باسمه تعالی
جواب 3: مراعات این قانون، همانند مراعات قانون قبل است یعنی باید ملاک دشمنی و دوست نداشتن، عدم «ایمان» و «عمل صالح» باشد. پس ملاک منهاجی برای دشمنی و دوست نداشتن، چیزهایی مانند صدای ناموزون، صورت نامتوازن، مدرک علمی پایین، شغل پرزحمت، لباس ساده، خانهی کوچک، محلهی قدیمی، ماشین مدل پایین و اینگونه چیزها نیست بلکه ملاکش برای دوست نداشتن، این است که صاحب ایمان و عمل صالح نباشد، هر چند پدر یا برادرش باشد یا همشهری و همقبیلهای و سفیدپوست و زیبارو و خوشصدا و امثال اینها باشد.
گفت: او را نیست غیر از درد قُوت * پس جواب احمق، اولیتر، سکوت
به عبارت ساده، آن کسی که از خدا و پیامبر و امام زمان و رهبر و دولت و مسئولین شکایت دارد، اصل شکایتش از ناداری است و گرنه کینهی شخصی ندارد و جواب چنین کسی، سکوت است.
جواب 2: اصل اتصال روحی به مؤمنین، محل اشکال است و ثابت شده نیست. یعنی سند قطعی و روشنی نداریم که ما را امر کرده باشند که روحتان را به روح فلان مؤمن متصل کنید! پس وقتی چنین امری نشده است، معلوم میشود یا چنین اتصالی در کار نیست و یا ارزش ذاتی و اصیل ندارد و نباید به دنبالش بود؛ بلکه باید روی پای خود ایستاد و قدم راسخ در میدان مبارزه با نفس نهاد.
جواب 4: آنچه معمولاً تأثیر میگذارد، رفاقت است نه سلام و احوالپرسی عادی. یعنی رفیق شدن با اهل فسق و اهل شبهه، موجب همصحبت شدن با آنان و همنشینی طولانی بوده و همین همنشینی طولانی و گوش دادن به سخنان پر شبهه و کفرآلود آنان، موجب نفوذ شبهه در دل و مکدر شدن صفای معنوی در طول زمان میگردد. به قول شاعر:
اسب تازی، در طویله، گر ببندی پیش خر * رنگشان همگون نگردد، طبعشان همگون شود
نخست موعظهی پیر موسفید این است * که از مصاحب ناجنس، احتراز کنید
بسم الله الرّحمن الرّحیم
جمعبندی کلام: پیام رهبر معظم (حفظه الله) ناظر به بخشِ «گُل» علامه طهرانی و نقد ناقدین، ناظر به بخشِ «خار» علامه طهرانی است. هر دو درست میگویند ولی قضاوت اعتدالی همان است که عرض شد، یعنی از نیکیهایشان استفاده و از انحرافاتشان حذر نمایید.
جواب 1: به این اشکال، در همان مطلب، پاسخ داده شد، اگر با دقت بخوانید. البته شاید شما اهل اسلام و قرآن نیستید یا از مسلمانهای اسمی و شناسنامهای هستید که قرآن کریم را برای قبرستان و جهیزیهی عروس میدانید نه برای نشان دادنِ راه درست زندگی. اگر قرآن کریم را کتاب هدایت به سوی بهترین دیدگاهها و بهترین اعمال میدانید، بر طبق آیات قرآن به این اشکال، جواب دادیم. یک بار دیگر، با دقت و حوصله و به قصد فهمیدن، آن مطلب را (از اینجا) بخوانید، شاید متوجه شوید.
جواب 3: بله درست است، اسلام، به خم و راست شدنهای دروغی نیست بلکه باید نماز، از سر اخلاص و با مراعات مقدمات و شرایطش باشد. همچنین توجه داشته باشید که داستان موسی و شبان، از بافتههای ملاجلال مولوی گمراه است و هیچ سندی در آموزههای وحیانی ندارد. پس حیف است به جای مطالعه در دین خدا و آگاه شدن نسبت به ثقلین، داستانهای واهی بخوانید و بر طبق آن، به قضاوت بنشینید. امید است روزی برسد که جوانان ما، آگاهی لازم نسبت به دین خدا را پیدا کرده و دیدگاهها و اعمالشان را بر طبق قرآن کریم و روایات معتبر، تنظیم نمایند.
بسمه تعالی
بسمه تعالی
البته سخن و شاهد بر این مدعا، بسیار زیاد است که سعی کردهام تمام آن را در کتاب «نقدی بر قیام امام حسین (علیهالسلام)» بیاورم. امیدوارم این مختصر، در اصلاح دیدگاهتان نسبت به ظالم و مظلوم، مفید افتاده و شبههیتان منحل شده و چشمهی اشکتان بر آن سید مظلومان، جوشیدن مجدد گرفته باشد.
سوم: مقایسه کردن راهپیمایی اربعین با مقایسهی حرکت حضرت سید الشهداء (علیهالسلام) از مدینه به مکه و از مکه به کربلا، مقایسهی درستی نیست و سخنی احساسی و ذوقی است که برای تحریک ذهنهای بیاستدلال مناسب است. آن حضرت در حرکتشان مجبور بودند تا برای فرار از حرام روشن یعنی بیعت با یزید که حتی ظواهر اسلامی را به اندازهی معاویه مراعات نمیکرد، از مدینه به مکه بروند و از مکه نیز مجبور شدند برای این که با ترورشان، حرمت حرم شکسته نشود، به سوی کوفه حرکت کنند. البته در بین راه، آن بزرگوار و خانوادهیشان را محاصره نموده و مظلومانه به شهادت رساندند. اما برای حضور در راهپیمایی اربعین، هیچ اجباری در کار نیست و جز خستگی جسمی و روحی و اتلاف مال و آخر هم نرسیدن و از نیمهی راه، برگشتن، ثمرهای ندارد.
چهارم: تمام اشکال ما بر راهپیمایی اربعین، از بین رفتن آرامش عبادی و عبادتهایی مانند نماز جماعت و نماز شب و نماز اول وقت است و الا قبلاً نوشتیم که استحباب زیارت مرقد شریف حضرت سید الشهداء (علیهالسلام) در روز اربعین، با یک یا دو روایت، ثابت میشود. پس اگر روزی از این ازدحام عظیم کاسته شود و مشکلاتی که عرض شد پیش نیاید، حضور در کربلا و زیارت آن حضرت در اربعین، ممدوح و مستحب خواهد بود.
پنجم: عرض شد که حضرت اباعبد الله الحسین (علیهالسلام) نمیتوانستند در مدینه بمانند، زیرا ایشان را مجبور به بیعت با یزید کرده بودند، لذا مجبور شدند شبانه با اهل و عیالشان از مدینه بگریزند و به مکه پناه ببرند. در آخرین وداع، به دخترشان سکینه که از آن حضرت خواهش کرد آنها را به مدینه برگردانند، فرمودند: «هیهات! لو تُرک القطا لنام» یعنی اگر پرندهی قطا را رها میکردند، در گوشهای میخوابید و آرام میگرفت. پس حساب فرار حضرت سید الشهداء (علیهالسلام) را با حساب شرکت در راهپیمایی اربعین، یکی نکنید و گرنه دچار اشتباه در تحلیل خواهید شد.
باسمه تعالی
جواب 2: فقط تولیدکنندگان موظف به پرداخت زکات هستند و بر مصرف کنندگان، چیزی نیست. برای اطلاع بیشتر از احکام زکات بر مبنای احتیاط، به «رسالهی توضیح المسائل منهاج فردوسیان» مراجعه نمایید.
بسم الله الرحمن الرحیم
جواب 2: از ظاهر عبارت، چنین چیزی برداشت نمیشود. گر چه مراعات احتیاط و نوشتن ذکر، پسندیده است.
جواب 3: ظاهر روایت، همین را میرساند که منظور، ساختمانهایی است که ارتفاع کف تا سقفش بیش از هفت ذراع باشد.
جواب 4: اشکال ندارد کسانی که در طبقات بالای آپارتمان زندگی میکنند، برخی آیات و اذکار را بر دیوار اتاقهایشان بیاویزند و بلکه از جهات دیگر، شایسته نیز هست.
جواب 2: اکنون در حال چهارمین دوره از مطالعه و اصلاح رسم الخط قرآن کریم هستم و گویا آخرین دوره از مطالعهی من باشد و برای مرحلهی بعد، در اختیار برخی اصحاب منهاج فردوسیان قرار گیرد تا آنان نیز مطالعه نمایند و بر طبق آنچه در کتاب «تجوید در منهاج فردوسیان» مقرر کردهایم، اشکالات احتمالی را گزارش بدهند. امیدوارم با دعای خالصانهی اصحاب منهاج فردوسیان بر درگاه قادر متعال، توفیق این امر مهم، هر چه زودتر نصیبمان گردد. ان شاء الله
باسمه تعالی
جواب 3: قطعاً تقوا و طهارت کسی که کار خیر انجام میدهد، در نورانی کردن و بارور نمودن آن عمل، نقش اساسی دارد زیرا به تصریح قرآن کریم، خدای تعالی فقط از پرهیزکاران قبول میکند؛ ولی اینطور هم نیست که اگر کسی آلوده به برخی گناهان باشد، خیراتش اصلاً به حال اموات، سودی نداشته باشد، بلکه سود دارد، ولی نه به اندازهی خیرات انسانهای باتقوا.
جواب 4: در روایات شریفه فرمودهاند که خدای تعالی، دعایی که از قلب غافل برخیزد را مستجاب نمیکند. پس هر کس بدون قصد جدّی و از روی غفلت، برای زنده یا مرده، دعا کند، آن دعا، ارزشی ندارد و به جایی نمیرسد. البته در مورد تلاوت قرآن یا صلوات، چنین مطلبی به خاطر ندارم ولی قدر متیقن، اگر تلاوت قرآن و صلوات هم با حضور قلب و با توجه به معانی بلند آن باشد، تأثیر بیشتر و بهتری در گوینده میگذارد و لابد، پاداش بالاتری نصیب مردهای که به او هدیه میشود، خواهد شد.
باسمه تعالی
ثانیاً: آیات و روایات معتبر، از این که این اتفاق، قبل از بعثت حضرت کلیم الله (علیهالسلام) به رسالت، بوده یا بعد از رسالت، ساکت است.
اول: نوشتهاید که اهل فتوا شدهام، در حالی که پناه میبرم به خدای متعال از فتوا و همچنان که دستور فرمودهاند، از فتوا میگریزم همچنان که از شیر درنده میگریزم. آنچه برای راهنمایی اصحاب منهاج فردوسیان تقدیم میشود، راه متین و صراط قویم «احتیاط» است. بین «فتوا» و «احتیاط» خیلی فرق است. در «فتوا»، صاحب فتوا به عهده میگیرد که هر کس به این نظر «من» عمل کند، نجات یافته و به سرمنزل مقصود خواهد رسید، ولی در «احتیاط» کمخطرترین و کمضررترین راه انتخاب میشود، هر چند سختیهایی داشته و محدودیتهایی بیاورد. «فتوا» حکم فقیه خاص است ولی «احتیاط»، مطلوب شرع انور و حکم عقل سلیم میباشد.
سوم: هر چند برخی فقهای عظام، فتوا به احتیاط واجب در حرمت تراشیدن ریش دادهاند، ولی برخی دیگر از مراجع عظام تقلید، همچون آیت الله بهجت (رحمه الله) [توضیح المسائل، متفرقه، مسألهی 4] و آیت الله صافی گلپایگانی (حفظه الله) [جامع الاحکام، جلد 2، سؤال 1740 و 1742] فتوا به حرمت دادهاند.