشتم از خون پاک شوند.
سوم: صاحب عادت عددیه، و آن را منهاجیاتی بدانید که شماره‌ی روزهای حیضشان در دو ماه پشت سر هم به یک اندازه باشد، ولی وقت دیدن آن دو خون یکی نباشد، مثل آنکه ماه اول از پنجم تا دهم و ماه دوم از دوازدهم تا هفدهم خون ببینند.
چهارم: مضطربه، و آن را منهاجیاتی بدانید که چند ماه خون دیده، ولی عادت معینی پیدا نکرده یا عادتش به هم خورده و عادت تازه‌ای پیدا نکرده است.
پنجم: مبتدئه، و آن را دخترانی بدانید که دفعه‌ی اول خون دیدنشان است.
ششم: ناسیه، و آن را منهاجیاتی بدانید که عادت خود را فراموش کرده‌اند.
و هر کدام اینها احکامی دارند که در مسائل آینده گفته خواهد شد.

1. صاحب عادت وقتیه و عددیه
مسأله‌ی 479: منهاجیاتی که عادت وقتیه و عددیه دارند را بر سه دسته بدانید:
اول: منهاجیاتی که دو ماه پشت سر هم در وقت معین، خون حیض ببینند و در وقت معین هم پاک شوند، مثلاً دو ماه پشت سر هم از روز اول ماه، خون ببینند و روز هفتم پاک شوند، که عادت حیض این‌ها از اول تا هفتم ماه است.
دوم: منهاجیاتی که از خون پاک نمی‌شوند ولی دو ماه پشت سر هم چند روز معین، مثلاً از اول تا هشتم ماه، خونی که می‌بینند، نشانه‌های حیض را دارد، یعنی غلیظ و سیاه و گرم است و با فشار و سوزش بیرون می‌آید. و بقیه‌ی خون‌های ایشان نشانه‌های استحاضه را دارد، که عادت این‌ها از اول تا هشتم ماه می‌شود.
سوم: منهاجیاتی که دو ماه پشت سر هم در وقت معین، خون حیض ببینند و بعد از آنکه سه روز یا بیشتر خون دیدند، یک روز یا بیشتر پاک شوند و دوباره خون ببینند و تمام روزهایی که خون دیده‌اند با روزهایی که در وسط، پاک بوده‌اند، از ده روز بیشتر نشود و در هر دو ماه، همه‌ی روزهایی که خون دیده و در وسط پاک بوده‌اند، روی هم، یک اندازه باشد که عادتشان به اندازه‌ی تمام روزهایی است که خون دیده و در وسطش پاک بوده‌اند، و یک اندازه بودن روزهایی که در وسط پاک بوده‌اند در هر دو ماه را لازم ندانند. مثلاً اگر در ماه اول از روز اول ماه تا سوم خون ببینند و سه روز پاک شوند و دوباره سه روز خون ببینند و در ماه دوم بعد از آن که سه روز خون دیدند، سه روز یا کمتر یا بیشتر پاک شوند و دوباره خون ببینند و روی هم از نُه روز بیشتر نشود، همه را حیض بدانند، و عادتشان را نُه روز بشمارند.
مسأله‌ی 480: منهاجیاتی که عادت وقتیه و عددیه دارند، اگر در وقت عادت یا دو سه روز جلوتر یا دو سه روز عقبتر خون ببینند، به طوری که بگویند حیض را جلو یا عقب انداخته، اگر چه آن خون، نشانه‌های حیض را نداشته باشد، باید به احکامی که برای حائض گفته شد عمل کنند. و چنانچه بعد بفهمند حیض نبوده‌اند، مثل اینکه پیش از سه روز پاک شوند، باید عبادتهایی که بجا نیاورده‌اند را قضا نمایند.
مسأله‌ی 481: منهاجیاتی که عادت وقتیه و عددیه دارند، اگر چند روز پیش از عادت و همه‌ی روزهای عادت و چند روز بعد از عادت، خون ببینند و روی هم از ده روز بیشتر نشود، همه را حیض بدانند. و اگر از ده روز بیشتر شود، فقط خونی که در روزهای عادت خود دیده‌اند را حیض بدانند، و خونی که پیش از آن و بعد از آن دیده‌اند را استحاضه بشمارند، و باید عبادتهایی که در روزهای پیش از عادت و بعد از عادت بجا نیاورده‌اند را قضا نمایند. و اگر همه‌ی روزهای عادت را با چند روز پیش از عادت، خون ببینند و روی هم از ده روز بیشتر نشود، همه را حیض بدانند. و اگر از ده روز بیشتر شود، فقط روزهای عادت خود را حیض بشمارند و خونی که جلوتر از آن دیده‌اند را استحاضه بدانند، و چنانچه در آن روزها عبادت نکرده‌اند، باید قضا نمایند. و اگر همه‌ی روزهای عادت را با چند روز بعد ازعادت، خون ببینند و روی هم از ده روز بیشتر نشود، همه را حیض بدانند. و اگر بیشتر شود، فقط روزهای عادت را حیض و باقی را استحاضه قرار دهند.
مسأله‌ی 482: منهاجیاتی که عادت وقتیه و عددیه دارند، اگر مقداری از روزهای عادتشان را با چند روز پیش از عادت خون ببینند و روی هم از ده روز بیشتر نشود، همه را حیض بدانند. و اگر از ده روز بیشتر شود، روزهایی که در عادت، خون دیده‌اند با چند روز پیش از آن که روی هم به مقدار عادتشان شود را حیض، و روزهای اول را استحاضه قرار دهند. و اگر مقداری از روزهای عادت را با چند روز بعد از عادت، خون ببینند و روی هم از ده روز بیشتر نشود، همه را حیض بشمارند. و اگر بیشتر شود، باید روزهایی که در عادت، خون دیده‌اند، با چند روز بعد از آن که روی هم به مقدار عادتشان شود را حیض، و بقیه را استحاضه قرار دهند.
مسأله‌ی 483: منهاجیاتی که عادت وقتیه و عددیه دارند اگر بعد از آنکه سه روز یا بیشتر خون دیدند، پاک شوند و دوباره خون ببینند و فاصله‌ی بین دو خون، کمتر از ده روز باشد و همه‌ی روزهایی که خون دیده‌اند با روزهایی که در وسط، پاک بوده‌اند از ده روز بیشتر باشد، مثل آنکه پنج روز خون ببینند و پنج روز پاک شوند و دوباره پنج روز خون ببینند، چند صورت دارد:
اول: منهاجیاتی که عادت وقتیه و عددیه دارند اگر بعد از آنکه تمام خونی که دفعه‌ی اول دیدند، یا مقداری از آن، در روزهای عادت باشد و خون دوم که بعد از پاک شدن می‌بینند در روزهای عادت نباشد، باید همه‌ی خون اول را حیض و خون دوم را استحاضه قرار دهند.
دوم: منهاجیاتی که عادت وقتیه و عددیه دارند اگر بعد از آنکه خون اول در روزهای عادت نباشد، و تمام خون دوم یا مقداری از آن در روزهای عادت باشد، باید همه‌ی خون دوم را حیض و خون اول را استحاضه قرار دهند.
سوم: منهاجیاتی که عادت وقتیه و عددیه دارند اگر بعد از آنکه مقداری از خون اول و دوم در روزهای عادت باشد، و خون اولی که در روزهای عادت بوده از سه روز کمتر نباشد و با پاکی وسط و مقداری از خون دوم که آن هم در روزهای عادت بوده از ده روز بیشتر نباشد، همه را حیض قرار دهند. و مقداری از خون اول که پیش از روزهای عادت بوده و مقداری از خون دوم که بعد از روزهای عادت بوده را استحاضه بشمارند، مثلاً اگر عادتشان از سوم تا دهم ماه بوده، در صورتی که یک ماه از اول تا ششم خون ببینند و دو روز پاک شوند و بعد تا پانزدهم خون ببینند، از سوم تا دهم را حیض قرار دهند و از اول تا سوم و همچنین از دهم تا پانزدهم را استحاضه بدانند.
چهارم: منهاجیاتی که عادت وقتیه و عددیه دارند، اگر بعد از آنکه مقداری از خون اول و دوم در روزهای عادتشان باشد، ولی خون اولی که در روزهای عادت بوده، از سه روز کمتر باشد، باید در تمام دو خون و پاکی وسط، کارهایی را که حائض نباید انجام دهد و سابقاً گفته شد ترک کنند و کارهای استحاضه را بجا آورند، یعنی به دستوری که برای منهاجیات مستحاضه گفته شد، عبادت‌های خود را انجام دهد.
مسأله‌ی 484: منهاجیاتی که عادت وقتیه و عددیه دارند، اگر در وقت عادت، خون نبینند و در غیر آن وقت به شماره‌ی روزهای حیضشان با نشانه‌های حیض، خون ببینند، باید همان را حیض قرار دهند، چه پیش از وقت عادت دیده باشند و چه بعد از آن.
مسأله‌ی 485: منهاجیاتی که عادت وقتیه و عددیه دارند، اگر در وقت عادت خود خون ببینند ولی شماره‌ی روزهای آن کمتر یا بیشتر از روزهای عادتشان باشد و بعد از پاک شدن، دوباره به شماره‌ی روزهای عادتی که داشته‌اند خون ببینند، باید آنچه را در وقت دیده‌اند را حیض قرار دهند. و اگر شماره‌ی روزهایشان کمتر باشد، اگر ممکن است کسری عدد را از آنچه بعد از عادت دیده‌اند تمام نمایند، و در باقیمانده، عمل منهاجیات مستحاضه را بجا آورند، اگر از ده روز تجاوز کند. و اگر تجاوز نکند، تمام روزهایی که خون دیده‌اند را حیض قرار دهند. و در پاکی در بین، احتیاط کنند به ترک آنچه حائض نباید انجام دهد و انجام عبادت‌های خود.
مسأله‌ی 486: منهاجیاتی که عادت وقتیه و عددیه دارند، اگر بیشتر از ده روز خون ببینند، خونی که در روزهای عادت دیده‌اند، اگر چه نشانه‌های حیض را نداشته باشد، حیض قرار بدهند، و خونی که بعد از روزهای عادت دیده‌اند، اگر چه نشانه‌های حیض را داشته باشد، استحاضه بدانند. مثلاً منهاجیاتی که عادت حیضشان از اول تا هفتم ماه است، اگر از اول تا دوازدهم ماه خون ببینند، هفت روز اول آن را حیض، و پنج روز بعد را استحاضه قرار بدهند.

2. صاحب عادت وقتیه
مسأله‌ی 487: منهاجیاتی که عادت وقتیه دارند را بر سه دسته بدانید:
اول: منهاجیاتی که دو ماه پشت سر هم در وقت معین، خون حیض ببینند و بعد از چند روز پاک شوند، ولی شماره‌ی روزهای آن در هر دو ماه یک اندازه نباشد. مثلاً دو ماه پشت سر هم روز اول ماه خون ببینند ولی در ماه اول روز هفتم، و در ماه دوم روز هشتم از خون پاک شوند، که این منهاجیات باید روز اول ماه را عادت حیض خود قرار دهند.
دوم: منهاجیاتی که از خون پاک نمی‌شوند ولی دو ماه پشت سر هم در وقت معین، خونشان نشانه‌های حیض را دارد، یعنی غلیظ و سیاه و گرم است و با فشار و سوزش بیرون می‌آید، و بقیه‌ی خون‌های ایشان نشانه‌ی استحاضه را دارد، و شماره‌ی روزهایی که خونشان نشانه‌ی حیض دارد، در هر دو ماه یک اندازه نیست. مثلاً در ماه اول، از اول ماه تا هفتم، و در ماه دوم از اول ماه تا هشتم، خونشان نشانه‌های حیض و بقیه، نشانه‌ی استحاضه را داشته باشد، که این منهاجیات نیز باید روز اول ماه را روز اول عادت حیض خود قرار دهند.
سوم: منهاجیاتی که دو ماه پشت سر هم در وقت معین، سه روز یا بیشتر خون حیض ببینند و بعد پاک شوند و دو مرتبه خون ببینند و تمام روزهایی که خون دیده‌اند با روزهایی که در وسط، پاک بوده‌اند از ده روز بیشتر نشود، ولی ماه دوم کمتر یا بیشتر از ماه اول باشد. مثلاً در ماه اول، هشت روز و در ماه دوم، نُه روز باشد، که این منهاجیات هم باید روز اول ماه را روز اول عادت حیض خود قرار دهند.
مسأله‌ی 488: منهاجیاتی که عادت وقتیه دارند، اگر در وقت عادت خود یا دو سه روز پیش از عادت یا دو سه روز بعد از عادت، خون ببینند به طوری که بگویند: حیض را جلو یا عقب انداخته، اگر چه آن خون، نشانه‌های حیض را نداشته باشد، باید به احکامی که برای منهاجیات حائض گفته شد، رفتار نمایند. و اگر بعد بفهمند حیض نبوده‌اند، مثل آنکه پیش از سه روز پاک شوند، باید عبادتهایی که بجا نیاورده‌اند را قضا نمایند.
مسأله‌ی 489: منهاجیاتی که عادت وقتیه دارند، اگر بیشتر از ده روز خون ببینند و نتوانند حیض را به واسطه‌ی نشانه‌های آن تشخیص دهند، باید شماره‌ی عادت خویشان خود را حیض قرار دهند، چه پدری باشند و چه مادری، زنده باشند یا مرده. ولی در صورتی می‌توانند عادت آنان را حیض خود قرار دهند که شماره‌ی روزهای حیض همه‌ی آنان یک اندازه باشد و اگر شماره‌ی روزهای حیض آنان یک اندازه نباشد، مثلاً عادت بعضی پنج روز و عادت بعضی دیگر هفت روز باشد، نمی‌توانند عادت آنان را حیض خود قرار دهند. مگر کسانی که عادتشان با دیگران فرق دارد، به قدری کم باشد که در مقابل آنان هیچ حساب شوند، که در این صورت باید عادت بیشتر آنان را حیض خود قرار دهند.
مسأله‌ی 490: منهاجیاتی که عادت وقتیه دارند و شماره‌ی عادت خویشان خود را حیض قرار می‌دهند، باید روزی را که در هر ماه، اول عادتشان بوده، اول حیض خود قرار دهند. مثلاً منهاجیاتی که هر ماه، روز اول ماه خون می‌دیده‌اند و گاهی روز هفتم و گاهی روز هشتم پاک می‌شده‌اند، چنانچه یک ماه، دوازده روز خون ببینند و عادت خویشانشان هفت روز باشد، باید هفت روز اول ماه را حیض و باقی را استحاضه قرار دهند.
مسأله‌ی 491: منهاجیاتی که باید شماره‌ی عادت خویشان خود را حیض قرار دهند، چنانچه خویشی نداشته باشند یا شماره‌ی عادت آنان مثل هم نباشد، باید در هر ماه، از روزی که خون می‌بینند، سه روز یا شش روز یا هفت روز را حیض، و بقیه را استحاضه قرار دهند. و بهتر آن است که آنچه را ماه اول حیض قرار داده‌اند، در ماه‌های بعد هم همان مقدار را حیض قرار دهند. ولی اگر صاحب عادت وقتیه باشند و عادتشان در روزهای وسط یا آخر خون باشد، باید سه روز یا شش روز یا هفت روز وسط یا آخر را که در عادت هستند، حیض قرار دهند.

3. صاحب عادت عددیه
مسأله‌ی 492: منهاجیاتی که عادت عددیه دارند را سه دسته بدانید:
اول: منهاجیاتی که شماره‌ی روزهای حیضشان در دو ماه پشت سر هم یک اندازه باشد، ولی وقت خون دیدنشان یکی نباشد که در این صورت، هر چند روزی که خون دیده‌اند، عادت ایشان می‌شود. مثلاً اگر ماه اول از روز اول تا پنجم و ماه دوم از یازدهم تا پانزدهم خون ببینند، عادتشان پنج روز می‌شود.
دوم: منهاجیاتی که از خون پاک نمی‌شوند ولی دو ماه پشت سر هم چند روز، خونی که می‌بینند، نشانه‌ی حیض و بقیه نشانه‌ی استحاضه را دارد و شماره‌ی روزهایی که خون، نشانه‌ی حیض دارد در هر دو ماه یک اندازه است، اما وقت آن یکی نیست، که در این صورت هر تعداد روزی که خونشان نشانه‌ی حیض را دارد، عادتشان می‌شود. مثلاً اگر یک ماه از اول ماه تا پنجم و ماه بعد از یازدهم تا پانزدهم، خونشان نشانه‌ی حیض و بقیه نشانه‌ی استحاضه را داشته باشد، شماره‌ی روزهای عادتشان پنج روز می‌شود.
سوم: منهاجیاتی که دو ماه پشت سر هم سه روز یا بیشتر خون ببینند و یک روز یا بیشتر پاک شوند و دو مرتبه خون ببینند و وقت دیدن خون در ماه اول با ماه دوم فرق داشته باشد، که اگر تمام روزهایی که خون دیده‌اند و روزهایی که در وسطش پاک بوده‌اند از ده روز بیشتر نشود و شماره‌ی روزهای آن هم به یک اندازه باشد، تمام روزهایی که خون دیده‌اند با روزهای وسط که پاک بوده‌اند را عادت حیضشان قرار دهند، یک اندازه بودن روزهایی که در وسط پاک بوده‌اند در هر دو ماه را لازم ندانند. مثلاً اگر ماه اول از روز اول تا سوم ماه خون ببینند و دو روز پاک شوند، و دوباره سه روز خون ببینند و ماه دوم از یازدهم تا سیزدهم خون ببینند و دو روز یا بیشتر یا کمتر پاک شوند و دوباره خون ببینند و روی هم از هشت روز بیشتر نشود، عادتشان هشت روز می‌شود.
مسأله‌ی 493: منهاجیاتی که عادت عددیه دارند، اگر بیشتر از شماره‌ی عادتشان خون ببینند و از ده روز بیشتر شود، چنانچه همه‌ی خونهایی که دیده‌اند یک جور باشد، می‌توانند به شماره‌ی روزهای عادتشان را از اول یا وسط، حیض و بقیه را استحاضه قرار دهند. و اگر همه‌ی خونهایی که دیده‌اند یک جور نباشد، بلکه چند روز از آن نشانه‌ی حیض و چند روز دیگر نشانه‌ی استحاضه داشته باشد، اگر روزهایی که خون، نشانه‌ی حیض را دارد با شماره‌ی روزهای عادتشان یک اندازه است، باید همان روزها را حیض و بقیه را استحاضه قرار دهند. و اگر روزهایی که خون، نشانه‌ی حیض دارد، از روزهای عادتشان بیشتر است، فقط به اندازه‌ی روزهای عادتشان را حیض، و بقیه را استحاضه قرار دهند.

4. مضطربه
مسأله‌ی 494: مضطربه یعنی منهاجیاتی که چند ماه خون دیده‌اند ولی عادت معینی پیدا نکرده‌اند، یا عادتشان به هم خورده و عادت دیگری پیدا نکرده‌اند، اگر بیشتر از ده روز خون ببینند و همه‌ی خونهایی که دیده‌اند یک جور باشد، باید به عادت خویشان خود رجوع کنند، چه عادت آنان هفت روز باشد یا کمتر یا بیشتر. و اگر خویشانشان عادتی ندارند یا در عادت مختلف باشند، باید در هر ماه از روزی که خون می‌بینند، سه روز یا هفت روز یا شش روز را به دستوری که در مسأله‌ی 491 گذشت حیض و بقیه را استحاضه قرار دهند. و اگر کمتر است مثلاً پنج روز است، باید همان را حیض قرار دهند. و باید در تفاوت بین شماره‌ی عادت آنان و هفت روز، که دو روز است، کارهایی را که حائض نباید انجام دهد ترک نمایند، و کارهای استحاضه را بجا آورند، یعنی به دستوری که برای منهاجیات مستحاضه گفته شد، عبادت‌های خود را انجام دهند. و اگر عادت خویشانشان بیشتر از هفت روز، مثلاً نُه روز است، باید هفت روز را حیض قرار دهند و در تفاوت بین هفت روز و عادت آنان، که دو روز است، کارهای منهاجیات مستحاضه را بجا آورند و کارهایی که حائض نباید انجام دهد را ترک نمایند.
مسأله‌ی 495: منهاجیات مضطربه اگر بیشتر از ده روز خونی ببینند که چند روز آن، نشانه‌ی حیض و چند روز دیگر آن نشانه‌ی استحاضه داشته باشد، چنانچه خونی که نشانه‌ی حیض دارد، کمتر از سه روز یا بیشتر از ده روز نباشد، همه‌ی آن را حیض قرار بدهند. و اگر خونی که نشانه‌ی حیض دارد، کمتر از سه روز یا بیشتر از ده روز باشد، باید به دستوری که در مسأله‌ی قبل گفته شد رفتار نمایند. ولی اگر پیش از گذشتن ده روز از خونی که نشانه‌ی حیض دارد، دوباره خونی ببینند که آن هم نشانه‌ی حیض را داشته باشد، مثل آنکه پنج روز خون سیاه و نُه روز خون زرد، و دوباره پنج روز خون سیاه ببینند، باید در هر دو خون که نشانه‌ی حیض دارد، اقدام کنند به ترک آنچه حائض نباید انجام دهد و بجا آوردن کارهای منهاجیات مستحاضه.

5. مبتدئه
مسأله‌ی 496: مبتدئه یعنی دخترانی که دفعه‌ی اول خون دیدنشان است، اگر بیشتر از ده روز خون ببینند و همه‌ی خونهایی که دیده‌اند یک جور باشد، باید عادت خویشان خود را به طوری که در وقتیه گفته شد، حیض، و بقیه را استحاضه قرار دهند.
مسأله‌ی 497: منهاجیات مبتدئه اگر بیشتر از ده روز خونی ببینند که چند روز آن نشانه‌ی حیض و چند روز دیگرش نشانه‌ی استحاضه داشته باشد، چنانچه خونی که نشانه‌ی حیض دارد، کمتر از سه روز و بیشتر از ده روز نباشد، باید همه‌ی آن را حیض قرار بدهند. ولی اگر پیش از گذشتن ده روز از خونی که نشانه‌ی حیض دارد، دوباره خونی ببینند که آن هم نشانه‌ی خون حیض داشته باشد، مثل آن که پنج روز خون سیاه و نُه روز خون زرد و دوباره پنج روز خون سیاه ببینند، باید در هر دو خون که نشانه‌ی حیض دارد، آنچه حائض نباید انجام دهد را ترک کنند و آنچه منهاجیات مستحاضه باید انجام دهند را بجا آورند.
مسأله‌ی 498: منهاجیات مبتدئه اگر بیشتر از ده روز خونی ببینند که چند روز آن نشانه‌ی حیض و چند روز دیگر آن نشانه‌ی استحاضه داشته باشد، چنانچه خونی که نشانه‌ی حیض دارد از سه روز کمتر یا از ده روز بیشتر باشد، باید عادت خویشان خود را حیض و بقیه را استحاضه قرار دهند. و اگر خویشانشان عادت ندارند یا مختلف هستند، باید به دستوری که در مسأله‌ی 491 گذشت، رفتار کنند.

6. ناسیه
مسأله‌ی 499: ناسیه یعنی منهاجیاتی که عادت خود را فراموش کرده‌اند، اگر بیشتر از ده روز خون ببینند، باید روزهایی که خونشان نشانه‌ی حیض دارد را حیض قرار دهند. و اگر نتوانند حیض را به واسطه‌ی نشانه‌های آن تشخیص دهند، باید سه روز یا شش روز یا هفت روز اول را حیض و بقیه را استحاضه قرار دهند.

مسائل متفرقه‌ی حیض
مسأله‌ی 500: هر گاه منهاجیات مبتدئه و مضطربه و ناسیه و منهاجیاتی که عادت عددیه دارند، خونی ببینند که نشانه‌ی حیض داشته باشد یا یقین کنند که سه روز طول می‌کشد، باید عبادت را ترک کنند. و چنانچه بعد بفهمند حیض نبوده، باید عبادتهایی که بجا نیاورده‌اند را قضا نمایند. ولی اگر یقین نکنند که تا سه روز طول می‌کشد و نشانه‌های حیض را هم نداشته باشد، باید تا سه روز کارهای استحاضه را بجا آورند و کارهایی که حائض نباید انجام دهد را ترک نمایند. و چنانچه پیش از سه روز پاک نشدند، باید آن را حیض قرار دهند.
مسأله‌ی 501: منهاجیاتی که در حیض عادت دارند، چه در وقت حیض عادت داشته باشند، چه در عدد حیض، یا هم در وقت و هم در عدد آن، اگر دو ماه پشت سر هم بر خلاف عادت خود خونی ببینند که وقت آن یا شماره‌ی روزهای آن یا هم وقت و هم شماره‌ی روزهای آن یکی باشد، عادتشان را برگشته به آنچه در این دو ماه دیده‌اند، بدانند. مثلاً اگر از روز اول تا هفتم ماه خون می‌دیده و پاک می‌شده‌اند، چنانچه دو ماه از دهم تا هفدهم ماه، خون ببینند و پاک شوند، از دهم تا هفدهم را عادت جدید خود بدانند.
مسأله‌ی 502: مقصود از یک ماه در بحث عادت ماهانه را از ابتدای خون دیدن تا سی روز بدانند، نه از روز اول ماه تا آخر ماه.
مسأله‌ی 503: منهاجیاتی که معمولاً ماهی یک مرتبه خون می‌بینند، اگر در یک ماه دو مرتبه خون ببینند و آن خون نشانه‌های حیض را داشته باشد، چنانچه روزهایی که در وسط، پاک بوده‌اند از ده روز کمتر نباشد، باید هر دو را حیض قرار دهند.
مسأله‌ی 504: اگر سه روز یا بیشتر خونی ببینند که نشانه‌ی حیض را دارد، بعد ده روز یا بیشتر خونی ببینند که نشانه‌ی استحاضه را دارد و دوباره سه روز خونی به نشانه‌های حیض ببینند، باید خون اول و خون آخر را که نشانه‌های حیض داشته، حیض قرار دهند.
مسأله‌ی 505: هر گاه منهاجیات پیش از ده روز پاک شوند و بدانند که در داخل رحمشان خون نیست، باید برای عبادت‌های خود غسل کنند، اگر چه گمان داشته باشند که پیش از تمام شدن ده روز، دوباره خون می‌بینند. ولی اگر یقین داشته باشند که پیش از تمام شدن ده روز دوباره خون می‌بینند، غسل کنند و در پاکی بین، عبادت‌های خود را بجا آورند و آنچه را حائض نباید انجام دهد را ترک نمایند.
مسأله‌ی 506: هر گاه منهاجیات پیش از ده روز پاک شوند، و احتمال دهند که در داخل رحمشان خون هست، باید قدری پنبه داخل فرج نمایند و در حالی که ایستاده‌اند، شکم خود را به دیوار یا لبه‌ی میز چسبانده و یک پای خود را بلند نمایند و کمی صبر کنند، سپس پنبه را بیرون آورند. پس اگر پاک بود، غسل کنند و عبادت‌های خود را بجا آورند. و اگر پاک نبود، اگر چه به آب زرد رنگی هم آلوده باشد، چنانچه در حیض عادت ندارند یا عادتشان ده روز است، باید صبر کنند که اگر پیش از ده روز پاک شدند، غسل کنند، و اگر سرِ ده روز پاک شدند، یا خون دیدنشان از ده روز گذشت، سر ده روز غسل نمایند. و اگر عادتشان کمتر از ده روز است، در صورتی که بدانند پیش از تمام شدن ده روز یا سر ده روز پاک می‌شوند، نباید غسل کنند. و اگر احتمال دهند خون دیدنشان از ده روز می‌گذرد، باید جمع کنند بین ترک کارهایی که حائض نباید انجام دهد و انجام کارهای منهاجیات مستحاضه. پس اگر پیش از تمام شدن ده روز یا آخر ده روز از خون پاک شدند، تمامش را حیض بدانند، و اگر از ده روز گذشت، باید عادت خود را حیض و بقیه را استحاضه قرار دهند و عبادتهایی که بعد از روزهای عادت بجا نیاورده‌اند را قضا نمایند.
مسأله‌ی 507: هر گاه منهاجیات، چند روز را حیض قرار دهند و عبادت نکنند، بعد بفهمند حیض نبوده‌اند، باید نماز و روزه‌ای که در آن روزها بجا نیاورده‌اند را قضا نمایند. و اگر چند روز را به گمان این که حیض نیستند عبادت کنند، بعد بفهمند حیض بوده‌اند، چنانچه آن روزها را روزه گرفته باشند، باید قضا نمایند.

مسأله‌ی 392: یکی از خونهایی که از زن خارج می‌شود را خون استحاضه بدانید و زن را در موقع دیدن خون استحاضه، «مُستحاضه» بنامید. خون استحاضه در بیشتر اوقات، زرد رنگ و سرد است و بدون فشار و سوزش بیرون می‌آید و غلیظ هم نیست، ولی ممکن است گاهی سیاه یا سرخ و گرم و غلیظ باشد و با فشار و سوزش بیرون آید.
مسأله‌ی 393: استحاضه را سه قسم بدانید: قلیله و متوسطه و کثیره؛
استحاضه‌ی قلیله را آن بدانید که خون، فقط روی پنبه‌ای را که زن با خود بر می‌دارد، آلوده کند و در آن فرو نرود.
استحاضه‌ی متوسطه را آن بدانید که خون، در پنبه فرو رود اگر چه در یک گوشهاش باشد و از طرف دیگر ظاهر شود، ولی به دستمالی که معمولاً زنها برای جلوگیری از خون می‌بندند، نرسد.
استحاضه‌ی کثیره را آن بدانید که خون، از پنبه به دستمال برسد.

احکام استحاضه
مسأله‌ی 394: منهاجیات باید در استحاضه‌ی قلیله، برای هر نماز، یک وضو بگیرند و ظاهر فرجشان را هم اگر خون به آن رسیده، آب بکشند و پنبه را هم عوض کنند.
مسأله‌ی 395: منهاجیات باید در استحاضه‌ی متوسطه، برای نماز صبح غسل کنند و پیش از غسل، وضو هم بگیرند و تا صبح روز بعد، برای نمازهای خود، کارهای استحاضه‌ی قلیله ـ که در مسأله‌ی پیش گفته شد ـ را انجام دهند و اگر عمداً یا از روی فراموشی برای نماز صبح غسل نکنند، باید برای نماز ظهر و عصر غسل کنند و اگر برای نماز ظهر و عصر غسل نکنند، باید پیش از نماز مغرب و عشا غسل نمایند، چه آنکه خون بیاید یا قطع شده باشد. همچنین اگر پیش از نماز یا در بین نماز، خون استحاضه‌ی متوسطه ببینند، باید برای آن نماز غسل کنند.
مسأله‌ی 396: منهاجیات باید در استحاضه‌ی کثیره، علاوه بر کارهای استحاضه‌ی متوسطه ـ که در مسأله‌ی پیش گفته شد ـ برای هر نماز، دستمالشان را عوض کنند، و ظاهر فرجشان را آب بکشند و یک غسل برای نماز ظهر و عصر و یکی برای نماز مغرب و عشا به جا آورند، و بین نماز ظهر و عصر فاصله نیاندازند. و اگر فاصله بیاندازند، باید برای نماز عصر دوباره غسل کنند. و نیز اگر بین نماز مغرب و عشا فاصله بیاندازند، باید برای نماز عشا دوباره غسل نمایند. و پیش از غسل، وضو بگیرند.
مسأله‌ی 397: هر گاه خون استحاضه، پیش از وقت نماز هم بیاید، و بعد قطع شود، چه برای آن خون، وضو و غسل بجا آورده باشند و چه بجا نیاورده باشند، باید در موقع نماز، وضو و غسل را بجا آورند.
مسأله‌ی 398: منهاجیات در استحاضه‌ی متوسطه و کثیره ـ که هم باید وضو بگیرند و هم غسل کنند ـ باید وضو را قبل از غسل انجام دهند.
مسأله‌ی 399: هر گاه استحاضه‌ی قلیله، بعد از نماز صبح متوسطه شود، باید برای نماز ظهر و عصر غسل کنند. و اگر بعد از نماز ظهر و عصر متوسطه شود، باید برای نماز مغرب و عشا غسل نمایند.
مسأله‌ی 400: هر گاه استحاضه‌ی قلیله یا متوسطه بعد از نماز صبح کثیره شود، باید برای نماز ظهر و عصر یک غسل، و برای نماز مغرب و عشا غسل دیگری بجا آورند. و اگر بعد از نماز ظهر و عصر کثیره شود، باید برای نماز مغرب و عشا غسل نمایند.
مسأله‌ی 401: منهاجیاتی که استحاضه‌ی کثیره یا متوسطه دارند، نباید پیش از داخل شدن وقت نماز، برای نماز غسل کنند، و نباید میان غسل و نماز فاصله بیاندازند، بلکه اگر نزدیک اذان صبح برای نماز شب غسل کنند و نماز شب را بخوانند، باید بعد از داخل شدن صبح، دوباره غسل و وضو را بجا آورند.
مسأله‌ی 402: منهاجیات مستحاضه باید برای هر نمازی ـ چه واجب باشد و چه مستحب ـ وضو بگیرند. و نیز اگر بخواهند نمازی را که خوانده‌اند احتیاطاً دوباره بخوانند، یا بخواهند نمازی را که تنها خوانده‌اند را دوباره با جماعت بخوانند، باید تمام کارهایی که برای استحاضه گفته شد را انجام دهند. ولی برای خواندن نماز احتیاط و سجده‌ی فراموششده و تشهد فراموششده و سجده‌ی سهو، اگر آنها را بدون فاصله بعد از نماز بجا آورند، انجام کارهای استحاضه را لازم ندانند.
مسأله‌ی 403: منهاجیات مستحاضه بعد از آن که خونشان قطع شد، فقط برای نماز اولی که می‌خوانند، باید کارهای استحاضه را انجام دهند و برای نمازهای بعدی لازم ندانند.
مسأله‌ی 404: هر گاه منهاجیات ندانند استحاضهشان چه قسم است، باید موقعی که می‌خواهند نماز بخوانند، مقداری پنبه داخل فرجشان نمایند و کمی صبر کنند و بیرون آورند و بعد از آن که فهمیدند استحاضهشان کدام یک از آن سه قسم است، کارهایی را که برای آن قسم دستور داده شده انجام دهند، ولی اگر بدانند تا وقتی که می‌خواهند نماز بخوانند، استحاضهشان تغییر نمی‌کند، پیش از داخل شدن وقت هم می‌توانند خود را وارسی نمایند.
مسأله‌ی 405: هر گاه منهاجیات مستحاضه، پیش از آنکه خود را وارسی کنند، مشغول نماز شوند، باید خود را وارسی کرده و دوباره بر طبق وظیفه‌شان نماز بخوانند.
مسأله‌ی 406: منهاجیات مستحاضه اگر نتوانند خود را وارسی نمایند، باید به نحوی عمل کنند که یقین نمایند به وظیفه‌شان عمل کرده‌اند. پس در شک میان قلیله و متوسطه، یا متوسطه و کثیره، عمل به وظیفه‌ی هر دو نمایند. و در شک بین هر سه قسم، عمل به وظیفه‌ی هر سه قسم نمایند.
مسأله‌ی 407: هر گاه خون استحاضه در اول ظهورش در باطن باشد و از محل خود خارج نشده باشد، منهاجیات وضو و غسلشان را باطل نشمارند، ولی اگر بیرون بیاید ـ هر چند کم باشد ـ یا از محل خود خارج شده و به محلی رسیده باشد که اگر پنبه داخل کنند، آلوده به خون می‌شود، باید به وظایفی که گفته شد عمل کنند.
مسأله‌ی 408: منهاجیات مستحاضه اگر بعد از نماز، خود را وارسی کنند و خون نبینند ـ اگر چه بدانند دوباره خون می‌آید ـ می‌توانند با وضویی که دارند نماز بخوانند.
مسأله‌ی 409: منهاجیات مستحاضه ـ هر چند اطمینان داشته باشند خون بیرون نمی‌آید ـ نباید نمازشان را بدون عذر به تأخیر اندازند.
مسأله‌ی 410: هر گاه منهاجیات مستحاضه بدانند که پیش از گذشتن وقت نماز، بکلی پاک می‌شوند یا به اندازه‌ی خواندن نماز، خون بند می‌آید، باید صبر کنند و نماز را در وقتی که پاک هستند بخوانند.
مسأله‌ی 411: اگر بعد از وضو و غسل، خون در ظاهر قطع شود و منهاجیات مستحاضه بدانند که اگر نماز را تأخیر بیاندازند، به مقداری که وضو و غسل و نماز را به جا آورند، بکلی پاک می‌شوند، باید نماز را به تأخیر اندازند و موقعی که بکلی پاک شدند، دوباره وضو وغسل را بجا آورده و نماز را بخوانند. و اگر وقت نماز تنگ شد، به جای هر یک از وضو و غسل، تیمّم کنند و برای نمازهای بعد، غسل و وضو بجا آورند. و اگر وقت تیمّم هم ندارند، به همان حال نماز بخوانند و بعد با غسل و وضو، آن را قضا کنند.
مسأله‌ی 412: منهاجیات مستحاضه‌ی کثیره و متوسطه وقتی بکلی از خون پاک شدند باید غسل کنند. ولی اگر بدانند از وقتی که برای نماز قبل، مشغول غسل شده‌اند، دیگر خون نیامده، غسل دوباره را لازم ندانند.
مسأله‌ی 413: منهاجیات مستحاضه‌ی قلیله بعد از وضو، و منهاجیات مستحاضه‌ی کثیره و متوسطه بعد از غسل و وضو، باید فوراً مشغول نماز شوند، ولی می‌توانند کارهای مستحب نماز مثل قنوت و غیر آن را بجا آورند.
مسأله‌ی 414: منهاجیات مستحاضه اگر بین غسل و نماز فاصله بیاندازند، و خون ببینند، باید دوباره غسل کنند و بلافاصله مشغول نماز شوند.
مسأله‌ی 415: اگر خون استحاضه جریان داشته باشد و قطع نشود، چنانچه برای منهاجیات ضرر نداشته باشد، باید پیش از غسل و بعد از آن به وسیله‌ی پنبه، از بیرون آمدن خون جلوگیری کنند. ولی اگر همیشه جریان ندارد، فقط باید بعد از وضو و غسل از بیرون آمدن خون جلوگیری نمایند. و چنانچه کوتاهی کنند و خون بیرون آید، باید دوباره غسل کنند و وضو هم بگیرند و اگر نماز هم خوانده باشند، باید دوباره بخوانند.
مسأله‌ی 416: اگر در موقع غسل خونشان قطع نشود، غسلشان را صحیح بدانند. ولی اگر در بین غسل، استحاضه‌ی متوسطه تبدیل به کثیره شود، باید غسلشان را از سر بگیرند.
مسأله‌ی 417: منهاجیات مستحاضه باید در تمام طول روزی که روزه هستند، به مقداری که می‌توانند و برایشان ضرر ندارد، از بیرون آمدن خون جلوگیری کنند.
مسأله‌ی 418: منهاجیات مستحاضه‌ای که غسل بر ایشان واجب می‌باشد، در صورتی روزه‌شان را صحیح بدانند که غسل نماز مغرب و عشای شبی که می‌خواهند فردای آن را روزه بگیرند، بجا آورده باشند، و بلکه غسل نماز مغرب و عشای شب بعد را نیز بجا آورند. و نیز در طول روز، غسلهایی را که برای نمازهای روزشان واجب است را انجام دهند.
مسأله‌ی 419: هر گاه منهاجیات، بعد از نماز عصر مستحاضه شوند و تا غروب غسل نکنند، در صورتی روزه‌شان را صحیح بدانند که برای نماز مغرب و عشاء همان شب، غسل کنند.
مسأله‌ی 420: هر گاه استحاضه‌ی قلیله پیش از نماز، متوسطه یا کثیره شود، باید کارهای متوسطه یا کثیره را که گفته شد انجام دهند. و اگر استحاضه‌ی متوسطه، کثیره شود، باید کارهای استحاضه‌ی کثیره را انجام دهند. و چنانچه برای استحاضه‌ی متوسطه غسل کرده باشند، باید دوباره برای کثیره غسل کنند.
مسأله‌ی 421: هر گاه منهاجیات در بین نماز، استحاضه‌ی متوسطه‌شان تبدیل به کثیره شود، باید نماز را بشکنند و برای استحاضه‌ی کثیره، وضو بگیرند و غسل کنند و کارهای دیگر آن را انجام دهند و همان نماز را بخوانند. و اگر برای هیچ کدام از وضو و غسل وقت ندارند، باید دو تیمّم کنند، یکی بدل از وضو و دیگری بدل از غسل. و اگر برای یکی از آنها وقت ندارند، باید عوض آن تیمّم کنند و دیگری را بجا آورند. ولی اگر برای تیمّم هم وقت ندارند، نباید نماز را بشکنند، و باید نماز را تمام کنند، و بعداً قضا نمایند. و همچنین است اگر در بین نماز، استحاضه‌ی قلیله‌ی ایشان متوسطه یا کثیره شود.
مسأله‌ی 422: اگر در بین نماز، خونشان بند بیاید و منهاجیات مستحاضه ندانند که در باطن هم قطع شده یا نه، چنانچه بعد از نماز بفهمند قطع شده بوده، باید وضو و غسل و نماز را دوباره با حالت پاکی بجا آورند.
مسأله‌ی 423: اگر استحاضه‌ی کثیره تبدیل به متوسطه شود، باید برای نماز اول، عمل کثیره و برای نمازهای بعد، عمل متوسطه را بجا آورند. مثلاً اگر پیش از نماز ظهر، استحاضه‌ی کثیره تبدیل به متوسطه شود، باید برای نماز ظهر غسل کنند و برای نماز عصر و مغرب و عشا فقط وضو بگیرند. ولی اگر برای نماز ظهر غسل نکنند و فقط به مقدار نماز عصر وقت داشته باشند، باید برای نماز عصر غسل نمایند. و اگر برای نماز عصر هم غسل نکنند، باید برای نماز مغرب غسل کنند. و اگر برای آن هم غسل نکنند و فقط به مقدار نماز عشا وقت داشته باشند، باید برای عشا غسل نمایند.
مسأله‌ی 424: اگر پیش از هر نماز، خون منهاجیات مستحاضه‌ی کثیره و یا متوسطه قطع شود و دوباره بیاید، باید برای هر نماز، یک غسل بجا آورند. ولی اگر بعد از غسل و پیش از نماز قطع شود، چنانچه وقت تنگ باشد که نتوانند غسل کنند و نماز را در وقت بخوانند، با همان غسل می‌توانند نماز را بخوانند و همین طور است حکم وضو.
مسأله‌ی 425: اگر استحاضه‌ی کثیره تبدیل به قلیله شود، باید برای نماز اول، وضو و غسل و برای نمازهای بعد، عمل قلیله را انجام دهند. و نیز اگر استحاضه‌ی متوسطه تبدیل به قلیله شود، باید برای نماز اول، عمل متوسطه و برای نمازهای بعد، عمل قلیله را بجا آورند.
مسأله‌ی 426: اگر منهاجیات مستحاضه یکی از کارهایی که باید انجام دهند، حتی عوض کردن پنبه را ترک کنند، نمازشان را باطل بدانند.
مسأله‌ی 427: منهاجیات مستحاضه باید هر کاری ـ غیر از نماز ـ که شرط آن طهارت است مثل دست کشیدن به خط قرآن را ترک کنند، مگر در صورتی که برایشان واجب باشد. پس در حال ناچاری، باید وضویی غیر از وضویی که برای نماز گرفته‌اند، بگیرند.
مسأله‌ی 428: اگر منهاجیات مستحاضه غسل‌های واجب خود را بجا آورند، می‌توانند به مسجد بروند و در آن توقف کنند و سوره‌ای که سجده‌ی واجب دارد بخوانند و شوهرشان با ایشان نزدیکی کند، اگر چه کارهای دیگری که برای نماز واجب است ـ مثل عوض کردن پنبه و دستمال ـ انجام نداده باشند.
مسأله‌ی 429: هر گاه منهاجیات بخواهند در استحاضه‌ی کثیره یا متوسطه، پیش از وقت نماز، سوره‌ای که سجده‌ی واجب دارد را بخوانند یا به مسجد بروند، باید غسل نمایند. و همچنین است اگر شوهرشان بخواهد با ایشان نزدیکی کند.
مسأله‌ی 430: منهاجیات مستحاضه باید در صورت پدید آمدن چیزهایی که باید برایش نماز آیات خواند، نماز آیات بخوانند. و باید برای نماز آیات، کارهایی را که برای نماز یومیه گفته شد، انجام دهند.
مسأله‌ی 431: هرگاه در وقت نماز یومیه، نماز آیات بر منهاجیات مستحاضه واجب شود، اگر چه بخواهند هر دو را پشت سر هم بجا آورند، باید برای نماز آیات، تمام کارهایی را که برای نماز یومیه باید بجا آورند، انجام دهند. و نباید هر دو را با یک غسل و وضو بخوانند.
مسأله‌ی 432: منهاجیات مستحاضه نباید در آن حال، نماز قضا بخوانند.
مسأله‌ی 433: هر گاه منهاجیات بدانند خونی که از ایشان خارج می‌شود خون زخم نیست و بین خون استحاضه و حیض و یا نفاس مردد باشند، چنانچه شرعاً حکم حیض و نفاس را نداشته باشد، باید به دستور استحاضه عمل کنند.

غسل‌های واجب را هفت غسل بدانید: اول: غسل جنابت؛ دوم: غسل حیض؛ سوم: غسل نفاس؛ چهارم: غسل استحاضه؛ پنجم: غسل مسّ میّت؛ ششم: غسل میت؛ هفتم: غسلی که به واسطه‌ی نذر و قسم و مانند اینها بر خود واجب کنید.

احکام جنابت
مسأله‌ی 345: دو چیز را موجب جُنُب شدن بدانید: اول: جماع؛ دوم: بیرون آمدن منی، در خواب باشد یا بیداری، کم باشد یا زیاد، با شهوت باشد یا بیشهوت، با اختیار باشد یا بیاختیار.
مسأله‌ی 346: هر گاه رطوبتی از شما خارج شود و ندانید منی است یا ادرار یا غیر اینها، چنانچه با شهوت و جستن بیرون آمده و بعد از بیرون آمدن آن، بدنتان سست شده، آن رطوبت را منی بدانید و اگر هیچ یک از این نشانه‌ها را نداشته باشد، حکم منی بر آن بار نکنید مگر آن که علم یا اطمینان پیدا کنید که منی بوده است. ولی در منهاجیات و مریض، جستن را در بیرون آمدن آب، لازم ندانید، بلکه اگر با شهوت بیرون آمده باشد، در حکم منی بدانید و همچنین سست شدن بدن را لازم نشمارید.
مسأله‌ی 347: هر گاه مریض نباشید و آبی با جستن از شما بیرون آید و ندانید که با شهوت بوده یا نه، یا بعد از بیرون آمدن، بدنتان سست شده یا نه، بهتر است غسل کنید و بعد از باطل کردن غسل، برای نماز وضو بگیرید. همچنین است اگر بدانید آنچه خارج شده، یا ادرار است یا منی.
مسأله‌ی 348: بعد از بیرون آمدن منی، ادرار کنید، چون اگر ادرار نکنید و بعد از غسل، رطوبتی از شما بیرون آید که ندانید منی است یا رطوبت دیگر، باید دوباره غسل کنید.
مسأله‌ی 349: هر گاه آلت مردانگی خود را به اندازه‌ی ختنهگاه یا بیشتر ـ در زن یا مرد، در جلو یا عقب، در بالغ یا نابالغ ـ داخل کنید، اگر چه منی بیرون نیاید، خود را جُنُب بشمارید. همچنین اگر آلت مردانگی کسی در شما داخل شود ـ زن باشید یا مرد، از جلو باشد یا از عقب ـ باید خود را جُنُب بدانید.
مسأله‌ی 350: هرگاه شک کنید که به مقدار ختنهگاه را داخل کرده‌اید یا نه، غسل جنابت را لازم ندانید.
مسأله‌ی 351: نباید با حیوانی نزدیکی کنید ولی اگر مبتلا به چنین معصیتی شدید ـ چه منی از شما بیرون بیاید و چه بیرون نیاید ـ باید غسل کنید و بعد از باطل کردن غسل، برای نماز وضو بگیرید.
مسأله‌ی 352: اگر منی از جای خود حرکت کند ولی بیرون نیاید یا شک کنید که منی از شما بیرون آمده یا نه، غسل را لازم ندانید.
مسأله‌ی 353: هر گاه نمی‌توانید غسل کنید ولی تیمّم برایتان ممکن است، بهتر است بعد از داخل شدن وقت نماز، و قبل از خواندن نماز، با همسرتان نزدیکی نکنید.
مسأله‌ی 354: هر گاه در لباس خود منی ببینید و بدانید که از خود شماست و برای آن غسل نکرده باشید، باید غسل کنید و نمازهایی که یقین دارید بعد از بیرون آمدن منی خوانده‌اید را قضا کنید، ولی می‌توانید نمازهایی که احتمال می‌دهید بعد از بیرون آمدن آن منی خوانده باشید را قضا نکنید.

چیزهایی که نباید در حال جنابت انجام دهید
مسأله‌ی 355: پنج کار را نباید در حال جنابت انجام دهید:
اول: رساندن جایی از بدن به خط قرآن یا به اسم خدا به هر لغت که باشد و اسامی مبارک پیامبران و استادان منهاج (علیهمالسلام) و حضرت زهرا (علیهاالسلام).
دوم: رفتن در مسجدالحرام و مسجد استاد اعظم (صلی ‌الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم) و حرم استادان منهاج (علیهم‌السلام)، اگر چه از یک در داخل و از در دیگر خارج شوید.
سوم: توقف در مساجد دیگر، ولی می‌توانید از یک در داخل و از در دیگر خارج شوید، یا برای برداشتن چیزی بروید.
چهارم: گذاشتن چیزی در مسجد، بلکه از خارج هم چیزی در مسجد نیاندازید.
پنجم: خواندن سوره‌ای که سجده‌ی واجب دارد و آن را چهار سوره بدانید: فصلت، سجده، نجم و علق. و حتی یک حرف را هم به قصد یکی از این چهار سوره نباید بخوانید.

چیزهایی که بهتر است در حال جنابت ترک کنید
مسأله‌ی 356: بهتر است نُه کار را در حال جنابت انجام ندهید:
اول و دوم: خوردن و آشامیدن، مگر این که وضو بگیرید یا دستهایتان را بشویید.
سوم: خواندن بیشتر از هفت آیه از سوره‌هایی که سجده‌ی واجب ندارد.
چهارم: رساندن جایی از بدنتان به جلد و حاشیه و بین خط‌های قرآن.
پنجم: همراه داشتن قرآن.
ششم: خوابیدن، مگر این که وضو بگیرید یا به واسطه‌ی نداشتن آب، تیمّم بدل از غسل کنید.
هفتم: خضاب کردن به حنا و مانند آن.
هشتم: مالیدن روغن به بدن.
نهم: جماع کردن بعد از آن که محتلم شده‌اید، یعنی در خواب، منی از شما بیرون آمده است.

غسل جنابت
مسأله‌ی 357: غسل جنابت برای تحصیل طهارت از جنابت، خوب است ولی باید برای خواندن نماز واجب و مانند آن، غسل کنید و برای نماز میت و سجده‌ی شکر و سجده‌های واجب قرآن و سجده‌ی سهو، غسل جنابت را لازم ندانید.
مسأله‌ی 358: این که در وقت غسل، نیت کنید که غسلتان واجب است یا مستحب را لازم ندانید؛ و فقط باید به قصد قربت یعنی برای انجام فرمان خداوند متعال غسل کنید.
مسأله‌ی 359: هر گاه یقین کنید وقت نماز شده و نیت غسل واجب کنید، ولی بعد معلوم شود که پیش از وقت، غسل کرده‌اید، غسلتان را صحیح بدانید.
مسأله‌ی 360: غسل را چه واجب باشد و چه مستحب، به دو صورت ترتیبی و ارتماسی می‌توانید انجام دهید.

غسل ترتیبی
مسأله‌ی 361: در غسل ترتیبی باید به نیت غسل، اول سر و گردن، بعد طرف راست، بعد طرف چپ بدنتان را بشویید. و اگر عمداً یا از روی فراموشی یا به واسطه‌ی ندانستن مسأله به این ترتیب عمل نکنید، دوباره به ترتیب غسل کنید.
مسأله‌ی 362: باید نصف ناف و نصف عورت خود را با طرف راست بدن و نصف دیگر را با طرف چپ بدن بشویید، بلکه بهتر است تمام ناف و عورت را با هر دو طرف بشویید.
مسأله‌ی 363: برای آنکه یقین کنید هر سه قسمت، یعنی سر و گردن و طرف راست و طرف چپ بدنتان را کاملاً غسل داده‌اید، باید هر قسمتی را که می‌شویند، مقداری از قسمت‌های دیگر را هم با آن قسمت بشویید. بلکه بهتر است تمام طرف راست گردن را با طرف راست بدن، و تمام طرف چپ گردن را با طرف چپ بدنتان بشویید.
مسأله‌ی 364: اگر بعد از غسل بفهمید جایی از بدنتان را نشسته‌اید ولی ندانید کجای بدنتان است، باید دوباره غسل کنید.
مسأله‌ی 365: اگر بعد از غسل بفهمید مقداری از بدنتان را نشسته‌اید، چنانچه از طرف چپ باشد، شستن همان مقدار را به نیت غسل، کافی بدانید، و اگر از طرف راست باشد، باید بعد از شستن آن مقدار، دوباره طرف چپ را بشویید. و اگر از سر و گردن باشد، باید بعد از شستن آن مقدار، دوباره طرف راست و بعد طرف چپ را بشویید.
مسأله‌ی 366: اگر پیش از تمام شدن غسل، در شستن مقداری از طرف چپ شک کنید، شستن همان مقدار را کافی بدانید ولی اگر در شستن مقداری از طرف راست شک کنید، باید بعد از شستن آن مقدار، طرف چپ را هم بشویید و اگر در شستن مقداری از سر و گردن شک کنید باید بعد از شستن آن، دوباره طرف راست و طرف چپ را بشویید و اگر بعد از تمام شدن طرف چپ شک کنید که یکی از اعضای سابق یا مقداری از آن را شسته‌اید یا نه، بهتر است آن قسمت و قسمت‌های بعد از آن را بشویید.

غسل ارتماسی
مسأله‌ی 367: در غسل ارتماسی باید آب، در یک لحظه، تمام بدنتان را فرا بگیرد. پس اگر به نیت غسل ارتماسی، در آب فرو روید، چنانچه پایتان روی زمین باشد، باید از زمین بردارید.
مسأله‌ی 368: در غسل ارتماسی باید قبل از این که همه‌ی بدنتان زیر آب برود، نیت کنید.
مسأله‌ی 369: اگر بعد از غسل ارتماسی بفهمید به مقداری از بدنتان آب نرسیده، چه جای آن را بدانید یا ندانید، باید دوباره غسل کنید.
مسأله‌ی 370: اگر برای غسل ترتیبی وقت ندارید ولی برای غسل ارتماسی وقت دارید، باید غسل را به صورت ارتماسی انجام دهید.
مسأله‌ی 371: هر گاه روزه‌ی واجب گرفته یا برای حج یا عمره، احرام بسته باشید، نباید غسل ارتماسی کنید. ولی اگر از روی فراموشی غسل ارتماسی کنید، آن را صحیح بشمارید.

احکام غسل کردن
مسأله‌ی 372: در غسل ارتماسی باید تمام بدنتان پاک باشد، ولی در غسل ترتیبی پاک بودن تمام بدنتان را لازم ندانید. و اگر تمام بدنتان نجس باشد، می‌توانید هر قسمتی را پیش از غسل دادن آن قسمت آب بکشید.
مسأله‌ی 373: هر گاه از حرام جُنُب شده باشید، نباید آبی که با آن غسل می‌کنید، به طوری گرم باشد که در حال غسل، عرق کنید.
مسأله‌ی 374: اگر در غسل به اندازه‌ی سر مویی از بدنتان نشسته بماند، غسلتان را باطل بدانید، ولی شستن جاهایی از بدن که دیده نمی‌شود، مثل داخل گوش و بینیتان را لازم ندانید.
مسأله‌ی 375: جایی را که شک دارید از ظاهر بدن است یا از باطن آن، باید بشویید.
مسأله‌ی 376: اگر سوراخ جای گوشواره و مانند آن به قدری گشاد باشد که داخل آن دیده شود، باید آن را بشویید ولی اگر دیده نشود، شستن داخل آن را لازم ندانید.
مسأله‌ی 377: چیزی را که مانع رسیدن آب به بدن است، باید برطرف کنید. و اگر پیش از آن که یقین کنید برطرف شده یا نه غسل نمایید، باید دوباره بعد از اطمینان از بر طرف شدن مانع،‌ غسل کنید.
مسأله‌ی 378: اگر موقع غسل شک کنید، چیزی که مانع از رسیدن آب باشد، در بدنشان هست یا نه، باید وارسی کنید تا مطمئن شوید که مانعی نیست.
مسأله‌ی 379: در غسل باید تمام موهایتان ـ چه کوتاه باشند و چه بلند ـ را بشویید.
مسأله‌ی 380: تمام شرطهایی که برای صحیح بودن وضو گفته شد، مثل پاک بودن آب و غصبی نبودن آن، در صحیح بودن غسل هم شرط بدانید ولی در غسل، شستن بدن از بالا به پایین را لازم ندانید، و نیز در غسل ترتیبی، شستن فوری هر قسمت بعد از شستن قسمت قبل را لازم ندانید، بلکه می‌توانید بعد از شستن سر و گردن مقداری صبر کنید و بعد طرف راست را بشویید و بعد از مدتی طرف چپ را بشویید. ولی اگر نمی‌توانید از بیرون آمدن ادرار و مدفوع خودداری کنید، اگر در تمام وقت به اندازه‌ای که غسل کنید و نماز بخوانید، ادرار و مدفوع از شما بیرون نمی‌آید، باید هر قسمت را فوراً بعد از قسمت دیگر غسل دهید و بعد از غسل هم فوراً نماز بخوانید. و همچنین است حکم مستحاضه که بعداً گفته خواهد شد.
مسأله‌ی 381: هر گاه قصد داشته باشید پول حمامی را ندهید یا بدون اینکه بدانید حمامی راضی است یا نه، بخواهید پول غسل را نسیه پرداخت کنید، اگر چه بعداً حمامی را راضی کنید، باید دوباره غسل نمایید.
مسأله‌ی 382: اگر حمامی راضی باشد که پول حمام، نسیه بماند ولی شما که غسل می‌کنید، قصدتان این باشد که طلب او را ندهید، یا از مال حرام بدهید، باید دوباره غسل کنید.
مسأله‌ی 383: نباید پول غسل را از پول حرام یا پولی که خمس آن را نداده‌اید پرداخت نمایید و اگر چنین کنید، غسلتان را باطل بدانید.
مسأله‌ی 384: اگر مخرج مدفوع را در آب خزینه یا استخر تطهیر کنید و پیش از غسل شک کنید که چون در خزینه یا استخر تطهیر کردید، حمامی یا صاحب استخر به غسل کردن شما راضی است یا نه، باید پیش از غسل، حمامی یا صاحب استخر را راضی کنید.
مسأله‌ی 385: هر گاه شک کنید که غسل کردید یا نه، باید غسل کنید. ولی اگر بعد از غسل شک کنید که غسلتان درست بوده یا نه، اگر احتمال بدهید که در وقت غسل ملتفت بودید که صحیح بجا آورید، دوباره غسل کردن را لازم ندانید.
مسأله‌ی 386: اگر در بین غسل، حدث اصغر از شما سر بزند مثلاً ادرار کنید، باید غسل را از سر بگیرید و بعد از غسل، کاری که وضو را باطل می‌کند انجام داده و برای نماز، وضو بگیرید.
مسأله‌ی 387: هرگاه به خیال این که به اندازه‌ی غسل و نماز وقت دارید، برای خصوص آن نماز غسل کنید و معلوم شود که کمتر از غسل و تمام نماز وقت داشته‌اید، باید دوباره غسل کنید.
مسأله‌ی 388: هر گاه جُنُب شده باشید و شک کنید برای آن جنابت، غسل کرده‌اید یا نه، نمازهایی که خوانده‌اید را صحیح بشمارید، ولی برای نمازهای بعدی باید غسل کنید.
مسأله‌ی 389: هر گاه چند غسل بر شما واجب باشد، می‌توانید به نیت همه‌ی آنها یک غسل به جا آورید، و همچنین می‌توانید آنها را جدا جدا انجام دهید.
مسأله‌ی 390: هر گاه بر جایی از بدنتان آیه‌ی قرآن یا اسم خداوند متعال نوشته یا خالکوبی شده باشد، اگر ممکن است، باید آن را از بین ببرید و اگر ممکن نیست، باید وضو و غسل را ارتماسی انجام دهید و چنانچه بخواهید وضو و غسل را ترتیبی بجا آورید، باید آب را طوری به بدنتان برسانید که دستتان به آن نوشته نرسد.
مسأله‌ی 391: هر گاه غسل جنابت کرده باشید، نباید با آن نماز بخوانید بلکه باید بعد از غسل، کاری که وضو را باطل می‌کند انجام دهید، سپس برای نماز، وضو بگیرید.

مسأله‌ی 236: در وضو باید صورت و دستهایتان را بشویید و جلوی سر و روی پاهایتان را مسح کنید.
مسأله‌ی 237: باید درازای صورتتان را از بالای پیشانی، یعنی از جایی که موی سر بیرون می‌آید، تا آخر چانه، و پهنای آن به مقداری که بین انگشت وسط و شست قرار می‌گیرد را بشویید. و اگر مختصری از این مقدار را نشویید، وضویتان را باطل بدانید. پس برای آنکه یقین کنید این مقدار کاملاً شسته شده، باید کمی از اطراف آن را هم بشویید.
مسأله‌ی 238: اگر صورت یا دستتان کوچکتر یا بزرگتر از معمول مردم است، باید ملاحظه کنید که مردمان معمولی تا کجای صورت خود را می‌شویند، شما هم تا همان جا را بشویید. و نیز اگر در پیشانیتان مو روییده یا جلوی سرتان مو ندارد، باید به اندازه‌ی معمول، پیشانی را بشویید. و اگر دست و صورتتان هر دو بر خلاف معمول باشد، ولی با هم متناسب باشد، ملاحظه‌ی معمول را لازم ندانید، بلکه به دستوری که در مسأله‌ی پیش گفته شد، وضو بگیرید.
مسأله‌ی 239: اگر احتمال دهید چرک یا چیز دیگری در ابروها و گوشه‌های چشم و لبتان هست که نمی‌گذارد آب به آنها برسد، چنانچه احتمالتان در نظر مردم بجا باشد، باید پیش از وضو وارسی کنید که اگر هست برطرف نمایید.
مسأله‌ی 240: اگر پوست صورتتان از لابلای مو پیدا باشد، باید آب را به پوستتان برسانید، و اگر پیدا نباشد، شستن مو را کافی بدانید و رساندن آب به زیر آن را لازم نشمارید.
مسأله‌ی 241: هر گاه شک کنید که پوست صورتتان از لابلای مو پیداست یا نه، باید مو را بشویید و آب را به پوست هم برسانید.
مسأله‌ی 242: شستن داخل بینی و مقداری از لب و چشم که در وقت بستن دیده نمی‌شود را در وضو، لازم ندانید، ولی برای آنکه یقین کنید از جاهایی که باید شسته شود چیزی باقی نمانده، باید مقداری از آنها را هم بشویید. و اگر نمی‌دانسته‌اید که باید این مقدار را بشویید، اگر بدانید در وضوهایی که گرفته‌اید، مقدار واجب را شسته‌اید، نمازهایی که خوانده‌اید را صحیح بدانید.
مسأله‌ی 243: برای وضو، باید صورتتان را از بالا به پایین، و دستهای‌تان را از آرنج به طرف انگشتان بشویید و اگر از پایین به بالا بشویید، وضویتان را باطل بشمارید.
مسأله‌ی 244: هر گاه دستتان را تر کنید و به صورت و دستهایتان بکشید، چنانچه تری دستتان به قدری باشد که به واسطه‌ی کشیدن دست، اندکی آب بر آنها جاری شود و شستن صدق کند، برای وضو کافی بدانید.
مسأله‌ی 245: بعد از شستن صورتتان، باید دست راستتان و بعد از آن دست چپتان را از آرنج تا سر انگشتانتان بشویید.
مسأله‌ی 246: برای آنکه یقین کنید آرنجتان را کاملاً شسته‌اید، باید مقداری بالاتر از آرنجتان را هم بشویید.
مسأله‌ی 247: هر گاه پیش از شستن صورت، دستهایتان را تا مچ شسته باشید، در موقع وضو باید تا سر انگشتانتان را بشویید و اگر فقط تا مچ را بشویید، وضویتان را باطل بدانید.
مسأله‌ی 248: در وضو، صورت و دستهایتان را با یک مشت آب بشویید و از دو بار و بیشتر آب ریختن، پرهیز کنید.
مسأله‌ی 249: بعد از شستن هر دو دست، باید جلوی سرتان را با رطوبتی که از آب وضو در دست راستتان مانده، مسح کنید، و باید از بالا به پایین مسح نمایید.
مسأله‌ی 250: برای مسح سر، قسمتی از سرتان که مقابل پیشانی است را حد اقل به درازای یک انگشت و به پهنای سه انگشت بسته، مسح نمایید.
مسأله‌ی 251: بهتر است مسح سر بر پوست آن باشد، بلکه بر موی جلوی سر هم می‌توانید، ولی اگر موی جلوی سرتان به اندازه‌ای بلند است که اگر شانه کنید، به صورتتان می‌ریزد یا به جاهای دیگر سر می‌رسد، باید بیخ موها را مسح کنید یا فرق سر را باز کرده، پوست سر را مسح نمایید.
مسأله‌ی 252: بعد از مسح سر، باید با رطوبتی که از آب وضو در دست راستتان مانده، روی پای راستتان و با رطوبتی که از آب وضو در دست چپتان مانده، روی پای چپتان را مسح کنید و مسح باید از سر یکی از انگشتها تا مفصل پا باشد.
مسأله‌ی 253: بهتر است پایتان را به اندازه‌ی پهنای سه انگشت بسته‌ی دستتان مسح کنید و بهتر از آن، این است که تمام روی پایتان را با تمام کف دستتان مسح نمایید.
مسأله‌ی 254: باید در مسح پا، دست را بر سر انگشتها بگذارید و بعد به روی پا بکشید، نه این که تمام دست را روی پا بگذارید و کمی بکشید. و برای اطمینان، اندکی از زیر انگشتان را نیز مسح کنید.
مسأله‌ی 255: در مسح سر و روی پاها، باید دست را روی آنها بکشید، نه این که دست را نگهدارید و سر یا پا را به آن بکشید.
مسأله‌ی 256: جای مسحتان باید خشک باشد و اگر به قدری تر باشد که رطوبت کف دست به آن اثر نکند، مسح را باطل بدانید، ولی اگر رطوبت آن به قدری کم باشد که رطوبتی که بعد از مسح در آن دیده می‌شود، بگویند فقط از تری کف دست است، وضو را دارای اشکال ندانید.
مسأله‌ی 257: اگر برای مسح، رطوبت در کف دستتان نمانده باشد، نباید دستتان را با آب خارج، تر کنید، بلکه باید از ریش یا ابروها و پلک‌هایتان رطوبت بگیرید و با آن مسح نمایید.
مسأله‌ی 258: اگر رطوبت کف دست فقط به اندازه‌ی مسح سر باشد، باید سر را با همان رطوبت مسح کنید، و برای مسح پاها از ریش یا ابروها و پلک‌هایتان رطوبت بگیرید.
مسأله‌ی 259: در حال اختیار نباید بر روی جوراب یا کفش، مسح کنید، ولی اگر به واسطه‌ی سرمای شدید یا ترس از دزد و درنده و مانند اینها نتوانید کفش یا جورابتان را بیرون آورید، بعد از مسح بر آنها، تیمّم کنید. همچنین اگر روی کفشتان نجس باشد، باید چیز پاکی بر آن بیاندازید و بر آن چیز مسح کنید و سپس تیمّم نمایید.
مسأله‌ی 260: اگر تمام روی پایتان نجس باشد و نتوانید برای مسح، آن را آب بکشید، باید پارچه یا چیز پاکی بر روی آن بگذارید و روی آن را مسح بکشید و سپس تیمّم نمایید.

وضوی ارتماسی
مسأله‌ی 261: وضوی ارتماسی را چنین بدانید که که صورت و دستهایتان را بعد از این که در آب فرو بردید، به قصد وضو گرفتن بیرون آورید.
مسأله‌ی 262: در وضوی ارتماسی نیز مانند وضوی ترتیبی، باید صورت و دستهایتان را از بالا به پایین بشویید، پس بعد از این که صورتتان را در آب فرو بردید، باید از طرف پیشانی بیرون آورید و وقتی دستهایتان را در آب فرو بردید، باید از طرف آرنج بیرون آورید.
مسأله‌ی 263: می‌توانید بعضی از اعضاء را ارتماسی و بعضی دیگر را ترتیبی وضو دهید.

دعاهای موقع وضو گرفتن
مسأله‌ی 264: هر گاه خواستید وضو بگیرید، موقعى که نگاهتان به آب مى‏افتد، بگویید: «بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ وَ الْحَمْدُ للهِ الَّذِی جَعَلَ الْماءَ طَهُوراً وَ لَمْ یَجْعَلْهُ نَجِساً»
و موقعى که پیش از وضو، دستان خود را مى‏شویید، بگویید: «اللهُمَّ اجْعَلْنی مِنَ التَّوّابِینَ وَ اجْعَلْنِی مِنَ الْمُتَطَهِّرینَ»
و در وقت مضمضه کردن یعنى آب در دهان گرداندن، بگویید: «اللهُمَّ لَقِّنی حُجَّتی یَوْمَ أَلْقاک وَ أَطْلِقْ لِسانی بِذِکْرِکَ»
و در وقت استنشاق یعنى آب در بینى کردن، بگویید: «اللهُمَّ لا تُحَرِّمْ عَلَىَّ ریحَ الْجَنَّةِ وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ یَشَمُّ رِیحَهَا وَ رَوْحَهَا وَ طِیبَها»
و موقع شستن صورت، بگویید: «اللهُمَّ بَیِّضْ وَجْهِی یَوْمَ تَسْوَدُّ فِیهِ الْوُجُوهُ وَ لا تُسَوِّدْ وَجْهِی یَوْمَ تَبْیَضُّ فِیهِ الْوُجُوهُ»
و در وقت شستن دست راست، بگویید: «اللهُمَّ أعْطِنی کِتابی بِیَمِینی وَ الْخُلْدَ فی الْجِنَانِ بِیَساری وَ حاسِبْنی حِسَاباً یَسِیراً»
و موقع شستن دست چپ، بگویید: «اللهُمَّ لا تُعْطِنِی کِتابِی بِشِمِالی وَ لا مِنْ وَراءِ ظَهْرِی وَ لا تَجْعَلْهَا مَغْلُولَةً الى‏ عُنُقی وَ اعُوذ بِکَ مِنْ مُقَطَّعاتِ النّیرانِ»
و موقعى که سر را مسح مى‏کنید، بگویید: «اللهُمَّ غَشِّنی بِرَحْمَتِکَ وَ بَرَکاتِکَ وَ عَفْوِکَ»
و در وقت مسح پا، بخوانید: «اللهُمَّ ثَبِّتْنِی عَلَى الصِّراطِ یَوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الاقْدامُ وَ اجْعَلْ سَعْیی فی ما یُرْضِیکَ عَنّی یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْاکْرَامِ».

شرایط وضو
وضویتان را با سیزده شرط، صحیح بدانید:
شرط اول: آنکه آب وضو، پاک باشد.
شرط دوم: آن‌که آب وضو، مطلق باشد.
مسأله‌ی 265: با آب نجس و آب مضاف، وضو نگیرید و اگر نجس بودن یا مضاف بودن آب را فراموش کنید و با آن وضو گرفته و نماز بخوانید، باید آن نماز را دوباره با وضوی صحیح بخوانید.
مسأله‌ی 266: اگر غیر از آب گِل‌آلود مضاف، آب دیگری برای وضو ندارید، چنانچه وقت نماز تنگ است، باید تیمّم کنید و اگر وقت دارید، صبر کنید تا آب، صاف شود و وضو بگیرید.
شرط سوم: آن‌که آب وضو و فضایی که در آن وضو می‌گیرید، مباح باشد.
مسأله‌ی 267: نباید با آب غصبی و با آبی که معلوم نیست صاحب آن راضی است یا نه، وضو بگیرید ولی اگر سابقاً راضی بوده و ندانید که از رضایتش برگشته یا نه، می‌توانید وضو بگیرید. و نباید در جایی وضو بگیرید که آب وضو از صورت و دستهایتان در جای غصبی بریزد.
مسأله‌ی 268: وضو گرفتن از حوض مدرسه‌ای که نمی‌دانید آن حوض را برای همه‌ی مردم وقف کرده‌اند یا برای محصلین همان مدرسه، در صورتی که معمولاً مردم از آب آن وضو بگیرند و اطمینان پیدا کنید که وقف آن عمومی است را بدون اشکال بدانید.
مسأله‌ی 269: هر گاه نمی‌خواهید در مسجدی نماز بخوانید، اگر ندانید حوض آن را برای همه‌ی مردم وقف کرده‌اند یا برای کسانی که در آن جا نماز می‌خوانند، نباید از حوض آن وضو بگیرید.
مسأله‌ی 270: در صورتی از حوض تیمچه‌ها و مسافرخانه‌ها و مانند اینها در زمانی که ساکن آن جاها نیستید، وضو بگیرید که علم به رضایت صاحبان آنها داشته باشید، و وضوگرفتن کسانی که در آن جاها ساکن نیستند و ممانعت نکردن صاحبان آنها را برای حاصل شدن علم، کافی بدانید.
مسأله‌ی 271: وضو گرفتن در نهرهای بزرگ را تا زمانی که ندانید صاحب آنها ناراضی یا صغیر یا دیوانه است یا در تصرف غاصب می‌باشد، بدون اشکال بدانید ولی اگر صاحب آنها از وضو گرفتن نهی کند، نباید با آب آنها وضو بگیرید.
مسأله‌ی 272: اگر فراموش کنید آب، غصبی است و با آن وضو بگیرید، وضویتان را صحیح بدانید. ولی اگر خودتان آب را غصب کرده‌اید و غصبی بودن آن را فراموش کنید، باید با آب دیگری که غصبی نباشد وضو بگیرید.
شرط چهارم: آن‌که ظرف آب وضو، مباح باشد.
شرط پنجم: آن‌که ظرف آب وضو، طلا و نقره نباشد.
مسأله‌ی 273: اگر آب وضو در ظرف غصبی یا طلا یا نقره است، نباید با آب آنها وضو بگیرید و اگر غیر از آن، آب دیگری ندارید، باید تیمّم کنید.
مسأله‌ی 274: نباید در حوضی که مثلاً یک آجر یا یک سنگ آن غصبی است، وضو بگیرید.
مسأله‌ی 275: اگر در صحن حرم یکی از استادان منهاج (علیهم‌السلام) یا امامزادگان که سابقاً قبرستان بوده، حوض یا نهری بسازند، چنانچه ندانید که زمین صحن را برای قبرستان وقف کرده‌اند، می‌توانید در آن حوض و نهر وضو بگیرید.
شرط ششم: آن‌که اعضای وضو، موقع شستن و مسح کردن، پاک باشد.
مسأله‌ی 276: اگر پیش از تمام شدن وضو، جایی را که شسته یا مسح کرده‌اید نجس شود، وضویتان را صحیح بدانید.
مسأله‌ی 277: اگر جایی از بدنتان ـ غیر از اعضای وضو ـ نجس باشد، وضو را صحیح بدانید. ولی اگر مخرج را از ادرار یا مدفوع تطهیر نکرده باشید، بهتر است اول آن را تطهیرکنید و بعد وضو بگیرید.
مسأله‌ی 278: اگر یکی از اعضای وضو نجس باشد و بعد از وضو شک کنید که پیش از وضو آن جا را آب کشیدید یا نه، جایی که نجس بوده را باید آب بکشید و دوباره وضو بگیرید.
مسأله‌ی 279: اگر در صورت یا دستهایتان بریدگی یا زخمی است که خون آن بند نمی‌آید و آب برای آن ضرر ندارد، در آب کُر یا جاری فرو ببرید و قدری فشار دهید که خون، بند بیاید، بعد به نیت وضو، به دستور وضوی ارتماسی، از آب بیرون بیاورید.
شرط هفتم: آن‌که وقت برای وضو و نماز، کافی باشد.
مسأله‌ی 280: هرگاه وقت نماز به قدری تنگ باشد که اگر وضو بگیرید، تمام نماز یا مقداری از آن بعد از وقت خوانده می‌شود، باید تیمّم کنید. ولی اگر برای وضو و تیمّم به یک اندازه وقت لازم است، باید وضو بگیرید.
مسأله‌ی 281: جایی که باید در تنگی وقت نماز، تیمّم کنید، نباید وضو بگیرید و اگر وضو گرفتید، به آن وضو اعتنا نکنید.
مسأله‌ی 282: لازم نیست نیت وضو را به زبان بگویید یا از قلب خود بگذرانید، ولی باید در تمام وضو متوجه باشید که وضو می‌گیرید، به طوری که اگر از شما بپرسند: چه می‌کنید، بدانید چه می‌کنید.
شرط نهم: آن‌که وضو را به ترتیبی که گفته شد به جا آورید یعنی اول، صورت و بعد، دست راست و بعد، دست چپ را بشویید و بعد از آن، سر و بعد، پاها را مسح نماید و پای راست را پیش از پای چپ مسح کنید و اگر به این ترتیب نباشد، به آن وضو اعتنا نکنید.
شرط دهم: آن‌که کارهای وضو را پشت سر هم انجام دهید.
مسأله‌ی 283: نباید بین کارهای وضو به قدری فاصله بیاندازید که وقتی می‌خواهید جایی را بشویید یا مسح کنید، رطوبت جاهایی که پیش از آن شسته یا مسح کرده‌اید، خشک شده باشد.
مسأله‌ی 284: اگر کارهای وضو را پشت سر هم بجا آورید، ولی به واسطه‌ی گرمای هوا یا حرارت زیاد بدن و مانند اینها، رطوبت عضو قبلی خشک شود، اگر رطوبت به اندازه‌ی مسح داشته باشید، وضویتان را صحیح بدانید.
مسأله‌ی 285: می‌توانید در بین وضو راه بروید، مثلاً بعد از شستن صورت و دستها، چند قدم راه بروید و بعد سر و پا را مسح کنید.
مسأله‌ی 286: هر گاه نتوانید وضو بگیرید، باید نایب بگیرید که نایب شما را وضو دهد. و چنانچه مزد هم بخواهد، در صورتی که بتوانید باید بدهید، ولی باید خودتان نیت وضو کنید و با دست خودتان مسح نمایید، و اگر نمی‌توانید، باید نایب، دست شما را بگیرد و به جای مسحتان بکشد. و اگر این هم ممکن نیست، باید از دست شما رطوبت بگیرد و با آن رطوبت، سر و پایتان را مسح کنید. و در صورت امکان، تیمّم هم نمایید.
مسأله‌ی 287: هر کدام از کارهای وضو را که می‌توانید به تنهایی انجام دهید، نباید در آن کمک بگیرید.
شرط دوازدهم: آن‌که استعمال آب برایتان مانعی نداشته باشد.
مسأله‌ی 288: هر گاه بترسید اگر وضو بگیرید، مریض شوید یا اگر آب را به مصرف وضو برسانید، تشنه بمانید، نباید وضو بگیرید، و باید تیمّم کنید. ولی اگر ندانید که آب برایتان ضرر دارد و وضو بگیرید و بعد بفهمید ضرر داشته، علاوه بر وضو، تیمّم نیز بنمایید. و اگر با آن وضو، نماز را به جا آورده‌اید، تیمّم کنید و نماز را اعاده نمایید.
مسأله‌ی 289: اگر رساندن آب به صورت و دستهایتان به مقدار کمی که وضو با آن صحیح است ضرر ندارد و بیشتر از آن ضرر دارد، باید با همان مقدار وضو بگیرید.
شرط سیزدهم: آن‌که در اعضای وضو، مانعی از رسیدن آب نباشد.
مسأله‌ی 290: اگر می‌دانید چیزی به اعضای وضویتان چسبیده، ولی شک دارید که از رسیدن آب جلوگیری می‌کند یا نه، باید آن را برطرف کنید یا آب را به زیر آن برسانید.
مسأله‌ی 291: اگر زیر ناخن، که باطن محسوب می‌شود، چرک داشته باشید، وضویتان را دارای اشکال ندانید. ولی اگر ناخنتان را کوتاه کنید، باید برای وضو، آن چرک را برطرف کنید. و نیز اگر ناخنتان، بیشتر از معمول بلند باشد، باید چرک زیر مقداری که از معمول بلندتر است را برطرف نمایید.
مسأله‌ی 292: اگر در صورت و دستها و جلوی سر و روی پاهایتان به واسطه‌ی سوختن یا چیز دیگری برآمدگی پیدا شود، شستن و مسح روی آن را کافی بدانید و چنانچه سوراخ شود، رساندن آب به زیر پوست را لازم ندانید، بلکه اگر پوست یک قسمت آن کنده شود، رساندن آب به زیر قسمتی که کنده نشده را لازم ندانید. ولی چنانچه پوستی که کنده شده، گاهی به بدن می‌چسبد و گاهی بلند می‌شود، باید آن را قطع کنید یا آب را به زیر آن برسانید.
مسأله‌ی 293: هر گاه شک کنید که به اعضای وضویتان چیزی چسبیده یا نه، چنانچه احتمال شما در نظر مردم بجا باشد، مثل آنکه بعد از گِلکاری شک کنید گِل به دستتان چسبیده یا نه، باید وارسی کنید یا به قدری دست بمالید که اطمینان پیدا کنید که اگر بوده برطرف شده یا آب به زیر آن رسیده است.
مسأله‌ی 294: جایی را که باید بشویید و مسح کنید، هر قدر چرک باشد ولی چرک آن مانع از رسیدن آب به بدن نباشد، دارای اشکال ندانید. و همچنین است اگر بعد از گچکاری و مانند آن چیز سفیدی که جلوگیری از رسیدن آب به پوست نمی‌نماید بر دستتان بماند، ولی اگر شک کنید که با بودن آنها آب به بدن می‌رسد یا نه، باید آنها را برطرف کنید.
مسأله‌ی 295: اگر پیش از وضو بدانید که در بعضی از اعضای وضویتان مانعی از رسیدن آب هست و بعد از وضو شک کنید که در موقع وضو، آب را به آنجا رسانده‌اید یا نه، باید دوباره وضو بگیرید.
مسأله‌ی 296: اگر در بعضی از اعضای وضویتان مانعی باشد که گاهی آب به خودی خود زیر آن می‌رسد و گاهی نمی‌رسد، و هر گاه بعد از وضو شک کنید که آب به زیر آن رسیده یا نه، دوباره وضو بگیرید.
مسأله‌ی 297: اگر بعد از وضو چیزی که مانع از رسیدن آب است در اعضای وضو ببینند و ندانید موقع وضو بوده یا بعد پیدا شده، دوباره وضو بگیرید.
مسأله‌ی 298: اگر بعد از وضو شک کنید چیزی که مانع رسیدن آب است در اعضای وضویتان بوده یا نه، اگر بدانید که در وقت وضو گرفتن، ملتفت نبوده‌اید، باید دوباره وضو بگیرید.

احکام وضو
مسأله‌ی 299: هر گاه در کارهای وضو و شرایط آن مثل پاک بودن آب و غصبی نبودن آن خیلی شک می‌کنید، نباید به شک خودتان اعتنا کنید.
مسأله‌ی 300: اگر شک کنید که وضویتان باطل شده یا نه، بنا بگذارید که وضویتان باقی است. ولی اگر بعد از بول، استبراء نکرده و وضو گرفته باشید و بعد از وضو، رطوبتی از شما بیرون آید که ندانید ادرار است یا چیز دیگر، دوباره وضو بگیرید.
مسأله‌ی 301: هر گاه شک کنید وضو گرفتید یا نه، باید وضو بگیرید.
مسأله‌ی 302: هر گاه بدانید که وضو گرفته‌اید و حدثی هم از شما سر زده مثلاً ادرار کرده‌اید، اگر ندانید کدامیک جلوتر بوده، چنانچه پیش از نماز است، باید وضو بگیرید و اگر در بین نماز است، نماز را تمام کنید و با وضوی دیگر اعاده کنید. و اگر بعد از نماز است، وضو بگیرید و نمازی را که خوانده‌اید، دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 303: اگر بعد از نماز شک کنید که وضو گرفته‌اید یا نه، نمازی که خوانده‌اید را صحیح بدانید، ولی باید برای نمازهای بعدی وضو بگیرید.
مسأله‌ی 304: اگر در بین نماز شک کنید که وضو گرفتید یا نه، باید نماز را تمام کنید و بعد با وضوی جدید آن را دوباره بخوانید.
مسأله‌ی 305: اگر بعد از نماز شک کنید که قبل از نماز، وضویتان باطل شده یا بعد از نماز، نمازی که خوانده‌اید را صحیح بدانید.
مسأله‌ی 306: اگر مرضی دارید که ادرارتان قطره قطره می‌ریزد یا نمی‌توانید از بیرون آمدن مدفوع خودداری کنید، چنانچه یقین دارید که از اول وقت نماز تا آخر آن، به مقدار وضو گرفتن و نماز خواندن مهلت پیدا می‌کنید، باید نماز را در وقتی که مهلت پیدا می‌کنید بخوانید. و اگر مهلتتان به مقدار کارهای واجب نماز است باید در وقتی که مهلت دارید، فقط کارهای واجب نماز را بجا آورید و کارهای مستحب آن مانند اذان و اقامه و قنوت را ترک نمایید.
مسأله‌ی 307: اگر به مقدار وضو و نماز مهلت پیدا نمی‌کنید و در بین نماز، چند دفعه ادرار یا مدفوع از شما خارج می‌شود که اگر بخواهید بعد از هر دفعه وضو بگیرید، سخت نیست، باید ظرف آبی پهلوی خود بگذارید و هر وقت ادرار یا مدفوع از شما خارج شد، فوراً وضو بگیرید و بقیه‌ی نماز را بخوانید. و اگر نمی‌توانید خود را از خارج شدن ادرار یا مدفوع نگاه دارید، و وضو گرفتن در بین نماز موجب به هم خوردن موالات نمازتان می‌شود، همان نماز را دوباره با یک وضو بخوانید، و اگر در بین آن نماز، وضویتان باطل شد، اعتنا نکنید.
مسأله‌ی 308: هر گاه ادرار یا مدفوعتان طوری پی در پی خارج می‌شود که وضو گرفتن بعد از هر دفعه برایتان سخت است، اگر بتوانید مقداری از نماز را با وضو بخوانید، باید برای هر نماز، یک وضو بگیرید.
مسأله‌ی 309: هر گاه ادرارتان پی در پی خارج می‌شود، حتی اگر در بین دو نماز، قطره‌ی بولی از شما خارج نشود، بهتر است برای هر نماز، یک وضو بگیرید.
مسأله‌ی 310: هر گاه ادرار یا مدفوعتان پی در پی خارج می‌شود، اگر نتوانید هیچ مقدار از نماز را با وضو بخوانید، باید برای هر نمازتان یک وضو بگیرید.
مسأله‌ی 311: هر گاه مرضی داشته باشید که نتوانید از خارج شدن باد جلوگیری کنید، باید به وظیفه‌ی کسانی که نمی‌توانند از بیرون آمدن ادرار و مدفوع خودداری کنند، عمل نمایید.
مسأله‌ی 312: هر گاه ادرار یا مدفوعتان پی در پی خارج می‌شود، باید برای هر نمازی وضو بگیرید و فوراً مشغول نماز شوید. ولی برای بجا آوردن سجده و تشهد فراموششده و نماز احتیاط که باید بعد از نماز انجام دهید، در صورتی که آنها را بعد از نماز فوراً بجا بیاورد، وضو جدید لازم ندانید.
مسأله‌ی 313: هر گاه ادرارتان قطره قطره می‌ریزد باید برای نماز، به وسیله‌ی کیسه‌ای پلاستیکی که از رسیدن ادرار به جاهای دیگر بدن جلوگیری می‌کند، خود را حفظ نمایید. و پیش از هر نماز، مخرج ادرار را که نجس شده آب بکشید و کیسه را عوض کنید. و نیز اگر نمی‌توانید از بیرون آمدن مدفوع خودداری کنید، چنانچه ممکن باشد، باید به مقدار نماز از رسیدن مدفوع به جاهای دیگر بدن جلوگیری نمایید. و اگر مشقت ندارد، برای هر نماز، مخرج مدفوعتان را آب بکشید و پنبه یا پارچه‌ای که برای جلوگیری از رسیدن مدفوع به سایر نقاط بدن استفاده نموده‌اید را عوض نمایید.
مسأله‌ی 314: اگر نمی‌توانید از بیرون آمدن ادرار و مدفوع خودداری کنید، در صورتی که ممکن باشد و مشقت و زحمت و ترس ضرر نداشته باشد، باید به مقدار نماز از خارج شدن ادرار و مدفوع جلوگیری نمایید، اگر چه برایتان خرج داشته باشد. بلکه اگر مرضتان به آسانی معالجه می‌شود، باید خود را معالجه کنید.
مسأله‌ی 315: هر گاه نمی‌توانید از بیرون آمدن ادرار و مدفوع خودداری کنید، بعد از آن که مرضتان خوب شد، قضا کردن نمازهایی که در وقت مرض، مطابق وظیفهتان خوانده‌اید را لازم ندانید. ولی اگر در بین وقت نماز، مرضتان خوب شود، باید نمازی را که در آن وقت خوانده‌اید دوباره بخوانید.

چیزهایی که باید برای آنها وضو بگیرید
مسأله‌ی 316: برای شش چیز باید وضو بگیرید:
اول: برای نمازهای واجب غیر از نمازمیت.
دوم: برای سجده و تشهد فراموششده، اگر بین آنها و نماز، حدثی از شما سرزده باشد، مثلاً ادرار کرده باشید. و باید برای سجده‌ی سهو هم، وضو بگیرید. و نماز را هم دوباره بخوانید.
سوم: برای طواف واجب خانه‌ی کعبه.
چهارم: اگر نذر یا عهد کرده یا قسم خورده باشید که وضو بگیرید.
پنجم: اگر نذر کرده باشید که جایی از بدن خود را به خط قرآن برسانید.
ششم: برای آب کشیدن قرآنی که نجس شده یا بیرون آوردن آن از مستراح و مانند آن، در صورتی که مجبور باشید دست یا جای دیگر بدنتان را به خط قرآن برسانید. ولی چنانچه معطل شدن به مقدار وضو، بیاحترامی به قرآن باشد، باید بدون این که وضو بگیرید، قرآن را از مستراح و مانند آن بیرون آورید، یا اگر نجس شده آب بکشید، و تا ممکن است از دست گذاشتن به خط قرآن خودداری کنید.
مسأله‌ی 317: نباید وقتی وضو ندارید، جایی از بدن خود را به خط قرآن برسانید و بهتر است در آن حال، موی خود را هم به خط قرآن نرسانید. ولی دست زدن بدون وضو به ترجمه‌ی قرآن را دارای اشکال ندانید.
مسأله‌ی 318: جلوگیری کردن بچه و دیوانه از دست زدن به خط قرآن را لازم ندانید مگر این که دست زدن آنان، بیاحترامی به قرآن باشد.
مسأله‌ی 319: هر گاه وضو ندارید، نباید به اسم خداوند متعال، به هر زبانی که نوشته شده باشد، دست بزنید. و همچنین است دست زدن به اسم استاد اعظم (صلی ‌الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم) و استادان معظم منهاج (علیهم‌السلام) و حضرت فاطمه (علیهاالسلام).
مسأله‌ی 320: می‌توانید با وضو یا غسلی که پیش از وقت نماز، به قصد این که با طهارت باشید، انجام داده‌اید، نماز بخوانید و همچنین است نزدیک وقت نماز، اگر به قصد مهیا بودن برای نماز، وضو بگیرید.
مسأله‌ی 321: هر گاه یقین داشته باشید که وقت نماز داخل شده، اگر نیت وضوی واجب کنید و بعد از وضو بفهمید وقت نماز داخل نشده، وضوی خود را صحیح بدانید.
مسأله‌ی 322: بهتر است برای خواندن نماز میت و زیارت اهل قبور و رفتن به مسجد و حرم استادان منهاج (علیهمالسلام) وضو بگیرید، و همچنین برای همراه داشتن قرآن و خواندن و نوشتن آن و نیز برای دست زدن به حاشیه‌ی قرآن و قبل از خواب. و خوب است با این که وضو دارید، دوباره وضو بگیرید. و اگر برای یکی از این کارها وضو گرفته باشید، بهتر است برای خواندن نماز واجب، دوباره وضو بگیرید.
چیزهایی که باید باطل‌کننده‌ی وضو بدانید
مسأله‌ی 323: هفت چیز را باطل‌کننده‌ی وضو بدانید:
اول: خارج شدن ادرار. دوم: خارج شدن مدفوع. سوم: خارج شدن باد معده و روده از مخرج مدفوع. چهارم: خوابی که به واسطه‌ی آن، چشمتان نبیند و گوشتان نشنود. ولی اگر چشمتان نبیند و گوشتان بشنود، وضو را باطلشده ندانید. پنجم: چیزهایی که عقل را از بین می‌برد، مانند دیوانگی و مستی و بیهوشی. ششم: استحاضه‌ی منهاجیات، که بعداً گفته می‌شود. هفتم: کاری که برای آن باید غسل کنید مانند جنابت و حیض و نفاس و مسّ میّت.

احکام وضوی جبیره
چیزی که با آن زخم و شکسته را می‌بندند و دوایی که روی زخم و مانند آن می‌گذارند «جَبیره» نامیده می‌شود.
مسأله‌ی 324: اگر در یکی از اعضای وضویتان، زخم یا دمل یا شکستگی باشد، چنانچه روی آن باز است و آب برای آن ضرر ندارد، باید به طور معمول وضو بگیرید.
مسأله‌ی 325: اگر زخم یا دمل یا شکستگی در صورت یا دستهایتان باشد و روی آن باز است و آب ریختن روی آن ضرر دارد، چنانچه کشیدن دست تر بر آن ضرر ندارد، باید دست تر بر آن بکشید. و اگر این مقدار هم ضرر دارد یا زخم، نجس است و نمی‌توانید آب بکشید، باید اطراف زخم را به طوری که در وضو گفته شد از بالا به پایین بشویید. و پارچه‌ای روی زخم بگذارید و دست بر آن بکشید. و چنانچه کشیدن دست تر بر آن ضرر ندارد، بهتر آن است که دست تر بر آن بکشید و بعد پارچه‌ی پاکی روی آن بگذارید و دست تر را روی پارچه هم بکشید. و در هر صورت، تیمّم هم بنمایید.
مسأله‌ی 326: اگر زخم یا دمل یا شکستگی در جلوی سر یا روی پاهایتان باشد و روی آن باز است، چنانچه نتوانید آن را مسح کنید، باید پارچه‌ی پاکی روی آن بگذارید و روی پارچه را با تری آب وضو که در دست مانده مسح کنید و تیمّم هم بنمایید و اگر گذاشتن پارچه ممکن نباشد، مسح آن عضو را لازم ندانید، ولی باید بعد از وضو، تیمّم نمایید.
مسأله‌ی 327: اگر روی دمل یا زخم یا شکستگی بسته باشد، چنانچه باز کردن آن ممکن است و زحمت و مشقت زیاد ندارد و آب هم برای آن ضرر ندارد، باید روی آن را باز کنید و وضو بگیرید، چه زخم و مانند آن در صورت و دستهایتان باشد، یا جلوی سر و روی پاهایتان.
مسأله‌ی 328: اگر زخم یا دمل یا شکستگی در صورت یا دستهایتان باشد و بتوانید روی آن را باز کنید، چنانچه ریختن آب روی آن ضرر دارد و کشیدن دست تر ضرر ندارد، دست تر روی آن بکشید و بهتر است پارچه‌ای هم روی آن گذاشته و روی پارچه را هم دست تر بکشید و سپس تیمّم نمایید.
مسأله‌ی 329: اگر نمی‌توانید روی زخم را باز کنید ولی زخم و چیزی که روی آن گذاشته‌اید پاک است و رسانیدن آب به زخم ممکن است و ضرر و زحمت و مشقت هم ندارد، باید آب را به روی زخم برسانید، و اگر زخم یا چیزی که روی آن گذاشته‌اید، نجس است، چنانچه آب کشیدن آن و رساندن آب به روی زخم ممکن باشد، باید آن را آب بکشید و موقع وضو، آب را به زخم برسانید، و در صورتی که آب برای زخم ضرر دارد، یا آن که رساندن آب به روی زخم ممکن نیست یا زخم نجس است و نمی‌توانید آن را آب بکشید، باید اطراف زخم را از بالا به پایین بشویید و اگر جبیره پاک است، روی آن را مسح کنید، و اگر جبیره نجس است یا نمی‌توانید روی آن را دست تر بکشید، مثلاً دوایی است که به دست می‌چسبد، پارچه‌ی پاکی را به طوری که به بستن و مانند آن جزء جبیره حساب شود روی آن قرار دهید و دست تر روی آن بکشید و اگر این هم ممکن نیست و تمام محل تیمّم یا بعض آن بیمانع باشد، وضو بگیرید و تیمّم هم بنمایید و اگر مواضع تیمّم پوشیده باشد، وضوی جبیره‌ای را کافی بدانید.
مسأله‌ی 330: اگر جبیره، تمام صورت یا تمام یکی از دستها یا تمام هر دو دستتان را گرفته باشد، باید وضوی جبیره‌ای بگیرید و اگر تمام یا بعض مواضع تیمّم پوشیده نیست، تیمّم هم بنمایید.
مسأله‌ی 331: اگر جبیره، تمام اعضای وضویتان را گرفته باشد، باید وضوی جبیره‌ای بگیرید و تیمّم هم بنمایید.
مسأله‌ی 332: اگر در کف دست و انگشتانتان جبیره دارید و در موقع وضو، دست روی آن کشیده‌اید، باید سر و پاهایتان را با همان رطوبت مسح کنید.
مسأله‌ی 333: اگر جبیره تمام پهنای روی پایتان را گرفته باشد ولی مقداری از طرف انگشتان و مقداری از طرف بالای پایتان باز باشد، باید جاهایی که باز است، روی پا و جایی که جبیره است، روی جبیره را مسح کنید.
مسأله‌ی 334: هر گاه در صورت یا دستهایتان چند جبیره باشد، باید بین آنها را بشویید. و اگرجبیره‌ها در سر یا روی پاهایتان باشد، باید بین آنها را مسح کنید. و در جاهایی که جبیره است، باید به دستور جبیره عمل نمایید.
مسأله‌ی 335: اگر جبیره بیشتر از معمول اطراف زخم را گرفته و برداشتن آن ممکن نیست، باید به دستور جبیره عمل کنید، و تیمّم هم بنمایید و اگر برداشتن جبیره ممکن است باید جبیره را بردارید، پس اگر زخم در صورت و دستانتان است، اطراف آن را بشویید و اگر در سر یا روی پاهایتان است، اطراف آن را مسح کنید و برای جای زخم، به دستور جبیره عمل نمایید.
مسأله‌ی 336: اگر در جای وضویتان، زخم و جراحت و شکستگی نیست، ولی به جهت دیگری آب برای آن ضرر دارد، باید تیمّم کنید و بهتر است وضوی جبیره‌ای هم بگیرید.
مسأله‌ی 337: اگر جایی از اعضای وضویتان را رگ زده‌اید و نمی‌توانید آن را آب بکشید یا آب برای آن ضرر دارد، باید به دستور جبیره عمل کنید. و اگر معمولاً باز است، شستن اطراف آن را کافی بدانید و سپس تیمّم هم بکنید.
مسأله‌ی 338: اگر در جای وضو یا غسلتان چیزی چسبیده است که برداشتن آن ممکن نیست، یا به قدری مشقت دارد که نمی‌توانید تحمل کنید، باید به دستور جبیره عمل کنید و تیمّم هم بنمایید.
مسأله‌ی 339: غسل جبیره‌ای را مثل وضوی جبیره‌ای انجام دهید، و باید آن را ترتیبی به جا آورید نه ارتماسی.
مسأله‌ی 340: هر گاه وظیفهتان تیمّم باشد، اگر در بعضی از جاهای تیممتان زخم یا دمل یا شکستگی باشد، باید به دستور وضوی جبیره‌ای، تیمّم جبیره‌ای نمایید.
مسأله‌ی 341: هر گاه باید با وضو یا غسل جبیره‌ای نماز بخوانید، چنانچه بدانید که تا آخر وقت، عذرتان برطرف نمی‌شود، می‌توانید در اول وقت نماز بخوانید. ولی اگر امید دارید که عذرتان تا آخر وقت برطرف شود، باید صبر کنید و اگر عذرتان برطرف نشد، در آخر وقت، نماز را با وضو یا غسل جبیره‌ای بجا آورید.
مسأله‌ی 342: اگر برای مرضی که در چشمتان است روی چشم خود را بچسبانید، باید وضو و غسل را جبیره‌ای انجام دهید، و تیمّم هم بنمایید.
مسأله‌ی 343: هر گاه ندانید وظیفهتان تیمّم است یا وضوی جبیره‌ای، باید هر دو را بجا آورید.
مسأله‌ی 344: نمازهایی که با وضوی جبیره‌ای خوانده‌اید را صحیح بدانید و بعد از آن که عذرتان برطرف شد، و هنوز وضوی جبیره‌ای شما باطل نشده است، برای نمازهای بعدی وضو بگیرید.

 

مسأله‌ی 148: سیزده چیز را پاک‌کننده‌ی نجاست بدانید که آنها را مُطهِّرات می‌گویند: اول: آب؛ دوم: زمین؛ سوم: آفتاب؛ چهارم: استحاله؛ پنجم: کم شدن دو سوم آب انگور؛ ششم: انتقال؛ هفتم: اسلام؛ هشتم: تبعیت؛ نهم: برطرف شدن عین نجاست؛ دهم: استبراء حیوان نجاستخوار؛ یازدهم: غایب شدن مسلمان؛ دوازدهم: انقلاب؛ سیزدهم: خارج شدن خون متعارف از ذبیحه. و احکام اینها به طور تفصیل در مسائل آینده گفته خواهد شد.

1. آب
مسأله‌ی 149: آبی را که چهار شرط داشته باشد، پاک‌کننده‌ی نجاسات بدانید:
اول: آنکه مطلق باشد. پس آب مضاف مانند گلاب و عرق بید، را پاک‌کننده‌ی نجاسات ندانید.
دوم: آنکه پاک باشد.
سوم: آنکه وقتی چیز نجس را می‌شویند، آب، مضاف نشود و بو یا رنگ یا مزه‌ی نجاست هم نگیرد.
چهارم: آنکه بعد از آب کشیدن چیز نجس، عین نجاست در آن نباشد.
و پاک شدن چیز نجس با آب قلیل یعنی آب کمتر از کر، شرط‌های دیگری هم دارد که بعداً گفته خواهد شد.
مسأله‌ی 150: ظرف نجس را باید سه مرتبه با آب قلیل، کر یا جاری بشویید ولی ظرفی را که سگ لیسیده یا از آن ظرف، آب یا چیز روان دیگری خورده، باید اول با خاک پاک، خاکمال کنید و بعد یک مرتبه در کر یا جاری یا دو مرتبه با آب قلیل بشویید و همچنین ظرفی را که سگ، آب دهان در آن ریخته، باید پیش از شستن، خاکمال کنید.
مسأله‌ی 151: اگر دهانه‌ی ظرفی که سگ دهان زده، تنگ باشد و نشود آن را خاکمال کرد، چنانچه ممکن است، باید پارچه‌ای به چوبی بپیچید و به توسط آن، خاک را به آن ظرف بمالید، و اگر ممکن نیست، باید خاک را در آن بریزید و به شدت تکان دهید تا به همه‌ی ظرف برسد؛ در غیر این صورت، ظرف را پاک نشمارید.
مسأله‌ی 152: ظرفی را که خوک از آن چیز روانی بخورد، یا بلیسد، باید هفت مرتبه با آب قلیل یا کر یا جاری بشویید و بهتر آن است که خاکمال کنید.
مسأله‌ی 153: اگر بخواهید ظرفی را که به شراب نجس شده با آب قلیل آب بکشید، بهتر است هفت مرتبه بشویید.
مسأله‌ی 154: کوزه‌ای که از گِل نجس ساخته شده و یا آب نجس در آن فرو رفته، اگر در آب کر یا جاری بگذارید، به هر جای آن که آب برسد، پاک بشمارید. و اگر بخواهید باطن آن هم پاک شود باید به قدری در آب کُر یا جاری بماند که آب ـ نه رطوبت یا نم ـ به تمام آن فرو رود.
مسأله‌ی 155: ظرف نجس را با آب قلیل، به یکی از این دو صورت تطهیر کنید: یکی آنکه سه مرتبه پر کنید و خالی کنید، دیگر آن که سه دفعه قدری آب در آن بریزید و در هر دفعه، آب را طوری در آن بگردانید که به جاهای نجس آن برسد و بیرون بریزید.
مسأله‌ی 156: اگر ظرف بزرگی مثل پاتیل و خمره نجس شود، برای تطهیرش سه مرتبه آن را از آب، پُر کنید و خالی کنید. همچنین می‌توانید سه مرتبه از بالا، آب در آن بریزید، به طوری که تمام اطراف آن را بگیرد و در هر دفعه، آبی که در کف ظرف جمع می‌شود را بیرون آورید، و باید در هر دفعه، ظرفی را که با آن، آبها را بیرون می‌آورید، و دستتان اگر به آب خورده را آب بکشید.
مسأله‌ی 157: هر گاه فلزی در حالت مذاب، نجس شود، پس از سرد شدن و آب‌کشیدن، ظاهرش را پاک بدانید.
مسأله‌ی 158: برای پاک کردن تنوری که به ادرار نجس شده است، دو مرتبه از بالا، آب در آن بریزید، به طوری که تمام اطراف آن را بگیرد و در غیر بول، بعد از برطرف شدن عین نجاست، یک مرتبه به دستوری که گفته شد، آب در آن بریزید. و بهتر است گودالی در کف آن بکنید تا آبها در آن جمع شود و بیرون بیاورید، سپس آن گودال را با خاک پاک، پر کنید.
مسأله‌ی 159: برای تطهیر چیز نجس، بعد از برطرف کردن عین نجاست، یک مرتبه در آب کُر یا جاری فرو ببرید که آب به تمام جاهای نجس آن برسد، و فرش و لباس و مانند اینها را طوری فشار یا حرکت دهید که آب داخل آن خارج شود.
مسأله‌ی 160: اگر بخواهید چیزی که به ادرار نجس شده را با آب قلیل آب بکشید، چنانچه یک مرتبه آب روی آن بریزید و از آن جدا شود، در صورتی که ادرار در آن چیز نمانده باشد، یک مرتبه‌ی دیگر هم آب روی آن بریزید؛ ولی در لباس و فرش و مانند اینها باید بعد از هر دفعه، فشار دهید تا باقیمانده‌ی آب آن بیرون آید.
مسأله‌ی 161: اگر چیزی به ادرار پسر شیرخواری که غذاخور نشده، و شیر خوک و زن کافره نخورده، نجس شود، برای تطهیرش یک مرتبه آب روی آن بریزید که به تمام جاهای نجس آن برسد، و باقیمانده‌ی آبش جدا شود، و بهتر است یک مرتبه‌ی دیگر هم آب روی آن بریزید. و نیز بهتر است در لباس و فرش و مانند اینها، فشار دهید.
مسأله‌ی 162: اگر چیزی به غیر ادرار نجس شود، برای تطهیرش بعد از برطرف کردن نجاست، یک مرتبه آب روی آن بریزید تا از آن جدا شود، ولی در لباس و مانند آن، باید فشار دهید تا باقیمانده‌ی آبش بیرون آید.
مسأله‌ی 163: برای تطهیر حصیر نجسی که با نخ بافته شده، آن را در آب کُر یا جاری فرو ببرید تا عین نجاست برطرف شود و سپس فشار دهید تا باقیمانده‌ی آبش خارج شود.
مسأله‌ی 164: اگر ظاهر گندم و برنج و مانند اینها نجس شود، برای تطهیرش، آنها را در آب کر یا جاری فرو ببرید ولی اگر باطنش نجس شده باشد، در مصارف غیر خوراکی مانند بذر یا خوراک دام استفاده کنید. و ظاهر صابون نجس‌شده را آب بکشید تا عین نجاست برطرف گردد.
مسأله‌ی 165: اگر شک کنید که آب نجس به باطن صابون رسیده یا نه، باید حکم به پاک بودن باطنش کنید.
مسأله‌ی 166: اگر ظاهر برنج و گوشت یا چیزی مانند اینها به ادرار و مانند آن نجس شده باشد، برای تطهیرش آن را در ظرف پاکی بگذارید و بعد از برطرف شدن عین نجس، سه مرتبه آب روی آن بریزید و خالی کنید. ولی اگر بخواهید لباس یا چیزی که فشار لازم دارد را تطهیر کنید، آن را در ظرفی بگذارید و سه مرتبه آب روی آن بریزید و در هر مرتبه که آب روی آن می‌ریزید، آن را فشار دهید و ظرف را کج کنید تا باقیمانده‌ی آبی که در آن جمع شده، بیرون بریزد.
مسأله‌ی 167: لباس نجسی را که به نیل و مانند آن رنگ شده، اگر در آب کُر یا جاری فرو ببرید و آب، پیش از آنکه به واسطه‌ی رنگ پارچه مضاف شود به تمام آن برسد، آن لباس را پاک بدانید، اگر چه موقع فشار دادن، آب مضاف یا رنگین از آن بیرون آید.
مسأله‌ی 168: اگر لباسی را در کر یا جاری آب بکشید و بعد مثلاً لجنِ آب در آن ببینید، چنانچه احتمال ندهید که جلوگیری از رسیدن آب کرده، آن لباس را پاک بدانید.
مسأله‌ی 169: اگر بعد از آب کشیدن لباس و مانند آن، خورده‌ی گِل یا اُشنان در آن دیده شود، و بدانید که آب مطلق به زیر آن گِل یا اُشنان رسیده، پاک بشمارید؛ ولی اگر آب نجس به باطن گِل یا اُشنان رسیده باشد، ظاهر آن را پاک و باطنش را نجس بدانید.
مسأله‌ی 170: هر چیز نجس را تا عین نجاست از آن برطرف نشده، پاک نشمارید؛ ولی اگر بو یا رنگ نجاست در آن مانده باشد، احتراز از آن را لازم ندانید. پس اگر خون را از لباس برطرف کنید و لباس را آب بکشید و رنگ خون در آن بماند، پاک بدانید. اما چنانچه به واسطه‌ی بو یا رنگ نجاست، یقین کنید یا احتمال دهید که ذره‌های نجاست در آن چیز مانده، نجس بشمارید.
مسأله‌ی 171: برای تطهیر نجاست بدن، در آب کُر یا جاری فرو روید، و بیرون آمدن و دوباره در آب رفتن را لازم ندانید.
مسأله‌ی 172: برای تطهیر غذایی که لای دندانها مانده و نجس شده است، آب را ـ طوری که به تمام ظاهر و باطن آن برسد ـ در دهان بگردانید و بیرون بریزید.
مسأله‌ی 173: هر گاه موی انبوهی که نجس شده را بخواهید با آب قلیل آب‌کشی کنید، باید فشار دهید که باقیمانده‌ی آب آن جدا شود.
مسأله‌ی 174: اگر جایی از بدن یا لباس را با آب قلیل آب بکشید، اطراف آن جا که متصل به آن است و معمولاً موقع آب کشیدن، آب به آنها سرایت می‌کند، را با پاک شدن جای نجس، پاک بشمارید و همچنین است اگر چیز پاکی را پهلوی چیز نجس بگذارید و روی هر دو آب بریزید. پس اگر برای آب کشیدن یک انگشت نجس، روی همه‌ی انگشتها آب بریزید و آب نجس به همه‌ی آنها برسد، بعد از پاک شدن انگشت نجس، تمام انگشتها را پاک بدانید.
مسأله‌ی 175: گوشت و دنبه‌ای که نجس شده را مثل چیزهای دیگر، آب بکشید؛ و همچنین است اگر بدن یا لباس، چربی کمی داشته باشد که از رسیدن آب به آنها جلوگیری نکند.
مسأله‌ی 176: اگر ظرف یا بدنتان نجس باشد و بعد به طوری چرب شود که جلوگیری از رسیدن آب به آنها کند، چنانچه بخواهید ظرف و بدن را آب بکشید، باید چربی را برطرف کنید تا آب به آنها برسد.
مسأله‌ی 177: برای تطهیر چیز نجسی که عین نجاست در آن نیست، یک دفعه آن را زیر شیری که متصل به کر است بگیرید. و نیز اگر عین نجاست در آن باشد، چنانچه عین نجاست آن، زیر شیر یا به وسیله‌ی دیگر برطرف شود و آبی که از آن چیز می‌ریزد، بو یا رنگ یا مزه‌ی نجاست به خود نگرفته باشد، آن را پاک بدانید. اما اگر آبی که از آن می‌ریزد، بو یا رنگ یا مزه‌ی نجاست گرفته باشد، باید به قدری آب شیر روی آن بریزید تا در آبی که از آن جدا می‌شود، بو یا رنگ یا مزه‌ی نجاست نباشد.
مسأله‌ی 178: اگر چیزی را آب بکشید و یقین کنید پاک شده و بعد شک کنید که عین نجاست را از آن بر طرف کردید یا نه، باید دوباره آن را آب بکشید.
مسأله‌ی 179: برای تطهیر زمینی که نجس شده و آب، روی آن جاری نمی‌شود، اگر بخواهید با آب قلیل تطهیرش کنید، باید باقیمانده‌ی آب آن را با پارچه یا ظرف بگیرید. ولی زمینی که روی آن، شن یا ریگ باشد، چون آبی که روی آن می‌ریزید از آن جدا شده و در شن و ریگ فرو می‌رود، ظاهرش را پس از ریختن آب، پاک و زیر ریگها را نجس بدانید.
مسأله‌ی 180: اگر بخواهید زمین سنگ فرش و آجر فرش و زمین سختی که آب در آن فرو نمی‌رود را با آب قلیل تطهیر کنید، باید به قدری آب روی آن بریزید که جاری شود. و چنانچه آبی که روی آن ریخته‌اید از سوراخی بیرون رود، همه‌ی زمین را پاک بشمارید، و اگر بیرون نرود، باید باقیمانده‌ی آب آن را در هر مرتبه، به وسیله‌ی ظرف یا پارچه بگیرید. و اگر امکان دارد گودالی بکنید که آب در آن جمع شود، بعد آب را بیرون بیاورید و گودال را با خاک پاک پُر کنید.
مسأله‌ی 181: اگر ظاهر نمک سنگ و مانند آن نجس شود، با آب کمتر از کر هم می‌توان تطهیر کرد.
مسأله‌ی 182: اگر از شکر آبشده‌ی نجس، قند بسازید، حتی اگر در آب کُر یا جاری بگذارید، پاکش نشمارید.

2. زمین
مسأله‌ی 183: زمین را با پنج شرط، پاک‌کننده‌ی کف پا و ته کفش نجس بدانید:
اول: آنکه زمین پاک باشد.
دوم: آنکه خشک باشد.
سوم: آنکه اگر عین نجس مثل خون و بول، یا متنجس مثل گِلی که نجسشده در کف پا و ته کفش باشد، به واسطه‌ی راه رفتن یا مالیدن پا به زمین برطرف شود.
چهارم: زمین باید خاک یا سنگ یا آجرفرش یا موزاییک و مانند اینها باشد، و نباید با راه رفتن روی فرش و حصیر و سبزه، کف پا و ته کفش نجس را پاک بشمارید.
پنجم: کف پا و ته کفش، به واسطه‌ی راه رفتن نجس شده باشد، پس اگر به واسطه‌ی غیر راه رفتن روی زمین نجس، نجس شود، نباید برای تطهیرش به راه رفتن روی زمین اکتفا کنید.
مسأله‌ی 184: راه رفتن روی آسفالت و روی زمینی که با چوب فرش شده باشد را پاک‌کننده‌ی کف پا و ته کفش نجس ندانید.
مسأله‌ی 185: برای پاک شدن کف پا و ته کفش، بهتر است پانزده قدم یا بیشتر راه بروید، اگر چه به کمتر از پانزده قدم یا مالیدن پا به زمین، نجاست برطرف شود.
مسأله‌ی 186: تر بودن کف پا و ته کفش نجس را لازم ندانید، بلکه اگر خشک هم باشد، می‌توانید با راه رفتن، پاکش کنید.
مسأله‌ی 187: بعد از آنکه کف پا و ته کفش نجس را به راه رفتن پاک کردید، مقداری از اطراف آن که معمولاً به گِل آلوده می‌شود، را نیز پاک بدانید.
مسأله‌ی 188: هر گاه با دست و زانو راه بروید، اگر کف دست یا زانویتان نجس شود، با غیر راه رفتن تطهیر کنید و همچنین است ته عصا و پای مصنوعی و نعل چهارپایان و چرخ اتومبیل و درشکه و مانند اینها.
مسأله‌ی 189: اگر بعد از راه رفتن، بو یا رنگ یا ذره‌های کوچکی از نجاست که دیده نمی‌شود در کف پا یا ته کفش بماند، باید آن ذره‌ها را هم برطرف کنید، ولی به باقی بودن بو و رنگ اعتنا نکنید.
مسأله‌ی 190: نباید داخل کفش و مقداری از کف پا که به زمین نمی‌رسد را به واسطه‌ی راه رفتن پاک بدانید و همچنین کف جوراب را به راه رفتن پاک ندانید، مگر این که کف جوراب از پوست باشد و به جای کفش بپوشید.

3. آفتاب
مسأله‌ی 191: آفتاب را با پنج شرط، پاک‌کننده‌ی زمین و ساختمان و چیزهایی که مانند در و پنجره در ساختمان به کار برده شده و همچنین میخی که به دیوار کوبیده‌اند و جزء ساختمان حساب می‌شود، بدانید:
اول: آنکه چیز نجس به طوری تر باشد که اگر چیز دیگری به آن برسد تر شود. پس اگر خشک باشد، باید به وسیله‌ای آن را تر کنید تا آفتاب خشک کند.
دوم: آنکه اگر عین نجاست در آن چیز باشد، پیش ازتابیدن آفتاب، آن را برطرف کنید.
سوم: آنکه چیزی از تابیدن آفتاب جلوگیری نکند. پس اگر آفتاب از پشت پرده یا ابر و مانند اینها بتابد و چیز نجس را خشک کند، آن چیز را پاک نشمارید. ولی اگر ابر به قدری نازک باشد که از تابیدن آفتاب جلوگیری نکند، پاککنندهاش بدانید.
چهارم: آنکه آفتاب به تنهایی چیز نجس را خشک کند. پس اگر مثلاً چیز نجس به واسطه‌ی باد و آفتاب خشک شود، پاک ندانید، مگر این که باد به قدری کم باشد که نگویند به خشک شدن چیز نجس کمک کرده است.
پنجم: آنکه آفتاب مقداری از بنا و ساختمان را که نجاست به آن فرو رفته، یک مرتبه خشک کند. پس اگر یک مرتبه بر زمین و ساختمان نجس بتابد، و روی آن را خشک کند و دفعه‌ی دیگر زیر آن را خشک نماید، فقط روی آن را پاک بشمارید و زیر آن را نجس بدانید.
مسأله‌ی 192: آفتاب را پاک‌کننده‌ی حصیر نجس ندانید ولی درخت و گیاهی که در زمین است، پیش از چیدن آن، به واسطه‌ی آفتاب پاک بشمارید.
مسأله‌ی 193: اگر بعد از تابیدن آفتاب به زمین نجس، شک کنید که زمین در موقع تابیدن آفتاب، تر بوده یا نه، یا تری آن به واسطه‌ی آفتاب خشک شده یا نه، آن زمین را پاک نشمارید. و همچنین است اگر شک کنید که پیش از تابش آفتاب، عین نجاست از آن برطرف شده یا نه، یا شک کنید که چیزی مانع تابش آفتاب بوده یا نه.
مسأله‌ی 194: اگر آفتاب به یک طرف دیوار نجس بتابد، طرفی که آفتاب به آن نتابیده را پاک نشمارید.

4. استحاله
مسأله‌ی 195: اگر جنس چیز نجس به طوری عوض شود که به صورت چیز پاکی در آید، پاکش بدانید و می‌گویند «استحاله» شده است. مثل آن که چوب نجس بسوزد و خاکستر گردد، یا سگ در نمکزار فرو رود و تبدیل به نمک شود. ولی اگر جنس آن عوض نشود، مثل آن که گندم نجس را آرد کنند یا نان بپزند، نباید پاکش بشمارید.
مسأله‌ی 196: کوزه گِلی و مانند آن، که از گِل نجس ساخته شده را نجس بدانید و باید از ذغالی که از چوب نجس درست شده، اجتناب نمایید.
مسأله‌ی 197: چیز نجسی که معلوم نیست استحاله شده یا نه را نجس بدانید.
مسأله‌ی 198: هر گاه شراب، به خودی خود یا به واسطه‌ی آنکه چیزی مثل سرکه و نمک در آن ریخته‌اند، سرکه شود، پاکش بشمارید.
مسأله‌ی 199: شرابی که از انگور نجس و مانند آن درست شده یا نجاست دیگری به آن رسیده باشد، به سرکه شدن پاک ندانید.
مسأله‌ی 200: سرکه‌ای که از انگور یا کشمش یا خرمای نجس درست شده را نجس بشمارید.
مسأله‌ی 201: اگر پوشال ریز انگور یا خرما داخل آنها باشد می‌توانید سرکه بریزید، ولی پیش از آن که خرما و کشمش و انگور تبدیل به سرکه شود، خیار و بادمجان و مانند اینها در آن نریزید.

5. کم شدن دو سوم آب انگور
مسأله‌ی 202: آب انگوری را که به آتش جوش آمده، قبل از این که دوسوم آن تبخیر شود، پاک بشمارید ولی باید از خوردن آن احتراز نمایید. اما اگر به خودی خود جوش بیاید، فقط به سرکه شدن پاک بشمارید.
مسأله‌ی 203: اگر مثلاً در یک خوشه‌ی غوره، یک یا دو دانه انگور باشد، چنانچه به آبی که از آن خوشه گرفته می‌شود آبغوره گفته شود و اثری از شیرینی انگور در آن نباشد و بجوشد، پاک بشمارید و خوردنش را حلال بشمارید.
مسأله‌ی 204: چیزی که معلوم نیست غوره است یا انگور، اگر جوش بیاید، حرام و نجس نشمارید.

6. انتقال
مسأله‌ی 205: هر گاه خون انسان یا خون حیوانی که خون جهنده دارد، یعنی حیوانی که وقتی رگ آن را ببرند، خون از آن جستن می‌کند، به بدن حیوانی که خون جهنده ندارد، برود و خون آن حیوان حساب شود، پاک بشمارید، و این را «انتقال» گویند. پس خونی که زالو از انسان می‌مکد، چون خون زالو به آن گفته نمی‌شود و می‌گویند خون انسان است، نجس بدانید.
مسأله‌ی 206: هر گاه پشه‌ای که به بدنتان نشسته را بکشید و ندانید خونی که از پشه بیرون آمده از بدن شما مکیده یا از خود پشه می‌باشد، حکم به پاکی آن کنید، و همچنین است اگر بدانید از شما مکیده ولی جزء بدن پشه حساب شود. اما اگر فاصله‌ی بین مکیدن خون و کشتن پشه به قدری کم باشد که بگویند خون انسان است، آن خون را نجس بشمارید، و اگر بدانید که آن خون را از انسان مکیده و شک کنید که جزء بدن پشه شده یا نه، از آن اجتناب کنید.

7. اسلام
مسأله‌ی 207: هر گاه کافر، شهادتین بگوید، یعنی بگوید: «اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمداً رسول الله»، مسلمانش بشمارید، و بعد از مسلمان شدن، بدن و آب دهان و بینی و عرق او را پاک بدانید. ولی اگر موقع مسلمان شدن، عین نجاست به بدن او بوده، باید برطرف کند و جای آن را آب بکشد. و حتی اگر پیش از مسلمان شدن، عین نجاست برطرف شده باشد، باز هم جای آن را آب بکشد.
مسأله‌ی 208: اگر موقعی که کافر بوده، لباس او با رطوبت به بدنش رسیده باشد ـ چه آن لباس در موقع مسلمان شدن در بدن او باشد و چه نباشد ـ باید از آن اجتناب کنید.
مسأله‌ی 209: اگر کافر شهادتین بگوید و ندانید قلباً مسلمان شده یا نه، حکم به پاکی‌اش کنید، ولی اگر بدانید قلباً مسلمان نشده، باید از او اجتناب کنید.

8. تبعیت
مسأله‌ی 210: تبعیت را آن بدانید که چیز نجسی به واسطه‌ی پاک شدن چیز نجس دیگر، پاک شود.
مسأله‌ی 211: اگر شراب، سرکه شود، ظرف آن را هم تا جایی که شراب موقع جوش آمدن به آن جا رسیده، پاک بشمارید. و پارچه و چیزی هم که معمولاً روی آن می‌گذارند، اگر به آن رطوبت نجس شود، پاک بشمارید، ولی اگر پشت ظرف به آن شراب آلوده شود، بعد از سرکه شدن شراب، از آن اجتناب کنید.
مسأله‌ی 212: تخته یا سنگی که روی آن میت را غسل می‌دهید، و پارچه‌ای که با آن عورت میت را می‌پوشانید، و دستتان که او را غسل می‌دهد، و همین طور کیسه و صابونی که با آن شسته می‌شود را بعد از تمام شدن غسل، پاک بشمارید، هر چند بهتر است کیسه و صابون را جداگانه آب‌ بکشید.
مسأله‌ی 213: هر گاه چیزی را با دست خودتان آب می‌کشید، بعد از پاک شدن آن چیز، دستتان را پاک بشمارید.
مسأله‌ی 214: هر گاه لباس و مانند آن را با آب قلیل، آب بکشید و به اندازه‌ی معمول فشار دهید تا آبی که روی آن ریخته‌اید جدا شود، آبی که در آن می‌ماند را پاک بدانید.
مسأله‌ی 215: هر گاه ظرف نجس را با آب قلیل آب بکشید، بعد از جدا شدن آبی که برای پاک شدن، روی آن ریخته‌اید، قطرات آب کمی که در آن می‌ماند را پاک بدانید.

9. برطرف شدن عین نجاست
مسأله‌ی 216: اگر بدن حیوان به عین نجس مثل خون، یا متنجس مثل آب نجس، آلوده شود، چنانچه آنها برطرف شود، بدن آن حیوان را پاک بشمارید. و همچنین است باطن بدن انسان مثل داخل دهان و بینی. مثلاً اگر خونی از لابلای دندان بیرون آید و در آب دهان از بین برود، آب کشیدن داخل دهان را لازم ندانید. ولی اگر دندان مصنوعیِ قابل خارج کردن، در دهان، نجس شود، باید آن را آب بکشید.
مسأله‌ی 217: اگر غذایی لابلای دندان‌هایتان مانده باشد و داخل دهانتان خون بیاید، چنانچه ندانید که خون به غذا رسیده، آن غذا را پاک بشمارید ولی اگر خون به آن برسد، باید آب بکشید.
مسأله‌ی 218: جایی را که نمی‌دانید از ظاهر بدن است یا باطن آن، اگر نجس شود، باید آب بکشید.
مسأله‌ی 219: اگر گرد و خاک نجس به لباس و فرش و مانند اینها بنشیند، چنانچه هر دو خشک باشند، نجس نشمارید، ولی اگر گرد و خاک یا لباس و مانند اینها تر باشد، باید محل نشستن گرد و خاک را آب بکشید.

10. استبراء حیوان نجاستخوار
مسأله‌ی 220: ادرار و مدفوع حیوانی که به خوردن نجاست انسان عادت کرده را نجس بدانید و اگر بخواهید پاک شمرده شود، باید آن را استبراء کنید، یعنی تا مدتی که بعد از آن مدت، دیگر نجاستخوار به آن نگویند، نگذارید نجاست بخورد و غذای پاک به آن بدهید. پس باید شتر نجاستخوار را چهل روز، و گاو را سی روز و گوسفند را چهارده روز و مرغابی را هفت روز و مرغ خانگی را سه روز از خوردن نجاست جلوگیری کنید و غذای پاک به آنها بدهید. و اگر بعد از این مدت باز هم نجاستخوار به آنها گفته شود، باید تا مدتی که دیگر نجاستخوار به آنها نگویند، آنها را از خوردن نجاست جلوگیری نمایید و در این مدت، از ادرار و مدفوعشان پرهیز کنید.

11. غایب شدن مسلمان
مسأله‌ی 221: هر گاه چیزی مانند ظرف و فرش، در اختیار مسلمانی باشد و بدانید که نجس شده است، اگر آن مسلمان نباشد که پاک یا نجس بودن آن چیز را از او بپرسید، باید آن را آب بکشید.
مسأله‌ی 222: هر گاه خودتان یقین کنید که چیزی که نجس بوده، پاک شده است، یا دو عادل به پاک شدن آن خبر دهند، آن چیز را پاک بشمارید و همچنین است اگر مسلمانی که مراعات پاکی و نجسی می‌کند و چیز نجس در اختیار اوست بگوید آن چیز پاک شده است، ولی اگر مسلمانی چیز نجس را آب کشیده باشد، و معلوم نباشد درست آب کشیده یا نه، بهتر است دوباره آب بکشید.
مسأله‌ی 223: کسی که وکیل شده است لباستان را آب بکشد، اگر بگوید آب کشیدم، و به گفته‌ی او اطمینان پیدا کنید، آن لباس را پاک بدانید.
مسأله‌ی 224: اگر حالی دارید که در آب کشیدن چیز نجس، یقین به پاک شدن پیدا نمی‌کنید، در صورتی که تطهیرتان به نحو متعارف است، به گمان پاک شدن اکتفا کنید.

احکام ظرفها
مسأله‌ی 225: نباید از ظرفی که از پوست سگ یا خوک یا مردار ساخته شده، بخورید و بیاشامید و همچنین نباید آن ظرف را در وضو و غسل و کارهایی که باید با چیز پاک انجام داد، استعمال کنید. بلکه چرم سگ و خوک و مردار را ـ اگر چه ظرف هم نباشد ـ استعمال نکنید.
مسأله‌ی 226: نباید از ظرف طلا و نقره بخورید و بیاشامید و همچنین از آنها در زینت اتاق استفاده ننمایید و حتی برای ذخیره‌ی مالی نیز نگهداری نکنید.
مسأله‌ی 227: ظروف طلا و نقره نسازید و از مزد گرفتن برای ساختن آن پرهیز کنید.
مسأله‌ی 228: نباید ظروف طلا و نقره را خرید و فروش کنید و از درآمد آن پرهیز نمایید.
مسأله‌ی 229: از گیره‌ی استکان که از طلا یا نقره ساخته شده باشد، استفاده نکنید.
مسأله‌ی 230: از ظرفی که روی آن را آب طلا یا آب نقره داده‌اند، استفاده نکنید.
مسأله‌ی 231: اگر فلزی را با طلا یا نقره مخلوط کنید و ظرف بسازند، چنانچه مقدار آن فلز به قدری زیاد باشد که ظرف طلا یا نقره به آن ظرف نگویند، استعمال آن مانعی ندارد.
مسأله‌ی 232: می‌توانید غذایی را که در ظرف طلا یا نقره است به قصد فرار از غذا خوردن در ظرف طلا و نقره، در ظرف دیگری بریزید و می‌توانید از ظرف دوم، که طلا یا نقره نیست، بخورید و بیاشامید. ولی نباید به عنوان مخزن از آن استفاده کنید مثل این که از پارچ طلا یا نقره، آب در لیوان غیر طلا یا نقره بریزید.
مسأله‌ی 233: می‌توانید از بادگیر قلیان و غلاف شمشیر و کارد و قاب قرآن، اگر از طلا یا نقره باشد، استفاده کنید. ولی از عطردان و سرمهدان طلا و نقره استفاده نکنید.
مسأله‌ی 234: می‌توانید از ظرف طلا یا نقره در حال ناچاری و برای تقیه استفاده کنید.
مسأله‌ی 235: از ظرفی که معلوم نیست از طلا یا نقره است یا از چیز دیگر، می‌توانید استفاده کنید.

مسأله‌ی 83: دوازده چیز را نجس بشمارید: اول: بول؛ دوم: غائط.؛ سوم: منی؛ چهارم: مردار؛ پنجم: خون؛ ششم: سگ؛ هفتم: خوک؛ هشتم: کافر؛ نهم: شراب؛ دهم: فقاع؛ یازدهم: عرق حیوان نجاستخوار؛ دوازدهم: عرق جُنُب از حرام.

1 و 2 ـ ادرار و مدفوع
مسأله‌ی 84: ادرار و مدفوع انسان و هر حیوان حرامگوشتی که خون جهنده دارد یعنی اگر سرخرگ آن را ببرند خون از آن جستن می‌کند، را نجس بدانید و از ادرار و غایط حیوان حرامگوشتی که خون آن جستن نمی‌کند اجتناب کنید ولی فضله‌ی حیوانات کوچک مثل پشه و مگس که گوشت ندارند را پاک بشمارید.
مسأله‌ی 85: فضله‌ی پرندگان حرامگوشت را نجس بدانید.
مسأله‌ی 86: ادرار و مدفوع حیوان نجاستخوار و همچنین ادرار و مدفوع حیوانی که انسانی با آن نزدیکی نموده را نجس بشمارید، و از ادرار و مدفوع هر حیوان حلال‌گوشتی که گوشت آن از خوردن شیر خوک محکم شده باشد، پرهیز کنید.

3 ـ منی
مسأله‌ی 87: منی حیوانی که خونِ جهنده دارد ـ چه حلال‌گوشت باشد و چه حرام‌گوشت ـ را نجس بدانید.

4 ـ مردار
مسأله‌ی 88: مردار انسان و حیوانی که خون جهنده دارد را نجس بشمارید، چه آن حیوان، خودش مرده باشد یا به غیر دستوری که در شرع معین شده، آن را کشته باشند، و ماهی را چون خون جهنده ندارد، اگر چه در آب بمیرد، پاک بدانید.
مسأله‌ی 89: چیزهایی از مردار، غیر از سگ و خوک، مثل پشم، مو، کرک، استخوان و دندان که روح نداشته را پاک بشمارید.
مسأله‌ی 90: اگر از بدن انسان یا حیوانی که خون جهنده دارد و در حالی که زنده است، گوشت یا چیز دیگری که روح دارد را جدا کنند، نجس بشمارید.
مسأله‌ی 91: پوست‌های مختصر لب و جاهای دیگر بدن که موقع افتادنشان رسیده، اگر چه آنها را بکنید، پاک بشمارید؛ ولی باید از پوستی که موقع افتادنش نرسیده و آن را کَنده‌اند، اجتناب نمایید.
مسأله‌ی 92: خوردن تخم مرغی که از شکم مرغ مرده بیرون آید، اگر پوست روی آن سفت شده باشد، را حلال بشمارید، ولی ظاهر آن را باید آب بکشید.
مسأله‌ی 93: هر گاه بره یا بزغاله، پیش از آن که علفخوار شود بمیرد، پنیرمایه‌ای که در شیردان (معده‌ی) آنها می‌باشد را پاک بدانید، ولی ظاهر آن را باید آب بکشید.
مسأله‌ی 94: داروهای روان و عطر و روغن و واکس و صابون که از کشورهای غیر اسلامی می‌آورند، اگر یقین به نجاست آنها نداشته باشید را پاک بشمارید.
مسأله‌ی 95: گوشت و پیه و چرمی که در بازار مسلمانان فروخته می‌شود را پاک بدانید و همچنین است اگر یکی از اینها در دست مسلمان باشد. ولی اگر بدانید آن مسلمان از کافر گرفته و رسیدگی نکرده که از حیوانی است که به دستور شرع کشته شده یا نه، نجس بشمارید.

5 ـ خون
مسأله‌ی 96: خون انسان و هر حیوانی که خون جهنده دارد، یعنی حیوانی که اگر سرخرگ آن را ببرند خون از آن جستن می‌کند را نجس بدانید. پس خون حیوانی مانند ماهی و پشه که خون جهنده ندارند را پاک بشمارید.
مسأله‌ی 97: اگر حیوان حلالگوشت را به دستوری که در شرع معین شده بکشند و خون آن به مقدار معمول بیرون آید، خونی که در بدنش می‌ماند را پاک بدانید؛ ولی اگر به علت نفس کشیدن یا به واسطه‌ی این که سر حیوان در جای بلندی بوده، خون به بدن حیوان برگردد، آن خون را نجس بدانید و از خونِ باقیمانده در اجزای حرام حیوان حلالگوشت، مانند خون سپرز و تخم‌ها و خون زیادی که در قلب باقی می‌ماند، پرهیز کنید.
مسأله‌ی 98: از تخم مرغی که ذره‌ای خون در آن است، اجتناب کنید. ولی اگر خون در زرده باشد، تا پوست نازک روی آن پاره نشده، سفیده را پاک و قابل خوردن بدانید.
مسأله‌ی 99: خونی که گاهی موقع دوشیدن شیر دیده می‌شود و شیری که آن خون در آن بریزد را نجس بشمارید.
مسأله‌ی 100: خونی که از لای دندانها می‌آید را اگر به واسطه‌ی مخلوط شدن با آب دهان از بین برود، پاک بشمارید و بهتر است آن را فرو نبرید.
مسأله‌ی 101: خونی که به واسطه‌ی کوبیده شدن، زیر ناخن یا زیر پوست می‌میرد، در صورتی که ناخن یا پوست سوراخ شود، اگر مشقت ندارد، باید برای وضو و غسل خون را بیرون آورید؛ و اگر مشقت دارد، باید اطراف آن را به طوری که نجاست زیاد نشود بشویید، و پارچه یا چیزی مثل پارچه، بر آن بگذارید و روی پارچه، دست تر بکشید و سپس تیمّم کنید.
مسأله‌ی 102: هر گاه خون، زیر پوست، مرده باشد یا گوشت به واسطه‌ی کوبیده شدن به آن حالت درآمده باشد، آن را پاک بدانید.
مسأله‌ی 103: اگر موقع جوشیدن غذا، ذره‌ای خون در آن بیافتد، تمام غذا و ظرف آن را نجس بشمارید، و جوشیدن و حرارت و آتش را پاککننده‌ی آن ندانید.
مسأله‌ی 104: زردآبه‌ای که در حال بهبودی زخم در اطراف آن پیدا می‌شود، اگر معلوم نباشدکه با خون مخلوط است را پاک بشمارید.

6 و 7 ـ سگ و خوک
مسأله‌ی 105: سگ و خوکی که در خشکی زندگی می‌کنند، حتی مو و استخوان و پنجه و ناخن و رطوبت‌های آنها را نجس بدانید ولی سگ و خوک دریایی را پاک بشمارید.

8 ـ کافر
مسأله‌ی 106: کافر یعنی کسی که منکر خداست، یا برای خدا شریک قرار می‌دهد، یا پیغمبری استاد اعظم (صلی ‌الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم) را قبول ندارد را نجس بشمارید، و همچنین است اگر در یکی از اینها شک داشته باشد. و نیز کسی که ضروری دین یعنی چیزهایی مثل نماز و روزه، که مسلمانان جزء دین اسلام می‌دانند را منکر شود، چنانچه بداند آن چیز، ضروری دین است و انکار آن به انکار خدا یا توحید یا نبوت برمی‌گردد، او را نجس بدانید. و از کسی که چیزی را انکار می‌کند ولی نمی‌داند از ضروریات دین است و انکار آن به انکار خدا یا توحید یا نبوت برمی‌گردد، دوری کنید.
مسأله‌ی 107: از تمام بدن کافر، حتی مو و ناخن و رطوبت‌های او اجتناب کنید.
مسأله‌ی 108: اگر پدر، مادر، پدربزرگ و مادربزرگ بچه‌ی نابالغ، کافر باشند، آن بچه را هم نجس بدانید ولی اگر یکی از اینها مسلمان باشد، بچه را پاک بشمارید.
مسأله‌ی 109: کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه، به پاکی‌اش حکم کنید ولی اگر نشانه‌ای بر اسلام او نباشد، و در کشورهای اسلامی هم نباشد، احکام دیگر مسلمانان را بر او جاری نکنید، مثلاً منهاجیات با او ازدواج نکنند، و در قبرستان مسلمانان دفنش نکنید.
مسأله‌ی 110: مسلمانی که به یکی از استادان معظم منهاج فردوسیان (علیهم‌السلام) دشنام دهد یا با آنان دشمنی داشته باشد را نجس بدانید.

9 ـ شراب
مسأله‌ی 111: شراب و هر چیزی که انسان را مست می‌کند، چنانچه به خودی خود روان باشد را نجس بدانید. و اگر مثل بنگ و حشیش روان نباشد، اگر چه چیزی در آن بریزند که روان شود را پاک بشمارید، هر چند که باید از خوردن آن پرهیز نمایید.
مسأله‌ی 112: الکل صنعتی که برای رنگ کردن در و میز و صندلی و مانند اینها به کار می‌رود، اگر ندانید از چیزی که مستکننده و روان است درست شده است را پاک بدانید.
مسأله‌ی 113: انگور و آب انگوری که به خودی خود یا به واسطه‌ی پختن به جوش آمده را نجس و حرام بدانید ولی اگر دوسوم آن به آتش کم شود، پاک و حلالش بشمارید. و همچنین است اگر تبدیل به سرکه شود.
مسأله‌ی 114: خرما و آب آن اگر به جوش بیاید را پاک و حلال بشمارید ولی از مویز و کشمش و آب آنها، اگر به جوش بیاید، پرهیز کنید.

10 ـ فُقّاع
مسأله‌ی 115: فُقّاع که از جو گرفته می‌شود و به آن «آبجو» می‌گویند را نجس بدانید. ولی آبی که به دستور طبیب از جو می‌گیرند و به آن «ماءُ الشعیر» می‌گویند را پاک و حلال بشمارید.

11 ـ عرق جُنُب از حرام
مسأله‌ی 116: از عرقی که در هنگام جُنُب شدن یا در مدت جُنُب بودن از حرام از بدنتان خارج می‌شود، پرهیز کنید و با بدن یا لباسی که به آن آلوده شده، نماز نخوانید. و جُنُب از حرام را به معنی جُنُب شدن از زنا، لواط، نزدیکی با حیوانات یا استمناء بدانید.
مسأله‌ی 117: اگر در موقعی که نزدیکی با زن، حرام است، مثلاً در حال روزه‌ی ماه رمضان، با زن خود نزدیکی کنید، باید از عرق خود در نماز اجتناب نمایید.
مسأله‌ی 118: هر گاه از حرام جُنُب شوید و به واسطه‌ی تنگی وقت، عوض غسل، تیمّم نمایید و بعد از تیمّم و خواندن نماز، عرق کنید، باید از عرق خود در نمازهای بعدی اجتناب نمایید و حتی اگر به واسطه‌ی عذر دیگری هم تیمّم کردید، بهتر است از عرق خود در نماز، اجتناب نمایید.
مسأله‌ی 119: چه این که اول از حرام جُنُب شوید و بعد با حلال خود نزدیکی کنید، و چه این که اول با حلال خود نزدیکی کنید و بعد، از حرام جُنُب شوید، در هر دو حال باید از عرق خود اجتناب کنید.

12 ـ عرق شتر نجاستخوار
مسأله‌ی 120: باید از عرق شتر نجاستخوار و هر حیوانی که به خوردن نجاست انسان عادت کرده، اجتناب کنید و نباید با لباس یا بدنی که آلوده به چنین عرقی است، نماز بخوانید.

راه ثابت شدن نجاست
مسأله‌ی 121: نجاست هر چیز را از سه راه، ثابت بدانید:
اول: آنکه خودتان یقین یا اطمینان کنید که چیزی نجس است و اگر گمان داشته باشید چیزی نجس است، پرهیز از آن را لازم ندانید. بنابر این می‌توانید در قهوهخانه‌ها و میهمانخانه‌ها غذا بخورید، هر چند مردمان لاابالی و کسانی که پاکی و نجسی را مراعات نمی‌کنند، در آنجا غذا بخورند، البته در صورتی که یقین یا اطمینان نداشته باشید غذایی را که برایتان آورده‌اند، نجس است.
دوم: آنکه کسی که چیزی در اختیار اوست و متهم به دروغگویی نیست، بگوید آن چیز نجس است، مثلاً همسر یا نوکر یا کلفتتان بگوید ظرف یا چیز دیگری که در اختیار اوست، نجس می‌باشد.
سوم: آنکه دو مرد عادل بگویند چیزی نجس است، و نیز اگر یک نفرعادل و حتی موثق هم بگوید چیزی نجس است، باید از آن چیز اجتناب کنید.
مسأله‌ی 122: اگر به واسطه‌ی ندانستن مسأله، نجس بودن و پاک بودن چیزی را ندانید، مثلاً ندانید عرق جُنُب از حرام پاک است یا نه، باید مسأله را بپرسید، ولی اگر با این که مسأله را می‌دانید، در چیزی شک کنید که پاک است یا نه، مثلاً شک کنید آن چیز، خون است یا نه، یا ندانید که خون پشه است یا خون انسان، حکم به پاک‌بودنش نمایید و وارسی کردن و پرسیدن را لازم ندانید.
مسأله‌ی 123: چیز نجسی که شک دارید پاک شده یا نه را نجس بدانید، و چیز پاکی را اگر شک کنید نجس شده یا نه را پاک بشمارید. ولی اگر به آسانی بتوانید نجس بودن یا پاک بودن آن را بفهمید، بهتر است وارسی کنید.
مسأله‌ی 124: اگر بدانید یکی از دو ظرف یا دو لباسی که از هر دوی آنها استفاده می‌کنید نجس شده ولی ندانید کدام‌یک است، باید از هر دو اجتناب کنید، بلکه اگر مثلاً نمی‌دانید لباس خودتان نجس شده یا لباسی که هیچ از آن استفاده نمی‌کنید و مال دیگری است، بهتر است از لباس خودتان اجتناب کنید.

راه نجس شدن چیزهای پاک
مسأله‌ی 125: اگر چیز پاک به چیز نجس برسد و هر دو یا یکی از آنها به طوری تر باشد که تری یکی به دیگری برسد، چیز پاک را نجس بدانید ولی اگر رطوبت آن به قدری کم باشد که به دیگری نرسد، چیزی که پاک بوده را نجس نشمارید.
مسأله‌ی 126: اگر چیز پاکی به چیز نجسی برسد و شک کنید که هر دو یا یکی از آنها تر بوده یا نه، آن چیز پاک را نجس نشمارید ولی اگر یکی از آنها یا هر دو، قبلاً تر بوده و شک کنید در حال ملاقات با نجاست، رطوبتش برطرف شده بوده یا نه، باید از آن اجتناب کنید.
مسأله‌ی 127: دو چیزی که نمی‌دانید کدام پاک است و کدام نجس است، اگر چیز پاکی با رطوبت به یکی از آنها برسد، نجسش نشمارید ولی اگر یکی از آنها قبلاً نجس بوده و ندانید پاک شده یا نه، چنانچه چیز پاکی به آن برسد، نجسش بشمارید.
مسأله‌ی 128: زمین و پارچه و مانند اینها اگر رطوبت داشته باشد، هر قسمتی که نجاست به آن برسد را نجس بشمارید و جاهای دیگر آن را پاک بدانید، و همچنین است خیار و خربزه و مانند اینها.
مسأله‌ی 129: هرگاه شیره و روغن و مانند اینها طوری باشد که اگر مقداری از آن را بردارند، جای آن خالی نماند، همین که یک نقطه از آن نجس شد، تمام آن را نجس بشمارید، ولی اگر طوری باشد که جای آن در موقع برداشتن خالی بماند، اگر چه بعد پُر شود، فقط جایی که نجاست به آن رسیده را نجس بشمارید، پس اگر مثلاً فضله‌ی موش در آن بیافتد، جایی که فضله افتاده را نجس بشمارید و بقیهاش را پاک بدانید.
مسأله‌ی 130: اگر مگس یا حیوانی مانند آن روی چیز نجسی که تر است بنشیند و بعد روی چیز پاکی که آن هم تر است بنشیند، چنانچه بدانید نجاست، همراه آن حیوان بوده، چیز پاک را نجس بشمارید ولی اگر ندانید، پاکش بشمارید.
مسأله‌ی 131: اگر جایی از بدن که عرق دارد نجس شود و عرق از آنجا به جای دیگر برود، هر جا که عرق به آن برسد را نجس بشمارید، ولی اگر عرق به جای دیگر نرود، جاهای دیگر بدن را پاک بدانید.
مسأله‌ی 132: اخلاطی که از بینی یا گلو می‌آید اگر غلیظ باشد و خون داشته باشد، جایی که خون دارد را نجس و بقیه‌ی آن را پاک بدانید، پس اگر به بیرون دهان یا بینی برسد، مقداری را که یقین دارید جای نجس اخلاط به آن رسیده، نجس، و محلی را که شک دارید جای نجس به آن رسیده یا نه را پاک بشمارید.
مسأله‌ی 133: اگر آفتابه‌ای که کف آن سوراخ است را روی زمین نجس بگذارند، چنانچه آب به طوری در زیر آن جمع گردد که با آب آفتابه یکی حساب شود، آب آفتابه را نجس بشمارید ولی اگر آبی که از زیر آفتابه خارج می‌شود، در زمین فرو رود یا جاری شود به نحوی که با آب داخل آن یکی حساب نشود، آب آفتابه را نجس ندانید.
مسأله‌ی 134: اگر چیزی داخل بدن شود و به نجاست برسد، در صورتی که بعد از بیرون آمدن، آلوده به نجاست نباشد، پاک بشمارید؛ پس اگر اسباب تنقیه یا آب آن در مخرج مدفوع وارد شود یا سوزن و چاقو و مانند اینها در بدن فرو رود و بعد از بیرون آمدن به نجاست آلوده نباشد، نجسش نشمارید.

احکام نجاسات
مسأله‌ی 135: نباید خط و ورق قرآن را نجس کنید و اگر نجس شود، باید فوراً آن را آب بکشید.
مسأله‌ی 136: اگر جلد قرآن نجس شود، در صورتی که بیاحترامی به قرآن باشد باید آن را آب بکشید.
مسأله‌ی 137: نباید قرآن را روی عین نجس مانند خون و مردار، اگر چه خشک باشد، بگذارید و اگر گذاشته شد، باید فوراً بردارید.
مسأله‌ی 138: نباید قرآن را با مرکب نجس بنویسید، اگر چه یک حرف آن باشد، و اگر نوشته شود، باید آن را آب بکشید یا به واسطه‌ی تراشیدن و مانند آن کاری کنید که از بین برود.
مسأله‌ی 139: نباید قرآن را به کافر بدهید و اگر قرآنی در دست اوست، در صورت امکان، باید از او بگیرید.
مسأله‌ی 140: اگر ورق قرآن یا چیزی که احترام آن لازم است مثل کاغذی که اسم خدا یا استاد اعظم (صلی ‌الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم) یا استادان معظم منهاج (علیهم‌السلام) بر آن نوشته شده در مستراح بیافتد، باید آن را، اگر چه خرج داشته باشد، بیرون آورده و آب بکشید، و اگر بیرون آوردن آن ممکن نباشد، باید به آن مستراح نروید تا یقین کنید آن ورق، پوسیده است. و نیز اگر تربت سید الشهداء (علیه‌السلام) در مستراح بیافتد و بیرون آوردن آن ممکن نباشد، باید تا وقتی که یقین نکرده‌اید به کلی از بین رفته، به آن مستراح نروید.
مسأله‌ی 141: عین نجس مثل مردار و شراب را نخورید و به کودکان خود نخورانید بلکه باید کودک را از خوردن آن منع نمایید. همچنین چیزی که نجس شده را نباید بخورید و نباید به دیگران ـ چه بالغ و چه کودک ـ بخورانید.
مسأله‌ی 142: هر گاه بخواهید چیزی را بفروشید یا عاریه بدهید که نجس شده ولی می‌توان آن را آب کشید، ، باید نجس بودن آن را به خریدار یا عاریه‌گیرنده بگویید.
مسأله‌ی 143: هر گاه ببینید کسی چیز نجسی را می‌خورد یا با لباس نجس نماز می‌خواند، بهتر است به او بگویید.
مسأله‌ی 144: هر گاه جایی از خانه یا فرشتان نجس باشد و ببینید بدن یا لباس یا چیز دیگر کسانی که وارد خانه‌ی شما می‌شوند با رطوبت به جای نجس رسیده است، باید به آنان بگویید.
مسأله‌ی 145: هر گاه صاحبخانه باشید و در بین غذا خوردن بفهمید غذا نجس است، باید به میهمانها بگویید؛ اما اگر یکی از میهمانها هستید، خبر دادن به دیگران را لازم ندانید مگر این که به طوری با آنان معاشرت داشته باشید که امکان داشته باشد به واسطه‌ی نجس بودن آنان، خود شما هم نجس شوید، که در این صورت، باید بعد از غذا به آنان بگویید.
مسأله‌ی 146: هر گاه چیزی را که عاریه کرده‌اید نجس شود، باید تطهیرش کنید و اگر تطهیرش نکردید،‌ باید در وقت برگرداندن، به صاحبش اطلاع دهید.
مسأله‌ی 147: اگر بچه‌ی ممیزی که خوب و بد را می‌فهمد و تکلیفش هم نزدیک است، بگوید: «چیزی را آب کشیدم»، باید دوباره آن را آب بکشید. ولی اگر در باره‌ی چیزی که در دست اوست، بگوید: «نجس است»، باید از آن اجتناب کنید.

این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است