حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

۴۱۶ مطلب با موضوع «بهشت و جهنم در منهاج فردوسیان .» ثبت شده است

قال علی (علیه‌السلام): «وَسِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَی الجَنَّةِ زُمَرًا» حَتّى إذَا انتَهَوا إلى بابٍ مِن أبوابِ الجَنَّةِ وَجَدوا عِندَ بابِها شَجَرَةً تَخرُجُ مِن تَحتِ ساقَیها عَینانِ، فَیأتونَ إحداهُما کأَنَّما اُمِروا بِها، فَیتَطَهَّرونَ فیها، فَتَجری عَلَیهِم نَضرَةُ النَّعیمِ فَلاتَتَغَیرُ أبشارُهُم بَعدَها أبَداً، ولا تَشعَثُ شُعورُهُم بَعدَها أبَداً، کأَنَّما دُهِنوا. ثُمَّ یعمِدون إلَى الاُخرى فَیشرَبونَ مِنها، فَتُذهِبُ ما فی بُطونِهِم مِن أذىً وقَذىً. وَ تَتَلَقّاهُم المَلائِکةُ فَیقُولُونَ: «سَلَامٌ عَلَیکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِینَ»

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمودند: «پرهیزکاران را گروه گروه به سوی بهشت سوق می‌دهند» تا این که به دری از درهای بهشت می‌رسند. در آنجا درختی را می‌یابند که از پایین آن، دو چشمه می‌جوشد. به سوی یکی از آن دو [چشمه] می‌رونـد و خود را در آن می‌شویند و طـراوت بهشت، آن‌‌ها را فرامی‌گیرد. پس از آن، هرگز پوست‌های آن‌‌ها تغییر نمی‌کند و موهایشان ژولیده نمی‌شود، گویا روغن زده‌اند.
سپس [بهشتیان] آهنگ چشمه‌ی دیگر می‌کنند و از آن می‌نوشند. آنگاه آنچه از نجاست و پلیدی در دل‌های آنهاست، از بین می‌رود.
و فرشتگان به دیدنشان می‌آیند و می‌گویند: «سلام بر شما، خوش آمدید، در آن درآیید [و] جاودانه [بمانید]»

[المصنف، ابن ابی شیبه، جلد 8، صفحه‌ی 74؛ تفسیر ابن کثیر، جلد 7، صفحه‌ی 114؛ مسند ابن جعد، صفحه‌ی 374؛ دُرّ المنثور، سیوطی، جلد 7، صفحه‌ی 263]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «ینادی مُنادٍ: إِنَّ لَکم أَن تَحیوا فَلاتَموتوا أبَداً، وإِنَّ لَکم أن تَصِحّوا فَلاتَسقَمُوا أبَداً، وَإنَّ لَکم أن تَشِبّوا فَلا تَهرَموا أبَداً، وَإِنَّ لَکم أَن تَنعَموا فَلا تَبأَسوا أبَداً، فَذلِک قَولُهُ تَعالى: «وَ تِلْک الجَنَّةُ الَّتِی أُورِثْتُمُوهَا بِمَا کنتُمْ تَعْمَلُونَ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «آواز دهنده‌ای [در بهشت، بهشتیان را مخاطب قرار داده و] آواز می‌دهد: حق شماست که زنده بمانید و هرگز نمیرید. حق شماست که سالم باشید و هرگز بیمار نشوید. حق شماست که جوان باشید و هرگز پیر نشوید. و حق شماست که در ناز و نعمت باشید و هرگز به بینوایی نیافتید.
این، [تفسیرِ] سخن خدای بلند مرتبه است که [می‌فرماید:] «و این است همان بهشتی که به پاداش کارهایی که می‌کردید، میراث یافته‌اید».

[صحیح مسلم، جلد 4، صفحه‌ی 2182؛ سنن ترمذی، جلد 5، صفحه‌ی 374؛ مسند ابن حنبل، جلد 4، صفحه‌ی 190؛ معجم الصغیر، جلد 1، صفحه‌ی 79؛ تاریخ دمشق، ابن عساکر، جلد 53، صفحه‌ی 109؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 517]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «أوَّلُ زُمرَةٍ تَلِجُ الجَنَّةَ صورَتُهُم عَلى صورَةِ القَمَرِ لَیلَةَ البَدرِ، لا یبصُقونَ فیها وَ لا یمتَخِطونَ وَ لا یتَغَوَّطونَ، آنِیتُهُم فیهَا الذَّهَبُ، أمشاطُهُم مِنَ الذَّهَبِ وَالفِضَّةِ، وَ مَجامِرُهُمُ الأُلُوَّةُ، وَ رَشحُهُمُ المِسک، وَ لِکلِّ واحِدٍ مِنهُم زَوجَتانِ یرى مُخُّ سوقِهِما مِن وَراءِ اللَّحمِ مِنَ الحُسنِ، لاَ اختِلافَ بَینَهُم وَ لا تَباغُضَ، قُلوبُهُم قَلبُ رَجُلٍ واحِدٍ، یسَبِّحونَ اللهَ بُکرَةً وَ عَشِیاً»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «نخستین گروهی که وارد بهشت می‌شوند، صورت‌هایشان مانند ماه شب چهارده می‌درخشد. در بهشت، نه آب دهـان می‌اندازند و نه ترشّحات بینی و نه مدفوع دارند. ظرف‌هایشان در آنجا، طلاست و شانه‌های سرشان از طلا و نقره و بخوردان‌هایشان، عود و عرقشان مشک است. هر یک از ایشان، دو همسر دارد که از شدت زیبایی، مغز ساق آن‌‌ها از پشت گوشت، دیده می‌شود. هیچ ناسازی و نفرتی میان [همسرانشان با یکدیگر یا میان آن‌‌ها و بقیه‌ی بهشتیان و میان سایر بهشتیان و] ایشان نیست و همگی یک دلند و بام و شام، خداوند را به پاکی می‌ستایند.».

[صحیح بخاری، جلد 3، صفحه‌ی 1185؛ صحیح مسلم، جلد 4، صفحه‌ی 2180؛ سنن ترمذی، جلد 4، صفحه‌ی 678؛ صحیح ابن حبّان، جلد 16، صفحه‌ی 463؛ مسند شامیین، جلد 1، صفحه‌ی 92؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 487]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «إِنَّ أَرفَعَ أَهلِ الجَنَّةِ دَرَجَةً: مَن ینظُرُ إِلى وَجهِ رَبِّهِ غُدوَةً وَعَشِیاً»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «بلندپایه‌ترینِ اهل بهشت، کسی است که هر بامداد و شامگاه به روی [تجلیات خاصّه‌ی] پروردگارش نظر می‌کند».

[الفردوس، جلد 1، صفحه‌ی 217]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «إِنَّ أَفضَلَهُم ـ یعنِی أَهلَ الجَنَّةِ ـ مَنزِلَةً لَینظُرُ فِی وَجهِ اللهِ تَعالى کلَّ یومٍ مَرَّتَینِ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «با منزلت‌ترین آنان ـ یعنی اهل بهشت ـ روزی دو بار به روی [تجلّیات خاصه‌ی] خدای بلند مرتبه نظر می‌کنند».

[مسند ابن حنبل، جلد 2، صفحه‌ی 227؛ مستدرک الصحیحین، حاکم نیشابوری، جلد 2، صفحه‌ی 553؛ تفسیر ابن کثیر، جلد 8، صفحه‌ی 305؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 465]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «بَینا أَهلُ الجَنَّةِ فِی نَعِیمِهِم إِذ سَطَعَ لَـهُم نُورٌ فَرَفَعُوا رُؤُوسَهُم، فَإِذا الرَّبُّ قَد أَشرَفَ عَلَیهِم مِن فَوقِهِم، فَقالَ: اَلسَّلامُ عَلَیکم یا أَهلَ الجَنَّةِ. وَذَلِک قَولُ اللهِ: «سَلَامٌ قَوْلًا مِن رَّبٍّ رَّحِیمٍ» فَینظُرُ إِلَیهِم وَ ینظُرُونَ إِلَیهِ، فَلا یلتَفِتُونَ إِلى شَیءٍ مِنَ النَّعِیمِ ما دامُوا ینظُرُونَ إِلَیهِ حَتّى یحتَجِبَ عَنهُم وَ یبقى نُورُهُ وَ بَرَکتُهُ عَلَیهِم فِی دِیارِهِم»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «در حالی که بهشتیان، غرق در نعمت خویش‌ند، به ناگاه، نوری برایشان درخشیـدن می‌گیرد. سرهایشان را بلنـد می‌کنند و [تجلی خاص و بسیار عالی از] پروردگار را می‌بینند که از فراز سرشان بر آنان مشرّف شده است و می‌فرماید: سلام بر شما ای بهشتیان.
این [معنی] همان سخن خداست [در قرآن] که [می‌فرماید:] «سلامی از جانب پروردگاری مهربان به آنان گفته می‌شود».
[سپس فرمودند:] پس خدا به آنان [به رحمت خاصه‌اش] می‌نگرد و آنان به [جلوه‌های خاصه‌ی] خدا می‌نگرند و تا زمانی که غرق در نگریستـن به [جلوه‌های] او هستند، به چیزی از نعمت‌ها توجه ندارند، تا آن که [آن جلوه‌ی خاص] از آنان پنهان می‌شود، ولی نور و برکت او برای آنان در خانه‌هایشان باقی می‌ماند».
[سنن ابن ماجه، جلد 1، صفحه‌ی 65؛ دُرّ المنثور، سیوطی، جلد 7، صفحه‌ی 65؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 2، صفحه‌ی 38]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم) ـ فِی قَولِهِ تَعالى «وُجُوهٌ یوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ * إِلَی رَبِّهَا نَاظِرَةٌ» ـ: «ینظُرُونَ إِلى رَبِّهِم بِلا کیفِیةٍ، وَ لا حَدٍّ مَحدُودٍ، وَ لا صِفَةٍ مَعلُومَةٍ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): در مورد این سخن خدای بلند مرتبه «چهره‌هایی در آن روز، خرم‌اند. به پروردگار خویش می‌نگرند» فرمودند: «به [تجلیات خاصه‌ی] پروردگار خویش می‌نگرند، بی آن که او را چگونگی باشد، یا محدودیتی و یا صفتی معلوم».

[دُرّ المنثور، سیوطی، جلد 8، صفحه‌ی 350]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم) ـ فِی قَولِهِ تَعالى: «لِلَّذِینَ أَحْسَنُواْ الحُسْنَى وَ زِیادَةٌ» ـ: الحُسنى: الجَنَّةُ، وَالزِّیادَةُ: النَّظَرُ إِلى وَجهِ الله»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): درباره‌ی این سخن خدای بلند مرتبه «برای کسانی که نیکویی می‌کنند، نیکی است و افزون تر» فرمودند: «[منظور از] نیکویی، بهشت است و [مقصود از نعمتِ] افزون‌تر، نگاه کردن به [جلوه‌ای خاص و بسیار عالی از] روی خدا[ست]».

[حلیة الاولیاء، ابونعیم، جلد 5، صفحه‌ی 204؛ مسند الشامیین، جلد 3، صفحه‌ی 303؛ تاریخ اصبهان، جلد 2، صفحه‌ی 295؛ تفسیر ابن کثیر، جلد 4، صفحه‌ی 199؛ تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، جلد 9، صفحه‌ی 140؛ تفسیر طبری، جلد 7، صفحه‌ی 105؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 2، صفحه‌ی 432]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «إِذا دَخَلَ أَهلُ الجَنَّةِ الجَنَّةَ یقُولُ الله تَبارَک وَتَعالى: تُرِیدُونَ شَیئا أَزِیدُکم؟ فَیقُولُونَ: أَلَم تُبَیض وُجُوهَنا؟ أَلَم تُدخِلنَا الجَنَّةَ وَ تُنَجِّنا مِنَ النَّارِ؟ فَیکشَفُ الحِجابُ، فَما أُعطُوا شَیئا أَحَبَّ إِلَیهِم مِنَ النَّظَرِ إِلى رَبِّهِم عز و جل»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «چون بهشتیان به بهشت وارد شوند، خدای بزرگ و والا می‌فرماید: «می خواهید که برایتان اضافه کنم؟»
[بهشتیان] می‌گویند: آیا ما را [با اینهمه نعمت،] رو سفید نساختی؟ آیا ما را وارد بهشت ننمودی و از آتش، نجاتمان ندادی؟
در این هنگام، پرده کنار زده می‌شود. پس چیزی به آنان داده نشده که برایشان خوش‌تر و محبوب‌تر از نگریستن به [جلوه‌ی خاص] پروردگار بزرگ و توانایشان باشد».

[صحیح مسلم، جلد 1، صفحه‌ی 163؛ سنن ترمذی، جلد 4، صفحه‌ی 687؛ سنن ابن ماجه، جلد 1، صفحه‌ی 67؛ مسند ابن حنبل، جلد 6، صفحه‌ی 504؛ تفسیر طبری، جلد 7، صفحه‌ی 106؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 447]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «وَلَدَینَا مَزِیدٌ» تَجَلَّى لَـهُم الرَّبُّ عَزّ وَ جَلّ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «[این که خدای متعال می‌فرماید:] «و پیش ما، فزون‌تر [هم] هست» [تفسیر] آن، تجلّی پروردگار با عزت و جلال برای آن [بهشتی]‌ها است».

[الفردوس، جلد 4، صفحه‌ی 406؛ دُرّ المنثور، سیوطی، جلد 7، صفحه‌ی 605؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 2، صفحه‌ی 510]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «إِنَّ اللهَ یقُولُ لِأَهلِ الجَنَّةِ: یا أَهلَ الجَنَّةِ! یقُولُونَ: لَبَّیک رَبَّنا وَسَعدَیک، فَیقُولُ: هَل رَضِیتُم؟ فَیقُولُونَ: وَ ما لَنا لاَ نَرضى وَ قَد أَعطَیتَنا ما لَم تُعطِ أَحَدا مِن خَلقِک! فَیقُولُ: أَلا أُعطِیکم أَفضَلَ مِن ذَلِک؟ فَیقُولُونَ: یا رَبِّ! وَ أَی شَیءٍ أَفضَلُ مِن ذَلِک؟ فَیقُولُ: أُحِلُّ عَلَیکم رِضوانِی، فَلا أَسخَطُ عَلَیکم بَعدَهُ أَبَداً»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «خدای تعالی به اهل بهشت می‌فرماید: ای اهل بهشت» و آنان می‌گویند: گوش به فرمانیم ای پروردگار ما و در خدمتیم.
خدای متعال می‌فرماید: «آیا [بعد از اینهمه نعمت‌هایی که به شما دادم،] خشنود شدید؟»
بهشتیان می‌گویند: چرا خشنود نباشیم در حالی که به ما چیزی عطا کرده‌ای که به هیچ کدام از آفریدگانت نداده‌ای.
خدا[ی متعال] می‌فرماید: «آیا برتر از [تمام] این [نعمت‌هایی که می‌بینید] به شما عطا نکنم؟!»
می گویند: پروردگارا از اینها برتر چیست؟
می فرماید: «خشنودی‌ام را بر شما ارزانی می‌دارم و پس از این، هرگز بر شما خشم نخواهم گرفت».

[صحیح بخاری، جلد 5، صفحه‌ی 2398؛ صحیح مسلم، جلد 4، صفحه‌ی 2176؛ سنن ترمذی، جلد 4، صفحه‌ی 689؛ مسند ابن حنبل، جلد 4، صفحه‌ی 175؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 467]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «إِذا دَخَلَ أَهلُ الجَنَّةِ الجَنَّةَ یقُولُ اللهِ عز و جل: هَل تَشتَهُونَ شَیئاً فَأَزِیدَکم؟ فَیقُولُونَ: رَبَّنا وَما فَوقَ مَا أَعطَیتنَا؟ یقُولُ: رِضوانِی أَکبَرُ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «آنگاه که بهشتیان به بهشت وارد شوند، خدای با عزت و جلال می‌فرماید: آیا چیزی می‌خواهید که برایتان اضافه کنم؟
[بهشتیان] می‌گویند: پروردگارا بالاتر از آنچه به ما عطا فرموده‌ای، چیست؟
خداوند [متعال] می‌فرماید: خشنودی و رضایت من، [از تمام این نعمت‌ها] بزرگتر [و ارزشمندتر] است».

[مستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، جلد 1، صفحه‌ی 156؛ المعجم الاوسط، جلد 9، صفحه‌ی 26؛ تاریخ أصبهان، جلد 1، صفحه‌ی 335؛ تفسیر ابن کثیر، جلد 4، صفحه‌ی 118؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 478]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «لَنَعِیمُ أَهلِ الجَنَّةِ بِرِضوانِ اللهِ عَنهُم أَفضَلُ مِن نَعِیمِهِم بِما فِی الجِنانِ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «نعمت خشنودی خداوند از اهل بهشت، از تمام نعمت‌های بهشتی، برتر است».

[دُرّ المنثور، سیوطی، جلد 4، صفحه‌ی 238]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «إِذا استَقَرَّ أَهلُ الجَنَّةِ فِی الجَنَّةِ اشتاقَ الإِخوانُ إِلَى الإِخوانِ، فَیسِیرُ سَرِیرُ ذا إِلى سَرِیرِ ذا فَیلتَقِیانِ، فَیتَحَدَّثانِ ما کانَ بَینَهُما فِی دارِ الدُّنیا، ویقُولُ: یا أَخِی، تَذکرُ یومَ کذا کنّا فِی دارِ الدُّنیا فِی مَجلِسِ کذا، فَدَعَونا اللهَ فَغَفَرَ لَنا»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «چون بهشتیان در بهشت استقرار یابند، برادران [ایمانی] مشتاق دیدار یکدیگر می‌شوند. پس، تخت این یکی به سوی تخت آن یکی و تخت آن یکی به سوی تخت این یکی حرکت می‌کند و آن دو با هم دیدار می‌کنند. آنگاه هر یک [بر تخت خودش] تکیه می‌زند و از آنچه در سرای دنیا میانشان گذشته است، سخن می‌گویند. [از جمله چیزهایی که در مرور خاطرات دنیا بیان می‌کنند این است که] یکـی [از آن دو به دیگری] مـی‌گوید: برادرم، یادت می‌آید که فلان روز، در سرای دنیا در فلان مجلس بودیم و دعا کردیم [که خدا ما را بیامرزد؟ آن دعای ما مستجاب شد] و [چنان که می‌بینی] خدا ما را آمرزید»

[حلیة الاولیاء، ابونعیم، جلد 8، صفحه‌ی 49؛ تاریخ دمشق، ابن عساکر، جلد 21، صفحه‌ی 170؛ دُرّ المنثور، سیوطی، جلد 7، صفحه‌ی 634؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 467]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «أَهلُ الجَنَّةِ رَشحُهُمُ المِسک، وَوَقُودُهُمُ الألُوَّةُ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «بهشتیان، عرقشان مشک و سوختشان، اَلاویه (= بهترین نوع چوب برای بخور کردن) است».

[مسند ابن حنبل، جلد 3، صفحه‌ی 276]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «إِذا اشتَهى المُؤمِنُ الوَلَدَ فِی الجَنَّةِ کانَ حَملُهُ وَ وَضعُهُ وَ سِنُّهُ فِی ساعَةٍ واحِدَةٍ کما یشتَهِی»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «هرگاه مؤمن در بهشت، هوس فرزند کن، در همان دَم، بارداری و زایمان صورت می‌پذیرد و [آن کودک] در همان سنی که [بهشتی] بخواهد [متولد می‌شود]».
[سنن ترمذی، جلد 4، صفحه‌ی 695؛ مسند ابن حنبل، جلد 4، صفحه‌ی 21؛ سنن ابن ماجه، جلد 2، صفحه‌ی 1452؛ سنن دارمی، جلد 2، صفحه‌ی 794؛ صحیح ابن حبّان، جلد 16، صفحه‌ی 417؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 476]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «وَالَّذِی نَفسُ مُحَمَّدٍ بِیدِهِ! لَیأخُذَنَّ أَحَدُکم اللُّقمَةَ فَیجعَلُها فِی فِیهِ، ثُمَّ یخطُرُ عَلى بالِهِ طَعامٌ آخَرُ، فَیتَحَوَّلُ الطَّعامُ الَّذِی فِی فِیهِ عَلَى الَّذِی اشتَهى. ثُمَّ قَرَأَ: «وَ فِیهَا مَا تَشْتَهِیهِ الأَنفُسُ وَ تَلَذُّ الأَعْینُ وَ أَنتُمْ فِیهَا خَـالِدُونَ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «سوگند به آن که جان محمد در دست [قدرت] اوست، هر یک از شما [در بهشت] لقمه را بر می‌دارد و در دهانش می‌گذارد و سپس آرزوی خوراک دیگری می‌کند، پس در دَم، همان لقمه‌ای که در دهان اوست، به خوراکی که هوس کرده است، تبدیل می‌شود.
سپس این آیه را تلاوت فرمودند: «و در آنجا (= بهشت)، آنچه دل‌ها آن را بخواهند و دیدگان را خوش آید، هست و شما در آن، جاویدانید».

[تفسیر ابن کثیر، جلد 7، صفحه‌ی 225؛ دُرّ المنثور، سیوطی، جلد 7، صفحه‌ی 391]

إِنَّ رَجُلاً سَأَلَ النَّبِی (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم) قالَ: یا رَسُولَ اللهِ، هَل فِی الجَنَّةِ مِن خَیلٍ؟ قالَ: «إن یدخلک اللهُ الجَنَّةَ فَلا تَشاءُ تَرکبُ عَلَی فَرَسٍ مِن یاقُوتَةٍ حَمراءَ یطِیرُ بِک فِی الجَنَّةِ حَیثُ شِئتَ؟!». فَجاءَ رَجلٌ آخَرٌ فَقالَ: یا رَسُولِ اللهِ، هَل فِی الجَنَّةِ مِن إِبِلٍ؟ فَلَم یقُل لَهُ مِثلَ ما قالَ لِصاحِبِهِ. قالَ: إِنْ یدخِلک الله الجَنَّةَ یکن لَک فِیها ما اشتَهَت نَفسُک وَلَذَّت عَینُک»

مردی از رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): پرسید: ای پیامبر خدا، آیا در بهشت، اسب هم هست؟ حضرت فرمودند: «اگر خدا تو را به بهشت وارد کند، نمی‌خواهی که در آنجا بر اسبی از یاقوت سرخ، سوارت کنند و با آن در بهشت، هر جا که می‌خواهی، پرواز کنی؟»
مرد دیگری پرسید: ای پیامبر خدا، آیا در بهشت، شتر هم هست؟
حضرت پاسخی که به اولی داده بودند، به او ندادند؛ بلکه فرمودند: «اگر خدا تو را به بهشت وارد کند، در آنجا آنچه دلت بخواهد و چشم [از دیدنش] لذت ببرد، برایت خواهد بود».

[سنن ترمذی، جلد 4، صفحه‌ی 681؛ مسند ابن حنبل، جلد 9، صفحه‌ی 17؛ المعجم الاوسط، جلد 5، صفحه‌ی 185؛ مسند طیالسی، صفحه‌ی 108؛ المصنف، ابن ابی شیبه، جلد 8، صفحه‌ی 72؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 648]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «إِنَّ فِی الجَنَّةِ شَجَرَةً جُذُوعُها مِن ذَهَبٍ، وَ فُرُوعُها مِن زَبَرجَدٍ وَ لُؤلُؤٍ، فَتَهُبُّ لَها رِیحٌ فَتَصطَفِقُ، فَما سَمِعَ السّامِعُونَ بِصَوتِ شَیءٍ قَطُّ أَلَذَّ مِنْهُ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «در بهشت، درختی است که تنه‌اش از طلا و شاخه‌هایش از زبرجد و مروارید است. بر این درخت، بادی وزیدن می‌گیرد و چنان صدا[ی هوش‌ربا]یی از آن بر می‌خیزد که شنوندگان، هرگز صدایی لذت‌بخش‌تر از آن نشنیده‌اند».

[الترغیب و الترهیب، جلد 4، صفحه‌ی 523]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «یدخُلُ أَهلُ الجَنَّةِ الجَنَّةَ جُرداً، مُرداً، بِیضاً، جِعاداً، مُکحَّلِینَ، أَبناءَ ثَلاثٍ وَثلاثِینَ، عَلى خَلقِ آدَمَ سِتُّونَ ذِراعاً فِی عَرضِ سَبعِ أَذرُعٍ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «اهل بهشت، در حالی به بهشت وارد می‌شوند که بدن‌ها و صورت‌هایشان مو ندارد، بدن‌هایشان سفید است، موهای سرشان مُجعّد (= پر چین و شکن) است، چشمانی سرمه کشیده دارند، سی و سه ساله‌اند، در هیئت آدمی هستند که شصت گز قامت و هفت گز پهنا دارد».

[مسند ابن حنبل، جلد 3، صفحه‌ی 151؛ المعجم الاوسط، جلد 5، صفحه‌ی 318؛ تفسیر ثعلبی، جلد 9، صفحه‌ی 209؛ تفسیر ابن کثیر، جلد 8، صفحه‌ی 13؛ طبقات الکبری، ابن سعد، جلد 1، صفحه‌ی 32؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 490]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «مَن ماتَ مِن أَهلِ الجَنَّةِ مِن صَغِیرٍ أَو کبِیرٍ یرُدُّونَ أَبناءِ ثَلاثِینَ فِی الجَنَّةِ، لا یزِیدُونَ عَلَیها أَبَداً»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «هر کس که بهشتی باشد و بمیرد، کوچک باشد یا بزرگ، [با قیافه‌ای متناسب با جوان] سی ساله وارد در بهشت خواهد گردید [و هرگز] بر سن او افزوده نخواهد شد».

[سنن ترمذی، جلد 4، صفحه‌ی 695؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 480]

قالت ام سلمه: قُلتُ: یا رَسُولَ اللهِ، أَخبِرنِی عَن قَولِ اللهِ: «وَ حُورٌ عِینٌ» ؟ قالَ: «حُورٌ بِیضٌ عِینٌ ضِخامُ العُیونِ شُقرُ الجَرداء بِمَنزِلَةِ جَناحِ النُّسُورِ».
قُلتُ: یا رَسُولَ اللهِ، أَخبِرنِی عَن قَولِهِ: «کأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَّکنُونٌ» قالَ: «صَفاؤُهُنَّ صَفاءُ الدُّرِّ فِی الأَصدافِ الَّتِی لَم تَمَسَّهُ الأَیدِی».
قُلتُ: یا رَسُولَ اللهِ، أَخبِرنِی عَن قَولِهِ: «فیهِنَّ خَیراتٌ حِسانٌ» قالَ: «خَیراتُ الأَخلاقِ، حِسانُ الوُجُوهِ».
قُلتُ: یا رَسُولَ اللهِ، أَخبِرنِی عَن قَولِهِ: «کأَنهُـَّنَّ بَیضٌ مَّکنـون‏» قالَ: «رِقَّتُهُنَّ کرِقَّةِ الجِلدِ الَّذِی رَأَیتِ فِی داخِلِ البَیضَةِ مِمّا یلِی القِشرَ وَهُوَ الغِرقِئُ».
قُلتُ: یا رَسُولَ اللهِ، أَخبِرنی عَن قَولِهِ: «عُرُباً أَتْراباً» قالَ: «هُنَّ اللَّواتِی قُبِضنَ فِی دارِ الدُّنیا عَجائِزَ، رُمصَا شُمطَا، خَلَقَهُنَّ الله بَعدَ الکبَرِ فَجَعَلَهُنَّ عَذارى عُرُبا مُتَعَشَّقاتٍ مُحَبَّباتٍ، أَتراباً عَلى مِیلادٍ واحِدٍ».
قُلتُ: یا رَسُولَ اللهِ، أَنِساءُ الدُّنیا أَفضَلُ أَمِ الحُورُ العِینُ؟ قالَ: «بَل نِساءُ الدُّنیا أَفضَلُ مِنَ الحُورِ العِینِ کفَضلِ الظِهارَةِ عَلَى البِطانَةِ».
قُلتُ: یا رَسُولَ اللهِ، وَبِما ذاک؟ قَالَ: «بِصَلاتِهِنَّ وَصِیامِهِنَّ وَعِبادَتِهِنَّ اللهَ، أَلبَسَ الله وُجُوهَهُنَّ النُّورَ، وَأَجسادَهُنَّ الحَرِیرَ، بِیضَ الأَلوانِ، خُضرَ الثِّیابِ، صَفراءَ الحُلِی، مَجامِرُهُنَّ الدُّرُّ، وَأَمشاطُهُنَّ الذَّهَبُ، یقُلنَ: «أَلا نَحنُ الخالِداتُ فَلا نَمُوتُ أَبَداً، وَ نَحنُ النّاعِماتُ فَلا نَبْأَسُ أَبَدا، وَنَحنُ المُقِیماتُ فَلا نَظعَنُ أَبَدا، أَلا وَنَحنُ الرّاضِیاتُ فَلا نَسخَطُ أَبَدا، طُوبى لِمَن کنَّا لَهُ وَکانَ لَنا»

ام سلمه می‌گوید به رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): عرض کردم: ای پیامبر خدا، مرا از [تفسیر] این سخن خداوند آگاه فرمایید: «حور سیـه‌چشم». فرمودنـد: «سیه‌چشمانی هستند سیمین‌بَر، درشت‌ چشم، مو بور مانند پر عقاب‌ها»
عرض کردم: ای پیامبر خدا، مرا از [تفسیر] این سخن خداوند آگاه فرمایید: «گویی مرواریدی نهفته‌اند». فرمودند: «به شفافیت دُرّ در صدف‌اند که هیچ دستی به آن‌‌ها نرسیده است»
عرض کردم: ای پیامبر خدا، مرا از [تفسیر] این سخن خداوند آگاه فرمایید: «در آنجا زنانی خوب و نیکویند». فرمودند: «[زنان بهشتی] خوب در اخلاق و نیکو در رخسارند»
عرض کردم: ای پیامبر خدا، مرا از [تفسیر] این سخن خداوند آگاه فرمایید: «گویی تخم مرغ زیر پَرند». فرمودند: «نازکی آن‌‌ها به نازکی پوستی است که در زیر پوسته‌ی تخم مرغ می‌بینی، یعنی همان پوست نازکی که بر روی سفیـده‌ی تخم مرغ کشیده شده است»
عرض کردم: ای پیامبر خدا، مرا از [تفسیر] این سخن خداوند آگاه فرمایید: «شوی دوستانی همسال». فرمودند: «آنان همان زنانی هستند که وقتی از دنیا رفته‌اند، پیر و فرتوت بوده‌اند و چشمانشان چرک می‌داده و موی سرشان به سفیدی می‌زده است؛ خداوند آنان را پس از پیـری، باز آفرید و آنان را دوشیزگـانی شوی‌دوست و عاشق‌پیشه و دوست داشتنی و هم سن و سال، قرار داد»
عرض کردم: ای پیامبر خدا، آیا زنان دنیا برترند یا حور العین؟
فرمودند: «زنان دنیا برتر از حور العین هستند، همانند برتری رویه[ی لباس] بر آستر [آن]»
عرض کردم: ای پیامبر خدا، این برتری به چه سبب است؟
فرمودند: «به سبب نماز و روزه و عبادت خدا. خداوند بر چهره‌های آنان نور و بر تن‌هایشان پرنیان قرار داده است. بدن‌های سفید و جامه‌های سبز و زیورهای زرد دارند. موهایشان مروارید[گونه] است و شانه‌های سرشان طلاست و می‌گویند:‌ ‌هان ما جاودانگانیم و هرگز نمی‌میریم. ما نازپروردگانیم و هرگز گَرد بی‌نوایی بر ما نمی‌نشیند. ما ماندگارانیم و هرگز کوچ نمی‌کنیم.‌‌ هان، ما هماره شادمانیم و هرگز ناراحتی نداریم. خوشا آن که ما از آنِ او باشیم و او از آنِ ما باشد»

[المعجم الکبیر، جلد 23، صفحه‌ی 870؛ المعجم الاوسط، جلد 3، صفحه‌ی 278؛ تفسیر ابن کثیر، جلد 8، صفحه‌ی 10؛ دُرّ المنثور، سیوطی، جلد 7، صفحه‌ی 720؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 2، صفحه‌ی 43]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم) ـ فِی قَولِهِ تَعالى: «کأَنَّهُنَّ الیاقُوتُ وَ المَرْجَانُ» ـ: ینظُرُ إِلى وَجهِهِ فِی خَدِّها أَصفى مِنَ المِرآةِ، وَإِنَّ أَدنى لُؤلُؤَةٍ عَلَیها لَتُضِیءُ ما بَینَ المَشرِقِ وَالمَغرِبِ، وَإِنَّها یکونُ عَلَیها سَبعُونَ ثَوباً ینفُذُها بَصَرُهُ حَتَّى یرى مُخَّ ساقِها مِن وَراءِ ذَلِک»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): در مورد این سخن خدای بلندمرتبه «گویا یاقوت و مرجانند» فرمودند: «[مرد بهشتی] به صورت خودش در گونه‌ی آن [حوریه] می‌نگرد [یعنی خودش را در شفافی گونه‌های حوریه تماشا می‌کند و تصویرش را] صاف‌تر از آنچه در آینه هست، می‌بیند. کمترین مرواریدی که بر [تاج] اوست، از مشرق تا مغرب را روشن می‌کند. نیز هفتاد جامه بر تن اوست که نگاه آن [مرد بهشتی] از آن [جامه]ها عبور می‌کند، به طوری که از پشت آن [جامه]ها، مغز ساق او (= حوریه) را می‌بیند».

[المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، جلد 2، صفحه‌ی 517؛ البعث و النشور، صفحه‌ی 215؛ در المنثور، صفحه‌ی 7، صفحه‌ی 712؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 2، صفحه‌ی 43]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «إِنَّ الرَّجُلَ لَیتَّکئُ فِی الجَنَّةِ سَبعِینَ سَنَةً قَبلَ أَن یتَحَوَّلَ، ثُمَّ تَأتِیهِ امرَأَةٌ فَتَضرِبُ عَلى مَنکبَیهِ، فَینظُرُ وَجهُهُ فِی خَدِّها أَصفى مِنَ المِرآةِ، وَإِنَّ أَدْنى لُؤلُؤَةٍ عَلَیها تُضِیءُ ما بَینَ المَشرِقِ وَالمَغرِبِ، فَتُسَلِّمُ عَلَیهِ فَیرُدُّ السَّلامَ، وَیسأَلُها: مَن أَنتِ؟ وَتَقُولُ: أَنا مِن المَزِیدِ، وَإِنَّهُ لَیکونُ عَلَیها سَبعُونَ ثَوبا أَدناها مِثلُ النُّعمانِ مِن طُوبى، فَینفُذُها بَصَرُهُ، حَتَّى یرى مُخَّ ساقِها مِن وَراءِ ذَلِک، وَإِنَّ عَلَیها مِنَ التِّیجانِ، إِنَّ أَدنى لُؤلُؤَةٍ فِیها لَتُضِیءُ ما بَینَ المَشرِقِ وَالمَغرِبِ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «مرد [مؤمن بهشتی] در بهشت، هفتاد سال تکیه می‌دهد، بدون آن که صورتش را به طرفی برگرداند [و یکسره از تماشای بهشت و نعمت‌های آن لذت می‌برد]. سپس زنی [از زنان بهشتی] نزد او می‌آید و به شانه‌اش می‌زند و او [برمی گردد و به چهره‌ی آن زن نگاه می‌کند و] صورتش را در گونه‌ی آن [زن بهشتی]، صاف‌تر از [تصویر در] آینه، می‌بیند. کوچکترین مرواریدی که بر [سر و بدن] آن [زن بهشتی] است، از مشرق تا مغرب [دنیا] را روشن می‌سازد. زن به او سلام می‌کند و او جواب سلامش را می‌دهد و می‌پرسد: تو کیستی؟
او می‌گوید: من از فزونـی‌ام [که خدای متعال وعـده داده است علاوه بر نعمـت‌های بهشت، فزونی‌هایی هم در نزد ما دارند ]
بر تن آن زن، هفتاد جامه از درخت طوبا پوشانده شده که کمترین آن‌‌ها مانند شقایق نعمان است. پس نگاه مرد از آن‌‌ها نفوذ می‌کند تا جایی که از پشـت آن‌‌ها مغز ساق او را می‌بیند. نیز تاج‌هایی بر سر دارد که کوچکترین مروارید[ی که] بر آن [تاج نصب شده] از مشرق تا مغرب را روشن می‌کند».

[مسند ابن حنبل، جلد 4، صفحه‌ی 150؛ مسند ابی یعلی، جلد 2، صفحه‌ی 132؛ تفسیر طبری، جلد 13، صفحه‌ی 176؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 483]

 

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «لَو أَنَّ امرَأَةً مِن أَهلِ الجَنَّةِ أَشرَفَت إِلَى أَهلِ الأَرضِ لَمَلَأَتِ الأَرضَ رِیحَ مِسک، وَ لَأَذهَبَت ضَوءَ الشَّمسِ وَالقَمَرِ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «اگر زنی از اهل بهشت بر مردم زمین نمایان شود، زمین را از بوی مشک پُر می‌کند و [درخشندگی‌اش] نور خورشید و ماه را محو [و بی‌فروغ] می‌سازد».

[المعجم الکبیر، جلد 6، صفحه‌ی 59؛ زهد ابن مبارک، صفحه‌ی 77؛ تاریخ دمشق، ابن عساکر، جلد 21، صفحه‌ی 145؛ المصنف، ابن ابی شیبه، جلد 8، صفحه‌ی 79؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 473]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «لَو أَنَّ امرَأَةً مِن أَهلِ الجَنَّةِ اطَّلَعَت إِلَى أَهلِ الأَرضِ لَأَضاءَت ما بَینَهُما، وَ لَمَلَأَتهُ رِیحاً، وَ لَنَصِیفُها عَلى رَأسِها خَیرٌ مِن الدُّنیا وَما فِیها»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «اگر زنی از بهشتیان برای زمینیان نمایان گردد، از آسمان تا زمین را روشن می‌کند و عالم را آکنده از بو[ی خوش خود] می‌سازد. روسری [یا چادر] او از دنیا و هر آنچه در دنیاست، بهتر است».

[صحیح بخاری، جلد 3، صفحه‌ی 1029؛ سنن ترمذی، جلد 4، صفحه‌ی 182؛ مسند ابن حنبل، جلد 4، صفحه‌ی 283؛ صحیح ابن حبان، جلد 16، صفحه‌ی 413؛ مسند ابی یعلی، جلد 4، صفحه‌ی 45؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 4، صفحه‌ی 304]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «لَو أَنَّ حُورا أَطلَعَت إِصبَعاً مِن أَصابِعِها، لَوَجَدَ رِیحَها کلُّ ذِی رُوحٍ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «اگر حوریه‌ای [از حوریه‌های بهشتی،] انگشتی از انگشتانش را [در فضای دنیا] آشکار سازد، هر جانداری بوی خوش آن را حس خواهد کرد».

[المعجم الکبیر، جلد 6، صفحه‌ی 59؛ حلیة الاولیاء، ابونعیم، جلد 1، صفحه‌ی 247؛ تاریخ دمشق، ابن عساکر، جلد 21، صفحه‌ی 147؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 519]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «إِنَّ الحُورَ فِی الجَنَّةِ یتَغَنَّینَ یقُلْنَ: نَحنُ الحُورُ الحِسانُ، هُدِینا لِأَزواجٍ کرامٍ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «حوریان بهشتی، [با صدای بسیار دلفریب] آواز می‌خوانند و [در آوازشان] می‌گویند: ما سیه‌چشمان خوب‌روی [هستیم که] به شوهرانی ارجمند هدیه گشته‌ایم».

[المعجم الاوسط، جلد 6، صفحه‌ی 312؛ تاریخ کبیر، جلد 7، صفحه‌ی 16؛ تفسیر ابن کثیر، جلد 8، صفحه‌ی 12؛ دُرّ المنثور، سیوطی، جلد 7، صفحه‌ی 720؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 518]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «إِنَّ أَزواجَ أَهلِ الجَنَّةِ لَیغَنِّینَ أَزواجَهُنَّ بِأَحسَنِ أَصواتٍ ما سَمِعَها أَحَدٌ قَطُّ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «همسران بهشتیان برای شـوهرانشان با خوش‌ترین صداهایی که هیچ کس هرگز آن‌‌ها را نشنیده است، آواز می‌خوانند».

[المعجم الاوسط، جلد 5، صفحه‌ی 149؛ المعجم الصغیر، جلد 1، صفحه‌ی 260؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 518]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «إِنَّ أهلَ الجَنَّةِ إِذا جامَعُوا نِساءَهُم عادُوا أَبکاراً»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «اهل بهشت هرگاه با زنانشان نزدیکی کنند، دوباره باکره می‌شوند»

[المعجم الصغیر، جلد 1، صفحه‌ی 91؛ تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، جلد 6، صفحه‌ی 53؛ الفردوس، جلد 1، صفحه‌ی 409؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 470]

این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است