نکتهی اول: این است که از مجموع روایات، چنین به دست میآید که صفات جسمی و روحی، از طریق نطفه و حتی شیر، منتقل میگردد. اما این که نطفه و شیر و مانند اینها، حرف اصلی و نهایی را در تعیین سرنوشت بزند، چنین نیست. یعنی امکان دارد که شخصی از نسلی غیرشریف و شیری پست باشد ولی شریف و رفیع شود و برعکس، شخصی از نسلی شریف و شیری پاک باشد ولی هواپرست و ساقط گردد. پس در راه تکامل و تعالی، حرف اول را عمل خود انسان میزند و البته اینگونه عوامل هم بیتأثیر نیست ولی نه آنقدر که بتواند سرنوشت، را به طور کلی عوض کند.
جواب 1: گویا منظور حضرت، هر مکان مرتفعی است که زیر آسمان باشد. با این حساب، آپارتماننشینها اگر بخواهند به این دستور عمل کنند، باید به پشت بام مجتمع مسکونی بروند.
جواب 2: اینطور به نظر میرسد که «خانهی خود» موضوعیت نداشته باشد و از هر جای مرتفع که زیر آسمان باشد، بتوان این دستور را اجرا نمود. اگر این را بپذیریم، میتوان از بام خانهی دیگران ـ اگر رضایت داشته باشند ـ برای انجام این دستور عبادی، استفاده کرد.
جواب3: اینطور به نظر میرسد که اگر در جای مرتفع و زیر آسمان باشد، کفایت کند و لازم نیست حتماً «پشتِ بام» منزل مسکونی باشد.
جواب 4: میتوانید از ابزار جدید مانند قطبنما استفاده کنید. ولی اگر ممکن نبود، به هر سمتی که احتمال بیشتر میدهید بایستید و رجاءاً (= به امید این که به سمت قبر شریف باشید،) سلام بدهید.
جواب 5: از آنجا که داخل منازل، جای مرتفعی که زیر آسمان باشد، نیست، این دستور را نمیشود از داخل منزل انجام داد، مگر این که درخت بلند یا ستون بلندی در حیاط منزل باشد که بتوان از آن بالا رفت.
اول: حق الناس با اینجور اعمال جبرانی، بخشیده نمیشود. حق الناس فقط با پرداختن یا رضایت ذیحق جبران میشود. پس کسی گمان نکند اگر زکات، خمس و نفقه ندهد یا از راه احتکار، دزدی، غصب، کمفروشی، رشوهگرفتن، رباخوردن و مانند این گناهان، کسب درآمد نماید، گناهش بخشیده خواهد شد. چنین کسی اگر هزار بار هم به زیارت مضجع شریف حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) برود، همانند آن حجگزار خواهد بود که از ملکوت عالم، ندای «لا لبیک و لا سعدیک» در جواب «لبیک اللهم لبیک» او صادر میشود.
آیا روایاتی که میگویند پیامبر دست دخترش حضرت فاطمه را میبوسید صحیح هستند؟
باسمه تعالی
جواب 3: مراعات این قانون، همانند مراعات قانون قبل است یعنی باید ملاک دشمنی و دوست نداشتن، عدم «ایمان» و «عمل صالح» باشد. پس ملاک منهاجی برای دشمنی و دوست نداشتن، چیزهایی مانند صدای ناموزون، صورت نامتوازن، مدرک علمی پایین، شغل پرزحمت، لباس ساده، خانهی کوچک، محلهی قدیمی، ماشین مدل پایین و اینگونه چیزها نیست بلکه ملاکش برای دوست نداشتن، این است که صاحب ایمان و عمل صالح نباشد، هر چند پدر یا برادرش باشد یا همشهری و همقبیلهای و سفیدپوست و زیبارو و خوشصدا و امثال اینها باشد.
گفت: او را نیست غیر از درد قُوت * پس جواب احمق، اولیتر، سکوت
به عبارت ساده، آن کسی که از خدا و پیامبر و امام زمان و رهبر و دولت و مسئولین شکایت دارد، اصل شکایتش از ناداری است و گرنه کینهی شخصی ندارد و جواب چنین کسی، سکوت است.
جواب 2: اصل اتصال روحی به مؤمنین، محل اشکال است و ثابت شده نیست. یعنی سند قطعی و روشنی نداریم که ما را امر کرده باشند که روحتان را به روح فلان مؤمن متصل کنید! پس وقتی چنین امری نشده است، معلوم میشود یا چنین اتصالی در کار نیست و یا ارزش ذاتی و اصیل ندارد و نباید به دنبالش بود؛ بلکه باید روی پای خود ایستاد و قدم راسخ در میدان مبارزه با نفس نهاد.
جواب 4: آنچه معمولاً تأثیر میگذارد، رفاقت است نه سلام و احوالپرسی عادی. یعنی رفیق شدن با اهل فسق و اهل شبهه، موجب همصحبت شدن با آنان و همنشینی طولانی بوده و همین همنشینی طولانی و گوش دادن به سخنان پر شبهه و کفرآلود آنان، موجب نفوذ شبهه در دل و مکدر شدن صفای معنوی در طول زمان میگردد. به قول شاعر:
اسب تازی، در طویله، گر ببندی پیش خر * رنگشان همگون نگردد، طبعشان همگون شود
نخست موعظهی پیر موسفید این است * که از مصاحب ناجنس، احتراز کنید
بسم الله الرّحمن الرّحیم
جمعبندی کلام: پیام رهبر معظم (حفظه الله) ناظر به بخشِ «گُل» علامه طهرانی و نقد ناقدین، ناظر به بخشِ «خار» علامه طهرانی است. هر دو درست میگویند ولی قضاوت اعتدالی همان است که عرض شد، یعنی از نیکیهایشان استفاده و از انحرافاتشان حذر نمایید.
جواب 1: به این اشکال، در همان مطلب، پاسخ داده شد، اگر با دقت بخوانید. البته شاید شما اهل اسلام و قرآن نیستید یا از مسلمانهای اسمی و شناسنامهای هستید که قرآن کریم را برای قبرستان و جهیزیهی عروس میدانید نه برای نشان دادنِ راه درست زندگی. اگر قرآن کریم را کتاب هدایت به سوی بهترین دیدگاهها و بهترین اعمال میدانید، بر طبق آیات قرآن به این اشکال، جواب دادیم. یک بار دیگر، با دقت و حوصله و به قصد فهمیدن، آن مطلب را (از اینجا) بخوانید، شاید متوجه شوید.
جواب 3: بله درست است، اسلام، به خم و راست شدنهای دروغی نیست بلکه باید نماز، از سر اخلاص و با مراعات مقدمات و شرایطش باشد. همچنین توجه داشته باشید که داستان موسی و شبان، از بافتههای ملاجلال مولوی گمراه است و هیچ سندی در آموزههای وحیانی ندارد. پس حیف است به جای مطالعه در دین خدا و آگاه شدن نسبت به ثقلین، داستانهای واهی بخوانید و بر طبق آن، به قضاوت بنشینید. امید است روزی برسد که جوانان ما، آگاهی لازم نسبت به دین خدا را پیدا کرده و دیدگاهها و اعمالشان را بر طبق قرآن کریم و روایات معتبر، تنظیم نمایند.
بسمه تعالی
بسمه تعالی
البته سخن و شاهد بر این مدعا، بسیار زیاد است که سعی کردهام تمام آن را در کتاب «نقدی بر قیام امام حسین (علیهالسلام)» بیاورم. امیدوارم این مختصر، در اصلاح دیدگاهتان نسبت به ظالم و مظلوم، مفید افتاده و شبههیتان منحل شده و چشمهی اشکتان بر آن سید مظلومان، جوشیدن مجدد گرفته باشد.
سوم: مقایسه کردن راهپیمایی اربعین با مقایسهی حرکت حضرت سید الشهداء (علیهالسلام) از مدینه به مکه و از مکه به کربلا، مقایسهی درستی نیست و سخنی احساسی و ذوقی است که برای تحریک ذهنهای بیاستدلال مناسب است. آن حضرت در حرکتشان مجبور بودند تا برای فرار از حرام روشن یعنی بیعت با یزید که حتی ظواهر اسلامی را به اندازهی معاویه مراعات نمیکرد، از مدینه به مکه بروند و از مکه نیز مجبور شدند برای این که با ترورشان، حرمت حرم شکسته نشود، به سوی کوفه حرکت کنند. البته در بین راه، آن بزرگوار و خانوادهیشان را محاصره نموده و مظلومانه به شهادت رساندند. اما برای حضور در راهپیمایی اربعین، هیچ اجباری در کار نیست و جز خستگی جسمی و روحی و اتلاف مال و آخر هم نرسیدن و از نیمهی راه، برگشتن، ثمرهای ندارد.
چهارم: تمام اشکال ما بر راهپیمایی اربعین، از بین رفتن آرامش عبادی و عبادتهایی مانند نماز جماعت و نماز شب و نماز اول وقت است و الا قبلاً نوشتیم که استحباب زیارت مرقد شریف حضرت سید الشهداء (علیهالسلام) در روز اربعین، با یک یا دو روایت، ثابت میشود. پس اگر روزی از این ازدحام عظیم کاسته شود و مشکلاتی که عرض شد پیش نیاید، حضور در کربلا و زیارت آن حضرت در اربعین، ممدوح و مستحب خواهد بود.
پنجم: عرض شد که حضرت اباعبد الله الحسین (علیهالسلام) نمیتوانستند در مدینه بمانند، زیرا ایشان را مجبور به بیعت با یزید کرده بودند، لذا مجبور شدند شبانه با اهل و عیالشان از مدینه بگریزند و به مکه پناه ببرند. در آخرین وداع، به دخترشان سکینه که از آن حضرت خواهش کرد آنها را به مدینه برگردانند، فرمودند: «هیهات! لو تُرک القطا لنام» یعنی اگر پرندهی قطا را رها میکردند، در گوشهای میخوابید و آرام میگرفت. پس حساب فرار حضرت سید الشهداء (علیهالسلام) را با حساب شرکت در راهپیمایی اربعین، یکی نکنید و گرنه دچار اشتباه در تحلیل خواهید شد.
باسمه تعالی
جواب 2: فقط تولیدکنندگان موظف به پرداخت زکات هستند و بر مصرف کنندگان، چیزی نیست. برای اطلاع بیشتر از احکام زکات بر مبنای احتیاط، به «رسالهی توضیح المسائل منهاج فردوسیان» مراجعه نمایید.
بسم الله الرحمن الرحیم