با سلام خدمت حاج فردوسی
معمولاً آدمی وقتی در تنگنا و مشکلات زندگی میافتد، گرایشش به خدا و تربیت نفس بیشتر میشود اما بعد از مدتی که مشکلش حل میشود یا ناامید از رفع مشکلش میگردد، آن شور و حال را ندارد و اصلاً برنامهی تربیتیاش را رها میکند.
1 ـ چه کنیم که این انگیز و شور و حال برای انجام برنامهی منهاج فردوسیان همیشه در وجودمان باشد، حتی بعد از رفع مشکل یا ناامیدی از رفع شدن مشکل؟
2 ـ آیا اشخاصی که به خاطر مشکلات و تنگناهای زندگی رو به خدا و برنامهی تربیتی منهاج فردوسیان میآورند، نیتشان اشکال دارد؟ در صورتی که از بعضی از علما شنیدم که خدا بعضیها را که میخواهد هدایت کند، جلو راه آنها مشکلاتی قرار میدهد.
با تشکر
************
باسمه تعالی
سلام علیکم
به این سؤالات در بحث نیت، پاسخ دادهایم ولی اینجا نیز به صورت مختصر، برایتان توضیح میدهم. ان شاء الله تعالی
نیت، همان چیزی است که انسان را وادار به انجام کار میکند و به «نیت اصلی» و «نیت فرعی» تقسیم میشود. گاهی نیت انسان، رسیدن به شخص است، گاهی رسیدن به شیء، گاهی رسیدن به مکان و… و گاهی دور شدن از شخص یا شیء یا مکان و… که همهی اینها، «نیت فرعی» است و در حقیقت، همهاش برای خارج شدن از «حالِ بد» و رسیدن به «حالِ خوب» است. پس «نیت اصلی» در همهی کارهای موجودات زنده، خارج شدن از «حالِ بد» و رسیدن به «حالِ خوب» است. حتی حیوانات و دیوانگان که بهرهی عقلی ندارند یا کودکان و زنان که بهرهی عقلی کاملی ندارند، نیز تمام کارهایی که انجام میدهند، برای خارج شدن از «حالِ بد» و رسیدن به «حالِ خوب» است. پس، پایهی نیت ساکنان دنیا، «عقل» نیست بلکه «وهم» است.
کسی که سفر میکند برای دیدن محبوبش، نیت فرعیاش، دیدن اوست ولی نیت اصلیاش خارج شدن از «حالِ بد» و رسیدن به «حالِ خوب» است. او خیال میکند که نشستن در کنار محبوب و گفتگو با او، آرامشبخش و تسکیندهندهی درد تنهایی است.
کسی که غذا میخورد، نیت فرعیاش سیر شدن است ولی نیت اصلیاش خارج شدن از «حالِ بد» و رسیدن به «حالِ خوب» است. او خیال میکند که تسکین درد گرسنگی، با خوردن غذا، تأمین میشود و حالِ بد گرسنگی، تبدیل به حالِ آرامش سیری میشود.
کسی که ازدواج میکند، نیت فرعیاش داشتن همسر و پدر یا مادر شدن است ولی نیت اصلیاش خارج شدن از «حالِ بد» و رسیدن به «حالِ خوب» است. او خیال میکند که «حس مادر بودن» یا «حس پدر بودن» یک حس خوب و آرامشبخش و زیباست.
کسی که کار میکند و کسب درآمد مینماید، نیت فرعیاش جمعآوری مال یا گذران زندگی است ولی نیت اصلیاش خارج شدن از «حالِ بد» و رسیدن به «حالِ خوب» است. او خیال میکند که اعتماد بر پول، درد نداشتن تکیهگاه را درمان میکند و تسکین میبخشد. انسانِ ضعیف، نیاز به تکیهگاهی دارد که بر آن اعتماد و تکیه کند و بیشتر مردم، خیال میکنند که پول و ثروت، بهترین تکیهگاه است و درد نداری و فقرشان را تسکین میدهد.
حال اگر کسی عبادتی انجام دهد و نیت فرعیاش انجام فرمان خدای تعالی باشد ولی نیت اصلیاش خارج شدن از «حالِ بد» و رسیدن به «حالِ خوب» باشد، دچار انحراف نیت شده و آن کار، دنیوی محسوب میشود و نقشی در تکامل و سعادت ابدیاش ندارد.
وقتی نیت اصلی انسان که خارج شدن از «حالِ بد» و رسیدن به «حالِ خوب» است، با عبادت، تأمین شود، انسان به سوی عبادت میرود. مثلاً اگر با نماز تأمین شود، نماز میخواند؛ اگر با روزه تأمین شود، روزه میگیرد؛ اگر با صدقه دادن تأمین شود، صدقه میدهد؛ اگر با رفتن به زیارت مرقد امام یا امامزاده تأمین شود، به زیارت میرود؛ اگر با گریهکردن تأمین شود، نوار روضه گوش میدهد یا به مجلس عزاداری اهل بیت (علیهمالسلام) میرود و مانند اینها.
وقتی نیت اصلی انسان که خارج شدن از «حالِ بد» و رسیدن به «حالِ خوب» است، با غیر عبادت، تأمین شود، به سوی آن کار میرود. مثلاً اگر با سفر به سواحل دریا تأمین شود، سفر میرود؛ اگر با گوش دادن به موسیقی تأمین شود، موسیقی گوش میدهد؛ اگر با دیدن فیلمهای جنسی تأمین شود، فیلم میبیند؛ اگر با رفتن به سینما تأمین شود، به سینما میرود؛ اگر با خوردن قرصهای روانگردان تأمین شود، قرص میخورد؛ اگر با نوشیدن شراب تأمین شود، شراب مینوشد؛ اگر با رقصیدن و قهقهه زدن تأمین شود، میرقصد و قهقهه میزند و…
پس در حقیقت، چه انسان برای خارج شدن از «حالِ بد» و رسیدن به «حالِ خوب»، نماز بخواند و چه نرمش کند و چه برقصد، در هر حال، پاداشش همان آرامشی است که نصیبش میشود و همان خارج شدن از «حالِ بد» و رسیدن به «حالِ خوب» است.
در حقیقت، چه انسان برای خارج شدن از «حالِ بد» و رسیدن به «حالِ خوب»، به زیارت مرقد امام و امامزاده برود و چه به پارک برود و چه به دیدن دوستی صمیمی برود، در هر حال، پاداشش همان آرامشی است که نصیبش میشود و همان خارج شدن از «حالِ بد» و رسیدن به «حالِ خوب» است.
در حقیقت، چه انسان برای خارج شدن از «حالِ بد» و رسیدن به «حالِ خوب»، به مجلس روضه برود یا نوار روضه گوش دهد و گریه کند و چه فیلم تایتانیک نگاه کند و گریه کند و چه به یاد درگذشتگانش بیافتد و گریه کند، در هر حال، پاداشش همان آرامشی است که نصیبش میشود و همان خارج شدن از «حالِ بد» و رسیدن به «حالِ خوب» است.
نتیجه: هر کاری که برای خارج شدن از «حالِ بد» و رسیدن به «حالِ خوب» انجام بدهید، دنیوی است و در صورتی که به نتیجه برسد، پاداشش همان «حالِ خوب» است که نصیبتان شده است.
اما نیت کمالبخش و سعادتآفرین، «رهیدن از جهنم» و «رسیدن به بهشت» است. پس هر کاری که برای این منظور انجام دهید، البته به شرطی که شارع مقدس هم نقش مثبت آن را تأیید کرده باشد، اخروی و ماندگار و ارزشمند است.
به عبارت ساده، کارهایی که خدای تعالی توسط استاد اعظم (صلی الله علیه و آله و سلّم) به ما رسانده که انجام دادن یا ترککردنش موجب «رهیدن از جهنم» و «رسیدن به بهشت» میشود، اگر آن کارها را به همین منظور یعنی به قصد «رهیدن از جهنم» و «رسیدن به بهشت» انجام دهید، نیت صادق و خالص را داشته و پاداش عالی اخروی خواهید یافت.
در این صورت، برای «رهیدن از جهنم» و «رسیدن به بهشت» نخواهید توانست از راه معصیت پروردگار، حرکت کنید. مثلاً شاید بتوانید برای خارج شدن از «حالِ بد» و رسیدن به «حالِ خوب»، شراب بنوشید و برقصید و قهقهه بزنید ولی برای «رهیدن از جهنم» و «رسیدن به بهشت» نمیتوانید از این وسیلهها استفاده کنید.
شاید بتوانید برای رسیدن به آرامش، از تلقینهای خوب، مثبتاندیشی، مدیتیشن، یوگا و حتی قرصهای آرامبخش و مواد مخدر استفاده نمایید و نیازی به تلاوت قرآن، حضور در اماکن متبرکه و صدقه دادن نداشته باشید؛ ولی برای «رهیدن از جهنم» و «رسیدن به بهشت» نمیتوانید از این وسیلهها استفاده کنید.
لذا تأکید دین مبین اسلام، همیشه بر این بوده که «نیت اصلی» را به عالم بعدی منتقل کنید، یعنی نیت اصلیتان «رهیدن از جهنم» و «رسیدن به بهشت» و «فردوس اعلی» باشد؛ نه رسیدن به «آرامش»، «شادی»، «خوشی» و «حالِ خوب» در این دنیا.
اگر نیت شما، متمرکز در «رهیدن از جهنم» و «رسیدن به بهشت» باشد، تا زمانی که زنده هستید، از مراعات هیچکدام از قانونهای سعادتآفرین منهاج فردوسیان، خسته و کسل نخواهید شد. اما زمانی که نیت شما از مراعات قوانین عملی منهاج فردوسیان، رها شدن از مشکلات و رسیدن به خوشیهای همین دنیا باشد، به محض برطرف شدن مشکل و رسیدن به خوشی یا ناامید شدن از رفع مشکل، شور و شوق عبادت، در دلتان خاموش شده و کاستی خواهد گرفت.
به خاطر دارم دختری که مدتی از سن ازدواجش گذشته بود و خواستگار نداشت، پس از مدتها انتظار، شوهر پیدا کرد. میگفت: انگیزهی تمام عبادتهایم را از دست دادهام. نماز شب میخواندم و سجدهها و گریهها داشتم و هر ساله به اعتکاف میرفتم و مشتاقانه به زیارت حضرت ثامن الحجج (علیهالسلام) میشتافتم و احساس میکردم تمام این کارها، برای خداست ولی حالا میفهمم برای یافتن شوهر بود! چون الان که شوهر پیدا کردهام، دیگر رغبتی به نماز و عبادت و زیارت ندارم.
«ثواب» یعنی «پاداش»، این دختر خانم، ثواب تمام سجدهها و گریهها و زیارتها و نماز شبهایش را گرفت و آن، شوهر بود. چنین کسی نباید در آخرت، توقع ثواب (= پاداش) دیگری که بهشت است، داشته باشد؛ زیرا برای رسیدن به این پاداش، عبادت نکرد بلکه برای رسیدن به پاداش دیگری عبادت کرد و به آن هم رسید؛ که در مثال ما، به دست آوردن «شوهر» بود.
اما جواب سؤالات شما:
1 ـ چه کنیم که این انگیز و شور و حال برای انجام برنامهی منهاج فردوسیان همیشه در وجودمان باشد، حتی بعد از رفع مشکل یا ناامیدی از رفع شدن مشکل؟
جواب: نیتتان را به بعد از این عالم منتقل کنید. یعنی تمام عبادتها را برای «رهیدن از جهنم» و «رسیدن به بهشت» انجام دهید. در این صورت، تا زمانی که یقین نکنید که از جهنم آزاد شده و به بالاترین درجهی بهشت رسیدهاید، انگیزهی انجام عبادت در شما، مشتعل و در حد کمال خواهد بود. اشکال اساسی شما، انجام عبادات برای رفع مشکلات دنیوی است. باید برای رها شدن از جهنم و رسیدن به بالاترین درجهی بهشت، عبادت کنید.
2 ـ آیا اشخاصی که به خاطر مشکلات و تنگناهای زندگی رو به خدا و برنامهی تربیتی منهاج فردوسیان میآورند، نیتشان اشکال دارد؟
جواب: قطعاً نیتشان اشکال دارد، یعنی آنان را به کمال و سعادت ابدی نخواهد رسانید. شاید چنین افرادی بتوانند با مراعات این قوانین، مشکلات و تنگناهای زندگیشان را حل کنند ولی این داد و ستد، یک معاملهی دنیوی و زودگذر است. یعنی عبادت در مقابل پولدار شدن، عبادت در مقابل خانهدار شدن، عبادت در مقابل پیدا کردن همسر مناسب، عبادت در مقابل بچهدار شدن. چنین عبادتی، پاداشش نقد است و در همین دنیا، به اندازهای که صلاح باشد، به صورت نقد به انجامدهندهاش داده میشود.
البته کسی که عبادت میکند تا مشکلات مالی یا جسمی یا روحیاش برطرف شود و از «حالِ بد» به «حالِ خوب» خارج گردد، همیشه به نتیجهی دلخواهش نمیرسد. قرآن کریم میفرماید:
«مَن کانَ یُرِیدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِیهَا مَا نَشَاء لِمَن نُّرِیدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ یَصْلاهَا مَذْمُومًا مَّدْحُورًا» [سورهی اسراء، آیهی 18]
ترجمه: هر کس خواهان [دنیای] زودگذر است، به زودی آن مقدار که بخواهیم، به آن کس که بخواهیم خواهیم داد. سپس جهنم را که در آن خوار و رانده داخل خواهد شد برای او مقرر میداریم.
یعنی این طور نیست که هر کسی بتواند از هر عبادتی، نتیجهی دنیوی دلخواهش را برداشت کند بلکه هر کس را که خدا بخواهد و به هر مقدار که خدا بخواهد، پاداش دنیوی عطا خواهد نمود. البته چنین کسی، بهرهی اخروی ندارد.
ولی اگر نیت را متمرکز در آخرت کردید، تمام تلاشهایتان مورد تقدیر قرار خواهد گرفت. قرآن کریم در ادامهی آیهی فوق میفرماید:
«وَ مَنْ أَرَادَ الآخِرَةَ وَ سَعَی لَهَا سَعْیَهَا وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِک کانَ سَعْیُهُم مَّشْکورًا» [سورهی اسراء، آیهی 19]
ترجمه: و هر کس خواهان آخرت (یعنی رها شدن از جهنم و رسیدن به بهشت) باشد و نهایت کوشش خود را برای آن بجا آورد و ایمان داشته باشد، این گونه افراد، تلاششان مورد حقشناسی و تقدیر واقع خواهد شد.
و این که نوشتهاید: «از بعضی از علما شنیدم که خدا بعضیها را که میخواهد هدایت کند، جلو راه آنها مشکلاتی قرار میدهد» سخن درستی است. قرآن کریم میفرماید:
«وَ لَنُذِیقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَی دُونَ الْعَذَابِ الْأَکبَرِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ» [سورهی سجده، آیهی 21]
ترجمه: و قطعاً از عذاب کوچک (در این دنیا) به آنان میچشانیم، قبل از عذاب بزرگ (در آن دنیا)، شاید باز گردند.
سختیهای کوچک دنیا، برای بیدار کردن غافلان است، شاید قبل از گرفتار شدن به سختیهای بزرگ در عالم بعدی، به هوش بیایند و با اصلاح دیدگاهها و نیتها و کارها، راه درست را برگزینند و از کجراههها بازگردند.
از خدای بزرگ میخواهم که ما و شما را بر اصلاح نیت، یاری بفرمایاد.
موفق باشید
حاج فردوسی