قال الباقر (علیهالسلام): «إِنَّ عَبْداً مَکثَ فِی النَّارِ سَبْعِینَ خَرِیفاً وَ الخَرِیفُ سَبْعُونَ سَنَةً. ثُمَّ إِنَّهُ سَأَلَ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیتِهِ لَمَّا رَحِمْتَنِی. فَأَوْحَی اللهُ جَلَّ جَلَالُهُ إِلَی جَبْرَئِیلَ (علیهالسلام) أَنِ اهْبِطْ إِلَی عَبْدِی فَأَخْرِجْهُ. قَالَ: یا رَبِّ وَ کیفَ لِی بِالهُبُوطِ فِی النَّارِ؟! قَالَ: إِنِّی قَدْ أَمَرْتُهَا أَنْ تَکونَ عَلَیک بَرْداً وَ سَلَاماً. قَالَ: یا رَبِّ فَمَا عِلْمِی بِمَوْضِعِهِ. قَالَ: إِنَّهُ فِی جُبٍّ مِنْ سِجِّینٍ. فَهَبَطَ فِی النَّارِ فَوَجَدَهُ وَ هُوَ مَعْقُولٌ عَلَی وَجْهِهِ، فَأَخْرَجَهُ.
فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ: یا عَبْدِی، کمْ لَبِثْتَ تُنَاشِدُنِی فِی النَّارِ؟ قَالَ: مَا أُحْصِیهِ یا رَبِّ. قَالَ: أَمَا وَ عِزَّتِی لَوْ لَا مَا سَالتَنِی بِهِ لَأَطَلْتُ هَوَانَک فِی النَّارِ وَ لَکنَّهُ حَتْمٌ عَلَی نَفْسِی أَنْ لَا یسْأَلَنِی عَبْدٌ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیتِهِ إِلَّا غَفَرْتُ لَهُ مَا کانَ بَینِی وَ بَینَهُ وَ قَدْ غَفَرْتُ لَک الیوْمَ»
امام باقر (علیهالسلام) فرمودند: «بندهای [هست که] هفتاد خریف در آتش [جهنم] میماند وهر خریف [معادل با] هفتاد سال است. سپس از خدای عز و جل به حق محمد و اهل بیت طاهرینش: میخواهد که بر او رحم آورد. خدای جل جلاله به جبرئیل (علیهالسلام) وحی میکند که به سوی بندهام فرود آی و او را [از عذاب آتش] خارج کن.
[جبرئیل] عرض میکند: پروردگارا من چگونه میتوانم به [درونِ] آتش فرو روم؟! [خدای متعال] میفرماید: او را امر کردهام که بر تو سرد و سلامت باشد. [باز جبرئیل] عرض میکند: پروردگارا من از جای او آگاه نیستم. [خدای متعال] میفرماید: در چاهی در سجّیـن است. پس [جبرئیل] در آتـش فرو میرود و او را مییابد در حالی که [دست و پایش] بسته شده و به رو در افتاده است. پس [از آن مکان و آن عذاب] خارجش میکند.
خدای عز و جل [آن آزاد شده را خطاب کرده و] میفرماید: ای بندهی من، چقدر مرا در آتش قسم دادی [که نجاتت دهم]؟ میگوید: شمارهاش را ندارم ای پروردگار. [خدای متعال] میفرماید: به عزتم قسم اگر [آنهمه] درخواستت نبود، خواریات در آتش را طول میدادم [و روزگاری طولانی تو را در آن عذاب خوار کننده، نگه میداشتم] ولی بر خود لازم کردهام که [هیچ] بندهای مرا به حق محمد و اهل بیتش: نخواند مگر اینکه هر چه بین من و او [از گناهان و تاریکیها که حائل شده است] را ببخشم و [به همین خاطر] امروز بر تو بخشیدم».
[جامع الأخبار، شعیری، صفحهی 142؛ ثواب الأعمال، شیخ صدوق، صفحهی 154؛ امالی، شیخ صدوق، صفحهی 672؛ خصال، شیخ صدوق، جلد 2، صفحهی 584؛ روضة الواعظین، فتال نیشابوری، جلد 2، صفحهی 271؛ بشارة المصطفى، صفحهی 210؛ وسائل الشیعه، محدث عاملی، جلد 7، صفحهی 98؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 8، صفحهی 282]