سؤال: آیا میتوانم برای تغییر مصلحت خودم التماس دعا بدهم؟
جواب: برای پاسخ به این سؤال، اول باید واژهی «مصلحت» یا «صلاح» را به درستی معنی کنیم. مصلحت یعنی همخوانی با قوانین نظام هستی، مصلحت یعنی تناسب بین ظرف و مظروف، مصلحت یعنی آمادگی از همه لحاظ برای دریافت آنچه میخواهید. مصلحت یعنی فراهم شدن عوامل و شرایط لازم برای رسیدن به خواسته. مصلحت یعنی ایجاد علت مناسب برای رسیدن به معلول متناسب.
عدم مصلحت یا فراهم نبودن مقدمات پذیرفتن استجابت، به چهار دسته تقسیم میشود.
دستهی اول: محالات
بعضی خواستههای انسان، به مصلحت او نیست یعنی قانون آفرینش به نحوی تنظیم نشده است که او بتواند به خواسته و هوای نفسش برسد. اینگونه التماس دعاها، چون هیچگاه به مصلحت نخواهند شد، هیچگاه مستجاب نخواهند شد.
مثلاً کسی که میخواهد مانند پرندهها بال داشته باشد و پرواز کند، هر مقدار التماس دعا بدهد، استجابت دریافت نخواهد کرد؛ چون به مصلحت نیست یعنی شرایطش فراهم نیست و هرگز فراهم نخواهد شد.
التماس دعا دادن برای به دست آوردن مصلحت در این گروه از خواستهها، کار بیهودهای است. پس اگر خواستهیتان از محالات است، التماس دعا ندهید چون هرگز مستجاب نخواهد شد.
دستهی دوم: زمانبرها
بعضی خواستههای انسان، به مصلحت او نیست یعنی قانون آفرینش به نحوی تنظیم شده است که او در این زمان و با این شرایط، بهتر است به خواسته و هوای نفسش نرسد؛ ولی به مرور زمان، شرایطش تغییر خواهد کرد و رسیدن به آن خواستهها، به مصلحتش خواهد شد. بهتر است دریافت استجابت برای اینگونه التماس دعاها، تا زمان فراهم شدن شرایط مناسب، به تعویق افتد که اگر چنین نشود، موجب زحمت زیاد و دردسر فراوان خواهد بود.
مثلاً مصلحت نیست کودک دو ماهه، قورمه سبزی بخورد و بهتر است اگر چنین خواستهای داشت، مستجاب نشود که اگر مستجاب شود و به او قورمه سبزی بدهند، دچار زحمت و دردسر خواهد شد. ولی همین کودک به مرور زمان که از دو ماهگی به دو سالگی رسید، تا حدودی به مصلحتش میشود یعنی میتواند چند لقمه قورمه سبزی بخورد؛ و وقتی از دو سالگی به بیست سالگی رسید، خوردن یک وعدهی کامل قورمه سبزی، کاملاً به مصلحتش خواهد بود؛ یعنی از خوردنش لذت تمام و بهرهی وافر خواهد برد.
التماس دعا دادن برای به دست آوردن مصلحت در این گروه از خواستهها، کار بیهودهای است؛ زیرا رسیدن به مصلحت در آن، به مرور زمان حاصل میشود و اگر زودتر از موعدش داده شود، مایهی زحمت و گرفتاری است.
دستهی سوم: نیازمند پاکسازی
بعضی خواستههای انسان، به مصلحت او نیست یعنی بر طبق قانون آفرینش، نمیتواند استجابت دعایش را دریافت نماید؛ زیرا با انجام برخی گناهان، گنجایش لازم برای دریافت استجابت را از دست داده است.
برای نمونه، در قرآن کریم آمده است که هر گاه پیامبر ختمیمرتبت که سرور پیامبران الهی هستند، دربارهی کسانی که شایستگی دریافت استجابت ندارند دعا کنند، دعایشان مستجاب نخواهد شد. خدای تعالی میفرماید: «اِسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لاَ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِن تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِینَ مَرَّةً فَلَن یَغْفِرَ اللّهُ لَهُمْ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ کَفَرُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَ اللّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ» [سورهی توبه، آیهی 80]
ترجمه: چه براى آنان دعای آمرزش کنی و چه برایشان دعای آمرزش نکنی [یکسان است، حتى] اگر هفتاد بار برایشان دعای آمرزش کنى، هرگز خدا [دعای تو در حق آنان را مستجاب نخواهد کرد و] آنان را نخواهد آمرزید؛ چرا که آنان به خدا و فرستادهاش کفر ورزیدند و خدا، گروه فاسقان را هدایت نمىکند.
دلیل مستجاب نشدن دعای پیامبر در حق گروهی از مردم، این است که آنان به خدا و فرستادهاش کفر ورزیدند و به همین دلیل، لیاقت دریافت استجابت دعای پیامبر را از دست دادند.
به عبارت ساده، گاهی انسان با انجام برخی گناهان، لیاقت دریافت استجابت را از دست میدهد که در این شرایط، حتی اگر بزرگترین پیامبر خدا هم برایش دعا کند، خدای جهان به صراحت اعلام میکند چنین دعایی را مستجاب نخواهد کرد.
التماس دعا دادن برای به دست آوردن مصلحت در این گروه از خواستهها، کار بیهودهای است زیرا راه افزایش گنجایش، استغفار و شکرگزاری است و نمیتوان برای افزایش گنجایشی که با انجام گناهان کاهش یافته، التماس دعا داد.
دستهی چهارم: نیازمند تغییر شرایط
بعضی خواستههای انسان، به مصلحت او نیست یعنی بر طبق قانون آفرینش، چون شرایطش را ندارد، نمیتواند دریافتش کند ولی اگر شرایطش عوض شود، رسیدن به آن خواستهها، به مصلحتش خواهد شد. این نحوه از مصلحت با التماس دعا تغییر میکند و وقتی شرایط تغییر میکند، مصلحت ایجاد میشود و استجابت را دریافت میکند؛ اما نکتهی ظریفه این است که با همان التماس دعای اول برای رسیدن به حاجت، این نوع از مصلحت ایجاد میشود و در حقیقت، التماس دعا دادن، برای فراهم شدن این نوع از مصلحت است. یعنی شرایط به نحوی تغییر کند که نتیجهی متفاوت از قبل، به دست آید. یعنی علت به نحوی بچرخد که معلول دیگری رقم بخورد. یعنی اگر شرایط گذشته، عامل بیماری بوده است، شرایطی پیش آید که موجب سلامتی باشد. اگر عوامل قبلی، بیکاری را در پی داشته است، عواملی در کار آید که شغل مناسب را پدید آورد و همینطور سایر حوائج.
التماس دعا دادن برای به دست آوردن مصلحت در این گروه از خواستهها، کار بیهودهای است زیرا همچنان که توضیح دادیم، التماس دعا دادن برای رسیدن به خواسته، به معنی این است که علت تغییر کند تا معلول تغییر کند. پس اگر خواستهای دارید و به آن نمیرسید، فقط کافی است التماس دعا بدهید که به خواستهیتان برسید ولی در حقیقت، التماس دعا دادن برای رسیدن به حاجت، به این معنی است که شرایط و عوامل کنونی تغییر کند و شما بر اثر شرایط و عوامل جدید، نتیجهی دلخواهتان را دریافت نمایید.
به عبارت ساده، اگر چیزی میخواهید ولی به آن نرسیدهاید، به این علت است که شرایط و عوامل به گونهای تنظیم شده که نمیتوانید به آن خواسته برسید یا به عبارت دیگر، رسیدن به آن خواسته، به مصلحت نیست. ولی وقتی التماس دعا میدهید، در پشت پردهی جهان، شرایط و عوامل به نحوی تغییر میکند که رسیدن به خواسته، به صلاحتان میشود و آنگاه، به راحتی به خواستهیتان میرسید.
خلاصهی مطلب به زبان ساده این است: التماس دعا دادن برای رسیدن به خواسته، دقیقاً به معنی تغییر مصلحت است. پس کافی است التماس دعا بدهید، «مصلحت» خودش ایجاد میشود و شما به خواستهیتان میرسید.
به عنوان مثال، احمد بیمار است و برای مداوا، به نزد دکتر منصوری میرود ولی نتیجهای نگرفته است. تا زمانی که بیمارِ دکتر منصوری است، با توجه به سطح دانش و تخصص دکتر منصوری، مصلحت نیست که احمد به سلامتی برسد؛ یعنی شرایط به نحوی نیست که احمد را سالم کند. او نیاز به پزشک دیگری دارد که سطح دانش و تخصص دیگری داشته باشد و داروهای مناسب را تجویز کند تا احمد، سلامتیاش را به دست آورد.
احمد برای رسیدن به سلامتی، التماس دعا میدهد. سپس پزشک دیگری به او معرفی میشود و آن پزشک، داروی مناسب را تجویز میکند. تغییر در پزشک و دارو، موجب تغییر در مصلحت یعنی شرایط و عوامل شد و اکنون میتواند سلامتی را تجربه کند.
مثال دیگر، مجید در کلانشهر تهران زندگی میکند. خواستهی او این است که در باغ بزرگ و سرسبزی با آب سالم و هوای پاک زندگی کند. با توجه به آلودگی آب و هوای تهران و گرانی زمین و وسع مالی مجید، مصلحت نیست به این خواسته برسد؛ یعنی شرایط به نحوی نیست که مجید به خواستهاش برسد.
مجید برای به دست آوردن چنین باغی التماس دعا میدهد. سپس به یکی از روستاهای شمال کشور منتقل میگردد. با تغییری که در شرایطش ایجاد شد، رسیدن به خواستهاش به مصلحت شد. او اکنون توان مالیاش میرسد که چنان باغ بزرگ و سرسبزی با آب سالم و هوای پاک داشته باشد.
مثال دیگر، زهرا خواستهاش این است که رتبهی برتر کنکور شود ولی اگر همچنان با این آموزشگاه و این معلمان ادامهی تحصیل بدهد، به مصلحتش نخواهد بود، یعنی شرایطش به گونهای فراهم نخواهد شد که به خواستهاش برسد.
زهرا برای رسیدن به رتبهی برتر کنکور، التماس دعا میدهد، سپس به آموزشگاه و معلمان دیگری هدایت میشود که میتوانند او را به نحوی آموزش دهند که به راحتی رتبهی برتر کنکور شود.
در مثالهای فوق، رسیدن به خواسته، با همان شرایط و عوامل، امکان نداشت یا به سختی و دردسر فراوان انجام میگرفت؛ ولی بعد از ثبت التماس دعا، شرایط و عوامل به گونهای تغییر کرد که رسیدن به خواسته، ممکن و آسان گردید. به عبارت دیگر، رسیدن به خواسته، به مصلحت شد.
نتیجهی نهایی: ثبت التماس دعا برای تغییر مصلحت (به هر کدام از معانی چهارگانهی بالا)، کار بیهودهای است.