رکن اول در تنظیم قوانین، اوامر و نواهی کتاب و سنت است. پس از هر آیه یا روایتی که تصریح در امر به کاری یا نهی از کاری باشد، میتوان استجماع قاعده و قانون نمود؛ زیرا سادهترین و کوتاهترین راه برای بیان درخواست استاد از شاگرد، امر و نهی است. وقتی استاد میخواهد تا شاگرد، کاری انجام دهد، با صراحتِ تمام، امر میکند و چون بخواهد که کاری را ترک کند، با تصریح، او را از انجام دادن آن کار، نهی میکند.
دلالت «امر» بر خواستنِ انجام و دلالت «نهی» بر خواستنِ ترک، بسیار واضح و بنای عقلاست و نیاز به استدلال ندارد و از پیچیدگی سایر ارکان در دلالت بر خوب یا بد بودن، عاری است. به عبارت دیگر، این که «امر» دلالت بر این دارد که مولا از بندهاش یا استاد از شاگردش انجام دادن کاری را میخواهد، آنقدر واضح است که نیاز به استدلال ندارد؛ همچنین این که «نهی» دلالت بر این دارد که مولا از بندهاش یا استاد از شاگردش ترک کردن کاری را میخواهد، آنقدر روشن است که نیاز به دلیل و برهان عقلی ندارد. و روشن بودن دلالت «امر» بر «انجام کار» و «نهی» بر «ترک کار»، تا آنجاست که سایر دلالتها نیز با برگشت نمودن به آن، توجیه شده و مستدل میشود.
نمونهی 1 (امر ـ آیه) «وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاة»1
نمونهی 2 (امر ـ حدیث): «صَلِّ صَلَاةَ مُوَدِّعٍ تَرَى أَنَّک لَا تُصَلِّی أَبَداً»2
نمونهی 3 (نهی ـ آیه): «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَأْکلُوا الرِّبَا أَضْعافاً مُضاعَفَةً»3 یا «لَا تَدْخُلُوا بُیوتًا غَیرَ بُیوتِکُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَ تُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا»4
نمونهی 4 (نهی ـ حدیث): «هَذَا مَا أَوْصَى بِهِ عَلِی بْنُ أَبِی طَالِب… وَ لَا تَتْرُکوا الأَمْرَ بِالمَعْرُوفِ وَ النَّهْی عَنِ المُنْکرِ فَیُوَلِّی اللهُ أَمْرَکمْ شِرَارَکم»5
در نمونههای فوق، امر و نهی به صراحت مطرح شده است؛ یعنی به تصریح میفرمایند: «نماز بخوانید»، «زکات بدهید»، «نماز وداعکننده بخوان»، «ربا مخورید»، «داخل خانهی دیگران مشوید»، «امر به معروف و نهی از منکر را ترک مکنید» و امثال این موارد، که بسیار است.
تبصره: استجماع فوق، مشروط به این است که اوامر و نواهی، کلی نباشد؛ یعنی مانند نمونههای زیر نباشد:
نمونهی 1: (امر کلی ـ آیه): «وَ اتَّقُوا یَوْماً لا تَجْزی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیئاً»6
یا «وَ مَا آتاکمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهاکمْ عَنْهُ فَانتَهُواْ»7
نمونهی 2: (نهی کلی ـ آیه): «وَ لا تَعْثَوْا فِی الأَرْضِ مُفْسِدین»8 یا «وَ لا تَأْکلُوا أَمْوالَکمْ بَینَکمْ بِالباطِلِ»9
نمونهی 3: (امر کلی ـ حدیث): قَالَ الاستاذ الاعظم (صلی الله علیه و آله و سلم): «مَنْ أَرَادَ أَنْ یَکونَ أَعَزَّ النَّاسِ فَلْیَتَّقِ اللهَ عَزَّ وَ جَل»10
یا؛ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللهِ (علیهالسلام): «إِذَا صُمْتَ فَلْیَصُمْ سَمْعُک وَ بَصَرُک وَ شَعْرُک وَ جِلْدُک وَ عَدَّدَ أَشْیاءَ غَیرَ هَذَا»11
یا؛ قَالَ أَبُو الحَسَنِ (علیهالسلام): «اتَّقِ المـُرْتَقَى السَّهْلَ إِذَا کانَ مُنْحَدَرُهُ وَعْراً»12
نمونهی 4: (نهی کلی ـ حدیث): خَرَجَتْ هَذِهِ الرِّسَالَةُ مِنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیهالسلام) إِلَى أَصْحَابِهِ: بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. أَمَّا بَعْد… یا أَهْلَ الصَّلَاحِ لَا تَتْرُکوا أَمْرَ اللهِ وَ أَمْرَ مَنْ أَمَرَکمْ بِطَاعَتِه»13
یا قَالَ أَبُو عَبْدِ اللهِ (علیهالسلام): «لَا تَدَعِ النَّفْسَ وَ هَوَاهَا فَإِنَّ هَوَاهَا فِی رَدَاهَا وَ تَرْک النَّفْسِ وَ مَا تَهْوَى أَذَاهَا وَ کفُّ النَّفْسِ عَمَّا تَهْوَى دَوَاهَا»14
گر چه در نمونههای فوق از صیغهی امر یا نهی استفاده شده، ولی دلالت بر «امر کلی» یا «نهی کلی» مینماید. یعنی نمیتوان کار خاصی را مشخص نمود که باید انجام گیرد بلکه انجام دادن مجموعهای از کارها، مورد نظر است و همچنین ترک کار خاصی کافی نیست بلکه باید مجموعهای از کارها ترک شود.
مثلاً در «اتّقُوا الله» یعنی پروای الهی پیشه کنید، نمیتوان با انجام یا ترک یک کار، آن را امتثال کرد. بلکه لازم است تمام قوانین عملی طبقات اول تا چهارم منهاج فردوسیان را مراعات نمود. یعنی نمیتوانیم از چنین امرها و نهیهایی، قانون مشخص و جزئیای به دست آوریم.
بعضی از این اوامر و نواهی، از چنان دامنهی وسیعی برخوردار است که مراعات قوانین طبقات اول تا دهم را میطلبد. مثل این که خدای تعالی در قرآن کریم میفرماید: «مَا آتاکمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»15 یعنی برای امتثال امر «فَخُذُوهُ» و «فَانْتَهُوا» باید تمام واجبات و مستحبات را بجا آورد و تمام حرامها و مکروهات را ترک نمود.
………………………………………..
1. سورهی بقره، آیهی 43. ترجمه: و نماز را بر پا دارید، و زکات بپردازید.
2. فقه الرضا (علیهالسلام)، صفحهی 101. ترجمه: نماز بخوان نماز خواندن وداعکننده، به نحوی که گویا هیچوقت نماز نخواهی خواند.
3. سورهی آلعمران، آیهی 130. ترجمه: اى اهل ایمان! ربا را که سودهاى چند برابر است نخورید.
4. سورهی نور، آیهی 27. ترجمه: اى کسانى که ایمان آوردهاید به خانههایى که خانههاى شما نیست داخل مشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن سلام گویید. این براى شما بهتر است. باشد که پند گیرید.
5. کافی، محدث کلینی، جلد ، صفحهی، 51. ترجمه: این آن چیزی است که علی پسر ابوطالب بدان سفارش میکند… و امر به معروف و نهی از منکر را ترک مکنید، پس [اگر ترک کردید] خداوند بدانتان را امیرانتان قرار خواهد داد.
6. سورهی بقره، آیهی 48. ترجمه: و بترسید از روزى که هیچ کس چیزى [از عذاب خدا] را از کسى دفع نمىکند و نه از او شفاعتى پذیرفته و نه به جاى وى بدلى گرفته مىشود و نه یارى خواهند شد.
7. سورهی حشر، آیهی 7. ترجمه: و آنچه را فرستادهی [او] به شما داد آن را بگیرید و از آنچه شما را باز داشت بازایستید.
8. سورهی بقره، آیهی 60. ترجمه: در زمین سر به فساد برمدارید.
9. سورهی بقره، آیهی 188. ترجمه: و اموالتان را میان خودتان به ناروا مخورید.
10. کنز الفوائد، کراجکی، جلد 2، صفحهی 10. ترجمه: هر کس میخواهد عزیزترین مردم باشد، از خدای عز و جل پروا پیشه کند.
11. کافی، محدث کلینی، جلد 4، صفحهی 87. ترجمه: هر گاه روزه میگیری، باید شنواییات و بیناییات و مو و پوستت ـ و چند چیز دیگری که شمردند ـ روزه بگیرد.
12. کافی، محدث کلینی، جلد 2، صفحهی 336. ترجمه: از سربالایی آسانی که سراشیبیاش پر دستانداز و ناهموار است، بپرهیز.
13. کافی، محدث کلینی، جلد 8، صفحهی 12. ترجمه: این نامه از ناحیهی امام صادق (علیهالسلام) به سوی اصحابشان خارج شد: به نام خدای بخشندهی مهربان. اما بعد… ای اهل صلاح، امر خدا و امر کسی که به فرمانبرداریاش امر شدهاید را ترک مکنید.
14. کافی، محدث کلینی، جلد 2، صفحهی 336. ترجمه: امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: نفس و خواهشهایش را رها مساز که خواهشهایش فسادانگیز است و ترک نفس و خواستههایش موجب اذیت است و بازداشتن نفس از آنچه میطلبد، دوای آن است.
15. سورهی حشر، آیهی 7. ترجمه: آنچه را رسول خدا براى شما آورده بگیرید (و اجرا کنید)، و از آنچه نهى کرده خوددارى نمایید.