حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

۴۱۶ مطلب با موضوع «بهشت و جهنم در منهاج فردوسیان .» ثبت شده است

قَالَ الباقر (علیه‌السلام): «إِنَّ أَهْلَ الجَنَّةِ یحْیوْنَ فَلَا یمُوتُونَ أَبَداً، وَ یسْتَیقِظُونَ فَلَا ینَامُونَ أَبَداً، وَ یسْتَغْنُونَ فَلَا یفْتَقِرُونَ أَبَداً، وَ یفْرَحُونَ فَلَا یحْزَنُونَ أَبَداً، وَ یضْحَکونَ فَلَا یبْکونَ أَبَداً، وَ یکرَمُونَ فَلَا یهَانُونَ أَبَداً، وَ یفْکهُونَ وَ لَا یقْطِبُونَ أَبَداً، وَ یحْبَرُونَ وَ یسُرُّونَ أَبَداً، وَ یأْکلُونَ فَلَا یجُوعُونَ أَبَداً، وَ یرْوَوْنَ فَلَا یظْمَئُونَ أَبَداً، وَ یکسَوْنَ فَلَا یعْرَوْنَ أَبَداً، وَ یرْکبُونَ وَ یتَزَاوَرُونَ أَبَداً، وَ یسَلِّمُ عَلَیهِمُ الوِلْدَانُ المُخَلَّدُونَ أَبَداً، بِأَیدِیهِمْ أَبَارِیقُ الفِضَّةِ وَ آنِیةُ الذَّهَبِ أَبَداً، مُتَّکئِینَ عَلی‏ سُرُرٍ أَبَداً، عَلَی الأَرائِک ینْظُرُونَ أَبَداً، یأْتِیهِمُ التَّحِیةُ وَ التَّسْلِیمُ مِنَ اللهِ أَبَداً، نَسْأَلُ اللهَ الجَنَّةَ بِرَحْمَتِهِ إِنَّهُ عَلی‏ کُلِّ شَی‏ءٍ قَدِیرٌ»

امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند: «اهل بهشت، همیشه زنده‌اند و هرگز نمی‌میرند. همیشه بیدارند و هرگز نمی‌خوابند. همیشه ثروتمندند و هرگز فقیـر و نادار نمی‌شوند. همیشه شادند و هرگز غمگین نمی‌شوند. همیشه خندان‌اند و هرگز گریه نمی‌کنند. همیشه ارجمندند و هرگز اهانت نمی‌بینند. همیشه گشاده‌رویند و هرگز اخم نمی‌کنند. همیشه خوشحال و مسرورند [و هرگز دلتنگ و افسرده نمی‌شوند]. می‌خورند و هرگز گـرسنه نمی‌شوند. می‌نوشند و هرگـز تشنه نمی‌شوند. همیشه جامه بر تن دارند و هرگز برهنه نمی‌مانند. همیشه سوار [مرکب‌های عالی] می‌شوند و به دیدار هم می‌روند. همیشه پسرانی جاودانه ـ که در دستشان همیشه کوزه‌هایی از نقره و ظرف‌هایی از طلاست ـ بر ایشان درود می‌فرستند. همیشه بر تخت‌ها نشسته و بر پشتی‌ها تکیه زده‌اند و به یکدیگر می‌نگرند. همیشه از جانب خداوند، بر ایشان درود و سلام فرستاده می‌شود. از خداوند، بهشت را در خواست می‌کنیم، به حق رحمتش که او بر هر چیزی تواناست»

[اختصاص، شیخ مفید، صفحه‌ی 358؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 8، صفحه‌ی 220]

عَنِ الحَلَبِی قَالَ سَالتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ (علیه‌السلام) عَنْ قَوْلِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ «فِیهِنَّ خَیراتٌ حِسانٌ» قَالَ: «هُنَّ صَوَالِحُ المُؤْمِنَاتِ العَارِفَاتِ» قَالَ قُلْتُ: «حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِی الخِیامِ» قَالَ: «الحُورُ هُنَّ البِیضُ المَضْمُومَاتُ المُخَدَّرَاتُ فِی خِیامِ الدُّرِّ وَ الیاقُوتِ وَ المَرْجَانِ لِکُلِّ خَیمَةٍ أَرْبَعَةُ أَبْوَابٍ عَلَی کُلِّ بَابٍ سَبْعُونَ کاعِباً حُجَّاباً لَـهُنَّ وَ یأْتِیهِنَّ فِی کُلِّ یوْمٍ کرَامَةٌ مِنَ اللهِ عَزَّ ذِکرُهُ لِیبَشِّرَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِنَّ المُؤْمِنِینَ».

راوی می‌گوید از امام صادق (علیه‌السلام) درباره‌ی این سخن خدای عز و جل «در آنجا [یعنی بهشت، همسرانی] نکوخوی نکورویند» پرسیدم؛ فرمودند: «آنان صالح و مؤمن و خداشناس هستند»
گفتم: [پس معنی این سخن خدای تعالی:] «سیاه چشمانی پرده نشین در سراپرده‌ها» [چیست؟]
فرمودند: «سیه چشمان، دخترکانِ سیمین‌برِ جمع شده و نگهداری شده در سراپرده‌هایی از دُرّ و یاقوت و مرجانند. هر سراپرده‌ای چهار در دارد، و بر هر دری هفتاد دخترک نورسیده‌ی نارپستان، دربانی آنان می‌کنند و در هر روز، کرامتی از جانب خدای عز و جل نزدشان می‌آید تا خداوند با آنان به مؤمنان، مژده دهد».

[کافی، محدث کلینی، جلد 8، صفحه‌ی 156؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 8، صفحه‌ی 161]

قَالَ عَبْدُ اللهِ بْنِ عَلِی: حَمَلْتُ مَتَاعِی مِنَ البَصْرَةِ إِلَی مِصْرَ فَقَدِمْتُهَا فَبَینَمَا أَنَا فِی بَعْضِ الطَّرِیقِ إِذَا أَنَا بِشَیخٍ طَوِیلٍ شَدِیدِ الأُدْمَةِ أَبْیضِ الرَّأْسِ وَ اللِّحْیةِ عَلَیهِ طِمْرَانِ أَحَدُهُمَا أَسْوَدُ وَ الآخَرُ أَبْیضُ فَقُلْتُ: مَنْ هَذَا؟
فَقَالُوا: هَذَا بِلَالٌ مَوْلَی رَسُولِ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم) فَأَخَذْتُ الوَاحاً فَأَتَیتُهُ فَسَلَّمْتُ عَلَیهِ فَقُلْتُ لَهُ: السَّلَامُ عَلَیک أَیهَا الشَّیخُ. فَقَالَ: وَ عَلَیک السَّلَامُ.
فَقُلْتُ یرْحَمُک اللهُ تَفَضَّلْ عَلَی وَ أَخْبِرْنِی فَإِنِّی فَقِیرٌ مُحْتَاجٌ وَ أَدِّ إِلَی مَا سَمِعْتَ مِنْ رَسُولِ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم) فَإِنَّک قَدْ رَأَیتَهُ وَ لَمْ أَرَهُ وَ صِفْ لِی کیفَ وَصَفَ لَک رَسُولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم) بِنَاءَ الجَنَّةِ.
فَقَالَ: اکتُبْ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم) یقُولُ: إِنَّ سُورَ الجَنَّةِ لَبِنَةٌ مِنْ ذَهَبٍ وَ لَبِنَةٌ مِنْ فِضَّةٍ وَ لَبِنَةٌ مِنْ یاقُوتٍ وَ مِلَاطُهَا المِسْک الأَذْفَرُ وَ شُرَفُهَا الیاقُوتُ الأَحْمَرُ وَ الأَخْضَرُ وَ الأَصْفَرُ.
قُلْتُ: فَمَا أَبْوَابُهَا؟
قَالَ: إِنَّ أَبْوَابَهَا مُخْتَلِفَةٌ بَابُ الرَّحْمَةِ مِنْ یاقُوتَةٍ حَمْرَاءَ.
قُلْتُ: فَمَا حَلْقَتُهُ؟
قَالَ: اکتُبْ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ أَمَّا بَابُ الصَّبْرِ فَبَابٌ صَغِیرٌ مِصْرَاعٌ وَاحِدٌ مِنْ یاقُوتَةٍ حَمْرَاءَ لَا حَلَقَ لَهُ وَ أَمَّا بَابُ الشُّکرِ فَإِنَّهُ مِنْ یاقُوتَةٍ بَیضَاءَ لَهَا مِصْرَاعَانِ مَسِیرَةُ مَا بَینَهُمَا مَسِیرَةُ خَمْسِمِائَةِ عَامٍ لَهُ ضَجِیجٌ وَ حَنِینٌ یقُولُ: اللهمَّ جِئْنِی بِأَهْلِی.
قُلْتُ: هَلْ یتَکلَّمُ البَابُ؟
قَالَ: نَعَمْ ینْطِقُهُ اللهُ ذُو الجَلَالِ وَ الإِکرَامِ وَ أَمَّا بَابُ البَلَاءِ
قُلْتُ: أَ لَیسَ بَابُ البَلَاءِ هُوَ بَابَ الصَّبْرِ؟
قَالَ: لَا. قُلْتُ: فَمَا البَلَاءُ؟
قَالَ: المَصَائِبُ وَ الأَسْقَامُ وَ الأَمْرَاضُ وَ الجُذَامُ وَ هُوَ بَابٌ مِنْ یاقُوتَةٍ صَفْرَاءَ مِصْرَاعٌ وَاحِدٌ مَا أَقَلَّ مَنْ یدْخُلُ فِیهِ.
قُلْتُ: یرْحَمُک اللهُ زِدْنِی وَ تَفَضَّلْ عَلَی فَإِنِّی فَقِیرٌ.
فَقَالَ: أَمَّا البَابُ الأَعْظَمُ فَیدْخُلُ مِنْهُ العِبَادُ الصَّالِحُونَ وَ هُمْ أَهْلُ الزُّهْدِ وَ الوَرَعِ وَ الرَّاغِبُونَ إِلَی اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ المُسْتَأْنِسُونَ بِهِ.
قُلْتُ: یرْحَمُک اللهُ فَإِذَا دَخَلُوا الجَنَّةَ فَمَا ذَا یصْنَعُونَ؟
قَالَ: یسِیرُونَ عَلَی نَهَرَینِ فِی مَاءٍ صَافٍ فِی سُفُنِ الیاقُوتِ مَجَاذِیفُهَا اللُّؤْلُؤُ فِیهَا مَلَائِکةٌ مِنْ نُورٍ عَلَیهِمْ ثِیابٌ خُضْرٌ شَدِیدَةٌ خُضْرَتُهَا
قُلْتُ: یرْحَمُک اللهُ هَلْ یکونُ مِنَ النُّورِ أَخْضَرُ؟
قَالَ: إِنَّ الثِّیابَ هِی خُضْرٌ وَ لَکنْ فِیهَا نُورٌ مِنْ نُورِ رَبِّ العَالَمِینَ جَلَّ جَلَالُهُ لِیسِیرُوا عَلَی حَافَتَی ذَلِک النَّهَرِ
قُلْتُ: فَمَا اسْمُ ذَلِک النَّهَرِ؟
قَالَ: جَنَّةُ المَأْوَی.
قُلْتُ: هَلْ وَسَطُهَا غَیرُهَا؟
قَالَ: نَعَمْ جَنَّةُ عَدْنٍ وَ هِی فِی وَسَطِ الجِنَانِ وَ أَمَّا جَنَّةُ عَدْنٍ فَسُورُهَا یاقُوتٌ أَحْمَرُ وَ حَصَاهَا اللُّؤْلُؤُ.
فَقُلْتُ: وَ هَلْ فِیهَا غَیرُهَا؟ قَالَ: نَعَمْ جَنَّةُ الفِرْدَوْسِ.
قُلْتُ: فَکیفَ سُورُهَا؟ قَالَ: سُورُهَا نُورٌ
قُلْتُ: مَا الغُرَفُ الَّتِی فِیهَا؟ قَالَ: هِی مِنْ نُورِ رَبِّ العَالَمِینَ عَزَّ وَ جَلَّ.
قُلْتُ: زِدْنِی یرْحَمُک اللهُ. قَالَ: إِلَی هَذَا انْتَهَی بِی رَسُولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم). طُوبَی لَک إِنْ أَنْتَ وَصَلْتَ إِلَی مَا لَهُ هَذِهِ الصِّفَةُ وَ طُوبَی لِمَنْ یؤْمِنُ بِهَذَا.
قُلْتُ: یرْحَمُک اللهُ أَنَا وَ اللهِ مِنَ المُؤْمِنِینَ بِهَذَا قَالَ: وَیحَک إِنَّهُ مَنْ یؤْمِنْ بِهَذَا أَوْ یصَدِّقْ بِهَذَا الحَقِّ وَ المِنْهَاجِ لَمْ یرْغَبْ فِی الدُّنْیا وَ لَا فِی زِینَتِهَا وَ حَاسَبَ نَفْسَهُ بِنَفْسِهِ.

عبد الله بن علی گوید کالایی از بصره به مصر می‌بردم. در راه به پیرمردی بلندقد و گندم‏گون که سر و ریشش سفید بود و دو جامه ـ یکی سیاه و دیگری سفید ـ در برداشت برخوردم.
پرسیدم: این کیست؟ گفتند: بلال، مؤذن رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): است.
دفترهای خود را برداشتم و نزدش آمدم و گفتم: السلام علیک ای شیخ. جوابم را داد. گفتم: بر من تفضل کن و خبر ده که من محتاجم. به من برسان آنچه را از رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): شنیدی زیرا تو او را دیدی و من ندیدم. برای من بهشت را چنان وصف کن که رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): برایت وصف کرده است.
[جناب بلال] گفت: بنویس به نام خدای بخشنده‌ی مهربان. از رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): شنیدم می‌فرمود: بهشت، یک خشتش از طلا و خشت دیگر از نقره و خشت دیگر از یاقوت است و ملاطش مشک بسیار خوشبو و کنگره‏هایش از یاقوت سرخ و سبز و زرد است، و درهایش گوناگون‌اند. اما درِ صبر، دری است کوچک [و] یک لنگه‏ و از یاقوت سرخ است و حلقه ندارد. درِ شُکر از یاقوت سفید است، دو لنگه دارد و میان آن‌‌ها پانصد سال راه است و غوغا و ناله‏ای دارد، می‌گوید: بار خدایا اهل مرا برایم بیاور.
گفتم آیا در هم سخن می‌گوید؟
فرمود: آری خدای ذو الجلالش به سخن در می‌آورد. درِ بلا… [سخنش را قطع کردم و] گفتم: مگر درِ صبر، همان درِ بلا نیست؟
گفت: نه. گفتم: بلا چیست؟ گفت: مصائب و دردها و بیماری‌ها و خوره و آن [درِ بلا] دری از یاقوت زرد و یک لنگه است و اندکند کسانی که از آن [به بهشت] در آیند.
اما بزرگترین در، بندگان شایسته از این در وارد می‌شوند؛ یعنی اهل زهد و ورع و مشتاقان خدای بلند مرتبه و انس گیرندگان با او.
گفتم: خدا رحمتت کند وقتی به بهشت در آیند چه کنند؟
فرمود: بر کشتی‌هایی از یاقوت [سوار می‌شوند و بر] روی دو نهر سیر کنند [در حالی] که پاروهایی از لؤلؤ دارند. فرشتگانی در آن [کشتی]ها باشند از [جنس] نور و جامه‏‌های بسیار سبز در بردارند.
گفتم: رحمت خدا بر تو باد! مگر نور هم سبز دارد؟!
گفت: جامه‏‌ها سبزند و نور از پرتو رب العالمین جل جلاله است. بر دو کناره‌ی نهر گردش کنند.
گفتم: نام آن نهر چیست؟ گفت: جنة المأوی.
گفتم: [جنة المأوی] در میان چیز دیگری است؟ گفت: آری [در میانه‌ی] جنت عدن که میانه بهشت‌هاست. جنت عدن بارویی دارد از یاقوت سرخ و ریگ آن لؤلؤ است.
گفتم: باز هم برایم بگو که رحمت خدا بر تو باد. گفت: [بیش از این نمی‌دانم چون] تا اینجا رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): بیان فرموده است. خوشا بر تو اگر به برخی از این [نعمت‌ها و کرامت‌هایی] که وصف شد برسی و خوشا بر کسی که بدان معتقد باشد.
گفتم: خدایت رحمت کند! به خدا من از معتقدان به آن هستم.
گفت: وای بر تو [که خودت را با خیال ایمان به بهشت و دوزخ فریب می‌دهی در حالی که به واقع، به آن ایمان نداری] کسی که ایمان آورَد و این حقیقت و روش را باور کند، به دنیا و زیور آن رغبت نکند و حساب خود را نگهدارد.

[من ‏لایحضره ‏الفقیه، شیخ صدوق، جلد 1، صفحات 293 تا 297]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «مَا فی الجَنَّة شَجَرةٌ إلاّ وَ سَاقُها مِن ذَهَب»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «هیچ درختی در بهشت نیست مگر اینکه تنه‌اش از طلا[ی ناب] است».

[روضة الواعظین، فتال نیشابوری، جلد 554؛ سنن ترمذی، جلد 4، صفحه‌ی 671؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 456]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «أَکثَرُ أَنْهَارِ الجَنَّةِ الکوْثَرُ تَنْبُتُ الکوَاعِبُ الأَتْرَابُ عَلَیهِ یزُورُهُ أَوْلِیاءُ اللهِ یوْمَ القِیامَة»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «بیشترین [یا بزرگترین] نهر بهشت، «کوثر» است. دخترکان نورسیده‌ی همسال، بر [کناره‌های] آن [مانند گل‌های کنار جویبارها] می‌رویند. دوستان خدا در روز قیامت به دیدن آن [نهر و آن دخترکان زیبا] می‌روند [و چقدر از تماشای این منظره، لذت می‌برند]».

[جامع الأخبار، شعیری، صفحه‌ی 348؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 8، صفحه‌ی 147]

قَالَ الباقر (علیه‌السلام): «إِنَّ أَهْلَ الجَنَّةِ جُرْدٌ مُرْدٌ مُکحَّلِینَ مُکلَّلِینَ مُطَوَّقِینَ مُسَوَّرِینَ مُخَتَّمِینَ نَاعِمِینَ مَحْبُورِینَ مُکرَّمِینَ یعْطَی أَحَدُهُمْ قُوَّةَ مِائَةِ رَجُلٍ فِی الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ وَ الشَّهْوَةِ وَ الجِمَاعِ قُوَّةُ غِذَائِهِ قُوَّةُ مِائَةِ رَجُلٍ فِی الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ وَ یجِدُ لَذَّةَ غَدَائِهِ مِقْدَارَ أَرْبَعِینَ سَنَةً وَ لَذَّةَ عَشَائِهِ مِقْدَارَ أَرْبَعِینَ سَنَةً قَدْ البَسَ اللهُ وُجُوهَهُمُ النُّورَ وَ أَجْسَادَهُمُ الحَرِیرَ بِیضُ الالوَانِ صُفْرُ الحُلِی خُضْرُ الثِّیابِ»

امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند: «اهل بهشت، بدن‌ها و صورت‌هایی بدون مو [و ریش و سبیل] دارند، چشمانی سرمه کشیده [دارند]، تاج بر سر [می‌نهند]، طوق بر گردن [می‌آویزند]، دستبند بر دست [می‌بندند]، و انگشتری در انگشتان خویش دارند. راحتند، شادند، گرامی‌اند. به هر کدام [از بهشتیان،] توانایی صد مرد در خوردن و آشامیدن و شهوت و نزدیکی داده می‌شود. قوت [و انرژی] غذایش [به اندازه‌ی] بهره‌ی صد مرد از غذا و نوشیدنی است. لذت [آنچه در] صبح [خورده و آشامیده] را چهل سال [در خود] می‌یابد و لذت [آنچه در] شام [خورده و آشامیده] را [نیز] چهل سال می‌یابد. خدای [متعال] صورت‌هایشان را با نور و بدن‌هایشان را با حریر پوشانده است. رنگ [بدنشان] سفید و [رنگ] زیورآلاتشان زرد و [رنگ] لباسشان سبز [است]».

[اختصاص، شیخ مفید، صفحه‌ی 358؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 8، صفحه‌ی 220]

قال النَّبِی‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم) فِی قَوْلِ اللهِ تَبَارَک وَ تَعَالَی: «طُوبی‏ لَـهُم وَ حُسْنُ مَآبٍ» : «یعْنِی وَ حُسْنُ مَرْجِعٍ فَأَمَّا طُوبَی فَإِنَّهَا شَجَرَةٌ فِی الجَنَّةِ سَاقُهَا فِی دَارِ مُحَمَّدٍ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم) وَ لَوْ أَنَّ طَائِراً طَارَ مِنْ سَاقِهَا لَمْ یبْلُغْ فَرْعَهَا حَتَّی یقْتُلَهُ الهَرَمُ عَلَی کلِّ وَرَقَةٍ مِنْهَا مَلَک یذْکرُ اللهَ وَ لَیسَ فِی الجَنَّةِ دَارٌ إِلَّا وَ فِیهِ غُصْنٌ مِنْ أَغْصَانِهَا وَ إِنَّ أَغْصَانَهَا لَتُرَی مِنْ وَرَاءِ سُورِ الجَنَّةِ یحْمِلُ لَـهُم مَا یشَاءُونَ مِنْ حُلِیهَا وَ حُلَلِهَا وَ ثِمَارِهَا لَا یؤْخَذُ مِنْهَا شَی‏ءٌ إِلَّا أَعَادَهُ اللهُ کمَا کانَ».

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): درباره‌ی این سخن خدای متعال «خوشا به حالشان، و خوش سرانجامى دارند» فرمودند: [حسن مآب] یعنی بازگشتگاه نیکو و اما [معنی] طوبی،‌ آن درختی است در بهشت که ساقش در خانه‌ی [حضرت] محمد‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم) قرار دارد و اگر پرنده‌ای از ساقش برپرد، به شاخه‌اش نمی‌رسد مگر آنکه از شدت پیری و سالخوردگی می‌میرد. بر هر برگی از آن، فرشته‌ای [نشسته که] خدا را ذکر می‌گوید. هیچ خانه‌ای در بهشت نیست مگر اینکه شاخه‌ای از شاخه‌های آن [درخت طوبی] در آن [خانه] است و شاخه‌هایش از پشت دیوار بهشت دیده می‌شود. هر چه [بهشتیان]‌ بخواهند از زیورآلات و لباس‌ها و میوه‌ها را برایشان می‌آورد. هیچ چیزی از آن گرفته نمی‌شود مگر آن که خدا آن را به جایش بر می‌گرداند، همانطور که بوده است».

[اختصاص، شیخ مفید، صفحه‌ی 358؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 8، صفحه‌ی 219]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «إِنَّ نَخْلَ الجَنَّةِ جُذُوعُهَا ذَهَبٌ أَحْمَرُ وَ کرَبُهَا زَبَرْجَدٌ أَخْضَرُ وَ شَمَارِیخُهَا دُرٌّ أَبْیضُ وَ سَعَفُهَا حُلَلٌ خُضْرٌ وَ رُطَبُهَا أَشَدُّ بَیاضاً مِنَ الفِضَّةِ وَ أَحْلَی مِنَ العَسَلِ وَ الینُ مِنَ الزُّبْدِ لَیسَ فِیهِ عُجْمٌ طُولُ العَذْقِ اثْنَا عَشَرَ ذِرَاعاً مَنْضُودَةً مِنْ أَعْلَاهُ إِلَی أَسْفَلِهِ لَا یؤْخَذُ مِنْهُ شَی‏ءٌ إِلَّا أَعَادَهُ اللهُ کمَا کانَ وَ ذَلِک قَوْلُ اللهِ «لا مَقْطُوعَةٍ وَ لا مَمْنُوعَةٍ» وَ إِنَّ رُطَبَهَا لَأَمْثَالُ القِلَالِ وَ مَوْزَهَا وَ رُمَّانَهَا أَمْثَالُ الدُّلِی وَ أَمْشَاطَهُمُ الذَّهَبُ وَ مَجَامِرَهُمُ الدُّرُّ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «نخل‌های بهشت، تنه‌هایشان زر سرخ، زیر شاخه‌هایشان زبرجد سبز، سرشاخه‌هایشان درّ سفید، شاخه‌هایشان حلّه‌های سبز و رطب‌هایشان سفیدتر از سیم و شیرین‌تر از عسل و نرم‌تر از خامه است و هسته ندارد.
طول [هر] خوشه[ی آن،] دوازده گز است که از بالا به پایین چیده شده‌اند و هر خوشه‌ای که از آن برگرفته شود، خداوند آن را به حال اولش باز می‌گرداند و این همان سخن خداست که «[میوه‌های بهشتی]نه بریده [است] و نه ممنوع» رطب‌هایش به اندازه‌ی خُمره و موز و انارش به اندازه‌ی دلو (= سطل) است و شانه‌ها و عودسوزهایش [از] درّ هستند».

[اختصاص، شیخ مفید، صفحه‌ی 357؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 8، صفحه‌ی 219؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، جلد 2، صفحه‌ی 517؛ الفردوس، جلد 4، صفحه‌ی 288]

 

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «إِنَّ أَنْهَارَ الجَنَّةِ تَجْرِی فِی غَیرِ أُخْدُودٍ أَشَدَّ بَیاضاً مِنَ الثَّلْجِ وَ أَحْلَی مِنَ العَسَلِ وَ الینَ مِنَ الزُّبْدِ طِینُ النَّهَرِ مِسْک أَذْفَرُ وَ حَصَاهُ الدُّرُّ وَ الیاقُوتُ تَجْرِی فِی عُیونِهِ وَ أَنْهَارِهِ حَیثُ یَشْتَهِی وَ یُرِیدُ فِی جِنَانِهِ وَلِی اللهِ فَلَوْ أَضَافَ مَنْ فِی الدُّنْیا مِنَ الجِنِّ وَ الإِنْسِ لَأَوْسَعَهُمْ طَعَاماً وَ شَرَاباً وَ حُلَلًا وَ حُلِیاً لَا ینْقُصُهُ مِنْ ذَلِک شَی‏ءٌ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «جویبارهای بهشت در شیارها جاری نیستند و از برف، سفیدتر و از عسل، شیرین‌تر و از خامه [یا مَسکه] نرم‌ترند. گِل جویبارها مشکی ناب است و ریگ‌هایش دُرّ و یاقوت‌اند و در چشمه‌ها و جویبارهایش تا هر کجا که ولی خدا بخواهد و اراده کند، روان می‌شوند. اگر [مؤمن بهشتی] اهل دنیا را از جن و انس میهمان کند، می‌تواند به همه‌ی آن‌‌ها خوراک و نوشیدنی بدهد و بر همه‌ی آنان جامه و زیور بپوشاند، بی آن که چیزی از او کم شود».

[اختصاص، شیخ مفید، صفحه‌ی 357؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 8، صفحه‌ی 219]

قَالَ الباقر (علیه‌السلام): «إِنَّ أَسِرَّتَهَا مِنْ دُرٍّ وَ یاقُوتٍ وَ ذَلِک قَوْلُ اللهِ: «عَلی‏ سُرُرٍ مَوْضُونَةٍ» یعْنِی أَوْسَاطَ السُّرُرِ مِنْ قُضْبَانِ الدُّرِّ وَ الیاقُوتِ مَضْرُوبَةً عَلَیهَا الحِجَالُ وَ الحِجَالُ مِنْ دُرٍّ وَ یاقُوتٍ أَخَفَّ مِنَ الرِّیشِ وَ الینَ مِنَ الحَرِیرِ وَ عَلَی السُّرُرِ مِنَ الفُرُشِ عَلَی قَدْرِ سِتِّینَ غُرْفَةً مِنْ غُرَفِ الدُّنْیا بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ وَ ذَلِک قَوْلُ اللهِ «وَ فُرُشٍ مَرْفُوعَةٍ» وَ قَوْلُهُ: «عَلَی الأَرائِک ینْظُرُونَ» یَعْنِی بِالأَرَائِک، السُّرُرَ المَوْضُونَةَ عَلَیهَا الحِجَالُ»

امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند: «تخت‌های بهشت از درّ و یاقوت است و آن، [در این] سخن خدا[ی متعال، آمده] است: «[بهشتیان] بر تخت‌هایی جواهرنشان [تکیه می‌زنند]» یعنی در وسط تخت‌ها، ستون‌هایی از درّ و یاقوت است که بر آن حجله‌هایی زده [و نصب] شده است. و آن حجله‌ها از درّ و یاقوت است که از پَر [پرندگان] سبک‌تر و از ابریشم، نرم‌تر می‌باشد بر آن تخت‌ها، فرش‌هایی است به مقدار [فرش کردن] شصت اتاق از اتاق‌های [یک منزل در] دنیا که بعضی بالای بعضی دیگر قرار گرفته است. و آن، [در این] سخن خدا[ی متعال، آمده] است: «بسترهای بلند» و [همچنین در این] سخن خدا[ی متعال، آمده] است: «بر تختها [نشسته‏] می‏نگرند» این [کلمه‌ی] تخت‌ها [در این آیه] به معنی [همان] تخت‌های جواهر نشان است که بر آن حجله‌هایی [بر پا شده] است».

[اختصاص، شیخ مفید، صفحه‌ی 357؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 8، صفحه‌ی 219]

قَالَ الباقر (علیه‌السلام): «إِنَّ أَرْضَ الجَنَّةِ رُخَامُهَا فِضَّةٌ وَ تُرَابُهَا الوَرْسُ وَ الزَّعْفَرَانُ وَ کنْسُهَا المِسْک وَ رَضْرَاضُهَا الدُّرُّ وَ الیاقُوتُ»

امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند: «زمین بهشت، سنگ‌های مرمرش نقره است و خاکش وَرس (= اسپرک) و زعفران است و خاکروبه‌اش، مشک است و سنگریزه‌هایش، دُرّ و یاقوت‌اند».

[اختصاص، شیخ مفید، صفحه‌ی 357؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 8، صفحه‌ی 218]

قَالَ الباقر (علیه‌السلام): «إِنَّ الرَّبَّ تَبَارَک وَ تَعَالَی یقُولُ: ادْخُلُوا الجَنَّةَ بِرَحْمَتِی وَ انْجُوا مِنَ النَّارِ بِعَفْوِی وَ تَقَسَّمُوا الجَنَّةَ بِأَعْمَالِکمْ فَوَ عِزَّتِی لَأُنْزِلَنَّکمْ دَارَ الخُلُودِ وَ دَارَ الکرَامَةِ. فَإِذَا دَخَلُوهَا صَارُوا عَلَی طُولِ آدَمَ سِتِّینَ ذِرَاعاً وَ عَلَی مَلَدِ عِیسَی ثَلَاثاً وَ ثَلَاثِینَ سَنَةً وَ عَلَی لِسَانِ مُحَمَّدٍ العَرَبِیةِ وَ عَلَی صُورَةِ یوسُفَ فِی الحُسْنِ ثُمَّ یعْلُو وُجُوهَهُمُ النُّورُ وَ عَلَی قَلْبِ أَیوبَ فِی السَّلَامَةِ مِنَ الغِلِّ»

امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند: «همانا پروردگار تبارک و تعالی [به بهشتیان] می‌فرماید: به [واسطه‌ی] رحمتم وارد بهشت شوید و [به واسطه‌ی] عفوم از آتش نجات یابید و بهشت را با کارهایتان تقسیم کنید. به عزتم قسم می‌خورم که شما را در سرای جاودانگی و کرامت، منزل دهم.
[پس از این خطاب،] بهشتیان وارد بهشت می‌شوند به قامت [حضرت] آدم [ابوالبشر (علیه‌السلام)]، شصت ذراع و به سن [حضرت] عیسی [بن مریم (علیه‌السلام)]، سی و سه ساله و به زبان [حضرت] محمد [بن عبد الله (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم)، یعنی] عربی و به صورت [حضرت] یوسف [ (علیه‌السلام)] در زیبایی که نور از چهره‌شان می‌بارد و با قلب[ی چون قلب حضرت] ایوب [ (علیه‌السلام)] در سالم بودن از کینه».

[اختصاص، شیخ مفید، صفحه‌ی 356؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 8، صفحه‌ی 218]

 

قال علی (علیه‌السلام) لاحنف بن قیس: «لَعَلَّک یا أَحْنَفُ شَغَلَک نَظَرُک فِی وَجْهِ وَاحِدَةٍ تُبْدِی الأَسْقَامَ بِغَاضِرَةِ وَجْهِهَا وَ دَارٍ قَدِ اشْتَغَلْتَ بِنَفسٍ رَوأتِها [بِنَقْشِ رَوَاقِهَا] وَ سُتُورٍ قَدْ عَلَّقْتَهَا وَ الرِّیحُ وَ الآجَامُ مُوَکلَةٌ بِثَمَرِهَا وَ لَیسَتْ دَارُک هَذِهِ دَارَ البَقَاءِ فَأَحْمَتْک الدَّارُ الَّتِی خَلَقَهَا اللهُ سُبْحَانَهُ مِنْ لُؤْلُؤَةٍ بَیضَاءَ فَشَقَّقَ فِیهَا أَنْهَارَهَا وَ غَرَسَ فِیهَا أَشْجَارَهَا وَ ظَلَّلَ عَلَیهَا بِالنَّضْجِ مِنْ أَثْمَارِهَا وَ کبَسَهَا بِالعَوَابِقِ مِنْ حُورِهَا ثُمَّ أَسْکنَهَا أَوْلِیاءَهُ وَ أَهْلَ طَاعَتِهِ فَلَوْ رَأَیتَهُمْ یا أَحْنَفُ وَ قَدْ قَدِمُوا عَلَی زِیادَاتِ رَبِّهِمْ سُبْحَانَهُ فَإِذَا ضَرَبَتْ جَنَائِبُهُمْ صَوَّتَتْ رَوَاحِلُهُمْ بِأَصْوَاتٍ لَمْ یسْمَعِ السَّامِعُونَ بِأَحْسَنَ مِنْهَا وَ أَظَلَّتْهُمْ غَمَامَةٌ فَأَمْطَرَتْ عَلَیهِمُ المِسْک وَ الرَّادِنَ وَ صَهَلَتْ خُیولُهَا بَینَ أَغْرَاسِ تِلْک الجِنَانِ وَ تَخَلَّلَتْ بِهِمْ نُوقُهُمْ بَینَ کثَبِ الزَّعْفَرَانِ وَ یتَّطِئُ مِنْ تَحْتِ أَقْدَامِهِمُ اللُّؤْلُؤُ وَ المَرْجَانُ وَ اسْتَقْبَلَتْهُمْ قَهَارِمَتُهَا بِمَنَابِرِ الرَّیحَانِ وَ تَفَاجَتْ لَـهُم رِیحٌ مِنْ قِبَلِ العَرْشِ فَنَثَرَتْ عَلَیهِمُ الیاسَمِینَ وَ الأُقْحُوَانَ وَ ذَهَبُوا إِلَی بَابِهَا فَیفْتَحُ لَـهُم البَابَ رِضْوَانُ ثُمَّ سَجَدُوا للهِ فِی فِنَاءِ الجِنَانِ فَقَالَ لَـهُم الجَبَّارُ ارْفَعُوا رُءُوسَکمْ فَإِنِّی قَدْ رَفَعْتُ عَنْکمْ مَئُونَةَ العِبَادَةِ وَ أَسْکنْتُکمْ جَنَّةَ الرِّضْوَان»‏

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به احنف بن قیس فرمودند: «ای احنف شاید نظر تو در ظاهر این باشد که دنیا را پر از نعمت و خوشی مشاهده می‏کنی ولی [آگاه باش که] در باطن، همه‌‏اش بیماری می‏باشد.
دنیا خانه‏‌ای است پر از نقش و نگار و رواقی است پر از زرق و برق که پرده‏‌ها بر آن افکنده‌‏اند و بادها و گرمی‌ها، میوه‏‌های آن را رسانیده است، ولی این خانه با همه‌ی اینها جای همیشگی نیست ولی همین دنیا تو را از خانه‌ی آخرت باز داشته است.
خانه‌ی آخرت که از لؤلؤ سفید ساخته شده و نهرها در آن جاری گردیده و درخت‏‌ها در آن کاشته شده و میوه‏‌های آن رسیده، و حوریان در آنجا مهیا گشته است، و خداوند، دوستان و مطیعان خود را در آن جای داده است.
ای احنف اگر آن‌‌ها را مشاهده کنی هنگامی که بر پیشگاه خداوند حاضر می‏‌گردند، چگونه بر مرکب‏‌هایی سوار می‏شوند که کسی مانند آن‌‌ها را ندیده است، صداهایی از آن مرکب‌ها شنیده می‏‌شود که کسی مانند آن صداها را نشنیده است.
ابرهایی بر آن‌‌ها سایه می‏‌افکنند و باران‏‌هایی از مشک و زعفران بر آن‌‌ها ریزش می‏‌کنند و فریاد و شیهه‌ی اسب‌های آن‌‌ها در میان کشتزارهای بهشت بلند می‏باشد، شترهای آن‌‌ها از میان تپـه‏‌هایی از زعفـران عبور می‏کنند، و قدم‌های آن‌‌ها در میان لؤلؤ و مرجان جای دارند.
کارگزاران از آن‌‌ها استقبال می‏‌کنند و دسته‌‏هایی از گل برای آن‌‌ها می‏‌آورند و بادی از طرف عرش وزیدن می‌‏گیرد و بوهای یاسمیـن بر آن‌‌ها نثار می‏کند، آن‌‌ها به طرف بهشت می‏روند و رضوان [که خزانه‌دار بهشت است،] درِ بهشت را برای آن‌‌ها باز می‏‌کند، و آن‌‌ها در آنجا خداوند را سجده می‏کنند. در این هنگام خداوند متعال به آن‌‌ها خطاب می‏کند: سرهای خود را بلند کنید که من سختی‌های عبادت را از شما برداشتم و شما را در بهشت رضوان جای دادم‏»

[صفات ‏الشیعه، ابن بابویه، صفحه‌ی 39؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 65، صفحه‌ی 172]

قال علی (علیه‌السلام): «وَ سِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِلَی الجَنَّةِ زُمَراً»  قَدْ أَمِنُوا العَذَابَ وَ انْقَطَعَ العِتَابُ وَ زُحْزِحُوا عَنِ النَّارِ وَ اطْمَأَنَّتْ بِهِمُ الدَّارُ وَ رَضُوا المَثْوَی وَ القَرَار»

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمودند: «کسانی که [از پروردگار خود] پروا کردند، گروه گروه به سوی بهشت برده می‌شوند» در حالی که از کیفر در امانند و سرزنش نمی‌شوند و از آتش [سوزان جهنم] دور داشته می‌شوند و در سرا[ی جاویدان و پر ناز و نعمت بهشت] آرام می‌گیرند و از جایگاه و آرامگاه [همیشگی خود] خشنودند».

[نهج‏ البلاغه، صبحی صالح، خطبه‌ی 190؛ عیون الحکم و المواعظ، لیثی، صفحه‌ی 507؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 7، صفحه‌ی 207]

قال علی (علیه‌السلام): «مَا ضَرَّ إِخْوَانَنَا الَّذِینَ سُفِکتْ دِمَاؤُهُمْ وَ هُمْ بِصِفِّینَ أَلَّا یکونُوا الیوْمَ أَحْیاءً یسِیغُونَ الغصص وَ یشْرَبُونَ الرَّنْقَ قَدْ وَ اللهِ لَقُوا اللهَ فَوَفَّاهُمْ أُجُورَهُمْ وَ أَحَلَّهُمْ دَارَ الأَمْنِ بَعْدَ خَوْفِهِم‏»

حضرت علی (علیه‌السلام) فرمودند: «برادران ما را که خون‌هایشان در [جنگِ] صفین ریخته شد چه گزند که امروز زنده نباشند که غصه بخورند و آب‌های تیره بنوشند؟! به خدا سوگند که آنان، به دیدار خدا شتافتند و خداوند، مزدشان را کامل عطایشان فرمود. آنان را که [در این دنیا] بیم داشتند، در سرای امنیت جای داد [و دیگر هیچ چیزی نخواهد توانست امنیت و آرامش آن‌‌ها را بر هم زند]».

[نهج ‏البلاغه، صبحی صالح، خطبه‌ی 182؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 31، صفحه‌ی 127]

قال علی (علیه‌السلام): «الجَنَّةُ داَرُ الأمَان‏»

بهشت، سرای امنیت است. [و هیچ ناامنی در آن راه ندارد و بهشتیان از هر چه آرامش و امنیتشان را بر هم زند، آسوده خاطر هستند]

[غررالحکم، آمدی، حدیث 397؛ عیون الحکم و المواعظ، لیثی، صفحه‌ی 18، صفحه‌ی 19]

قال علی بن الحسین (علیه‌السلام): «اللهمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِی وَ جَمِیعَ إِخْوَانِی بِک مُؤْمِنِینَ وَ عَلَی الإِسْلَامِ ثَابِتِینَ… وَ لِلْجَنَّةِ طَالِبِینَ وَ لِلْفِرْدَوْسِ وَارِثِینَ وَ مِنْ ثِیابِ السُّنْدُسِ وَ الإِسْتَبْرَقِ لَابِسِینَ وَ عَلَی الأَرَائِک مُتَّکئِینَ وَ بِالتِّیجَانِ المُکلَّلَةِ بِالدُّرِّ وَ الیوَاقِیتِ وَ الزَّبَرْجَدِ مُتَوَّجِینَ وَ لِلْوِلْدَانِ المُخَلَّدِینَ مُسْتَخْدِمِینَ وَ بِأَکوَابٍ وَ أَبَارِیقَ وَ کأْسٍ مِنْ مَعِینٍ شَارِبِینَ وَ مِنَ الحُورِ العِینِ مُزَوَّجِینَ وَ فِی نَعِیمِ الجَنَّةِ مُقِیمِینَ وَ فِی دَارِ المُقَامَةِ خَالِدِینَ لا یمَسُّهُمْ فِیها نَصَبٌ وَ ما هُمْ مِنْها بِمُخْرَجِین‏»

حضرت سجاد (علیه‌السلام) [در مقام دعا] می‌فرمایند: «خدایا بر محمد و دودمان محمد درود فرست و مرا و همه‌ی برادرانم را باورمند به خودت و پا بر جا در اسلام… و جویای بهشت، و وارث فردوس قرار بده؛ آنان که جامه‌های پرنیان نازک و دیبای ستبر می‌پوشند و بر تخت‌ها[ی بهشتی] تکیه می‌زنند و تاج‌های مروارید و یاقوت و زبرجد بر سر دارند و پسرکان جاویدان خدمتشان می‌کنند و با جام‌ها و ابریق‌ها و پیاله‌ای از باده‌ی ناب می‌نوشند و با سیه چشمان ازدواج می‌کنند و در ناز و نعمت بهشت، ماندگارند و در سرای ماندگاری جاویدانند و در آنجا هیچ خستگی‌ای بدیشان نمی‌رسد و هرگز از آنجا بیرون برده نمی‌شوند».

[بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 91، صفحه‌ی 123]

 

عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (علیه‌السلام) عَنْ أَبِیهِ (علیه‌السلام) أَنَّ رَجُلًا سَأَلَ عَلِی بْنَ أَبِی طَالِبٍ (علیه‌السلام) عَنْ قِیامِ اللَّیلِ بِالقِرَاءَةِ فَقَالَ لَهُ: «… قَالَ اللهُ تَبَارَک وَ تَعَالَی لِمَلَائِکتِهِ: یا مَلَائِکتِی انْظُرُوا إِلَی عَبْدِی أَحْیا لَیلَةً ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِی أَسْکنُوهُ الفِرْدَوْسَ وَ لَهُ فِیهَا مِائَةُ ألفِ مَدِینَةٍ فِی کلِّ مَدِینَةٍ جَمِیعُ مَا تَشْتَهِی الأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الأَعْینُ وَ لَمْ یخْطُرْ عَلَی بَالٍ سِوَی مَا أَعْدَدْتُ لَهُ مِنَ الکرَامَةِ وَ المَزِیدِ وَ القُرْبَةِ»

امام صادق (علیه‌السلام) از قول پدر بزرگوارشان امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند: مردی از امام علی بن ابی طالب (علیه‌السلام) از [ثواب] شب زنده داری با تلاوت قرآن پرسید. حضرت [بعد از ذکر مطالب مفصل] فرمودند: خداوند بزرگ و والا به فرشتگان می‌فرماید: «ای فرشتگان من، ببینید که بنده‌ام یک شب را برای جلب خشنودی من به بیداری و عبادت گذرانده است. او را در فردوس، اسکان دهید. در آن جا برای او صد هزار شهر است که در هر شهری آنچه دل‌ها هوس می‌کنند و چشم‌ها از آن لذت می‌برند و بر هیچ ذهنی خطور نکرده است، وجود دارد و اینها غیر از کرامت و افزونی و مقام قُربی است که برایش آماده ساخته‌ام.

[من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، جلد 1، صفحه‌ی 475؛ امالی، شیخ صدوق، صفحه‌ی 292؛ جامع الأخبار، شعیری، صفحه‌ی 74؛ ثواب ‏الأعمال، شیخ صدوق، صفحه‌ی 43؛ وسائل ‏الشیعه، محدث عاملی، جلد 6، صفحه‌ی 139؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 8، صفحه‌ی 186]

قَالَ عَلِی بن الحسین (علیه‌السلام) «اللهمَّ إِنَّک خَلَقْتَ جَنَّةً لِمَنْ أَطَاعَک وَ أَعْدَدْتَ فِیهَا مِنَ النَّعِیمِ المُقِیمِ مَا لَا یخْطُرُ عَلَی القُلُوبِ وَ وَصَفْتَهَا بِأَحْسَنِ الصِّفَةِ فِی کتَابِک وَ شَوَّقْتَ إِلَیهَا عِبَادَک وَ أَمَرْتَ بِالمُسَابَقَةِ إِلَیهَا وَ أَخْبَرْتَ عَنْ سُکانِهَا وَ مَا فِیهَا مِنْ حُورٍ عَینٍ کأَنَّهُنَّ بَیضٌ مَکنُونٌ وَ وِلْدَانٌ کاللُّؤْلُؤِ المَنْثُورِ وَ فَاکهَةٍ وَ نَخْلٍ وَ رُمَّانٍ وَ جَنَّاتٍ مِنْ أَعْنَابٍ وَ أَنْهَارٍ مِنْ طَیبِ الشَّرَابِ وَ سُنْدُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ وَ سَلْسَبِیلٍ وَ رَحِیقٍ مَخْتُومٍ وَ أَسْوِرَةٍ مِنْ فِضَّةٍ وَ شَرَابٍ طَهُورٍ وَ مُلْک کبِیرٍ وَ قُلْتَ مِنْ بَعْدِ ذَلِک تَبَارَکتَ وَ تَعَالَیتَ: «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِی لَـهُم مِنْ قُرَّةِ أَعْینٍ جَزاءً بِما کانُوا یعْمَلُون‏»

امام سجاد (علیه‌السلام) [در مقام دعا] می‌فرمایند: «بار خدایا، تو برای کسی که فرمانت بَرَد، بهشتی آفریدی و در آن، چنان نعمت‌های ماندگاری فراهم آوردی که هیچ کس تصورش را هم نمی‌کند، و آن بهشت را در کتاب [مقدسـ]ت به نیکوترین شکل، وصف نمودی و بندگانت را به آن، تشویق کردی و آنان را به پیشی گرفتن به سوی آن فرمان دادی و از ساکنان آن و آنچه در آن بهشت است، خبر دادی؛ از: سیه چشمانی که [از سیمین‌بَری] چونان تخم شتر مرغ، [زیر پَر] پنهانند و پسرکانی که گویی مرواریدهای پراکنده‌اند و میوه‌ها و خرمابُنان و انار و باغ‌های انگور و جویبارانی از نوشیدنی پاک و جامه‌های ابریشمی و دیبای ستبر، و [چشمه‌ی] سلسبیل و باده‌ی نابِ سر به مُهر و دستبندهای سیمین و شراب پاک و سلطنتی بزرگ و در پی این همه ـ ‌ای بلند مرتبه‌ی والا ـ فرمودی: «هیچ کس نمی‌داند چه مایه‌های شادمانی، به پاداش آنچه انجام می‌دادند، برای آنان پنهان شده است».

[بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 91، صفحه‌ی 135]

 

قَالَ أَمِیرُ المؤمنین (علیه‌السلام): «مَا خَیرٌ بِخَیرٍ بَعْدَهُ النَّارُ وَ لَا شَرٌّ بِشَرٍّ بَعْدَهُ الجَنَّةُ وَ کلُّ نَعِیمٍ دُونَ الجَنَّةِ مَحْقُورٌ وَ کلُّ بَلَاءٍ دُونَ النَّارِ عَافِیةٌ»

«آنچه [از لذت‌های دنیا که] عاقبتش آتش [سوزان جهنم] است، خیری در آن نیست و آنچه [مشکلات و تلخی‌های دنیا که] عاقبتش بهشت است، شرّی در آن نیست. هر نعمتی، کمتر از بهشت، کوچک و پست، و هر بلا و گرفتاری‌ای کمتر از آتش، [در حقیقت،] عافیت است»

[کافی، محدث کلینی، جلد 8، صفحه‌ی 22؛ من ‏لایحضره ‏الفقیه، شیخ صدوق، جلد 4، صفحه‌ی 392؛ امالی، شیخ صدوق، صفحه‌ی 320؛ توحید، شیخ صدوق، صفحه‌ی 72؛ شرح ‏نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، جلد 19، صفحه‌ی 335؛ تنبیه الخواطر، ورام بن ابی‌فراس، جلد 2، صفحه‌ی 39؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 8، صفحه‌ی 199]

قَالَ الصادقُ (علیه‌السلام): «لَوْ أَنَّ حَوْرَاءَ مِنْ حُورِ الجَنَّةِ أَشْرَفَتْ عَلَی أَهْلِ الدُّنْیا وَ أَبْدَتْ ذُؤَابَةً مِنْ ذَوَائِبِهَا لَأَمَتْنَ أَهْلَ الدُّنْیا أَوْ لَأَمَاتَتْ أَهْلَ الدُّنْیا»

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: «اگر حوری از حوریه‌های بهشت بر اهل دنیا سَرَک بکشد و زلفی از گیسوان او نمایان گردد، اهل دنیا [از لذت فوق العاده‌ی آن] می‌میرند»

[زهد، حسین بن سعید، صفحه‌ی 102؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 8، صفحه‌ی 199]

قَالَ الباقر (علیه‌السلام): «إِنَّ أَهْلَ الجَنَّةِ تُوضَعُ لَـهُم مَوَائِدُ عَلَیهَا مِنْ سَائِرِ مَا یشْتَهُونَهُ مِنَ الأَطْعِمَةِ الَّتِی لَا أَلَذَّ مِنْهَا وَ لَا أَطْیبَ ثُمَّ یرْفَعُونَ عَنْ ذَلِک إِلَی غَیرِهِ»

امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند: «برای اهل بهشت سفره‌هایی گسترده می‌شود که همه‌ی آنچه بخواهند در آن هست. [خوراکی‌هایی که] لذیذتر و خوشبوتر از آن‌‌ها نیست. سپس [وقتی مؤمن بهشتی، بهره‌ی کاملش را از آن برگرفت] آن سفره را بر می‌چینند تا برای بهشتی دیگری گسترانده شود».

[زهد، حسین بن سعید، صفحه‌ی 102؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 8، صفحه‌ی 199]

قَالَ الصادقُ (علیه‌السلام): «إِنَّ اللهَ خَلَقَ جَنَّةً لَمْ یرَهَا عَینٌ وَ لَمْ یطَّلِعْ عَلَیهَا مَخْلُوقٌ یفْتَحُهَا الرَّبُّ تَبَارَک وَ تَعَالَی کلَّ صَبَاحٍ فَیقُولُ: ازْدَادِی طِیباً ازْدَادِی رِیحاً فَتَقُولُ: قَدْ أَفْلَحَ المُؤْمِنُونَ وَ هُوَ قَوْلُ اللهِ تَعَالَی: «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِی لَـهُم مِنْ قُرَّةِ أَعْینٍ جَزاءً بِما کانُوا یعْمَلُون‏»

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: «خدای متعال بهشتی آفریده که هیچ چشمی آن را ندیده و هیچ آفریده‌ای بر [چگونگی] آن اطلاع نیافته است. پروردگار تبارک و تعالی هر صبح آن را می‌گشاید و می‌فرماید: «بوی خوشت افزون باد». [و آن بهشت] می‌گوید: به راستی که ایمان آورندگان رستگار شدند. و [این، معنی] آن سخن خدای بلندمرتبه است که: «هیچ کس نمی‏داند چه چیز از آنچه روشنی‏بخش دیدگان است به [پاداش‏] آنچه انجام می‏دادند برای آنان پنهان شده است‏».

[زهد، حسین بن سعید، صفحه‌ی 102؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 8، صفحه‌ی 199]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «إِنَّ أَدْنَی أَهْلِ الجَنَّةِ مَنْزِلَةً مِنَ الشُّهَدَاءِ مَنْ لَهُ اثْنَا عَشَرَ ألفَ زَوْجَةٍ مِنَ الحُورِ العِینِ وَ أَرْبَعَةُ آلَافِ بِکرٍ وَ اثْنَا عَشَرَ ألفَ ثَیبٍ. تَخْدُمُ کلَّ زَوْجَةٍ مِنْهُنَّ سَبْعُونَ الفَ خَادِمٍ غَیرَ أَنَّ الحُورَ العِینَ یضَعَّفُ لَهُنَّ. یطُوفُ عَلَی جَمَاعَتِهِنَّ فِی کلِّ أُسْبُوعٍ فَإِذَا جَاءَ یوْمُ إِحْدَاهُنَّ أَوْ سَاعَتُهَا اجْتَمَعْنَ إِلَیهَا یصَوِّتْنَ بِأَصْوَاتٍ لَا أَصْوَاتَ أَحْلَی مِنْهَا وَ لَا أَحْسَنَ حَتَّی مَا یبْقَی فِی الجَنَّةِ شَی‏ءٌ إِلَّا اهْتَزَّ لِحُسْنِ أَصْوَاتِهِنَّ یقُلْنَ أَلَا نَحْنُ الخَالِدَاتُ فَلَا نَمُوتُ أَبَداً وَ نَحْنُ النَّاعِمَاتُ فَلَا نَبْأَسُ أَبَداً وَ نَحْنُ الرَّاضِیاتُ فَلَا نَسْخَطُ أَبَداً»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «نزدیک‌ترینِ اهل بهشت از لحاظ منزلت به شهدا، کسی است که برایش دوازده هزار همسر از حورالعین و چهار هزار زن از دوشیزگان و دوازده هزار زن از غیردوشیزگان است. هر یک از آن زنان را هفتاد هزار خدمتکار، خدمت می‌کنند؛ البته خدمتکاران حورالعین، بیشتر از این مقدار [هفتاد هزار] هستند. [مؤمن در] هر هفته با تمام آن [دوشیزگان و غیردوشیزگان و حورالعین]ها همبستر می‌شود [و از تمامشان کام می‌گیرد]. وقتی نوبت یکی می‌رسد، بقیه [ی زنان و حورالعین‌های بهشتی] در اطرافش جمع می‌شوند و با صدایی که شیرین‌تر و نیکوتر از آن نیست، و هیچ چیزی در بهشت نمی‌باشد مگر از نیکویی آن صداها به لرزش در می‌آید، می‌خوانند: «آگاه باشید که ما جاودانگانی هستیم که هرگز نمی‌میریم و ما تازه‌هایی هستیم که هرگز نمی‌پوسیم و ما خشنودانی هستیم که هرگز ناراضی نمی‌شویم»

[زهد، حسین بن سعید، صفحه‌ی 101؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 8، صفحه‌ی 198]

عَنِ العَبَّاسِ بْنِ یزِیدَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه‌السلام) ذَاتَ یوْمَ جُعِلْتُ فِدَاک قَوْلُ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ إِذا رَأَیتَ ثَمَّ رَأَیتَ نَعِیماً وَ مُلْکاً کبِیراً»  قَالَ: فَقَالَ لِی إِذَا أَدْخَلَ اللهُ أَهْلَ الجَنَّةِ الجَنَّةَ أَرْسَلَ رَسُولًا إِلَی وَلِی مِنْ أَوْلِیائِهِ فَیجِدُ الحَجَبَةَ عَلَی بَابِهِ فَیقُولُونَ لَهُ قِفْ حَتَّی نَسْتَأْذِنَ لَک فَمَا یصِلُ إِلَیهِ رَسُولُ اللهِ إِلَّا بِإِذْنٍ وَ هُوَ قَوْلُهُ «وَ إِذا رَأَیتَ ثَمَّ رَأَیتَ نَعِیماً وَ مُلْکاً کبِیراً»

راوی می‌گوید روزی به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم: فدایتان شوم [نظرتان درباره‌ی آیه‌ی] «و چون بدان جا بنگری [سرزمینی از] نعمت و پادشاهی بزرگ می‌بینی» [چیست؟] فرمودند: «وقتی خداوند بهشتیان را به بهشت در آورد، فرستاده‌ای به سوی دوستی از دوستانش می‌فرستد. [آن فرستاده] بر درگاه [آن بهشتی] دربانانی می‌بیند. به او می‌گویند: بمان تا برای [وارد شدنـ]ت اجازه بگیریم. بدین سان فرستاده‌ی پروردگارش [هم] جز با اجازه‌ی وی به حضورش نمی‌رسد. این است سخن او که می‌فرماید: «و چون بدان جا بنگری [سرزمینی از] نعمت و پادشاهی بزرگ می‌بینی [و چه پادشاهی‌یی از این بزرگتر که فرستاده‌ی خدا هم باید اجازه بگیرد تا بر بهشتی وارد گردد]»

[معانی الاخبار، شیخ صدوق، صفحه‌ی 210؛ فضائل الشیعه، ابن بابویه، صفحه‌ی 77؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 8، صفحه‌ی 197؛ تفسیر قمی، جلد 2، صفحه‌ی 248]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «الجَنَّةُ مِائَةُ دَرَجَةٍ مَا بَینَ کلِّ دَرَجَةٍ مِنْهَا کمَا بَینَ السَّمَاءِ وَ الأَرْضِ وَ الفِرْدَوْسُ أَعْلَاهَا سُمُوّاً وَ أَوْسَطُهَا مَحَلَّةً وَ مِنْهَا یتَفَجَّرُ أَنْهَارُ الجَنَّةِ» فَقَامَ إِلَیهِ رَجُلٌ فَقَالَ: یا رَسُولَ اللهِ إِنِّی رَجُلٌ حُبِّبَ إِلَی الصَّوْتُ فَهَلْ لِی فِی الجَنَّةِ صَوْتٌ حَسَنٌ؟ فَقَالَ: «إِی وَ الَّذِی نَفْسِی بِیدِهِ إِنَّ اللهَ تَعَالَی یُوحِی إِلَی شَجَرَةٍ فِی الجَنَّةِ أَنْ أَسْمِعِی عِبَادِی الَّذِینَ اشْتَغَلُوا بِعِبَادَتِی وَ ذِکرِی عَنْ عَزْفِ البَرَابِطِ وَ المَزَامِیرِ فَتَرْفَعُ صَوْتاً لَمْ یَسْمَعِ الخَلَائِقُ بِمِثْلِهِ قَطُّ مِنْ تَسْبِیحِ الرَّبِّ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): [در حال سخنرانی برای مسلمانان] فرمودند: «در بهشت صد درجه وجود دارد که بین هر درجه [تا درجه‌ی دیگر] ماننـد [فاصله‌ی] بین آسمان و زمین است. فردوس، بالاترین جایگاه و مرکزی‌ترین محل [بهشت] است و جویبارهای بهشتی از آن[جا] سرچشمه می‌گیرند.
مردی [از میان جمعیت] برخاست و عرض کرد: ای رسول خدا من مردی هستم که صدا [و آواز نیکو] را دوست دارم. آیا برای من در بهشت [امکان شنیدن و لذت بردن از] آواز نیکو هست؟
رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: آری، قسم به کسی که جانم در دست [قدرت واراده‌ی] اوست. خدای تعالی فرمان می‌دهد به درختی در بهشت که به بندگانم، که اشتغال به عبادت و یاد من آن‌‌ها را از سرگرم شدن به [صدای] بربط‌ها و نی‌ها [و سایر آلات موسیقی] بازداشته، [آواز موسیقی الهی و آواز قدسی را] بشنوان.
[آن درخت در پی اجرای این فرمان الهی] صدایی [به موسیقی و آواز] بلند می‌کند که آفریدگان هرگز مانند آن را نشنیده‌اند؛ [محتوای این آوازهای بهشتی] از [جنس] تسبیح پروردگار [است]».

[مجمع البیان، جلد 8، صفحه‌ی 467؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 8، صفحه‌ی 196؛ دُرّ المنثور، سیوطی، جلد 6، صفحه‌ی 487؛ تفسیر ثعلبی، جلد 7، صفحه‌ی 296؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 489]

قَالَ أَبِی الدَّرْدَاءِ: کانَ رَسُولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم) یذَکرُ النَّاسَ فَذَکرَ الجَنَّةَ وَ مَا فِیهَا مِنَ الأَزْوَاجِ وَ النَّعِیمِ وَ فِی القَوْمِ أَعْرَابِی فَجَثَا لِرُکبَتَیهِ وَ قَالَ: یا رَسُولَ اللهِ هَلْ فِی الجَنَّةِ مِنْ سَمَاعٍ؟ قَالَ: «نَعَمْ یا أَعْرَابِی إِنَّ فِی الجَنَّةِ لَنَهَراً حَافَتَاهُ أَبْکارٌ مِنْ کلِّ بَیضَاءَ یتَغَنَّینَ بِأَصْوَاتٍ لَمْ تَسْمَعِ الخَلَائِقُ بِمِثْلِهَا قَطُّ فَذَلِک أَفْضَلُ نَعِیمِ الجَنَّةِ»

راوی می‌گوید: روزی رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): برای مردم از بهشت و همسران و نعمت‌های آن سخن می‌گفتند. مرد بادیه نشینی که در میان جمعیت نشسته بود، بر زانوهای خود بلند شد و گفت: ای رسول خدا آیا در بهشت [نعمت] شنیدنی هم هست؟
حضرت فرمودند: آری ای اعرابی، در بهشت، جویباری است که بر کناره‌هایش دوشیزگانی سفید[رو و سفیدجامه هستند] که با آوازی که آفریدگان هرگز مانند آن را نشنیده‌اند، آواز می‌خوانند. آن [آوازها] با فضیلت‌ترین نعمت‌های بهشت است.

[بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 8، صفحه‌ی 196]

قَالَ رَسولُ اللهِ‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «مَا مِنْ عَبْدٍ یدْخُلُ الجَنَّةَ إِلَّا وَ یجْلِسُ عِنْدَ رَأْسِهِ وَ عِنْدَ رِجْلَیهِ ثِنْتَانِ مِنَ الحُورِ العِینِ تُغَنِّیانِهِ بِأَحْسَنِ صَوْتٍ سَمِعَهُ الإِنْسُ وَ الجِنُّ وَ لَیسَ بِمِزْمَارِ الشَّیطَانِ وَ لَکنْ بِتَمْجِیدِ اللهِ وَ تَقْدِیسِهِ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «هیچ بنده‌ای [مؤمن] نیست که وارد بهشت شود مگر این که در طرف سر و پاهایش دو حور العین [می‌نشیند و برایش] به بهترین صدایی که انس و جن شنیده‌اند، [موسیقی می‌نوازند و] آواز می‌خوانند و [این ساز و آواز، همچون موسیقی و آواز دنیوی از] ساز شیطان نیست بلکه [همه‌اش حق است و] تمجید و تقدیس خدای متعال می‌باشد».

[مجمع البیان، طبرسی، جلد 8، صفحه‌ی 467؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 8، صفحه‌ی 196؛ المعجم الکبیر، جلد 8، صفحه‌ی 95؛ مسند الشامیین، جلد 2، صفحه‌ی 423؛ تاریخ دمشق، ابن عساکر، جلد 16، صفحه‌ی 295؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد 14، صفحه‌ی 488]

قَالَ النَّبِی‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «مَنْ تَوَلَّی أَذَانَ مَسْجِدٍ مِنْ مَسَاجِدِ اللهِ فَأَذَّنَ فِیهِ وَ هُوَ یُرِیدُ وَجْهَ اللهِ أَعْطَاهُ اللهُ ثَوَابَ أَرْبَعِینَ الفَ الفِ صِدِّیقٍ وَ أَرْبَعِینَ الفَ الفِ شَهِیدٍ وَ أَدْخَلَ فِی شَفَاعَتِهِ أَرْبَعِینَ الفَ الفِ أَمَةٍ فِی کلِّ أَمَةٍ أَرْبَعُونَ الفَ الفِ رَجُلٍ وَ کانَ لَهُ جَنَّةٌ مِنَ الجَنَّاتِ فِی کلِّ جَنَّةٍ أَرْبَعُونَ الفَ الفِ مَدِینَةٍ فِی کلِّ مَدِینَةٍ أَرْبَعُونَ الفَ الفِ قَصْرٍ فِی کلِّ قَصْرٍ أَرْبَعُونَ الفَ الفِ دَارٍ فِی کلِّ دَارٍ أَرْبَعُونَ الفَ الفِ بَیتٍ فِی کلِّ بَیتٍ أَرْبَعُونَ الفَ الفِ سَرِیرٍ عَلَی کلِّ سَرِیرٍ زَوْجَةٌ مِنَ الحُورِ العِینِ [سَعَةُ کلِ‏] کلُّ بَیتٍ مِنْهَا مِثْلُ الدُّنْیا أَرْبَعُونَ ألفَ ألفِ مَرَّةٍ لِکلِّ زَوْجَةٍ أَرْبَعُونَ ألفَ ألفِ وَصِیفٍ وَ أَرْبَعُونَ ألفَ ألفِ وَصِیفَةٍ فِی کلِّ بَیتٍ أَرْبَعُونَ ألفَ ألفِ مَائِدَةٍ عَلَی کلِّ مَائِدَةٍ أَرْبَعُونَ ألفَ ألفِ قَصْعَةٍ فِی کلِّ قَصْعَةٍ أَرْبَعُونَ ألفَ ألفِ نَوْعٍ مِنَ الطَّعَامِ لَوْ نَزَلَ بِهِ الثَّقَلَانِ لَکانَ لَـهُم فِی أَدْنَی بَیتٍ مِنْ بُیوتِهَا مَا شَاءُوا مِنَ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ وَ الطِّیبِ وَ اللِّبَاسِ وَ الثِّمَارِ وَ التُّحَفِ وَ الطَّرَائِفِ وَ الحُلِی وَ الحُلَلِ کلُّ بَیتٍ یکتَفَی بِمَا فِیهِ مِنْ هَذِهِ الأَشْیاءِ عَمَّا فِی البَیتِ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «کسی که مؤذّن مسجدی از مساجد خدا گردد، و در آن مسجد اذان بگوید و فقط رضایت خدا را در نظر داشته باشد، خداوند ثواب چهل هزار هزار [یعنی چهل میلیون] پیغمبر، و چهل هزار هزار [یعنی چهل میلیون] صدّیق، و چهل هزار هزار [یعنی چهل میلیون] شهید را به او عنایت فرماید، و شفاعت او شامل چهل هزار هزار [یعنی چهل میلیون] امت می‏‌شود که هر امّتی چهل هزار هزار [یعنی چهل میلیون] نفر مرد باشد، و برای او در هر بهشتی [از بهشت‌های هفتگانه] چهل هزار هزار [یعنی چهل میلیون] شهر، و در هر شهری چهل هزار هزار [یعنی چهل میلیون] قصر، و در هر قصری چهل هزار هزار [یعنی چهل میلیون] سرا، و در هر سرایی چهل هزار هزار [یعنی چهل میلیون] خانه، و در هر خانه‌ای چهل هزار هزار [یعنی چهل میلیون] تخت، و بر هر تختی یک حور از حوریان بهشتی آرمیده است [تا به همسری او درآید]، و نیز [وسعت] هر خانه‌‏ای از آن خانه‌‏ها چهل هزار هزار [یعنی چهل میلیون] برابر دنیاست، و در اختیار هر همسری چهل هزار هزار [یعنی چهل میلیون] غلام و چهل هزار هزار [یعنی چهل میلیون] کنیز قرار دارند، و در هر اطاقی چهل هزار هزار [یعنی چهل میلیون] سفره، و بر روی هر سفره‌‏ای چهل هزار هزار [یعنی چهل میلیون] ظرف، و در هر ظرفی چهل هزار هزار [یعنی چهل میلیون] نوع از انواع خوراکی‌ها می‌‏باشد که اگر همه‌ی جن و انس میهمان او گردند، همه را در کوچکترین خانه از آن خانه‏‌ها جای خواهد داد، و هر چه بخواهند ـ از خوراکی و نوشیدنی گرفته ـ تا عطر و جامه و میوه و انواع تحفه‌‏ها شامل لباس و زیور آلات گوناگون ـ در آن وجود دارد؛ و در هر خانه‌‏ای به اندازه‌ی کافی از این اشیای مورد نیاز، هست».

[ثواب ‏الأعمال، شیخ صدوق، صفحه‌ی 290؛ اعلام ‏الدین، دیلمی، صفحه‌ی 421؛ وسائل ‏الشیعه، محدث عاملی، جلد 5، صفحه‌ی 377؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 8، صفحه‌ی 192]

قَالَ النَّبِی‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): «مَنْ بَنَی مَسْجِداً فِی الدُّنْیا بَنَی اللهُ لَهُ بِکلِّ شِبْرٍ مِنْهُ أَوْ بِکلِّ ذِرَاعٍ مَسِیرَةَ أَرْبَعِینَ ألْفَ عَامٍ مَدِینَةً مِنْ ذَهَبٍ وَ فِضَّةٍ وَ دُرٍّ وَ یاقُوتٍ وَ زُمُرُّدٍ وَ زَبَرْجَدٍ فِی کلِّ مَدِینَةٍ أَرْبَعُونَ ألْفَ ألْفِ قَصْرٍ فِی کلِّ قَصْرٍ أَرْبَعُونَ ألْفَ ألْفِ دَارٍ فِی کلِّ دَارٍ أَرْبَعُونَ ألْفَ ألْفِ بَیتٍ فِی کلِّ بَیتٍ أَرْبَعُونَ ألْفَ ألْفِ سَرِیرٍ عَلَی کلِّ سَرِیرٍ زَوْجَةٌ مِنَ الحُورِ العِینِ وَ لِکلِّ زَوْجَةٍ ألْفُ ألْفِ وَصِیفٍ وَ أَرْبَعُونَ ألْفَ ألْفِ وَصِیفَةٍ فِی کلِّ بَیتٍ أَرْبَعُونَ ألْفَ ألْفِ مَائِدَةٍ عَلَی کلِّ مَائِدَةٍ أَرْبَعُونَ ألْفَ ألْفِ قَصْعَةٍ فِی کلِّ قَصْعَةٍ أَرْبَعُونَ ألْفَ ألْفِ لَوْنٍ مِنَ الطَّعَامِ وَ یعْطِی اللهُ وَلِیهُ مِنَ القُوَّةِ مَا یأْتِی عَلَی تِلْک الأَزْوَاجِ وَ عَلَی ذَلِک الطَّعَامِ وَ عَلَی ذَلِک الشَّرَابِ فِی یوْمٍ وَاحِدٍ»

رسول خدا‌ (صلّی ‌الله علیه و آله و سلّم): فرمودند: «کسی که در این دنیا مسجدی بسازد، خداوند به ازای هر وجب یا هر ذرع از آن، شهری از طلا و نقره و زبرجد و زمرّد و مروارید در بهشت برای او خواهد ساخت که بزرگی آن [برابر با] مسافت چهل هزار سال راه است. در هر شهری چهل هزار هزار [یعنی چهل میلیون] قصر، و در هر قصری چهل هزار هزار [یعنی چهل میلیون] سرا، و در هر سرایی چهل هزار هزار [یعنی چهل میلیون] خانه، و در هر خانه‏ای چهل هزار هزار [یعنی چهل میلیون] تخت و بر هر تختی حوری از حوران بهشت آرمیده است [تا به همسری او درآیند]، و [باز] در هر خانه‏ای چهل هزار هزار [یعنی چهل میلیون] غلام و چهل هزار هزار [یعنی چهل میلیون] کنیز، و چهل هزار هزار [یعنی چهل میلیون] سفره‌ی رنگارنگ و بر روی هر سفره‏ای چهل هزار هزار [یعنی چهل میلیون] ظرف، و در هر ظرفی چهل هزار هزار [یعنی چهل میلیون] نوع از انواع خوراکی‌ها قرار دارد، و خداوند به دوست خود آنچنان قدرت و توانی کرامت فرماید که بتواند از همه‌ی همسران خود کام بگیرد و از همه‌ی خوراکی‌ها در یک روز استفاده نماید».

[اعلام ‏الدین، دیلمی، صفحه‌ی 421؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 8، صفحه‌ی 192 و جلد 73، صفحه‌ی 369]

این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است